آكادميك تقدير
4_ ايراني هرمنوتيك
فرهنگ حاشيه
آكادميك تقدير
بورديو پير سالمرگ مناسبت به
جرالد فيتز توني
يوسفي حامد:ترجمه
در كوشيدند سخنرانان.شد برپا نشستهايي جهان جامعهشناسي محافل بسياري در گذشته جمعه
نظريه در او نقش قارهاي ، اروپاي در اخير دهههاي جامعهشناس موثرترين سالمرگ نخستين
حاشيه در همچنان بورديو پير اما ، ايران در.دهند قرار ارزيابي مورد را معاصر اجتماعي
داشته ، فراوان اقبال و بخت فارسي زبان در البته گيدنز ، آنتوني او ، انگليسي همتاي.است
اجتماعي ، ساختارهاي و كنشگران ميان نزاع بحث در كه كرده توجه نكته اين به كسي كمتر ولي
نظريه با گيدنزدارد تازه نظرات لندن ، اقتصاد مدرسه رئيس اندازه به هم بورديو
برابر در منفعل و مغلوب كنشگران نه آن در كه بيابد ميانهاي راه ميكوشد "ساختاربندي"
كنشگران رفتار شكلگيري در اجتماعي ساختارهاي كه اين نه باشند ، اجتماعي ساختارهاي
و حقوقي نظام اداري ، نظام ديد بايد":داشت ديگري نظر بورديو اما.شوند قلمداد بيتاثير
خودش ، تعبير به گرچه".ميكنند بازتوليد را دولت مطلوب ساختارهاي چگونه آموزشي نظام
ويژه به ديگر ، ساختارگرايان و استروس لوي دست به كه را واقعي زندگي "كنشگران" ميكوشيد
اما باشد ، ميانه راه شايد هم اين.بازگرداند "صحنه" به بودند ، شده خارج صحنه از آلتوسر ،
را بورديو شايد ايران در بودن مهجور.ميگريزد گيدنز ميانه راه از تفاوت اندكي با
ريمون كه سال 1981 در:ميكشيد يدك فراواني افتخارات او چه نميكرد ، ناراحت هم آنقدرها
بود بورديو اين شديد رقابتي در و ماند خالي دوفرانس كلژ در او كرسي شد ، بازنشسته آرون
علمي مركز معتبرترين در خطابه كرسي صاحب و آيد فائق تورن آلن و بودن ريمون بر توانست كه
علوم عالي مطالعات مدرسه رئيس و بود فرانسه علوم آكادمي طلاي نشان برنده او.شود فرانسه
دانشگاههاي از بسياري استاد و بود اجتماعي علوم مطالعات مجله موسس.پاريس اجتماعي
ايفاي به اخير دهههاي در جامعهشناسي اگر" ;نوشتند روزنامهها مرد وقتي.جهان معتبر
شيوههاي به روشنگري فلاسفه پروژه ادامه از باشد عبارت كه _ آمده نايل اصلياش ماموريت
مشابه رسالتي خود براي بورديو ".است بورديو پير مديون زيادي اندازه تا اتفاق اين _ ديگر
دولت ، بيطرفي مثل مواردي.ناپيدا موارد افشاي و فهم":بود قائل فوكو ميشل رسالت
ظاهري درستي و قطعيت طبيعيبودن ، كه...و هنر معصوميت علم ، عينيت دانشمندان ، بيطمعي
بورديو از".ميشود ناميده بازتوليد نظام كلام يك در كه ساختارهايياند مديون را خود
فارسي در كه شده ترجمه او از "عملي عقل" كتاب فقط.دارد وجود فارسي به اندكي نوشتههاي
ترجمه مرديها مرتضي را كتاب اين "عقلاني انتخاب و عملي دلايل كنش ، نظريه":هست عنوانش
توسط "فلوبر عاطفي آموزش ادبيات ، و جامعهشناسي" عنوان با هم مهمي مقاله علاوه بهكرده
بورديو را مقاله اين.شده منتشر ارغنون فصلنامه و 10 شماره 9 در اباذري يوسف دكتر
به سحابي مهدي هم را رمان اين كه نوشته احساسات تربيت گوستاوفلوبر ، معروف رمان درباره
با بورديو از مقالهاي شماره 20 ارغنون در هم فرازنده محمدرضااست كرده ترجمه فارسي
ترجمه هم فرهادپور مراد استو كرده ترجمه "اجتماعي كنشهاي و ورزشي كنشهاي" عنوان
اينها جز.رسانده چاپ به ارغنون 17 در را "ناب شناسي زيبايي تاريخي تكوين" مقاله
از جامعهشناسي نظريههاي شرح كتابهاي در معدود صفحاتي و پراكنده مقاله چند ميماند
مقالهاي همشهري در امروز.ريتزر جورج نوشته "معاصر دوران در جامعهشناسي نظريه" جمله
