دوم نوع از تخريب
39-آمريكايي قضاوت
زندگي حاشيه
پايان _ ايران در خبرگزاريها
دوم نوع از تخريب
زنان چهره تخريب در ها ضربالمثل نقش;ميكند بررسي الجزيره
".است ديوار سايه از بهتر مرد سايه" / ".داشت خود با مرگ دم تا بايد را داشتن دختر رنج"
كه هستند عبارتهايي ضربالمثلها ، اين ".است بيگيره عرقچين مثل مرد بدون ضعيفه" /
پيشفرضهايي آبشخورشان و ميكنند و كرده بازي را پنهان احكام و قوانين نقش قرنهاست
نشان زن شخصيت از منفي الگوي يك تا شده باعث همچنين موضوع اين.است بوده زنان درباره
مرد ، خواهرت اگر"".است محترم آدمهاي كار و پسنديده كارهاي از دختران مرگ".شود داده
ضربالمثلهايي و ".ميشكند كمرت بميرد ، برادرت اگر اما.ميشود حفظ (ناموست) آبرويت
و تقسيم و زنان وجهه تخريب در زيادي تاثير داشته ، خود برعهده اجتماعي نقش كه دست اين از
.دارند و داشته غيره و اقتصادي سياسي ، اجتماعي ، زندگي در برعكس و زنان از مردان كردن جدا
ظاهرش و جنسي و جسمي مسائل و نيرنگها و فريبها چارچوب در را زنان كه گونهاي به
.است كرده طلوع زن آن روي به خورشيد باشد ، داشته دوست را زنش كه كسي".ساختهاند محدود
و منابع اين بر تكيه با تنها اجتماعي زندگي در پسر فرزندان سلطه و سيطره حال عين در "
و رفتار بر آن ، بر اعتماد با جامعه كه گرفته صورت گونهاي به اجتماعياش پنهان سرچشمه
ضربالمثلها اين بر تكيه با جامعه حال عين در.است گذاشته تاثير بشر افراد كردار
و قبيله آبروي او و بوده مطرح زنان جسمي و جنسي مسائل گويي ميكند ، قضاوت زنان درباره
تمام با است انساني نيز او كه بشود توجه
اينكه بدون است ، ميآمده حساب به خانواده
تمسخر مورد داده اجازه عقل و بوده ممكن كه جايي تا اين ، كنار در.انسان يك خصوصيات
تناقض بيشماري اخبار و حوادث با كاملا اينموضوع البته كه است شده خرد و گرفته قرار
اسرار گفتن در ابايي سياسي ، شخصيتهاي از بسياري اينكهجماعت بر دارند تاكيد كه دارد
افشاي از توجه ، درخور ذكاوتي و دورانديشي با نيز زنان و نداشتهاند زنانشان به خود كاري
گونهاي به مردم ذهنيات اجتماعي ، ميراث چنين سايه درورزيدهاند خودداري ايناسرار ،
.بگيرد صورت برخوردي چنين او با اينكه جز چارهاينيست و است مطلق شر زن كه يافته پرورش
"صبح علويه" اديب ، و ديپلمات "رمزيهالارياني" با گفتوگو در الجزيره تلويزيوني شبكه
موضوع اين بررسي به قاهره دانشگاه از عامه ادبيات استاد "ابراهيم نبيله" و نويسنده
.است پرداخته
عليخاني يوسف: ترجمه
جهان در خاص بهطور كه شود آورده ضربالمثلهايي از بخشي شد ، سعي مقدمه در:الجزيره
چگونه مرد و زن به كه شود داده نشان وسيله بدين تا ميگيرد قرار استفاده مورد عرب
و شده جامعه سنتهاي و عرف از بخشي ضربالمثلها كه نكته اين شناخت با.ميشود پرداخته
كه است اين "رمزيه" دكتر از من سوال بوده ، تاثيرگذار عربي ذهنيت شكلگيري بر
داشتهاند نقش ضربالمثلها اين ساخت در زنان آيا و گرفتهاند شكل چگونه ضربالمثلها
سهيم آنها افتادن جا در زنان و ساخته را ضربالمثلها اين مردان اينكه يا و نه يا
.بودهاند
نميتواند هيچكس.هستند ما ميراث از بخشي ضربالمثلها واقع در:الارياني رمزيه
مردان يا ساختهاند را آنها زنان آيا كه بدهد نسبت مردان يا زنان به را آنها قطع بهطور
همچنين اجتماعي فرهنگ.گرفتهاند شكل خاصي وضعيتهاي و شرايط در ضربالمثلها.دو هر يا
موقعيت يك تفسير از است عبارت ضربالمثل.بودهاند سهيم بسيار اينها توليد و ساخت در
