سوم شهر شهروند و جامعه
بخش واپسين _ انساني مقياس در شهري ; سوم شهر
تنها ميافتد اتفاق آنچه فراصنعت ، عرصه به گذاشتن پا و صنعتي تمدن سوي آن به حركت با
.نيست ديگر بنياد به تكنولوژيك بنياد يك از يا ديگر نظامي به انرژي نظام از انتقال
متعادلتر و كاملتر شهرونداني ترتيب بدين.ميدارد برپا انقلابي نيز خود درون در انسان
مييابند ظهور اجتماعي عرصههاي در
عمليات مقياس شدت ، به دو هر خدمات به صنعت از فعاليتها انتقال و جديد تكنولوژيهاي
.ميدهد كاهش را
در است ، شده مطرح سومي شهر اصل عنوان به كوچك و بزرگ هوشمندانه تركيب و مناسب مقياس
خود جاي و ميشود خارج صحنه از كمكم صنعتي شهر اصل يك عنوان به بيشينهسازي ميان اين
.ميدهد سوم شهر در مناسب مقياس به را
(Centralization) تمركز:6
تمام در تمركزاست تمركز نهاده ، بنا آن بر را خود صنعتي شهر كه اصلي آخرين
شكل است ، جامعه هر شالوده كه اقتصادي و سياسي ساختارهاي بويژه جامعه موجود ساختارهاي
جامعه دارند ، نياز تمركز عدم به هم و تمركز به هم جوامع تمامي كه حالي در.است گرفته
چرخش يك امروزه اما.شد گريزان تمركز عدم از و يافت گرايش تمركز به تنها صنعت عصر شهري
غيرمتمركز سمت به سرعت به تمركزگرا نظامهاي آن جريان در كه شده ايجاد عكس جهت در تندي
با كه جديد فلسفههاي و مديريت جديد تكنيكهاي سياسي ، جديد احزاب.هستند حركت در شدن
شهر درشدهاند ظاهر صفحه در ميدهند قرار پرسش مورد را صنعت عصر تمركزگراي اصول صراحت
قدرت تحقق خواستار محلي سياستمداران خرده و است گرفته قدرت تمركز عدم به گرايش نيز سوم
محله و شهر منتخب شوراهاي و تشكلها نيز و احزاب و گروهها سريع رشد.هستند محل اهالي
و عملگرا گروههاي تعداد ترتيب بدين.ميشوند محسوب رويه تغيير اين عيني نمود
.است افزايش به رو روز به روز محلات محدوده در مبارزهجو
متحده ايالات در ييل و بركلي از برنامهريزي و معماري مدارس در تمركز عدم فلسفه
نظام تحقق جهت در و كرده پيدا بيشتري طرفداران روز هر لندن ، معماري انجمن تا گرفته
مدارس اين در.ميشود تلاش شهري مديريت در بالا به پايين از و منطقهاي برنامهريزي
خورشيدي حرارت از استفاده محيطزيست حفظ با ارتباط در تكنولوژيهايي درباره دانشجويان
بررسي و مطالعه به آينده در خودكفا نيمه محلي جوامع ايجاد منظور به شهري ، كشاورزي يا
.ميپردازند
.است شدن غيرمتمركز حال در بنيان از شهري اقتصاد نظام كل ، در
حال در اجتماعي عرصههاي همه در كه است تحولاتي از كلي شرح شد بيان تاكنون آنچه
اين در بيشتري شتاب با است دگرگونيها اصلي محور خود كه شهري جامعه و است رخدادن
حال در صنعت عصر قانونمنديهاي و قواعد كه پذيرفت بايد ديگراست گرفته قرار دگرديسي
عظيم جريانات با را خود انطباق زمينههاي سريعتر چه هر بايد جوامع و است شدن متحول
جوامع آينده تحولات و تغيير و دگرگونيها خصوص در گفتار و بحث حوزه.سازند فراهم آينده
جامعه" يعني اساسي بعد دو به اختصار به.است وسيع بسيار مختلف شكلهاي و ابعاد در شهري
.شد خواهد اشاره آنها ويژگيهاي و سوم شهر "شهروند و
سوم شهر در جامعه (الف
نظام بسوي پيشرفت در.ميشود بنياد خانه كانون بر سوم شهر در يافته شكل جامعه
آنچنان دورنمايي كه است نهفته اجتماعي تحول براي بالقوهاي توانايي جديد ، توليدي
نمانده چيزي زيرا.شود مواجه آن با واقعي معناي به است مايل كسي كمتر كه دارد هراسناك
بر علاوه توليد جديد نظام.سازد دگرگون بنيان از هم را خانههايمان داخلي فضاي حتي كه
بر علاوه و توليد بريدن شهر از و كردن نامتمركز بر علاوه توليد ، واحدهاي كردن كوچكتر
