طلايي شير بر سوار واتيكان
موفقيت پررنگ هاشورهاي
كافي نمك نبودن
پايان يك آغاز
طلايي شير بر سوار واتيكان
ونيز 2002 جشنواره به نگاهي
ايزدپناه پارميس:ترجمه
سوال زير را داوران هيات كه شده مواجه بسياري مشكلات با ونيز جشنواره اخير سال چند در
است شده پررنگ واتيكان براي سوال علامت اين قشري هر از بيش امسال اما برده
ايتاليا فرهنگ پالايش جهت را خود اقدام برلوسكوني حكومت كه زماني از جديد ، سال آغاز با
آن از كه شد ، ارائه ونيز فستيوال در تغييراتي انجام جهت بسياري پيشنهادات كرد ، آغاز
فستيوال از را آن الگوي كه بود جشنواره اين در محبوب افرادي و موفق آثاري بركناري جمله
و اختلافنظر با افراد از بسياري بايكوت و پيشنهاد اين شد ، گرفته باربرا آلبرتو
از پيش ماه اما 5.كرد تبديل بحث قابل موضوعي به را آن و شد روبهرو بسياري مشاجرههاي
عنوان به (Moritc de Hodlen) هادلن د موريس تبليغاتي ، تداركات انجام و كاتالوگها تهيه
اين موجشد عمل وارد دستاندركار غيرايتاليايي يك عنوان به و شد انتخاب واقعه اين ناجي
كاسته روز فوقالعاده فيلمهاي ديدن براي آنان از يك هيچ اشتياق و گرفت بالا اعتراضات
اين بر پيش از بيش هادلن د خود و دادند ادامه خود اعتراض به اميدواري با همه و نشد
معترض ديگر چيز هر از بيش ايتاليا مطبوعاتي گروههاي به نسبت او.كرد پافشاري اعتراضات
خود ارزش و ارج طلايي شير يعني جشنواره اين نخست جايزه اينكه ذكر با آنان كه چرا بود ،
نادرست تصميمات اين به ديگري دسته و گروه هر از بيش داده ، دست از اخير ساليان طي را
.زدهاند دامن
و ونيز فستيوال شرايط بهبود براي وجه بهترين به خود اقتدار از كه داشته سعي هادلن د
كه چرا دهد روي خجستهاي اتفاق شد باعث عرصه اين در او حضور و ببرد بهره بيينال
اين و است داده قرار فستيوال فهرست در را موفق و كيفيت با آثاري او ، انتخابي فيلمهاي
.نشاند فرو را اعتراضات تلاطم معجزهاي همچون رويداد
به راهي و مندز سام براي هنكس تام چون اسامي پاپارازي انتخابي فهرست در گذشته سال
براي نيسون لائيم و فورد هريسون "Frida" "فريدا" تايمور ، جولي براي هايك سالما تباهي ،
بيوهساز
اين كه.داشتند قرار "بهشت از دور" هاينس ، تاد براي مور جوليان و "The widow maker"
اين خود شايد و.شود حاكم فستيوال فضاي بر زبانها انگليسي توليدات قدرت تا شد باعث
اعتراضات و تصميمات اين از بسياري وجود با اما شد حكومت جديد تصميمات سببساز مسئله
ميان از.نكرد كم آمريكايي فيلمهاي بار از (2002) جديد سال انتخابي فهرست شده انجام
شير جايزه "ماگدالين خواهران" فيلم براي مولان پيتر جشنواره ، اين شركتكنندگان تمامي
.داد اختصاص خود به را طلايي
روشن آن نمايش براي را واتيكان مخالفت علت خود امر اين كه دارد ضدكاتوليسم روايتي فيلم
به (Stephen Fears) فيرز استفن ساخته "كثيف قشنگ چيزهاي" نام با ديگري فيلم ميكند ،
كه ميپردازد بريتانيا اجتماعي مسائل به و است ماگدالين خواهران از ديگري چهره نوعي