حال در.رسيدهاند ديگر نسل به نسلي از شده ، نقل متواتر و پيدرپي شكل به چون و خاص
كه ترتيبي آن با تعليم و آموزش وقتي.ميروند بين از دارند ضربالمثلها اين البته حاضر
.ميشوند نابود دارند ضربالمثلها كرده ، پيدا شيوع مردم ميان در هستيم ، شاهد ما حالا
خواهيم ضربالمثلها رواج در عرب جهان بيسوادي رابطه و خاص شكل به نكته اين به البته
را ضربالمثلها كساني چه نميداند كسي كه است معتقد رمزيه خانم !"علويه" خانم.رسيد
اين از برخي در دقت با ولياست عرب جهان در اجتماعي اسلوب و شيوه يك اينكه و ساختهاند
من سوال.است داشته وجود زنها به نسبت خردبينانه نگاهي كه ميآيد نظر به ضربالمثلها
رواج جامعه در و شنيده تنها اينكه يا و داشتهاند ساختنشان در نقشي زنان آيا كه است اين
.دادهاند
ما به موروثي صورت به كه هستند فرهنگي قوانين ضربالمثلها ميكنم گمان من:صبح علويه
تكيه با متكلم نيز ضربالمثلها در هستند غيرمكتوبي و شفاهي قوانين اينهارسيدهاند
دنبال را اجتماعي قوانين از بخشي عرضي شكل به ميكند ، استناد قانوني به انگار مثل بر
.ميكند
.ميآيد چشم به آنها در هم انسان دخالت كه نانوشتهاي و شفاهي قوانين
اين به ميتوان كرديد ، ذكر كه مثالهايي و آورديد شما كه مقدمهاي همان به توجه با
دون زنان آن در كه است جاهليت دوران مثل جامعهاي نتيجه ضربالمثلها اين كه رسيد نتيجه
و آرا و افكار ما حال هر به.امروز تا يافته انتقال اين و ميشدند ديده پست و
جامعه دختر ضربالمثلها اين من نظر به.ميبريم ارث به نيز را خود گذشتگان انديشههاي
مدرن كه جامعهاي.باشد جاهلي باشد ، كشاورز ميتواند حالا كه راوياي جامعه هستند ، خود
.است نشده صنعتي و توليدي و نيست
.قرارميگيرند استفاده مورد ضربالمثلها اين لحظه همين تا ولي
مطلق سلطه مرد حال هر به.است مردان دست ساخته ضربالمثلها اين كه كنم تاكيد البته من
.نيست پيرو وجه هيچ به او.دارد انديشههايي و افكار خودش براي مطلق سلطهاست بوده
اين زنان ميرسد نظر به.ميبخشد رواج را آن و ميگيرد را افكار اين كه است كسي پيرو
فراموش.بودهاند مردسالارانه مفاهيم خدمتگذار اينهادادهاند رواج را ضربالمثلها
به.بودهاند بيبهره آن از زنان كه بوده شاهد را وضعيتهايي مردان حال هر به كه نكنيم
تدوين را آنها همينها و بودهاند ضربالمثلها اين مخترع مردان كه نيست شكي دليل همين
.كردهاند
نكته.است معقول كه مردسالارانه عمومي مفهوم ولي است ، شكل آن به ضربالمثلها از برخي
ضربالمثلها اين زنان كه است اين است ، مهم خيلي من نظر به و كنم اشاره ميخواهم كه دوم
زنان.داشتهاند قرار ضعف موضع در كه بوده اين هم دليلش بخشيدهاند ، رواج و كرده اخذ را
انساني او از هميشه فضا اين.نداشتهاند شخصي تجربه وجه هيچ به و ميگرفته را مفهوم اين
پا عام و همگاني اسلوب از تو كه معناست اين به شخصي تجربههاي داشتن.است ساخته مطيع
.گذاشتهاي بيرون
شما با باره اين در.ميآيد چشم به شما رمان در ميگوييد ، كه نگاهي نوع اين البته و
دكتر ;كنيم صحبت قاهره از مهمانمان با ميخواهم اجازه فعلا ولي كرد ، خواهيم صحبت
چيست؟ باره اين در شما نظر !نبيله
مخالفت گفتهها از خيلي با اما موافقم شد گفته آنچه از برخي با من:ابراهيم نبيله دكتر
هيچ به و نداشته زنان به ربطي هيچ ضربالمثلها بهويژه مردمي ميراث اينكه اول.دارم
شكل به عامه ميراث بگوييم است بهتر يا عامه ادبيات.نداشتهاند آنها ساخت در نقشي وجه