جامعهشناسي واژههاي كليديترين از يكي.ميخوانيد بورديو آثار كليات درباره مقدماتي
فارسي در واژه اين تحتاللفظي ترجمه.است Habitus واژه مقاله ، اين همچنين و بورديو
Habitus ترجمه":"كنش نظريه" كتاب مقدمه در مرديها مرتضي تعبير به اما ،"عادت" ميشود
آن معني.است فراختر بسيار عادت از آن معناي محتواي چون نيست اشكال از خالي عادت ، به
اجتماعي يافتگي تربيت نوعي فراست ، نوعي ضمني ، آموختگي نوعي عملي ، آمادگي نوعي:است اين
جهتها ، آداب ، قواعد ، روح كه ميدهد را امكان اين اجتماعي عامل به كه سليقه ذوق ، نوع از
...سياسي هنري ، ورزشي ، اقتصادي ، علمي ، حوزه) خود خاص حوزه امور ديگر و ارزشها روندها ،
تعبير از خود مرديها"شود اثر منشاء و بيفتد جا شود ، پذيرفته آن درون دريابد ، را (
كار به را "منش" واژه ارغنون مقاله ترجمه در اباذري.است كرده استفاده "عادتواره"
اما.است كرده ابداع را "ذهني ساختمان" تركيب ريتزر كتاب ترجمه در ثلاثي محسن و برده
معاني Habitus بردن كار به در تعمدا بورديو.نيست كامل تعبيرات اين كدام هيچ ظاهرا
اين از نبايد نيز فارسي ترجمه در ميرسد نظر به و داشته مدنظر را واژه اين پشت فلسفي
را خودمان سنتي حكماي تعبير همان است كوشيده حاضر مقاله در مترجم.كرد غفلت مسئله
.ذهن ملكه و ملكه ;است Habitus جنبههاي تمامي گوياي نظر به كه كند استفاده
كه بدانند واضحتر اندكي دستكم بود خواهند قادر اجتماعي عاملين جامعهشناس ، واسطه به"
،"تاملگر جامعهشناس يك سوي به:ديگر عبارت به" در بورديو) ".ميكنند چه و هستند چه
(1990
دنيا به پيرنه كوهپايههاي از روستايي در اوت 1930 اول (Pierre Bourdieu) بورديو پير
.ميكرد دهقاني متمادي سالهاي آن ، از قبل اما بود پستچي پدرش.آمد
در بود برجسته دانشآموزي چون و خواند درس محلي مدارس معتبرترين از يكي در بورديو
روشنفكران سنتي مهد اين در و شد پذيرفته پاريس در "سوپريور نورمال اكول" ورودي آزمون
.خوانند جامعهشناسي سپس و فلسفه ابتدا فرانسه
احساس بدجوري اما داشت ، را كلاسشان رتبه بالاترين فارغالتحصيلي زمان در او گرچه
تا حتي احساس اين !باشند كرده دوره فرانسه نخبه كودكان را انگارگدايي ;ميكرد غريبگي
كه كارهايي از بسياري".يافت ادامه نيز شد روشنفكران جماعت از بخشي خود او كه زماني
در تايمز نيويورك روزنامه با مصاحبهاي در او ".است بوده نرمال اكول به واكنشي كردهام
شديدا بودم نشده جامعهشناس اگر ميكنم فكر من":است گفته اين علاوهبر سال 2001 ،
".داشتم وحشت دنيايي چنين از واقعا.ميشدم ضدروشنفكر
جنگ آغاز زمان در درست سال ، دو مدت به و كرد تدريس الجزاير دانشگاه در سال 1958 از
دل از كتابش نخستين.داد ادامه كار اين به فرانسه ، از استقلال كسب براي الجزايريها
و ليل در تدريس منظور به كه اين از پس."الجزاير جامعهشناسي":آمد بيرون تجربه همين
را سال 1962 تقويم زمان اين در.كرد ازدواج پريسار كلر ماري با بازگشت ، فرانسه به پاريس
.ميداد نشان
پيشرفتهايي دليل به توجيهپذيري شكل بورديوبه گرچه
جامعهشناختي و اجتماعي عمومي نظريههاي به كه
جامعهشناسي بود معتقد شخصا اما مشهوراست بخشيده
انديشهها تمام مركزي هسته حقيقت پرورشدر و آموزش
اعمالجامعهشناسانهاست و |
|
در سال 1984 در و) فرانسه در "سليقه داوري اجتماعي سنجش:تمايز" كتاب سال 1979 در
جامعهشناسي مهم كتاب ده از يكي بهعنوان كه است كتابي همان اينشد منتشر (انگلستان
آثار از ديگر برخي.است شده انتخاب جامعهشناسي بينالمللي انجمن سوي از بيستم قرن
