نميفهمند را همهچيز همه
هنر حاشيه
بيمرز طراحان

نميفهمند را همهچيز همه
مرادي علياكبر با گفتوگو
1_ تنبور موسيقي و موسيقي درباره
رسائل اميرحسين
شهرنازدار سيدمحسن
جمع جوري يك خودتان هم بعد ،(كردي لهجه ته با) ميزنيم گپ داريم و نشستهايم حالا گفت
.كرد جور و جمع را آن بتوان بعد تا شود ضبط بايد بالاخره خوب گفتيم.ديگر كنيد وجورش
نشست اين اصلي باني واقع به كه معطريان رضا ولي ميشديم سرد داشتيم هم ما.ميرفت طفره
وقتي چند راستشكي تا نيست معلوم ميرود ديگر ندهيد انجام امشب را مصاحبه اگر:گفت بود
يا نبود تهران او يا.نميشد ولي بنشينيم مرادي علياكبر با ميخواستيم كه بود
را شهرنازدار محسن شد انجام گفتوگو اين كه هم شبي جمعه.نميشد هماهنگ ما برنامههاي
بيرون رختخواب از بود گرفته شده جهاني آنفولانزاهاي اين از يك كدام از نبود معلوم كه
به هم اشارهاي نيست بد ديديم ولي نميخواست بهانه اصلا گفتوگو اين شايدكشيديم
حاصل.پاريس در كه ايران و كردستان در نه هم آن.باشيم داشته تنبور مقامات CD سه انتشار
نواي چوندارد پرخوني دل چه كه ميفهميد بخوانيد را مصاحبه اگر.مرادي تلاش سالها
علياكبر آواز و ساز با را شبي تا شد بهانهاي واقع به ما گفتوگوي خالي جايتان.سازش
.انگليسي زبان معلم است ، معلم او ضمنا.كردستان هواي و حال در تهران ، .كنيم سر مرادي
.دارد هم خوبي صداي
بيكرامتيهايي از دردمندانه حديثي كه فرستاديد همشهري روزنامه به مطلبي پيش چندي &
ساز اين با هماكنون كه رفتاري كه هستيد معتقد و ميشود تنبور ساز به اواخر اين كه بود
.نيست درست موسيقي گروههاي يا جوان نوازندههاي استفاده شيوه و نيست آن شان در ميشود
در مطلب اين چاپ به توجه بابوديد نكرده مطرح دلايلي و بود شكواييه يك حد در مطلب
و فرمائيد مطرح را تنبور به بيكرامتي براي موجود ادله ابتدا بحث شروع براي روزنامه ،
.دهيد توضيح را رويه اين دلايل سپس
برخلاف.نبود هركسي دست در تنبور زمان آن در دارم ياد به كودكي دوران از من كه جايي تا
مطرب نام به ميزدند ساز كه را آنهايي و ميدانستند بد را موسيقي كه ديگر جاهاي
كه كساني به ما منطقه در _ است زيبايي كلمه من نظر در هم مطرب البته كه _ ميشناختند
در تنبور من چون ميزدم ، تنبور و بودم ساله كه 87 زماني.ميگفتند درويش ميزدند تنبور
اين و نميرفت راه من از جلوتر ساله پيرمرد 70 ، 80 حتي جايي ، به ورود براي داشتم دست
.چيست درويشي و معناست چه به درويش كه بماند.ميداد نوازنده به ساز كه بود احترامي
و ريش بايد آيا.باشد چگونه بايد درويش نيست معلوم.است شده واژگون درويشي معناي الان
انسان يك اينكه يا باشد داشته زبان بر هو و مدد علي يا پشتسرهم باشد؟ داشته بلند گيس
زميني انسان يك ماوراء و مافوق نيست احتياج.بشناسد را بد و خوب و باشد معمولي كاملا
.باشد
قرار شر را خود دل و دست:ميگويد كه هست زمينه اين در شعري لسان يا و كردي فرهنگ در
.است درويشي كل اينهمين.نده انجام است بد كه كاري بده ، انجام است خوب كه هركاري / بده
.است نهاده ما نهاد در خداوند كه چيزهايي با هستيم زميني خصلتهاي با خاكي انسانهاي ما
.است مربوط خودشان به ميدهند شعار كه هم كساني و باشد اين از بيش نميتواند هيچكس
كه هركس ميكنند فكر.است همين ميشود تنبور از كه سوءاستفادهاي بزرگترين هماكنون
جامعه در درويش يك صورت به را خود بايد كه ميكند فكر هم او و است درويش ميزند تنبور
اما.چنانم و چنيننزديكترم خدا به.بيشترم كمي شما از.درويشم من بگويد.كند معرفي
در تنبور كه است درست.نيست بيشتر ديگران از ميزند ديگري ساز يا تنبور كه كسي عملا
نسبت چقدر خداوند كه بينديشد بايد او اما دارد را خود خاص ارزش لسان يا جمعيت ما ميان
در بيخطري و بيريا همدم و است عشق كه است انداخته راهي به را او كه داشته لطف او به
بگذارم بلند سبيل و ريش ميزنم تنبور چون نيست احتياج كه برسد اين به بايد.دارد زندگي
