باشيم مقلد كه آنيم از بالاتر
دموكراسي و اينترنت
انساني همبستگي اخلاق
فرهنگ حاشيه
باشيم مقلد كه آنيم از بالاتر
سعيدي گلبابا با گفتوگو
مطلقي موجود ميخواهد هميشه انسان
بپرستد را آن بيافريندو خود ذهن رادر |
بديعي حامد:عكس |
فرجامي محمود:گفتوگو
سال از كه اواست تهران دانشگاه اسلامي حكمت و فلسفه دانشآموخته سعيدي گلبابا دكتر
به آن از پس و شد بازنشسته سال 1361 در بود ، درآمده پرورش و آموزش استخدام به 1335
نظير دانشگاههايي در عرب ادبيات و اسلامي تمدن تاريخ منطق ، فلسفه ، چون درسهايي تدريس
آزاد دانشگاه علمي هيات عضويت به سال 1368 از سعيديپرداخت الزهرا و شهيدبهشتي تهران ،
.است مشغول تدريس به دانشگاه اين در تاكنون و درآمد تهران
تاليف و ترجمه عرفان و منطق فلسفه ، زمينههاي در را متعددي آثار تاكنون سعيدي دكتر
،(عربي ابن) شجراللون ،(آسينكلر ويليام) فلسفه بر درآمدي:جملهاند آن از كه است كرده
و فارابي ،(عربي ابن محيالدين) قطب و كامل انسان ،(كاشاني عبدالرزاق) صوفيه اصطلاحات
و ارسطويي منطق در قضايا (عربي ابن محيالدين) الاشواق ترجمان ،(ريچاردنتون يان) حكمتش
.(تاليف) عرفان در سيري و (عربي ابن محيالدين) هستي حجاب ،(تاليف) اسلام در آن تحول
مهدي دكتر مطهري ، مرتضي چون استاداني از متاثر و عربي ابن مكتب شاگرد را خود كه سعيدي
از بيش كه دارد اسلامي تصوف و عرفان باب در خاصي نظرات ميداند ، آريانپور دكتر و حائري
و عرفان درباره آمد پيش كه مجالي در.است شده منعكس او "عرفان در سيري" كتاب در همه
.نشستيم گفتوگو به او با اسلامي تصوف
را كداميك كردهايد ، ترجمه ابنعربي از يا ابنعربي درباره كه كتابهايي ميان از *
ميدانيد؟ مهمتر
به كه است غزل شامل 61 و ابنعربي عرفاني ديوان حقيقت در كتاب اين."ترجمانالاشواق"
عرفان" نام به خاصي قالب در را عرفان او اثر اين در.است شده نگاشته مكه در زياد احتمال
به اسپانيايي دختري به علاقهمند ميشود مكه وارد كه وقتي گويا.است كرده بيان "عشقي
كتاب اين نظرم به.بسرايد را غزلها اين تا ميشود انگيزهاي اين و ميشود "نظام" نام
كه نسزد عارف يك بر كه گرفتهاند خرده بعضيها البته.است ابنعربي عرفاني كتاب بهترين
او شده باعث كه بوده خردهگيريها همين شايد كندو پياده عاشقانه قالب اين در را عرفان
ترجمه فارسي به من و انگليسي به نيكلسون را كتاب اين.بنگارد غزليات اين بر هم شرحي
.كردهام
و ساخته يا داشته خارجي وجود واقعا "نظام" نام به دختري و عاشقانه ماجراي اين *
است؟ بوده ابنعربي ذهن پرداخته
دهند نشان بهتر را نظرشان مورد موضوع و منظور بتوانند اينكه براي نويسندگان از بعضي
را "لكاته" به ملقب زني "كور بوف" كتاب در هدايت صادق مثلا.ميكنند خلق را شخصيتهايي
ممكن هم ابنعربي مورد در.دهد نشان بهتر دنيا به نسبت را خودش بدبيني تا ميكند خلق
هم باشد واقعي كاملا موضوع اگر گرچه.باشد ذهني كاملا "نظام " نام به دختري وجود است
را خود ملكوتي عشق آن توسط محيالدين كه است مثالي قالب يك نظام:نميكند زيادي فرق
وادارد حالتي چنان به را محيالدين نميتواند مجازي عشق وجود صرف اصولا.ميكند بيان
.بگويد غزلياتي چنين كه
ابنعربي مكتب شاگرد را خود كه وجودي با شما كه است اين است جالب من براي كه نكتهاي *
