وحدت در وحدت تحكيم
وحدت تحكيم منحصربهفرد كاركرد
سياست حاشيه
تاريخ ناقوس
وحدت در وحدت تحكيم
دانشجويي اخيرجنبش مسايل از تحليلي گزارش
نشستهاي به اعتراضآميز تجمعات شكل تغيير با تا داشتند نظر در اسلامي انجمنهاي
به را فشار گروههاي مداخله زمينه دانشگاهها تازه فضاي حفظ ضمن ميزگردها و دانشجويي
برسانند حداقل
رضوي حسين
شوراي كنوني و سابق عضو چهار بازداشت با سهشنبه روز تهران انقلاب دادگاه شعبه 26 رئيس
ساعت از 24 كمتر عرض در افراد اين هرچند.گشود را ديگري پرونده وحدت ، تحكيم دفتر مركزي
،"فقيه رضوي سعيد".باشد داشته دراز سري قصه ، اين كه ميرود انتظار اما شدند آزاد
اكبر" همراه به وحدت تحكيم دفتر مركزي شوراي عضو سه "امينيزاده مهدي" ،"مومني عبدالله"
چهار اين.ميدادند تشكيل را سهشنبه روز بازداشتشدگان ليست شورا اين سابق عضو "عطري
تشكل اين اخير سال دو اختلافات جريان در كه هستند وحدت تحكيم از طيفي به منتسب همگي تن
نزديكي فكري ، و سياسي نظر از طيف اين.ميشوند شناخته "اكثريت" عنوان تحت دانشجويي
.دادهاند نشان مشاركت جبهه حدي تا و ديني روشنفكران مذهبي ، _ ملي نيروهاي به را بيشتري
روحانيون مجمع به بيشتر ميشود ، شناخته "اقليت طيف" بهعنوان كه مقابل جريان كه حالي در
.دارد گرايش مبارز
اختلافات پيشينه
كاملي دوگانگي سوي به را تحكيم دفتر گذشته سال دو طي مشروعيت سر بر دامنهدار اختلافات
و گروهها كه بود التيامناپذير و آشكار چنان دانشجويي تشكل اين دوپارگي.داد سوق
چنانكه.دهد قرار حمايت مورد و برگزيند را طيف دو از يكي كرد ناچار را سياسي جريانات
و است نكرده روشن را خود تكليف كه باشد انقلاب مجاهدين سازمان اين تنها شايد تاكنون
.است نبوده نتيجهبخش چندان تاكنون كه تلاشي.دارد نگه راضي خود از را طيف دو هر ميكوشد
اقليترا طيف از خويش حمايت خود ، موضعگيريهاي در مبارز روحانيون مجمع مقابل ، در
تابستان اواخر كه ساري در طيف اين سراسري نشست براي تنها نه مجمع رئيس.است نكرده پنهان
وحدت تحكيم از طيفي كه گفت خبرنگاران به بعد روز چند بلكه فرستاد پيام شد ، برگزار امسال
در كه مسائلي ساير و شهدا و امام خط به خود مواضع در كه ميداند مشروعيت داراي را
مجمع كه شد مشخص روشني به مطلب ، اين بيان باباشد وفادار آمده ، تشكل اين مرامنامه
و دارد متفاوت داستاني مشاركت جبهه اما.ميپسندد را وحدت تحكيم در گرايش كدام روحانيون
اينكه نكته نخستينميگذارد باقي تحكيم اكثريت طيف از حمايت مورد در را ناچيز ترديدي
جبهه با گستردهاي ارتباط وحدت تحكيم دفتر مركزي شوراي اعضاي و شاخص چهرههاي برخي
روزنامه سردبيري شوراي اعضاي جزو خود "فقيه رضوي سعيد" نمونه ، بهعنوان.دارند مشاركت
موضوع اين بر همواره مشاركت جبهه آنكه ديگر نكته.بود مشاركت غيررسمي ارگان "نوروز"
دانشجويان اسلامي انجمنهاي اكثريت كه دارد قبول را تحكيم دفتر از طيفي كه داشته تاكيد
"ميردامادي محسن" شود ، روشنتر كلي جمله اين آنكه براي.دهند قرار حمايت مورد را آن
با گفتوگويي در وحدت تحكيم طيف دو درگيريهاي اوج در مشاركت جبهه كل دبير سياسي معاون
علي" حضور و نميشناسد رسميت به را ساري نشست حزب اين كه كرد اعلام مشاركت خبري سايت
نه و است بوده "دانشجويي نشست" يك بهعنوان تنها آن ، در مشاركت مركزي شوراي عضو "مزروعي
همراهي آشكارا موضعگيري ، اين از پس مشاركت جبهه عملكرد."وحدت تحكيم دفتر سراسري نشست"
.بود اكثريت طيف با
و (سنتي) اقليت دسته دو به وحدت تحكيم دفتر امسال ، پاييز اوايل از كه بود شكل بدين