جشنواره در كه هستند فيلمهايي از نمونهاي اينها.است دهه 80 آثار همانند فيلم ساخت
را كلاسيك فيلمهاي براساس ساختي مزيت آثار اين اكثر كه داشتهاند حضور نيز امسال
.است داشته پررنگ حضوري امسال فستيوال بر جو اين و داشتهاند
فستيوال به مربوط تنها است ، بوده درگير آن با طلايي شير درباره دهادلن كه مشكلاتي
مشكلآفرين رقابتها اين در جهت خلاف حركتهاي اين كه است ساليان بلكه است نبوده امسال
نمونه اين از "كوچك شهري در بهار" ،"ليلجا هميشه براي" چون فيلمهايي امسال.است شده
.هستند آثار
نقد و داستان از خلاصهاي به كه است جشنواره اين شركتكنندگان اسامي شامل زير فهرست
.است شده اشاره آثار از برخي
،"پارك كن" ،"ليلجا" ،"هميشه براي" ،"بيپرده" ،"بهشت از دور" ،"ابلهان خانه"
نهايت" ،"جادويي جعبه" ،"داجر راجر" ،"ريپلي بازي" ،"مداري لندن" ،"ماگدالين خواهران"
.هستند جشنواره اين شركتكننده فيلمهاي مهمترين از "كوچك شهري در بهار" و "سرعت
_ كونچالفسكي آندره _ "ابلهان خانه"
كه ميپردازد رواني بيماري روزمرگي به و است فضاحتبار راستي به فيلم نخست دقيقه ده
ديدن براي است اسير چچن مرز در كه بيمار اين ميدهد بروز خود از باورنكردني رفتارهايي
آدامز برايان موسيقي زمينه درميكوبد پنجره و در به را خود آن صداي شنيدن با قطار نور
و.نيست كس هيچ در جاري بحرانهاي تحمل تاب ديگر چچن فجايع از پس گويا ميشود شنيده
تصوير به نمادين صورتي به را شيدايي و رفته دست از ايمان كونچالفسكي ، گويا كه اينجاست
.ميكشد
_ هاينس تاد _ بهشت از دور
جلب خود به را منتقدين از بسياري نظر است ، "سيرك داگلاس" براي بزرگداشتي كه فيلم اين
تكنيكي قابليتهاي منتقدين از برخي.است گذاشته تماشاگر بر بسياري عاطفي تاثير و كرده
فيلمبرداري را فيلم نكات مهمترين از و دادهاند قرار تقدير و ستايش مورد را فيلم
.دانستهاند آن زيباي و ماهرانه
_ مولان پيتر _ "ماگدالين خواهران"
ميشود ، بيزار راهبهها تمام از آن ديدن با تماشاگر كه است فيلمي ماگدالين خواهران
اين.هستيم روبهرو مذهبگرا و مذهبي فيلمي با ميرسد نظر به آن ظاهر از كه آنچه برخلاف
روايت ماگدالين آسايشگاه در را جوان دختر چند حبس داستان ميگذرد ، سال 1964 در كه فيلم
و تطهير خواهران اين هدف و ميشود اداره ماگدالين خواهران توسط كه موسسهاي ميكند ،
عمل سركوبگرانه قدرتي با نيز حاكم رژيم و است جوان زنان شرمآور رفتار از جامعه پاكسازي
.است كشيده تصوير به خوبي به را جامعه مسائل اين مولان كه ميكند
قطب دو آن نمايش جهت واتيكان شديد مخالفتهاي و منتقدين نظر جلب با فيلم اين تماشاي
به طلايي شير جايزه و چربيد مثبت قطب قدرت كه آورد وجود به فيلم براي را مخالف و موافق
.شد خارج ونيز از شيرطلايي با واتيكان مخالفت از خرسند و شاد بسيار مولان و شد اهدا او
موفقيت پررنگ هاشورهاي
مندز سام اثر تباهي به راهي به نگاهي
كمانگري بابك
كه كارشناساني آورد دست به را سال فيلم بهترين اسكار آمريكايي ، زيباي وقتي پيش سال سه