كار.بكنم ديگر كار آن بروم خلوت به چون حافظ قول به و باشم داشته آنچناني كسوت و
پشت و دهد جلوه دنيا به لاقيد و درويش يا صوفي يك صورت به را خود انسان كه نيست درستي
.است موسيقي يك باشد ، ساز يك آنكه از قبل تنبور اينكه مهمتر مسئله.باشد ديگري طور قضيه
زير و چپ و راست كه هم تنبور و ميزنم ديگري ساز يا سهتار يا تار من كه نيست اينطور
داشته هم خوبي استاد و باشد مداوم اگر تنبور يادگيري.بزنم ميتوانم تنبورهم پس دارد
مملكت اين در امابگيرند ياد را مقامات و اوليه اصول كه ميكشد طول سال باشد 56
معلوم كه _ ميبينيم خمار چشمهاي با كت از بلندتر سفيد پيراهن و بلند گيس با را افرادي
.ميزند لطمه موسيقي و تنبور تقدس به اين.دارد دست در هم تنبور يك و _ كرده چكار نيست
ايراني مضرابي سازهاي پدر عنوان به است ، مقدس لسانيها يا براي آنكه بر علاوه تنبور
.ميدهد احترام شما به بگذاريد احترام آن به اگر.گذاشت احترام آن به بايد و است ارزشمند
راه شما به شويم ، وارد ريا با و غلط اگر اما.ميدهد حال شما به كنيد ، تا درست آن با
آموزش نحوه در گذشته اينها از.شد نزديك آن به راحت خيلي بتوان كه نيست چيزي و نميدهد
شاگرد و ميكنند درست تشكيلاتي يكدفعه ميزنند ساز روز كه 5 كساني.برپاست بلبشويي نيز
دختر:ميگويند گرفتيد؟ ياد چه":ميپرسيم رفتند تنبور كلاس به كه كساني از.ميگيرند
موسيقي دنبال به اگرندارند تنبور به ربطي هيچ كه "عارف شيداي خراسان ، نوايي شيرازي ،
اگر.ميزدند دوتار ميخواستند ، خراساني اگر ميرفتند فارس موسيقي دنبال بودند ، فارس
خاص وسيله موسيقي ، هر مملكت اين در خوشبختانهميزدند تار سه ميخواستند ، سنتي موسيقي
داشت نظر در بايد ابتدا.ميكنند مخدوش را كار باهم مشكلات اين همه.دارد را خودش
سنتي موسيقي رديف اندازه به تنبور.است موسيقي يك باشد ، ساز يك اينكه از قبل تنبور
.بگذريم راحتي به آن كنار از است حيف.است غنيتر خيلي هم رديف از و دارد ملودي ايران
ميكنيد گوش سنتي ظاهر به ملودي يك وقتي
جاي فلان در كه را كردي ملوديهاي ميتوانيد
كنيد پيدا دارد خاص نام كردستان |

|
به اينكنيم حك بدي نقش آن روي سوهان با و كنيم پيدا عتيقهاي زيرخاك از كه است آن مثل
ميخواهد هرچه هركس و ندارد كاري كسي با كسي متاسفانه اماميزند لطمه مملكت فرهنگ
يا لارستان آهنگ فلان ميشود معلوم ديگر سال نيست200 معلوم بدل و اصل.ميدهد انجام
همه.است بوده ديگري جاي مال خراسان آهنگ فلان و است بوده كردستان مال خراسان ،
اين در كه فرهنگهايي از نهايتا و ميشود قاطي غيره و حالتها و تكنيكها و مضرابها
هريك باطن و ظاهر و نميدهد را خودش بوي گلي هيچ است ، گلستان يك مانند و داريم مملكت
.ندارد ديگري چيز فرهنگ همين جز به كه است ملتي متوجه ضرر اين نهايتا و.است متفاوت
تنبور فرهنگ و ساز به متن از خارج ادبي منتقدان قول به كه است لطمههايي اينها
موسيقايي جنبه از آيا اما.است اينساز پشت كه است فرهنگي متوجه درواقع و ميخورد
تغيير طوري را نواختن شيوههاي يا مقامات كه شود وارد لطماتي درازمدت در كه دارد امكان
و موسيقي و ساز اين اصول با كه باشيم مواجه تنبور عنوان به چيزي با آينده در كه بدهد
.باشد متفاوت مينواختند گذشتگان كه آنچه
يا تنبور 13 آنكه جاي به مثلا.آمد خواهد پيش اينها تمام كند ، پيدا ادامه وضع اين اگر
يا.داشت خواهد سيم تار 6 مثل يا داشت خواهد پرده سهتار اندازه به باشد داشته پرده 14
است قرار اگر.ماند نخواهد باقي چيزي موسيقي نظر از و شوند قاطي مقامات و آهنگها اينكه
دهيم ارائه ديگري طور را آن و گيرد انجام سنتي موسيقي و ايراني مقامهاي مورد در كاري
كنيم ، داخل آن در را غربي كلاسيك موسيقي يا همجوار كشورهاي موسيقي مثال بهطور كه
موسيقي تلفيق شورا اين در.شود انجام موسيقيها تمام به آگاه شورايي توسط بايد اينكار
ميداند خوب را خود موسيقي هريك كه كساني توسط خراسان يا تنبور مقامي موسيقي و سنتي
