ازنوازندهاشروحميگيرد"تار"
پركاري پيكاسودر رقيب اسپانيا در "جيوردانو لوكا"
وين هنرهايمعاصر موزه در ارتو آنتونن انساني چهره
مكافات و جنايات تصويرگر
پروفسور بميري بايد
ازنوازندهاشروحميگيرد"تار"
وطنپرست شادي:گفتوگو
لباس رسوم ، و آداب شهري ، تقسيمبندي از جدا آن ، از قسمت هر و است پهناوري سرزمين ايران
و ايران از است تركيبي است مرزها به نزديك كه مناطقي و دارد را خودشان خاص معماري و
.ميشود مشخص موسيقي در چيز هر از بيش فرهنگي تركيب اين تاثيرات.ايران مرز هم كشور
جنوب موسيقي شباهت هند ، و پاكستان به بلوچستان و سيستان موسيقي شباهت مثال ، بهطور
شوروي آذربايجان موسيقي به آذريمان موسيقي شباهت آفريقايي ، و عربي موسيقي به ايران
هيچگاه گستردگياش و بودن پهناور همان دليل به نيز ايران موسيقي اما...و سابق
كه گرفته شكل موسيقي نوعي ايران از منطقه هر در.يابد دست لازم پيشرفتهاي به نتوانسته
وجود فقط اما است موجود بالا كارايي با نيز موسيقي نوع آن به مختص سازهاي و است غني
.ميشود گسترده نه و ميكند پيشرفت نه دارد ،
به البته كند ، معرفي جهانيان به را موسيقي سبك و نوع يك ايران كه باشد بنا زماني اگر
ميتواند را موسيقي نوع از 5 بيش شايد است ، كمتر آن قدمت كه دستگاهي موسيقي از غير
خارج تصورمان از شايد گردد ، معرفي ايراني سازهاي تا باشد بنا زماني اگر و دهد ارائه
.است شده گردآوري درويشي محمدرضا توسط كه است سازها دايرهالمعارف مدعي ، اين گواه.باشد
فولكلوريك و بومي موسيقي بهخصوص و ايران موسيقي تا شده حمايت و تلاش چقدر كه اين اما
را چشمانمان اگر كه است سوالاتي بودهاند ، موفق زمينه اين در چقدر و شود احيا ايران
در.مييابيم را پاسخش كنيم ، بيشتري توجه بينالملل سطح در موسيقي به و كنيم باز بيشتر
موسيقي و سازها پيشرفتنكردن عوامل از ديگر يكي نيز سازهها روي بر تعصب مسائل اين كنار
.است ايران بومي
.شوند جهاني و نكنند رشد پيشرفته نوعي به شايد و تلفيقي سازهاي تا شده موجب امر همين
سطح در فقط كه ميگردد معرفي پيشرفته و تركيبي سازهاي كه است فجر موسيقي جشنواره در فقط
كه است ايران موسيقي در سازها كهنترين از يكي تار مثال بهطور !بيشتر نه است ، معرفي يك
تار.مشابه كارايي و مختلف تركيبهاي با است مشترك تار شرقي ، كشورهاي از بسياري در
مشتاق زمان از داده رخ آن در كه تغييري تنها و بوده فرم و شكل يك به هميشه ايران
همان درويشخان قاجار ، دوره از بعد كه كرد اضافه تار سه به سيم يك او كه بوده عليشاه
متعصبان هم هنوز البته كه رساند به 6 را سيمهايش تعداد و كرد اضافه نيز تار به را سيم
آن و داد آن در وزيري استاد را ديگر تغيير اماميكنند استفاده سيم همان 5 از ساز اين
قصد كه چرا رسانيد پرده به 28 را آن و كرد اضافه تار پردههاي به پرده سه كه بود اين هم
مثال بهطور و بزند را گامها بتواند پرده ، نيم اختلاف با غربي ، گامهاي همانند داشت
در پرده ربع فاصله كه چرا نشد عملي او ايده اين اما.بنوازد هفتجا از را شور دستگاه
باعث نوعي به ايران متبحر و خلاق نوازندگان وجود اما شد آن از مانع ايراني موسيقي
تار به بسياري شباهت ايران تار.است شده نواختنش زمينه در آن پيشرفت و ماندگاري
.دارد آذربايجان
اين جاي به و رسيده سيم به 11 سيم از 6 آذربايجان تار كه است اين تار دو اين تفاوت اما
ساز اين تواناييهاي مينوازند ، و ميگذارند سينه روي به دهند قرار پا روي بر را آن كه
قلياف راميز.مينوازند را آن "قلياف راميز" همچون نوازندگاني كه ميشود مشخص زماني