زندان ادارات و كارخانجات از را انسان ميليونها ميتواند كار ، واقعي خصلت ساختن دگرگون
خانه يعني داشتهاند تعلق بدان ابتدا از كه اصليشان فضاي به و كند آزاد صنعت عصر مانند
آثار يابد گسترش الكترونيك كلبه اين باشد قرار تافلر الوين گفته به بنا اگر.گرداند باز
:از عبارتند كه گذاشت خواهد باقي خود از جامعه در مهمي بسيار نتايج و
محلي جامعه بر تاثير:(I)
براي ميتواند دربرگيرد ، را جمعيت از ملاحظهاي قابل بخشهاي چنانچه خانه در كار
وظايف تمامي يا بخشي بتوانند كارمندان اگر و آورد همراه به بيشتري ثبات محلي جامعه
نقل ديگر جاي به بار هر شغل تغيير با كه نيستند مجبور دهند ، انجام خانه در را شغليشان
اين.باشند داشته محلي جامعه در بيشتري مشاركت افراد تا ميشود باعث امر اين.كنند مكان
.كند كمك محلي جامعه به تعلق حس اعاده به ميتواند تغيير روند
محلي زيست محيط بر تاثير:(I I)
عدم به و داده كاهش را انرژي به نياز ميتواند خانه به كار از بخشي يا تمام انتقال
حداقل ميتواند خانهاي هر در كوچك مقياس در نيرو توليد واحدهاي.بيانجامد انرژي تمركز
اين دارد ، قرار استفاده مورد فعلي شرايط در كه شود متمركز انرژي اشكال از برخي جايگزين
.شد خواهد هوا آلودگي كاهش باعث زير دلايل به بنا مساله
بسيار سوختهاي به نياز انرژي ، كوچك مقياس در احياپذير منابع به انتقال -1
.ميسازد منتفي را آلودهكننده
ميكنند آلوده را خاص و حساس مناطق محيطزيست كه متراكم بسيار آلودهكنندههاي -2
.ميشوند رها كمتري خيلي ميزان به
كاهش موجب خانه به كار انتقال واسطه به زندگي محل و كار محل بين تردد كاهش -3
.ميشود هوا و صوتي آلودگيهاي
اقتصادي تاثير (III):
يا ميشوند بارور ديگر برخي و كسادي دچار اقتصادي رشتههاي از برخي شرايطي چنين در
صنايع نفتي ، شركتهاي مقابل در و شده شكوفا الكترونيك صنايع شك بدون ميكنند ، رشد
.ميشوند آسيبپذير...و اتومبيلسازي
رواني تاثير (VI):
بوجود فكري فضايي است متكي انتزاعي نمادهاي بر روزافزون طور به كه كاري محيط تصوير
به چهره عميق روابط به است ممكن خانه در كار.است بيگانه ما براي اساسا كه ميآورد
.شود منجر همسايگي و خانه در عاطفي و چهره
سوم شهر شهروند (ب
همه كه است بيگانه ما گذشته تجارب با آنچنان ميشويم وارد آن در سرعت به كه جهاني
كه است اين است واضح آنچه ولي.درميآيد آب از بيپايه و سست روانشناختي پندارهاي
از برخي يعني.دهند تغيير را انسان اجتماعي منش تا ميپيوندند هم به نيرومندي جريانهاي
شكل تغيير ما وجود همه تا ميشوند باعث و ميكنند سركوب را ديگر برخي و تقويت را صفات
.يابد
ميافتد اتفاق آنچه فراصنعت ، عرصه به گذاشتن پا و صنعتي تمدن سوي آن به حركت با
.نيست ديگر بنياد به تكنولوژيك بنياد يك از يا ديگر نظامي به انرژي نظام از انتقال تنها
متعادلتر و كاملتر شهرونداني ترتيب بدين.ميدارد برپا انقلابي نيز خود درون در انسان
.مييابند ظهور اجتماعي عرصههاي در
از و داشته فاحشي تفاوتهاي يكديگر با سابق شهروندان با مقايسه در شهروندان اين
در و كرد خواهند رشد زودتر احتمالي ، به آنان اغلببود خواهند متمايزتر مختلف وجوه
برخوردار بيشتري سازگاري و انطباق قدرت از و شد خواهند مسئوليت پذيراي پايينتري سنين
الگوهاي والدينشان از بيش احتمالا افراد اين.ميكنند پيدا بيشتري فرديت و بود خواهند
.ميشود برقرار بيشتري تعادل آنها زندگي در.ميدهند قرار سوال مورد جامعه در را اقتدار
.ذهنيت و عينيت بين و دستي كار و فكري كار بين مصرف ، و توليد بين تفريح ، و كار بين تعادل
همه از برتر و بالاتر كه آمد نخواهد بوجود آرماني شهروند رسيد كمال به سوم شهر وقتي
