بوسني فلسفي نبرد معناي
انديشه هاي تازه

بوسني فلسفي نبرد معناي
بوسني محاصره سالگرد دهمين مناسبت به
:اشاره
از نبرد اين بيشك.داريم قرار هرزگوين و بوسني نبرد سالگرد دهمين آستانه در اكنون
و پذيرش عدم كه داد نشان بوسني جنگ.بود قومي كشتارهاي غمبارترين و وحشتناكترين جمله
به توجه با خوشبختانه امروزه.بيانجامد خونباري پيامدهاي به ميتواند ديگران به احترام
ميان در بيشتري تساهلآميز رفتارهاي شاهد آينده در ميرسد نظر به جهانيشدن فراگرد
.برخوردارند قومي تنوع از كه كشورهايي براي باشد درسي ميتواند مسئله اين.باشيم اقوام
دادن و قومي هويتهاي شناختن بهرسميت قومي ، ستيزهاي از جلوگيري راه تنها بيگمان
.است فرهنگي و اجتماعي آزاديهاي
در سالاران و بندگان ميان ديالكتيك بويژه تاريخ از هگل برداشت به توجه با حاضر مطلب
براي همواره مسلط قومي گفتمان اساس ، اين بر.است شده تنظيم "روح پديدارشناسي" كتاب
وجودي نهچونان "ديگري" اين ولي دارد (تحتسلطه اقوام) "ديگري" به نياز خود هويت تعريف
هم با را مطلب اين.است شده شناخته فرمانبردار و تابع وجودي عنوان به هميشه بلكه مستقل
:ميخوانيم
انديشه و فرهنگ گروه
نژادي اقليتهاي و پوستان رنگين دادن قرار سپربلا با سرمايهداري جهان كه دوراني در
نبرد ميراث درك ميكند ، خودمنحرف ساختاري عميق بحرانهاي از را توجه "اغيار" عنوان به
زباني به نبرد اين شايداست ضروري بود فرهنگي چند زندگي انديشه از دفاع كه بوسني
شود استنتاج آن از بايد استكه انقلابي مفاهيم از سرشار اما باشد ، نشده ابراز انقلابي
فراتر پلوراليسم از مفاهيم اين كه كرد خواهم مطرح را بحث اين حاضر مقاله دريابد بسط و
تا ميطلبد چالش به ميكنند همبستگي احساس بوسني با كه را كساني سان بدين و ميرفت
.بسازند بود جديد و تازه بوسني نبرد در آنچه درك براي را فلسفي چارچوبي
در كه را آنچه كوشيدند كه سازم مطرح را انديشمند دو نظرات مايلم هدف ، اين راستاي در
و تفاوت هويت ، مفاهيم درباره انتقادي پرسشهاي طرح با و كرده بررسي بود جديد بوسني نبرد
.نكند نابود و محو را "اغيار" كه يابند دست فلسفي دركي به دگربودگي
آزادي و چندفرهنگي
زيبا شهادتي است ، نوشته(1)شهر يك مهاجرت:سارايوو عنوان با كتابي كاراحسن جواد
و يكپارچه مناسبات در كه شرق و غرب دادن هم دست به دست و بوسني فرهنگي چند ماهيت بر
به دهنده فرازيتكان در.ميشود ديده آن معماري و تاريخ در نيز و زندگي شيوه
و مذهب براساس بوسني تقسيم به حاضر سارايوو مردم چرا كه آمريكايي خبرنگار پرسش اين
:مينويسد نشدهاند ، فرهنگ
صميم دهد ، از ارائه سارايوو و بوسني تقسيم براي را راهي بتواند اگر كه گفتم او به"
توپ گلولههاي)بودند گرفته پناه خانه زيرزمين همسايههايمدر چون.كرد خواهم قبول قلب
آن به توانستم مشخص بهطور ،(ميريختند فرو ساختمان بر و دور بر واقع به خمپاره و
در.دهم نشان ساختمانمان درون را سارايوو و بوسني قومي ساختار از نمونهاي آمريكايي
در كه زوجي ده از گفتم ميدادم ، نشان خبرنگار به يك به يك را مستاجرها دست با كه حالي
اين متوجه وقت همان تازه)هستند قوم يك از زوج يك فقط ميكنند زندگي ساختمان آپارتمان ده