كرده تار آموختن به شروع سالگي از 9 او است دنيا سطح در تار ساز برتر نوازندگان از يكي
تدريس كه است سال و 40 كرده تكميل را ساز اين آموختن و رفته دانشگاه به سالگي در 17 و
سال 1974 در قليافاست آذربايجان جمهوري موسيقي دانشكده رئيس هماكنون و ميكند تار
سال 1990 در او.است كرده كسب تار نوازندگي رشته در را اول مقام مسكو موسيقي جشنواره در
.است رسيده تار رشته در پروفسوري درجه به
در تقريبا و كرده برگزار متعددي كنسرتهاي جهان مختلف كشورهاي در توانا نوازنده اين
مناطق تمام موسيقي با كه اين او درباره جالب نكته.است داشته حضور دنيا كشور حدود 50
در اكنون هم او بنوازد تار با را باخ قطعات است قادر مثال بهطور.دارد آشنايي دنيا
آنچه هر و بوده ارتباط در موسيقي رشته دانشجويان با بيشتر اقامتش مدت در و است ايران
دانشگاه در را مختلفي اجراهاي حتي و آموخته آنها به را بودهاند آن طالب دانشجويان كه
فارابي تالار در كنسرت دو شنبه سه و دوشنبه روزهاي در و كرده برگزار تهران و كرج هنر
.بود تنبك با تار و پيانو و تار تكنوازي كه كرد برگزار هنر دانشگاه
آمدهايد؟ ايران به بار چندمين براي شما استاد *
به ميدانم چه هر تا آمدهام دانشجويان خاطر به بار اين اما نيست خاطرم در دقيقا
.شدهام دعوت موسيقي دانشگاه رئيس لطفي شريف استاد طرف از و بياموزم آنها
نداريد؟ اجراهايتان براي مشخصي برنامه شما پس *
.ميكنم اجرا آنها با بود ، برنامهاي هر خير
سنتي موسيقي حتي و دنيا كلاسيك آثار كردهايد تنظيم تار ساز براي را مختلفي آثار *
كردهايد؟ منتشر كتابي زمينه اين در آيا ايران ،
تار براي را آثارشان همچنين و تاليف دنيا كه بزرگ آهنگسازان درباره كتاب حدود 5 من بله
.دارم چاپ براي آماده كتاب ديگري تعداد اما شده منتشر كه كردهام آهنگسازي
انجام علمي شكل به را كار اين شما است؟ امكانپذير چگونه تار با قطعات اين تنظيم *
تجربي؟ يا ميدهيد
.دارد را قطعات تمام اجراي توانايي تار پس است ، اركستر در ويولن مانند تار اجرايي قدرت
كه هستيم "بيكاف حاجي" استاد مديون را اين كه ميشود انجام علمي صورت به كار اين اما
موسيقي او واقع در.ميگيريم الهام او از ما تمام و آورد در علمي شكل به را آذري موسيقي
توانستيم شد ، علمي آذري موسيقي كه زماني از البته.كرد پايهگذاري را آذربايجان علمي
ماندگار تا آوريم در علمي شكل به بود ، رسيده ما به سينه به سينه كه فولكلوريكي قطعات
و تقويت اصلي عوامل از يكي موسيقي از دولت حمايت كه است ذكر قابل نكته اين البته.بماند
و ميپردازد موسيقي تقويت و تعليم به مدرسه از آذربايجان دولت.است آذري موسيقي پيشرفت
من به دلار مبلغ 300 ماه هر مثال بهطور.ميكند حمايت و پشتيباني بسيار هنرمندان از
و ميكنم دريافت هنريام فعاليت براي كه است دولت حقوقهاي از جدا اين ميدهد ، جايزه
بيشتري تلاش و شوم متعهد كارم به اندازه همان به نيز من تا ميشود باعث حمايتها اين
.دهم انجام برايش
هستيد؟ معروف شما كه نيست اين خاطر به حمايت اين *
.ميگيرد جايزه كند ، خدمت مملكتش به كسي هر خير
نياورديد؟ ايران به خود با را او چرا مينوازد ، تار نيز او كه داريد پسري شما *
تنهايي به من گاهي دارد بستگي كشور آن دعوت به.است ساله او 18 دارد نام ايوب پسرم
.ميرويم كامل اركستر با گاهي حتي و است من با ايوب گاهي ميروم ،
است؟ كرده آغاز را نواختن تار سني چه از پسرتان *
و كرده تكميل را تار ساز اكنون هم و شد دانشگاه وارد سالگي سن 14 در او.سالگي از 7
كار كسي اگر كه طلايي كتاب نام به است كتابي آذربايجان درميخواند اركستر رهبري