آسان دسترسي و جامعه قشرهاي و سطوح همه به دانايي تسري با بلكه باشد داشته قرار افراد
متعادل و يكسان وضعيت از شهروندان همه تا ميشوند باعث شهري امكانات و تسهيلات به
.باشند برخوردار
نتيجهگيري و جمعبندي
حال عين در و بنيادين بديع ، دگرگونيهاي از شفاف تصوير سوم شهر شد گفته كه همانطور
در ناميد آرمانشهر يك نميتوان را شهر اين.است جمعي و فردي حيات ابعاد همه در واقعي
نه و بهترين نه كه است عملي آرمانشهر نوعي سوم شهر.نيست هم آرمانشهر ضد يك حال عين
.گذاشتيم سر پشت كه دنيايي هم و تحققپذير هم است دنيايي بلكه است ممكن دنياي بدترين
را خود تا كرد نخواهد سعي و بود نخواهد پسگرا نميماند ، باقي سكون حالت به شهري چنين
ديكتاتوري بيرحم جامعه يك شهر اينبسپارد گذشته به متعلق آرماني مدل يك اساس بر
.نيستند همسان و بيهويت موجوداتي شهروندان سوم شهر در.نيست جنگطلب ذاتا و بود نخواهد
امكان فردي تفاوتهاي به كه كرد تصور را جامعهاي ميتوان شهر اين در خلاصه طور به
با كردن سركوب جاي به را فرهنگي پاره و مذهبي منطقهاي ، و نژادي تنوع و ميدهد بروز
.ميپذيرد باز آغوش
حال عين در ولي است ، حركت در دائما خود نوآوريهاي با بلكه نيست ايستا سوم شهر
تقريبا محدودههاي دارند ، نياز بدان يا هستند نسبي ثبات خواستار كه آنان براي است قادر
مورد هنري خلاقيتهاي اساسا و نيست محور بازار ، ديگر سوم شهر در.كند فراهم ثباتي با
.دارد سازگاري محيطزيست با كه مردمي و انساني مقياس در است شهري سوم شهر.است توجه
سال 1650 تا شهر اين نماييم تلقي كشاورزي انقلاب با همزمان را اول شهر تكوين اگر
.ندارد وجود تقابل و تفاوت روستا و شهر بين.ميكند بيان را شار مفهوم همان كه گرفته شكل
و بعد به سال 1650 از كه دوم شهر.است انساني و رودررو روابط ، است ، حاكم فرهنگي مدنيت
شده حاكم روستا بر شهر و شده دگرگون قبلي مناسبات گرفته ، شكل صنعتي تحولات با همزمان
.است
است ، چشمگير و ملموس جامعه دو تفاوت سطوح و شده مشهود روستا و شهر بين تقابل
و ميشود خشونت مكان دوم شهر.مييابد نمود كاملا دوم شهر در صنعتي نظام ويژگيهاي
شهر.است تنوع از بهدور و شكل هم شهري فضاهاي و نمادها.است حاكم شهروندان در خاص هراس
با متناسب ميكند ، شكلگيري به شروع اخير دهههاي در الكترونيك شگرف رخدادهاي با كه سوم
در و گذاشته سر پشت را صنعت دوره كه است جوامعي خاص اجتماعي اقتصادي ، نظام ويژگيهاي
.هستند فراصنعت جامعه به گذار حال
منطقهاي و شهري اقدامات و فعاليتها.داريم را روستا و شهر تفاوت عدم سوم شهر در
.ميشوند انسانيتر شهرها و نيست خشونت محل ديگر شهر.ميشوند سازماندهي ديگر گونهاي به
و داريم سوم شهرهاي در را فرهنگي همزيستي.ميشود حاكم شهري مدنيت جاي به فرهنگي مدنيت
تمركز عدم سوي به سوم شهر.يافت خواهد شكل قراردادي و مرزي محدودههاي از دور به شهري
از خانهها معماري تيپ.است "اوربانيزم دي" مفاهيم به برگشت نوعي به و است پيش در
.ميآورد روي معماري در تنوع به صنعتي عصر (آپارتمانسازي)كردن استاندارد و انبوهسازي
دستي و ذهني كارهاي ميگيرد ، شكل شهري محلههاي مفاهيم ميشود ، فراغت اوقات محل شهر
شهرهايي نويد است شده آغاز گذشته قرن دوم نيمه از كه تحولاتي اين بنابر مييابد ، قوام
پور شاميدهند را انسانيتر كلام يك در
ديوسالار
:منابع
.شهرها پويايي و ديناميك شالين ، كلود -1
.شهر باستيه ، ژان -2
.شهر شكل تاريخ موريس ، جيمز -3
.قدرت در جابهجايي و سوم موج تافلر ، الوين -4
.شهر تا شار از حبيبي ، محسن -5
.حبيبي محسن دكتر شهرسازي ، ديدگاههاي جزوه -6
|