سينمايي عيد
خالي خصوصي شبكههاي جاي
نيست رسماش اين
مرگ مولف يا مولف مرگ

سينمايي عيد
ازتلويزيون فطر عيد مناسبت به امروز(اسكار جايزه برنده)حلقهها ارباب سينمايي فيلم
.ميشود پخش ايران
دوم شبكه از جمعه ، امروز (انگشترها لرد) "حلقه ياران:حلقهها ارباب" سينمايي فيلم
.شد خواهد پخش سينما
مشابه فيلمي بود كرده اعلام شنبه روز سيما و صدا سازمان ارگان سروش مجله كه درحالي
حكايت هفته آخر روزهاي در فيلم آنونس اما ميشود پخش سحرآميز حلقه نام به حلقهها ارباب
خود پخش خبر نيز سيما و صدا ديگر ارگان جامجم روزنامه و ميداد اصلي فيلم همان پخش از
.ميشود پخش امروز و پنجشنبه قسمت دو در كه داد را حلقهها ارباب فيلم
آر.آر.جي پروفسور" نوشته نام همين به رماني از وفادارانه تقريبا است اقتباسي فيلم
.شد جهان برتر و محبوب رمان دومين اخير سالهاي نظرسنجيهاي از يكي در كه "تالكيني
جنگهاي كارگردان) "لوكاس جرج" با را او فيلمسازي صنعت در كه فيلم كارگردان "جكسن پيتر"
است داستانهايي باقي نيز و عظيم رمان اين طرفداران از يكي ميكنند ، مقايسه (ستارهاي
پريان افسانه يك رماناش مانند درست فيلم اين.ميگيرند جاي تخيلي ادبيات حوزه در كه
كه چرا نكند ، جلوه مصنوعي چيز هيچ ميخواستهاند فيلم عوامل كارگردان ، گفته به و است
فيلم داستان.واقعي داستان يك نه بسازند پريان افسانه يك مانند را فيلم داشتهاند قصد
چند و صد تولد جشن در (هولم يان) "بيلبوبگينز" نام به "هابيت" يك كه ميشود آغاز زماني
خاصيت ميبخشد ، (اليجاوود) "بگينز فرودو" برادرزادهاش و وارث به را حلقهاي خود ، سالگي
"فرودو" اما بعد اندكي.ميشود نامرئي كند انگشت به را آن كس هر كه است آن حلقه اين
يان) "گندالف" نام به خلقي خوش و مرموز جادوگر.ميكند كشف نيز را حلقه اين ديگر خاصيت
و دارد تعلق تاريكي ارباب يا "سارون ارباب" به اصل در حلقه اين كه مييابد در (مككلن
فاجعه اين از جلوگيري راه تنها.ميآورد در تصرف به را جهان بيفتد او دست به دوباره اگر
سارون زيرسلطه سرزمينهاي در كه است نيستي كوه آتشفشان دل به آن پرتاب و حلقه نابودي
...ميشوند كوه اين راهي ديگر نفر هشت و فرودو كار اين انجام براي.دارد قرار
از كه است آن فيلمبرداري شيوه بهفردش منحصر داستان كنار در فيلم جذاب ويژگيهاي از يكي
حدود 120) معمول حد از كوتاهتر كه را هابيتها قد تا گرفتهاند بهره تكنيكهايي
و بودهاند نفر از 2500 بيش فيلم عوامل.دهند جلوه اندازه همان به هستند ، (سانتيمتر
فيلم عوامل ساخته درختها ، و پنجرهها شيشه حتي ميشوند ، ديده صحنه در كه چيزهايي همه
.رفت خواهد آمريكا سينماهاي پرده روي زودي به "برج دو:حلقهها ارباب" دوم قسمتاست
آمد سيما به پاتر هري
نمايش به سيما دوم شبكه از ظهر امروز است قرار نيز "جادو سنگ و پاتر هري" سينمايي فيلم
.درآيد
ساخته "رولينگ.كي.جي" نوشته "هريپاتر" رمانهاي مجموعه اول جلد اساس بر فيلم اين
بوده كوچك او كه زماني مادرش و پدر كه است "هريپاتر" نام به پسري داستان و شده
تولد روز.ميكند زندگي پسرشان و "پتونيا خاله" ،"ورنون عمو" با اكنون او و مردهاند
مدرسه در ميكند دعوتاش كه ميرسد دستاش به مرموز نامهاي ،"پاتر هري" سالگي يازده
نابود يكي يكي را نامهها دلايلي به "ورنون عمو".بدهد تحصيل ادامه هاگوارتز جادوگري
ورنون عمو مخالفتهاي رغم به پاتر هري و ميرسند او بهدست نامهها بالاخره اما ميكند
خيليها و است مشهوري پسر كه درمييابد آنجا هري.ميشود هاگوارتز راهي پتونيا خاله و
.ميشود ناشي كجا از شهرت اين ندارد خبر هنوز اما بودهاند ، او منتظر قبل سالها از
در و ميشوند دوست او با "گرنجر هرمايوني" ،"ويزلي رون" مثل مدرسه شاگردان از دستهاي
به "ملغوي دركو" را رهبريشان كه ديگر دستهاي مقابل ، در.ميكنند كمك او به لازم مواقع