مربوط تحصيلات و سوابق مورد در كنكاش به مشغول نداشتند چنداني اطلاعات فيلم كارگردان از
بيشتر جرقهاي را او يكباره ظهور منتقدان از بعضي هم شايد.شدند آن سازنده به
كرده ، سروصدا همه اين اولش فيلم اينكه و او جواني به توجه با كه عدهاي و نميدانستند
از فارغ او اما كردند وي هنري چهره تخريب در سعي و شدند حسادت دچار او به نسبت كمكم
با متفاوت كاملا كه ديگر فيلمي با اينكه تا داد ادامه كارش به زيركي با مسائل ، اين همه
شاهكاري نيز گنگستري ژانر در ميتواند كه كرد ثابت را موضوع اين بود قبلياش فيلم فضاي
.كند خلق
موفقترين از يكي بعدها كه نهاد دنيا اين به پا كسي انگليس ردينگ شهر در پيش سال 37
شايد كرد او نصيب فيلمش اولين شدن ساخته با كه موفقيتي شد انگليس هنري چهرههاي
القاب دادن مسئولان ولي ببرد پيش انگلستان دربار از "سر" لقب گرفتن تا را او ميتوانست
مدرسه سالانه هنري برنامه در او.ميدانستند زود جوان اين براي را "سر" لقب شايد دربار ،
سپس او.باشد آمده وجود به تئاتر براي او كشش جا همين از شايد و ميكرد شركت خود كالج و
بسيار كارهايش در ترتيب و نظم به كه او.بيفزايد تحصيلاتش غناي بر تا رفت كمبريج به
.بود مطمئن و معتقد برنامههايش و اهداف به نسبت كاملا نيز دانشكده در ميدهد اهميت
فكر اين به دوستانمان با ما كه دوراني در":ميگويد او درباره مندز همكلاسيهاي از يكي
".كند كارگرداني ميخواهد كه ميگفت او برويم رستوران كدام به شام براي كه ميكرديم
او دقت و زيركي ميكند شبيه بيشتر سياستمداران به را او كه مندز خصوصيات از ديگر يكي
را او بقيه تا ميكاهد خود اطمينان و قاطعيت از او راستا ، اين در.است صحبتهايش در
اسكار جوايز دريافت شب در او مثال براي.يابند گرايش وي به بيشتر و كنند فرض عاديتر
.كرد تشكر ميكردند زندگي لندن شمال در وي مسكوني عمارت همان در كه كساني از حتي 1999
.است داشته سازگاري سر وي با شدت به نيز اقبال و بخت گاهي كه است مدعي مندز خود
تجارياش شريك همراه به او.است ويرهاوس دونمار تئاتر تاسيس مندز زندگي عطف نقطه اما و
نمايشهاي.رساند اينجا به هيچ از را آنها كه كردند برپا را تئاتري فولينگ كارو
هم و كرد مطرحتر را هنرمندان اين هم "كاباره" بازسازي چون آنها شده تحسين و پرطرفدار
كه طوري ساخت بدل انگليس در تماشاخانهها توجهترين مورد از يكي به را ويرهاوس دونمار
معروف ستاره كشاندن ويرهاوس خبرسازيهاي و فعاليتها اوج.ميزد برادوي شانه به شانه
كند بازي سال 1999 در "آبي اتاق" نمايش در تا بود دورنما به _ كيدمن نيكول _ استراليايي
آمريكايي زيباي.شد چشمگير توفيق آن صاحب و خلق آمريكايي زيباي كه بود سالي همان اين و
مهارت با اسپيسي كوين كه بود "برنهام لستر" نام به بحران دچار ميانسال مرد يك داستان
آن موضوع و فيلم اين ميگفتند برخي آمريكايي زيباي عرضه زمان در.ميكرد بازي را نقش
متلاشي خانواده يك فرزند تنها بهعنوان او و است مندز خود فاميلي زندگي از گرفته نشات