كمك موسيقي به چقدر است ، نزديك واقعيت به چقدر كار اين كه شود ارزيابي و شود مطرح
فكر اين ميگويد و ميكند را خودش كار هركس كه درحاليميزند ضرر آن به چقدر و ميكند
و فكر بدون كارهاي گذاشت كنار را خودخواهيها بايد.بكنم را كار اين ميخواهم و است من
خراب را اذهان فقط و مييابند ادامه چندسالي حداكثر.ماند نخواهند پايدار فرهنگكوبانه
.ميزند لطمه بيشتر خيلي كه باشد هم مشهور افراد طرف از نخواسته خداي اگر و ميكنند
شاگردانشان كه ميكنند شكايت هم همسالانتان و شما از پيش نسل دو يكي موسيقيدانهاي
موسيقي اصالت به موسيقي ، مختلف گوشههاي تركيب يا نواختن شيوه در نوآوريها و بدعت با
لطماتي و خسران متوجه نيز شما همنسلان و زدهاند لطمه _ پايبندند آن به آنها كه _
نزولي روند در حدودي تا هم شما آيا.است جاري و ساري موسيقي در هماكنون كه هستند
.بوديد مقصر موسيقي
.هست هم خوب بلكه نيست بد خود خودي به كند ، نوآوري و باشد خود زمان هنرمند كسي اينكه
عجله همه كه است تاسف باعث.دارد را كار اين انجام صلاحيت كسي چه كه است اين مسئله اما
بيآنكه.كنند مطرح زودتر هرچه را خود ميخواهند سنتي يا مقامي موسيقي هنرجويان.دارند
و ميشوند گود وارد فرهنگي و موسيقايي محكم كولهبار بدونباشند بسته را بارشان
موسيقي بگيريم ، را نوآوري و نبوغ جلوي اگر.كرد نخواهند توليد هم خوبي آثار مطمئنا
كه كسي ولي.زد را همينها ابد تا نميتوان.دارد مقام تنبور 72.مرد خواهد حتم بهطور
.بداند را مقامها و تكنيكها.باشد گرفته ياد را اصول همين بايد كند نوآوري ميخواهد
بسط بسازد ، آهنگ كند ، نوآوري اصول براساس ندارد اشكالي دارد ، هم نبوغ و گرفته ياد اگر
ضمن در.باشد اينكاره بايد شخص و است سختي كار البته كه.كند كمك كار پيشرفت به و بدهد
بيشتر كه پيشكسوت چند با ميدهد انجام كه كاري مورد در.است كل عقل كه نكند فكر هيچگاه
كه را چيزي تا كند مشورت _ نميفهمند را چيز همه همه ، چون _ كمتر حتي يا ميفهمند او از
.باشند موسيقي جامعه صاحبنظران تاييد مورد ميدهد ارائه
كردستان موسيقي گذشته ، دهه دو در.باشد منطقه آن موسيقي فرهنگ بر مبتني طبيعتا و
موزيسين تعدادي.است شده نزديك شهري موسيقي ساختار به ايران ، نواحي ساير موسيقي كنار در
دست به را شهري رپرتوار موسيقي و شدهاند شهري فضاي وارد كردي زبان و نسب و اصل با
گذاشته تاثير شهري موسيقي ساختار روي است نسبي پديده يك كه زيباييشناسي.گرفتهاند
به.است داده قرار تحتتاثير را شهري موسيقي رپرتوار كردستان موسيقي من نظر به و است
دارم سراغ ايراني آواز از من كه زيباييشناسي آن با ناظري شهرام صداي استاتيك مثال طور
ساختار وارد كردتبارها و كامكارها خانواده كه لحنهايي است ترتيب همين به و است متفاوت
كلام موسيقي تنبور ، موسيقياست كرده پيدا شهري لحن تنبور موسيقي برعكس.كردهاند شهري
كه درحالي بودند ، پرده ده بر مبتني اوليه مقامهاي.است باستاني مقامهاي موسيقي و
تنبور با كه است ميرزاعبدالله رديف رپرتوار بر مبتني ميشوند ساخته هماكنون كه آثاري
كشيدن و تمايز وجه ايجاد براي راهكاري چه اما.است فاجعه من نظر به اين و ميشود نواخته
دارد؟ وجود مرز و حد
گلهاي از گلستاني ميتواند كه مملكتي در كه ميشود آغاز آنجا از مصيبت من نظر به
بوشهر ، تركمنصحرا ، كردستان ، خراسان ، ترك ، موسيقي باشد ، زيبا تنهايي به هريك و متنوع
خدا.ميروند سنتي موسيقي دنبال به همه و ميشوند فراموش همه ديگر موسيقيهاي و بلوچ
.بود شده نابود هم سنتي موسيقي نبودند ، آنها اگر كه بيامرزد را نفر دو يكي اين پدر
در خود منطقه از كه را رديفهايي قلي حسين و ميرزاعبدالله فراهان ، در فراهاني اديبخان
تداعي طور اين و ميدهد تشكيل را سنتي موسيقي رديف كه كردند ضبط و ارائه داشتند ذهن
كه درصورتي.است ايراني خلقهاي تمام به مربوط يعني ما ، ملي موسيقي اين كه ميشود