.است نوبل نوع يك واقع در مينويسند كتاب اين در را او نام دهد ، انجام خارقالعادهاي
موسيقيدان يك عنوان به كه است نفر پنجمين من پسر آذربايجان جمعيت ميليون بين 8 در
.ميكند دريافت جايزه دلار ماهي 250 دولت از او.است گرفته قرار كتاب اين در نامش نابغه
.دارد وجود آذربايجان و ايران تار بين كه بسياري شباهت و بگوييد ، تار ساز از *
تنها تغيير كمي با اما است موجود..و چين عربستان ، هندوستان ، ايران ، در تار بله ،
بيشتر مقامي موسيقي زيبايي و است شرقي مقامي ، موسيقي واقع در.آنهاست لهجه در فرقشان
كار موسيقي نوع اين روي بر كه كساني كه است اين هم علتش.است آذربايجان و ايران در
.شدهاند آن پيشرفت باعث و كردهاند حفظ را قالبش و نشدهاند خارج آن قالب از كردهاند
بيشتر را مردم كنيم ، حس را آن و كنيم دقت مقامات اين به بيشتر عمق با و دقت با اگر
بيشتر را قوم دو اين فرهنگ تاريخ همچنين و اجتماعي شرايط و سرگذشتشان.ميفهميم
.ميشناسيم
و مردم با توانستهايد بيشتر ميپردازيد ، موسيقي اجراي به كه كشورهايي از يك كدام در *
كنيد؟ برقرار ارتباط مخاطبانتان
من.نميشود ديده دنيا جاي هيچ در ميگذارند آذربايجاني موسيقي به ايران در كه احترامي
.راحتم آن در اندازه همين به و ميدانم خودم كشور مثل را ايران
آنها با كردن برقرار ارتباط زمينه در ولي است زبان آذري ايراني وجود دليل به شايد *
.بگوييد آذري و ايراني تار تفاوتهاي درباره !نداريد مشكل
تار سيم زمان يك.است رسيده تكامل به مرور به آذربايجان تار.است بسيار فرقشان
قرار پا روي بر را ساز اين اوايل.است رسيده سيم به 11 هماكنون و بوده سيم آذربايجان 6
"اسداوغلي صادق ميرزا" نام به شخصي بار اولين براي اما ايراني تار همانند ميدادند
كه است كساني از يكي ايشان و برد سينه روي بر را تار بار اولين براي صادقجان به معروف
.ماست اصلي ساز تار كه است دليل همين به و است داده تغيير را شكلساز و نواختن طريقه
.كند برابري پيانو و ويولن با توانسته..و شكل پيشرفت با كه چرا
وجود ميگيرد قرار سينه روي بر كه تاري با ميگيرد قرار پايين در كه تاري بين فرقي چه *
دارد؟
به و آمد بالا به بود پايين كه تاري كه بود اين كرد پيشرفت صورت اين به تار كه اين علت
از تار يك.بالا به پايين از كرد ، پيشرفت و كرد پيدا اهميت واقع در شد نزديك سر و قلب
تمام حال هر به.ميخواهد هم را روح و قلب و احساس فيزيكي نيروي بر علاوه نوازندهاش
.ندارم كافي آشنايي ايراني تار با متاسفانه اما هستند زيبا تارها
پركاري پيكاسودر رقيب اسپانيا در "جيوردانو لوكا"
است اتصالي او اهميت دلايل از يكي و گذاشت خود دوران نقاشي بر بسياري تاثيرات جيوردانو
شد برقرار روكوكو و باروك نقاشي بين او طريق از كه
محمودزاده چنگيز
جيوردانو از نيز بار اين.است "جيوردانو لوكا" ميزبان هم باز سال سيصد از پس اسپانيا
افتتاحيه در اسپانيا رئيسجمهور اول معاون "راجدي ماريو".آمد عمل به رسمي استقبالي
قدرت و نبوغ نمايشگاه اين":گفت و شد حاضر سويل شهر در هنرمند اين تابلوهاي نمايشگاه
".ميدهد نشان را باروك دوره نقاشان از يكي آفرينش
در سال 1634 در جيوردانو لوكا.است شده اسپانيا مهمان نقاشي تابلوي با 27 بار اين او
نقاشان برجستهترين از يكي به خود هنري بلوغ دوران در و آمد دنيا به ايتاليا ناپل
.شد تبديل هفدهم قرن دوم نيمه دكوراتيو
سرعت نيز آن دليل كه داشت شهرت (پرسرعت لوكاي) Luca fa presto مستعار نام با جيوردانو
از پيش تا جيوردانو.كرد خلق كه بود فراواني آثار تعداد و كردن كار در او فوقالعاده
