فرش تا عرش
تندرستي61 بحران
علم حاشيه
فرش تا عرش
انسان شناختي ظرفيتهاي افزايش روند
حجم شتابدار افزايش شكافيكه به توجه با
ندارد شگفتي جاي آورده پديد ما واژگان و مغز
در ويژه موجودي را انسان شويم وسوسه كه
ميراث محدوديتهاي از نحوي به كه بگيريم نظر
است معاف ژنتيكي
|
|
گولد گرانت كارول و گولد جيمز
فيضاللهي كاوه:ترجمه
و آناتومي كه طور همان درست شد ، مطرح داروين سوي از بار نخستين كه استدلال يك براساس
ميگردد ، باز عقب به سال ميليونها كه هستند تكاملي پيوستار يك از بخشي انسان فيزيولوژي
نظر از تنها ما مغز پيچيدگي كه طور همان.است تدريجي طبيعي انتخاب محصول نيز انسان ذهن
نيز ميكند توليد كه انديشهاي ماهيت دارد ، تفاوت ديگر جانوران عصبي ساختارهاي با درجه
تواناييهاي ديدگاه اين از.است متفاوت ديگر موجودات ذهني پردازش با درجه نظر از تنها
از استثناييتر هيچوجه به ما شناختي قواي و ويژهاند قابليتهاي انتخاب نتيجه ما
.نيستند مطلق تاريكي در پرواز حال در حشرات از دقيق ذهني تصاوير تشكيل در خفاش توانايي
نور بدون يا با بيدها گرفتن در ما كه است خفاشها و ما تكاملي مسيرهاي تفاوت علت به
.نميدهند نشان خود از استعدادي تفصيلي ، تقسيم عمليات انجام در خفاشها و ناتوانيم
پل هيچ و است متفاوت ديگر جانوران تمام از نوعا انسان كه است آن بر ديگر ديدگاه
در انسان مغز حجم انفجاري رشد از نقطهاي در.ندارد وجود شكافشناختي اين روي ارتباطي
بالاتر مرتبهاي از را انديشه كه عصبي آستانه يك از ما گذشته ، سال ميليون سه طول
"اضافي" نورونهاي با:بود اتصال مغز رشد اساسي ركن شايد.كردهايم عبور ساخت امكانپذير
حركات كنترل و حسي دادههاي پردازش براي لازم تعداد بر مازاد عصبي سلولهاي يعني ،
سلول 20 بين 5:مييابد افزايش سرعت به سلولها ميان در ممكن اتصالات تعداد ماهيچهاي ،
اين.آخر الي طور همين و اتصال سلول 90 ميان 10 در اما است امكانپذير طرفه يك اتصال
اين).شد شناخت قوه خارقالعاده افزايش به منجر سلولها بالقوه ارتباطهاي در عظيم رشد
نوآوريهاي اختراع هر:است آشكار درستياش كه است فرهنگي تكثير ضريب اثر همارز استدلال
(.ميشود تسريع اختراع نرخ ترتيب اين به و ميسازد آسانتر را بعدي
ملاك اگر:دارد بسياري تجربي شواهد خود تاييد در و است موجه ديدگاه دو اين از يك هر
سيستمهاي ميتوان و دارند ساده زبانهايي ديگر نخستيهاي كه دارد حقيقت اين باشد ، زبان
نظر از تنها ديگر نخستيهاي در زبان آيا ديگر ، سوي از آموخت ، آنها به را نمادين ارتباط
نخستيها زبان كه معتقدند زبانشناسان از بسياري است؟ متفاوت ما زبان با پيچيدگي درجه
ماست ، هزارم يك تنها آنها واژگان ;ندارد انسان ارتباطي سيستمهاي به شباهتي هيچ
هيچ تقريبا جديد لغات ساخت در و ماست ميلياردم يك جديد جملههاي تدوين در تواناييشان
تخصص يك لانهبافي ، يا جانوران فراصوت سيستم مانند انسان زبان اگر اما ندارند استعدادي
