اسلام قلب
ننگري بخارا در خواري به تا
توسعه و طلب شادي
معتبر روايت يك
تاريك خانه خاطرات
اسلام قلب
نصر حسين سيد جديد كتاب به نگاهي
نعيمي وحيدرضا:ترجمه
را انسان كه قضايايي ندارم قبول است بناشده آن بر مدرنيسم كه را فلسفي قضاياي من
نميداند نهاييحقيقت داور را حكمت و خدا و ميكند چيزها تمام سنجه
انتشار اثر بر اخير ماههاي در كه اسلام ماهيت مورد در آمريكا در سردرگمي بحبوحه در
به كه است آمده بازار به جديدي روشنگر كتاب شده ، تشديد رسانهها در ضدمسلمانان سخنان
يك "اسلام قلب" كتاب در.ميپردازد بشريت يكپنجم آيين اجتماعي و معنوي ارزشهاي بررسي
در آن خارجي جلوههاي نيز و اسلامي تعاليم دروني ابعاد بر مقدمهاي مسلمان شيعه عالم
عرضه "غرب با آن رابطه و اصيل اسلام به علاقهمندان" به جامعه و هنر تاريخ ، حقوق ،
.ميدارد
نه آن ماهيت كه خدايي ميشود ، آغاز اسلام در واحد خداي مفهوم بررسي با كتاب مثلا ،
موجودي بهعنوان نه انسان."است يافته بازتاب آفرينش در" آن صفات و مونث نه و است مذكر
ميكند حمل درون در را ازلياش فطرت هنوز كه ميشود تلقي موجودي بهعنوان كه معصيتكار
.است كرده فراموش را آن اما
.است خداوند اراده برابر در تسليم و فطرت اين يادآوري به دعوت اسلام پيام
مردي.دارد قرار نصر سيدحسين از بهتري موقعيت در غربيان به اسلام معرفي براي كسي كمتر
ميهنش در را خود حرفهاي و تكويني سالهاي از نيمي كه تمدن دو هر يادگيري در غوطهور
در كتاب حدود 50 نويسنده كه نصر دكتر.است گذرانده آمريكا در را ديگر نيمي و ايران
نه كه است گفته مصاحبهاي در وي.ميداند سنتي مسلمان را خود است ، معنويت و علوم زمينه
رسانهها توجه از خارج كه دارد قرار عظيمي اكثريت جزو بلكه بنيادگرا نه و است مدرنيست
.است دريافته تكوين قرنها خلال در اسلامي سنت در را عميقي معناي و هستند
واكنش است معتقد نصر.است طلبيده چالش به را سنتي ديدگاه سكولاريسم و مدرنيسم ظهور اما
وجود بنيادگرايي مدرنيسم ، بدون":گفت وي.شده تندرو اسلام ايجاد باعث كه است ضدمدرنيسم
وقتي نخست".است گراييده خشونت به علت چند به بنيادگرايي ميافزايد وي ".داشت نخواهد
سخت و ميخزد خود لاك درون به كه لاكپشتي مانند ميگيرد ، قرار تهديد مورد هويت كه
طبيعي روندهاي با را آن راهحل كه سياسي اختناق از ناگواري موقعيتهاي دوم ، .ميشود
مانند ميكنند ، نااميدي احساس لاينحل مشكلات علت به مردم كه جايي يا جست نميتوان جامعه
".چچن و كشمير فلسطين ،
وي.ميداند خطرناك نيز را مدرنيسم است ، مخالف بنيادگرايي با شدت به نصر كه وجودي با
كه قضايايي.ندارم قبول است ، شده بنا آن بر مدرنيسم كه را فلسفي قضاياي من:ميگويد
".نميداند حقيقت نهايي داور را حكمت و خدا و..ميكند چيزها تمام سنجه را انسان
حرمت هتك و ماركسيسم مانند است داشته بر در را مخربي پيامدهاي امر اين ميافزايد نصر
علم و ژنتيك در نگرانكنندهاي جهتگيريهاي و زيستمحيطي بحران باعث كه انسان و طبيعت
و روانشناسي جديد ، علم كه را چالشهايي پاسخ بايد اسلام است معتقد وي.است شده روباتيك
كاري چنين صرف را عمرم من":ميگويد او.بدهد كردهاند ، مطرح آن برابر در جامعهشناسي
".كردهام
علوم در وي عالي مدارج.است برجسته تمدن دو هر در دين و فلسفه علم ، زمينه در نصر آثار