".كنيد ايجاد را تقسيمي چنين ميتوانيد پرسيدمچطور.(بودم شده موضوع
در حمام وان چون باشم داشته حمام نميتوانم شود ، تقسيم سارايوو باشد قرار اگر"
چون بشويد را صورتش نميتواند نيز من صربي همسر ;ماند خواهد باقي صربيهمسرم استان
آپارتمان ده در كه زوجي نه براي موضوع همين.ماند خواهد باقي من استان در دستشويي
مانند توانايي تقسيمكننده براي حتي كار ميترسم.دارد وجود ميكنند زندگي ما ساختمان
".دشوارشود نيز ونس سايروس آقاي
نظري قالب در را فرهنگي چند عنصر تئاتر ، استاد و ادبي آثار برجسته منتقد احسن ، كار
ايجاد پادوزني مينامد فرهنگ ديالكتيكي مفهوم آنچه مقابل در تا ميدهد قرار مدرن پست
:آن در كه ميداند "دراماتيك" نظامي را بوسني فرهنگي نظام او.كند
در عناصر اين يعني است ، تضاد در تنشي همانا نظام اين عناصر ميان بنيادي رابطه"
تعريف آن در را همديگر و خورده گره هم به تضاد اين با متقابلا گرفتهو قرار هم مقابل
ماهيت كه آن بدون -است بالاتر نظمي تماميت كه ميشود نظام اين عنصروارد سه.ميكنند
خصوصيت...بدهند دست از دارند مستقلا كه را ويژگيهايي از كدام هيچ يا و خود نخستين
( صفحات 57) ".است پلوراليسم فرهنگي نظام نوع اين بنيادي
او نظر از.ميدهد قرار تقابل ديالكتيكيدر نظام از خويش درك با را قالب اين او
بالاتر توسط پايينتر [آن در كه]...است انگارانهاي يگانه فرهنگي نظام" ديالكتيكي نظام
به نياز فرهنگي دراماتيك نظام عضو هرميشود مهار يا بلعيده قويتر توسط ضعيفتر يا
در كس هر ويژگي زيرا كند ، استناد آن به خود هويت تاييد در مدركي عنوان به تا دارد "غير"
به فقط "غير" ديالكتيكي نظام در اما ميشود ، تاكيد و اثبات "غير" ويژگيهاي با رابطه
".است پوشيده "من" يك عمل در كه حالي در است "غير" ظاهر
بوسني در قومكشي با مبارزه كه را جديدي پرسشهاي تا كوشيده كه ديگري دانشپژوه
علتيابي عنوان مقالهايبا در وي.است سياسي ، عالم مجيبخان ، كند كندوكاو و مطرح
پايان و غربي ليبراليسم بحران هرزوگوين ، بوسني:"تاريخ پايان" اروپادر در قومكشي
يهوديان با مشابه جايگاهي بوسني مسلمانان كه استدلالميكند ،(1995) "جهاني نوين نظم"
صربها با آنها تفاوت تنها و سكولاراند و چشمآبي بلوند ، اروپاييها ، .دارند اروپايي
راديكال مسيحيت تاثير يا بوگوميل آميختگي يعني غرب و شرق نزديكي بيانگر كه آنهاست ميراث
.مجاريهاست و ها اتريشي ، عثمانيها تاثير با
به تيشه هستند ، بوسني صربهاي به شبيه بسيار بوسني مسلمانان كه دليل اين به دقيقا
قومي خالص دولت يك تشكيل جهت مبارزه براي كه ميشود زده "غير" و خود بين ما تمايز ريشه
صرب ناسيوناليستهاي سوي از يافته سازمان تلاشي كه است همين او ، گفته به.است ضروري
كاوش با ميكوشد او.كنند نابود و محو را مسلمان بوسنيخاستگاه مردم تا ميشود انجام
مبارزه تازهايبر نور "بنده و ارباب" يعني هگل روح پديدارشناسي از مشهوري قطعه در
سخن استدلال اين با بخش اين در هگل.بتاباند مسلمانان قومي پاكسازي جهت صربستان دولت
تصديق ديگري خودآگاهي با "خود" كه است ممكن زماني تنها خودآگاهي كه ميكند آغاز را خود