"آكادميك انسان" ،"قدرت عرصه در نخبگان مكاتب دولت ، اصالت":از عبارتند بورديو تاثيرگذار
اجتماعي رنج:جهان وزن":تازهتر همه از و "تلويزيون درباره" ،"پاسكالي انديشههاي" ،
".معاصر جوامع در
كه است اين دادن نشان من آثار غايت":گفت تايمز نيويورك به ژانويه 2001 در بورديو
و تشخيص در آنها.نيستند كوچك تاثيرگذاراني يا ساده عاداتي پرورش ، و آموزش و فرهنگ
بسيار تفاوتها اين توليد باز در و اجتماعي طبقات و گروهها ميان موجود تفاوت تصريح
.بود "فرانس دو كولژ" در تدريس اعتبار با كرسي صاحب بورديو سال 1981 از ".دارند اهميت
ساختگرايي
در البته بدانيم (Structurationist) بندگرا ساختار يك را بورديو پير است بهتر احتمالا
يك بهعنوان بورديو.است "ساختاربندي" تعبير مروج واقع در كه گيدنز آنتوني كنار
جهان اين از كوشيد دهه 1960 طول در دهه 1950 ، در فرانسه ساختگرايي مكتب دانشآموخته
پي در وي.دهد شكل را شخصياش جامعهشناسانه انديشه بعد دهه دو خلال در و بگيرد فاصله
.كند تلفيق تجربي ژرفنگري با را نظري سختگيري تا برآمد انتقاديتر و تحليليتر مفهومي
با مواجهه براي را جامعهشناسانهاي - مفهومي روششناسي كوشيد او منظور اين به
ميخواست آثارش در بورديو خلاصه بهطور.ببيند تدارك وسيعتر سطحي در اجتماعي پديدههاي
بورديو تلاشهاي درباره مايليد اگركند واژگون را عمل و ساختار ميان مرسوم تمايز
پس:جامعهشناسي" لمرت ، چارلز كتاب هفتم فصل به ميتوانيد آوريد دست به مفيدتري اطلاعات
.كنيد مراجعه (ويو وست انتشارات) "بحران از
پرورش و آموزش جامعهشناسي سوي به
و اجتماعي عمومي نظريههاي به كه پيشرفتهايي دليل به توجيهپذيري شكل به بورديو گرچه
در پرورش و آموزش جامعهشناسي بود معتقد شخصا اما است ، مشهور بخشيده جامعهشناختي
.است جامعهشناسانه اعمال و انديشهها تمام مركزي هسته حقيقت
نهايي هدف كه بود باور اين بر مبتني پرورش و آموزش جامعهشناسي به بورديو عنايت
از ترتيب اين به.است غالب نخبه /طبقه اجتماعي توليد باز پرورش و آموزش "نظامهاي"
.نشست خواهد ارزيابي و تبيين به را فرضيه اين پرورش و آموزش جامعهشناسي بورديو ديدگاه
خاطري دغدغه چنين بريتانيا در پرورش و آموزش جامعهشناسان كه زماني همان از مشخصا
در عميق تاثيري آثار اينميآيند شمار به برجسته عطفهايي نقطه بورديو آثار داشتند ،
جامعهشناسي.داشتهاند ميشود ، ناميده "پرورش و آموزش جديد جامعهشناسي" آنچه پيدايش
به را پرورش و آموزش جامعهشناسان نگاه و شد ظاهر دهه 1970 اواخر در پرورش و آموزش جديد
.داشت معطوف - جامعه نگاه از - اطلاعات ارزشمند شكلهاي از پرسش سوي
توليد باز فرهنگي ، سرمايه ملكه ، زمينه ، :بورديو تاكيد مورد مفاهيم كه است جا اين
- ميكنند پيدا پرورش و آموزش جديد جامعهشناسي در عمده نقشي فرهنگي پاكسازي و فرهنگي
.هالي دوگ و كدي نل نظير بريتانيايي جامعهشناسان آثار كنار در البته
از شبكهاي صورت به را آن و ميداند "عرصه" يك را پرورش و آموزش بورديو خلاصه بهطور
ايجاد پذيرفتهاند ، را بازي قواعد كه عاملاني سوي از كه ميكند تعريف عيني موقعيتهاي
براي گوناگون انحاي به رقابت آنها واسطه به كه هستند موضوعاتي بازي قواعد - است گشته
باز بورديو ديدگاه از پرورش و آموزش كاركرد واقع در.ميشود امكانپذير فرهنگي سرمايه
را هدف اين ميتوانند پرورش و آموزش نظامهاي ميگويد او.است مسلط طبقات فرهنگي توليد
.كنند برآورده غالب طبقات آن عمل شكلهاي و ارزشها هنجارها ، به دادن امتياز طريق از