اين با كاملا مندز شخصيت اما است ساخته متجلي سينما پرده بر را زمانش آن رنجهاي شده
.دارد تفاوت اوصاف
را خيليها حسادت كه شهرتي است شده تبديل مشهور فردي به سرعت به اخير سال چهار طي مندز
خواندن از كه معترفند نكته اين به ميكنند تحسين را او كه كساني حتي كه جايي برانگيخته ،
.است خورده هم به حالشان اروپا و بريتانيا مطبوعات در وي از تمجيد و تعريف همه اين
سينما در كارگرداني به بريتانيا تئاتر كارگرداني صحنه از مندز مثل كه لالدراي استيفن
به تئاتري روي از را "اليوت بيلي" پرسروصداي فيلم پيش نيم و يكسال و داده مكان تغيير
مندز كه كردند يادآوري او به وقتياوست همسن حتي و مندز مثل كه گفت روزي ساخت نام همين
و اسپيلبرگ استيون با هاليوود ، در ديگر مندز.خورد يكه است كوچكتر او از سال سه
اينكه بر مبني نيز را شايعاتي مسئله همين كه ميكند همكاري "وركز دريم" معروف استوديو
شايعه ايناست داشته دنبال به شد خواهد ساكن كاليفرنيا در و كرده رها را بريتانيا او
از و بيفكر جامعه يك چون ندارم دوست را لسآنجلس اصلا":است گفته و كرده عصباني را او
و رويا و خواب در اغلب مردم از بسياري شهر اين در است بيفايده و راكد تشخيص قوه نظر
".ساختهاند خودكشي براي بيشتر را شهر اين اصلا ميبرند سر به موفقيت از دور
كانادا آمريكا ، در تير از 22 كه مندز سام سينمايي بلند فيلم دومين تباهي به راهي اما و
نيز ونيز جشنواره در شده اكران غربي اروپاي نقاط ساير در شهريور اوايل از و بريتانيا و
ميليون از 80 بيش كانادا و آمريكا در اكرانش نخست هفتههاي در كه فيلم ايندارد حضور
كه است زمينه اين در ديگري سند داشته جاي پرفروشها جدول نخست رده ده در و فروخته دلار
با ميتواند و آنهاست از گرفتن بازي و هنرپيشهها نامدارترين با كردن كار به قادر مندز
.نيستند كوچكي و كم آدمهاي نيومن و هنكس و بيايد كنار آنها
گنگستر (هنكس تام) ساليوان مايكل كه جايي ميدهد روي شيكاگو در دهه 1930 در فيلم وقايع
همان به اما ميكنند صحبت كارش در او توفيق و قاطعيت و دقت از همه كه است قتلي مامور و
و قوسها و كش اين در روز يك اينكه تا است موفق نيز فرزندانش و همسر نگهداري در اندازه
يكي و همسر و ميگيرد نيز را ساليوان خانواده دامان حتي آن آتش گنگسترها داخلي جنگ طي
باقي پسر با همراه كه نميماند چارهاي نيز ساليوان براي.ميشوند كشته پسرانش از
كه اينجاست و درآيد حركت به قاتلان كشتن و كردن پيدا قصد به دست به اسلحه و ماندهاش
تا ميشود ظاهر گنگسترها كل رئيس "رولن" هنگام اين در ميگيرد اوج كشتار و قتل ماموريت
با ساله نيومن 77 پل.كند كنترل است پرورانده خود دامان در او خود كه را ساليوان مايكل
.است شده ظاهر رولن نقش در آبياش چشمان آن
را تماشاگران عطش مدتها از بعد كه است خوشساخت بسيار گنگستري فيلم يك تباهي به راهي
و جديد چهرهاي با هنكس پركشش بازي.مينشاند فرو ژانر اين در متفاوت فيلم يك ديدن براي