و زندگي سازنده كه آنها دليل همين به.است بوده تاريخ طول در خاص گروه يك ميراث كل ،
.بودهاند هم الگو و نماينده بودهاند ، ويژه هويت و وضعيت خاصي زماني دوره يك در حيات
.است نبوده همگان نماينده خاص شخص يك دليل همين به.ميشوند محسوب همگان نماينده آنها
مرد نماينده بودهاند ، زن نماينده اينهااست بوده همه نماينده مردمي يا همگاني تعبير
كه ضربالمثلها اين اما.همه نماينده گفت ميشود و بودهاند كودك نماينده بودهاند ،
كه چرا داشتهاند ، نقش رواجش و ساخت در مرد هم و زن هم من نظر به كل ، يك از هستند جزيي
ميآوريم ، ياد به را حماسه يا ترانه فلان ما.هستند عاميانه ادبيات از بخشي ضربالمثلها
براي ادبيات انواع اين از هركدام كه ميآوريم ياد به را غيره و سيره و حكايت فلان
و ويژگيها.هستند دارا را خود خاص ويژگي هم دليل همين به.دارند برعهده وظايفي خودشان
است ضربالمثلها ما بحث كه حالا.ميسازند متمايز ديگر انواع از را آنها كه خصوصياتي
و زندگي كه دارند وظيفه مشخص بهطور ضربالمثلها كه بپردازيم بدان شكل اين به بايد
...بدهند نشان و بگيرند نقد به هست چنانكه را حيات
داريم سعي ما گفتوگو اين در البته شده؟ انجام ضربالمثلها درباره خاصي تحقيق آيا
قرار تعرض مورد را زنان مشخصي شكل به كه دهيم قرار بررسي مورد را ضربالمثلهايي
خاصي دوره يك نماينده اينها آيا.ميكنند و كرده ترويج را زنان به پست نگاه و ميدهند
ميگيرند؟ كار به را آنها هم ما عصر در حاضر حال در چرا است؟
و آنها از بخشي ضربالمثلها كه دارد وجود بسياري عامه ادب مقولات كه بدانيم بايد
به البته هم آنها از بعضي.است گذشته مال هم برخي.هستند مكان و بيزمان مطالب نشانگر
گذشته در چيزي يك كه نيست اينطور مردمي بياندارند اشاره آينده از نظر مورد آرزوهاي
.باشند استفاده قابل هم ما دوره در اينها از خيلي است ممكن است ، مرده بعد و بوده
همه زبانزد بعد كه ميشود ضربالمثل به تبديل خاص شرايط و موقعيت يك ميشودكه چطور
شود؟
شكلهاي تمامميشود بيان ايجاز كمال در و است شفاهي مردمي ، بيان كه باشيد داشته توجه
از پسدارند و داشته دوست را آنها مردم دليل همين به و است شده رعايت آنها در هم بلاغت
تا ادبي نوع هيچ.ميكنند پيدا رواج و ميرسند ثبت به شرايط ، آن تمام داشتن و ساخت
.است بوده عصرها تمام در اين.نميشود متداول نشود ، تحسينبرانگيز
رمزيه خانم ببينيدنيستند موافق مشخص بهطور شما آخر نظر اين با عدهاي !نبيله دكتر
ناخلف پسر يك":ميخوانم شما براي كه داد من به يمني ضربالمثل يك گفتوگو شروع از پيش
است؟ مفيد ضربالمثلي چنين كجا ".فرمانبردار دختر تا ده به ميارزد
در ضربالمثلها اينكهموافقم نبيله دكتر گفتههاي از برخي با من:الارياني رمزيه
نقش ساختشان در تنهايي به مردان و زنان اينكه و شدهاند آفريده مشخصي و معين شرايط
بينش و تفكر نوع يك نتيجه ضربالمثلها اين.بودهاند سهيم هم با دو هر.نداشتهاند
باقيمانده اينها حال هر به.است ميشده نگاه چطور زنان به قديم در مثلا كه بوده خاصي
موقعيتهاي با هم گاهي و است شده نقل سينه به سينه و نسل اندر نسل كه هستند روايي ميراث
به را ضربالمثل فلان زن يك كردن خوار براي خواسته مردي اينكه يا.است بوده مطابق خاصي
كه مشخصي جوامع و جاهلي دوران از است ميراثي ميرسد نظر به حال هر در اين.بگيرد كار
...كه نيست معني اين به اين ولي.داشتهاند نظري چه زنان درباره است معلوم
.باشند هميشگي و ابدي