عهده به هاگوارتز مدرسه رياست.برميآيند او آزار درصدد و هستند مخالف او با دارد عهده
را او نيز "هري" كودكي دوران در كه "دامبلدر آلبوس پروفسور" نام به است پيري جادوگر
.است داده نجات
يك "رولينگ" كه آنجا از كوشيد و كرد كارگرداني "كلمبوس كريس" را "جادو سنگ و پاتر هري"
اول تجربه البته.گيرد كار به را بريتانيا اهل بازيگران نيز او است بريتانيايي نويسنده
"مشنگ" جزو نيز را او خيليها نبود ، دلنشيني تجربه هريپاتر طرفداران براي چندان كلمبوس
پخش ايران سينماي از حالي در "هريپاتر" فيلم.ميآورند شمار به (غيرجادوگرها) ها
پرده روي پيش هفته چند "اسرار دالان و پاتر هري" عنوان با فيلم اين دوم قسمت كه ميشود
.رفت آمريكا سينماهاي
خالي خصوصي شبكههاي جاي
ايران هنرمندان نگاه از تلويزيون
آشفته رضا
انرژي و قدرت با دوم جهاني جنگ از پس كه است جمعي رسانههاي دست آن از تلويزيون ،
دستگاه يك حداقل كه است خانهاي كمتر امروز.است درآورده خود تسخير به را دنيا فراوان
مستقيم بهطور قدرتمند جمعي رسانه اين.نشود پيدا آن در سفيد و سياه يا رنگي تلويزيون
هر آدمهاي بر اطلاعرساني و سرگرمكننده آموزشي ، مختلف برنامههاي در غيرمستقيم يا
تفكرات اين ماهوارهاي شبكههاي سريع رشد با امروز البته ميگذارد تاثير جامعهاي
قرار فرهنگي هجمه و چپاول مورد را آدمها زندگي شمولانهتري جهان بهطور مخرب يا سازنده
تمام از ميتوان راحت ماهواره (بشقاب) ديش يك داشتن با دنيا تمام در امروزه.است داده
برنامههاي از بردن لذت حتي.شويم متحمل خبر كسب در زحمتي آنكه بدون شده خبردار دنيا
.است شده آسان خوردن آب مثل نيز..و تئاتر سريال ، فيلم ، موسيقي ، قالب در سرگرمكننده
پديده اين اما بشود ، مقابله ماهواره پديده با قانوني و رسمي بهطور كه شده سعي ايران در
از گوشهاي هر در افراد زندگي به را خود ميتواند راحتي به نيز غيرقانوني راههاي با
.كند تحميل درندشت دنياي اين
نوع و نظرات از تا رفتهايم ، ايران شده شناخته هنرمندان از گروهي سراغ به گزارش اين در
كشورمان تلويزيون درباره كردن انتقاد البتهشويم آشنا كشورمان تلويزيون با آنان برخورد
تا باشد جمعي رسانه اين تهيهكنندگان و برنامهريزان براي مطمئن منبع بهترين ميتواند
.برسند مخاطبان جذب در بهتري موفقيتهاي به برگزيده ، افراد خصوص به عمومي ، سلايق براساس
.است آنان آفرينشگرانه و تخيل قوه داشتن فقط هم هنرمندان انتخاب علت
تلويزيون با ارتباط
باشند كرده كامل ارتباط قطع صددرصد بهطور تلويزيون با كه ميشوند پيدا كساني ندرت به
جمعي رسانه اين.داشت خواهد موثر كالاي اين از استفاده در بسزايي نقش خانواده البته و
اين چه هر و باشد ، داشته چنته در را لذتبخش معجوني ميتواند سني گروههاي تمامي براي
مانند هنرمنداني.شد خواهد افزوده نيز آن مخاطبان تعداد بر باشد ، گواراتر و شيرين معجون
قهر صددرصد بهطور تلويزيون با كه هستند سووشون ، ارزشمند رمان خالق دانشور ، سيمين
خبر به دادن گوش براي حتي ندارد جاذبه برايشان كوچك قالب اين در چيزي چون و كردهاند
روزنامهها نيز گاهي و ميكند ، تلقي خود مشكلگشاي را قوي ترانزيستوري راديوي يك داشتن
تلويزيون كه است معتقد نيز نقاش الخاص ، هانيبال.ميداند خبر گرفتن براي بهتري منابع را
و تئاتر فيلم ، وقت هر:ميگويد و نميسازد ، برطرف را افراد نيازهاي دنيا جاي هيچ در
.ميبينم را آن ميشود ، پخش تلويزيون از خوبي كنسرت
اوقات گاهي اما ندارد ، تلويزيون ديدن براي زيادي فرصت آنكه با مترجم ميرعباسي ، كاوه
و خواب و (حاتميكيا ابراهيم) سرخ خاك مانند سريالها از برخي ديدن يا اخبار شنيدن براي
كه وي.مينشيند تلويزيون پاي سينمايي فيلمهاي از برخي و (فخيمزاده مهدي) بيدار
دليل به را "بيدار و خواب" پليسي سريال است ، كشور از خارج در سينما كارگرداني تحصيلكرده