اين.ميگويد بورديو كه هستند "فرهنگي سرمايه" همان الخ ، و ارزشها هنجارها ، اين
طبقه هر.است مسلط طبقات ذهن ملكه كه هستند چيزي آن تشكيلدهنده الخ و ارزشها هنجارها ،
را "فرهنگي سرمايه" مسلط و غالب طبقات ملكات فقط اما دارد ، ذهن در ملكههايي يا عادات
عناصر ذاتي برتري به وابسته مسلط طبقات ملكات مسلط موقعيت كه دانست بايد.ميدهند تشكيل
را خود خردهفرهنگ قادرند كه است طبقات اين اجتماعي قدرت نتيجه بلكه نيست ، ملكات آن
مهر زننده صرفا پرورش و آموزش رسمي نظام ترتيب بدين.سازند جامعه كل فرهنگ به تبديل
طبقات در كه كودكاني.است كودكان كردن اجتماعي ابتدايي نهاد كه گونه همان - است تاييد
از مسلط ذهني ملكههاي با متناسب را شدن اجتماعي روند تولد بدو از ميآيند دنيا به مسلط
حالي در.است گشته ايجاد آنها محض كه ميشوند پرورش و آموزش نظام وارد و ميگذرانند سر
.ميدهد ارائه را تعارضي و رقابتي ارزشهاي كه شد خواهند نظامي وارد ديگران كه
و كمبريج نخبهگرايي خصوص در روزها اين كه را مباحثي است ممكن بريتانيايي دانشجويان
اقليتهاي" خصوص در و برخاستهاند كارگر طبقات از كه دانشگاه داوطلبان خصوص در آكسفورد ،
محافل عوض در امادهند قرار توجه مورد را ميشود مطرح بريتانيا رسانههاي در "قومي
!ميدهند قرار توجه مورد را "سلطنتي هوايي نيروي" نخبهگيرايي بريتانيا دانشگاهي
را آنهايي همه يعني داشت ، خواهد معكوس كاركردي ميشناسيم ترتيب بدين كه پرورشي و آموزش
".ميكند محروم" بالا نقاط به رسيدن از هستند فرهنگي سرمايهاي فاقد كه
فرهنگي واسطههاي
خورده گره بورديو ، پير فرانسوي ، جامعهشناس نام با ماهيتا "فرهنگي واسطههاي" مفهوم
مفاهيم و "فرهنگي سرمايه" درباره او كار زمينه در بايد را ايده اين دليل همين به.است
بورديو كه هستند چيزي آن اعضاي فرهنگي واسطههاي.داد قرار "بدنه" و "ملكه" به مربوطه
مشاغل در نوعا بورژوازي خرده "تازه" پاره اين.ميگذارد جديد بورژوازي خرده را اسمش
.ميشود گرفته كار به اجتماعي طبي ، مراقبتهاي و "خلاق"
و نمايش مستلزم كه ميكند باز مشاغلي كليه در را خودش جاي جديد بورژوازي خرده"
".ميآورند فراهم را نمادين خدمات و كالاها كه نهادهايي كليه در و...هستند بازنمايي
(ص 359 - تمايز)
و مصرف كه شدهاند گرفته خدمت به حرفههايي در "فرهنگي واسطههاي" كه ، آن سخن كوتاه
جامعهاي" به قدم ما كه آنجا تا مشخصا.ميبخشند ارتقا را "مصرفگرايي" كلي بهطور
اين بهعلاوه.جامعهاند از توجه قابل و مهم بخشي كارگران گروه اين ميگذاريم ، "مصرفي
نقشي نيز رسانهها از تحليل هرگونه در گروه اين كه است روشن اندازه همين نيز حقيقت
تبليغاتي ، كاركنان كه كنيم اذعان بايد بنابراين.دارد معني با و مهم بسيار
تا بورديو.جديدند بورژوازي خرده اين اعضاي تلويزيوني توليد گروههاي و روزنامهنگاران
بيان را گروه اين نگرشي و اجتماعي ويژگيهاي از خصوص به مجموعهاي كه ميرود پيش جا آن
واسطههاي" و ملكه عنوان تحت آن به كه است چيزي همان اين بورديو قاموس در.ميكند
.ميشود ارجاع "فرهنگي
و حرفهاي موقعيت عليه خاص "انزجاري" را آنها كه ميگويد بورديو مثال اولين بهعنوان
بالاتر تحصيلات خاطر به را صوري شايستگيهاي افراد اين اغلب.ميبخشد شخصيت اقتصاديشان
و اجتماعي پايگاه در شايستگيها اين بروز دارند انتظار اما ميدهند بروز خود از
از بالايي سطح شان"تحصيلات" خاطر به گروه اين اعضاي.بگذارد مثبتتري تاثير درآمدشان
به نسبت دوسويه نگرشي انزجارشان ، خشمو خاطر امابه.ميدهند ارائه را "فرهنگي سرمايه"