كه همانطور.وجه هيچ به.بيايند حساب به مرجع خود ، براي و شوند استفاده هميشهبله
حاضر حال در ماشدهاند نقل شفاهي شكل به كه هستند عامه ميراث اينها گفت ، دكتر
داوطلبانه و خود ميل به كه هستيم روبهرو قوانيني با روشنفكر و روشنگر نسل يك بهعنوان
به نعل طاق ضربالمثلها اين كه پذيرفت نبايد وجه هيچ به.كنيم انتخاب را موضوعي بايد
در توانستهايم زنان ما كه است اين هم دليلش.هستند انطباق قابل هم امروز زنان با نعل
.سياست حتي يا آموزش دانش ، نظر از چه.بزنيم جلو مردان از مواقع از خيلي
داريد؟ را نظر همين هم شما !علويه خانم
ايدئولوژيها با مناسب ميراث كه ميكنيم نگاه طور اين دائما ما من نظر به:صبح علويه
جدل وارد زن با زني يا مرد يعني.ميكنيم مبارزه زن با گاهي و نيست ما ديدگاههاي و
سلاح يك بهعنوان آن از و منتقل ضربالمثلها و ميراث همان از كه است چيزي اين.ميشود
.كند قانع را ديگري تا ميگيرد قرار استفاده مورد تكيهگاه يك بهعنوان و ميشود استفاده
در.كند قانع بتواند تا ميكند استفاده اينها از بوده ، ضعيف هميشه اينكه دليل به زن
.بياورد جديد آراي كه است تجربهاش و تصميم مسئول كسي هر صنعتي و توليدي و جديد جوامع
گاهي حتي و دارد قرار ضعف موضع در زن كه ميكنيد انتقاد دليل اين به موضوع اين از شما&
ميكند؟ استفاده هم شعر بيت يك از
خاصي تجربه يك شما اگر.بگيرد قرار قبول مورد تا ميكند استفاده سلاح بهعنوان بله
همه.ميشويد رد باشيد ، داشته جديد فكر يك اگر.نميگيريد قرار قبول مورد باشيد ، داشته
.داريم قرار عمومي جريان يك سير در ما
خودش براي نسلي هر كه ميبينيم كنيم ، نگاه ضربالمثلها اين به اگر:الارياني رمزيه
دختران براي مدرسهاي انقلاب ، از پيش سالها يمن در ما مثال بهعنوان.دارد مسائلي
شنيديم (يمن معروف شخصيتهاي از يكي) يحيي امام درزمان.بخوانند درس دختران تا نداشتيم
از يكي.بخواند و بنويسد بتواند تا ميخواند درس مالك خانوادههاي دختران از يكي كه
يك است چگونه كه مينويسد يحيي امام به شعري بيت بود ، وابسته هم ديني طبقات به كه علما
...داريم دختران و زنان ضعف درباره زيادي مثالهاي است؟ گرفته ياد نوشتن و خواندن دختر
امروزه علمي و فرهنگي اجتماعي ، تغييرات و تحولات به توجه با شما نظر به !علويه خانم
برد؟ بين از مردم ذهن در را ضربالمثلها اين ميتوان
يا اقتصادي عرصه در چه توليد كلمه اين به _ توليد ، عرصه در زنان ورود و آموزش بيترديد
كنند ، پيدا مشاركت جامعه مسائل در زنان تمام اينكه و بگيرد صورت _ دارم تاكيد باشد علمي
درس كه دختراني كنيد نگاهبود خواهد راهحل تنها راه اين من نظر به و بود خواهد ممكن
و مادران كه نميكنند استفاده ضربالمثلهايي چنين از شدهاند ، جامعه وارد و خواندهاند
تاكيد ضربالمثلها به خيلي كه مادرانشان حال هر به.ميكردند استفاده مادربزرگهايشان
.بودند (مطبخ) آشپزخانه در ميشدند ، باردار فقط داشتند ،
در اينكه دليل به را اينها آيا ميكند ، استفاده ضربالمثلها از خيلي شما رمان زن
است؟ كرده استفاده دارد ، قرار ضعف موضع
اول در كه است بوده ديگران اقناع بر آوردن دست به نوعي ضربالمثلها تكيه كه ديدم من
با است ، محقق و آموزشديده نسل از نشان كه علويه و مريم كنيد نگاه اگر.كردم اشاره بحثم
ضربالمثل زياد كنيد ، توجه امروزي زنان گويش نوع به شما.دارند تفاوت ديگري آن
نوع دليل به من.ميكند استفاده ضربالمثل فراوان چطور؟ زن آن مادر آنكه حال.نميبينيد