ديگر جاهاي و صحرا تركمن يا خراسان كردستان ، بوشهر ، در كسي پيش سيسال.نيست اينطور
ارزشمند بسيار هم سنتي موسيقي البته.داشت را خود موسيقي هركس و نميداد گوش سنتي آواز
شاگرداني كه بودند استادهايي و دارد دانشگاه شده ، ثبت شكل اين به كه شكر را خدا.است
در كامكارها خانواده مثلا كه جايي تاشدند استاد خود نوبه به كه كردند تربيت
از رديفي و سازي هركدام بنابراين رسيد ، نخواهند جايي به كردي موسيقي در و كردستان
ياد سنتي موسيقي آواز ترتيب همين به هم خوانندههاميگيرند ياد سنتي موسيقي رديفهاي
ميكنند فكر هستند هنري ارگانهاي راس در كه كساني حتي و جامعه متاسفانه.ميگيرند
غافل داشت وجود مملكت اين گوشه گوشه در كه موسيقيهايي تمام از و است همين ما موسيقي
موسيقي.است نشده ساخته هنرستان يك دارد موسيقي 7_ كه 8 كردستاني در هرگز.شدهاند
يا و سياهچمانه موسيقي ، مثلا.دارد مقام سنتي موسيقي اندازه به تنهايي به خود تنبور ،
كه كامكارها مثل بزرگي خانواده از كه درحالي.است شده فراموش كلا كردستان شمال موسيقي
و غرب كلاسيك موسيقي دنبال تعدادي ترقي ، براي هستند مملكت اين هنرمندان بهترين از
پايگاه يك كردستان كه نميكند فكر اين به كسي و ميروند سنتي موسيقي دنبال به ديگران
باشي ، داشته سنتي لحن بايد ترقي برايهستند سنتي موسيقي نوارها همه.است موسيقايي مهم
در اگر.ندارد وجود منسجمي مكان هيچ.است آموزش نكته مهمترين امانميكنند قبولت والا
قوم ، همان از جوانان باشد ، هنرستان بلوچستان يا بوشهر صحرا ، تركمن خراسان ، كردستان ،
غربي كلاسيك موسيقي دانشگاه در ايراني يك اگر.ميخوانند موسيقي رشته زبان و فرهنگ
ليسانس و كند تحصيل كردي موسيقي رشته در دانشگاه در كسي كه دارد اشكالي چه ميخواند ،
تمرين و يادگيري براي ميخواهد كه كسي.است مسئله شمردن بياهميت درواقع اين.بگيرد
سنتي موسيقي سمت به را آن و كرده خراب را گوش آنها تاي نوار ، 90 صد از بخرد ، نوار
بدتر هم اين از بعدا و.پرده نيم تا ميبرد پرده ربع سمت به بيشتر را ذهن و.ميبرد
هستند حقنشين اهل كه كساني از نفر چند مگر يالسان ، منطقه در و كردستان در.شد خواهد
فقط 10 جمعيت اين از.برسند نفر به 10 جمعا نميكنم گمان.ميدانند را تنبور مقامات
مقدس را آن حتي و دارند تعصب آن به دارد ، تعلق خودشان به كه را مقامات اين نفر ،
.ميخوانند سنتي موسيقي انگار بخوانند ، چيزي كه بخواهيد آنها از اگر.هستند بلد ميدانند
.نيستم خوشبين من كه شود فكري رابطه اين در آنكه مگر ميشود بدتر روز به روز متاسفانه
و زندگي خرج و امور درگير آنقدر هم مردم خود و نيستند فكر اين به ما هنر اولياي زيرا
.نميكنند فكر موسيقي و هنر كار به اصلا كه هستند خوراك و خورد
زماني قدرت هرم در كه دارد وجود سياسي و اجتماعي علوم زمينه در تحليلي اما.است درست
هيچوقت دموكراسي.باشد قدرت هرم زيرين لايههاي از فشار كه ميگيرد شكل واقعي دموكراسي
پديد دموكرات مملكت يك كه داشت انتظار نميتوان ديكتاتور يك از نميگيرد ، صورت راس از
تلاش هيچگاه هستيد ، سرزمين همان از كه هم شما و كردستان اهل موسيقيدانهاي چرا.آورد
زبان و كرده كلاسهبندي را خود موسيقي گرفتند ، فرا را روز موسيقي دانش كه حالا نكردند
همان نواختن و نفر حد 10 در و كنند بيان علمي شكل به را آن و بيابند جهاني و امروزي
ماندند؟ باقي مقامات تعداد
و باشد موسيقي يا فرهنگ يك عاشق چقدر انسان كه برميگردد اين به چيز همه من گمان به
باسوادي جامعه ما جامعه من نظر به.دارد ارزشي و اهميت چه دارد خود كه آنچه بداند
سال هزار قدمت 5 با زنگزدهاي ظرف كه است اين مثل.ندارد گستردهاي جهانبيني و نيست
و نيستيم عاشق ما.كنيم عوض دارد زيبايي ظاهر و آمده ديگري كشور از كه بلوري با را
اما.شود شروع زيرين طبقه از بايد فشار ميگوييد شما.نميكنيم درك را موضوع اهميت
و اوج در كه كسي داريم انتظاري چه واقعااست كم خيلي ما تعداد كه است اين اساسي مشكل
