ناشناس روحاني
عقلاني محافظهكاري
جنجالي حكم يك سرنوشت
اساسي قانون تذكر 600
سياست حاشيه
ناشناس روحاني
پروازي محمد سوابق به نگاهي
قزويني حميد
فاصله آن سال 76از خرداد دوم از پس اما بود الله حزب انصار اصلي عناصر از يكي پروازي
انتقاداتي ضمن حزبالله انصار شكلگيري چگونگي پيرامون مطالبي طرح با مدتي از پس و گرفت
شد جدا آن از گروه عملكرداين نسبتبه
احضار از حاكي كه شد منتشر اينترنتي سايتهاي و مطبوعات در خبري اخير هفتههاي در
وي بازداشت از بعضا خبري منابعبود روحانيت ويژه دادگاه به پروازي محمد حجتالاسلام
بازداشتهاي و احضارها روند كه كساني.نشد تاييد رسمي مراجع سوي از كه دادند خبر نيز
احزاب عضو نه كه ميشنيدند را نامي بار اين كردهاند دنبال را اخير سالهاي در قضايي
شمار به هم مذهبي ملي نيروهاي زمره در او.ميشد شناخته روزنامهنگار نه بود ، اصلاحطلب
روحاني يك بار اين.نيافت چنداني بازتاب مذكور خبر كه بود دليل همين به شايدنميآمد
.بود شده احضار دادگاه به مقدس دفاع جانباز و جنگي ميادين در حضور طولاني سابقه با بسيجي
مكانيك ديپلم كه حالي در سال 1358 در ميبرد نسب تبريز شهر به اصالتا كه پروازي محمد
به تا شد علميه حوزه وارد انقلاب نخست ماههاي معنوي و انقلابي فضاي تحتتاثير داشت
.بپردازد ديني علوم تحصيل
خبر شنيدن محض به محمد و گرديد آغاز تحميلي جنگ كه بود نشده سپري زيادي زمان هنوز
مردمي نيروهاي ساير كنار در آبادان و خرمشهر در حضور با او.شد خوزستان راهي دشمن تهاجم
با همكاري و جنگي مناطق در متوالي حضور.پرداخت آن نوپاي نظام و ميهن از دفاع به
پروازي همت ابراهيم محمد شهيد كه اين تا.ساخت كشته كار رزمندهاي او از جنگ فرماندهان
.كرد منصوب (ص) الله رسول محمد لشگر 27 سياسي عقيدتي مسئول سوي به را
اقدامات و سوابق از سپاه عاليرتبه فرمانده اين كه بود شناختي واسطه به همت اقدام اين
.داشت پروازي
ستاد در كه فراواني اشتغالات رغم به و نكرد جذب را جوان روحاني اين مقام و پست اما
او رفتار همينميشد عملياتي مقدم خطوط راهي بهانهاي هر به هم باز داشت لشگر فرماندهي
پروازي بود قائل فعاليتهايش و او براي كه اهميتي دليل به تا كرد وادار را همت ابراهيم
.كند منع مقدم خط به عزيمت از رسما را
هواي ديگر كه پروازي او ، جانشين كريمي عباس شهادت سپس و سال 62 در همت شهادت از پس
ساده بسيجي نيروي يك عنوان به پس آن از و داد استعفا لشگر 27 در خود سمت از نداشت ماندن
.گردد مقدم خطوط راهي فارغالبال تا شد سپاه پياده گردانهاي وارد
هم او شجاعتهاي از دارند خاطره پروازي موعظههاي از كه همانگونه رزمندگان از بسياري
خاطرات در است جنگ سابقه با و بسيجي نيروهاي از كه تاجيك سعيد.دارند فراواني خاطرات
گلولههاي.گرفت خود به جهنم شكل منطقه":ميگويد پروازي حضور و درگيري صحنه يك از خود
دشمن ميليمتري كاليبرهاي 37.ميآمد طرفمان به سو هر از كاتيوشا و خمپاره سرگردان
كوه مثلافتاد پروازي حاج و...به چشمم..ميريختند آتش سرمان روي بيوقفه
ميگفتند.ميكردند عبور برق سرعت به سرشان اطراف از كاليبر گلولههاي و بودند ايستاده
".ميكردند عبور سرمان روي از كركننده صدايي با رنگ ، سرخ تيرهاي.نرود يادتان مولا ذكر
(ص 298 داشتني دوست جنگ كتاب)
لشگر كادر نيروهاي و بسيجيان نزد خاصي احترام از و بود روحاني كه آن با پروازي