.كردند مشخص آنها با را خود تكليف سياسي گروههاي بيش و كم و شد تقسيم (مدرن) اكثريت
بود شنبه روزسه شدگان بازداشت از تحكيم دبيرسياسي
تحكيم سراسري نشست تشكيل اعلام دنبال به كه چرا.نماند مستمر چندان نيز جديد وضعيت اما
اين سياسي كميته مسئول فقيه رضوي اكثريت ، طيف تشكيلات دبير "مومني عبدالله" سوي از وحدت
نظير وحدت تحكيم مركزي شوراي اعضاي از ديگر تن چند و فقيه رضوي.داد نشان واكنش طيف
شناخته وحدت تحكيم ميانهرو طيف كه "چوبينه حميد" و "اوحدي روحالله" ،"نظري داور"
تشكل اين مدرن طيف سوي از خود زدن دور را سراسري نشست غيرمترقبه برگزاري ميشوند ،
از "قبادي وحيد" و "امينيزاده مهدي" ،"مظاهرپور جمال" مومني ، از غير.ميكردند ارزيابي
خود سياسي و فكري نظر از كه ميشوند شناخته وحدت تحكيم مركزي شوراي مدرن طيف اعضاي جمله
اختلاف.ميدهند نشان مذهبي _ ملي نيروهاي به نزديك و خرداد دوم جريان از متمايز را
و جريان دو ميان گفتوگو با كند ، تازهاي حوادث آبستن را وحدت تحكيم ميرفت كه اخير
را وحدت تحكيم كه افتاد اتفاقي زمان ، همين در اما كرد فروكش "وفاق نشست" برگزاري وعده
.ساخت بينياز نشستي چنين برگزاري از
جنبش احياي
عضو و مدرس تربيت دانشگاه تاريخ استاد "آقاجري سيدهاشم" دكتر براي اعدام حكم اعلام
همه كه واداشت واكنش به را دانشجويان چنان اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان مركزي شوراي
طيف كه بود توجيه غيرقابل و سنگين چندان همداني قاضي حكم.شد فراموش پيشين اختلافات
در كه طيفي.كرد صادر بيانيهاي و كند سكوت آن مقابل در نتوانست نيز وحدت تحكيم اقليت
.بود علوم وزارت از انتقاد گرم اخير ، يكسال
تجمع.باشد بيانيه يك صدور از وحدتفراتر تحكيم اكثريت طيف واكنش كه بود طبيعي
كه ميداد نشان حكم ، اعلام از بعد ساعت تهران 24 دانشگاه كوي در دانشجويان اعتراضآميز
تحكيم اكثريت طيف سران كه بود خاطر همين به.برنميگزينند را "سكوت" گزينه دانشجويان
در حكم اين عليه اعتراضآميز تجمعات برگزاري براي را برنامههايي بلافاصله وحدت
همان.شد برپا مدرس تربيت دانشگاه در تجمع اولين.گرفتند نظر در تهران اصلي دانشگاههاي
عملا استادان ، اكثريت نيز و دانشجويان استقبال.ميپرداخت تدريس به آقاجري كه جايي
دانشگاههاي در هفته دو طي كه بود اتفاقي همان درست اين و كشاند تعطيلي به را دانشگاه
از وحدت تحكيم اعضاي حتي بود مدتها كه نقاطي.شد تكرار شهرستانها بيشتر و تهران مختلف
آزاد دانشگاه اسلامي انجمنهاي سريع خيلي.بودند بيخبر آنها اسلامي انجمنهاي فعاليت
در تا ميكردند سعي وحدت تحكيم اعضاي ميان ، اين در و پيوستند خود سراسري همتايان به نيز
انجام تحركاتي و شعارها ميداد ، خبر "دانشجويي جنبش احياي" از كه دانشگاه تازه فضاي
با انتظامي نيروي همكاري.دهد قرار فشار گروههاي اختيار در را برخورد بهانه كه نشود
و دانشجويان هم كه چرا.بود موثر تجمعات آرام نسبت به برگزاري در نيز وحدت تحكيم اعضاي
هم كه بود تير 78 نظير 18 حوادثي تكرار از جلوگيري آن ، و داشتند مشترك دغدغهاي پليس هم
كه عكسهايي.ميبرد سوال زير را دانشجويي جنبش هم و زد ضربه انتظامي نيروي اعتبار به
كه ميداد نشان شد ، منتشر روزنامهها برخي در دانشجويي تجمعات از روزها اين در
بلكه ندارند ، قرار هم مقابل در پيش ماه تلخ 40 تجربه برخلاف تنها نه پليس و دانشجويان
.زدهاند دست فشار گروههاي و اخلالگران مقابل در مشتركي همكاري به