كرسي تدريس براي سال 1980 در كه بود غيرغربياي نخستين وياست هاروارد و امآيتي از
و دهههاي 1960 در كه هنگامي.شد دعوت ادينبورو دانشگاه در دين زمينه در گيفورد معتبر
انديشه و ايراني فرهنگ تركيب دانههاي داشت ، ايران دانشگاههاي در عالي سمتهاي وي 1970
بسيار زيادي عده براي كه داشت مدرنكنندهاي روندهاي با زيادي تفاوت كه كاشت را غربي
ايران" ميگويد نصر.كرد ناچار تبعيد به را وي سال 1979 انقلاب حال ، اين با.است بيگانه
داراي و پايدار نهادهاي تا كشيد خواهد طول مدتي و دارد قرار خطا و آزمون دوره در هنوز
قلب" كتاب در نصر ".شود پذيرفته وسيعي اكثريت توسط كه آيد پديد جامعه در عميق ريشههاي
كلاسيك نظريه (theocracy) روحانيان حكومت كه ميكند تصحيح را غربيها سوءفهم اين "اسلام
كه است اسلام تاريخ در بار نخستين ايران تجربه واقع در ميگويد وياست اسلام در حكومت
حكمراني اميرها و سلطانها خليفهها ، قديمي ، جامعه درميكنند حكومت مستقيما روحانيون
ميشدند ، فاسد حكام كه هنگامي و بودند مستقل روحانيان.ميكردند تبيين را اسلام قانون و
.بودند مردم و قانون حافظ
معنوي مسير پايبند صوفي يك سال 1984 از واشنگتن جورج دانشگاه در اسلامي مطالعات استاد
نقش صوفيگري ".است خدا از آگاهي و عشق بر مبتني مقدس زندگي هدف با اسلام" چارچوب در
كه است دهه چند نصر.است داشته غرب جمله از تاريخ در آيين اين گسترش در ملاحظهاي قابل
در 12 مسيحيت با او نزديك تماس اولين.است كرده اديان بين گفتوگوي وقف را تلاشهايش
آمريكا در باپتيستها مدرسه به تحصيل براي ايران از وي كه زماني يعني داد ، رخ سالگي
كار اين":گفت لبخند با نصر.برود كليسا به يكشنبهها بود ملزم او سال چهار.شد فرستاده
".ميورزيدم عشق اديان وساير عيسي به هميشه من.نميداد آزار خيلي مرا
موقعيتي در.ماست همه براي تاريك دورهاي امروز سپتامبر ، وقايع 11 پي در ميگويد وي
منافع و مقاصد براي جنگ خواهان و تمدنها ستيز خواهان كه طرف دو در نيروهايي كه هستيم
جري مانند انزواگرايانه سخنان از آيينهوار تصويري":گفت نصر.هستند نيرومند هستند ، خود
صداي اماميكنند وعظ كه داريم سعودي عربستان در سايرين و اينجا در رابرتسون پت فالول ،
".است تنيده هم به مسيحيت و اسلام آينده ميفهمند كه ميشود شنيده نيز ديگري كسان
قدرتمند نيروهاي" نيز و دشمني اين با مقابله براي اديان تمام از مصرانه دعوتي وي كتاب
بهعنوان را بازار ارزشهاي اخلاقي ، و معنوي مشترك حقايق جاي به كه "است شدن جهاني
نميتواند عشق و خرد جز چيز هيچ":گفت نصر.ميكند ترويج "ارزشي نظام و جهانبيني تنها"
داراي كه جهاني دهد ، نجات است ، كرده تقسيم را آن خودپسندي و شر انبوه كه جهاني از را ما
".خداست فراموشي و صلح در زندگي خيالي روياي
وي.است برجسته آمريكاييها ذهن در كه است موضوعهايي به پرداختن خود كتاب در نصر هدف
و بشر حقوق جنگ ، و خشونت به اسلامي ارزشهاي و آرمانها مورد در بحث چارچوب در
به گاه و است قانعكننده گاه او استدلالهاي.ميپردازد آزار و ديني آزادي مسئوليتها ،
.دارد كمتري امتناع قابليت غربي ديدگاه نسبت
كلنگرانه جهانبيني نوعي وارد كه ميدهد شخص به را موهبت اين كتاب خواندن حال ، اين با
و صلح خوبي ، به بشر عميق اشتياق در ريشه آشكارا دارد ، تفاوت وي خصوصيات با اگرچه كه شود