سايرين پيشاپيش عملياتي يگانهاي با همراهي ضمن تا داشت تلاش همواره اما بود برخوردار
ستونكشيها از يكي پيرامون خود خاطرات از ديگري قسمت در تاجيكشود حاضر منطقه در
به آنها سر پشت ما و جلو از پروازي حاج و.. ،.. شد ، صادر حركت فرمان":ميگويد
ستون.افتاديم راه به داشت ، فاصله ما با كيلومتر پنج حدود كه نمك كارخانه راه سه طرف
دشمن گلولههاي شليك.برميداشت گام سرنوشت سوي به نور از كارواني مانند گردان ،
بارها حضور همين واسطه به پروازي.(ص315 داشتني دوست جنگ) ".داشت ادامه ديوانهوار
راهي مجددا نسبي سلامتي كسب محض به بار هر اما آمد نايل جانبازي درجه به و شد مجروح
همان عوارض جنگ پايان از سالها گذشت رغم به هم هنوز او.ميشد عملياتي مناطق
داشته شركت نظامي امور در تا بود علاقهمند كه آن با وي.دارد خود همراه را مجروحيتها
ميان در او شهرت از بخشي شايد و نبود غافل نيز تبليغي و فرهنگي فعاليتهاي از لكن باشد
عملياتي يگانهاي در خود حضور سالهاي تمام در او.باشد ويژگي همين از ناشي رزمندگان
او پسنديده اخلاق كه بود بديهي.دهد قرار توجه مورد را اسلامي اخلاق رعايت تا داشت تلاش
قصد آنچه به خود باشد داشته توصيهاي كه آن از پيش پروازي.بود موثر محبوبيتاش در
.داشت او اطرافيان در زيادي تاثير رويه همين و ميكرد عمل داشت را گفتنش
حرمت متجاوز دشمن با جنگ رغم به بود كرده تاكيد رزمندگان به حتي او كه است اين جالب
ورزد مبادرت عراقي جنازههاي حرمت هتك به فردي چه چنان و شود رعايت بايد آنان جنازههاي
دوست جنگ).بود نخواهد شهيد برود دنيا از و كنند اصابت او به گلولهاي لحظه همان در و
.(ص 327 داشتني
از اعم نيروها كليه با كه بود برخوردار امكان اين از جنگ سالهاي تمام در پروازي
عده اين از بسياري.شود صميمي آنها با و شده مرتبط عادي افراد و عاليرتبه فرماندهان
.شد تبديل پروازي سخنرانيهاي از مهمي بخش به آنها خاطرات و شدند شهيد
تبيين براي او كه بودهاند شاهد شنيدهاند را روحاني اين سخنرانيهاي كه كساني همه
به است ديده نزديك از خود كه شهدايي رفتارهاي و حالات از تا ميكند تلاش روايات و آيات
لحظات آخرين تا والفجر4 عمليات در كه است از 24نفري يكي پروازي.كند ياد مصداق عنوان
سعيد شهيد اين از او روايت لذا.است بوده عمار تيپ فرمانده خندان مهدي شهيد كنار در
فرماندهان و همرزمان از برخي اصرار به جنگ اواخر در وي است روايتها ساير از شنيدنيتر
سمت اين اما شد ، عهدهدار را يگان اين تبليغاتي مسئوليت و رفت سپاه هوايي نيروي به جنگ
.بازگشت حوزه به تحصيل ادامه جهت و كرد رها را آن جنگ از پس مدتي و نپاييد ديري هم
.است انگليسي زبان به مسلط و بوده آشنا خارجي زبان چند با كه است روحانيوني معدود از او
وي.است گرديده خلباني ديپلم اخذ به موفق و گذاشته سر پشت هم را خلباني دوره كه آن ضمن
از يكي عنوان به و داد ادامه را مذهبي و تبليغي فعاليتهاي حوزه به بازگشت از پس
.شد شناخته تهران شهر سطح در مقدس دفاع رزمندگان و بسيجي جوانان علاقه مورد روحانيون
آن در ميآمد عمل به دعوت پروازي از و ميشد تشكيل طيف اين توسط جلسهاي و هيات كه هرجا
هيات تشكيل و تاسيس مقدمه كه بود جلسات همين شايد.ميپرداخت سخن ايراد به و كرده شركت
حزبالله به موسوم گروههاي با امروز كه تهران معروف مداحان از برخي.شد اسلام رزمندگان
.ميورزيدند مبادرت برنامه اجراي به پروازي سخنراني از پس و پيش عمدتا هستند مرتبط