است اين ديگر مسئله.بسوزاند دل من فرهنگ براي و كند نگاه را زيرپايش است ، هرم راس در
خودش موسيقي كرد ، يك مثلا است بهتر آيا كه كنند فكر اين به مسئول ارگانهاي و دولت كه
.برقصد راك اينكه يا بگيرد ياد را خودش رقص كشور ، فلان مبتذل موسيقي يا بگيرد ياد را
.شود سرمايهگذاري بايد راه اين در.را ماهواره فرهنگ يا بگيرد ياد را خودش فرهنگ و زبان
انتظار نبايد كند سير را خانوادهاش شكم ميخواهد تنها كه كسي و بيچيز و فقير مردم از
.باشد سير آدم شكم كه است زماني مال اينها.داشت فرهنگي شاق كار
قومهاي و بخشها نواحي ، فرهنگ كل ماست ، بحث مورد كه موسيقي جز به.ميدهم حق شما به &
رسمي زبان كه ميشود مربوط ما اساسي قانون به نوعي به كه است معضل اين دچار ايران مختلف
اتفاق اينميگيرد شكل پايتخت از كه است همان رسمي آموزشميداند فارسي زبان فقط را
و نفوذ وجود با.شد رسمي مذهب داراي ايران كه آمد پيش صفويه زمان از تاريخي طور به
داشتهاند ، ايران مختلف اقوام به نسبت تاريخ طول در هميشه مركزي دولتهاي كه تبعيضي
تا كه شود حفظ تا كنند منتقل سينه به سينه را فرهنگها اين كه است اقوام خود وظيفه
شده غيرمنطقي رفتارهاي برخي دستاويز امروز شما قول به اما كردهاند را كار اين حدودي
.است
نفر ده همان منطقهاي هر در اگر من نظر به.كرد بايد چكار اما.است همين هم من اعتقاد
.نميشوند فراموش چيزها خيلي باشند عاشق و كنند مسئوليت احساس واقعا كه شوند پيدا هم
چرا.كرد مبارزه جهاني گسترده تبليغات با راحتي به نميتوان.است مهم خيلي تبليغات
فقط 50 اگر باشند؟ محلي يا سنتي موسيقي از بيش پاپ موسيقي شنوندگان ما مملكت در بايد
گوش و كرده پيدا را آنها مشكل با مردم باشد داشته وجود جنوبي آمريكاي سبك از نوار
را خودمان قديميتر آوازهاي يا "حوره" موسيقي اما.است بوليوي مال فرضا چون ميدهند
نميپسندند را اين چرا.دارند زيادي مشتركات بشر نسل بازگرديم عقب به اگر.نميكنند گوش
كمكي هيچ ما به ولي.است گرفته صورت تبليغات آن براي آنكه براي دارند؟ دوست را آن و
ثبت و حفظ را هست كه آنچه حداقل كه است خوب.دارد بستگي عاشق چند همت به فقط و نميشود
بهتر و خوب چيزهاي كه فهميدند و كردند پيدا را خودشان بعدها اقوام اگر تا ميكنند ضبط و
ديد بايد.بازگردند خود وجودي اصل به بتوانند كردهاند ، جانشين چيزهايي چه با را خود
آيا.دهند انجام حركتي ميسوزانند دل فرهنگشان براي كه جماعتي ميدهد اجازه دولت آيا
هنرستان كردستان در مسجد و مدرسه جاي به بخواهد و شود پيدا فرهنگي با و پولدار فرد اگر
ميدهد؟ اجازه دولت سازد ، موسيقي
.است بهتر ايران ديگر نواحي به نسبت كردستان موسيقي وضعيت من نظر به
.است شده جهانيتر خيلي كردها فرهنگ
در بخواهيم اگر امروز همين.دارد وجود صدساله تاريخ و پروپاگاندا يك شهري موسيقي پشت
دوتار يا بوشهر نيانبان بلوچستان ، براي اما.دارد وجود استادي بگيريم ياد تنبور تهران
موسيقي ديگر مناطق در اما هستند ، نفر همان 10 كردستان درنيست استادي هيچ آذربايجان
تاثير تحت كاملا كه است كولي قشر دست به كلا موسيقي مناطقي ، در.است شده مضمحل واقعا
.است گرفته قرار شهر از شده صادر فرهنگ
.است كرده زيادي كمك فرهنگشان حفظ به اجتماعي و سياسي لحاظ به كردها بودن اپوزيسيون
همان ميشود پيدا نوارفروشيها در كه آنچه.است كوليها دست به موسيقي مازندران در
.است گرفته قرار مركزي حكومت ساختار تحتتاثير سادگي به و ميزنند سازشان با آنها كه است
.هستند كرد هستند ، فعال كشور سنتي موسيقي در كه كساني بيشتر نصف كه است دليل اين به
موسيقي وارد را كردي فرهنگ خود با كه ديگران و ناظريها عندليبيها ، كامكارها ، خانواده
لحاظ به شده انجام سنتي موسيقي در آن از پس و انقلاب از پيش كه كارهايي.كردهاند سنتي
گوش را سنتي ظاهر به ملودي يك وقتياست متفاوت كاملا سازها و ملوديها ريتمها ، وجود