.نميكند تكيه ضربالمثل به زياد است مطلق سلطه اينكه دليل به مرد.ميكنم دقت زياد كارم
از پس ابوطلال شخصيت مثلابكند قانع ضربالمثل با را ديگران كه ندارد نيازي انگار
بار اولين براي ميدهد ، دست از را مردسالارانهاش سلطه همچنين و مالي و جنسي قدرت آنكه
.ميگويد آخآخ ضعيف زنان مثل و ميشود متوسل ضربالمثل به زنان مثل
.برعكس و هستند زنان سازندهاش است زن سود به كه ضربالمثلهايي كه گفت ميتوان آيا
با باشد؟ مرد يك ضربالمثلي چنين سازنده كه هست ممكن شما نظر به.شد تسليم بايد.بله
طرف يك كنيم فكر كه است اشتباه.دارند دست همه عامه ميراث ساخت در بگويم شما به حال اين
شنيده زنان صداي فراوان ضربالمثلها در من نظر به كل در.است داشته نقش ساختنش در
.ميشود
داد؟ ربط ضربالمثلها رواج با را بيسوادي آمار ميتوان آيا
زماني ضربالمثلها.دارند ضربالمثلها سپردن فراموشي به در بارزي نقش آموزش.بله
شده باعث آموزش.است رنج در خاصه جهل از كه است وقتي.است ضعيف زن كه ميشوند استفاده
قابل آراي توانستهاند همچنين.كند توليد و كار و بيايند بيرون گذشته سنتي فضاي از زنان
آزادي گفتهها و ضربالمثلها اين تمامي چنگ از توانستهاند و كرده بيان را خودشان توجه
.بكنند پيدا
را آموزش و كرده پيدا رواج قديمي ضربالمثلهاي مبناي بر كه احكامي گفت ميتوان يعني
كرد؟ تفكيك
فراموش را ضربالمثلها اين آموزش ، و تعليم با همزمان جديد نسل من نظر به حتما.بله
.است كرده
شما آيا.هستند نانوشته قوانيني اينها گفتيم ، نشست ابتداي در كه همانطور !نبيله دكتر
قابل شكل به ضربالمثلها اينكه و هستيد ضربالمثلها و گفتهها تمامي تدوين موافق
كنند؟ پيدا ادامه تداومش قبولي
چرا بماند ، باقي منفياش نكات با حتي ما ميراث كه ماست سود به واقعيتش:ابراهيم نبيله
سند همچنين.است شده حاضر قرن مثبت مسائل و تغييرات ايجاد باعث گذشته منفي مسائل اين كه
به.كردهاند حفظ را خود عامه ميراث ملتها همه.است رسيده سر به عمرش كه است دوراني
باعث گذشته ميگويد تاريخ و ماست تاريخ كه چرا ببريم بين از را اينها كه نيست ما سود
و شويم تسليم كه ناچاريم.آينده براي اينها دوي هر همچنين و برعكس و ميشود حال كشف
.گردآوريم را خود ميراث
در كه را ضربالمثلها اين منفي تاثيرات كه دارند را آن توانايي زنان شما نظر به آيا
ببرند؟ بين از بستهاند ، نقش اذهان
نگاه اينها به منفي نگاه با.است شده انجام تغيير.بله.است كرده تغيير كه فعلا
مردم كه اميدوارم.دارند زيباشناختي شاخصههاي خود براي و هستند ما تاريخ اينها.نكنيم
هم بعد نسلهاي به تا كنند اضافه قديمي مثلهاي به جديد ضربالمثلهاي عرب جهان در ما
.برسد
39-آمريكايي قضاوت
ايالتي دادگاههاي
پايان و شروع ايالتي دادگاههاي در كيفري پروندههاي از عظيمي اكثريت به رسيدگي
قانوني كسبهاي و كار از زيادي قسمت دادگاهها اين جنايي ، موضوعات بر علاوه مييابند ،
و زمين به مربوط معاملات زناشويي ، مشاجرات ارث2 ، و وصايا حسبي ، امور" به مرتبط
.است شكل هرمي ايالتي ، دادگاه نوعي مدل.ميكنند رسيدگي نيز را بازرگاني قراردادهاي
[لور] پايينتر دادگاههاي
در و ايالتها سراسر در كه هستند لور دادگاههاي هرم ، بخش عريضترين يعني پايين در
چون جنحههايي شامل لور دادگاههاي در پروندهها حجم بيشترين.دارند قرار شهري مناطق
مختلفي اسامي با دادگاهها اين.هستند عموم انظار در مستي پروندههاي و ترافيكي تخلفات
و پليس دادگاههاي ترافيك ، دادگاههاي انصاف ، و صلح دادگاههاي":گرفتهاند شكل
