ژاپن خيز زلزله قلب در سوگواري
جهان مردمان آيين
نيست تنها كه جزيرهاي
خانواده پزشكي
مردان براي افسردگي خطر
شده سازي شبيه انسان اولين تولد
انسان صورت كامل پيوند
ژاپن خيز زلزله قلب در سوگواري
ژاپن الجزاير مجمع در فوجيياما آتشفشان كوه
سوگواري مراسم در نبايد دامادها تازه و نوعروسان كه شده توصيه ژاپني رسوم آدابو در
يمننيست برايشانخوش امري چنين و يابند حضور عزاداري و
پيش سال حدود 25 در من كه جايي ژاپن ، كشور جنوب در زلزلهخيز است جزيرهاي "شي شيرايي"
برخوردار بالايي بسيار جمعيت از دارد كه كمي وسعت سبب به "شي شيرايي".شدم متولد آن در
فعاليتهاي كنار در آنها.ميكنند زندگي آرامش و صفا و صلح در همگي مردمانش اما نيست
برپا پايكوبي و جشن مراسم سال از خصوصي به روزهاي در هميشگي دلمشغوليهاي و روزمره
بستن زناشويي پيمان و كودكان شدن متولد مراسم تا گرفته محصول برداشت جشن از ميسازند ،
جمع هم دور را اهالي همه كه خاص رسوم و آداب اينگونه برپايي اماجوان پسران و دختران
و سوگواري مانند مراسمي در آن شدت بلكه نشده محدود شاديها و خوشيها به تنها ميكند
از بسياري و ميبخشد جزيره به ديگري چهره كه بهگونهاي ميرسد ، خود اوج به جنازه تشييع
.ميكشاند منطقه اين به آن تماشاي براي را توريستها
ديگري بوي و رنگ پسكوچهها كوچه آمدم ، بيرون منزل از كه بود كرده طلوع آفتاب تازه
صداي و بودند آمده گردهم كه ميديدم را پيرزناني ميشدم رد كه خانهها كنار از.داشت
كه نقطهاي به را سرم.ميرسيد گوش به دور از ميگفتند لب زير كه سخناني و نجواها
حصيرياش صندلي روي بر آنها نزديكي در بودايي كشيش برگرداندم ، بودند شده خيره همگيشان
همراهش تلفن حتي نميداد اجازه او به بودند گرفته را دورش كه مردمي ازدحام و بود نشسته
.دهد پاسخ را
را خود سياهپوش مسافران رودخانه عرض از عبور از پس كه بودند چوبي قايقهاي دستهدسته
افراد همه جنازه تشييع هنگام به كه است مرسوم "شي شيرايي" در.ميكردند پياده ساحل كنار
سوزاندن اينجا.كنند شركت عزاداري مراسم در كرده ترك را خود كار محل و منازل بايد جزيره
كرده وصيت مرگ از پيش شخص خود كه ميگيرد انجام صورتي در تنها و است اختياري امري اجساد
جسدشان سوزاندن و مرگ از پس ميكنند وصيت نيز ديگر برخي.بسوزانند را جسدش كه باشد
و پدران سنن و آداب به گذاشتن احترام ژاپنيها ما براي.بريزند دريا به را آن خاكستر
مراسم در ميگفت هميشه پدرم.ميشود بدنامي موجب آن ترك كه است وظايفي از اجدادمان
غير دركنيد مغفرت طلب خداوند از و بياييد منزل از شده كه هم لحظه چند براي عزاداري
سايه برزندگيتان آنچنان كهن آداب از سرپيچي و تافتن روي اين بديمني و سياهي صورت اين
چنين در شركت از كه كساني تنها.بود نخواهد آن با مبارزه ياراي را شما كه ميافكند
كه شده توصيه ژاپني رسوم و آداب در.هستند جوان زوجهاي و كودكان شدهاند منع مراسمي