قرار انسانها ما همه قلب در خداوند كه جهانشمولي حقيقت" نصر تعبير به كه دارد ، عدالت
".دارد قرار آسماني وحيهاي تمام مركز در و است داده
نوامبر 2002 مانيتور 7 ساينس كريستين:منبع
ننگري بخارا در خواري به تا
ابك حميدرضا
است برگزيده فرديدرا زبان و سبك ديگرش آثار همانند مقاله نيزدرنگارشاين مددپور
است اعتراضكشيده چهارميخ به تفكررا ديار يسار و يمين و غرب و شرق ساكنان او همچون و
در فرديد كه كاري.شد منتشر فرديد احمد سيد دكتر از كتابي بالاخره.آمد سر به انتظار
نخواهيم ، چه و بخواهيم چه فرديد ، احمد.بود نداده رضايت بدان وجه هيچ به حياتش زمان
به استناد با دليل همين به و است بوده ما كشور در فلسفي آكادميك متفكر تاثيرگذارترين
سلسله او.پوشيد چشم اخير سده تفكر تاريخ در او نام از نميتوان ملاكي و معيار هيچ
و است شده تقسيم متضاد بعضا و متعارض سنت - زير چند به امروزه كه بود سنتي جنبان
اگر شايد.بودند كرده علم او مخالفت به قد كه كساني همه براي بود نيز محركي چهبسا
ديگر جبهه پاسداران نبود ، فلسفي تفكر جبهه يك از فرديد متعصبانه بعضا و بيدريغ حمايت
از بسياري.ميپرداختند مافات جبران و مهمات تجهيز به كمتر نيز ما كشور در فلسفه
ميدرخشد ، ما سرزمين انديشمندان صحيفه تارك بر نامشان امروزه كه متخصص مترجمان و استادان
از كردهاند درك را محضرش كه آنان از برخي امروز ، آنكه طرفه و بودهاند فرديد شاگردان
همصحبتياش و همدمي به شنيدهاند دور از را دهلش آواي كه ديگراني و ميجويند تبري او
.ميدهند سر تولي صلاي
عجيب كافي اندازه به امر اين و است نمانده جاي به مكتوبي اثر هيچ تقريبا فرديد از
كه كشاند جا بدان را عالمان و ببخشد صورت را ما ديار فكري مباحثات از بخشي تا است بوده
تاريخي حوالت فراز بر اينك او شايد.كنند بحث فرديد نبودن يا بودن "شفاهي" سر بر سالها
از پس هنوز كه ميدهد سر خنده جماعتي بر فارغدلانه و است برنشسته حياتش از پس دوران
كه نميدانند مرگش از دهه يك به نزديك شدن سپري از بعد و تولد از قرن يك به قريب گذشت
.بود ما تفكر سرزمين تاريخي تقدير فرديد ميگفت؟ چه و بود كه فرديد بالاخره
را فرديد مقالات از مجموعهاي مددپور ، محمد همت به نظر ، نشر و چاپ پژوهشي فرهنگي موسسه
اين.است كرده منتشر "آخرالزمان فتوحات و فرهي ديدار" طربناك عنوان با و آورده هم گرد
دليل همين به و است انقلاب پيروزي از پس فرديد سخنرانيهاي از مجموعهاي واقع در مقالات
فرديد زبان از آن در كه فراواني سياسي و تاريخي ارجاعات دليل به فلسفي ، اهميت بر علاوه
نيز تاريخي پژوهشهاي براي منبعي و مييابد نيز اجتماعي و سياسي اهميتهاي ميشود نقل
انسي حكمت همان شد ، قائل موضوعي آن براي بتوان اگر كتاب ، اصلي موضوع.ميكند فراهم
هرگونه از او پرهيز و فرديد فرد به منحصر بسيار زبان گرچه.اوست علمالاسماء و فرديدي
بسياري در كتاب از استفاده موضوعات ، و مطالب اشارهوار ذكر به او اكتفاي و اضافي توضيح
بايد.ميكند ناممكن بسا چه و صعب ندارد ، عادت انديشيدن گونه اين به كه آن براي فقرات
نيز آنها مخاطبان و ميشدهاند ايراد فرديد درس كلاس در سخنرانيها اين كه كرد توجه
.كردهاند درك را فرديد محضر سالها كه بودهاند اساتيدي چهبسا و دانشجويان