دادگاههاي مثال براي.هستند تخصصي دادگاهها ، اين از بسياري ".شهرداري دادگاههاي
رسيدگي نرسيدهاند بلوغ سن به هنوز كه كودكاني به مربوط امور به نوجوانان و اطفال
عمل تريال دادگاههاي مقام در جنحه ، موارد در اوقات گاهي لور دادگاههايميكنند
ايالتها برخي در.نمايند اجرا و تحميل را زندان احكام و جريمه ميتوانند آنها.ميكنند
اعلام آنهاميكنند رسيدگي جزايي پروندههاي در مقدماتي موضوعات به لور دادگاههاي
انجام را مقدماتي دادرسي و [كفالت قيد با كسي آزادي براي ضمانت] كفالت قبول احضاريهها ،
،"رضايت جلب" منظور به [عالي دادگاه] بالاتر دادگاه به جنايت پروندههاي.ميدهند
متفاوت لور ، دادگاههاي در قضاوت كيفيت.ميشود منتقل "دادرسي حكم صدور" و "محاكمه"
دادگاههاي خصوصا.ميكنند طي را خود مراحل سريعا و رسما كه هستند پروندههايياست
و جمع عادلانهاي رسيدگي جلسات در را كوچك پروندههاي و دارند بزرگي پروندههاي شهرداري
.ميكنند جور
عمومي دادگاههاي صلاحيت
در.ميشود تشكيل عمومي دادگاههاي صلاحيت از آمريكا قضايي تشكيلات هرم بعدي سطح
[هستند موضوعي امور به رسيدگيكننده بدوي دادگاه كه] تريال دادگاههاي ايالتي ، سيستمهاي
جرمهاي پروندههاي آنها.ميكنند دادرسي را مدني پروندههاي هم و كيفري پروندههاي هم
دزدي و تجاوز قتل ، بلكه ملاءعام در عفت منافي عمل يا مستي نه ميكنند رسيدگي نيز را جدي
و حرفهايتر بسيار آنها اما دارد وجود دادگاهها اين از كمي تعداد _ ميكنند رسيدگي را
استفاده تريالها اين براي خاصي نام هيچميكنند عمل لور دادگاههاي از رسميتر
در و مينامند [ناحيه يا] بخش دادگاههاي را آنها ايالتها ، بعضي در مثال براي.نميشود
كه كيفري پروندههاي از كمي درصد فقطميگويند منطقهاي دادگاههاي ديگر ايالتهاي
درصد از 90 بيش.ميگيرند قرار رسيدگي مورد دادگاهها اين در كامل بهطور ميشوند تشكيل
.ميشوند ختم چانهزني و مذاكره وسيله به دادگاه از خارج در آنها
[تجديدنظر دادگاه يا] استيناف دادگاه صلاحيت
خواستن فرجام.كند فرجام تقاضاي ميتواند بازنده1 فرد دارد ، وجود محاكمهاي اگر
.[عالي دادگاه] بالاتر دادگاه يك به پروندهها بردن يعني [خواستن تجديدنظر يا استيناف]
دليل به كسي كنيد فرض مثال براي.است بالاترين استيناف ، دادگاه قضايي تشكيلات هرم در
دلايل داشتن براي.كند جرم به متهم را وي منصفه هيات و شود محاكمه دزدي براي تلاش
كه دهد نشان و بيابد را [اوليه دادگاه] اشتباهات برخي بايد متهم فرجامخواهي ، قانوني
به را مدارك برخي قاضي ، كه كند ثابت بايد متهم.است گرفته صورت دادگاه در اشتباهي كار
دادگاه كه بگويد بايد متهم ولي است گفته را چيزهايي دادگاهها].است نداده ارائه دادگاه
مورد آن و كرد خواهد رسيدگي قضيهاي چنين به استيناف دادگاه.[است نگفته را چيزهايي چه
ميتواند معمولا محكمه در بازنده كم ، جمعيت داراي ايالتهاي در.داد نخواهد كيفر را
متوسط وسعت با ايالتهاي در.كند فرجامخواهي [ديوانعالي] دادگاه بالاترين از مستقيما
بيشتر.ميگيرد قرار ديوانعالي و تريال دادگاههاي ميان متوسط استيناف دادگاه يك بزرگ و
سيستم يك در ديوانعالي.ميشوند رسيدگي متوسط سطح در [تجديدنظرخواهيها] فرجامخواهيها
كه دارد پروندهها مورد در تصميمگيري در را صلاحديد و تشخيص از بالايي سطح ايالتي ،
براي باشد پروندهها مهمترين ميكنند تصور كه را آنچه قضات.كند رد يا دادرسي را آنها
.ميكنند انتخاب رسيدگي
فدرالي دادگاههاي