امري چنين و يابند حضور عزاداري و سوگواري مراسم در نبايد دامادها تازه و نوعروسان
.نيست يمن خوش برايشان
به طرفش چهار از چوبي ميله چهار كه تختي روي بر را تابوت ابتدا خاكسپاري مراسم براي
را قسمت هر ميتوانند نفر پنج از بيش كه طوري به ميدهند قرار است شده تعبيه بيرون سمت
كه خورده گره دستاني با چوبي تخت اين.بگذارند شانههايشان روي بر و گرفته خود دستان با
پس جنازه تشييع مراسم.ميكند همراهي جزيره قبرستان تا را تابوت است شده بلند آن سمت به
كه ترتيب اين به ميگيرد انجام مرحومه يا مرحوم يك درجه اقوام حضور در آفتاب طلوع از
.كنند مشاهده نزديك از را دفن و كفن مراسم ميتوانند متوفي همسر و فرزندان والدين ، تنها
و بسته چشماني پايين ، به رو سرهايي با آنها سر پشت مداوم بهطور نيز حضار ديگر
بودايي كشيش.ميكنند آموزش طلب و ميگويند ذكر ژاپني احترام و عبادت حالت به دستهايي
دعا بلند صداي با و ميكند باز را مقدس كتاب است نشسته صندلي روي بر هنوز كه حالي در
در مردان همه خاكسپاري اتمام از پسكنند همراهي را او ميخواهد ديگران از و ميخواند
رسم اينجا.مينوازند عزا و سوگواري موسيقي و ميسوزانند عود ميشوند ، جمع جزيره معبد
نيز غذا تهيه اما ميشوند جمع محلي در ناهار صرف براي اهالي همه سوگواري روز در است
اساسي و اصلي بخش بايد برنج كه است شده ذكر ما سنت در.دارد را خود خاص رسوم و آداب
و يك درجه اقوام عهده به نياز مورد غذاي از نيمي پخت.دهد تشكيل را مراسم اين غذاي
غذاي از ديگري بخش اما.ميكنند همكاري آن تهيه در نيز زنان ديگر كه است عزا صاحبان
تعداد به خانوادهاي هر كه طوري به ميشود تامين جزيره اهالي و مردم توسط نياز مورد
ظهر ، هنگام به.ميدهد قرار بزرگي سينيهاي در را آن و ميپزد غذا خود خانواده افراد
صاحبان.ميرسد فرا ناهار صرف زمان است ، گرفته قرار آسمان وسط در دقيقا خورشيد كه وقتي
همسايگان ميچينند ، تمام سليقه و حوصله با كوچكي سفرههاي روي بر را شده آماده غذاي عزا
ديدهاند تهيه خود كه غذاهايي از پر بزرگ سينيهايي با ترتيب به كدام هر نيز دوستان و
متعلق فقط و فقط كه ميشود سرو نيز بهخصوص ساكي نوع يك روزي چنين در.ميرسند راه از
نيز عزا صاحبان ترتيب بدين اما بيايد نظر به عجيب كمي شايد چند هر.است عزاداري ايام به
.گرفت نخواهند قرار فشار و مضيقه در
به ميپردازند عبادت به معبد در كه عزا صاحبان از غير به همگي غذا صرف از پس
از پيش متفاوتي ساعات در و روز يك در كه ميآيد پيش اوقات گاهي.ميروند خانههايشان
مشترك آنها تمامي در ناهار صرف صورت اين در كه ميشود پا بر نفر چند تدفين مراسم ظهر
صاحبان براي مراسم از پس هفته يك تا خود بضاعت به كدام هر كه موظفند جزيره ساكنيناست
منطقه ريشسفيدان و بزرگان براي.سازند شريك آنها غم در را خود و كنند تهيه غذا عزا
بزرگان تدفين ، از پس روز هفت تا.ميشود پا بر شكل همين به روز سه مدت به مراسم اين