مخالفان موضع
و ماه آبان روزهاي آخرين از جريان اين.داشت دنبال به تندرورا طيف واكنش وضعيتي چنين
خود تبليغاتي و رواني حملات تيز پيكان آقاجري ، حكم در نظر تجديد انجام اعلام دنبال به
و گرفت علوم وزارت مديران برخي و دانشگاهها روساي وحدت ، تحكيم مركزيت اعضاي سوي به را
.كرد آغاز را ميناميد "دانشگاهها در تنشآفريني ستاد" كه آنچه يافتن براي جستوجو
كه بود "كيهان" روزنامه در "شريعتمداري حسين" ماه آبان مقاله 30 در حملات اين اوج نقطه
به را مسئولان دانشجويان ، اسلامي انجمنهاي و علوم وزارت عملكرد از شديد انتقاد با
تا ميخواند فرا دانشگاهها درون پالايش به زدن دست و ديگر "فرهنگي انقلاب" يك انجام
.شود خشكانده دانشگاهي محيطهاي در "تنش" سرچشمههاي
از و ناميد "آبان فتنه" را دانشجويي اخير تجمعات "اسلامي جمهوري" روزنامه بعد ، روز دو
براي را "هستند فراوان دانشگاهها در كه بسيج نيروهاي" چرا كه كرد انتقاد مسئولان
.نياوردهاند ميدان به گسترده شكلي به فتنه اين با مقابله
سوي از كه گزارشهايي پخش با نيز سيما و صدا روزنامهها ، در مطالب اين طرح با همزمان
و تشنجطلب تصويري ميشد ، خوانده "مونتاژ" و "شده تحريف" وحدت تحكيم مركزي شوراي اعضاي
.كرد ارائه عمومي افكار به را دانشجويي تجمعات از غيراخلاقي
نشد محقق كه برنامهاي
در دانشجويي جنبش عليه برنامهاي كه واداشت گمانهزني اين به را تحليلگران شرايط اين
از پيش ركود و سكون به دانشگاهها فضاي بازگرداندن جز چيزي آن نهايي هدف كه اجراست شرف
براي ميديد ، تهديد معرض در را خود كه علوم وزارت ميان ، اين در.نبود آقاجري حكم اعلام
برنامههاي كليه مجوز باره يك به دانشگاهها ، با برخورد زمينه آمدن فراهم از جلوگيري
با تا داشتند نظر در اسلامي انجمنهاي كه بود حالي در اينكرد لغو را وحدت تحكيم دفتر
تازه فضاي حفظ ضمن ميزگردها ، و دانشجويي نشستهاي به اعتراضآميز تجمعات شكل تغيير
تازه برنامهريزي اما.برسانند حداقل به فشاررا گروههاي مداخله زمينه دانشگاهها ،
اين برنامههاي مجوز لغو با علوم وزارت طرف ، يك ازشد مشكل دچار سو دو از وحدت تحكيم
غيرمترقبه بازداشت ديگر سوي از و آورد وجود به را تازهاي محدوديتهاي دانشجويي ، تشكل
و دانشجويي جنبش روي پيش را تازه پروندهاي وحدت تحكيم شاخص چهرههاي از تن چندين
.گشود دانشگاهيان
جديد شرايط
مراسم.ديد مواجه جديدي شرايط با را خود سهشنبه روز وحدت تحكيم دفتر ترتيب ، بدين
بهشتي شهيد دانشگاه پزشكي علوم دانشكده در درحالي شب سهشنبه وحدت تحكيم دفتر افطار
حال ، عين در و ميبردند بهسر بازداشت در تشكل اين موثر عضو چندين كه ميشد برگزار
مراسم در حاضران.ميداد افزايش را نگراني كه ميرسيد متعددي تحليلهاي و شايعات اخبار ،
مشترك دغدغه يك ميشدند ، محسوب دانشجويي جريان آگاهان از همگي كه شب سهشنبه افطار
اقداماتي به يا و شوند انفعال دچار يا دانشجويان كه بود اين آنها اصلي نگراني.داشتند
بازداشت و وحدت تحكيم دفتر با برخورد واقع ، دربزنند دست نشده پيشبيني و راديكال
و شود آسيب دچار دانشجويي جريان "خودكنترلي سيستم" تا بود شده باعث آن كليدي چهرههاي
.گيرد شكل دانشجويان ميان در ياس با توام عصبي فضايي همزمان ،
غلبه آمد ، پديد دانشگاهها در آقاجري حكم اعلام از پس كه فضايي بر جديد فضاي اين اگر
چرا.مييافتند دست دانشگاهها دوباره ركود براي خود كوتاهمدت هدف به مخالفان ميكرد ،
دانشگاه به اخير سال سه سكوت و سكون و ميشدند منفعل و سرخورده دانشجويان يا كه