كارنامه در عطفي نقطه بلكه افزوده فيلم غناي بر تنها نه كارآمد و صحيح فرودهاي و اوج
.ميرود شمار به هنكس خود
تباهي به راهي در ساليوان مايكل فرزند به مندز كودكي دوران تشابه بر مبني صحبتهايي
استاد كه او پدر و شده سپري زيادي مشكلات با سم كودكي دوران اينكه با است شده انجام
تابستان 2002 اواسط در مندز ولي گفت ترك را خانواده داشت سال فقط 5 وي وقتي بود دانشگاه
اينكه بر مبني ساختهاند قصههايي":ميگويد تباهي به راهي اكران از پس هفتههاي در و
و تعقيب به زيادي علاقه نيست ، اين مسئله اما است بوده آزاردهنده بسيار كودكيام دوران
ايام حال هر در نيستند؟ اينطور بقيه مگر اما دارم كارهايم در خانوادگي تمهاي ترسيم
فرزند تنها اينكه و داشته زيادي قوام و ثبات برعكس است نبوده فاجعهوار اصلا من بچگي
".گردد مبذول من به زيادي توجه رايج باورهاي برخلاف كه ميشد باعث بودم خانوادهام
با تنها نه كه سكانسهايي است ، جذاب و نفسگير سكانسهاي از پر مندز جديد فيلم:موخره
ماند خواهد بيننده ذهن در مدتها تا آنها تصوير بلكه شده تدوين و كارگرداني ظرافت و دقت
تصويري و بصري خوشايند هارموني از نمادي كه است فيلم آغازين سكانس تصاوير اين از يكي
حركت و تراولينگ حال در پايانناپذير ظاهرا جادهاي در لحظات اين در مندز دوربيناست
ژرفاي در ميشود ديده لاينقطع نوار يك مثل سبزي و درختها طرف ، دو در و است جلو سمت به
چه مندز گنگسترهاست (حيات هم شايد و) مرگ ظاهرا پايانش كه جادهاي و سبز هاشورهاي اين
ميكند؟ جستوجو را چيزي
كافي نمك نبودن
"شهر 3 آسمان زير" طنز سريال به نگاهي
آشفته رضا
اكبرعبدي ، غفوريان ، مهران هنرمندي با سيما شبكه 3 از شب هر "شهر 3 آسمان زير" طنز سريال
..و محمدي اكرم رنجبر ، ملكه پرچمي ، رامين پورشيرازي ، حسن ملكمطيعي ، كيومرث ژيان ، رضا
.ميشود پخش
يافته عام محبوبيت كافي حد به شهر آسمان زير دوم و اول قسمتهاي با كه غفوريان مهران
بار بر همچنان تا كند تسخير را شبكه 3 پرتر دستي با تا بوده آن بر بار اين است ،
نه انگار (لولايي حميد) مستوفي خشايار نبودن با ابتدا همان از اما.بيفزايد خود محبوبيت
خشايار همان مجموعه اين نمك مردم قول به.است شدن پخش حال در سابق سريال همان كه انگار
.است افتاده مزه از ديگر نبودنش با كه بود
قصد شايد بگرداند ، ديگر طوري را جريانات لولايي حذف با خواسته غفوريان جهت هر به باري
به خود بتواند تا ببرد بين از را خشايار نقش و برتيپ تمركز حالت اين كه بوده اين غرضش و
نيست ، بيش گمانهاي و حدس نكته اين البته.بگيرد قرار نقشها راس در سريال محوريت عنوان
قرار اگر و ميدهند بها گروهي تا فردي محبوبيت به چيزي هر از پيش هنرمندان صورت هر در
.نباشد طبع خوشايند شايد بخورد ، رقم ديگري نفع به يكي زحمات كه باشد
انتظار بودهاند ، برخوردار نيز بالايي محبوبيت از كه جديدتر هنرپيشههاي ورود با حالا
چيز همه مرور به متاسفانه.باشد برخوردار درخوري و تازه هواي و حال از سريال كه ميرفت