كه گرفت شكل حزبالله انصار يا و حزبالله عنوان با گروههايي كه بود دوران همين در
اصلي عناصر از يكي پروازي كار ، اوايل درميگذاشتند اجرا مورد به را مختلفي برنامههاي
صحنه در مذكور جمع ورود به اعتراض در وي سال 76 خرداد ازدوم پس اما بود گروه اين
شكلگيري چگونگي پيرامون مطالبي طرح با مدتي از پس و گرفت فاصله آن جناحياز رقابتهاي
پروازي اقدام اين.شد جدا آن از گروه عملكرداين به نسبت انتقاداتي ضمن حزبالله انصار
او اقدام به نسبت تندروهم روحانيون برخي كه آنجا تا بود ناگوار مذكور گروه براي
ميگرفت صورت حالي در پروازي رفتار اين.نكرد عدول خود موضع از پروازي اما كردند انتقاد
اصلاحطلب روزنامههاي در حتي او.بود آمده وجود به او براي نيز مشكلاتي كه
طيف اين شمار در عملا و آورد در تحرير رشته به اصلاحات از دفاع در را يادداشتهايي
.نيامد در خردادي دوم گروههاي و احزاب عضويت به هيچگاه اگرچه گرفت قرار
و كم و نبود مطلع آن دلايل از كس هيچ كه كرد آغاز را معنيدار سكوتي رفته رفته پروازي
سكوت مدتها از پس.دارد اشتغال تحقيق و بحث و درس به قم شهر در او كه ميرسيد خبر بيش
از دادگاه و او پرهيز اما ميكند مطرح را مختلفي گمانههاي دادگاه به پروازي مجدد احضار
.نميكند قطعي را گمانهها از يك هيچ توضيحات بيان
در حضور طولاني سابقه با روحاني يك عنوان به پروازي كه كرد فراموش نبايد حال عين در
.است برخوردار بسيجي جوانان و رزمندگان ميان در خاص موقعيتي از مقدس دفاع جانباز و جنگ
.ديد را آينده حوادث و ماند منتظر بايد.است مقايسه قابل كسي كمتر با كه موقعيتي
عقلاني محافظهكاري
2 تركيه و سياسي اسلام
صديقي نادر
به روزها اين كه "مسلمان _ دموكرات" يا و "دموكرات _ محافظهكار" همچون مفهومي زوجهاي
دورگهسازي همان بيانگر ميرود ، كار به توسعه و عدالت حزب سياسي هويت توصيف در وفور
و سياسي رقيبان قلمرو در يعني خط سوي آن در مشابهي دورگهسازي با البته كه است پيشگفته
محاورات در آن كاربست نحوه به توجه با را "محافظهكار" واژه ويژه بهاست همراه اقليت ،
:كرد متمايز "غيرتركي" نمونههاي از را آن دقيق مفهوم و فهميد ميبايست تركيه سياسي
ويژه به و ديني ارزشهاي قبال در "حفظمحور" رويكردي به چيز هر از قبل "محافظهكار"
"زمان" روزنامه مثال عنوان به.ميشود اطلاق خانواده هستي از محافظت بر ناظر ارزشهاي
آيا" ميپرسد هستند محجبه غير كه توسعه و عدالت حزب از زن نمايندگان با مصاحبهاي در
مشغول توسعه و عدالت حزب در سياستورزي به هستيد محافظهكار انسانهاي كه خاطر بدان
،"بومي ارزشهاي" قبيل از ارزشي ثابت هستههاي حفظ كه است آن از حاكي پاسخها "هستيد؟
شمار به محافظهكاري اصول جزو پرسششوندگان نظر در "سنتي عادات و عرف" ،"ملي هويت"
زينب ميشمارد ، "ديني فرايض اداي به موظف" و "ديندار" را خود آكشيت گولدال.ميروند
هويت از است جزيي اساسا من ديني احساسات" ميگويد زن نماينده ديگر ارمغان
به را اين كه است طبيعي اما" نبوده محجبه هرگز ميگويد روسري درباره او."محافظهكارانه
ثابت ارزشهاي قبال در محافظهكارانه رويكرد ترتيب اين به "ميپذيرم ديني فريضه عنوان
خود نوبه به و شده تلفيق مدرنيزاسيون و دموكراسي قبال در پوينده و متحرك رويكردي به
محسوسي كاملا انشقاق كه طوري به:ميزند دامن رقيب اردوي در را مشابهي "محافظهكاري"
درطول 80 همواره كه گراياني"جمهوريت _ انقلابي" با گرايان"جمهوريت _ محافظهكار" بين