!هستيد مولوي و سعدي و حافظ چون بزرگي مسلك عارف شاعران منتقد ميدانيد
توقيف دورهاي از پس كه "آن اصول و عرفان انتقادي بررسي" نام به نوشتم كتابي من
من است بخش ده شامل كه كتاب اين در.شد منتشر سال 77 در "عرفان در سيري" نام با بالاخره
و حافظ و مولوي افكار تناقضات هشتم بخش در مثلا.داشتهام شاعران اين به انتقادي نگاهي
.دادهام نشان خودشان نوشتههاي و اشعار از استفاده با صرفا را شمس و سعدي
انديشمندان از بسياري !رياضيدان نه بودهاند ، شاعر اينها كه داشت توجه بايد البته *
گوته يا حافظ مثل شاعراني آثار از جداييناپذير جزيي را بودن پارادوكسيكال اصولا
.ميدانند
.كرد چشمپوشي بشود كه بوده آن از بيشتر نظر به.دارد حدي هم تناقض ولي...بله
دنبال را هدفي چه شعرا اين اقوال از برخي رد و نقد و تناقضات اين دادن نشان از *
ميكنيد؟
نميشود.بپرستد به را آن و بيافريند خود ذهن در را مطلقي موجود ميخواهد هميشه انسان
.كرد ايشان به محدود را انديشه و گرفت نظر در Absolut Reality يك صورت به را اينها
والا مولويخوانهاست و حافظخوانها با بيشتر من سخن روي.است اينها از بالاتر انديشه
هرگز است بوده بتشكني قصدشان كه كساني و ميكردهاند فكر من مثل هم شعرا اين خود شايد
نوشتههايم در من حرف تمام.بشوند ذهني بتهاي به تبديل روزگاري كه نميبردهاند گمان
.باشيم مقلد بخواهيم كه هستيم اين از بالاتر ما.است انسان هستي به بخشيدن اصالت
و عرفان در را مهمي بخش كه مرادي و مريد رابطه همچنين و قطب به اعتقاد صورت اين در *
ميبينيد؟ چگونه ميگيرد بر در تصوف
مراد حق وجود جز بخواهد كه است آن از گرانبهاتر انسان نفس.نيستم معتقد اينها به
به خوبي نتايج اصلا تاريخ طول در مرادي مريدي رابطه اين متاسفانه.باشد داشته ديگري
تفويض قطب و شيخ به را خود عقل و اراده كه مريداني بودهاند بسيار و است نياورده بار
هم شيوخ اين خود به افراد نزديكترين از برخي كه اينجاست جالبتر حالا.ميكردهاند
به ديگري و علاءالدين نام به يكي داشته پسر دو مولوي مثلا.نداشتهاند قبول را حرفشان
حتي يعني...ببينيد.او مريد دومي و ميشود پدر سرسخت منتقدان از اولي.ولد سلطان نام
.كنند قبول پسرش دو هر كه بياورد حرفي نتوانسته بزرگياش آن با مولوي
اينها جايگاه و "خرابات" و "خانقاه" مورد در كه دهيد اجازه كشيد اينجا به صحبت كه حال *
مجزا بهطور دو اين تاريخي سير به عرفان در سيري كتاب در شما.بپرسم عرفان و تصوف در
...پرداختهايد
و مدرسه مقابل در خود براي صوفيان كه بوده بنايي و است "خانگاه" معرب خانقاه..بله
ديگر عدهاي كه است جايي است "خرابها محل" معناي به كه خرابات اما ميساختهاند مسجد
خانقاهي صوفيان از را خود ضمنا و نداشتهاند پايبندي شرعي ظواهر به چندان كه صوفيان از
خراب خود هستي از كلي به ما ميگفتند اينها.ساختند خود براي ;ميدانستهاند جدا
.شدهايم
از ميگفتند خود پيروان به ها"خانقاهي".است بوده رقابتي جنگ هم طايفه دو اين بين
متهم رياكاري و خشك زهد به را خانقاهيها هم ها"خراباتي".كنيد حذر [خراباتيها] اينها
مردم و ميكردند گريه ميافتاد ، منبر به اگر هم گذارشان خراباتيان اين ضمناميكردند
.ميگرفتند جانبي به حق قيافه خلاصه و ميانداختند گريه به هم را
داشته تاثير هم مولوي و حافظ چون عارفاني و شاعران روي گروهي دعواي و فرقهگرايي اين