دعا و ميآيند هم گرد او مزار بر ظهر از پيش روزه همه آشنايان و دوستان اقوام ، جزيره ،
موجبات شيون و گريه از بيش كردن عبادت و دعا خواندن ژاپنيها ما نظر در.ميخوانند
از جزيره و كرده غروب آفتاب ديگر اكنون.ميسازد فراهم را عزا صاحبان دردمند دل تسكين
را مسافران چوبي قايقهاي مراسم پايان در.است كشيده هم در چهره آسمان كبودي و شب سياهي
صندلي كه حالي در وي ميخورد ، چشم به آنها از يكي در نيز بودايي كشيش.بازميگردانند
.ميسازد آماده ديگري تدفين مراسم براي را خود دارد دست در دعا كتاب و حصيري
جهان مردمان آيين
باران طلب براي روزه
دريانورد ، مختلف اقوام ارتباط و اختلاط و آمد و رفت محل باستان روزگار از خليجفارس
.داشتهاند گوناگوني فرهنگهاي و زبان و رسوم و آداب كه است بوده ماجراجويي و سوداگر
بيشتر...و لارك (قشم) هرمز تنگه جزاير و سواحل ساكنين و مردم اخلاقيات و سنن و عادات
كه بودهاند حوادثي انتظار در هميشه جنوب ساحلنشينان.است آفريقايي فرهنگ از متاثر
وسيلهاي جنوب ، در متداول مراسم و اعتقادات.بخشيد تازه نشاطي را آنها يكنواخت زندگي
و آرزوها تمامي تظاهر و تجلي براي روشي و غيرمترقبه حوادث و بلايا با مقابله براي
رمال ميتوان ايران جنوبي جزاير سواحل اندازه به جايي كمتر در.است مردم نهفته تمايلات
.كرد پيدا جادوگر و دعانويس و
داخل مردم با ناچيز نسبتا تماس و دريا با مجاورت علت به خطه ، اين مردم رسوم و آداب
.دارد كمتري شباهت ايران نقاط ديگر رسوم و آداب به ايران ، فلات
فطر عيد مراسم
به را روز اين و ميكنند ادا را عيد نماز و ميروند مساجد به صبح از مردم روز اين در
وسيله به عيد سفره خانه ، در.ميگردند باز خود خانههاي به و ميگويند تبريك همديگر
نقل و فصل ميوههاي انواع و سيب پرتقال ، شكلات ، شيريني ، آن در و ميشود چيده خانه خانم
به ونشاط خوشحالي با و شده جمع آن دور به خانه افراد سپسميشود داده قرار نبات و
به و ميشوند خارج خانه از خانه اهل كار اين از بعد.ميپردازند شيريني و ميوه خوردن
.ميكند پيدا ادامه كار روز سه تا و ميروند آشنايان و اقوام ديدن
شعبان مراسم 15
صدقه تهيدستان به مينامند ، دو - دو ماه را آن كه شعبان اول نيمه در هرمزگان شيعه مردم
مقدرات و روزي و عمر باقي شب اين در و است سرنوشت شب نيمهشعبان شب معتقدند و ميدهند
ويژه به و قرآن تلاوت به را شب تمام رو اين از.ميشود مشخص زندگاني پايان تا كس هر
.ميگذرانند "ياسين" سوره خواندن
رسم يك طبق دختربچهها و بچهها فقط و نميروند بيرون خانه از بزرگترها شب اين در
به "كرده هارگز يا كرد هرارگيز" مراسم براي و ميشوند خارج خانه از گروهي شكل به قديمي
.ميروند همسايهها خانههاي در
كدام هر كه حالي در كودكان گذشته ، ظهر از ساعت دو (دو - دو) شعبان ماه چهاردهم روز در
محض به و ميافتند راه به اهالي خانه طرف به نفر چند نفر ، چند دارند ، دست در كيسه يك
امروز "كرد هراريز" يا "ارگير":ميگويند دستهجمعي و بلند آواز به خانه در به رسيدن