بحران همان در مثال عنوان به.است آمده وجود به بودند تركيه حاكم نخبگان جزو اخير سال
را رئيسجمهور محافظهكارانه رويكرد آتاتوركي "انقلابيون" از بسياري "روسري _ پروتكل"
و دولتينپسنديده پروتكل يعني ممنوعه عرصه به (روسري) تازهوارد مهمان اين تحمل در
!دادند سر "واانقلابا" فرياد
و "بيكاري؟ معضل حل و اقتصاد با يا است روسري با اولويت" پرسيد روزنامهنگاري
:نوشت مجلس و دولت "پروتكل" قرمز خط از روسري عبور به اشاره با ديگر روزنامهنگاري
را تقيه درباره عمومي افكار شبهه و شك خود روسريدار همسر همراه به مجلس رئيس مشايعت"
21.زد دامن حزبش حق در هم و خودش حق در هم
تاريخي پرواز از استقبال و سرور و جشن برگزاري از اردوغان خودداري جماعت همان پيشتر
همراه عظيم تظاهرات از ترس و او "تقيه" از حاكي را پايتخت با ورودش و آنكارا _ استانبول
،"تظاهراتي" عميقا خصلت اكنون ولي بودند ستوده را او "متانت" و دانسته روسري و تكبير با
ميان در را "جمهوريت دستاوردهاي نابودي" ترس اسلامي ، شعائر چشمنواز و مرئي
قبيل همين مقابل در درست.است زده دامن لائيك سياسي قلمروهاي افراطيترين
عقلاني و محافظهكارانه رويكرد كه كودتاست براي زمينهسازي و مصنوعي بحرانسازيهاي
مقالهاي در آكيول طه.مييابد اساسي اهميتي مجلس دوم حزب و رئيسجمهور يعني رقيب جناح
"سازش و خوشبيني آشتي ، " فرهنگ نوعي به اشاره "است تغيير حال در فرهنگمان" عنوان با
:ميگيرد قرار چپ و راست آتاتوركچيگري مقابل نقطه در درست كه دارد
كماليست رو همين از.نيست اكثريتگرايي و سازش متقابل ، مبادله پذيراي انقلابي فرهنگ"
همچون راستي [آتاتوريكچي] كماليست و قادر يعقوب همچون چپ ي[آتاتوركگرا كمال مصطفي]
از كوچكي گروه كه هنگامي واقع در..."نميكند چانهزني انقلابي" ميگفتند پكر رجب
و] شدتها چنين دارند را روستايي جوامع بنيادي تغيير عزم بوروكراتها و روشنفكران
".ميدهد رخ [قطببنديها
از تازهاي روند با مقايسه در آتاتوركي عصر هاي"پيشرفتگرايي" و "ترقي" ترتيب اين به
شمار به آن حذفناپذير و نيرومند مولفههاي از يكي تركيه اسلامگرايان كه مدرنيزاسيون
به رو فرهنگ در اينكه به اشاره با آكيول طه.ميكند جلوه "بسته" و "روستايي" ميروند ،
مرتد ، خائن ، " قبيل از برچسبهايي جاي "مذاكره خوشبيني ، سازش ، " تركيه جديد و رشد
به جامعه سياسي قواي از تازهاي آرايش از سخن گرفته ، را "ريوزيونيست غافل ، خودفروخته ،
فراروي "وسط" و "ميانه" راهي اسلامگرا ، "متوسط طبقه" آن در كه آرايشيميآورد ميان
آن درك به قادر آتاتوركگرايانه "راست" و "چپ" و است داده قرار تركيه مدرنيزاسيون روند
خارج ترك بوروكراتهاي فرماندهي تحت اقتصادي _ سياسي ساختار از كه ميزاني به":نيست
عوض فرهنگمان ميكنيم ، سمتگيري..(متنوع) نامتجانس شهري متوسط طبقه جانب به و شده
جامعه قامت بر لائيسيته رسمي ايدئولوژي كهن شابلونهاي و راست و چپ تعاريف:ميشود
خود ايدئولوژيك دگر قبال در شدن ليبراليزه] لائيسم شدن ليبراليزه...ميآيد تنگ امروز
محصول ،"محافظهكار _ دموكرات" جانب به اسلامگرايي چرخش همراه به [اسلامگرايان يعني
22.است اجتماعي تغيير همين
بزرگ سازش يك براي راه قضيه سوي دو هر افراطيون شدن منزوي با تركيه در ترتيب اين به
در تفاهمي و سازش چنين.است بيسابقه اخير قرن يك طول در كه ميشود گشوده اجتماعي
