
خوابزده بازيگران
كيانيان رضا با گفتوگو
ديگر چون ايشان اتهام اين البته.هستم مشكوكي آدم بنده كه معتقدند كيانيان رضا آقاي
يا "روشنفكر" چون.ميشود خطاب مثبت زاويهاي از اوقات گاهي زمانه دوره اين رايج القاب
همواره كيانيان جناب عقيده اين خلاصه."معلومالحال" موارد برخي در حتي و "روزنامهنگار"
ندارد ، گفتوگو به علاقهاي كه حالا خواستم ، او از اينكه تا بود انداخته سايه ما سر بر
:گفتند كه بنويسد ما براي دارد جشنواره در امسال فيلمهاييكه درباره را يادداشتي حداقل
هم و شدم خرسند هم ايشان لطف اين از حقير كه نماند ناگفته.ميكنم مصاحبه شما شخص با
چه و سينمايي انواع چه بازيگري ، مقوله در تحليلي و تخصص چندان بنده شخص كه چرا هراسان ،
در كيانيان آقاي كه "شك" مذموم پديده رفع جهت به ولي ندارم و نداشته تياتري انواع
هميشه سادگي به كيانيان جناب با.نمودم امتناع موضوع اين گفتن از داشتند سراغ اينجانب
قاعدتا _ كرديم ضبط و كرديم گفتوگو نميكنيم ، منعكس و ميكنيم گفتوگو و مينشينيم كه
غلامي احمد جلسه آن از بخشي در كه خصوص به _ نيست شد گفته كه آنچه همه ميخوانيد آنچه
فرصتي در كه شد اين بر قرار و است نشده منعكس حاضر متن در ايشان اقوال كه داشت حضور نيز
.شويم مستفيض حضورشان از و يابند حضور نيز ايشان ديگر گفتوگويي و ديگر
تكنيك صحنهايصاحب تداومكار در يعني
بخورد صحنه خاك شدن بازيگر براي
بايد بازيگر
خواندن با فقط ميشودنه سبك و
رسائل اميرحسين
خارجي بازيگر يك با بازي و مشترك محصول فيلم يك در بازي تجربه نخستين گمانم به*
كه اين و تجربه اين به راجع كمي.داشتيد شما ايران سينماي در انقلاب از پس را حرفهاي
.كنيد صحبت برسيد ، ژاپني بازيگر با مشترك حسي به توانستيد طور چه
بهترينشان و شده تهيه...و آلمان و تركيه در كه بود فيلمهايي چون.نيست طور اين نه
با نقيزاده اصغر و آتيلاپسياني خوبم دوستان آنجا و حاتميكياست "سبز خاكستر"
به مشترك محصول اولين "باد فرش" فيلم ميكنم فكر اما.داشتند بازي خارجي بازيگراني
از بعضي كه شد ساخته ايران در آمريكايي فيلم چند انقلاب از قبلاست واقعي معناي
ساخته خارج در ايراني فيلم چند هم انقلاب از بعد و داشتند نقش آنها در هم ما بازيگران
لحاظ به هم مشترك محصول يك "باد فرش" اما.داشتند نقش آن در خارجي بازيگران كه شد
فيلم اين در تبريزي كمال.بود فرهنگ لحاظ به مشترك اينها همه از مهمتر و سرمايهگذار
به قبلا او.بودم او مشاور من.كرد تجربه را ژاپن و ايران فرهنگ دو ميان برخورد يك
كه نوري شجاع آقاي كمك به مدتها - ژاپن فرهنگ فهم براي ولي.هرگز من ولي بود رفته ژاپن
ژاپن در است سال بيست كه گلپريان شهره خانم و كاركرده آن با و ميشناسد خوب را ژاپنيها
و گرفتيم تماس ژاپنيها با _ ميكند صحبت آنها از بهتر را ژاپني زبان و ميكند زندگي
ژاپن در سالها كه ايرانيهايي با.كرديم وجو پرس را آنها روزمره زندگي ريزهكاريهاي
.داشتيم لازم كه رسيديم ظرايفي به و كرديم آمد و رفت بودند كرده زندگي
آيا اما دستيافتهاند مدرن تكنولوژي به است سالها ژاپنيها:بود اين اول نكته
داريم قرار هم ما كرده؟ هضم را آنها تكنولوژي يا كنند؟ هضم را تكنولوژي توانستهاند
را كار اين همزمان ژاپن با بوده قرار.كنيم باز تكنولوژي روي به را ايران درهاي روزي
اين هم ايران براي حال هر به ولي.مانديم عقب اجتماعي و تاريخي دليل هزار به اما.بكنيم
پيروز تكنولوژي بر توانست خواهيم آيا چگونه؟ كه است ما همه سوال اين.افتاد خواهد اتفاق
اما باشند داشته را تكنولوژي كردند كوشش خيلي ژاپنيها كنيم؟ خود آن از را آن و شويم