.ميدهند دست از را خويش استحكام دوم گروه استدلالهاي گاه آن باشد ، ما گونه اختصاصي
آشيان درباره است لازم بپرسيم هوشمندانه پرسشهايي شناخت درباره بتوانيم آنكه از پيش
.بدانيم چيزهايي - انسان مورد اين در - مربوطه گونه تكاملي تاريخ و بومشناختي
يا استوايي خشك علفزارهاي) ساواناهاي پيدايش موجب اقليمي تغييرات و قارهاي رانش
جنگلهاي يعني ما نخستي نياكان زندگي محل كه شد آفريقا (درخت تك با نيمهاستوايي
.ميكند احاطه را (ميكنند زندگي آنجا امروز به تا ما نزديك خويشاوندان كه) استوايي
به تبديل آينده سال ميليون طول 5 در و شدند ظاهر خشك جنگلهاي پيش سال ميليون حدود 17
عمدتا) چرندگان براي جديدي بومشناختي آشيان ساوانا.شدند علف از پوشيده دشتهاي
به آنتيلوپها ظهور.بودند تكامليافته كوچك جنگلي جانوران از كه كرد فراهم (آنتيلوپ
در.كرد ايجاد ميكردند شكار گروهي كه گوشتخواراني براي بومشناختي آشيان يك خود نوبه
.كرد مكان نقل ساوانا به نيز ميشود منتهي انسان به كه دودماني پيش سال ميليون حدود 8
ايجاب اوليه آدمسانان اين در را عمدهاي فيزيولوژيك تغييرات دشتها ، اين خشكي و گرما
دندانهاي تركيب و طرح.است رفتاري تغييرات ميشود مربوط ما بحث به آنچه اما ميكرد
كارشناسان.دارد سبزيجات ، و گوشت از مخلوطي چيزخواري ، همه غذايي رژيم يك از نشان انسان
امروزي شمپانزههاي.دارند اختلافنظر يكديگر با شدند گوشتخوار آنها چگونه اينكه سر بر
كوچكي بخش تنها جانوران گوشت اما ميخورند ، را آنها و نشسته كوچكتر نخستيهاي كمين در
از اوليه آدمسانان كه است آن پرطرفدار نظريه يكميدهد تشكيل را آنها غذايي رژيم از
حملات با شايد را ديگر شكارچيان صيد و ميكردند تغذيه مرگ حال در يا بيمار جانوران گوشت
دست در شواهدي.ميكردند تصاحب بودند ، گرفته را طعمه كه گوشتخواران رماندن براي گروهي
.بميرند تا ميزدند چوب با آنقدر را كوچك طعمههاي از بعضي آنها ميدهد نشان كه است
مانند جانوراني كشتن براي سنگي تبر از Homo erectus اوليه انسان پيش ، سال ميليون يك
تبديل موثر تكنيكي به شكار:نداشتند ديگري دشمن هيچ كه ميكردند استفاده زرافه و فيل
از بايد انسان محدود ، سرعت و كوچك جثه مانند ضعفهايي نقطه بر غلبه براي.بود شده
بسيار مغزهاي اوليه انسانهاي اين.ميبود برخوردار هوش و برنامهريزي همچون امتيازهايي
ابزار هيچ تفكر از غير و داشتند Homo sapiens امروزي انسان مغز حجم نصف حدود در) بزرگي
چند روي بيستم قرن اوايل در كه بررسيهايي نتيجه در ما.نبود اختيارشان در ديگري موثر
چيزهايي شده ، انجام كردهاند حفظ را جمعآورنده شكارچي زندگي شيوه هنوز كه منزوي جامعه
مردمان جوامع ، اين شناختهشدهترين از يكي.ميدانيم زندگي ابتدايي شيوه اين درباره
مردان.ميكردند زندگي جنوبي آفريقاي در كالاهاري بيابان در كه بودند (!Kung) كونگ
الي سه سن تا كه) بچهها وجود علت به زنان ;ميكردند شكار كوچك گروههاي در معمولا
را خوراكي رستنيهاي ساير و ميوه و كمتحركترند (ميكنند پرستاري آنها از سالگي چهار