خواهد عمل مينامند "تستر زخم" را آن تركها كه آنچه بر مرهمي همچون خود فاز مقدمترين
.كرد
اسلامگرايان به كه تركيه تلويزيون كانال 7) "مظلومين روايت" تلويزيوني برنامه گوينده
ضمن نيز مجلس نماينده توپراك رمضان ".ميچكد خون زخم اين از هنوز" ميگويد (دارد تعلق
:گفت پروتكل درباره اخير جنجالهاي به اشاره با ،"اجتماعي زخم يك همچون روسري" توصيف
23.يافت خواهد بهبود شود ، سپرده خود بهبود طبيعي روند به زخم اين اگر"
از نفر اينكه 16 به توجه با ميگويند گرايان"جمهوريت _ محافظهكار" نيز قضيه سوي آن در
.شد خواهد "طبيعي" پديدهاي چنين بعد به اين از هستند محجبه همسرانشان كابينه اعضاي
عرصه به روسري ورود بلكه نيست روسري سر بر فقط مسئله كه ميدانند جريان دو هر اما
چشم به آن رويتناپذير بخش كه "شدن سياسي" روندي از رويتپذير است نشانهاي تنها سياست ،
"چيست؟ توسعه و عدالت حزب به مردم راي مفهوم" راستي به كه است اين سر بر مسئله.نميآيد
پاي به بيسابقه كاملا مشاركتجويي روند يك در كه گاه آن ميگذشت مردم دل در چيزي چه
كماليستي افراطيون كه است پرسش همين به پاسخ جريان در درست رفتند؟ راي صندوقهاي
به شرعي حكومت دلتنگي در توسعه و عدالت حزب به رايدهنده درصد از 34 درصد 95 ميگويند
پاسخ (خلق جمهوري حزب) حزب دومين هواداران و معتدل جناحهاي مقابل در و "ميبرند سر
مردم آراي مفهوم از خودخواسته تفسير به لائيسم ايدئولوژيك تنگنظري با نبايست ميدهند
.بخشيد "ارتجاعي" صبغهاي را "اجتماعي" پديده يك و پرداخت
اشكال همه دموكراتيك ، ديگرپذيري و فرهنگي تكثرگرايي نوعي پرتو در امروزه ترتيب اين به
امثال كه آنچه و رفته سوال زير به تكقومي و تكهويتي تكصدايي ، تكلباسي ، تكگويي ،
آن خود !ميخواندند "خرافي" را آن "پيشرفت" از فاشيستي درك براساس آتاتورك و رضاخان
:ميرود شمار به "خرافي" امري آتاتركي تلقي
رسمي است خرافهاي سخن !"است ارتجاعي سمبل روسري" ميشود گفته اينكه بگويم ميخواهم"
24.است متكي دولتي قدرت بر فقط بلكه سوسيولوژيك ، نه و است دموكراتيك نه آن مبناي كه
از مانده جاي بر حزب به متعلق را خود كه ميآورد زبان بر كسي تركيه در را مذكور سخن
با ميبايست آتاتورك به احترام عين در است معتقد و ميداند (پ._ه.ج) آتاتورك دوران
همان از "كرد عنصر" بيگانهسازي كه ميدهد نشان تركيه تجربه.كرد وداع "آتاتوركيسم"
به ما كشور در كه قواعدي همان دقيقا يعني"اسلام" بيگانهسازي كه ميكند تغذيه قواعدي
و (فاشيستها - ناسيوناليست توسط) "تازي عنصر" و "ترك عنصر" بيگانهسازي شكل
.شد ظاهر "دانشگاهيان" و "روشنفكري عنصر" بيگانهسازي
شده ، حاصل نوين معرفتشناسي و جامعهشناسي امور در كه حيرتانگيزي پيشرفتهاي يمن به
رشد و رفته سوال زير به شدت به "تجدد" و "مليت" مقوله از آتاتوركي - رضاخاني درك امروزه
اسيد" كمك به ميتوان چگونه كه ميدهد نشان تركيه در مدني سازمانهاي حيرتانگيز بلوغ و
ترتيب اين به و ساخت رقيق را ناسيوناليسم دگرسازي و فاشيستي سويههاي "مدني جامعه
در كه "مذهب" مفهوم از و "مليت" مفهوم از دركي.كرد جمع همسايهدوستي با را وطندوستي
فاشيستي وقرائت متحجر جدار در عظيم رخنهاي است ، مدني جامعه با و دموكراسي با تلائم
.افكنده پيشگفته شريف مقوله دو از
دانشگاه استاد رفته ، اروپا مرد اين" كه ميكرد طعن را پورداوود مطهري ، شهيد كه زماني