عنوان به آن از و ميداند ، ساخت خوش اكشن بودن ، كشدار غير و مناسب ريتم از درست استفاده
از پليسي سريال اين چند هر ميكند ، ياد اخير سالهاي در شده ساخته پليسي اثر موفقترين
.است شده پرداخته و ساخته اكشن بر تكيه با بيشتر و مانده دور معماپردازي
و ميشود ، هيجانزده كودكانه كارتونهاي ديدن از هنوز تلويزيوني كارگردان فروتن ، مسعود
ساعت 7 اخبار به اوميدهد ترجيح جديدتر برنامههاي به را "صورتي پلنگ" و "جري و تام"
هر.است خوشريتم آنكه براي ميكند تعقيب را بيدار و خواب سريال و مياندازد نظري تا 9
دهكده پزشك سريال ديدن از همچنين.نيفتادهاند جا خود نقشهاي در بازيگران از برخي چند
.است شبكه 3 فوتبالهاي پروپاقرص بينندگان از يكي و ميبرد لذت
كم خيلي است ، داشته همكاري هم "شرح بدون" طنز مجموعه با كه نويسنده رامينفر ، ريما
از روزها اين و ميكند ، مرور گذرا بهطور را سريالها گاهي و ميبيند تلويزيون
.است حاتميكيا "سرخ خاك" سريال تعقيبكنندگان
در را تلويزيون شب آخر تا صبح اول از تلويزيوني كارگردان و بازيگر شنگله ، اسماعيل
.است مختلف شبكههاي برنامههاي بيننده گذرا بهطور و ميبيند ، روشن خانهاش
آتش ، سوي آن كژدم ، شبح كوچك ، شهر باشكوه روز فيلمهاي تاكنون كه فيلمساز عياري ، كيانوش
ديدن براي هرازگاهي شدهاند ، بررسي و پخش تلويزيون از بارها آثارش ديگر و سيب نيمه دو
.است تلويزيون بيننده علاقهاش مورد سينمايي فيلمهاي و مستند برنامههاي اخبار ،
علمي مستند برنامههاي و اخبار نمايشي ، آثار بيننده هنري كارگردان و بازيگر مظفري حميد
.است
ايدهآل تلويزيون
تعريفي به بتوانيم آنكه براي نباشد ، ايدهآل هنرمندي هيچ نگاه از فعلي تلويزيون شايد
جمعبندي يك به را ما ميتواند حدي تا آنان از كردن نظرخواهي برسيم ، خصوص اين در واحد
به رسيدن راه در را تلويزيوني سياستگذاران نتيجهگيري اين البتهبرساند واحد
كه دارد آنان آزادانديشانه روحيه به بستگي اين البته داد ، خواهد سوق كارآمد ايدهآلهاي
شاهد تدريج به وگرنه ببرند ، را كافي و لازم بهره هنرمندان ، خصوص به ديگران ، نظرات از
و نويسنده مجابي ، جواد.بود خواهيم مردم ، عامه حتي مخاطبان ، جذب در تلويزيون پسرفت
داشته واقعيتها از سهمي بايد تلويزيون:ميگويد ايدهآل تلويزيون درباره روزنامهنگار
به مردم سليقههاي با مطابق خصوصي بخش بايد.نباشد حكومتها دست ابزار و سويه يك و باشد
.سازند برطرف را آنان نيازهاي خصوصي شبكههاي راهاندازي با و بشود مشغول برنامهسازي
اطلاعات و كيهان به كه بودند مجبور مردم بشوند ، خصوصي روزنامهها اينكه از قبل تا مثلا
و راديو.بخوانند علاقهشان مورد روزنامه در را اخبار ميتوانند امروز اما كنند مراجعه
خصوصي شبكههاي بايد ميخورد ، دولت درد به فقط دولتي روزنامههاي مثل دولتي تلويزيون
.كنند توليد برنامه مردم خواست طبق و بشوند نيرومند
هستيم ، دور خيلي ايدهآل تلويزيون از ما كه است اين واقعيتش:ميگويد ميرعباسي كاوه
دو يكي ايران تلويزيون معضلات و مسائل.باشيم داشته را تصورش هم خواب در نميتوانيم حتي
اين تا را فيلمها كه است اين دارند تلويزيون از مردم كه توقعي و خواسته حداقل نيست ، تا
تماشاگران شعور به برخورد نوع اين با آنها.بشوند بيمفهوم كه نكنند پخش شده مثله ميزان
.ميكنند اهانت
نميشناسند ، را مديوم اين الفباي تلويزيون برنامهسازان از درصد كه 90 است معتقد فروتن
مخاطبان بيمهري مورد و نميگيرد قرار استاندارد چارچوبهاي در آنان توليدات بنابراين
اينكه دانستن و مخاطبان شناخت و مديوم الفباي بر آگاهي با برنامهسازان.ميشود واقع
تمامنماي آينه و بگذارند مردم اختيار در را خود توليدات ميكنند ، كار جامعهاي چه براي
.باشند جامعه
بدون و دارد ، متنوع برنامههاي كه ميداند تلويزيوني را ايدهآل تلويزيون رامينفر