و دنبال به كه واميدارد را گروه اين اعضاي دوسويهنگري ، اين.دارند فرهنگي سرمايه اين
يعني قانوني و شده تثبيت فرهنگ از تمرد.باشند فرهنگي و نمادين تمرد مختلف اشكال حامي
خواهند حمايت فرهنگي اشكال قبيل اين از گروه اين بورديو ، نظر به (فرهنگي سرمايه) همان
عنصر كه ميدهد نشان بحث در بورديو.موسيقايي بديل اشكال و سينما تخيلي ، - علمي ;كرد
.است پايين و بالا فرهنگ تلفيق گروه ، اين حمايت مورد "بديلهاي" تمام ضروري
- است معاصر فرانسه درباره مردمنگارانه مطالعهاي كه (جهان وزن) كتابش آخرين در بورديو
قالب در بسياري شواهد -بود سنتي مردمشناسي يافته تربيت اصل در بورديو كه كنيد توجه
نمونه بهعنوان.ميآورد فراهم هستند "فرهنگي واسطههاي" او نظر به كه افرادي با مصاحبه
او با مصاحبه و است ، سياسي روزنامهنگار يك كه ،.ك سباستين با گفتوگو به ميتوانيد
عنوان تحت گفتوگويي يا و شده چاپ كتاب تا 528 صفحات 514 در "آكادميك تقدير" عنوان تحت
.مراجعهكنيد گرفته ، انجامد هلن نام به فيلم تدوينگر يك با كه "همكار و همسر"
نوليبرالگرايي نقد
مقايسه اينكردهاند مقايسه گيدنز ، آنتوني بريتانيايي ، جامعهشناس با را بورديو
قرار توجه مورد كلينتون بلر "سوم راه" درباره را بورديو نظر ما كه زماني احتمالا
بر مبتني كه بلر ، - كلينتون نوليبرالگرايي بورديو ، نظر به.شكست خواهد فرو ميدهيم ،
پرورش ، و آموزش بهداشت ، خصوص در اجتماعي بزرگ دستاوردهاي محافظهكارانه شدن برچيده
تناقضي بود ، ريگان - تاچر دوره طول در رفاه دولت اجتماعي تامين و كار به مربوط مسائل
بورديو.است مليگرايانه خودستايي انواع شامل كه نمادين ضدانقلاب يك:است آورده پديد
دنبال به واقع در چون مينمايد ، مترقي را خود اما است محافظهكارانه عميقا اين ميگويد
عرصه در خصوصا) است ابتدايياش بسيار جنبههاي از برخي در گذشته نظم مجدد استقرار
به معطوف اصلاحات بهعنوان را تسليم و رفت پس ارتجاع ، ترتيب اين به و (اقتصادي روابط
به زبان هم شاهدش:ميزند جا آزادي و وفور از تازه كاملا دوراني به منتهي تطور يا جلو
.است اينترنت يا شبكهاي تجارتخانههاي حول پرآوازه گفتمان و "جديد اقتصاد" اصطلاح
و ميگيرد انتقاد باد به را او نادرست سوسياليسم ائتلاف و ژوسپن ليونل تندي به
بورديو
مهاجران دسته آن از همچنين او.ميشود حملهور شرودر - ژوسپن - بلر "نئوليبرال مثلث" به
توجيه را خود حضور قانونا نميتوانند اما حاضرند فرانسه در ميكندكه دفاع بيمدركي
.ميدهد قرار حمله مورد را شدن جهاني اوكنند
بورديو شده ، نوشته سال 1999 در كه "بازار استبداد عليه:مقاومت روند" نام به كتابي در
.ميكند تاكيد شدن جهاني خزنده نفود عليه مبارزه در روشنفكر وظيفه بر
از سياستمداران داشتن باز "...جهان وزن" اثرش ، آخرين در بورديو اصلي هدف رو اين از
.بود اجتماعي روابط خصوص در كوركورانهشان خوشبيني
4_ ايراني هرمنوتيك
معنا از متكلم مراد
يوسفي روحالله
معنايي كلامش در متكلم آيا" كه پرسش اين طرح ميكنم فكر هرمنوتيك ، بحث به ورود براي
بناي سنگ و شمرد باب فتح بهعنوان را آن ميتوان و باشد بجا و مناسب "ميكند؟ مراد
كامل را آن ديگر پاسخهاي و پرسشها طرح با تدريج به و گذاشت را هرمنوتيك معرفتي هندسه
.كرد
در و است برخوردار اهميت از نيز طبيعت و هستي با ارتباط در سوال اين طرح البته
مبحث آغاز نقطه هستي "معناداري" اينكه توضيح.است مهم محورهاي از يكي جهانبيني
جهانبيني) رسيد خواهيم جهانبيني نوع يك به نباشيم معتقد آن به اگر كه است جهانبيني