.دارد منافات است بوده ابنعربي نظر مورد كه وحدتي آن با كاملا اين و است
به را "عرفان در سيري" بخش مفصلترين شما چرا بپرسم ميخواستم مطلب آخرين بهعنوان و *
دادهايد؟ اختصاص ابليس ، به راجع مشهور عرفاني نظرات و ابليس مبحث
و فرانسوي "بودلر" نظير غربي عارفان و متفكرين برخي نظرات مسلمان عارفان جز به البته
مكمل ابليس كه گرفت نتيجه ميتوان نظرات اين مجموع از.آوردهام هم را انگليسي "شيلر"
نظرم به و است پرداخته مبحث اين به مشروحا هم عربي ابن.است خلقت عالم در انسان هستي
.باشد بدي بايد خوبي مقابل در هميشه كه است معتقد عميقا او.است معتقد dualism نوعي به
دموكراسي و اينترنت
است دموكراسي خدمت در اينترنت فناوري آيا
كلانتر كيانوش سيد
جلوه بديهي بسيار اول منظر در است ، دموكراسي خدمت در اينترنت آيا كه پرسش اين پاسخ
حاضر ، نوشته.است شده مواجه نيز مخالفيني با سوال اين "مثبت بلافاصله" پاسخ اما ;ميكند
آيا و است؟ دموكراتيك ذاتا فناوري يك اينترنت آيا كه است آن به پاسخگويي بر ناظر
كند؟ ترويج و تسهيل را آن با مرتبط ارزشهاي و دموكراسي ميتواند اينترنت
اجتماعي و سياسي ارزشهاي به نسبت خنثي پديدهاي را فناوري عدهاي كه آن وجود با
(دموكراسي جمله از) ارزشهايي چنين با طريق چند از ميتواند فناوري هر دانستهاند ،
به آن سازندگان كه آنجا از هيتلر زمان آلماني خودروهاي مثال ، براي.بخورد پيوند
كه كالاهايي خريد از مصرفكنندگان ، يا ;شدند مطرود نبودند وفادار دموكراتيك ارزشهاي
.دارند اكراه شدهاند ، ساخته قانوني سن زير كار نيروي توسط
طور بهمييابد ارتباط ارزشها با طراحياش خصوصيات طريق از فناوري هر ديگر ، منظري از
اتوبوسهاي براي عبور محدوديت ايجاد قصد باريك ، جادههاي اروپايي سواحل برخي در نمونه ،
غيرممكن سواحل اين به را جامعه از طبقاتي دسترسي ترتيب بدين و است شده ساخته عمومي ،
خصوصيات) مورد اين ذيل در عموما نيز ، ارزشها و اينترنت فناوري رابطهاست ساخته
حداقل داشتن با اينترنت ، جهاني شبكه طراحي كه شده ذكر باره اين در ;ميشود مطرح (طراحي
:است دموكراسي كننده تقويت ويژگي ، سه
رسانههاي ساير برخلاف اينترنت ;است اينترنت در چند - به - چند رابطه وجود يكم ويژگي
مقايسه ، براي.ميكند فراهم را (many - to - many) چند - به - چند ارتباطي امكان معمول ،
موارد ، اكثر در - تلفن و چند - به - يك ازگونه تلويزيون ، و راديو كه گفت ميتوان
افرادي ساير با ميتوان اينترنت ، به دسترسي با امااست يك - به - يك ارتباطي فناوري
در ارتباط اين.كرد برقرار ارتباط Offline يا online صورت به متصلاند اينترنت به كه
نظارت آن بر نهادي يا شخص كه معني بدين است ، غيرنهادينه و فيلتر بدون موارد ، اكثر
فراهم را مختلف غيردولتي گروههاي شكلگيري امكان گستردهاي ، ارتباط چنين.نميكند
.ميسازد ميسر را گروهها اين توسط فرامكاني و جمعي اقدامهاي و ميكند
وجود منزله به دموكراسياست قدرت منبع عنوان به اطلاعات تلقي از برخاسته دوم ويژگي
از وسيعي حجم اينترنت ، و است قدرت منبع اطلاعات ;ميشود شناخته همگان دست در قدرت
سوي از.ميسازد قدرتمند را ايشان و ميدهد قرار كاربران اختيار در سهولت به را اطلاعات
شناخته قدرت منابع عنوان به امروزه تلويزيون ، و راديويي فرستندههاي كه همانطور ديگر ،