ماجرا كليت در خارقالعادهاي اتفاق هيچ كه دريافت راحتي به مخاطب و پيوست ، عينيت به
مجموعه كه است بوده آن بر سعي هنرپيشه چند و مكان جابهجايي با بلكه.است نشده تزريق
بخشها آن در آنكه براي !سابق مجموعههاي همان به رحمت صد باز اما كند جلوه نو و تازه
كه ميشدند وادار شب هر جاافتاده مهره دو يكي بودن و رويدادها روايت نحوه به عادت مردم
ادامه ديدن به باز اما ميشدند ، دلزده مجموعه از شبها گاهي البته.كنند تعقيب را آن
ايدهآل حد در نيز قسمت چندين و ميآمد بيرون افت حالت آن از سريال هرازگاهي و ميدادند
.بود ارضاكننده
با امروز است ، داشته تئاتر و سينما تلويزيون ، در ريزودرشت تجربه سالها كه عبدي اكبر
مواجه تعجب و سوال علامت با را سالهاش چندين اعتبار شهريها آسمان زير جمع به ورودش
.است كرده دريافت و درخواست را بالايي رقم همكاري اين عوض در او البته (!؟) است كرده
امر همين شايد و كند بازي شهر آسمان زير در معمول انتظارات حد در نتوانسته تاكنون عبدي
بار اين بينظير ، و شيرين تجربه همه آن با او.بشود سريال از مخاطب گريز باعث تدريج به
تصويري تا نيامدهاند مددش به نيز نقش و ديالوگها و ميزند ، درجا بهزاد عمو نقش در
و نوآوري گردونه از عبدي خروج ترتيب اين به.برسد ظهور منصه به او از مردمپسند و شيرين
مجموعه با كه هم ژيان رضا.ميكند وارد لطمه سريال بدنه به زيادي حد تا شيرينكاري
پيرمرد عزت ، آقا نقش ارائه در او بار اين است ، زده رقم خود براي سنگين اعتباري مثلآباد
پس از هم ژيان.ميزند لنگ ميشود ، ظاهر بداخلاق و خشن آدمي تيپ در مدام كه سرايداري
كه آنچنان و است ، گرفته قرار حاشيه در سريال اين در و است بازمانده مطلوب نقش يك ارائه
اعتبار كل در تئاتريش خوب تجربههاي با هم پورشيرازي حسن.ندارد خاصي جذابيت بايد
هيچ هنرپيشهها ورود بنابراين..همچنين به نيز بقيه و است كرده لكهدار را هنرياش
در سنگين وزنهاي نه و داشته سريال سرگرمكنندگي و هنري عيار رفتن بالا براي نه نفعي
شايد سابق ، هنرپيشههاي همان كه دارند دوست همچنان مردم.ميشود محسوب آنها كاري پرونده
از...و سرايدار دكتر ، يك ، فولاد.ميكردند بازي سريال در كوچك ، تغيير تا دو يكي با
.است باور غيرقابل نبودنشان كه هستند خشايار كنار در يادماندني به نقشهاي جمله
به بيدرماني بلاي از قسمتها همه و ندارند ، دراماتيكي جاذبه چندان نيز قصهها البته
از قسمت هر كليت كه شدهاند بسته آب آنقدر سكانسها از برخيميبرد رنج "بستن آب" نام
همين شايد.كنند جلوه خستهكننده و كشدار بازيها كه ميشوند باعث و ميافتد ، ريتم
.است آورده در ما سابقهدار و مطرح كمدينهاي روزگار از دمار "آبكي" اصطلاح به فيلمنامه
راحتي به اجرا در شتابزدگي.نشود صحبت كه بهتر همان نيز ساختار و كارگرداني درباره
كليشهاي و تكراري ميزانسنهاي پلانبندي ، دوربين ، حركت زمينه در را فاحش اشتباهات
تلويزيون شايد.بود شبكه 3 نفع به سريال اين نساختن اصلا اوصاف اين باميسازد آشكار