جنبههاي تفكيك با همچنين.نميكند پخش آزاردهنده برنامههاي براخلاقگرايي پافشاري
.كند رعايت را امور همه باز فضايي در كه دارد آن بر سعي سرگرمكننده و آموزشي
ميكند تحميل خانوادهها بر را خودش دنيا تمام در تلويزيون كه ميگويد صراحت با شنگله
علاقهشان مورد برنامههاي پاي را خاصي افراد مسير اين در كه است موفق تلويزيوني و
و داشتند تلويزيوني كانال بودم 18 آمريكا در كه سال 1960 در:ميگويد دانشوربنشاند
و روشنفكران و دانشمندان خاص كانال يك كانال ، آن 18 از.دارند كانال از 70 بيشتر حالا
.داشت اختصاص كتاب معرفي و موسيقي تئاتر ، فيلم ، پخش به كه بود هنرمندان خاص هم كانال يك
.ندارد وجود چيزي چنين ايران در هنوز
:ميافزايد وي.باشد داشته وجود نميتواند ايدهآلي تلويزيون هيچ كه است معتقد مظفري
و بشناسند را رسانه و مديوم اين كه بدهند كار اجازه متخصصاني به بايد مسئولين اغلب
نمايشي آثار دست يك انگشتان تعداد به اخير سالهاي در ايران در.بدانند را كاربردش
بايد كيفي ناظر چيست؟ كيفي ناظر كار پس چرا؟.است نشده تصوير افتاده جا و استاندارد
.باشد آگاه كارگرداني و بازيگري بر و بشناسد را درام بايد او باشد معنا تمام به متخصص
ناظر نام بايد صورت اين غير دركند رد ساخت از قبل را بد متن بتواند بايد كيفي ناظر
!عوامل مجموعه كل در كارفرما نماينده بگذارند مثلا و كنند عوض را كيفي
سريالها در معمول حد از بيش آنكه براي دارد ، تلويزيون نمايشي توليدات از پري دل مظفري
ايجاد در همچنين.ميدهند طول دقيقهاي قسمت 40 تا 30 را ساعته قصه 2 يك و ميبندند آب
معتقد ويهستند ناموفق معاصر و تاريخي آثار زماني برهههاي تمامي در واقعگرايانه فضاي
براي و شدهايم ، روبهرو - تلويزيون در خصوص به - بحران با بازيگري در امروز ما كه است
.شويم بهرهمند نقشها اجراي در شده تربيت و متخصص نيروهاي از كه است بهتر آن شدن برطرف
مونتاژ ، دكوپاژ ، دقيق رعايت لحاظ به موفق برنامهاي عنوان به شرح بدون سريال از مظفري
كشانده لودگي به سريال آخر قسمتهاي در كه ميكند ياد خوب بازيگري و شخصيتپردازي
خود و بازيگري زمينه در فرهنگي ضعف و شدن عمومي سليقههاي تسليم دليل به اين و ميشود
.است نمايش
اثري عنوان به شد ، پخش يك شبكه از سال 81 محرم ماه در كه دهم شب سريال از همچنين وي
نگارش موقع در و ميشناسد را درام فتحي حسن ميگويد ، و ميبرد نام مخاطب جذب در موفق
كار شيوه با نزديك از من.است بوده هم موفق و كرده عمل آگاهانه آن شدن تصوير و فيلمنامه
در او با همكاري از و هستم آشنا نميميرند ، پهلوانان و است دير فردا سريال دو در فتحي
.ميشناسد خوب را مديوم اين او آنكه براي.بردهام لذت هم ديگر تئاتر تله دو
فرهيختگان شبكه
خاص معيارهاي به هنوز تاكنون ولي است ، شده نامگذاري فرهيختگان شبكه عنوان به شبكه 4
.است بوده ناموفق كاملا مخاطب جذب لحاظ به بنابرايناست نرسيده جامعه قشر اين
و نشدهاند دوست شبكه اين با هنوز ميشوند ، محسوب جامعه فرهيختگان از جزئي كه هنرمندان
يك توسط كه نقاشي آموزش برنامه از الخاص هانيبال.دارند منصفانهاي انتقادات آن به نسبت
را مردم انتظارات سطح برنامه اين:ميگويد و ميكند انتقاد ميشود ، اجرا آمريكايي مربي
سراغ به تلويزيون اگر.است بازاري كاملا مرد اين نقاشي نوع آنكه براي ميآورد ، پايين
پيدا منظرههايي چنين آموزش براي را بهتري نقاشان ميرفت ، تهران منوچهري خيابان نقاشان
و نقاشي از اطلاعي چندان كردهاند ، انتخاب را برنامه اين كه آنهايي ضمن در.ميكرد
تنها كه ميرعباسي.نميدادند شبكه 4 از را آن پخش اجازه وگرنه ندارند ، آن بدآموزيهاي
با كه ميكند انتقاد فعلي گروه از است ، بوده "سينما 4" برنامه شبكه 4 از دلخوشياش
كه نيست مقدور شبكه 4 براي شايد.كاستهاند آن جذابيت از تكراري فيلمهاي انتخاب
.كنند تهيه برنامه اين از پخش براي را دنيا روز فيلمهاي