جنبشهاي از چيز هيچ ميتواند چگونه ديده25 نزديك از را اروپا اصلاحي جنبشهاي كه
تاريخي فلسفه و بزند پا و دست نوين خرافات چنبره در همچنان و نياموزد ديار آن اصلاحي
آن در امروزه گرداند ، راست رضاخان قامت بر را آن و بتراشد "نوين ايران" براي فاشيستي
و اروپا در تحصيلكرده جامعهشناس يك ميسازد جدا "تركها" از را "ما" كه مرزي سوي
نوين اصلاحي جنبشهاي از كه آنچه اساس بر فرانسه ، و آلمان دانشگاههاي در مدعو استاد
نخستوزير و ميدهد قرار جنبشها همان رديف در نيز را "اسلامي جنبش" آموخته اروپا
:كه ميزند طعن را خود زمان راستگراي
در را تركيه (جامعه) بستن به معطوف خواست اگر.كند عمل ابتكاري نميكوشد هرگز تركيه"
بلكه ميكنند ، چنين كه نيستند تركيهاي نيروهاي فقط امروزه كه ميشود ملاحظه بگيريم نظر
انفعالي ناسيوناليسم از] تركيه يعني.است آمده ميدان به عجيب انفعالي ناسيوناليسم نوعي
ميكند اين از بحث هنوز ترك ناسيوناليسم نميشود رقابتي ناسيوناليسم وارد و [نشده خارج
نخستوزير حتي امروزهنميخواهيم را آنها هم ما ندارند دوست را "ما" ،"آنها" اگر:كه
ارزشها نخبهگرايانهترين نماينده امروزه خودش گويا.ميزند حرف اينطور هم ما محبوب
با آنها اگر كه ميگويد راحتي به است آمده غرب از و تحصيلكرده شهري ، [آنكه بهرغم].است
26.ميكنيم چنين آنها با هم ما كنند چنين ما
:پينوشتها
.نوامبر 22;حريت ;توريج توفان.21
.نوامبر 22;مليت.22
.نوامبر 21;آكشام روزنامه.23
.نوامبر 16;مليت ;آكيول طه24
.ص 181 جلد 1 ، ;مطهري استاد يادداشتهاي.25
.استانبول ، 1995 ;مدني جامعه سمپوزيوم ;گوله نيلوفر.26
جنجالي حكم يك سرنوشت
براي راه آقاجري ، هاشم مدافع وكيل نيكبخت ، صالح محمد شخصي درخواست با كه ميرسد نظر به
به نگاهها همه اكنون.است شده هموار آقاجري آقاي عليه شده صادر احكام در تجديدنظر
مسئله مهمترين گذشته ، هفته سه در كه شده دوخته معضلي فصل و حل براي قضاييه قوه اقدامات
آيتالله اين ، از پيشاست داشته همراه به را مختلفي پيامدهاي و بوده ايران در سياسي
آقاجري هاشم سوي از تجديدنظر درخواست چنانچه كه بود كرده اعلام كشور ، كل دادستان نمازي ،
تجديدنظر تقاضاي از آقاجري هاشم همه ، اين با.شد خواهد قطعي او اعدام حكم نگردد ، ارائه
سوي از اعتراض ، ارائه براي روزه مهلت 20 از روز آخرين در نيكبخت صالح آقاي و زد سرباز
اعدام ، 8 حكم صدور.كرد قضايي مقامات تسليم را شده صادر حكم در تجديدنظر درخواست خود
استاد آقاجري ، هاشم براي دانشگاه در تدريس از محروميت و شلاق تبعيد ، و زندان سال
همراه به عمدهاي پيامدهاي اسلامي ، انقلاب مجاهدين سازمان مركزي شوراي عضو و دانشگاه
اين دنبال به.برانگيخت ايران دانشگاههاي در را گستردهاي اعتراضات بهويژه و داشت
قوه رئيس به اسلامي انقلاب رهبرمعظم كه داد آن از خبر اسلامي جمهوري روزنامه حوادث ،
هرچند.گيرد قرار رسيدگي مورد سرعت و دقت با آقاجري پرونده كه دادهاند دستور قضاييه
قوه رئيس شاهرودي ، هاشمي آيتالله جمله از قضايي مقامات اما نشده ، منتشر نامه متن
وجود ، اين با كه كردند تصريح نظام ، رهبر دستور دريافت تاييد ضمن نمازي آيتالله و قضاييه
.داشت خواهد را خود طبيعي سير شده ، صادر حكم در تجديدنظر و دوباره رسيدگي
كه دارند را آن بيم هنوز بدوي ، حكم به معترض اصلاحطلبان گسترده ، اعتراضات عليرغم
حبس نظير ديگري سنگين مجازاتهاي به اعدام ، حكم لغو با حداكثر نيز تجديدنظر دادگاه