يك خود ، دلخواه اطلاعات ارسال امكان با شبكه ، كاربران از كدام هر ميشوند ،
و دريافت سهولتباشند جامعه افراد بر تاثيرگذاري صاحب ميتوانند و فرستندهبالقوهاند
.است كرده دموكراسي كننده تسهيل را اينترنت فناوري همگان ، براي اطلاعات ارسال
با اطلاعات تبادل امكان كه ترتيب بدين ;است قبلي خصوصيت دو بلافصل ثمره سوم ، ويژگي
ميشود (ناتوان) اقليت گروههاي از اتحاديههايي تشكيل به منجر مختلف ، افراد و گروهها
.سازند مطرح جامعه سطح در را خود خواستههاي بيشتري ، توان با ميتوانند كه
ضد ارزشهاي مقوم ميتوانند كه شدهاند نقد بهگونهاي قبل ويژگيهاي از يك هر اما
و بيشتر كسي صداي همواره چند ، - به - چند ارتباطات در جمله آن از ;باشند نيز دموكراتيك
ارتباطي چنين پس.است برخوردار گستردهتري ارتباطي امكانات از كه ميشود شنيده بهتر
ايجاد را دموكراسي رشد بالقوه امكان صرفا بلكه نيست ، دموكراتيك ذاتا (چند - به - چند)
خاطر به اما است ، داده كاهش را اطلاعرساني محدوديتهاي اينترنت اگرچه يا.ميكند
شده نهادينه منابعي از ناچار به اينترنت كاربران انسانها ، زماني و ذهني محدوديتهاي
از (search engines) جستوجو موتورهاي مثلا.ميكنند بازيابي را خود نياز مورد اطلاعات
صدر در كاربران سوال به پاسخ در را ونتايجي هستند شبكه در كاوش ابزارهاي معروفترين
جستوجو موتور كننده اداره موسسه به را مالي مبلغ بيشترين كه ميدهند ارائه فهرست
صاحبان خاص استفاده مورد ميتواند مجددا پديده ، اين كه است مسلم.باشند كرده پرداخت
گسترده ارتباطي امكان برقراري با اينترنت كه طور همان بالاخره و ;گيرد قرار ثروت و قدرت
قادر شيوه همان به باشد ، جوامع سطح در جديد فعال گروههاي شكلگيري به منجر ميتواند
!برد بالا نيز را غيردموكراتيك نهادهاي نفوذ حوزه و قدرت است
بيشتر ، تدقيق با است ، "دموكراتيك همواره" فناوري يك اينترنت ، كه ادعا اين بنابراين
نهادهاي و ارزشها گسترش به قادر صرفا فناوري ، اين طراحي كه گفت ميتوانميشود مردود
مورد غيردموكراتيك رسمهاي و راه و نهادها توسط ميتواند كه همانگونه ;است دموكراتيك
.گيرد قرار بهرهبرداري
انساني همبستگي اخلاق
*طلال بن حسن
نجار محمدماجد:ترجمه
ارزشهاي فراموشي دوران نيز ، گذشته هزاره بود ، قرنها خونينترين گذشته قرن كه همچنان
كه شد آغاز خونين رويداد شگفتانگيزترين با كنوني قرن حال عين در و بود انسان و اخلاقي
شناخت براي انسانها ديگر بار و شد سوم هزاره آغاز در خشونت و كينهتوزي زمينهساز خود
.گرفتند قرار هم برابر در يكديگر درك و
مسئله بيشتر خرد و انديشه با سياستگذاران تا است رسيده فرا آن زمان كه ميرسد نظر به
و فرهنگ شناسايي كه بپذيريم بايد.دهند قرار توجه مورد را فرهنگ و تمدن نهادين ساختار
همياري و همسويي هرگونه.ميآورد ارمغان به جهان ملل از بسياري براي را امنيت ملي ، هويت
از بتواند تا باشد داشته مدنظر را مذهبي و قانوني تاريخي ، سنتهاي تمامي بايد جهاني
ناميده غربي تحميل يك شدن جهاني روند صورت اين غير در و شود كافي ، برخوردار پشتيباني
.شد خواهد برچيده آن وجودي علت چون رفت خواهد ميان از خود خودي به تروريسم و شد نخواهد
همبستگي بنيادين ساختار بهعنوان اخلاقي اصول گسترش آيد ، پديد تحولي چنين كه زماني تا