راديويي برنامه يك عنوان به است ، فلسفي و فكري مسائل درباره كه پرتو برنامه از فروتن
.ندارد تصويري جذابيت هيچ دوربين مقابل ميهمان و مجري يك بودن:ميگويد و ميكند ياد
فرهيختگان براي كه حرفها آن وگرنه كند ، خود جذب را افراد همه بتواند برنامه اين بايد
.ندارد جذابيتي چندان
حد به كيفي لحاظ به برنامههايش آنكه براي دارد ، كمتري مخاطب شبكه 4:ميگويد رامينفر
كه ميدهم ترجيح اما.ميشود آن درباره كمتري تبليغ همچنين و نرسيدهاند ، مطلوب
شبكه اين برنامهسازي و بودجه گرفتن براي كه است معتقد شنگله.ببينم را آن برنامههاي
براي مقداري شبكه اين:ميافزايد و كردهاند راهاندازي فرهيختگان عنوان تحت را
و عامي آدمهاي خوب برنامه كه صورتي در نميكنند ، استقبال آن از عموم و است فرهيختگان
تئاتر تله آنكه براي ميكند ، انتقاد شبكه 4 تئاترهاي تله از وي.ميكند جذب نيز را عادي
صورتي در اين.دارد را تماشاچي جذب قابليت شدن پخش بار يك صورت در فقط خود ماهيت به بنا
به كه شده پخش قسمت طي 9 (سمندريان حميد كارگرداني به) "دمشق سوي به" تئاتر تله كه است
.است داده دست از را خود مخاطبان تدريج
مخاطب جذب در تا بشوند تصوير تلويزيون زبان با بايد تئاترها تله كه ميكند تاكيد شنگله
.باشند موفق
كوتاهي روشنفكران روز كتابهاي معرفي در آنكه براي ميكند ، انتقاد شبكه اين از دانشور
براي خوبي به را او كتابهاي بيبيسي مجري آنجلو ، مايا كه است حالي در اين ميكنند ،
.است كرده معرفي راديويي مخاطبان
تلقي گريزي مخاطب را آن بر وارد لطمه بزرگترين و نميداند موفق را شبكه 4 مظفري
كرده كارگرداني و بازنويسي مهندسپور فرهاد كه را استنطاق تئاتر تله:ميگويد و ميكند
چقدر تئاتر نميدانم.است نديده را آن كسي اصلا كه حالي در شده ، پخش شبكه 4 از است ،
مخاطبان درست كارهاي انجام با و بشود تبليغ باره اين در بايد ولي دارد ، اهميت آنها براي
شبكه اين از بالا سطح تئاتر و فيلم مورد چند هفتهاي بايد.شود بيشتر نيز تئاترها تله
دنبال شبكه اين در را كهكشانها و نجوم به مربوط علمي برنامههاي خودم مثلا.بشود پخش
بيماري اين البته.نيست امكانپذير برايم برنامههايي چنين يافتن هميشه اما و ميكنم ،
بيشتر را شبكه 4 مخاطبان تعداد اينكه براي.است ايران تلويزيون شبكههاي تمامي خاص
مظفري.شود تبليغ ديگر شبكههاي در شبكه اين برنامههاي از برخي كه است بهتر بكنند ،
.دارد گلايه تئاترها تله شدن پخش قسمتي چند از همچنين
تلويزيون با همكاري
اما.نباشند نهاد اين با همكاري به حاضر باشند مخالف تلويزيون كليت با برخي شايد
آن با مستمر همكاري به حاضر صداوسيما ، سياستهاي از ناشي محدوديتهاي از دور به خيليها
به تلويزيوني ، شبكههاي در نقاشي آموزش برنامههاي از انتقاد ضمن هانيبال.هستند
.ندارد معذوريتي هيچ آموزشياش كلاسهاي از تصويربرداري براي كه ميدهد پيشنهاد صداوسيما
را نوجوانان و كودكان نقاشي و طراحي رشد روبه روند كلاسها اين در ميتوانند آنان
ميكند تاكيد وي.بشوند آشنا نقاشي آموزش صحيح شيوه با مردم تا كنند ، پخش و تصويربرداري
.سازد آگاه نقاشي زمينه در خود ديدگاههاي با را مردم تا است مصاحبه به حاضر حتي
را (قسمتي 13) پليسي مجموعه يك پيش سال دارد ، 8 سينمايي تحصيلات كه ميرعباسي كاوه
.است نشده ساخته اصلا مجموعه اين اما است كرده دريافت هم را حقالزحمهاش و تصويب
:ميگويد و ميكند رضايت احساس - شرح بدون - تلويزيونياش تجربه اولين از رامينفر ريما
سانسور از و ميشود قبول كاري كه هميناست سختي خيلي فيلترهاي داراي تلويزيون
مختلف عوامل زحمات تلويزيون برنامههاي در شتابزدگي اما.است خوشايندي اتفاق ميگريزد ،
و رفع را قضيه اين بلندمدت برنامهريزي با ميتوان كه صورتي در ميدهد باد به را اجرايي