بافتني تورهاي و مرغ شتر پوست قمقمه:حفاري دستي چوب از جمعآورندگانميكنند جمعآوري
نيزه ، چخماق ، سنگ با آتش كردن روشن ابزار استخواني ، كاردهاي شكارچيان و ميكردند استفاده
آنها كه ميساختند چخماقي يا استخواني نوك با تيرهايي و زردپي جنس از زهي با كمان تله ،
از جمعآورندگان هم و شكارچيان همميكردند آغشته گياهان يا سمي حشرات كرم زهر به را
بستگي بعد نسل به ازنسلي تكنولوژيها اين انتقال.ميكردند استفاده پختوپز وسايل و آتش
پرورش و كشاورزي محصولات كشت به شروع ما نياكان كه هنگامي.داشت فرهنگي آموزش به
جا همه گروهها منزويترين در جز جمعآورنده شكارچي زندگي سبك اين كردند ، جانوران
حداكثر 20 كه پيشرفتي جانوران ، و گياهان اهليسازيميشود نيز امروزه حتي و شده ناپديد
شكار دنبال به انساني گروههاي نداشت لزومي ديگر كه بود معني بدان دارد ، قدمت سال هزار
نهايي حد.بگذارند پا زير را وسيعي منطقه مناسب خوردني گياهان جستوجوي در و شوند روان
اقامت محل اردوگاه از خوراكجويي محدوده عملي فاصله روي از عمدتا گروه نفرات تعداد
غذا دنبال به بايد كه منطقهاي باشد بيشتر گروه يك اعضاي تعداد چه هر) ميشد تعيين
[م- شوند دور بيشتر اردوگاه از ناچارند اعضا نتيجه در و].بود خواهد وسيعتر شود جستوجو
از بودند عبارت توسعه بعدي مراحلكند رشد ميتوانست جمعيت كشاورزي دوره آغاز با اما.
بيرحمانهاش جانبي پيامدهاي با مركزي حكومت و صنوف پيدايش و كار تقسيم شهرها ، ظهور
.بزرگ مقياس در جنگهايي و ماليات نظير
.است گذشته انسان از نسل حدود 250 در تنها گرفت شكل دشتها در شهرها نخستين كه زماني از
و آفريده خود زيستگاه با تكاملي انطباق براي كافي وقت ما كه معتقدند پژوهشگران از بعضي
كوچك گروههاي در زندگي با سازگار رفتار ميان تضاد رو اين از.نداشتهايم را نوظهورمان
ايجاد تنشي بزرگ ، و متراكم جوامع در كردن سر براي لازم رفتار و جمعآورنده شكارچي ،
رفتار انعطافپذيري هواداران - ديگر پژوهشگران.مييابد بيمارگونه اشكال گاهي كه ميكند
و گذشتهايم فرا طبيعي انتخاب مرزهاي از كه برآنند - ما ذهن سازشپذيري و انسان
.دهيم شكل بخواهيم كه طور هر را خويش سرنوشت ميتوانيم
همگاني فرهنگي ويژگيهاي از عدهاي (E.O.Wilson) ويلسون ادوارد اجتماعي ، زيستشناس
كه ويژگيهايي.است شمرده بر را هستند گوناگون ديگر جهات از كه جوامع تمام در موجود
مالكيت ، حق از عبارتند هميشگي عناصر اين از بعضي.است ذاتي گرايشهاي از حاكي عموميتشان
باور و گونهاي درون جنگ آيينگذار ، جنسي ، نقشهاي محارم ، با زنا تابوي بدن ، تزئينات
تجربه يك از پس ذهن كه ميسازد نشان خاطر او اين علاوهبر.ماوراءطبيعت نيروهاي به
مار جاري ، آب آذرخش ، و توفان ارتفاع ، بسته ، فضاي مثال ، براي) خاص محرك چند با ناخوشايند
واقعي خطرات مورد در اما است ، آماده پيش از بيدرنگ و عميق هراسي ايجاد براي (عنكبوت و