.ميكنند فراموش دارند سرعت با را خودشان است سالها كه ميدانيم اما.باشند خودشان
خودشان براي جانشيني هيچ و مردند كه هستند ژاپن سينماي بزرگ كارگردانهاي آن بارز نمونه
طلايي عصر يك.نيست مقايسه قابل ژاپن سينماي امروز و ديروز.بگذارند جاي بر نتوانستند
.است امروز كه منحط دوره يك و دور چندان نه گذشتهاي در
داشت اشراف امور همه كارگردانبر از پس كيانيان ;كن نگاه آسمان به گاهي فيلم در
از مرخصي روز چند همان در است ممكن چون نميكنند ، استفاده مرخصيهاشان از اكثرا
.كرد جبران راحتي به نميتوان را ماندن عقب روز چند سرعت آن در و بيفتند عقب همكارانشان
را بچههاشان ميكنيد باور.شدن حذف يعني ماندن عقب قدم چند است سرعت "دو" مسابقه
مواظب كني سفارش همه به بايد كه ميبوسيم را بچهها آنقدر كه ما برعكس !نميبوسند
هم ايران در ژاپن اتفاق است قرار آيا !نكنند منتقل بچهها به را ويروسهاشان باشند
فرش" جوهر است اين.آنها گذشته نوعي به ما و هستند ما آينده نوعي به آنها.شود تكرار
.تبريزي كمال كار و "باد
چگونه اصلابود سخت بسيار ژاپنيها با كاركردن موجود فرهنگي اختلاف اينهمه با پس*
كنيد؟ انتخاب را همكارانتان آدمها اين ميان از توانستيد
برايمان را سوابقشان و عكسها.كرديم انتخاب E.Mail طريق از را ژاپني بازيگران ما
را بازيگران.است تكنولوژيك رابطه يك اينشدند انتخاب روند اين در و ميفرستادند
.هستند آدمهايي چگونه كارشان و بازيگري از جدا آنها نميدانستيم ولي كرديم انتخاب
كه باشند آدمهايي ميكرديم ، دعا فقط.بود "بازيگر روح" آن و بود كم انتخاب دراين چيزي
.كرد كمك ما به خداوند و كنيم "حال" آنها با بتوانيم ما و بخورند ما خوني گروه به
بودند همانهايي ميآيند ، ايران به كه دختري و پدر همان يعني "ميوچان" و "سان اينوكه"
.ميخواستيم كه
فرهنگي اختلاف از غير كه خصوص به.بود شما بعدي جدي مشكل ارتباط برقراري احتمالا*
.ندارد ژاپني با هم اشتراكي گونه هيچ فارسي زبان
ما مترجم كه گلپريان خانم توسط اما بود سخت ژاپنيام همكاران با من ارتباط اول روزهاي
ارتباط اين بازيگري جادوي مدد به سپس و شد راحت خيلي ما ارتباط.شد حل مشكلات همه بود
آن در را زبان نام به مشكلي ببينيد را فيلم اگر شما.داشت خوبي حاصل و رسيد اوج يك به
وقتي.ميدانم ژاپني من ميكردند فكر همه شد داده نمايش ژاپن در فيلم وقتي.نميكنيد حس
كه ميدانند ايراني ما ژاپني بازيگران كه كرد خواهيد فكر آيد در نمايش به ايران در هم
.شدهاند هدايت و دارند رابطه ما با خوب اينقدر
خود ميان را سينمايي تفاوتهاي و رسيديد مشتركي ادراك چه به مشكلات ، اين رفع از پس*
كرديد؟ رفع چگونه
غولي اماميپنداشتند غولي را ايران سينمايميآمدند ايران به وقتي ژاپنيام دوستان
سينماهاي و خودشان جشنوارههاي در كه فيلمهايي طريق از را ايران سينماي !الخلقه ناقص
فيلمبردار و دارد كارگردان فقط ما سينماي ميكردند فكر و ميشناختند بودند ديده خودشان
در نميكردند فكر.دارد وجود هم بازيگر ايران در نميكردند فكر !نورپرداز احتمالا و
فيلمبردار و داشتند كارگردان فقط بودند ديده كه فيلمهايي چون.هست هم صحنه طراح ايران
در اقامتشان از مدتي وقتي اما.شهري نابازيگر چند احتمالا و بوده دهات در بقيه و
.شد بيشتر و بيشتر آنها نزد در ايران سينماي منزلت و قدر گذشت ايران
(...و ميزوگوشي كوروساوا ، كوباياشي ، ) داريم ، ژاپن سينماي به نسبت ما كه تصوريهم آن *
سينماي ميكنند فكر هم آنها.دارند ايران سينماي به نسبت آنها كه است تصوري مانند
فيلمهاي از موجي با ميشوند ايران سينماي وارد وقتي اما.جليلي و كيارستمي يعني ايران