.است "كردي آرگيز" روز
گردو ، بادام ، مويز ، نخودچي ، مقداري و گشوده را خانه در بچهها ، صداي شنيدن با صاحبخانه
تقسيم كودكان بين است كرده تهيه قبل روز چند از كه خرما و پول يا تنقلات ديگر و آبنبات
...سوم و دوم خانه در به آنجا از و ريخته خود كيسه در را آنها نيز كودكان و ميكند
به پر كيسههاي با بچهها پايان ، در و مييابد ادامه ساعت چندين كار اين.ميروند
روز اين در آنها.است بچهها جشن و شادي روز شعبان ، روز 15.برميگردنند خود خانههاي
جزيره در مراسم اين.ميپردازند تنقلات خوردن به سرور و شادي ضمن و ميشوند جمع هم دور
اجرا و است زنده همچنان هرمزگان استان ديگر شهرستانهاي برخي و آن روستاهاي و قشم
.ميشود
دعا قبله مراسم
اين.است زنده همچنان امروز به تا كه است هرمزگان استان مردم قديمي مراسم از دعا قبله
نميبارد موقع به باران كه سالهايي در.است كرده پيدا مقدسي جنبه بومي مردم براي مراسم
پيشواي و جماعت امام نميشوند ، سبز صحراها و دشتها و ميشود كم چاهها و بركهها آب و
اجراي و مصلا به مردم رفتن مقدمات است ، پرهيزگار و باتقوا مردي حال عين در كه شهر مذهبي
.ميسازد فراهم را دعا قبله مراسم
عده كه ترتيب اين به و هستند كودكان ميكنند اجابت را جماعت امام فرمان كه گروهي اولين
كوچهها در هم با دسته دسته تنقلات ، و پول دريافت و مردم كردن خبر براي كودكان از زيادي
دو به آنها.ميخوانند را باران به مربوط شعرهاي و سرودها و ميافتند راه به بازارها و
.ميخوانند سرود و ميشوند تقسيم گروه
جا همان در و ميزنند در و ميروند خانهها در به و ميخوانند را اشعار اين كودكان
و ميدهد بچهها به هديهاي و ميآيد بيرون صاحبخانه.ميدهند ادامه خواندن به همچنان
ديگر خانههاي در به و ميافتند راه به كوچه داخل كودكان همراه باشد خانه در كودكي اگر
به كودكان آمدن با.مييابد ادامه روز دو تا گاهي و شب از مدتي تا كار اين.ميروند
به روز آن فرداي.برود دعا قبله به ميخواهد جماعت امام كه ميفهمند مردم خيابان و كوچه
براي كه ميدهند خبر مردم به و ميزنند جار شهر در مردان از عدهاي جماعت امام دستور
ميروند دعا قبله محل به زود صبح مردم از عدهاي.بيايند دعا قبله به نذري خوراك خوردن
براي و ميگذارند سربار را غذا بزرگ ديگهاي ديگر جمعي و ميكنند جارو و آب را محل و
.ميكنند توزيع فقيران بين جا همان در و ميپزند مفصلي غذاي ظهر
شهر مردم جماعت امام دستور به و ميكشد طول روز دو تا يتيمان و فقيران به غذا احسان
پشتسر چهارم روز و ميخوانند قرآن و ميشوند جمع شهر مسجدهاي در و ميگيرند باران روزه
به مردم باران طلب يا استسفاء روز در.ميكنند عزيمت دعا قبله محل سمت به جماعت امام
.ميگيرند روزه پيشنماز دستور
نيست تنها كه جزيرهاي
نام تركمن بندر ميگذارند ، تو براي را خاطره از ردي و ميروند تاخت به تركمن اسبهاي
فرهنگي و خاص چهرهاي خاص ، پوشش خاص ، لباسهاي صبور ، مردماني با بندري.است آشنايي