طاغوت ، ايده ، و ديدار ثوره ، و انقلاب تاريخ ، حقيقت چون عناويني به كتاب فرعي موضوعات
اختصاص غربزدگي و هنر و روحانيت تداني ، از تعالي و انسان منطقي ، فوق وقت و خداشناسي
به عناوين اين از كدام هر باب در توضيح ذكر هنگام فرديد ذهن سيال جريان اما.دارد
از كه كساني براي اين و است آورده ميان به را ديگر موضوعي و است كشيده پر ديگر سرزميني
.فرحزاست شدهاند خسته فلسفي كلاسيك متون مطالعه
حتي تا شده باعث موارد برخي در موضوع اين البته و است شده حفظ كاملا فرديد گفتار سبك
بر افزون.شود منعكس ويرايشي هيچ بدون هم نوشتاري متن در فرديد ، گفتاري اشكالات برخي
كتابهايي چنين در (نقطهگذاري حيطه در حتي) ويرايشي ايرادهاي و چاپي اغلاط وجود اينكه
انتهاي در اما ميكند آفريني مشكل شدهاند "تاليف" واقعا كه كتابهايي از بيشتر بسيار
هدف قاعدتا كه است شده درج مددپور محمد از مقالهاي مناسبتي ، چه به نيست معلوم كتاب ،
كه ميدهد نشان مقاله اين مطالعه اما.باشد فرديد افكار و آرا شرح و معرفي بايد آن از
را خاص موضوعي به پرداختن قصد و است ميكرده پيگيري را مستقلي هدف آن نگارش از مددپور
در مذكور مقاله چاپ توجيه در كتاب ابتداي در ناشر توضيح كه است دليل همين به.است داشته
همانند مقاله ، اين نگارش در نيز مددپور اينكه جالبنميگشايد ما مشكل از گرهي نيز كتاب
و يمين و غرب و شرق ساكنان او همچون و است برگزيده را فرديد زبان و سبك ديگرش ، آثار
از را پيمانهشان و است كشيده (...نخوانيم اگر) اعتراض چهارميخ به را تفكر ديار يسار
هست اهميت خور در اندازهاي به البته موضوع اين و است كرده سرشار استهزا و كنايه باده
ما كشور تفكر كتاب در نامي كه آنان.شود روزنامه همين در مستقل يادداشتي موضوع كه
.كنند اقدام حيثيت اعاده براي شوند مجبور شايد بخوانند ، را مقاله اين حتما داشتهاند ،
و گلايهها و شكوهها ما ، سرزمين انديشمندان و بزرگان از بسياري كه نبريم خاطر از
سيد دكتر" زبان از را آن كه چرا مينيوشيدند ، كريمانه را فرديد كنايتهاي و اهانتها
.الابصار اولي يا فاعتبرواميشنيدند "فرديد احمد
توسعه و طلب شادي
شمس مريم
ايران در زنان چالشهاي و توسعه
شاديطلب ژاله
قطره نشر انتشارات سلسله از
اول ، 1381 چاپ
تومان 1700
و نوين افكار و انديشه طرح جهت در بخواهد كه علمي فزاينده رشد و حركت هر كه آنجايي از
انجام مطالعات و علم آن گذشته و تاريخ به بايد باشد جامعه سوالهاي و نيازها با منطبق
چالشهاي گذشته به عميق و كارشناسانه نگاهي با و بيافكند نظري نيز زمينه اين در شده
با است كرده سعي كتاب اين در نويسنده دهد ، قرار بررسي تحت را آينده مشكلات و كنوني
در را زن فعلي وضعيت توسعه ، حال در كشورهاي در خصوص به زن وضعيت و ايران گذشته به نگاهي
توسعه به راجع شده داده آمارهاي كمك با و سازد نمودار رشد و توسعه روند نظر از ايران
آمارها اين.بگذارد نمايش به واقعيت حد تا را رابطه اين در حقايق ايران در زنان وضعيت
محور و موضوع اصل كه بوده تا 1370 سالهاي 1347 طي ايران زنان رشد روند و توسعه به راجع
دكتر.هستند زمينه اين در كار سال از 40 بيش حاصل كه آمارهايي است كتاب اين در مطالعه
به رشته اين.است پرداخته نيز جنسيت جامعهشناسي به كتاب اين نويسنده شاديطلب ژاله