حكمي چنين.دهد مثبت راي آقاجري هاشم عليه دانشگاه در تدريس از محروميت و مدت طولاني
طولانيتر را شيعه روحانيون درباره آقاجري آقاي سخنراني سر بر آمده پيش بحران ميتواند
.سازد
لغو بر روشني به و نبودند اعدام حكم لغو خواستار تنها نخستين ، حكم به معترض دانشجويان
.ميكردند تاكيد مجازاتها ساير كامل و سريع
سياسي معادلات به مستقيم بهطور حكم ، اين نهايي سرنوشت كه ميرسد نظر به حال اين با
.است خورده پيوند نظام درون جناح دو قواي توازن و كشور
و سو يك از رهبري دستور به استناد با و خود رايزنيهاي با اميدوارند اصلاحطلبان
فراهم آقاجري هاشم احتمالي آزادي و تبرئه براي را زمينه ديگر ، سوي از پيامدها يادآوري
طرف نميرسد نظر به اما.كنند بزرگياد پيروزي يك بهعنوان نتيجهاي ، چنين از و آورند
تجديدنظر چنان آقاجري آقاي بدوي راي در و باشند داشته را امتيازي چنين دادن قصد مقابل
ارائه رغم به و ترتيب اين به.برد نام عقبنشيني يك بهعنوان بتوان آن از كه كنند
همچنان بود ، گرفته خود در را آقاجري هاشم حكم سرنوشت كه ابهامي تجديدنظر ، درخواست
[...] پابرجاست
سي بي بي:منبع
اساسي قانون تذكر 600
صبح هفتهنامه با گفتوگو در اسلامي موتلفه جمعيت مركزيت عضو بادامچيان اسدالله
آيتالله حضرت توسط اساسي قانون نقض تذكر مورد از 600 (حزبالله انصار به نزديك) دوكوهه
:است گفته مصاحبه اين در بادامچيانداد خبر ايشان جمهوري رياست دوره در خامنهاي
مفيد نخستوزيري براي بودند جمهور رئيس كه رهبري معظم مقام را موسوي مهندس آقاي"
دوره.بود نكرده توجه ايشان و بودند داده تذكر را اساسي قانون نقض مورد نميدانستند 600
در فرمودند امام نشوم جمهوري رئيس ديگر ميخواهم من كردند عرض امام محضر ايشان هم دوم
من نخستوزيري مسئله در اما چشم است متعين ميفرماييد شما اگر گفتند است متعين شما
قضيه اين از بعد شماست با اختيار قانونا فرمودند امام كنم اجرا بايد را خودم نظرات
جلسه در آمدند حتي نميخواهند نخستوزير عنوان به را موسوي مهندس آقا ، كه بود مسلم
.كنم معرفي را ديگري فرد ميخواهم كه كردند صحبت دوم اسلامي شوراي مجلس بعدازظهر خصوصي
شود عوض موسوي مهندس آقاي نميدانم مصلحت من كه گفتند امام قول از حجازي آقاي روز يك
;آقايان از تن چهار واكنش سپس بادامچيان ".كنند عمل خودشان وظايف به بايد نمايندگان اما
من فرمودند":است كرده بيان امام خدمت در را يزدي و نوري ناطق جنتي ، كني ، مهدوي
عمل وظيفهشان به بايد نمايندگان اما نميدانم مصلحت به را موسوي آقاي نشدن نخستوزير
هرچه ميگويم كه است همين من نظر فرمودند امام است تناقض كه اين گفت آقايان از يكي كنند
در بادامچيان ".بگويم را خودم نظر نميتوانم من مگر گفتند امام زدند چانه و كردند صحبت
و ساعتيك":است داده توضيح آيت حسن با خود روابط درباره مصاحبه اين از ديگري بخش
ميخواهد امام شنيدهام گفت و من ديدن آمدامام اقامتگاه آمد آيت شهيد كه بود خردهاي
پيش بروم من بده وقت يك....گفت...!بله گفتم كند موقت دولت نخستوزير را بازرگان آقاي
گفت نميشود عوض سادگي اين به و گرفتهاند هم را تصميمشان خوابيدهاند امام گفتم امام
و بهشتي آقاي تقصير اينها همه گفت گذشته كار از كار هيچي ، گفتم كنم؟ كار چه الان من پس
كه تو و من آيت آقاي ببين گفتم.بگذارد را بازرگان كه گفتند امام به اينها است دوستانش