ريسك زمينهاي هر در آنها بلكه.بيفتد اتفاقي چه است قرار بعدش كه ندارد اهميتي برايش
گريبانگير احتمالي شكست نيز گاهي و است همراه پيروزي و مثبت جواب با گاهي كه ميكنند ،
.بود خواهد آنان
عنوان به حالا كه ديگران و عبدي ژيان ، غفوريان ، مانند افرادي از مخاطب صورت هر در
تلويزيون قاب در احتياط با دارد انتظار هستند ، برخوردار خاصي جايگاه از مطرح كمدينهاي
كاري هر به تن راحت شود ، گرفته جدي هنرمندان سوي از موردي چنين اگر بشوند ، ظاهر
ارجحيت ريالي معيارهاي به خوب كار كاش اي.باشد موجود آن در زيادي پول ولو نميدهند
با بلكه نميشد ، عصبي شوك دچار بالا رقمهاي از هم مخاطب كه بود وقت آن ميكرد ، پيدا
مردم خنداندن براي آنان بيشائبه زحمات نتيجه اين جانشان ، نوش كه ميداشت ادعا رضايت
بايد و ميشود داغ نقادي و شايعات بازار كه است وقت آن نخندند ، راحت مردم اگر و.است
!بالعكس يا بياورند كم زمينه اين در شايد وباشند همگان جوابگوي آنان
پايان يك آغاز
جوان پليس تلويزيوني مجموعه به نگاهي
سر از آهي شد ، حك همكارانش از بهگر ستوان خداحافظي سكانس تصوير روي "پايان" جمله وقتي
جلب خود به را نظرها سريال اين در كه عجيبي برخاست ، نكته مردم همه نهاد از آسودگي
و دهند جلوه احمق را مخاطب كه داشتند ميل عجيبي طرز به سازندگانش ، كه بود اين ميكرد
و است طبيعي خيلي اتفاقها و شخصيتها همه كه كنند وانمود طوري كردند را خود سعي تمام
واقعي نيز را اجزا اين همه اگر اين ، از گذشته وليبيفتد اتفاق دنيا جاي هر در ميتواند
وقتي تاسف اين.نخورد تاسف هنري تا فني از مسائل بقيه براي نميتوان كنيم ، فرض
اين پخش و توليد پروسه در انساني نيروي و سرمايه و وقت همه اين كه ميشود نمايانتر
جوان ، پليس پخش مدت طول در.نميشود بسته هم طرفي هيچ و ميرود هدر به سريالها گونه
پا پيش لحاظ از آنها همه نوعي به ولي رفتند ، و آمدند مبتذل سريالهاي اقسام و انواع
ذهن عمق در را خود پيشرونده بيمايگي و آوردند كم جوان پليس مقابل در افتادگي
اين آنكه شودبدون بسته آب نوعي به بايد آنها همه در آخر نهادند ، جاي به سازندگانشان
را ملاحظهاي قابل عصبي بار توليدات ، گونه اين از دقيقه هر كه باشد مهم برايشان مسئله
فعاليتهاي از مجموعهاي اخيرا كه حالي در.كرد خواهد و ميكند تحميل تماشاگر بر
شده ، آغاز ايران در پليس از مناسب تصوير ارائه حوش و حول تلويزيوني و مطبوعاتي سينمايي
ادامه در _نشدهاند جديد برنامههاي شامل گويا كه _ سريالها گونه اين پخش ادامه
ماهنامه انتشار ناجا ، سينمايي شهرك احداث.ميسازد وارد خللي پليس فرهنگي فعاليتهاي
و روزافزون و گسترده همكاري انتظامي ، نيروي سوي از پليسي سينماي موضوع با سبز تصوير
همه پليسي جنايي مضمون با تلويزيوني مجموعههاي و فيلمها توليد براي ارگان اين ستودني
كه است رسيده نتيجه اين به مشكلات ، بررسي از پس ناجا ، فرماندهي كه ميدهد نشان همه و
افسر يك بهعنوان بهگر ، يونس شخصيتبگذارد نمايش به را نيرو اين از واقعي تصوير بايد