از رشته اين در.ميپردازد اجتماعي و فرهنگي نظر از زنان مقولههاي و زنان موقعيت بررسي
عنوان به زن به است اجتماعي علوم بزرگ خانواده در جديدي نسبتا موضوع كه جامعهشناسي
.ميكند نگاه اجتماعي مناسبات در متفاوت نقشهاي با فردي
;ايران در زنان عقبماندگي ;توسعه در زن:است قرار اين از كتاب اين بخشهاي از برخي
ساختار در زنان ;واقعيتها پايه بر جنسيتي برنامهريزي ;ايران توسعه سوم برنامه در زنان
زنان ;اصلاحات فرايند در ايران در زنان مطالعات;ايران زنان مديريت ;تصميمگيري و قدرت
روند به راجع سودمندي بسيار اطلاعات كه كتاب اين.توسعه برنامهريزي در ايراني كشاورز
تفاوتهاي بررسي به و ميدهد ارائه انقلاب از بعد و قبل سالهاي طي زنان رشد و توسعه
پرداخته نيز ايران در زنان مسائل تاريخي ريشههاي به ميپردازد ، ايران در پسر و دختر
ايراني زنان كه را چالشهايي اجتماع و خانواده در زنان گوناگون نقشهاي بررسي ضمن و است
.ميكند مطرح هستند و بوده روبهرو آن با توسعه در
معتبر روايت يك
هايدگر مارتين انديشههاي روشنگرانه بررسي
بيمل والتر:نويسنده
:ترجمه
عبدالكريمي بيژن
:ناشر
سروش ، 1381
صفحه 287
تومان 1700
همزباني سبب به بيمل.است هايدگرشناسان اعتناترين مورد و مشهورترين از يكي بيمل والتر
شرح اصيل نحوي به را هايدگر آراي كه ميشود شناخته مفسري هايدگر آثار بر بسيار تسلط و
است بيمل مشهور آثار از نيز "هايدگر مارتين انديشههاي روشنگرانه بررسي" كتاب.است كرده
نوشته يا شده برگردانده فارسي زبان به هايدگر درباره كه آثاري بين در كه گفت ميتوان و
.است رسيده چاپ به كه است اثري آخرين اينجا تا البته و آنها مهمترين از يكي است شده
انگليسي به را آن هندي ، هايدگرشناس مهتا ، ال.جي و بود آلماني زبان به اثر اصل
و است داده انجام مهتا ترجمه روي از را خود ترجمه نيز عبدالكريمي بيژناست برگردانده
را فارسي _ انگليسي و انگليسي _ فارسي واژهنامههاي و هايدگر زندگي سالشمار يك آن به
.است افزوده كرده تهيه مهتا متن براساس كه هم
به دارد سعي آن در كه آورده خود ترجمه ابتداي در هم يادداشتي عبدالكريمي آن بر علاوه
تا ميكوشد تفكر اين":است گرفته برعهده را رسالتي چه هايدگر تفكر كه شود يادآور اختصار
و معنا تقدير ، و ما هستي كه تجربهاي سازد ، فراهم امروز انسان براي را تجربهاي امكان
انسان احساس و ذهن از كه تجربهاي ;است آن امكان عدم يا امكان به بسته ما حيات غايت
كه ميپنداريم بيهوده تاريخيمان برحافظه اتكا با صرفا شرقيان ما و است شده زدوده غربي
خويش در را روزافزونش خاموشي و سردي كه بيآن است شعلهور ما در آن آتش زبانههاي هنوز
"...دريابيم
تحول سير ;هايدگر تاثير:از عبارتاند ترتيب به كه است شده تنظيم فصل ده در بيمل كتاب
زمان و وجود) زمان افق در وجود درباره پرسش ;هايدگر تفكر اصلي محورهاي ;هايدگر انديشه
هنري ، اثر مبداء) الثيا و هنر ;(حقيقت 1930 ذات درباره) كتاب در حقيقت مسئله ;(1927
از پرسش) تكنولوژي ماهيت و الثيا ;(اومانيسم 1946 درباب نامه) آدمي انساني حيث ;(1935
فلسفه پايان) تفكر موضوع - الثيا ;(زبان ، 1957 ماهيت) زبان تفكر ، شعر ، ;(تكنولوژي ، 1953
.(تفكر وظيفه و
ترتيب به را هايدگر آثار از پارههايي بيمل است پيدا نيز فهرست عناوين از كه چنان