.كنيد پيدا دارد ، خاص نام كردستان جاي فلان در كه را كردي ملوديهاي ميتوانيد ميكنيد ،
آسيب كردي موسيقي از ما شهري موسيقي ميكنم ، دنبال من كه شهري موسيقي آسيبشناسي در
مبحث ايناست يافته تغيير كردها وجود خاطر به ما شهري موسيقي و پذيرفته _ تاثير نه و _
از خيلي كه تنبور گروهنوازي مورد در اما.است موسيقي زيباييشناسي به مربوط بيشتر
در موضوع اين آيا _ دارند آن با برنامه اجراي به تمايل هم شهري موسيقي خوانندههاي
دارد؟ تاريخي سابقه كردستان منطقه
.خير دارم اطلاع من كه جايي تا
.باشد بعد به عبدالله سيد گروه از بايد آن سابقه يعني
مثلا.ندارد سال از 30 ، 35 بيش عمري تنبور نوازي گروه.گفت اينطور بتوان شايد بله ،
به چيزي اما.ميزدند تنبور باهم نفر دو اوقات گاهي ميشد ، برگزار جمعي مراسم در وقتي
.نداشت وجود باشند ، هماهنگ باهم كه نوازي گروه عنوان
هنر و فرهنگ در.شد تشكيل كرمانشاه در ديگري و صحنه در يكي گروه دو سال 5051 در
گروه.بودند آمده هم تهران از كه شد تشكيل تنبور نوازندگان از گردهمايي يك كرمانشاه
تقريبا گروهنوازي.داشت هم بيشتري فعاليت شاهآبادي آقاي وجود با و بود خوب خيلي صحنه
.جالبنيست هم زياد تنهايي به تنبور گروهنوازي من نظر به.شد آغاز جا همان از
هنر حاشيه
جهاني زندگي شيوه و معماري
زندگي شيوه كه زماني تا است ، گفته سال 81 معمار جايزه داوري هيات عضو "عليزاده مهدي"
بيافتد اتفاقي هم اگر.بود نخواهد جهان معماري پاي هم نيز ما معماري نشود جهان مثل ما
رخ جهاني خانوادهاي به [رسيدن] جهت در سرعت به ما مملكت در تحولاتي بايد.است بيارزش
باشيم برخوردار ميكند متصل هم به را جهان مردم كه اجتماعي شبكههاي تمامي [از] و داده
برخوردار پيشرفتهتر ويا جهان با مقايسه قابل معماري از كه بگوييم ميتوانيم گاه آن
!نه يا هستيم
:است گفته گذشته به نسبت ايران معماري مقايسهاي وضعيت درباره سوالي به پاسخ در عليزاده
حال در را گذشته ميكنند سعي كه كساني.ندارد خارجي وجود و است ديگر زندگي يك گذشته"
بسيار عملكرد لحاظ به آشپزخانه زماني مثال بهطور نميكنند ، درستي كار كنند زنده حاضر
كلاسهاي حتي ميگيرد صورت خيابانها در پذيرايي [ديگر ] امروز اما داشت ، اهميت
دانشگاه اهميت از اين البته.نيست دانشگاهي كالبد فضاي داخل در [نيز] دانشگاهها
"كلاس" اما ميكند ، حفظ علمي كار نوع هر ضرباهنگ بهعنوان را خود موقعيت بلكه نميكاهد
باشگاه آبگينه تالار در مراسمي در گذشته هفته است گفتني.ندارد را گذشته مفهوم [ديگر]
از بعد مسكوني ساختمانهاي معماران بهترين به معمار 81 جايزه خارجه وزارت ديپلماتيك
صفوي نواب خانه تهران ، در الهيه مسكوني ساختمان اصفهان ، در صدري خانه.شد اهدا انقلاب
تا اول رتبههاي تهران در كامرانيه مسكوني مجتمع و شيراز در شماره 3 خانه اصفهان ، در
.آوردند دست به را مسابقه اين پنجم
موسيقي سال كتاب نامزد درويشي

سال كتاب نامزد بهعنوان درويشي محمدرضا نوشته ايراني دايرالمعارفسازهاي
اول جلد
ستايش مورد اطلاعات دستهبندي و پردازش خاطر به كه اينكتاب اول جلد.شد معرفي موسيقي
نواحي محلي و بومي سازهاي درباره تحقيقي بود قرارگرفته جهاني شاخص موسيقي پژوهشگران
.بود سازها اين دست چيره نوازندگان همچنين و ايران مختلف
.است نهايي ويرايش حال در درويشي توسط كتاب اين دوم جلد يزد ، آفتاب روزنامه نوشته به
سمفونيك اركستر به محضري تعهد
اميدواري اظهار مجلس نمايندگان از يكي":نوشت خود ويژه اخبار ستون در كيهان روزنامه
در موسيقيدان يك تحصيل ادامه براي ايشان ويژه فرمان مثل رئيسجمهور دستورات همه كرد
".دهد نتيجه خارج
:داشت اظهار سندي دادن نشان با ميكرد گفتوگو كيهان خبرنگار با كه مجلس نماينده اين
شخصي خاتمي ، به نامهاي در ميكند تدريس موسيقي ظاهرا كه ب.م نام به خانمي پيش سال سه
رئيسجمهور از و كرد معرفي موسيقي درخشان چهرههاي از يكي را الهاميان محمدرضا نام به