ميتواند نيز اين مجددا.است نديده تداركي هيچ اتومبيل و الكتريسيته نظير امروزي
اما.شود گرفته نظر در ما شناختي تجربههاي از بسياري ذاتي طبيعت بر شاهدي بهعنوان
فهرست تلقي و انساني گروههاي ميان در فرهنگي اعمال ساير تنوع بر تاكيد ديگر ازسوي
انساني متداول چالشهاي به ناگزير اجتماعي سازشهاي بهعنوان ويلسون "همگاني ويژگيهاي"
تنوع استدلال ، اين دراست امكانپذير نيز ميرود ، فراتر قبيلهاي نيازهاي از كه
ديده هنگامي پديده اين.است صفات جابهجايي نام به پديدهاي فرهنگي نسخه نشاندهنده
زندگي منطقه يك در كه جانوراني از نزديك خويشاوند گروه دو روي طبيعي انتخاب كه ميشود
آنها ميان رقابت كاهش دليل به اين و سازد دورتر هم از را آنها تا ميكند عمل ميكنند
.ميشود ديده خانواده يك فرزندان ميان اغلب كوچكتر مقياسي در كه است الگويي اين.است
مسئله پاسخ از بخشي تنها يك هر درجهاي و نوعي استدلالهاي كه ميرسد نظر به پايان در
در مجزايي و واحد ويژگي هيچ كه دريافتهايم.دارد خود در را انسان بيهمتايي و خلاقيت
گونههاي از بسيارينيست فرد به منحصر واقعا انسان در شناختي قابليتهاي با رابطه
نيازمند كه دهند نشان هدفمند نوع از رفتارهايي ميتوانند خاص شرايط در دستكم جانوري
طبقهبندي و دستهبندي توانايي حدي تا گونهها از بسياري.است برنامهريزي و انديشه
از كمي تعدادميكنند مجسم را رويدادها يا اشيا ميرسد نظر به آنها از بسياري.دارند
.دارند استدلال توانايي رسما حتي آنها
.است ناآگاهانه و ارادي غير ماهيتا انسان رفتارهاي از بسياري كه ديدهايم ديگر سوي از
جفت ، انتخاب.ماست اختصاصيگونه و ذاتي سازگاري يك عمدتا اما كامل طور به نه اگر زبان
متكي ريشهدار عميقا معياري به است ، انسان خلاقيت و شوق و شور دلبستگيها ، سرچشمه كه
جانوران آنكه خلاصه.ميشود داده شكل باستاني دستورالعملهاي توسط فرهنگ خود.است
ما كه هوشمندي آن به انسان و ميشود تصور عموما كه هستند آني از زيركتر غيرانساني
چند در تنها كه هستيم تكاملي پيوستار يك از بخشي ما.نيست ميسازيم مفتخر بدان را خويش
.است بوده فرد به منحصر خود اجدادي تحول سير خط آخر سال ميليون
رشد از كه تفاوتي است ، نوعي تفاوت باشد بزرگ كافي اندازه به اگر درجه تفاوت اما
زبان ابزار كه ميشود ناشي فرهنگي انتقال نكردني باور توان و عصبي ارتباطات انفجاري
نقطهضعفهاي بر غلبه براي احتمالا طبيعي ، انتخاب كه تدريج بهاست آورده فراهم
جهت در بومشناختيمان ، آشيان عظيم چالشهاي و فرصتها با مواجهه در ما فيزيولوژيك
را انسان رفتاري توان كه بود تصاعدي اثر يك نتيجهاش ميكرد ، عمل انسان مغز حجم افزايش
.داد افزايش ديگر گونههاي تمام فراسوي
هاباافزايش نورون ميان بالقوه تعدادارتباطات
شبكه 5 مثال ميبابدبراي تعدادسلولهاافزايش
اما10سلولي 90ارتباط ارتباط بيست سلولي
.دارد
شگفتي جاي است ، آورده پديد ما واژگان و مغز حجم شتابدار افزايش كه شكافي به توجه با
محدوديتهاي از نحوي به كه بگيريم نظر در ويژه موجودي را انسان شويم وسوسه كه ندارد