كه ميزدند دست راديكال و نشده پيشبيني اقداماتي به خشمگين دانشجويان يا و بازميگشت
.باشد دانشگاه كوي نظير تلخ تجربهاي زمينهسازتكرار ميتوانست
به را اميد اين تحكيم ، دفتر بازداشتشدگان زودهنگام آزادي خبر انتشار شرايط ، اين در
جنبش روي پيش است ، ميانه راهكاري كه "سوم راه" پيمودن امكان همچنان كه آورد وجود
و ميزگردها موجود ، پتانسيل از استفاده با تا دارند نظر در دانشجويان.است باز دانشجويي
بررسي و تحليل مورد را دانشجويي جنبش با تازه برخوردهاي ابعاد و كنند برگزار را جلساتي
برنامههاي برگزاري زمينه ميان ، اين در نيز علوم وزارت كه ميرود انتظار.دهند قرار
براي را تازهاي محدوديتهاي دشوار ، شرايط اين در و آورد فراهم را دانشجويي مسالمتآميز
.نكند فراهم دانشجويان
دستاورد
در تشكل اين براي توجه قابل دستاوردي وحدت تحكيم دفتر روي پيش دشوار شرايط همه ، اين با
نتيجه مهمترين شايد.است تشكل اين اكثريت طيف كلي انسجام و وحدت حفظ آن و داشت خواهد بر
كند ، حركت دانشجويي جنبش احياي مسير در كس هر دريافتند وحدت تحكيم دفتر اعضاي كه بود آن
.است پذيرفته را خود اقدام هزينه فكري ، و سياسي گرايشهاي از فارغ
وحدت تحكيم منحصربهفرد كاركرد
رستگار شهرام
يكديگر با متناقض كاملا برداشت دو با همواره ايران سياسي ادبيات در محافظهكاري پديده
سياسي فرهنگ در كه است تعريفي همان محافظهكاري واژه از تعبير يك.است بوده روبهرو
است تعريف قابل سنتگرايي و راستگرايي بنيادگرايي ، مثابه به محافظهكاري يعني است رايج
درصددند ، و جامعهاند سنتهاي مدافع كه ميشود اطلاق محافظهكار كساني يا كس به بنابراين
احتياطكاري نوعي محافظهكاري واژه از دوم برداشت اما.كنند حفظ را جامعه موجود وضع كه
خود از وقايع برخي با مواجهه در سياسي گروههاي يا افراد برخي كه است مصلحتانديشي يا
ايجاد خويش براي ايمني حاشيه واقعه آن به ورود از اجتناب با تا ميكوشند و ميدهند نشان
.نمايند
غالبا ما كشور در احزاب.كرد ارزيابي پديده اين مصداق ميتوان را ايران در سياسي احزاب
آن روشن مثال و هستند روبهرو محافظهداري تعبير به يا دوم شق از محافظهكاري پديده با
ما احزاب سهم راستي به.است كرده بروز آقاجري هاشم اعدام حكم سر بر كه است اخيري بحران
عضو هم و است دانشگاهي جامعه به متعلق هم نگاه دو از آقاجري هاشم چيست؟ اخير بحران در
كدام ميگذرد آقاجري حكم صدور از كه روزي ده طي اما است سياسي تشكيلات يك رهبري شوراي
سر بر بحث سياسي ، احزاب يا دانشجويي تشكلهاي و دانشگاه بودهاند ، اعتراضات محور نهادها
نكته اين سر بر سخن بلكه كرد تحليل واقعبينانه بايد را سياسي رويداد يك كه نيست اين
بايد دانشگاه هنوز مدني جامعه و سياسي توسعه شعار از سال بيست گذشت از پس چگونه كه است
جنبش ناظران غالب اعتقاد به است؟ كجا در كار نقص درواقع بپردازد را اصلاحات هزينه
پيروزي و خرداد دوم مدني جنبش ايجاد در بسزايي نقش وحدت تحكيم دفتر محوريت به دانشجويي
تاثير جنبش اين تداوم در نيز آن از پس و كرد ايفا جمهوري رياست انتخابات در خاتمي
نشان خود از سياسي فضاي انبساط در دانشجويي تشكل اين كه كاركردي درواقع.گذاشت بسزايي
جهت همين به و بودند نخبهسالار يا و نداشتند موجوديت يا كه بود احزابي غياب در داد
.شد تضعيف دانشجويي جنبش رفته رفته كه بود مقطع همان از درست
سياسي مواضع تازهترين جمهوري رئيس ميتپيد دانشگاه در كشور سياسي تحولات قلب كه زماني