تحميل امام به را چيزي بهشتي آقاي ميشناسيم هم را بهشتي آقاي ميشناسيم را امام
".نيستند تحميلپذير هم امام نميكند
سياست حاشيه
نميآيد دانشگاه به خاتمي*
"خاتمي محمد سيد" دارد احتمال كه گفتهاند "رويداد" سايت به جمهوري رئيس به نزديك منابع
فشارهاي سايت ، ايننيابد حضور تهراني دانشجويان جمع در امسال آذرماه مراسم 16 در
تشنجات بروز احتمال و اخير هفتههاي طي علوم وزارت و دانشجويي جريان بر اصلاحات مخالفان
كه شد شنيده زمينه همين در.است كرده عنوان زمينه اين در خاتمي ترديد دلايل از را
دانشجويان معرفي با تا خواستهاند او از معين به پيامهايي ارسال با اصلاحات مخالفان
را دانشگاه از آنها اخراج زمينه دانشگاهها ، انضباطي كميته به اخير تجمعات در فعال
تنها نه اقدام ، اين انجام صورت در كه دادهاند اطمينان معين به ميشود گفته.كند فراهم
.شد خواهد برداشته نيز علوم وزارت بر موجود فشار بلكه ميشود ، گرفته پس وي استيضاح طرح
انحلال عدم يا انحلال *
دانشجويان تشكلهاي اتحاديه انحلال اعلام از حكايت شنيدهها برخي فشارها افزايش با
از برخي كه گرفت صورت آن از پس انحلال اعلام اين است گفتني.دارد اسلامي آزاد دانشگاه
اين با.بودند كرده انتقاد و گلايه دانشگاه اين مديريت ديدارياز در اتحاديه اين اعضاي
حاكي ديگر شنيدههاي.كردهاند تكذيب را انحلال خبر دانشجويي منابع از ديگر برخي حال
و شود پيگيري دانشجويي تشكل اين در "وحدت تحكيم" مشابه سياستي تا ميشود تلاش گويا است
.گردد منشعب اقليت و اكثريت بخش دو به
طولاني خواست كيفر*
مدت نظرسنجي ، موسسات پرونده متهمان دادگاه برگزاري زمان شدن طولاني است شده شنيده
متن جريان اين درميشود طولاني گرانپايه و قاضيان عبدي ، انفرادي زندان و بازداشت
اين بر.ميدهد اختصاص خود به احتمالا را دادگاه وقت جلسه چهار سه ، متهمان كيفرخواست
.است شده نوشته صفحه از 400 بيش در قاضيان حسين پرونده كيفرخواست متن ميشود گفته اساس
طول به مدتها متهمان از يك هر دادگاه برگزاري:ميگويند حقوقي امور كارشناسان
است آن به مشروط زماني چنين صرف.شد خواهند نگهداري انفرادي در ماهها آنها و ميانجامد
شرايطي در پژوهشگر سه اين بازداشت تداومشود انجام دادگاه جلسه يك حداقل هفته هر كه
به را متهمان پرونده تكميل و بازجويي مراحل پايان از پس قاضيميتواند كه ميگيرد صورت
.كند منتقل عمومي بند به انفرادي سلول از دستكم يا كرده ، آزاد كفالت يا وثيقه قيد
آگاه بسيار منبع*
خود ديپلماتيك روابط سرگيري از براي ايران قاطع تصميم از "آگاه بسيار" ايراني منبع يك
است حاضر ايران":است گفته "الحيات" روزنامه به ايراني منبع اين.است داده خبر مصر با
".بردارد قدم ايران با همگام نيز قاهره كه صورتي در كند عملي را خود قاطع تصميم تا
خرازي كمال نيويورك در متحد ملل سازمان عمومي مجمع نشست جريان در اين از پيش است گفتني
جمهور رئيس مشاور ربيعي علي گذشته هفته.بود كرده ديدار مصر خارجه وزير "ماهر احمد" با
.بود شده مصر با روابط كامل برقراري خواستار
عفو درخواست *
نظامي عمليات در كه منافقين از دسته آن است كرده پيشنهاد اطلاعات وزير ميشود گفته
عفو مورد ميبرند ، سر به زندان در اكنون هم و نداشتهاند شركت ايران اسلامي جمهوري عليه
پاسخ از هنوز است ، افزوده كرده منتشر را خبر اين كه امروز سايت.شوند آزاد و گرفته قرار
.نشدهاست دريافت خبري قضاييه قوه
|