نويسندگان گروه سريال ، يك خوردن كليد به مانده روز اكنون 10 هم كه حالي در.كرد رجوع
...و ميشود ، پخش سريال نگارش ، با همزمان و ميكنند فيلمنامه نوشتن به شروع باعجله
باشند ، تضمين و تامين اجرايي گروه و نويسندگان و باشد فاصله پخش تا ساخت بين سال يك اگر
.بسازند را - قسمت حد 90 در ولو - تلويزيوني مجموعههاي فراغبال با ميتوانند وقت آن
.داشت خواهم را رايج كليشههاي از پرهيز و تحقيق براي كافي فرصت هم نويسنده من وقت آن
داشته همكاري كارگرداني زمينه در نميخواهد ديگر است ، تلويزيون بازنشسته خود كه شنگله
هم عياري.است كرده سينما و تلويزيوني سريالهاي در بازي صرف را خود وقت تمام اما باشد ،
كه است قرار او.است تلويزيونياش سريال تدارك در روزها اين فيلمسازان از خيلي مانند به
نوين طب متخصص اولين) قريب محمد دكتر درباره را "غريب روزگار" نام به قسمتي سريال 15 يك
.بسازد (ايران در كودكان
نيست رسماش اين
فيلم نقد
توسلي هما
كه اين در.است جشنوارهاي سينماي بحث ايران ، سينماي شده كليشه و مهم بحثهاي از يكي
خود كه هستند مشابهي نشانههاي و ظواهر داراي آشكار ، تفاوتهاي رغم به فيلمها از بعضي
نشانههايي ;نيست شكي ميكند ، طبقهبندي جشنوارهاي سينماي "ژانر" در را آنها خود به
پيروزي چون مضاميني قراردادن محور براحساسگرايي ، تاكيد نابازيگر ، مستندوار ، ظاهر مثل
اين همه بعضيها كه است اين سر بر بحث..و _ اقتصادي بهخصوص _ برمشكلات اراده سلاح
اين منطقشان.ميكنند بودن سفارشي به متهم را آنها و ميرانند چوب يك به را فيلمها
مورد دليل همين به صرفا و سياسياند اهداف انتقال براي وسيلههايي فيلمها اين كه است
- كاملا - نظر نميشود بحث اين سقم و صحت در.ميگيرند قرار خارجي جشنوارههاي توجه
كافي دليل داشتن "غيرهنري اهداف" و بودن "سفارشي" گفت ميشود اما داد ، ارائه مستدلي
حزب براي ريفنشتال لني تبليغاتي - سفارشي فيلمهاي كه همانطور ;نيست فيلم يك رد براي
سينما مديوم خود به توجه است مهم آنچه.ميشوند محسوب سينما تاريخ شاهكارهاي جزو نازي
.است هنري اثر يك مختصات به رسيدن براي موجود ابزارهاي از استفاده چگونگي و
يك حد به رسيدن تا مادريام سرزمين آوازهاي كه كرد اعلام قطعيت با ميشود لحاظ اين از
فيلم روايي ، جنبه از.است انسجام عدم فيلم ، ايراد اصليترين.دارد زيادي فاصله هنري اثر
او دنبال به قديمياش ، معشوق درخواست پي در كه پيرمردي داستان ;بگويد داستان ميخواهد
ساختاري فيلم ، و ميدهد تشكيل "سفر" را فيلمنامه روايتي الگوي اساس ، برهمين.ميگردد
;است كلاسيك آشناي الگوي همان فيلمنامه روند پيشروي حال ، اين با.ميكند پيدا اپيزوديك
شدن فائق با داستان اصلي شخصيتهاي تا ميريزد هم به مشكلي بروز با اوليه متعادل موقعيت
به زدن ناخنك كه است اينجا مشكل اما.برسند ثانويه متعادل موقعيت به مختلف ، موانع بر
.داشته باز فيلمنامهاش ساختار انسجام به توجه از را فيلمساز جورواجور ، فرعي مضامين
جاي به - عشق آن از _ زياد زماني فاصله مثل عناصري و است ساده بسيار پيرمرد داستان
نه داستان دليل همين به.كرده پررنگ را سفر طنزآميز فضاي رابطه ، عاشقانه طراوت بر تاكيد
الگوهاي شخصيت تحول و درونگرايي نه و دارد را كلاسيك فيلمنامههاي هيجان و نشيب و فراز
.را اپيزوديك مدرن
چيزهاي به فيلمساز تا ميآيد در بهانهاي صورت به فيلمنامه كلي طرح ترتيب ، اين به
آثار خلق به ميتواند ايدهآلش شكل در "ديگر چيزهاي" به پرداختن اينبپردازد ديگري
ماشين شدن خراب آن در كه اورگا ، اسم به دارد فيلمي ميخالكوف نيكيتابشود منجر ارزشمندي
و دقيق جزئيات تا ميشود بهانهاي مغولستان و چين بين مرزي دشتهاي در شهري آدم يك
در تصوير به مغولي مانند عشاير خانواده يك زندگي هواي و حال و آداب و فضا موبهموي
آوازهاي در.شود بدل وحشي طبيعت وصف در ستايشنامهاي به فيلم شكل ، همين به و بيايد