به ديگر خاتمي كرد افت قلب اين ضربان كه زماني اما ميكرد بازگو دانشجويان نزد را خويش
اوج.بود كرده پيدا مقبوليت خاتمي از عبور نظريه دانشگاه در زيرا نرفت دانشجويان جمع
مجدد حمايت سر بر جمهوري رياست انتخابات دوره هشتمين آستانه در كه بود شكافي رويداد اين
خاتمي از حمايت خواهان دانشجويان از پارهاي كرد بروز وحدت تحكيم دفتر در خاتمي از
انتخابات اين در كانديداتوري از تا ميكردند توصيه خاتمي به ديگر دستهاي اما بودند
از پس اما.يافت شهرت مذهبيها - ملي و مشاركت شكاف به نهايتا شكاف اين.دهد انصراف
.شد ايجاد تحكيم دفتر تشكيلات درون در ديگري شكاف انتخابات دوم دوره در خاتمي توفيق
دانشگاه اسلامي انجمن اعضاي غالبا كه تحكيم مركزي شوراي اعضاي از اقليتي كه هنگامي
اعضاي تعيين براي انتخاباتي شد برپا شيراز دانشگاه در كه نشستي در بودند مشهد فردوسي
گرچه شد روبهرو اقليت جناح حمايت با نشست اين.كردند برگزار تحكيم مركزي شوراي جديد
غيرقانوني را شيرازي نشست اكثريت جناح اما.بخشيدند رسميت بدان نيز اصلاحطلبان برخي
سر بر درگيري به نهايتا طيف دو اين منازعه.دانست وحدت تحكيم اساسنامه خلاف و خواند
و شد پلمب دادگاه دستور به محل آن انتظامي نيروي دخالت با كه انجاميد دفتر محل تصاحب
را علوم وزارت مصوبهاي گذراندن با و كرد مداخله ماجرا اين در نيز كشور امنيت شوراي
تا كرد اعلام مدتها از پس نيز علوم وزارت.كند رسيدگي اختلاف اين به تا كرد مكلف
امور در دخالت بر ضرورتي و ميشناسد رسميت به را طيف دو هر جديد انتخابات برگزاري
آن اساس بر كه كرد اعلام را نظرسنجي يك نتيجه همچنين وزارتخانه اين.نميبيند تشكلها
عنوان به بعدها كه طيفي و بود دانشجويان ميان مقبوليت درصد بيست شيرازداراي نشست طيف
درصد هشتاد داراي بود مذهبي - ملي و مشاركتي گرايش دو از مركب و شد معروف علامه طيف
دفتر و شد پر شكافها اين آقاجري حكم صدور از پس اما.بود دانشجويان نزد عمومي مقبوليت
يخ واحد موضع يك اتخاذ با بود يافته سياسي انسداد دوران در كه تكثري عليرغم تحكيم
منطقي و شده حساب واكنش.دميد كالبد اين به را تازهاي روح و شكست را دانشگاهها
تكان اعتراضات بيان در رفته كار به روشهاي و تاريخي حكم اين به اعتراض در دانشجويان
اما شد دانشجوياناجابت خواسته حداقل كه جايي تا داد دانشگاه سياسي فضاي به تازهاي
و تشكيلاتي شخصيت يك باشد استاد يك آنكه از بيش بلكه نيست دانشگاه استاد يك تنها آقاجري
نشان خويش از بيشتري تحرك زمينه اين در وي با همسو احزاب كه ميرفت انتظار و است سياسي
.كردند اكتفا بيانيه صدور به تنها اما دهند
از سياسي احزابنميشود مشاهده سياسي احزاب در تحركي چنين چرا كه اينجاست پرسش
فضاي بستن مترصد كهافراطيون باورند اين بر و دارند هراس خود قانوني حقوق استفاده
.هستند كشور سياسي
و هستند روبهرو سياسي رودربايستي و محافظهداري پديده با همچنان ما احزاب حال هر به
كه حالي در است حاكميت از دستهجمعي خروج سياسي انسداد به نسبت آنها واكنش تندترين
.است نشده معطوف درستي نگاه مدني و قانوني ابزارهاي ساير از استفاده به هيچگاه
سياست حاشيه
مادريد در الويري *
منبع يك.شد خواهد معرفي اسپانيا در ايران جديد سفير عنوان به زودي به الويري مرتضي
معزالدين بود قرار اين از پيش:كرد تاكيد خبر اين تاييد ضمن خارجه امور وزارت در آگاه
رئيسجمهور سفر از بعد اماشود اعزام مادريد به (جهانگردي و ايرانگردي سازمان رئيس)
اسبق عامل مدير شفتي سفارت ساله چهار دوران.شد قطعي سمت اين به الويري انتصاب