.خاصتر
در كرده لانه پيدرپي رنجهاي و ميكنند تجربه اسبهايشان با را زندگي تركمن ، مردان
.ميآورند خاطر به تاختهايشان ميان در را شهر كوچههاي پس كوچه
كه تركمن بندر بيرونق و خلوت ساحل كنارنكن فراموش را آشوراده ميروي كه تركمن بندر
را دريايي مترونيم كيلو دو.است نشسته انتظار به چشمانت مقابل كوچك انگشت بند يك بايستي
.بود تحرك و رونق از سرشار پيش روزگاري كه ميگذاري جزيرهاي درون پا و ميروي باقايق
با اما بود بندر گردشگري و تفريحي قطب جغرافيايياش موقعيت واسطه به جزيره پيش ساليان
.افتاد نفس از و رفت آب زير جزيره خزر ، درياي آب بالاآمدن
يا خواسته.كردند رها را جزيره و بستند را سفر بار دسته دسته اهالي.رفت زيرآب جزيره
يك جزيره اين سال چندين گذشت از بعد هنوز اما شد خالي سكنه از آشوراده جزيره.ناخواسته
.دارد ساكن
اهالي رفتن به و بود نشسته اتاقش پنجره پشت پيرزن.دارند خاطر به بسياري را روز آن
فكر نرفتن و ماندن به آرامش در او و بود كشيده بالا اتاقش پنجره پاي تا آب.ميكرد نگاه
گذشته كه آنها.كشد بيرون خانهاش از را او نتوانست كس هيچ اما رفتند اهالي.ميكرد
خود تلاش همه شيلات كارمندان و انتظامي نيروي كه ميآورند خاطر به دارند ياد به هنوز را
.نشد موفق كس هيچ اما كند ترك را جزيره اهالي ديگر همراه نيز پيرزن تا كردند را
غرق آب زير ديگري از پس يكي خانهها و ميكرد نفوذ بيشتر و بيشتر جزيره درون آب
به بود آمده بالا آن وجبي يك تا آب كه اتاقي پنجره پشت روحبخش فاطمه اما.ميشدند
.بود ساختنش حال در كه مسجدي و ميكرد نگاه جزيره و خود تنهايي
در مستقر انتظامي نيروي شيلات ، كارمندان روز طول در آشوراده جزيره ساكنان تنها امروز
امروز اوميداند خود خانه را جزيره هنوز كه است بخش روح فاطمه نام به پيرزني و جزيره
.جزيرهاست اين بومي ساكن تنها
&&&
عبور انتظامي نيروي مقر و شيلات رستوران كنار از.ببينيم را او برويم كه است قرار
.ميكند خودنمايي ماهيگيري تور بزرگ تپه يك و چوبي قايقهاي پاسگاه حياط درون.ميكنيم
.است خاويار و ماهي قاچاقچيان تورهاي و قايقها:ميگويد كسي
مسجد يك مقابلت.ميشود سختتر و سختتر رفتن راه.ميآورند هجوم كفشهايت ميان شنها
ساكن تنها خانه اينجا.كردهاند علم قد مخروبه نيمه خانه يك و پا سر و كوچك فيروزهاي
.است جزيره اين
نرفتي؟ چرا &
خودم كن ، نگاه را مسجد ايناست من خانه اينجا تازه.بروم كه داشتم را كجا كجا؟
.بروم و كنم رها را مسجد اين نميتوانم ساختمش ،
نميكند؟ اذيتت تنهايي&
از.ندارد معني تنهايي هستند دوتا اين وقتي تا.هست هم مسجد.هست خدا.نيستم تنها نه ،
.باشد خانهام ميتواند هم ديگري جاي نكردم فكر هرگز گذاشتم جزيره اين درون را پايم وقتي
.من خانه شد اينجا و كردم شوهر كه وقتي.است سال از 60 بيش
شوهرت؟ و&
ميدهد نشان را جزيره ورودي دست با - همينجا كارمند.بود شيلات كارمند.كند رحمتش خدا