."شود شناخته رسميت به يا" يا شود
در.ميكند آغاز زندگي ساده سطح از ابتدا تصديقي چنين به رسيدن روند نمايش براي هگل
را خود هدف كدام هرميكند تلقي غيرذاتي ابژهاي را "غير" فردي آگاهي هر سطح ، اين
به تا مياندازد خطر به زندگي و مرگ جدال در را خود زندگي و ميداند "غير" مرگ و نابودي
به"خود" براي را امكان اين "غير" كشتن همه ، اين با.يابد دست"خود" بودن براي قطعيتي
از.يابد دست شدن شناخته رسميت به و خود وجود قطعيت به "غير" طرف از تا ميرساند پايان
و است خود براي وجود آن ذاتي ماهيت كه مستقل ، آگاهي به زندگي و مرگ جدال اين اينرو ،
است مستقلارباب آگاهي ميانجامد است ، ديگري براي وجود آن ذات كه وابسته آگاهي به نيز
.است نابرابر و جانبه يك تصديق از شكل اين.بنده وابسته آگاهي و
باشد ، داشته پستتري آگاهي بايد ميرود گمان كه ، بردهاي چگونه كه اين نمايش با هگل
ميدهد شمايل و راشكل چيزها خود كوشش و كار با چون مييابد ، دست مستقل آگاهي عملابه
نابرابر رابطه اين رفتناز فرا روند ميشود ، چيره بود برون بر خالصانهتر گونهاي به و
.ميدهد نشان را
ديالكتيك ابتداييتر مرحله در دربوسني را مسلمان مردم كنوني قومكشي مجيبخان
زير شكل به ويميدهد قرار [متقابل] تصديق به رسيدن از قبل يعني بنده -رابطهارباب
:ميكند بيان را فوق روند
چرا نميشود نابود و محو اما ميشود كشانده بندگي به هگل تصديق ديالكتيك در "غير"
مرزهاي"غير" اين حال ، اگر اين با.بود ضروري ارباب شناختن رسميت به براي آن وجود كه
هم به [متقابل] تصديق كند ، تضعيف اربابرا "خود" قطعيت و گذارد پا زير معينيرا
مناطقي مورد در بويژه موضوع اين.شود نابود يا و طرد دور نقطهاي به بايد او و ميخورد
مرزهايي با مواجهه در اروپا مسلمانان و يهوديان مانند مجزا اقليتهايي كه است صادق
از "غربي" يا و "غير" از "خود" مديترانهاي جداسازي ، مانند شده علامتگذاري آشكارا
هنگام باومن زيگموند كه نتيجه ، چنان در و ميشوند درمانده مستاصلو "شرقي"
اعتبار و انسجام كه ميرسد نظر به ميكند ، اشاره يهود مسالهمدرن درمورد بحث
و ميهمان ميان تفاوت آنان خلاصه ، طور به.تضعيفميكنند را مسلط گروه هويت ايدئولوژيك
مهم فوقالعاده بنياد به مليت كه آنجا از و ميكنند خدشهدار را خارجي و بومي ميزبان ،
و"ما" تفاوت:ميبرند تحليل را تفاوتها بنياديترين است ، شده تبديل گروه خودسازي
."آنها"
چند خاستگاه كه مردمي چرا كه ميتاباند موضوع اين بر تازهاي نور ژرف تحليل اين
از استفاده قومي پاكسازي مبارزهبراي چرا و ميشوند عام قتل بوسني در و دارند فرهنگي
و خود ميان تمايز كه نيستند بوسني مسلمانان تنها.ميشود شامل نيز را تجاوز اردوگاههاي
نابودي و محو با نيز بوسني در فرهنگه چند شخص هر.كردهاند يوگسلاويتضعيف در را غير
را صربي "خالص" هويت مفهوم او مخلوط ميراث كه علت اين به دقيقا است شده روبهرو
.ميكند خدشهدار
پلوراليسم فراسوي
دگربودگي و تفاوت هويت ، مفاهيم درباره را مهمي بسيار پرسشهاي خان مجيب و احسن كار
پاكسازي" مبارزهبا و فرهنگگرايي چند اساسي موضوعات تا كردهاند ديالكتيكمطرح در