سرعت بر علاوه ايتاليايي نقاش اين.بود تاريخ نقاش پركارترين "پيكاسو پابلو"
هنرمندان و هنري سبكهاي تمام از تقليد قدرت از داشت ، خود آثار خلق در كه فوقالعادهاي
.بود برخوردار نيز خود دوره
را بيشتري رنگمايههاي دكوراتيو ، نقاشان تاثير تحت اما بود "ريبرا" پيروان از هرچند
تاثير ريبرا دراماتيك و تاريك فضاهاي از ابتدا در جيوردانوكرد وارد خود آثار به
نقاشيهاي رنگآميزي شيوه و فضاسازي خود ، ميلادي دهه 1650 اواخر در اما.گرفت بسياري
.كرد متحول را خود
آثار تصويرگر ابتدا در او.ميگيرد بر در را گوناگوني موضوعات همچنين هنرمند ، اين آثار
توانست و است گذاشته جا به خود از نيز ديگر موضوعات با آثاري اما بود اسطورهاي و مذهبي
.كند وارد باروك دوران نقاشي عرصه به را جديدي پارامترهاي آنها ، طريق از
زمان در او بلكه نيست كرد خلق ايتاليا در كه هايي نقاشي دليل به تنها جيوردانو اهميت
مذهبي اماكن و كليساها ناپل ، شهر بر علاوه.ميشد شناخته بينالمللي نقاش عنوان به خود
.دادهاند جا خود در را نقاش اين از آثاري نيز و فلورانس رم ، شهرهاي در بسياري
و كار به آنجا در سال ده مدت به و رفت اسپانيا به دوم چارلز درخواست به سال 1692 در
.پرداخت زندگي
كرده روايت گونه اين را اسپانيا در جيوردانو حضور اسپانيا شاه دربار نويسندگان از يكي
اختيار در از را خود نگراني و داد نشان او به را خود علاقه مورد نقاشي پادشاه":است
را آن با مشابه كاملا تصويري لوكاس ، ..كرد توصيف نقاشي آن از نمونه يك تنها داشتن
".داد قرار او اختيار در بسياري ثروت نيز پادشاه...كرد نقاشي
براي بسياري نقاشيهاي و ماند اسپانيا در سال 1702 تا سلطنتي نقاش عنوان به جيوردانو
.كرد تصوير مذهبي اماكن و كاخها
اتصالي او ، اهميت دلايل از يكي و گذاشت خود دوران نقاشي بر بسياري تاثيرات جيوردانو
.شد برقرار روكوكو و باروك نقاشي بين او طريق از كه است
جيوواني" و "ريچي سباستيانو" كه داشت بسياري تاثيرات نيز هجدهم قرن نقاشان بر او
.هستند جمله آن از "باتسينا
درخشان تركيببنديهاي و خيرهكننده فضاسازيهاي با خود نقاشيهاي در جيوردانو
نقاشان ظهور خود شگرف خلاقيت با توانست و آورد فراهم را روكوكو سبك آمدن پديد زمينههاي
.بيندازد پيش را روكوكو
وين هنرهايمعاصر موزه در ارتو آنتونن انساني چهره
نزد در اقامتش تا بازيگري كار از شقاوت تئاتر تا رئاليسم سور از پيمود ارتو كه مسيري
بود نگرانكننده اما آور شگفت روشنبيني يك از ناشي و مكزيك تاراهوماراي بوميان
طاهايي عاطفه:ترجمه
كه فضايي:ممتد سكوتي و مطلق آرامشي خنثي ، و يكدست نور سالن ، ساده خطوط سفيد ، ديوارهاي
.تفسيري هيچ بدون خصوصا هم آن گذاشتهاند نمايش به را ارتو آنتونن طرحهاي آن در
دفترچه مشق ، دفتر صفحه روي يعني است كشيده كوچك قطع در اغلب ارتو آنتونن كه طرحهايي
از فقط انگار.ميكنند متمركز خود در كامل را نور فضايي چنين يك در غيره ، و طراحي
درست يا بازساخته يا بازيافته آنكه از پيش -انسان چهره.ميشود ساطع انرژي كه آنهاست
تقريبا موضوع ،"مرگ عرصه خالي ، نيرويي" ميگفت موردش در ارتو كه چهرهاي -شود ابداع
.طرحهاست اين واحد
حسن يك برپاست ارتو آنتونن بزرگداشت مناسبت به وين معاصر هنرهاي موزه در كه نمايشگاهي
: ميورزد تاكيد ميشود فراموش هميشه كه بديهي بسيار باور يك بر اينكه آن و دارد بزرگ
دارد جمع خود در را خود نيروي تمام كه زماني تصوير ، يعني شده ، گذاشته نمايش به كه چيزي
تصويري چنين كه نيست اين منظور.ندارد نيازي ديگر خود از بيرون چيزي به شدن آشكار براي