زمينه در فقط نبايد اصول اين كردن رعايت.داشت خواهد ضرورت بينالمللي ، گستره در انساني
بگيرد بر در نيز را فراگير فرهنگي اجتماعي ، ارزشهاي بايد بلكه شود شمرده محترم اخلاقي
بايد انساني همبستگي.كند مقاومت زمان ناپايداريهاي برابر در تاكنون است توانسته كه
و طبيعي فجايع قربانيان نيز و كردهاند گم را خود اصالت و ريشه كه كساني و جوانان همه
.كند مهار را است آن عامل انسان خود كه رويدادهايي يا
خواهد آشنا تروريسم بروز علت با را ما خود خودي به انسانها ميان همبستگي به دستيابي
به مردم از بعضي چرا كه برد خواهيم پي و شناخت خواهيم را تروريسم ريشههاي ما و كرد
.ميپردازند ديگران اذيت و آزار
در آدميت و نوعپرستي مورد در فراگير ديدگاهي انساني ، همبستگي اخلاقي اصول چارچوب در
و يكسو از مردم افراد ميان رويارويي يا درگيري هرگونه چون.دارد وجود بينالمللي حقوق
اين در است آن آورنده وجود به خود آدمي كه فاجعههايي و ديگر سوي از طبيعت و مردم
و مشكلات انسان ، گسترده توانمنديهاي وجود با متاسفانه و ميگيرد قرار چارچوب
.ميباشند ناچيز و كم بسيار راهحل اما هستند بسيار درگيريهاي
.شد قائل تفاوت نيز سياست علم و مصلحتانديشي معني به سياست ميان بايد حال عين در
از بسياري كه بهخصوص هستند نيازمند درازمدت سياستهاي و ديدگاهها به كشورها بيشتر
.ميباشند روبهرو نداري و فقر و درگيري و جنگ با امروزه كشورها
تجديد به معمول و موجود مفهومهاي و نظريات از بسياري پديدهها ، اين با مبارزه براي
دلاري كمكهاي به آوردن روي جاي به گرسنگي و فقر با مبارزه براي جمله از دارند نياز نظر
دستيابي براي كه آورد روي خيرخواهان از همنوعان و برادران سوي به كه است بهتر...و
جزو انسانها خوشبختي و رفاه تا كنيم انسانيتر را سياست و اقتصاد بايد نخست هدف اين به
چالشهاي و خطرها با رويارويي براي و گيرد قرار سياستگذاريها بينالمللي و ملي روند
از يكي تروريسم.بپردازيم آن راهحلهاي و علل شناخت به پيوسته بهطور بايد معاصر
.بيفزاييم آينده نسلهاي با خود همبستگي بر بايد راستا اين در و است امروزين چالشهاي
نبايد آيا ميآوريم؟ ياد به را همبستگي درگيريها و جنگها وقوع هنگام به آدميان ما چرا
چند در آمده عمل به كوششهاي بپردازيم؟ صلح ساختار و اصول كردن استوار به صلح زمان در
بايد نخست راه اين در و صلح اين هاي ساختار نه و بود صلح حفظ چارچوب در فقط اخير دهه
بحران ، فصل و حل جاي به نبايد ما توجه و كنيم اقدام بحران وقوع و پيدايش از جلوگيري براي
.باشد بحران كنترل زمينه در
بايد نخست صلح روند اين آغاز براي است جنگ نبود دوران در صلح فرهنگ گسترش زمان اكنون
شدن داراتر دوران در چون ببريم سر به صلح در خود پيرامون يا و خود با چگونه كه بياموزيم
ميآيد شمار به تروريسم نوعي خود پديده ، اينداريم قرار فقيران شدن ندارتر و ثروتمندان
اين غير در.است عدالت و عدل برقراري آن از نجات راه تنها و است نابودكننده بسيار كه
بزرگ دين يك كوركورانه نمودن محكوم و كردن نكوهش جاي به.يافت خواهد گسترش تروريسم صورت
بايد عدالت به دستيابي براي و داد گسترش را عدالت بايد ملتها ، از بسياري شمار و آسماني
.گرفت كمك فرهنگ و تمدن از
و قوانين ديگر و بشر حقوق بينالمللي اصول حمايت مورد جهان سراسر در غيرنظاميان همه