باز كشور به آينده هفته چند طي وي و رسيده پايان به اسپانيا در اسلامي جمهوري هواپيمايي
.كرد استعفا آن از گذشته سال كه بود تهران شهرداري الويري سمت آخرين.گشت خواهد
سياسي مربيگري گواهينامه *
آمده شده توزيع بسيجيان بين در كه دولتي سازمانهاي و مساجد در رسمي اطلاعيهاي براساس
.است آمده امتيازات قسمت در و ميپذيرد عضو سياسي تحليل و بررسي عالي مجمع است ،
خبر و تحليل جلسات در شركت - 1
سياسي كتب جزوات دريافت - 2
سال از 2 پس بسيج مقاومت نيروي سياسي مربيگري گواهينامه اخذ به شدن نايل - 3
سال از 2 پس بسيج مقاومت نيروي سياسي تخصصي اخذگواهينامه به شدن نايل - 4
پايگاه سياسي مربيگري امور در دوره موفقيتآميز اتمام از پس خواهران و برادران - 5
.نمود خواهند همكاري نواحي و مناطق سياسي معاونت با بسيج مقاومت
.شد خواهد اعلام متعاقبا آزمون زمان شده اعلام پايان در
اساسي قانون اخطار *
به رئيسجمهور توسط قاضيان و گرانپايه عبدي ، به مربوط پرونده نوشت خبري در امروز سايت
مذكور هيات نظر به چنانچه.گيرد قرار رسيدگي مورد تا شد داده اساسي قانون بررسي هيات
تذكر علنا رئيسجمهور احتمالا است ، گرفته صورت اساسي قانون برخلاف اقدامي كه شود مشخص
.داد خواهد اساسي قانون نقض
خاتمي انتقاد *
حكم صدور از ناشي بحران بررسي منظور به كه ملي امنيت عالي شوراي جلسه در ميشود گفته
اين در سيما و صدا اقدامات از خاتمي سيدمحمد بود شده تشكيل آقاجري هاشم براي اعدام
.است كرده انتقاد زمينه
انتقال احتمال *
.داد خبر آلمان به عراق از منافقين سركرده همسر قجر مريم انتقال احتمال از دريچه سايت
عناصر از گذشته در كه) سازمان عناصر از يكي جاري سال ماه مرداد":مينويسد سايت اين
با تا بود شده اعزام آلمان به اردن طريق از (است ميشده محسوب رجوي مريم شخص حفاظتي
اقامت تجديد براي را اقداماتي است بوده ايتاليا از پناهندگي داراي قبلا اينكه به توجه
".دهد انجام كشور آن در
ايراني پناهجويان *
.است پرداخته ايراني پناهجويان وضعيت بررسي بر گزارشهايي سلسله در بيبيسي فارسي سايت
خوانده مغزها فرار آنچه كشورها ، از بسياري چون نيز ايران در":مينويسد سايت اين
به جوان هزاران سال هر.است گرفته خود به روزافزوني ابعاد اخير سالهاي در ميشود
خطر درك با و غيرقانوني طور به آنان بيشتر و ميشوند خارج ايران از مختلف شيوههاي
است ، پيشرويشان آنچه ميدانند آنهاميكنند كار اين به اقدام بردارد در كه فراواني
.دارد قرار دستبرد معرض در اغلب انسانياش اوليه حقوق كه است كسي پناهنده و است پناهندگي
تركيه در موقت طور به و شده خارج ايران از خانوادهاش همراه كه پناهجويي ربيعي ، نرگس
خصوص به او نظر به.است بيكاري ايران از جوانان خروج اصلي دليل ميگويد ميبرد سر به
در كه انتظاراتي با و است پيشرويشان اشتغال نظر از كه تاريكي دورنماي با تحصيلكردگان
.بمانند ايران در نيستند حاضر شده ايجاد آنها
نقش كه ميكنند تاكيد گفته اين تاييد ضمن كردم صحبت آنها با كه ديگر پناهجويان
ميرسد نظر به ترتيب اين به.داشت نگه دور نظر از نبايد هم را اجتماعي محدوديتهاي
اما.باشد حقوقاوليهاي به دستيابي براي تلاش ايران از خروج براي جوانان اصلي انگيزه
هجده دختر سحر نميشوند؟ مواجه بشر حقوق نقض با پناهجويان ايران ، از خروج با آيا
عمرش سالهاي بهترين ميگويد ميكند ، كار تركيه در شهر اسكي در رستوراني در كه سالهاي
از خانوادهاش همراه بهتر امكانات و تحصيل آرزوي در كه او چون.ميشود تلف تركيه در