رابطه آن در كه هستند فلسفي مفهومي يافتن جستوجوي در آنها دوي هركنند درك را"قومي
كه ميكند استدلال خان.شود خصلتبندي متقابل ، شناختن رسميت به با "غير" با"خود"
ديالكتيك كه دارد اعتقاد كاراحسن اما.است شناختن رسميت به درباره ذاتا هگلي ديالكتيك
.است شناختن رسميت به پذيرش عدم و "غير" سلطه درباره
در "جوهر آموزه".بيفكنيم هگل خود نظر به نگاهي بايد موضوعات اين اهميت توصيف براي
اين در.(2)يافت تفاوت و هويت موضوع با را او برخورد ميتوان كه است جايي هگل منطق علم
ميكند جدا هم از را تفاوت و هويت كه "انتزاع" و "بيروني بازتاب" مقوله دو با هگل بخش ،
:مينويسد او.ميكند برخورد
تفاوت از كه هويتي آن !برعكس..است خود به متكي و ساده منفيت يك هويت آموزه"
هستند انتزاعي و بيروني بازتاب محصولات ميكند دوري هويت از كه تفاوتي و ميگيرد فاصله
".ميچسبند بيتفاوتي تفاوت از مرحله اين به سرانه خود كه
نقد از هگل كه است همين "است كامل وتفاوت ، هويت وحدت در تنها حقيقت" هگل نظر از
است "تنوع" مقوله منتقد هگلميرسد "تنوع" مقوله نقد به و كرده آغاز "انتزاعي هويت"
رابطه اينهستند "بياعتنا هم به نسبت" تفاوت و هويت تعيينكننده عوامل آن در زيرا
"تضاد" به سرانجام و "قطبي تقابل" به تنوع از گذار بيانگر همزمان "متقابل بياعتنايي"
."است زندگي خود و حركت نوع هر ريشه" تضاد هگل نظر از.است
تنوع از گذار در هگل واقعي انگيزه:هگل معروف دانشپژوه فيندلي ، .ان.جي نظر بنابه
مقولات اين ماهيت عميقا كه است نهفته پيوندهايي از او رضايت عدم در قطبي تقابل به صرف
نهايتا و بوده بيرونيوابسته خودسرانه بهنظرات كه مقولاتي نميكنند ، كندوكاو را
"چيزهاست ضرورت تصديق و بياعتنايي كردن طرد فلسفه هدف مقابل ، در.نيستند واقعي پيوندهاي
(3).
چند آيا.ميكند مطرح بوسني درباره را مهمي بسيار پرسش تنوع ، از نقد اين
صرفادرجامعهاي كه بود متفاوت فرهنگهايي با مردمي وحدت فرهنگگراييبوسني
مختلف مردمان ميان مناسبات آن در كه جامعهاي ميكردند ، زندگي (كثرتگرا) پلوراليستي
ژرفتر پيوندهاي آن خصيصه يا و ميشد؟ خصلتبندي هم به نسبت بياعتنايي با و بود بيروني
پلوراليسم را بوسني فرهنگگرايي كاراحسنچند بود؟جواد متفاوت فرهنگهاي ميان
فرهنگهاي مردمانيبا ميان وتفكيكناپذير عميق پيوندهاي درباره شهادتاو اما ميداند ،
پلوراليسمساده از فراتر تنوع از هگل نقد.ميدهد ما به كاملامتفاوت تصويري متنوع ،
بوسني باوريدر فرهنگ چند فرد به كاملامنحصر خصلت بر ديگري پرتو نتيجه در و است
.ميتاباند
دگربودگي و تفاوت هويت ، مقولههاي با هگل برخورد در بيشتر كندوكاو براي همه ، اين با
بسط"مطلق ايده" يعني خود منطق علم فصلنهايي در را آنها چگونه وي ببينيمكه بايد
كردن دنبال لحاظ از صوري منطق ازديالكتيكبا را خود برداشت بخش اين در هگل.ميدهد
مرحله به و شده رفع آن "غير" با اوليه شرايط ميان تضاد آن در كه ميكند متمايز شيوهاي
اوليهاي ، شرايط نفي فقط"غير" ديالكتيك ، در كه ميكند تاكيد ويمييابد ارتقا بالاتري
آن بعدي تكامل و بردارد در نيز را اوليه شرايط غير ، .نيست ميشده ، محسوب آن "غير" كه
.است