سكوت و نشيني عقب خواهان بلكه ميكند ايجاب را طراح يا بردار فيلم يا كارگردان غياب
طبيعت به كنند سنگين توضيح و تفسير با را طرحها آنكه بي نمايشگاه اين متصدي دو.آنهاست
.دادهاند بها ديداري عناصر معناي و
اشباع بدون و گرفتهاند قرار ديوار روي عمودي صورت به ويترين چهار و بيست در طرحها
شش در زماني ترتيب به عكسها و دستنوشتهها و كتابها و كردهاند تقطيع را آن فضا كردن
متني ورود ، محض به.ميگويند ارتو شيدايي و زندگي از و شدهاند عرضه افقي صورت به و بخش
آنتونن من /هستم؟ كجا از /كيستم؟ من":مرگش از پيش يكسال يعني سال 1947 ، به اوست از
بدن شما /بيدرنگ /بگويم را جمله اين ميتوانم چون /ميگويم را جمله اين تا /هستم ارتو
/مشهور جلوه هزار /ميشود جمع جلوه هزار با بعد و /ميشود تكه تكه ميبينيدكه مرا كنوني
به رسيدن براي ارتو ".كنيد فراموش مرا توانست نخواهيد هرگز كه جايي /تازه بدني
آفرينشي ميبرد پناه جديد آفرينشي به "وجود جديد كشف" اين به ،"تازه بدن" اين ناكجاآباد
ارتو ، "جنون".است آدمي جنسيت خاستگاهش كه تباهياي است ، مبري آغازين تباهي از كه
و ذهني دردناك انقباض تمام و صاعقهوارش الهامات و فريادها واژهبافيها ، هذيانها ،
پذيراي شود پذيرايشان من عقل روزي بايد":نيست تشديديافته دغدغه يك جز چيزي جسمياش ،
يك شكل بيرون از كه نيروهايي اين كردهاند ، احاطه مرا كه ناپذير تعريف نيروهاي اين
بر سال1925 در او كه حرفي "بگيرند را متعالي انديشه جاي بايد اينها دارند ، را فرياد
.راند زبان
را مايهاي درون چنين بهتآور ذكاوتي با "ريوير ژاك به نامههايي" در دوره همان در
گوگ ون خودكشي درباره كه متني آن چه او ، زندگي آخر سال ده مهم متنهاي تمام.ميپروراند
يا رودز از ) دفترهايش مثل دارد جريان وسيعي شايعات درموردشان كه آنهايي چه و نوشت
ثغوري و حدود است نتوانسته كسي هنوز كه ميكنند ظاهر را دردي نوشتار صحنه بر (ايوري
شناخت مورد در و "باطني فرضيه" مورد در وين موزه نمايشگاه زمينه اين در.بيابد آن براي
.ميكند جالبي روشنگريهاي خفيه علوم زمينه در ارتو
بازيگري كار از شقاوت ، تئاتر تا سوررئاليسم از پيمود ، جنون تا زندگي در ارتو كه مسيري
ناشي شدنش ، بستري سالهاي بالاخره و (1936)مكزيك تاراهوماراي بوميان نزد در اقامتش تا
التهاب روي از ارتو كه را كاغذهايي.بود نگرانكننده اما آور شگفت روشنبيني يك از
داده دست از را انسان طبيعت هنجارهاي با پيوند گونه هر كه روحي گواه صرفا كرده سياه
به خطاب گويي كه ارتو جملههاي اين مدعا اين اثبات براي.است آينه يك بلكه نيست است ،
گذاشتهاند شيشه زير كه دفترهايي اين":كافيست است نوشته نمايشگاه اين كنندگان ديدار
ميدهم نشان را اينها ميخورند ، من درد به هنوز اينها.باشند موزه يك اشياء نيست قرار
مثل بازيابد ، را آنها ميكند كنكاش گمشدهاي كار و ساز و حقيقت در كه من مثل انساني تا
".شدهايبودهام گم سازوكار و حقيقت درجستجوي دفترها اين در كه من
نوامبر 2002 لوموند ،
مكافات و جنايات تصويرگر
كريمزاده حسن
Brad Ford Holland هلند فورد براد
آمريكا / اوهايو ايالت متولد 1943 ، هلند ، فورد براد - 1
قلم به دست نيز خود گهگاهي و كرده جمع را كميك كتابهاي و نشريات كودكي ، دوران از - 2
به علاقهاي چندان مادرم":ميگويد.ميكرد خلق ابتدايي چند هر تصاويري و ميبرد
اما است ، خوب سرگرمي داشتن كه:ميگفت من به مدام و نميداد نشان پراكندهام نقاشيهاي
".بياموزي دنيا اين در را زندگي روش و راه بايد تو
برنامههاي تحتتاثير - كه خورد هنگامي را روحي ضربه نخستين ساله ، پانزده فورد براد