.سازمانيافتهاند ايالتي دادگاههاي همانند فدرال دادگاههاي
آمريكا [ناحيه يا] بخش دادگاههاي
هر.هستند تريال دادگاههاي كه ميشود اشغال بخش دادگاه توسط 94 فدرال سيستم پايين سطح
از 300 بيش.دارند فدرالي بخش دادگاه يك از بيش بزرگتر ايالتهاي و يك دستكم ايالت
پروندههاي و شدند رسيدگي سال 1997 در بخش دادگاههاي در كيفري و مدني پرونده هزار
كيفري پروندههاي سال 1972 ، ازميدادند تشكيل را پروندهها تمام از درصد كيفري 15
افزايش مخدر مواد به مربوط پروندههاي شمار زيرا يافتهاند افزايش "شده تشكيل"
از بيش ،[غيرقانوني] مهاجرت و كلاهبرداري مخدر ، مواد شده تشكيل پروندههاي.يافتهاند
.ميدادند تشكيل را سال 1997 در فدرال بخش دادگاههاي در كيفري متهمين همه درصد 60
آمريكا استيناف دادگاههاي
اين.است منطقهاي استيناف دادگاههاي فدرال ، قضايي تشكيلات هرم سطح در بعدي مرحله
فدرال بخش دادگاههاي از كه فرجامهايي به رسيدگي _ دارند1 كاركرد دو دادگاهها
دادگاههاي برخلاف _ منطقهاي دادگاههاي.آمريكا ديوانعالي كاري حجم كاهش _ و 2 ميآيد
.نيستند تكقاضي دادگاههاي _ بخش
:نوشت پي
محكوم فرد نه ميكند فرجام تقاضاي Loser بازنده فرد ميگويد كه اينجاست ظريف نكته -1
و ديد زيان اوليه دادگاه حكم از هم شاكي اگر و باشد متهم يا شاكي ميتواند بازنده زيرا
.بنمايد بالاتر دادگاه در تجديدنظرخواهي ميتواند كرد ، تبرئه را متهم دادگاه ، مثال براي
زندگي حاشيه
دهيم تغيير را دنيا
آمريكا نمايندگان مجلس در زنان كنگره پنجمين و بيست ميلادي ، جاري سال ژانويه چهاردهم
خودداري راي دادن از عراق ، با جنگ براي بوش پشتيباني تضعيف منظور به زنان.شد برگزار
دنيا نقاط اقصي و آمريكا در نيز ديگري سازمانهاي و تشكلها كه بود حالي در اين.كردند
ابراز جنگ به را خود اعتراض گسترده تظاهرات برگزاري و نظرخواهيها در مخالف راي دادن با
كنگره اين در شده عنوان مطالبشد برگزار "بل باربارا" سرپرستي با زنان كنگره.داشتند
را دنيا ميتوانيم زنان ما":بود مضمون بدين ضدجنگ بيانيه انتشار انگيزه به پرداختن با
زنان تمام ميشود تلاش بيانيه اين انتشار با.است رسيده آن زمان اكنون و دهيم تغيير
امضا را بيانيه اين نفر هزار از 20 بيش تاكنون"بپاخيزند جنگ عليه صدا يك جهان
براي شانسي" طومار اين شعارداشتهاند اعلام را خود حمايت راه اين از و كردهاند
است شده ياد قدرتمند رايدهندگان عنوان به زنان از بيانيه اين در.است "جنگ از جلوگيري
باقي روزي چند فقط زيرا كنند اقدام سريعا است شده خواسته رايدهندگان و خوانندگان از و
.است
ممنوع مبتذل پوشاك
هر توزيع و فروش توليد ، كه كردهاند اعلام قزوين فني خدمات و توليدي صنفي امور مسئولان
.است ممنوع استان اين سطح در باشد شده چاپ تصوير آنها روي كه مردانه و زنانه پوشاك گونه
اسلامي جامعه عرف و فرهنگ با مغاير كه علامتي يا نشانه گونه هر كردهاند تاكيد آنها
معاني با لاتين جملات يا كلمات "رپ" ،"خرگوش" آرم نظير اخلاقي منحط گروههاي علايم يا
رژيم هنرپيشهگان و خوانندگان تصاوير را ممنوع علايم ديگر.است ممنوع باشد مستهجن
حال در زنان و مردان مبتذل ، حالات با تصاوير عريان نيمه و بيحجاب تصاويري گذشته ،
شامل فقط ممنوعيت اين.كردهاند ذكر ابرو و قلب چشم ، لب ، تصاوير موسيقي ، آلات نواختن
هم صنفي واحدهاي در مذكور تصاوير و پوستر تابلو ، گونه هر از استفاده بلكه نميشود پوشاك
.است ممنوع
پايان _ ايران در خبرگزاريها