آن در كه تركيبي طريق از غير و اوليه شرايط ميان تضاد كه ميكند تاكيد وانگهي
قانون به را هويت صوري تفكر":نمييابد ارتقا و رفع دارند قرار هم كنار متضاد تعينات
فرو زمان ، و مكان به عادي ، مفهوم به متضاد مضمون تا ميدهد اجازه و ميكند تبديل خويش
تماس بدون و دارند قرار زماني جانشيني و مجاورت در هم از جدا تضادهاي آن در كه غلتد
هگل تاكيد.ميانديشد تضاد طريق ديالكتيكياز شناخت اما ".ميآيند در آگاهي به دوجانبه
مقابله طريق از آزادي ، از ايده ژرفتر تكامل يعني "مطلق منفيت" مفهوم بر اينجا در
.است آزادي از متمايزتر و عميقتر جديدتر ، ايده يك خلق و تفاوت دگربودگي ، باتضاد ،
به خود "هگلي ديالكتيك نقد" در ماركس كه است مطلق منفيت از برداشت دقيقااين
:مينويسد ماركس.ميستايد "زاينده و جنبنده اصلي" عنوان
نقيض ، شكل به را يافتگي عينيت درمييابد ، فرآيند يك عنوان به را آدمي خودآفريني هگل
واقعي و فعال رابطه...ميكند درك هشتي برون اين از رفتن فرا شكل به و برونهشتي شكل به
ممكن دليل اين به تنها انساني ، ذات عنوان به يعني نوعي ، موجود عنوان به خويشتن آدميبا
ديگر بار نيز امر اين و ميكند راتوليد خويش نوع تواناييهاي تمام عملا آدمي كه است
(4).است امكانپذير تاريخ نتيجه در و انسانها جمعي فعاليت مدد به فقط
رها خود انتزاعي خصلت از هگلي ديالكتيك كه ميكند ، هنگامي استدلال ضمن در ماركس
يعني جديد ، "باوري انسان" يك ايده عنوان به ميتواند منفيتمطلق انقلابي هسته شود ،
تقسيمطبقاتي و جنسي تبعيض نژادپرستي ، بر مبتني جامعه اين عيار تمام كردن ريشهكن ايده
.شود آشكار
را"مطلق منفيت" ديالكتيكهگلي پذيرش دوم جهاني جنگ از پس انسانگرا ماركسيستهاي
عنوان به بلكه "غير" سلطهبر به گرايش تركيبييا ايدهاي عنوان به نه ماركس سوي از
مساله با برخورد آنها در كه ميكنند تفسير جديدي چالشهاي براساس انقلاب فلسفه گسترش
.است شده انقلابي دگرگوني ايده شكلگيري به منجر زنان آزادي و رنگينپوستان
براي مجيبخان و كاراحسن جستوجوي مستقيمابه منفيت ديالكتيكهاي از مفهوم اين
هماني اين مقوله در دگربودگي و تفاوت آن در كه ميشود مربوط فلسفي برداشتي يافتن
به را فرهنگگرايي چند كه ميكند برخورد برداشتهايي با همچنين.نشوند گنجانده
و نژادپرستي بر مبتني سرمايهداري شده بيگانه مزرهايجامعه و حد چارچوب پلوراليسمدر
.ميكند جنسي ، محدود تبعيض
چهار در بوسني در فرهنگه جامعهايچند حفظ براي حماسي مبارزه
و تفاوت با آن در كه داد نشان را زندگي از گونهاي فرد ، به منحصر شيوهاي به گذشته سال
تقويت بيانگر زندگي اين !برعكس.نميشود برخورد بياعتنايي با يا خصومت با دگربودگي
مفاهيم با كه بود جديد هويتي گسترش و خود متقابل كنشهاي در گوناگون فرهنگهاي
آن تراژيك نابودي شاهد بوسني در كه آن با حتي.نميشود تعريف شووينيستي ناسيوناليستيو
.داد گسترش و بسط بايد پيكار اين در مستتر انديشه بوديم ،
خود عميق بحرانهاي از را توجه تا ميآويزد كوششي هر به سرمايهداري كه عصري در
و قومي نفرت نژادپرستي ، راستاي در را زندگي تا مجبورسازد مارا آگاهي و سازد منحرف