بر مبني كمپاني منفي جواب و فرستاده آنها براي را آثارش _ "ديسني" كمپاني تلويزيوني
براد كه نشد سبب پاسخ اين اما.بود كرده دريافت را "ندارد نياز تو به ماوس ميكي" كه اين
كارگاه يك در كار مدتي از پس سال 1960 در او.برگزيند خود آينده براي را ديگري راه فورد
.شد ماندگار آنجا در و رفت نيويورك به كانزاسسيتي در اقامت سال يك و شيكاگو در خالكوبي
به شروع "ايس نيويورك" و "راد" ،"اسكريو" روزنامههاي با حرفهاي صورت به سالگي از 24
نوبت در كه بودند نشرياتي از نيز "ريويو گرين اور" و "بوي پلي" ،"آوانگارد".كرد كار
نظر او ، شده منتشر كارهاي.دادند اختصاص خود به را او آثار از بهرهجويي افتخار بعد
و يكصد در كه آنجا تا كرد ، جلب خود به را_ تايمز نيويورك سردبير _ بوري ساليس
به دعوت هلند از "اد_آپ" نام به صفحهاي راهاندازي با روزنامه ، انتشار سال بيستمين
وجود به مختلف اقشار ميان در فوقالعادهاي توجه و علاقه صفحه ، اين.كرد مستمر همكاري
كاملا تواناييهاي انتشار و بود سنتگرا غايت به روزنامه اين كه زماني در هم آن آورد ،
تا شد باعث او جديد كارهاي اعتبار.ميرسيد نظر به بعيد آنها از استقبال و هلند جديد
ليست به "مانتلي آتلانتيك" و "نيوزويك" ،"تايم" ،"نيويوركر" ;چون ديگري معتبر نشريات
از طرحي خود ، سال 1981 شمارههاي از يكي جلد روي در تايم مجله.بپيوندند آثارش خريداران
براد شد سبب كه كرد منتشر داشت اختصاص روز سياسي شخصيتهاي از يكي چهره به كه را او
.شود انتخاب سال مرد عنوان به هلند
با را او آثار مجموعه نخستين ،"كروول.واي.تي" انتشاراتي موسسه كه بود زمان همان در
.سياسي تصويرسازي و كاريكاتور هنر عرصه در بود انقلابي كه كرد منتشر "بشري افتضاحات" نام
چهرهاش در كه سومي چشم با او گويي رهاست ، معمول بندهاي و قيد از هلند تخيل نيروي - 3
خبرهاي فقط روزانه ما كه ميكند لمس و ميبيند را جهان از نامكشوفي زواياي كرده ، پنهان
طراحاني نخستين از فورد براد.ميكنيم فراموش و ميشنويم مختلف خبرگزاريهاي از را آن
دنبال به كه داد سوق طرحهايي طرف به تزئيني طرحهاي از را مطبوعاتي هنر مفهوم كه است
نسبت نويسندگان كردن حساستر نيز و مخاطبان ذهن در روز انديشههاي و افكار ساختن نافذتر
.بود وسيع و نو مفاهيم شكار به
تا بوده هراسانگيز و دلهرهآور فضاهاي خلق پي در غالبا بشردوستانهاش ، نگاه با هلند ،
سلاحهاي ايدز ، اعتياد ، فقر ، ;كند افشا را غيرانساني رخدادهاي و فجايع عمق بيشتر چه هر
كلي بهطور و آن از بعد وقايع و نابرابر جنگهاي فحشا ، سياسي ، مناقشات جمعي ، كشتار
نرم پنجه و دست آنها با دائما كه هستند سوژههايي اقتصادي و سياسي اجتماعي ، بحرانهاي
كه موسيقي قطعهاي همانند ميزنند ، سر من ناخودآگاه از اينها...":ميگويد.ميكند
ناخودآگاه بعد ، ساعتي و ميشنويد را آن قصد ، بدون گاه ، ميرسد گوشتان به ديگري اتاق از
ميدانند ، تصويرساز يك را هلند معمولا منتقدان ، ".است همين هنر ، .ميكنيد زمزمه را آن
يك به بود برده فراتر صرف تصويرساز يك مرز از را او بكر ، و مستقل موضوعات اما
معتبر نشريات كه بهطوري است ، كرده تبديل مطبوعات عالم در سبك صاحب سياسي كاريكاتوريست
خود ، مطالب به بخشيدن اعتبار براي او آثار از بيشتر استفاده در را سبقت گوي آمريكايي ،
.ربودهاند هم از
اجرا مطبوعات براي كه است او سفيد و سياه كارهاي سبب به بيشتر هلند ، تكنيكي شهرت - 4
تصوير به سوررئاليستي كارهاي هواي و حال در چيني مركب و فلزي قلم با كه آثاري ;است كرده