شكل را غيرانساني جانوران مردم ، از بسياري كه ندارد تعجب جاي.است معاف ژنتيكي ميراث
.ميرانند حكم آنها بر مكانيكي سائقهاي و غرايز كه ميدانند حيات از پستتري
جايگاه ما احتمالا.داد قرار هستيم كه آنجا را ما كه بود تكاملي تصادف اين قوي بهاحتمال اما
ما كه خشن واقعيت اين مديون _ هستيم خوششانسي مديون قدر همان را گونهمان كنوني رفيع
زمان در و موردنظر مكان در درست آفريقا ، شرقي جنوب در والي ريفت دشتهاي پيدايش از پس
اوليه انسانهاي در موجود پيش از شناختي تواناييهاي به كه _ داشتهايم حضور مناسب
به را آن كه بودند موقعيتي در ما نياكان جديد ، شناختي بوم آشيان اين پيدايش با.مديونيم
سازمان و چيزخواري همه زندگي شيوه فيزيكي ، صفات كه بودند آنها تنها.دهند اختصاص خود
.كنند خود آن از را ساوانا ثروت كه داشتند را لازم اجتماعي
نبود طبيعي انتخاب اگر كه باشيم داشته ياد به بايد مينگريم ديگر گونههاي به كه آنگاه
.بوديم آنجا ما هنوز شايد
Gould,J.L.&C.G.Gould.1994.
Animal
Mind.Scientific American Library
تندرستي61 بحران
(1) فشارخون
بهزاد محمود دكتر
آن به كه درميآورند حركت به بدن رگهاي سراسر در نيرويي با را خون قلب منظم انقباضهاي
درون به فشار با را اكسيژندار خون چپ بطن قلب ، ضربان هر با.ميگويند خون فشار
يعني بدني شريان بزرگترين وارد ضربان هر با كه خوني.ميفرستد بدن سراسر شريانهاي
در.براند جلو به را آن در موجود خون تا ميآورد وارد فشار آن ديواره به ميشود آئورت ،
منتقل موجود خون به را فشار است كشسان چون و ميشود منبسط آئورت ديواره فشار اين نتيجه
ميرسد ، تنگترند كه آن ، انشعابات به آئورت از خون وقتي.ميراند جلو به را آن و ميكند
.ميبرد بالا را خون فشار آنها مقاومت
انقباض با كه است فشاري يكي:ميكنند اشاره فشار نوع دو به خون فشار اندازهگيري در
مييابد انتقال آئورت در موجود خون به زيرا است فشارخون حداكثر آن و ميشود حاصل چپ بطن
خون فشار ديگريميگويند سيستولي را فشار اين.مياندازد جريان به رگها در را آن و
اين.مينامند دياستولي فشار را آن و دارد را فشار حداقل خون كه است چپ بطن انبساط موقع
بيست و صد) ميدهند800/120 نمايش طور اين را
فشارخون دو اين.است شريانها فشار درواقع
است ، دياستولي فشار كوچكتر عدد و سيستولي فشار عددبزرگتر.مثلا 95/150 يا (روي 80
.مينامند نبض فشار را فشار دو اين تفاوت
كسان بعضي.ميكند تغيير استراحت هيجاني ، بدني ، فعاليت مختلف حالات در فرد خونهر فشار
و ساله افراد 60 در وضع اين.ميرود بالا خونشان فشار سفيدش ، روپوش پزشكدر ديدن با
دو پزشك ملاقات جلسه يك در معمولا خون دقيقفشار تعيين براي.ميشود ديده بيشتر بالا
.ميشود اندازهگيري فاصله با بار
از بعد حتي دراز ، مدتي به فشارخونش كه خوناست پرفشاري دچار كسي كه ميگويند زماني
بدينگونه خون پرفشاري تشخيص رهنمودهاي گذشته در.بماند باقي روي 90 كامل 140 استراحت