جهانبيني از ديگر نوعي به بدانيم معنادار را جهان اگر و (نهيليستي يا و ماترياليستي
بودن معنادار به بياعتقادي صورت در.(معنوي كلي بهطور يا و الهي جهانبيني) ميرسيم
چيزي كه چرا است منتفي لزوما عالم رازگشايي و معنا كشف براي تلاش و معنا كشف جهان ،
كشف اميد ميتوان باشيم ، باورمند مقابل نظريه به اگر ولي كرد كشفش بتوان تا ندارد وجود
.كرد سعي و كوشش جهت اين در ميبايد عقل حكم به اصولا و داشت را معنا
"هدفداري" آن و است مبتني ديگر پيشين اصل يك بر هستي معناداري كه داد تذكر بايد البته
ديد آفرينش و خلقت فلسفه در هدفي كه دانست معنادار را جهان ميتوان صورتي در.است هستي
انسان آن پي در و جهان هدفداري روي اول قرآن كه است اين.است بيمعني معناداري وگرنه
معناداري آنگاه و نشده آفريده "لعب و لهو" و "عبث" جهان كه ميدهد هشدار و ميكند تكيه
اصول هستي در مضمون و معنا اكتشاف به توصيه ضمن كار فرجام از و ميگيرد نتيجه را
.ميكند استخراج را ديني و توحيدي خاص اخلاق و جهانبيني
خاص معنايي (كتبي يا شفاهي) ميگويد سخن وقتي متكلم كه است اين بحث اكنون حال هر به
كمي پرسش اين طرح شايد ميكند؟ اشاره چيزي به و ميدارد منظور تعبيري به و ميكند مراد
و بگويد سخن علمي و اراده صاحب گوينده و عاقلي ميشود مگر بگويد كسي و برسد نظر به عجيب
نكند؟ مراد خاص معنايي
عاقل متكلم كه باشد كرده ادعا صراحت به كه ندارم ياد به هماكنون من كه است اين واقعيت
اما دهد ، فتوا او كلام معنايي به لذا و باشد نداشته معين منظور كه بگويد سخني آگاهي و
نتيجه كلام دانستن بيمعنا نظريه از جز كه ميشود ديده مطلبي متفكران آراي برخي در گاهي
آن تمام بفهميم كلام يك از معنا صد ما اگر ميگويد سروش دكتر آقاي وقتي مثلا.نميشود
تشكيل و جملهاي اداي هنگام متكلم كه دارد اين جز مضموني است ، متكلم منظور معاني
.(پرداخت خواهيم بيشتر آن به خود جاي در) است؟ نكرده مراد خاصي معاني گزارهاي
خاص معنايي آن از و كند جاري زبان به كلامي مختار و آگاه گويندهاي اينكه حال هر به
پيدا كلامي و گويندهاي چنين نه ميكنم فكر كه چرا است بديهي امر يك انكار نكند ، مراد
براي كردن استدلال لذا.شود متكلم كلام معناداري منكر ميتواند عمل در كسي نه و ميشود
"آفتاب دليل آمد آفتاب" كه چرا محال ، حدودي تا شايد و است دشوار نيز شده ياد مدعاي اثبات
آن ، بودن قطعي و عيني اصل بر تكيه و آن خود در دقت و تامل جز بديهي امور براي و
اله لا انه شهدالله) ميكند خودش شناخت درباره خداوند كه كاريداشت نميتوان توصيهاي
كه هوا مانند) نشود حس و درك بداهت فرط از بديهي امر است ممكن چند هر.(هو الا
.(نميشود حس اما است واقعيت عينيترين
متكلمي واقعا اگر گفت ، (شبههاستدلال يا) استدلال بهعنوان بتوان شايد حال عين در اما
اصل اين بر را بنا و ميدهند گوش آن به مخاطبان چرا نميكند ، مراد كلامش در خاصي معناي
كه دارد وجود مخاطبي واقع عالم در آيا بفهمند؟ را متكلم مراد بتوانند كه ميگذارند مسلم
باشد؟ نداشته را كلام معناي فهميدن انتظار جملهاي ، حتي و متني خواندن و كلامي شنيدن از
(غيرمستقيم يا مستقيم مخاطب) خود مخاطب از و بگويد سخني كه هست گويندهاي سو آن از يا
كلام" عبارتي به اصولا دريابد؟ را پيامش و كند درك را او مراد كه باشد نداشته انتظار
در را حكمت و اراده و عقل نميتوان و دارد منطقي ملازمه "بودن معنادار" با "عاقل انسان
.نكرد قبول را او كلام معناداري و پذيرفت گويندهاي
و مقاله يا و ميكنيم گوش سخنراني يك به اگر شما و من.نيست اين جز نيز واقعيت در