خانواده پناهندگي تقاضايكند تحصيل تركيه در حتي حالا نميتواند بود زده بيرون ايران
كه كاري بپردازند ، غيرقانوني كار به ناچارند خانوادهاش اعضاي ديگر و او و شده رد سحر
دليل به پناهجويان اين كه ميدانند تركيه در كارفرمايان علاوه ، به.است پايينتر مزدش
نقض صورت در نميتوانند و ميپردازند غيرقانوني زندگي به عمل در پروندهشان شدن رد
آنان قبال در تعهدي هم آنكارا در ملل سازمان دفتر حتي و كنند مراجعه جايي به حقوقشان
از ديگري اشكال با ايران از خارج در پناهجويان اين اينكه نتيجه.نميدهد نشان خود از
اروپا غرب كشورهاي سمت به تركيه از ميشوند موفق كه آنها.هستند رودررو بشر حقوق نقض
.ميكند تهديد را آنان سفر اين از بخش هر در غرب به غيرقانوني تردد خطرات چه؟ كنند حركت
تاريخ ناقوس
اصفهاني رضا استاد بهياد
باقي عمادالدين
مياندازند ما رخ بر چنگي و آمده برون پيدرپي اجل پنجههاي غوغاها ، و وانفسا اين در
كه نميآيند هوش به لختي و نميرسد بايد كه آنان گوش به گويا عبرت ناقوس اين صداي اما
و نوري عليرضا دكتر درگذشت شوكآور خبر.است نشسته اجلي ميكنند ديگران با آنچه پس در
اين بشر تاريخ در خلايق نفوس تعداد به.نبود آخرين ولي بود ناگوار زهي هاشم همكارش
نبود مرگ سنت اگر كه ميدهد نشان امر اين.نيست شنوايي گوش كه شگفت اما است بوده خبرها
بود بزرگي عبرت هم او كه قهرماني صفر درگذشت خبر هم بعد.ميشد ساخته وحشتناكي دنياي چه
رضا:بود كوتاه كه ديگري خبر ميان همين در درست اما و ميداد نمايش را فرجامي آنكه براي
دريغ حتي هيچ ، كه تسليتها سيل از و نيامد هم مطبوعات در خبرش حتي وليرفت هم اصفهاني
مسطور را سطور اين كه اكنون راقم كه گونهاي به رسانهاي هيچ در سطر و كلمه يك از
چشم اصفهاني رضا ميشود مگر.بوده نادرست آن شفاهي خبر شايد كه افتاده ترديد به ميكند
نيز او باد ياد چنانكه بيخبر و بيصدا اينقدر و بگذرد هم روزي چند و بندد فرو جهان از
چنين ديگران كه بود همين براي شايد برداشتم قلم يكي اين براي اگر است؟ رفته باد بر
پيامي جامعه اين براي هم او انزواي اما بود گزيده انزوا دهه دو او كه درست ، .نكردند
براي خداوندي اخلاق الگوي را "يره خيرا ذر مثقال يعمل فمن" اگر تقدير ، هر به.داشت
در ارشاد حسينيه سخنرانان از يكي اصفهاني رضا.نگفت سخني او از نميتوان بدانيم انسان
وزير معاون انقلاب از پس.داشت قرار روشنگران جرگه در و بود شريعتي آوازه و حضور دوره
بيشتر اونداشت جايگاه اين با سنخيتي و نبود دولتمرد يك او ولي شد موقت دولت كشاورزي
و دانشگاه محيط كه سال 1358 در.بيآلايشي و سادهزيستي نمونه مردي.بود فرهنگي عنصر يك
با ماركسيستها و بود مناظره و بحث ميدان و سياسي متنوع گروههاي جولانگاه آن پيرامون
تشكيلاتي و ديده آموزش عناصر با سازمانيافته بحثهاي و زحمتكشان از حمايت جذاب شعارهاي
ارزش يك پرولتاريايي ظاهر و ژوليدگي كه برههاي در و ميكردند جذب را جوانان دسته دسته
براي آن درك امروز و ميشد تلقي ارتجاعي و خردهبورژوازي خصلت نماد آراستگي و بود
حضور شاهد دوبار من پيكان ، يك داشتن حتي بود ضدارزش دارندگي چگونه كه است مشكل بسياري
و سادگي با اوبودم آنان پرسشهاي به پاسخ و جوانان ميان در و دانشگاه در اصفهاني رضا
واقعي نماينده يك مانند درست و شده پارهدوزي و رفته رو و رنگ لباس با و تشريفات بدون
اين با او حضور.بود آمده ميگفتند مذهبيها آنچه عملي نمونه بهعنوان و پرولتاريا
كه بود كارساز چنان ماركسيستها برابر در مذهبي عناصر موضع و روحيه تقويت در ويژگيها