از آزاردهنده و كاذب شدت به تصويري او ندارد ، همخواني موجود واقعيات با انتظامي ، نيروي
وارد خودسرانه صورت به خود احساسات از تبعيت در بارها و بارها كه ميدهد نشان افسر يك
راه به او شخصي مشكلات دنبال به كه كردهاند مامور را كلانتري چند گويا و ميشود عمل
است انتظامي نيروي ستوان يك او كه حالي در.دهند انجام خواست ، او كه كاري هر و بيفتند
سريال Casting در ديگر مشكل.است اندك و محدود بسيار مسائل از خيلي در او مانور قدرت كه
و عاشقپيشه شخصيتهاي در بازي سابقه و ملايم چهره خطوط با حسيني شهاب است ، نهفته
كه لحظههايي در حتي او نيست ، برازنده انتظامي نيروي لباس در وجه هيچ به جوانپسند ،
برسد چه دهد ، انتقال را حس اين نميتواند كند بيتابي شدهاش ، ناپديد عشق براي است قرار
كه ارجمند داريوش.دهد بروز را انتظامي نيروي افسر يك قاطع شخصيت بايد كه لحظههايي به
قدرتمند ريشسفيد يك نقش در ديگر بار دارد ، را تماشاگر توسط رفتن ياد در سعي مدتهاست
پليس در مسئوليتي وظايف اين بر علاوه او بار اين اما ميشود ، ظاهر اخلاقگرا نصيحتگر
شخصيت از بايد زيردستانش بقيه كه شود خلق آدمي او از اينكه جاي به كه دارد
ديالوگهاي با كه ميشود فردي عملا ببرند ، حساب او بزرگمنشانه و احترامبرانگيز
معلوم هميشه كه دارد بهگر شخصيت بهخصوص شخصيتها روي نفوذ در سعي خود ، فلسفيمابانه
ميپيوندد ، وقوع به ميكند پيشبيني و ميگويد او هرچه و است درست او حرفهاي ميشود
تمام بازيگري حرفه در را ارجمند كار كمكم باريكبين تماشاگر كه ميشود باعث اينها ، همه
و بسپارد خاطر به را سگكشي و خورشيد ناخدا بازيهاي حداقل خوشبين تماشاگر و بداند شده
.بازبيابد را خود ديگر بار او تا كند آرزو
تفكري نوع و آن شدن ساخته نحوه چگونگي پيرامون بايد بيشتر سريال اين مورد در نظر و بحث
.ندارد موضوعيتي آن هنري و فني مسائل درباره صحبت چه شود ، بيان ميشد آن توليد باعث كه
همه و هميشه كه زني خبرنگار بهخصوص هستند ، غيرواقعي و گنگ ، بيريشه ، همچنان شخصيتها
مساعد ، بيتادادهاند ربط آبكي ماجراي يك با را او حضور و است انتظامي ماموران پي در جا
.كرد توجيه را حضورش نميتوان ديالوگ چند و صحنه چند حذف با كه است غيرواقعي آنقدر
نيروي كه است روندي و عزم ميماند آنچه ميدهد ادامه كارش به سيما و صدا حال ، هر به
مشاهدهاي ، قابل بهطور كه داده نشان خود جديد حركتهاي با و است گرفته پيش در انتظامي
در را دارد سروكار انتظامي نيروي مضمون با كه فرهنگي كالاهاي توليد و ساخت در بازنگري
همه با ميكند ، زندگي ايراني جامعه در ايراني پليس.است داده قرار خود كار دستور
و اقتصادي سياسي ، اجتماعي ، معضلات و مسائل همه و جامعه اين خاص پارامترهاي و معيارها
وجوه ايراني پليس نقش و شخصيت به ميگذارد تاثير مردم همه بر كه گونه همان فرهنگي
زيروبمهاي از را خود مضامين كه ميگذارد تاثير بيننده بر صحنهاي پس ، .ميبخشد مختلفي
.بشناسد را خود مخاطب و باشد گرفته اجتماع
|