و وحشت نهايتا و بعد و عمق ايجاد قصد به _ جهات همه از كه هاشورهايي ميشوند ، كشيده
.ميآورند هجوم كارهايش عناصر سمت به _ ترس
كه ميكند انتخاب چپ سمت و بالا _ هوشمندانه و آگاهانه _ را كارهايش نور منبع غالبا
آثار كنار و گوشه در كه ابرهايي.ميكند القا را تزلزل و اضطراب رعب ، بصري ، اصول براساس
.ميكنند كمك حس اين القاي به نيز هستند برق غرش و رعد آبستن و ميشوند يافت او
عظمت به بيشباهت نگاه يك در كه است آورده رو رنگياي كارهاي به اخيرا فورد ، براد
انديشههاي به لطمهاي تنها نه روش اين.نيستند لهستاني برجسته پوسترسازان كارهاي
ضربات با را سفيدش و سياه كارهاي نورپردازي و منسجم هاشورهاي همان كه نزده ، او منتقدانه
كه مينماياند ما به را بار دهشت و سياه فضايي نهايتا و كرده تداعي اكريليك و مو قلم
.بس و برميآيد هلند پرقدرت قلم عهده از تنها
و القاب با را او نام هلند ، براد شخصيت و آثار ستايش در آمريكايي ، نامدار نشريات - 5
،"رك و خودمختار طراح" ،"تصويرسازي چراي و بيچون ستاره" چون هم وسوسهبرانگيزي عناوين
.ميكنند همراه "جهان بام بر ايستاده" و "زمان مافوق هنرمندي" ،"سياسي هنرمند بزرگترين"
نظير موزههايي به كارهايش سالگي ، سن 35 در كه بس همين او ، مرتبه و اعتبار ذكر در
به "ايلوستريشن" و "آرت ميكلي" موزههاي در و راهيافته "لايبرري كنگرساس.يو" و "لوور"
هميشه توكيو "كريشن" گالري جمله از ژاپن مختلف گالريهاي همچنين.است شده گذاشته نمايش
تمبرهايي طراحي خود هنري فعاليتهاي سوابق در او.ميبالند خود به او كارهاي ارائه از
ملل سازمان ساختمان فوت xديواري 3010 نقاشي نيز و "هورس وايلد" و "چيف ايندين" نام با
"هفته 5/9 مشهور فيلم در همچنين او ، كارهاي از.است داشته عهده به را نيويورك در متحد
بيهمتاي غول دومين نست ، تامس از پس شك ، بدون كه - هلند فورد براد.است شده استفاده
كه است "اي.پيآي" اتحاديه بنيانگذاران از يكي _ ميرود شمار به جهان سياسي كاريكاتور
ما ، ساله هنرمند 59.است آورده هم گرد خود صنفي حقوق احقاق براي را آمريكايي تصويرسازان
اعتبار و شهرت نظر از و دارد اشتغال تبليغاتي و فرهنگي فعاليت به نيويورك در اكنون هم
!ميكند كجي دهن ديسني كمپاني به
پروفسور بميري بايد
هريس ريچارد مرگ مناسبت به
آشوري عليرضا
سهگانه به علاقهاي چندان كه بود گفته زماني انگليسي بزرگ بازيگر "گينس الك" سر
جنگهاي" بارها و بارها ميكرد اظهار كه را نوجواني پسر او.ندارد "ستارهاي جنگهاي"
دارد ، كنوبي بن يعني فيلم ، آن در گينس الك شخصيت به فراواني علاقه و ديده را "ستارهاي
قطعا ولي باشد تندروي كمي گينس اقدام اين شايد.نبيند را فيلم اين ديگر كه كرده وادار
ستارگان جنگ مثل فيلمي با را او كسي كه نبوده پذيرفته گينس مثل بزرگي بازيگر براي اين
از را او ديگر فيلم دهها و "عربستان لورنس" و "كواي رودخانه پل" مثلا و بياورد ياد به
سري همان با را كبير گينس اغلب جديد نسل گفت بايد متاسفانه اما.باشد انداخته قلم
بازيگران از يكي ;هست هم هريس ريچارد حكايت حال.ميآورند ياد به "ستارهاي جنگهاي"
سنگ و پاتر هري" بد بسيار فيلم در پيري در كه كسيجهان و انگلستان سينماي تاريخ بزرگ
آن آبروي مايه تنها بيترديد و كرد ايفا را "دامبلدور پروفسور" (كلمبوس كريس) "جادو
ديگر فيلمهاي احتمالا و فيلم اين در بازي از هم او كه اين جالب.ميشود محسوب فيلم
شده هريپاتر در بازي به حاضر نوهاش خاطر به كه ميكرد اظهار و نداشت خوشي دل سري اين
بايد فقط فيلمها اين دست از خلاصي براي بود گفته او به هم ، هريس برنامههاي مدير و است