.است نظام اين با جدي چالشي كرد مطرح بوسني پيكار كه انديشهاي كنيم ، زنستيزيتعريف
بر تاكيد ناسيوناليسمتنگنظرانه و"قومي پاكسازي" شدن جهاني با مبارزه امروز
چند درك به فقط را خود بوسني پيكار در نميتواند ميكندكه ايجاب را فلسفي مفهومي
.دهد گسترش و بسط را انقلابيآن مفاهيم بايد بلكه كند محدود جديد فرهنگگرايي
ژانويه 1996
آفاري فريدا:نويسنده
مرتضوي حسن:از ترجمه
:پانوشتها
(.انترناسيونال ، 1994 كودانشا نيويورك ، ) شهر يك مهاجرت:سارايوو كاراحسن ، جواد -1
(.پرس ، 1976 هيومنيتي نيوجرسي) منطق علم ، هگل.ف.و.گف -2
صفحه ،(آكسفورد 1976 دانشگاه انتشارات نيويورك ، ) مجدد بررسي:هگل فيندلي ، ن.ج -3
.192
(.صفحه 309 بوكمن ، 1958 ، نيويورك ، ) آزادي و ماركسيسم دونايفسكايا ، رايا -4
انديشه هاي تازه
انساني ژنوم طرح
/ علوي ياران انتشارات و جعفري علامه موسسه :ناشران / جعفري محمدتقي علامه :نويسنده
تومان بها 700 / نسخه 3000:شمارگان / 1381:اول چاپ
با آراء اتفاق به نوامبر 1997 يازدهم در كه بشر حقوق و انساني ژنوم جهاني اعلاميه
نخستين رسيد ، تصويب به يونسكو عمومي كنفرانس نشست نهمين و بيست در حاضران موافقت ابراز
حفظ ميان كه است اين در متن اين چراي و بيچون ارزش .است زيستشناسي زمينه در جهاني سند
برقرار موازنهاي پژوهش ، آزادي تضمين لزوم و سياسي آزاديهاي و بشر حقوق به احترام
نقطه بشر حقوق و انساني ژنوم جهاني اعلاميه تصويب با كشورها اخلاقي پايبندي .ميسازد
.است تكنولوژي و علوم در اخلاقي مسائل به پرداختن لزوم از بينالمللي آگاهي آغاز
علامه نزد مطالعه براي را بشر حقوق و انساني ژنوم جهاني اعلاميه جزوه يونسكو سازمان
مواد درباره را خود نظر آن در پژوهش و مطالعه با وي تا فرستاد جعفري تقي محمد فقيد
رو اين از .كند اعلام معنوي و حقوقي اخلاقي ، ابعاد با مطابقت نظر از اعلاميه مختلف
و داده قرار بررسي مورد را اعلاميه جزء جزء تا كوشيده كتاب اين در جعفري محمدتقي علامه
.كند اعلام باره اين در را خود نظر
سوم جهان در سياسي فرهنگ و شدن جهاني دين ،
2700:قيمت /راهبردي مطالعات پژوهشكده انتشارات /كياني داوود ترجمه /هينس جف
براي امنيتي تهديد يا فرصت يك عنوان به شدن جهاني مهم بحث به منظر يك از حاضر اثر
اين از است گذارده بحث به را دين مهم موضوع ديگر طرف از و دارد نظر سوم جهان كشورهاي
جهان در اسلام و هندو مسيحيت ، بودا ، مذهبي آيين چهار نقشآفريني و جايگاه بررسي به رو
مذهبي آيين چهار اين ميان كه عمدهاي تفاوتهاي .ميپردازد بعد به دهه 1970 آغاز از سوم
به جدي تاثيراتي نيز آنان پيرامون سياسي پويشهاي و تعاملات نوع بر است ممكن دارد ، وجود
پي در صراحت ، به يا اشاره به كتاب اين نويسندگان از بسياري حقيقت در .باشد داشته همراه
از برخاسته فرصتهاي و فشارها تاثير تحت ميزان چه تا سوم جهان كه هستند موضوع اين كشف
در تحولاتي و تغيير اينچنين تاثير .ميدهند تغيير را خود مذهبي سلوك شدن ، جهاني فرآيند
جنگ بر مبتني هانتينگتون ، ديدگاه بود؟ خواهد چه آن از حاصل نتايج و سياسي فرآيندهاي
.ميشود بررسي كتاب نوشتار در كه است ديگري موضوع تمدنها ،
|