.ميپنداشتند خطرناك بالا به ساله افراد 40 براي را بيشتر يا روي 90 فشارخون 160 كه بود
كه سالخوردگان اگرچه ميداند ، سن از مستقل را خون پرفشاري خطر امروز پزشكي
.دارند قرار خطر معرض در بيشتر آسيبپذيرترند
اخيرا ولي ميكردهاند توصيف شديد و متوسط خفيف ، به را خون پرفشاري اواخر اين تا
.ميرود كار به ديگري سيستم
از زيادتر را روي 89 و 139 روز 85 130;مناسبترين را روي 80 از 120 كمتر فشارخون
و روي 100 160;خون پرفشاري مرحله 1 را روي 99 و 159 روي 90 فشارخون 140 و متعارف
پرفشاري مرحله 3 را روي 119 و 209 روي 110 180;خون پرفشاري مرحله 2 را 179روي 109
.ميآورند حساب به خون پرفشاري مرحله 4 را روي 120 از 210 بيش خون فشار آخر وسر خون
.ميشوند خون پرفشاري موجب عواملي چه نميداند درستي به كسي - خون پرفشاري ايجاد عوامل
عمدهترين از كليه بيماريهايميدانند دستاندركار را مختلف عوامل دانشمندان
دفع افزايش هورمون ;يافتهاند خون پرفشاري با ارتباط در را مغز كولين استيل ;عواملاند
از نيز را وراثت ;ميدهد دست سالخوردگان به كه خواب در تنفس موقت قطع ;ادرار از سديم
به آن درباره نميتوان و است مشكل بسيار آن درمان كه است اينرو از.ميشناسند عوامل
.نوشت ثابت نسخههاي آن درمان براي و پرداخت كليت
;نيستند آگاه خود ابتلاي از مبتلايان از نيمي حدود و است شايعي بيماري خون پرفشاري
آخر مرحله به خون پرفشاري كه ميشود متوجه بيمار وقتي فقطندارد خاصي مرضي علامات زيرا
.ميگويند خاموش كشنده خون ، پرفشاري به كه است دليل همين به.برسد
يا بگيرد اندازه را فشارخونش كه دارد خون پرفشاري كه بفهمد ميتواند وقتي تنها شخص
"قلب آمريكايي انجمن" گزارش اساس بر.است دير خيلي كه شود مغزي سكته دچار ناگهان
در نفر مغزي 143640 سكته از ناشي كارافتادگي از و مرگ موارد از بسياري در خون پرفشاري
به نفر سال 36000 همين در كه دارد اين از حكايت آمار آخرين.است داشته دخالت سال 1992
.باختهاند جان خون پرفشاري خاطر
و است متفاوت ديگر فرد به فردي از كه يافتهاند مرضي علامات معدودي اواخر اين در
اگر كه باورند اين بر پزشكان بيشتر اما.باشد نيز ديگر بيماريهاي مرضي علامات ميتواند
نماييد اقدام خود فشارخون اندازهگيري به ميكنيد ، احساس را زير مرضي علامت چند يا يك
از روي خون ديد ، تاري صورت ، گرفتن گر قلب ، تپش سردرد ، :باشد خون پرفشاري آنها علت شايد
صداي ،(شب در خصوص به) ادرار دفع به شديد نياز خستگي ، ورزش ، از بعد تنفس دشواري بيني ،
.سرگيجه گوش ، در زدن زنگ يا وزوز
عوامل اثر از ناشي يا ارثياند يعني بنيادياند ، خون پرفشاري موارد تا 95درصد 85
.است قابلكنترل ولي ندارد درمان خون پرفشاري نوع اين.است دشوار آنها يافتن كه هستند ناشناختهاي
در خون فشار موازنه حفظ و كنترل سيستم در نقص چند يا يك وجود نتيجه خون بنيادي پرفشاري
.شريانهاست
ميتواند كليه - است كليه بيماري حاصل غالبا و ديگر عوامل بعضي نتيجه ثانوي پرفشاري