با ميكنيم ، صرف را خود وقت ساعتها بسا چه و ميبينيم فيلمي حتي يا و ميخوانيم كتابي
و سناريست يا و كتاب و مقاله آن نويسنده و كلام آن گوينده كه است مسلم پيشفرض اين
را معنا آن بكوشيم بايد شما و من و است داشته خاصي منظور و معنا فيلم ، آن كارگردان
و كنيم كشف را منظور فيلم ، در حركات يا و كلام لابهلاي در نهفته پيام آن از و دريابيم
يا و كرد نخواهيم گوش بيمعني فيلم يا و متن يا و سخن به لحظه يك حتي وگرنه.بفهميم
.ديد و خواند نخواهيم
براي فقط كلام ، در معناداري بودن قطعي اينكه آن و است ذكر قابل نكته يك پايان در البته
و "عقل" چون صفاتي روي پيوسته دليل همين به و است مختار و اراده با و عاقل گوينده
.ميكنيم تاكيد "اختيار" و "اراده"
غيرارادي و خاص حالات در مجبوري انسان يا و ديوانهاي است ممكن كه معناست بدان مدعا اين
و باشد نداشته خاص معناي كه دهد انجام حركتي يا و بگويد سخني (تجاهل يا و خواب مانند)
.است خارج ما بحث حوزه از و است استثنا اقوال نوع اين لذا و باشد بيمعني اساسا يا
جلوه لغو و بيمعني عادي بينندگان و شنوندگان براي رفتار يا كلامها ، همان كه بگذريم
.باشد الهامبخش و معنيدار كاملا ميتواند روانكاوان و روانشناسان براي ولي ميكند
برد كار به زياد سخنانش در را "رشته آش" يا "سيبزميني" كلمه ديوانه يك است ممكن مثلا
حسابي هيچ و بخنديم آن به هم ما و كند استفاده خاص واژههاي آن از ربط با و بيربط و
و نباشد چنين است ممكن اما دهيم ، نسبت او ديوانگي و سفاهت به صرفا و نكنيم باز آن براي
.باشد او زندگي از خاصي حقايق از كاشف سخنان نوع آن در عميق تامل و دقت
فرهنگ حاشيه
هابرماسي پارادوكس
يورگن ديدگاههاي مورد در خبري گفتوگو گزارش نشريه اخير شماره صفحات آخرين در
ديداري جريان در هابرماس گويا.است شده درج ايران درباره آلماني ، جامعهشناس هابرماس ،
درباره بحث به آلمان در تمدنها گفتوگوي بينالمللي مركز نماينده مصلح ، علياصغر با
بيشتري علاقه با ايران به سفر از پس هابرماس مذكور نشريه گزارش به.است پرداخته ايران
حال در وي.ميكند دنبال را آمريكا و اروپا با ايران و اسلام عالم روابط به مربوط مسائل
با است مايل و دارد ايران سياسي و اجتماعي فرهنگي ، وضع درباره توجهي قابل اطلاعات حاضر
گزارش.شود آشنا بيشتر ايراني روحانيان و دانشگاهيان متفكران ، فكري گرايشهاي و علايق
اجتماعي ساختار جاذبه و ايراني تمدن و فرهنگ به علاقه ضمن هابرماس كه است آورده گفتوگو
متفكران از نمونهاي را او و ميبرد نام محمدخاتمي از احترام با همواره وي ، براي ايران
وفاق و صلح و گفتوگو طرفدار فكري جريانهاي پيدايش در كه ميداند اسلام جهان
تمدن مباني به خاطر تعلق ضمن هابرماس.داشتهاند مهمي نقش اخير سالهاي در بينالمللي
فرهنگي مباني و مختصات فهم و گفتوگو لزوم بر همواره خود ، فلسفي اصول براساس مدرن ،
و مواضع آخرين جوياي مشتاقانه مصلح با ديدارش در لذا است ، كرده تاكيد غيرغربي جوامع
نتايج جمله از.است بوده دانشگاهيان و روحانيان گرايشهاي و ايراني متفكران دستاوردهاي
غربي فيلسوفان انديشههاي تلفيق نحوه چگونگي به بردن پي ايران به هابرماس سفر توجه قابل
در پوپر و هايدگر آراي تفسير نحوه نمونه بهعنوان كه بود اسلامي تفكر و فرهنگ عناصر با
ايران سياسي اجتماعي ساختار فهم كه است معتقد هابرماساست بوده شگفتآور وي براي ايران
عصر با متناسب قرآن فهم براي ايراني روحانيان كوشش وي نظر به.ميطلبد عميقي مطالعه