يا و (سپتامبر 11) منهتن در كه جاني ضايعات و دارند قرار اخلاقي اصول و بشر حقوق مقررات
ديگري بخشهاي در بيگناهان كشتارهاي انداختن راه انگيزه نبايد آمد پديد ديگر جاهاي در
حكومتهايي و دارد گوناگوني فرهنگهاي كه داريم قرار جهاني در هماكنون ما.شود جهان از
مردم سخنان به بايد شد نخواهند روبهرو موفقيت با ندارند ، توجه خود مردم صداي به كه
آنها به كه بيانگاريم ساده چنان را مردم ديگر عقايد و ديدگاه نبايد و داد فرا گوش عادي
.ما عليه يا و هستيد ما با يا:بگوييم
بايد بود حكمفرما گذشته قرن در كه آنان انساني و اخلاقي خصوصيات از آدميان جداسازي روش
و كنيم نگهداري بردهايم ارث به پدرانمان انديشه و خرد از كه آنچه از بايدپذيرد پايان
داد نجات انساننماها دست از بايد را انسانيت.كنيم منتقل بعدي نسل به را آن حال عين در
از آدميان كه است آن تاريخ از عبرت مهمترين دارند عقيده دانشمندان بعضي كه همچنان اما
از بلكه تاريخ از نه اما است آموختن عبرت ما نجات راه تنها اما نميآموزند عبرت تاريخ
يازدهم) نيويورك در كه آنچه.بگذاريم ارث به آينده نسل براي بايد كه توانمنديهايي
جاي به و شرارت عليه پيمان جاي به ما كه بياموزد ما به بايد پيوست وقوع به (سپتامبر
بتوان شايد تا نيازمنديم بينالمللي موازين براي انساني ارزشهاي به بيشتر اخلاقي ، اصول
.ناميد انديشه و خرد قرن را قرن اين
اردن سابق وليعهد*
بينالمللي الحيات:منبع
فرهنگ حاشيه
شد ترجمه سيستماتيك الاهيات *
الاهيات و فلسفه استاد و بيستم قرن مسيحي بزرگ متاله تيليخ ، پل كتاب مهمترين
در و شده ترجمه نوروزي حسين توسط هاروارد و فرانكفورت برلين ، ماربورگ ، دانشگاههاي
از يكي تيليخ _ است شده بازار روانه و منتشر حكمت انتشارات همت به گذشته ، روزهاي
مسيحيت كه بود اين نيز هدفش و بود بيستم قرن در مسيحي جديد كلام و الاهيات بنيانگذاران
دنيوي احساسات و جديد فرهنگي از و داشتند شكاكانه نگرشي دين ، به نسبت كه مردمي براي را
دليل سال 1933به در كه اين از پس اوسازد متقاعدكننده و فهم قابل بودند ، برخوردار نيز
بر فرانكفورت در دانشگاهياش پست از آلماني وقت مقامات توسط نازي ، ايدئولوژي به حمله
نيويورك الاهيات كانون در آمريكايياش دوستان كمك به و كرد فرار آلمان از شد ، كنار
به مربوط تاملات انتشار حتي و بود گمنامي متفكر تيليخ دوران آن در.شد تدريس به مشغول
جلد نخستين در 1951 او.نكرد مشهور را او هم "مرزي خط درباره" عنوان با زندگينامهاش
محافل در غوغايي كتاب اينكرد منتشر را ( Systematic Theology) "سيستماتيك الاهيات"
تيليخ.كرد آمريكا در فكري ستاره فوق يك به تبديل را او و كرد پا به كليسايي و دانشگاهي
دو.كرد منتشر را مشهورش كتاب سوم و دوم جلدهاي هم و 63 در 1962 و شد بازنشسته در 1955
جديد الاهيات عرصه در ديني تفكر بنيانهاي كه كرد ترك را دنيا حالي در تيليخ پل بعد سال
.بود پيريخته را بيستمي قرن
سيستماتيك الاهيات ميخواستهام كه است قرن ربع از بيش":ميگويد كتابش درباره تيليخ
وقت هيچ سيستماتيك شيوه از غير به الاهيات باب در انديشيدن من برايبنويسم را
آن به ساختار و روش ارائه است ، موجهي هدف نظرم به كه من هدف...است نبوده امكانپذير
قرار فلسفه با مستمر همبستگي در و شده نوشته مدافعهگرانه ديدگاه از كه است كلامي سيستم
".دارد
|