اين در من از بعد كسي چه نباشم من نميدانم.مسجد اين ساختن به كردم شروع رفت وقتي -
.ميرسد آن به و ميكند باز را خانه
كني؟ زندگي تركمن بندر خود در نداري دوست &
سكه يك من به و اينجا آمد خاتمي آقاي هم پيش سال چند.ميروند و ميآيند بچههايم نه ،
براي گفت بودند همراهش كه كساني به حتي - ميشود شكفته چهرهاش و ميگويد خنده با - داد
اما.نيست درست تنهايي آنهم اينجا در كردن زندگي چون كنند تهيه خانه يك بندر در من
.نيستم تنها من اينجا كه گفتم حال هر بهنيست خبري كه هنوز
جاي بر كه انداخته خانهاي روي را خودش بلند سايه فيروزهاي كوچك مسجد خانه ، از بيرون
آن از بعد است جزيره اين حيات تنها خانه ، اين.ميكند خودنمايي آب نفوذ ديوارهايش جاي
:ميگويد كسينيستند خانه ديگر كه خانههايي و شدهاند تلنبار هم روي ماسهها و شنها
.مياندازند لنگر جزيره اين پشت قايقها.خاويار قاچاقچيان پاتوق شده جزيره اين
.شود منطقه گردشگري قلب و بگيرد رونق دوباره ميتواند جزيره اين:ميگويد ديگري كس
شايد.ميدارد بر منطقه روي از را خود حجيم و بلند سايه فقر بيفتد ، راه جزيره اين اگر
تجربه را جزيره به بازگشت كه موتوريهايي قايق صداي دوباره اگر بگيرد ، رونق جزيره اگر
جزيره درون شده روشن چراغهاي و شوند علم دوباره خانهها اگر شايد يابد ، افزون ميكنند ،
و مسجد از حفاظت غصه جزيره ساكن تنها كنند ، خيره را چشمها تركمن ، بندر ساحل كنار از
ميايستي ، كه تركمن بندر ساحل كنار.باشد نداشته خود رفتن از بعد را آن حياط زدن جارو
نفر يك دريا از آمده بر زمين تكه اين روي ميداني حالا.ميكند نگاهت تنها و سبز جزيره
.هست هم مسجد هست ، خدا نيست ، تنها:ميگويد كه نفر يك.ميكند زندگي
خانواده پزشكي
ايدز بيماري خطر در زنان
مردان از هستند آلوده "اچآيوي" ويروس به كه زناني شمار جهاني ، آمارهاي آخرين براساس
.است بيشتر
اين تحول حال در چهره آمارها:ميگويند ملل سازمان در ايدز با مبارزه اداره مقامات
اين به آلوده افراد درصد آفريقا 58 صحراي جنوب بخشهاي در.ميكند آشكار را بيماري
تشكيل را مبتلايان درصد زنان 55 خاورميانه و آفريقا شمال در.هستند زنان از ويروس
صحراي جنوب كشورهاي در ميرود گماناست درصد زنان 50 براي كارائيب در رقم اينميدهند
درصد فقط 6 مقايسه در.باشند مبتلا ايدز به ساله تا 24 زنان 15 از درصد يازده آفريقا
.هستند ايدز به مبتلا منطقه اين در سني گروه اين در مردان
مردان براي افسردگي خطر
از خطرناكتر بسيار مسن مردان براي افسردگي كه است شده ثابت مدتدار مطالعه يك براساس
محققان اينترنت ، در آلرت يورك خبري پايگاه گزارش به.است مسن زنان در بيماري اين
از زودرس علامت يك ميتواند بيماري اين دريافتهاند كانبرا ملي دانشگاه در استراليايي
بيش سن با شخص از 1900 بيش روي بررسي با مطالعه اين در محققان.باشد جسماني توان كاهش
همچون عللي از بعد ميشوند سن اين در افسردگي بيماري دچار كه مرداني دريافتند سال از 70