رفتن بالا موجب كليه گرفتاريهاي يا يعني ;باشد آن قرباني يا خون پرفشاري ايجاد به متهم
خون پرفشاري وقتي.ميآورد بهوجود كليه گرفتاريهاي خون پرفشاري يا ميشود خون فشار
اساسي مشكلات كردن درمان يا كنترل با باشد توجه مورد بايد حالت دو هر باشد داشته وجود
.شود رفع ميتواند خون ثانوي پرفشاري كليهها ،
قبلا كه مغزي ، سكته بر علاوه نگردد ، درمان و باشد نشده داده تشخيص خون پرفشاري اگر
و قلب خود رگهاي بيماري قلب ، احتقاني نارسايي قلبي ، حملات ايجاد براي را راه شد ، اشاره
در خون راندن براي قلب كار كردن دشوار با نيز.ميكند آماده بدفرجام عوارض ديگر
.ميآورد بار به بدفرجام پيامدهاي و ميكند خسته حال عين در و بزرگتر را قلب شريانها ،
آنها سرانجام و مينمايد آسان شريانها ديواره در را چرب مواد شدن تهنشين گذشته اين از
.ميكند مسدود را
علم حاشيه
دريايي پري آواز *
محيط در كه هستند شيميايي مواد شدهاند ، شناسايي حشرات در خوبي به كه جنسي فرمونهاي
همانند نيز مهرهداران.ميكشانند هم سوي به را يكگونه ماده و نر اعضاي و شده رها
فرشتگان از يكي يونان اساطير در) سيرن آواز بهمثابه را مشابهاي مواد ميتوانند حشرات
اطراف محيط در (ميكشاند مرگ سوي به را دريانوردان خود دلفريب آواز با كه است دريايي
كه دريايي ، لامپري مارماهي ، نوعي در جنسي فرمونهاي اخير كشف از پيش تا.كنند منتشر خود
در تنها مهرهداران جنسي فرمونهاي كه ميرسيد نظر به مييابد ، انتشار دوردستها تا
جويبار در را لانههايي مثل ، توليد فصل طي نر لامپريهايدارند كارآيي كوتاه مسافتهاي
دور بسيار فواصل از حتي را مادهها كه ميكنند ترشح خود از را شيميايي مواد و ميسازند
.ميكشانند خود سوي به جويبار پاييندست
ساختار شناسايي به موفق ميشيگان دانشگاه از ويمينگلي رهبري به زيستشناسان از گروهي
توسط ميشوند توليد كبد در كه صفراوي اسيدهاي احتمالا.شدهاند فرمونها اين شيميايي
.ميشوند رها آبششها در دارد ، وجود جفتگيري آماده نرهاي در تنها كه ويژهاي غدد
آماده نر جانور آبششهاي ميان از كه آبي تماس كه است آن از حاكي تيم اعضاي بررسيهاي
.ميشود نر لامپري سوي به او شدن كشانده به منجر ماده جانور با كرده عبور جفتگيري
ميان اين در نقشي ميشود داده عبور نر لامپري بدن قسمتهاي ساير روي از كه آبي البته
و استروئيدها به ميشوند يافت ماهيها در كه جنسي فرمونهاي تمامي.ندارد
يكنواخت بهطور محلولاند ، بسيار صفراوي اسيدهاي زيرا مييابند تغيير پروستاگلاندينها
.ميشوند توليد بسيار مقادير در و ميشوند پراكنده آب در
است ممكن فرموني سيستم اين با كردن پاخت و ساخت كه ميسازند خاطرنشان همكارانش و لي
قرار پيشرويمان گريت شيرين آب درياچه در لامپريها كنترل براي را دوستانهاي راهحل
بروز باعث ولاند كانال به گذشته قرن اوايل در لامپريها ناخواسته ورود زيرا دهد
.است شده آنجا تجاري ماهيان ذخاير به آسيبهايي
Natural History,Sep. 2002
|