درباره كه است بهگونهاي عنوانها اين انتخاب.است كرده شرح را آنها و برگزيده تاريخي
اين بودن "كامل" ادعاي از بيمل خود كه گفت بايد كه اين ضمن كرد شمول دعوي ميتوان آنها
خواننده بتواند كه است رسانده انجام به را خويش وظيفه صورتي در شرح اين":ميپرهيزد شرح
همين از پارهاي به تحويل و تاويل قابل هايدگر خلاق دستاورد كه دريابد تا سازد قادر را
"...شده بيان مثال عنوان به كتاب اين در كه نيست پارههايي تكه
علمي زندگي از فرازهايي به كوتاه اشارههايي ضمن آورده كتاب بر كه مقدمهاي در بيمل
نداده اختصاص هايدگر زندگينامه به را مستقلي بخش خود كتاب در چرا كه ميدهد شرح هايدگر
كانت ، زندگي همچون درست هايدگر ، زندگي مورد در ما كنجكاوي حس ترتيب ، بدين..":است
چيزي ديگر آيا پس ميشود ، مواجه نااميدي نوعي با ظاهرياش يكنواختي و شكلي يك آن با
تفكري شورانگيز تجربه تا كوشيد بايد تنها ميماند؟ باقي هايدگر زندگي درباره گفتن براي
".ساخت آشكار است نهفته زندگي اين ظاهري يكنواختي پس در كه را
هاناآرنت مقاله از را پارههايي هايدگر ، تاثير كتاب ، فصل نخستين در بيمل عوض در
:بود نوشته هايدگر تولد سال هشتادمين مناسبت به كه ميآورد هايدگر نفوذ و دربارهتاثير
آموخت ، را انديشيدن وي از ميتوان كه است متفكري هايدگر كه را خبر اين مردم..."
محض فعاليتي عنوان به تفكر كه بود اين ميشد تجربه هايدگر با آنچه ميكردند ، تعقيب
و چيزي درككردن انگيزه به يا و معلومات كسب براي عطش فرونشاندن سائقه به كه بيآن يعني
ساير بر نه كه گردد شوقي و شور به تبديل ميتواند _ گيرد صورت آن بر يافتن ذهني سيطره
نظم آنها به بلكه كند ، سركوب را آنها نه و راند فرمان آدمي موهبتهاي و استعدادها
ديرينه تعارض به چنان آن ما.يابد رواج موهبتها و استعدادها تفكر اين واسطه به و بخشد
در كه پرشور تفكر مفهوم از كه كردهايم عادت زندگي عالم و ذهن عالم يا شوق و عقل ميان
.ميخوريم يكه حدودي تا ميشوند يكي حيات ، شور و انديشيدن آن
نيرومند ، ليكن ساده بسيار عبارتي با را زندگي و تفكر ميان وحدت اين بار يك خود هايدگر
به ارسطو درباره درسي دوره يك آغاز در كه است هنگامي آن و ميكند بيان جمله يك در تنها
".مرد و كرد كار شد ، متولد ارسطو:ميگويد وي ، زندگينامه متداول توصيف و شرح جاي
تاريك خانه خاطرات
يوسف دايي خانه
فتحاللهزاده اتابك:نويسنده
دهباشي علي:كوشش به
قطره ، 1381 نشر
تومان صفحه ، 2500 355
در كه نشان و بينام ايراني هزاران به تقديم" ميشود شروع تقديميه اين با كتاب
".باختند جان سيبري اردوگاههاي و استاليني زندانهاي
كه ايران چپ سياسي فعالان از نسل چندين زندگي از است اندوهباري روايت يوسف دايي خانه
جان بزرگتر برادر سايه زير تا گريختند شوراها كشور به سياسي تنگناهاي گوناگون مقاطع در
بود دوزخي موعود بهشت آن اينكه از غافل بپرورند را بهتري روزهاي آرزوي و برند سلامت به
از نيز ديگري كتابهاي ايران در اين از پيشميسوختند هم با را جان و تن آن در كه
چاپ تجربياتشان بازبيني و خود سياسي گذشته درباره غيرچپ و چپ سياسيون تاملات و خاطرات
فراز بر پرواز و آرمانخواه شورشيان زندگي ، جدال به ميتوان آنها ميان از كه بود شده
پيشواپور ، فريدون از زندگي جدال كتاب كرديم اشاره كه كتابهايي ميان در.كرد اشاره خليج