اصفهاني رضا هم يكبار.ميگذاشت اثر مناظره و جدل و بحث پياپي روزهاي از بيش شايد
در سال 57 در انقلاب پيروزي از پيش را ساده هيات همين و عينك با كوتاهقد و ريزنقش
و كرده تجمع كپهكپه كه بود آمده كساني ميان به سوالات به پاسخ براي كه ديدم دانشگاه
عرصه به را دبيرستاني جوانهاي و بود داده رخ انقلابي ناگهان سال 57.ميكردند جدال
پشتوانه و سازماندهي آموزش ، تجربه ، از آنها عمده كه حالي در بود كشانده رقابت و سياست
به كه بود نخستينبار براي ايدئولوژيك بحثهاي از بسياري و نداشتند بهرهاي مطالعاتي
برايشان مباحث كه همين و ميشدند مخالفان پرطمطراق ادبيات مفتون آنها.ميخورد آنها گوش
بودنش عالمانه دليل را آن و كرده استخفاف احساس متاسفانه بود نامانوس اصطلاحات و دشوار
.ميگرديدند متزلزل و دانسته
سربازگيريهاي و بود سودمند نخبگان براي فقط فني و روشنفكري علمي ، بحثهاي زمان اين در
زمان همين در.برسد كارشناسي بحثهاي به نوبت كه نميگذاشت آن براي نيرويي ديگر گروهها
فلسفه" و "مقايسهاي اقتصاد" جلدي چهار كتابهاي.داشت كتاب مجموعه دو اصفهاني رضا
در اسلامي اقتصاد و فلسفه آموزش حاوي و كمحجم كتابچههاي آنها از هركدام."مقايسهاي
زباني و مناسب و مفيد محتوايي با بود آنها اصول كلي بيان و مقايسه و ماركسيستي برابر
عبور پل و شدند خود زمان كتابهاي پرتيراژترين از يكي آنها دليل همين به.روان و ساده
درست.گرديدند اقتصاد و فلسفه فنيتر مباحث درك و آگاهي از بالاتري مرحله به جوانان
و تجربه و سابقه كه حجتيه انجمن حتي.بود جوانان براي تسهيلكننده و پيشنياز يك مانند
را كتابها اين داشت جدل و مباحثه منظور به خويش اعضاي تربيت و آموزش در فراوان مهارت
اعضا براي آمادهكننده و ارتقادهنده و مفيد منبعي را آنها و ميكرد توصيه خود اعضاي به
در اوگرفت ناديده بتوان كه نبود كمي خدمت اصفهاني رضا كار زمان آن در.ميدانست
سادهسازي حرفه و شود واسط حلقه ميكوشيد داشت تحصيلكرده و بيسواد قطب دو كه جامعهاي
"ساده زبان به اقتصاد" كتاب كه خلق مجاهدين و ماركسيستها برابر در.بود گرفته پيش را
او بودند داده قرار مقدماتي آموزش پايه را پوليتزر ژرژ از فلسفه مقدماتي اصول يا عسگري
در كه بود جواناني خيل او دغدغه.نوشت انقلاب از پيش را "ساده زبان به اسلام" كتاب هم
كسي اگر ديار اين در چرا داد؟ ترجيح را انزوا او چرا امابودند شناخت و حقيقت جستوجوي
محو خاطرهها از سرعت به نچسبيد ميتازد بيرحمي و شتاب با كه سياست لوكوموتيو به
و نميافكنند خويش قفاي به نگاهي و نميكنند درنگ لحظه يك لوكوموتيوسواران اين و ميشود
به كسي اگر چرا نميپرسند؟ را كنارهگيري حكمت و نمينگرند را سرمايهها و ذخيرهها اين
و غوغا پي در كه آنان سادگي همين به چرا ندارد؟ وجود گويي نداشت تعلق فرقهاي و حزب
فراموشي ساحل به ميآيند شمار به فرهنگي و علمي سرمايههاي ولي نيستند شهرت و حادثه
دنبال به جماعت اين بايد آيا. ميشود برگزار سكوت به آنان مرگ حتي و ميشوند رانده
كنند؟ رجوع بدانها و بدارند آنها پاس ديگران است بايسته يا بدوند ديگران چشم گوشه
و ارباب محبوب و ندارند قدرت حب چون كه فرهيختگاني بسيارند چه اكنون ميدانيد آيا
آنكه بيم از تنها من بيمهرياند؟ مورد و شده فراموش غوغاها اين در نيستند سياست اصحاب
انديشهورزاني و نخبگانكنم دراز را آنان از فهرستي نميتوانم نيفتد قلم از برخي نام
.است دير فردا كه دريابيم ميگدازند ديار اين در يا ميگريزند ديار اين از كه را
|