بدون كه است جورواجور مضامين از بالابلندي فهرست "ديگر چيزهاي" اين مادريام ، سرزمين
اخص ، بهطور و - موسيقي.كردهاند اشغال را فيلم فضاي ديالوگ ، قالب در عمدتا خاصي ، نظم
پررنگي نقش - ديگر مايههاي برخلاف _ كه است فيلم اصلي مايههاي از يكي _ كردي موسيقي
از پسرش دو و پيرمرد ;نوازندهاند و خواننده همه فيلم اصلي شخصيتهاي.دارد فيلمنامه در
قابل انگيزه ميكند ، مرتبط هم به را شخصيتها نكته ، همين.ديگر طرف از هناره و طرف يك
براي كاتاليزوري عنوان به را شخصيتها بودن "شناس" و ميشود پيرمرد كردن سفر براي قبولي
.ميدهد قرار فيلمنامه خدمت در روايت پيشبرد
برعكس ، نميكنند ، رسوب فيلم ساختار در شكل اين به فرعي مايههاي ديگر متاسفانه ، اما
و تحميلي تزئيني ، صورتي ميچسبانند ، دفترهايشان روي بچهها كه عكسبرگردانهايي مثل
عراق كردستان به و ميشود شروع ايران كردستان از پيرمرد سفر.ميكنند پيدا وقزده
نيز و اقتصادي موقعيت اجتماعي ، - فرهنگي مظاهر معرفي با شده سعي ميان اين در.ميرسد
كار اين مانع عواملي اما.آيد در تصوير به منطقه آن از كاملي تصوير جنگ ، از ناشي مشكلات
برجزئيات مكث و قصه سير در هيجانانگيز ريتم ايجاد ميان فيلمساز بودن سردرگم:ميشوند
براي طنز از - غيرسيستماتيك واقع در و - حد از استفادهبيش اپيزودها ، فضاي بخش هويت
و بگذارند را لازم فيلمسازتاثير احساساتبرانگيز ميزانسنهاي ميگذارد نه كه) فضا تلطيف
و واقعگرايانه بيان ميان لحن ، بودن معلق ،(ميبرد شدن هجويه سمت به را فيلم نه
به توجه بدون ميآيد "زيبا" چشمش به كه را چيزي هر فيلمساز ميشود باعث كه) سوررئاليستي
تاكتيك انتخاب همه ، از مهمتر و (بگنجاند فيلم در زيباييشناسانه ، بخش انسجام ديدگاه يك
ديالوگهاي كنار در را كمحوصله تماشاگر به باجدهنده طنز كه) !"خرما هم و خدا هم"
قرار طبيعي مناظر از عكسگونه قاببنديهاي كنار در را صدام جنايات نتايج و فمينيستي
"جشنوارهپسند" براي فيلم تلاشهاي نفس با بتوانيم است ممكن ترتيب ، اين به(ميدهد
خوب فيلم يك به رسيدن براي را تلاشها اين هدررفته نتايج اما بياييم كنار بودن ،
.بگيريم ناديده نميتوانيم
مرگ مولف يا مولف مرگ
گالري نقد
شيوا فرشيد نقاشيهاي بهانه به
شاهرخينژاد محمدرضا
آثار كه معنا بدين.است آثار نبودن تاويلي هم آن و است مواجه جدي مشكلي با معاصر نقاشي
نميآيد ، وجود به ذهناش در تغييري گونه هيچ ديدنشان با بيننده كه هستند رو قدري به يا
از كه دليليميشود حاصل نتيجه همان هم باز كه ميرود پيش انتزاع سمت به قدري به يا
دومي يا اولي براي گاهي - ميشود ارائه مسئله دو اين توجيه براي اثر آورنده وجود به طرف
ما واقع در و است آمده وجود به او در لحظه آن در كه است حسي وجود - دو هر براي گاهي و
هنرمند اوقات بعضي در گرچه.خاص مضموني بيان نه و هستيم مواجه انسان يك احساسات با
كه چرا - نقاشي در ويژه به آثار بودن رو.ميكند بيان احساسات قالب در هم را خاص مضموني
شبيه قدري به فيلم فرم و داستان كه معنا بدين دارد وجود هم سينما در مشكل اين نوعي به
تفكري چه كه ميكند فكر خودش با تماشاچي اثر پايان در كه است بيننده اطراف سوژههاي به
از خويش شخصي تاويل به برسد چه حال.شود قائل فيلم پس در ميتواند كارگردان براي لااقل
مبتذل از منظوربياورد پايين بودن دكوراتيوي سطح مبتذلترين تا را كار ميتواند - فيلم
شده مبدل تكنيسين به هنرمند و گرفته پيشي اثر بر هم تكنيك حتي كه است نقاشي نوعي بودن
نظر به اينجا در فرم و احساس ميان تفاوت و موضوع شدن روشن براي باشد بهتر شايداست
در را هيجان مذاب فلز كه است آن مهم بسيار و دقيق كار..":شود اشاره "نيوتن اريك"
لحظه از زودتر اگر.ريزيم فرو قالبها به است شده سرد كافي اندازه به كه مناسبي لحظه آن
و شد خواهد حاصلمان قوام و بيقالب شوري يا احساس از فوراني شويم ، كار به دست مناسب