ساله چند اين در كه سينما تاريخ بزرگان از بسياري مثل.مرد هم "هريس ريچارد" و !بميري
.فروبستند جهان از چشم بيدريغ
.شد مطرح انگليسي خشمگين جوانان فيلمهاي موج با كه بود بازيگراني جمله از هريس ريچارد
با هريس "زينگر شله جان" ،"اندرسن لينزي" ،"ريچاردسن توني" نظير كارگرداناني فيلمهاي
نامزد و رسيد جهاني شهرت به "اندرسن لينزي" ساخته (1963) ورزشي زندگي فيلم در بازي
راگبي بازيگر كه ميكرد مرور را خشن معدنچي يك زندگي فيلم.شد نيز اسكار جايزه دريافت
در هريس كه شخصيتي.ميكند تركش او فراوان خشونت خاطر به دارد دوستش كه زني ولي ميشود
نقش ايفاگر اغلب او.بود او دنبال به همواره اواخر همين تا تقريبا كرد ايفا فيلم اين
نيز ورزيدهاش و عضلاني اندام و پرچين چهره ;شق كله و سختكوش خشمگين ، عاصي ، بود مرداني
و بود ناآرامي آدم نيز خود خصوصي زندگي در هريس.داشت عمدهاي نقش تصوير اين تقويت در
و جذاب را او سينمايي شمايل حد اين تا كه بود مجازي و واقعي زندگي تطابق همين شايد
در البته.بود معتاد الكل به زيادي زمان مدت و كرد ازدواج بار او 4.بود ساخته پذيرفتني
البته او.گرفت پيش در را معقولتري زندگي و كرد ترك را الكل گذاشت سن به پا وقتي نهايت
دچار اتول پيتر خود همدوره انگليسي بازيگرافسانهاي مثل كه كرد زندگي شده حساب آنقدر
"دامبلدور" نقش براي انتخاب بهترين شايد مرگهريس با كه بازيگري.نشود مالي ورشكستگي
.باشد
در.بودهايم شاهد را انرژي فوران و خشونت سختكوش ، هريس همواره ، رويپرده حال هر به
خود شقي كله و سرسختي با كه بود او (1962) لوييسمايلستون ساخته بونتي كشتي در شورش
لاگلن مك وي.اندرو ساخته وحشي غازهاي در.كرد شورش تشويقبه را اشرافزاده براندو
در هريس فيلم همين در.كشت آدم و شد مزدور سرباز زندگيفرزندش تامين خاطر به (1978)
هيوز كن ساخته كرامول در.ميرسد نظر به قانعكنندهتر مراتب به جنگيفيلم صحنههاي
او كه صحنهاي در فرستاد مرگ كام به را اول فراوانچارلز قساوتي حتي و خشونت با (1970)
قدرت و ابهت ميتوان راحتي به ميكند قدرت ورقهتفويض امضاي به وادار را انگليسي لردهاي
و قدرت همين نيز (1965) مات آنتوني ماركساخته تله قهرمانان در.كرد حس را هريس ترسناك
اوركا در و ميكند غلبه داگلاس كرك محافظهكاري و منطق بر نهايت در كه است هريس سرسختي
.شد منتهي خودش مرگ به بار خشونت شقي كله و سرسختي همين (1977) اندرسون مايكل ساخته
و داشته مكمل نقش هم فيلمها اين از بسياري در و است كرده بازي فيلم خيلي هريس ريچارد
هر به ;است نداشته مكمل نقشهاي در بازي از ابايي ميآيد بر كارنامهاش از كه اينطور
كرك مثل ستارگاني سايه زير هرگز كه بود زياد آنقدر هريس بازي فراوان انرژي و جاذبه حال
بهدست تماشاگر ذهن در را خود خاص جايگاه همواره و نميگرفت قرار برتون ريچاد يا داگلاس
بچه تعدادي كنار در هم جادو سنگ و پاتر هري شدهاش اكران فيلم آخرين همين در.ميآورد
حضور خاطر به فيلم اين احتمالي ارزش تمام گفت ميتوان جرات به و كرد نقش ايفاي كوچك
آرام ، پيرمردي يعني داريم ياد به او از كم خيلي خيلي كه نقشي.اوست وقار با و سنگين
در را وحشتزده بچههاي فرياد با كه صحنهاي ابهت با و قدرتمند هميشه مثل ولي مهربان
پس در كه مردي قدرت و اقتدار.اوست مقتدر و ابهت پر حضور اوج ميكند ساكت غذاخوري سالن
اين به.بود نخواهيم آن شاهد ديگر كه قدرتي.است نهفته قدرت از دريايي غمگيناش چهره
بياورند ، ياد به مارك تله قهرمانان و كرامول ورزشي زندگي با را هريس ريچارد همه كه اميد
.پاتر هري با نه
|