.كند اقدام پاريس موسيقي عالي مدرسه به وي اعزام براي تا خواست
مهندس به خطاب مذكور نامه پاسخ در تاريخ 17/3/78 در رئيسجمهور مجلس ، نماينده گفته به
پس و كنيد پيگيري را آن مسئوليت احساس با شخصا":نوشت ارشاد وزارت هنري معاونت كاظمي
رياست ستاد بايد هم اگر.شود انجام حتما گيرد صورت كاري بايد اگر همهجانبه بررسي از
خداي تا شويد كار به دست نشود ، فوت كار وقت اينكه براي شود معلوم بكند كمكي جمهوري
:است شده يادآور نماينده اين ".نيايد پيش آن هنر و فرهنگ و كشور براي خسارتي ناخواسته
تحصيلياش ارز حواله و گرديد اعزم فرانسه به توصيه مورد شخص رئيسجمهور دستور از بعد"
افزوده همچنين وي ".شد فراهم وي براي اقامتي تسهيلات از استفاده امكان حتي و شد صادر
ارشاد موسيقي مركز و هنري معاونت با استخدامي رابطه نامبرده ;قانوني روال عليرغم":است
خدمت در حداقل فرانسه ، از بازگشت از پس كه نگرفتهاند وي از هم محضري تعهد حتي و نداشته
".باشد ايران سمفونيك اركستر
تورنتو زندان در عقيلي شادمهر اعترافات
بينشپژوه شاهكار ايران ، در عقيلي شادمهر از "نيست خيالي" غيرمجاز آلبوم انتشار پي در
به.است كرده آنها از سرقت به اقدام شادمهر كه داشتند اظهار سخناني طي صفاريان بهروز و
آثار سرقت به خود اينترنتي سايت در عقيلي شادمهر كه ميشود گفته هنر ، آژانس گزارش
شادمهر سايت به مراجعه با.است كرده عذرخواهي او از و كرده اعتراف پژوه بينش شاهكار
:ميخورد چشم به پيغامي چنين عقيلي
كه ميكنم اعتراف و اعلام اينجا در شادمهرعقيلي اينجانب پژوه ، بينش شاهكار دكتر آقاي"
اين من و هستيد جنابعالي شخص "نيست خيالي" آلبوم ترانههاي از بسياري آهنگساز و شاعر
ميكنم خواهش شما از ببخشيد مرا كه اميد اين با خواندهام شما اجازه بدون را ترانهها
عرض با (!نكنيد قطع من روي هم را تلفن گوشي) نگذاريد ميان در مطبوعات با مرا اشتباه اين
هنر ، آژانس گزارش به.كرد خواهم اقدام شما با مالي حساب تسويه به نسبت سريعا مجدد ، پوزش
شبكه روي بر كه حالي در شده ، نوشته كودكانه نثري و عاشقانه شيوهاي به كه پيام اين
نظر به و نشود گذاشته ميان در مطبوعات با كه شده خواسته آن در است رويت قابل اينترنتي
.است ساختگي پيام اين ميرسد
آدرس به شده داده آدرس بلافاصله عقيلي شادمهر سايت به مراجعه از پس كه است حالي در
اين
:كانادانوشت چاپ مجله يك از نقل به قدس روزنامه اخير هفته همچنين.ميدهد محل ديگريتغيير
تورنتو شهر مهاجرت اداره زندان در ويزا به مربوط مسائل خاطر به اكنون عقيلي شادمهر"
آخر در مجله اين ".ميكند آماده ديگر كشوري يا ايران به پرواز براي را خود و است زنداني
سوال اين به پاسخ است؟ ويزا خاطر به صرفا عقيلي شدن زنداني آيا":است پرسيده خود مطلب
".ميسازد روشن آينده را شد خواهد "ديپورت" ايران به او آيا كه
بيمرز طراحان
تصويري فريادهاي
كريمزاده حسن
George (Ehrenfried) Grosz گراس (ارنفريد) جورج
.آلمان / برلين متولد 1893 ، گراس ، جورج - 1
مكان نقل پومرانيا و استولپ شهرهاي به مدام خانوادهاش همراه به خردسالي دوران در - 2
.بازگشت خود زادگاه به خواهرش و مادر با _ گراس كارل _ پدرش مرگ از پس.ميكرد
بود نگذشته چندي.شد منتقل استولپ به دبيرستان در تحصيل منظور به سال 1902 در مجددا
جهت به كه بود ساله شانزده !شد اخراج دبيرستان از سركشي و تمرد خاطر به كه
.شد فارغالتحصيل بعد سال دو و يافت راه "درسدن" هنر آكادمي به طراحي ، به علاقهمندياش
.گزيد اقامت برلين شرق در واقع آپارتماني در نقاش ، فيدلر اريك همراه به سال 1912 در
پس و شد وارد آلمان ارتش به داوطلب عنوان به جوان جورج اول ، جهاني جنگ آغاز با همزمان
.كرد آغاز منسجم طور به را نقاشي و طراحي كار و رفته برلين به نيز جنگ پايان از
با و درآمد دادا جنبش عضويت به بعد سال يك.هستند دوره اين حاصل او جنگ ضد سوژههاي
خاطر به سال 1913 در گراس جورج.كرد تاسيس را دادائيستها آكادمي هرتفيلد ، جان همكاري