آن در كه بود خواهد زيباشناختي اصول از مجموعهاي دستاوردمان كنيم ، تاخير اندكي اگر اما
چون افتاده دور و ماه كره چون سرد هم آن آمد ، خواهد نظر به سرسخت كلوخي چون زيبايي
*".اختران
كه ميشود باعث آنچه ولي باشد كرده روشن را مسئله تاريك نقاط تمام جملات اين شايد
نمايشگاهي قبل چندي.است ايران نقاشي كنوني فضاي با نكات اين تطبيق يابد ، ادامه موضوع
براي باشد خوبي نمونه آثار اين شايد.بود برپا الهه نگارخانه در "شيوا فرشيد" آثار از
فضاي.ميشوند احساسگرا شدت به يا و ميكنند گرايش فرم سمت به شدت به يا كه كساني
در رفته كار به عناصر بلكهنيست دستنيافتي و غريب و عجيب فضايي شيوا ، آثار در موجود
و دارد برخورد آنها با انسان روز ساعتهاي تمامي در تقريبا كه هستند اشيايي همان آثارش
در كه نكاتيميشوند ريخته دور حتي و جابهجا لمس ، او توسط هميشه كه هستند ابزاري
آن نه و احساساتي قدر آن نه شيوا آثار.مييابند موضوعيت اينجا در شد اشاره آن به ابتدا
علت همين به كه چرا.نميشود نفي كارها در گذر زود احساسات وجود گرچهاست فرمگرا قدر
كه ميكند درك را نكته اين كاملا و ميشود مواجه آثار چنددستگي با بيننده كه است
اصول كل در و فرم مورد در نكته همين.است پرداخته آثار خلق به مختلفي لحظات در هنرمند
آثار از بعضي در كه است ضروري هم مسئله اين ذكر.دارد وجود نيز آثار زيباييشناختي
از بعضي كه است شده باعث نكته اين و كرد مشاهده را بالعكس يا فرم بر احساس غلبه ميتوان
كارها ارائه فرم مورد در بحث.نگيرند قرار شده گذاشته نمايش به آثار ديگر رديف در آثار
هم باز باشد قرار اگر و است عرف نمايشگاهها تمامي در تقريبا آنها در موجود احساس يا
آنها تاويلانگاري شيوا آثار ويژگي.ويژهاينيست نكته كه شود پرداخته مسائل همين به
آن به هنرمند خود شايد كه نكتهاي.دارد جاي سمبليسم مكتب در را آثارش ميتوان.است
جامعه در كه باشد انساني سمبل ميتواند آثار در رفته كار به اشياي ولي.نباشد قائل
آثار نشانهشناسي.ميميرد و ميدهد خانواده تشكيل ميكند ، زندگي ميرود ، راه امروز
وجود نشانهها اين در نكاتي !بند روي بندباز رفتن راه كه است راحت قدر همان به شيوا
كه ميكند مواجه ديواري با را او ولي ميدهد قرار تاثير تحت را بيننده راحتي به كه دارد
نبود و عادت نداشتن دليل به بيننده كه چيزي.است تفكر رفتن بالا براي نردباناش فقط
.نمييابد دست آن به هرگز نقاشي ، در ويژه به مناسب ، فضاي
بودن فاني گواه ميتواند و است انسانها از نشاني و دارند وجود كه تنهايي صندليهاي
وجودي گواه ميشود ، يافت شهر اين منازل اكثر در كه سقف از روشن لامپي يا و باشد بشر
از و ميسوزد كه زماني و ندارد هم توقعي هيچ و ميبخشد كرامت نهايت در كه است بخشنده
جامعه از سمبلي ميتواند همگي نشانهها اين.ميافتد يادش به انسان تازه ميرود بين
باشد قرار اگر و داد قرار آن با برابر را آثار عناصر تكتك ميتوان و باشد ايران امروز
به لازم پايان در كه نكتهاي اما.كشيد خواهد درازا به نوشتار اين گيرد صورت امر اين
.شد اشاره آن به بحث ابتداي در كه نكتهاي ;است نقاشي آثار بودن تاويلبرانگيز است ، ذكر
ذهن از هنري اثر كه زماني تا يعنياست مولف مرگ كار ، بودن تاويلي ويژگيهاي از يكي
خلق لحظه در ولي است يكي اثر مخاطب و هنرمند است ، نيافته عينيت و نيامده بيرون هنرمند
ظريف نكتهاي.ميشوند مولف اثر مخاطبان و ميميرد او و ميشود تمام هنرمند كار اثر ،
مخاطب ، هر اندازه به ميتواند آيا كه است هنري اثر نام به پديدهاي هم آن و ميماند باقي
هنرمند صورت اين غير در و ميشود جاويد مرده هنرمند كه بتواند اگر نه؟ يا بسازد مولفي
.ميشود يافت ايران امروز نقاشي در وفور به كه نكتهاي.شد خواهد مرگ مولف
فرهنگي علمي انتشارات مرزبان ، پرويز زيبايي ، معني *
|