شانا
بايبك قراردادهاي انعقاد سر بر كه جنجالهايي:(شانا) انرژي و نفت اطلاعرساني شبكه
به پاسخگويي براي شديدي تنگناي در را نفت وزارت گرفت ، فرا را كشور مطبوعات نفت ، صنعت در
كارزار وارد را قضايي مقامات و مجلس حتي كه انتقادات اين گستردگي.داد قرار عمومي افكار
.بزنند خبري بسيج يك به دست تا داشت آن بر را نفت وزارت عمومي روابط مديران بود كرده
كه بود مطبوعات در نفت حوزه خبرنگاران از متشكل تيمي آوردن گرد عرصه ، اين در گام نخستين
كه مقالات اين.كردند مقالاتي و گزارشها تهيه به اقدام نفت وزارت اقدامات توجيه براي
مطبوعات در آن نويسندگان حضور بهواسطه ميگرفت صورت نيز خوبي پرداختهاي آنها براي
و نفت وزارت عمومي روابط از "صحفي محمد" رفتن كنار با ميكرد پيدا نيز مناسبي بازتاب
جديدي طرح نيرو ، وزارت عمومي روابط سابق مديران از "نعمتاللهي اكبر" توسط وي جانشيني
خواهد تاسيس (شانا) انرژي و نفت اطلاعرساني شبكه آن ، براساس كه گرفت قرار كار دستور در
شبكه اين راهاندازي.گرفت خواهد قرار مطبوعات اختيار در نفت وزارت گزينشي اخبار و شد
وزارت توسط مجوز دريافت به منوط بود خواهد فعال اينترنتي پايگاه روي بر كه اطلاعرساني
:نتيجهگيري.مييابد تحقق امر اين سال پايان تا احتمالا كه است اسلامي ارشاد و فرهنگ
.است رسيده خبرگزاريها ساحل به اكنون 1377 سالهاي 8 در روزنامهها راهاندازي موج
قارچي رشد دوره بايد را سال 81 كنيم فرض مطبوعات شكوفايي دوره را سالها آن اگر
باز اطلاعرساني عرصه در آنها كاركرد نوع به رسانه دو اين تفاوت امادانست خبرگزاريها
دارند قرار مردم برابر در آينه چونان و هستند جامعه با رودررو رسانه مطبوعات ، ميگردد
كرده عرضه رسانهها ساير به را خود محصول تحليل و گزارش خبر ، توليد با خبرگزاريها اما
خبرگزاريهايي.نه يا رسيد خواهد مخاطبان دست به كالايشان كه ندارند انتظاري ديگر و
كند تامين را مشتريان نياز بيشتر اعتماد با و وسيعتر گستره در آنها كالاي كه موفقترند
اقبال با خبري سازمانهاي كه ميزان هر به.است مطبوعات عهده بر نيز مهم اين تشخيص كه
اعتماد توانستهاند كه باشند اميدوار ميتوانند شوند مواجه رسانهها ساير سوي از بيشتري
چنين از نيز ايران در خبرگزاريها.بخشند توسعه را خود فعاليت دامنه و جلب را عامه
صدا به وابسته "خبر مركزي واحد" چون خبرياي سازمان كه حالي در.ميكنند پيروي قاعدهاي
اكثر در اما ميبرد سود كشور از خارج و داخل در متعدد دفاتر و كلان بودجههاي از سيما و
كه است آن علتاست كرده واگذار ايسنا چون خود جوان حتي حريفان به را رقابت مواقع
در رسانه اين مشتريان كه شده سبب خبر عرصه خبردر مركزي واحد فعاليت گستردگي عليرغم
فراروي اينك تجربياتي چنين.شود نشريه چند به محدود تنها و گرفته قرار حداقل
نزد عنصر اين كه چقدر هر و است "اعتماد" خبر در اصلي عنصر.است جديد خبرگزاريهاي
.است آسانتر پيشرفت و ترقي راه كردن طي باشد باورپذيرتر مخاطبان
ميتوان كه است كرده آغاز را خود كار فارس خبرگزاري تنها جديد خبرگزاريهاي ميان در
هم گرد خبرگزاري اين در حاضر تيمكرد ارائه آن عملكرد درباره محدود چند هر قضاوتي
گرفته قرار اينترنتي سايت روي بر فارس خبرگزاري فعاليت ماه يك در كه اخباري.آمدهاند
نوع كه است شده تنظيم كشور مختلف مسائل درباره خاص ديدگاههاي بيان به معطوف نگاه با
.است كوتاه برهه اين در عملكردآن نوع بيانگر اخباري چنين درج از رسانهها استقبال
|