جايزه شيكاگو ، هنر انستيتوي طرف از دوستانهاش انسان تلاشهاي و فاشيستي ضد آثار مجموعه
كشورش سياسي جريانهاي طرف از كه است حالي در اين ميكند ، دريافت را "بليراف واتسون"
به او تا ميشود سبب امر همين.ميگيرد قرار آزار و اذيت مورد و شده خرابكاري به متهم
.كند مهاجرت آمريكا به هميشه براي خانوادهاش همراه
منتقد و ناراضي كاريكاتوريست و نقاش يك گراس از جنگ ، صحنههاي در حضور تجربه - 3
ميدانند هنرمنداني نخستين جزو را اوميگيرد هم را نازيها دامن كه آنجا تا ميسازد ،
.كردند حمله هيتلر سياستهاي به كه
و تند شدت به انديشههاي ارائه به گراس تا بود خوبي دستمايههاي جنگ ، از بعد رخدادهاي
گانههاي سه ;جورج.بپردازد سياه ، كاريكاتورهاي و نقاشي تابلوهاي قالب در خود افراطي
فريادهاي بود معتقد و ميدانست جنگ عفريته هداياي تنها را طبقاتي نابرابري و فحشا فقر ،
در نه او پيشبينيآزرد خواهد را خودبين سياستمداران گوش روز يك بالاخره او ، تصويري
توسط كاريكاتورهايش از توجهي قابل تعداد و پيوست وقوع به بعد چندي كه آينده مورد
!شد سوزانده آتش در فاشيستها
از صرفا تا ميداد ترجيح او گاهي.ميشدند اجرا مختلفي متريالهاي با گراس كارهاي - 4
خطي آثار در.ميبرد بهره روغن و رنگ و مو قلم از نيز گاهي و نمايد استفاده مركب و قلم
چنان را خطوط.ميكنند بازي را بافت و هاشور نقش كه هستند خطوط اين گراس ، مركبي و قلم و
.كرد حس را افراد و اجسام حجم نيز و نور منبع ميشد راحتي به كه ميكرد ترسيم ماهرانه
رنگهاي _ خاكستري هارموني ايجاد براي را ويژهاي استعداد نيز روغني و رنگ كارهاي در
.ميداد بروز خود از فضا ، پوچي و سياهي القاي جهت در متفاوت
كه بود اندام و چهره در بديع و فرد به منحصر اغراقهاي گراس ، كارهاي ويژگيهاي از يكي
.گرفت قرار بودند معترف نكته اين به افتخار با كه ديگري بزرگ طراحان منشاء بعدها
.من آريس مارشال همچنين است ، جمله آن از انگليسي استيدمن
براي.همكاريداشت متعددي سياسي و هنري جريانات با خود هنري فعاليت طول در جورج - 5
،"هومور اشپرت" ،"بلاتر گنده فلي" ،"بلاتر لوستيگ" ،"ماليك":قبيل از معتبري نشريات
و كرد منتشر خود طرحهاي از كتاب چندين.زد طرح ديگر ، بسياري و "فاير فنيتي" ،"اسكواير"
،"گبت تيك فانتس" ،"بيلينگاماند دكتر".كرد تصويرسازي نيز ديگران كتابهاي براي
چند هرشدهاند مزين جورج آثار با كه هستند كتابهايي "روتسكن تراگيگ" و "پرولتاريا"
.گشت مشهور آلماني كاريكاتوريست و نقاش عنوان با اما گرفت اوج آمريكا در او

به را خود جسم سالگي سن 66 در و سال همان در و بازگشت آلمان به سال 1959 در گراس جورج
.سپرد تاريخ به را روحش و برلين خاك
آرشيو فيلم ميكرو صورت به برلين هنر آكادمي توسط او هنري كارهاي از عمدهاي بخش امروزه
و نگهداري خاصي حساسيت با جهان مختلف موزههاي در گراس وركهاي آرت همچنين.است شده
.ميشوند محافظت
:پينوشتها
جورج دنياي با را بنده مطبوعاتياش ، نوشتههاي با كه سپاسگزارم يحييتدين آقاي از - 1
.كرد آشنا ويژگيهايش و گراس
كاريكاتور بزرگان فهرست كه اين به اعتراف با بيمرز ، طراحان قسمتي پانزده ستون _ 2
شخصي سليقه و انتخاب به صرفا را پرداخت و گزينش اين ;نميشود ختم تعداد اين به جهان
كامبيز نظير قدرتمندي طراحان جاي كه افزود بايد اين بر علاوه.ميداند محدود نگارنده
.بود خالي مجموعه اين در است ، مفتخر او چون عزيزاني وجود به هنر جهان كه بخش درم
ستون ، اندك فضاي نيز و نوشتار زياد حجم دليل به بيمرز ، طراحان قسمتهاي از برخي در - 3
اين نزديك ، آيندهاي در تا است اين بر نگارنده تصميم بنابراين.نشديم آثار درج به موفق
علاقهمندان اختيار در و شود منتشر آنها كيفيت با آثار انضمام به كتاب ، قالب در مجموعه
.گيرد قرار هنر اين
شاهرخي رضا آقاي _ عزيزم دوست صميمانه پيگيريهاي و همت بدون ستون اين كه معترفم - 4
.نميگرفت جان _ نژاد
|