در دارند افسردگي علت به بالايي مرگومير ميزان پزشكي ، علل نيز و الكل و سيگار مصرف
.بود كمتر مرگومير ميزان اين گروه اين زنان در كه حالي
شده سازي شبيه انسان اولين تولد
ماه در انسان شبيهسازي نوزاد اولين كه است شده مدعي باروري متخصص ايتاليايي پزشك يك
زني سه از يكي نوزاد اين مادر:ميگويد آنتينوري سورينو دكتر.شد خواهد متولد ژانويه
و كرد بيان رم شهر در را مطلب اين ويدارند شده شبيهسازي جنينهاي خود رحم در كه است
نبوده دستاندركار اما داشته فرهنگي و علمي همكاري انسان شبيهسازي طرح اين در:افزود
صاحب تا كرد كمك ساله دو و شصت زن يك به كه وقتي قبل سال چند ايتاليايي پزشك اين.است
انسان شبيهسازي مورد در را او كار علمي محافل.گرفت قرار انتقاد مورد شديدا شود فرزند
كه دارد وجود بزرگ خطر اين انسان شبيهسازي در:ميگويند و كردهاند محكوم شدت به
مسائل انسان شبيهسازي با ميگويند همچنين محافل اين.شوند متولد بيمار و ناقص نوزادان
به امر اين معتقدند انسان شبيهسازي طرح طرفداران اما.كرد خواهد بروز پيچيدهاي اخلاقي
.شوند فرزند داراي تا ميدهد امكان نابارور زوجهاي
نسبت است كرده اعلام كرده ايجاد را دالي گوسفند كه ژنتيك علم متخصصان از ويلموت ايان
.است ترديد دچار شديدا آنتينوري دكتر ادعاهاي به
انسان صورت كامل پيوند
انسان يك صورت كامل پيوند امكان ديگر ماه چند تا كردند اعلام بريتانيا پلاستيك جراحان
.يافت خواهد تحقق ديگر انسان به
يك به مرده انسان يك صورت بافتهاي پيوند امكان نهايي مراحل پلاستيك ، جراحان گفته به
.شد خواهد محقق آينده سال تا سرنوشتساز پيوند اين قطعا و ميشود طي سرعت به زنده انسان
تصادف ، و سرطان شديد ، سوختگيهاي اثر بر كه بيماراني از تن هزار صدها امر اين تحقق با
افسردگي و فراوان رنج متحمل عمر يك براي و ميدهند دست از را خود صورت طبيعي شكل
.خواهنديافت نجات ميشوند ،
با تركيب در بيمار خود بافتهاي از استفاده با ميكنند كوشش جراحان فعلي ، روشهاي در
در و است مشخص آن درماني سقف حال هر به كه بخشند بهبود را فرد ظاهر پلاستيكي بافتهاي
حتي صورت ، كامل پيوند تحقق با اما.نيست مشكل حلال ديدهاند جدي آسيب كه بيماراني مورد
.بود خواهد درمان قابل جسماني آسيبهاي و سوختگيها شديدترين
از نيز زيادي پرسشهاي اما ميشود محسوب طبي انقلاب نوع يك پزشكي علم پيشرفت اين گرچه
به تقريبا انسان يك چهره كامل تغيير ميگويند بسياري.است شده مطرح رواني و مذهبي نظر
وجود به شده درمان شخص براي جدي آثار ميتواند امر اين و اوست هويت كامل تغيير معناي
.آورد
انسان يك صورت از كامل استفاده آيا كه است خصوص اين در مذهبي ترديدهاي و شك ديگر مشكل
ساده عضو يك پيوند مورد در حتي مذاهب از بسياري زيرا خير؟ يا است ممكن ديگر انسان براي
.مرده انساني ولو ديگر انساني با انسان يك صورت كامل پيوند به رسد چه دارند مسئله انسان
|