كتاب كه اين جز.است شبيه يوسف دايي خانه به بيشتر همه از ساختار نظر از (شيرازه نشر)
و گريخت شوروي به كودتاي 1332 از بعد كه است توده حزب افسران از يكي خاطرات پيشواپور
به اسلامي انقلاب از پس مدتي كه است اكثريت فدائيان اعضاي از يكي فتحاللهزاده اتابك
.ميگريزد شوروي
تشريح به "جان دايي خانه و كشور از خروج" و "يوسف دايي" نامهاي با كتاب اول فصل دو
او مشاهدات به بعد فصلهاي و ميپردازد او گريز چگونگي و انقلاب از بعد نويسنده وضعيت
اين و مفقودند اسنادي جزئيات از بسياري فصلها از برخي پردازش در.است مربوط شوروي در
آن از پس و كرده چاپ سوئد كشور در را كتاب كه نويسنده ديگر طرف از.است فهم قابل البته
دارد نظر در را ايراني امروزي جوان خوانندگان نه شده چاپ ايران در قطره نشر هماهنگي با
گروهها و انقلاب به مربوط تاريخي آگاهيهاي پارهاي دانستن و را عامتر مخاطبان نه و
پيش از قسمتهايي كتاب نگارش انگيزه و نحوه از بيشتر آگاهي براي.ميگيرد فرض پيش را
:ميخوانيم را نويسنده گفتار
اتفاقات مدت اين در [سال 2001].گذشت شوروي به اكثريت فداييان مهاجرت از سال هفده"
آن آب اصطلاح به ميخواستيم كودكانه ذهن با ما.داد رخ ما چشمان مقابل در تكاندهندهاي
كلي به سرچشمه آن كه بود ديري اما.كنيم ايران روانه شوروي از را خود خيالي زلال سرچشمه
پاي از ناگزير زود يا دير حياتي ، نيروي از محروم شوروي ، سوسياليسم و بود خشكيده
پاسخي ايران مردم به خود ديروز عملكردهاي و ادعاها قبال در ما و درآمد كه درميآمد
.بدهكاريم
يعني پيش سال سه حدود حيدريان ، محسن عزيزم دوست كه شد آغاز آنجا از نوشته اين داستان
پاسخ سابق شوروي در زندگي دوران به مربوط پرسش چندين به خواست من از سال 1998 ، اوايل در
ذهني فكري دگرگونيهاي و سرنوشت زندگي ، درباره پژوهشي كار يك قصد كه گفت وي.دهم
از.كردهاند مهاجرت سابق شوروي به سال 62 از پس كه دارد را تودهايهايي و فداييان
و زندگي كه است بزرگ نسبتا كار يك از جزيي او پرسشهاي و مصاحبه كه دريافتم وي توضيحات
همچنين.ميگيرد بر در را سابق شوروي به مهاجر ايرانيان از نسل چهار غمانگيز سرنوشت
يا چهارم نسل و خسروي امير بابك را اول نسل سه سرنوشت و زندگي بررسي كه يافتم اطلاع
نداشتم ، كار اين در شركت به تمايلي ابتدا من ، .دارد عهده بر حيدريان محسن را نسل آخرين
كردن مكتوب اهميت اما بود ، تاسفبار و دردناك برايم سالها آن داستان به پرداختن زيرا
.بدهم مثبت پاسخ محسن خواهش به كه واداشت مرا سرانجام پرهزينه ، بسيار و بزرگ تجربه اين
يكي كه بودم برده پي نكته اين به وجود همه با شوروي ، در زندگي دوران در كه اين خصوص به
مكتوب در آنها كوتاهي شوروي ، در ايراني كمونيستهاي پيشين نسلهاي خطاهاي بزرگترين از
[...]است بوده خود تجربه كردن
خاطر به يا و آن از عضوي يا و اكثريت سازمان عليه نوشته اين در من انتقادي قضاوت
دموكرات چپ خانواده در شكاف ايجاد و سازمان گذشته به سرزنش و طعنه يا و شخصي رنجشهاي
به نسبت آزاديخواه شخصيتهاي و سازمانها و احزاب اگر هستم معتقد عميقا من ;نيست
آنها ، آينده راه اساس ، در و برد نخواهند جايي به ره نباشند ، بيرحم خود دروني انحرافات
."[...]داشت نخواهد گذشته با تفاوتي
|