آشنايي حد در":ميكند نقل هابرماس قول از گفتوگو گزارش.است تامل و توجه شايان مدرن
او برابر در همه و است كرده خلق واحدي خداي را انسان كه آموزه اين قرآن ، و اسلام با من
و مسلمانان ميان همزيستي و تفاهم گفتوگو ، براي را زمينه مهمترين ميتواند يكسانند ،
است ضروري ديگر زمان هر از بيش امروز هابرماس نظر به ".كند فراهم غيراسلامي ملل ساير
و تحقيق مدرن جامعه در انساني حقوق مورد در خود اعتقادي اصول براساس اسلامي متفكران كه
.كنند تفكر
از يكي با ايران به سفرش از مراجعت از پس هابرماس.دارد انحرافي نكته يك گزارش اين
شرح به مصاحبه اين در اوبود كرده مصاحبه ايران به سفرش درباره آلماني ، مجلات بهترين
توضيح آلماني مصاحبهگر به و بود پرداخته سفرش نتايج بررسي و ايران مورد در ديدگاههايش
فرهنگي مباحث به علاقهمندان و است بوده چه ايران به سفر از دستاوردش كه بود داده
خاطر همين به و خواندهاند صفحه همين در را مذكور مصاحبه از عمدهاي بخش ترجمه احتمالا
را مصاحبه آن در هابرماس گفتههاي و بياورند فشار خود حافظه به اندكي دارند حق كه است
درباره هموطن نشريه يك با مصاحبه در آلماني جامعهشناس آنچه.كنند مرور ذهنشان در
كرده نقل او از گفتوگو گزارش كه آنچه از نشاني بود ، گفته ايران به سفرش رهاوردهاي
مصاحبه آن انجام از كه ماهي چهار سه فاصله در عزيز آلماني اين چرا نيست معلوم.ندارد
ببيند كه است اين پي در "مشتاقانه" و شده علاقهمند ايران مسائل به حد اين تا ميگذرد
يك در حضور شايد كه است درست.ميكنند چه و ميگويند چه پارسي متفكران و روشنفكران
دچار را گرانقدر جامعهشناس حدي تا دولتي ، سازمان يك فرهنگي نماينده با رسمي گفتوگوي
ديدار همين در هابرماس گويا گرچه.است خوبي چيز هم انصاف آخر اما باشد كرده رودربايستي
كرد نخواهند باور ايرانيها مطمئنا ;است زده همنژادش آرياييهاي به مختصري تلنگر هم
توسط "اسلامي تفكر و فرهنگ عناصر با غربي فيلسوفان انديشههاي تلفيق" از هابرماس كه
خبر هم بيچاره جامعهشناس روح احتمالا.باشد شده خشنود و شگفتزده ايراني متفكران
است ، داده دست او به كه حيرتي.يافت دست عظيمي تلفيق چنين به ميتوان چگونه كه ندارد
پسران و دختران پارههاي كاغذ كردن امضا هنگام كه بوده حيرتي همان جنس از احتمالا
اشارات برخي در هابرماس كه نبريم خاطر از.است شده دچارش تيمن ، و تبرك باب من ايراني ،
فرهنگي مولفه مدرنترين كه ايراني ، اصلاحطلبي پروژه به خوشي روي اساسا پراكندهاش
...و كنيم كم تعارف ازاست نداده نشان هم ميرود شمار به امروز ايران
عربي ابن بينالمللي سمينار
اين سهشنبه و دوشنبه دارد قصد (فلسفه و حكمت انجمن) ايران فلسفه و حكمت پژوهشي موسسه
ساعت 15 دوشنبه كه سمينار اين در.كند برگزار عربي ابن محيالدين درباره سميناري هفته
و ايران از سخنرانهايي ميشود ، برگزار تا 18 و 15 تا 12 ساعت 9 سهشنبه و تا 18
پابلو:از عبارتند سمينار اين سخنران ده.پرداخت خواهند خود مقالههاي ارائه به اسپانيا
دانشگاه) پالژا ويكتور ;(سويل دانشگاه) آنتون آنتونيو خوزه ;(سويل دانشگاه) بنيتو
غلامرضا ;(تهران دانشگاه) ديناني ابراهيمي ;(مورسيا دانشگاه) كارمونا آلفونزو ;(بارسلون
شيخالاسلامي ;(تهران دانشگاه) جهانگيري ;(ايران فلسفه و حكمت پژوهشي موسسه) اعواني
.(تهران دانشگاه) محقق ;(بهشتي شهيد دانشگاه) داماد محقق ;(تهران دانشگاه)
موسسه پلاك 6 آراكليان ، خيابان لوشاتو ، نوفل خيابان:است قرار اين از برگزاري محل آدرس
.ايران فلسفه و حكمت پژوهشي
|