موج با هم ما ميساختند فيلم داشتند آنها بزرگ فيلمسازان كه زماني.هستند مواجه ديگر
موج با خودشان است ، مطرح آنجا كيارستمي كه الان و بوديم مواجه فارسي سطحي فيلمهاي
.هستند روبهرو تكراري ستارههاي و آمريكايي فيلمهاي از شبيهسازي از وحشتناكي
فيلم.ستارگان بيشتر جلوه براي كناري آدمهاي يا و ستارهاند همه يا بازيگران ژاپن در
گذشته سنتهاي دارند كه جوان كارگردان چند مگر.بربسته رخت ژاپن از است سالها عميق
چندم دست كپيهاي استوديوهاشان اتفاق به قريب اكثر در گرنه و ميكنند احيا را سينماشان
كه همانها.داريم هم ايران در كه فيلمهايي دست همين از.ميشود ساخته آمريكايي فيلم
سال چند در يا و ميكنند تامين را گيشه و مياندازند هم جان به را جوان پسر و دختر چند
!ميانداختند راه بزن بزن تا چند گذشته
كه ديني و ايراني فيلمهاي برعكس و نميروند ذرهبيني هيچ زير كه فيلمهايي همان
زير هميشه ميكشند تصوير به را ما مسايل و ميگيرند سرچشمه ما فرهنگ از مشخصا
!بيابند آنها در را آمريكايي مهاجم فرهنگ از رگههايي تا كوچكند و بزرگ ذرهبينهاي
بازي دقيقه چند فقط و كارگردان و فيلمنامه مشاور:باز راي
سينماي در كار اين بنيانگذاران از يكي شما حال هر به بازيگرداني ، بحث به برگرديم*
در هنري مشاور عنوان به و رفتهايد آن از فراتر آخر كار اين در كه اين و هستيد ايران
به نزديك الان ميكنم گمانداشتيد كارگردان با بسياري همفكري و همكاري زمينهها تمام
از كه ديگر نفر چند و شما همت به - است مطرح ايران سينماي در مقوله اين كه است دهه يك
هر به _ هستيم نيز سينما بازيگري سيرنزولي شاهد دهه يك همين در اما - آمدهاند تئاتر
چگونه ايران سينماي در را بازيگرداني اتمسفر ، اين در و وضعيت اين با _ممكن دليل
خصوص به.باشد موثر فعلي وضعيت بهبود در ميتواند چقدر كار اين ميكنيد فكر و ميبينيد
سينماي بدنه كل بلكه ;نيستند روشنفكري يا نو موج ادامهدهنده كه فيلمهايي هدايت براي
.ميدهند تشكيل را ايران
!نشده تعريف وقت هيچ كه است حرفها آن از هم "بدنه"
و معتقدند اصلي جريان به آنها چون.است آمريكايي "استريم مين" از غلط ترجمه يك شايد*
.شده ترجمه "بدنه" اينجا
نه.ميكنند تقليد آمريكا سينماي از نوعي به كه است فيلمهايي همان ما سينماي در بدنه
.بگذريم.است مبحث خلط اين.آنها هاي"B Movie" از بلكه آمريكا بالاي سطح سينماي از
اسماعيل آدينه ، گلاب خانم آتيلاپسياني ، مثل كردهاند بازيگرداني ديگري كسان من از قبل
...و عظيمپور بهرام سلطانيان ،
انتخاب هم شيشهاي آژانس فيلم براي بود قرار.كرد باز آتيلا وادي اين به هم مرا پاي
داشت ، رو پيش در كه كشوري از خارج سفر علت به اما.بازيگرداني هم و كند بازيگر
اتفاق اينكرد معرفي هم به را ما من ، و حاتميكيا توافق با و نميتوانست را بازيگرداني
ذهنم در بازيگرداني از خودم خاص تعريف كه بود فيلم اين از بعد.داشت مبارك پيامد يك
بگويي بازيگران به كه اين يعني بازيگرداني ميكنند فكر خيليها اول برخورد در گرفت شكل
يعني.است بازيگري شغلش كه است كسي بازيگر چون.است غلطي بسيار فكر كه كنند ، بازي چگونه
كارش پس.كند بازي كه ميدهند پول او به ميكنند ، دعوتش اصلا.كند بازي چگونه است بلد
.برسد نقش به تا كند طي را خمي و پرپيچ راه تا دارد احتياج كمك به بازيگر اما.است بلد را
پيمودن به آنها چون.نميكنم صحبت ميكنند تكرار را نقش يك هميشه كه كساني مورد در
كاملي اشراف كمك به و دارد كه تجربياتي كمك به بازيگردان.نيستند محتاج دشوار مسير اين
يك بازيگران همه هم آمريكا در.بكشد سختي كمتر ميكند كمك بازيگر به دارد اثر بر كه
مربياش هنوز هم براندو مارلون حتي.دارند مربي هم بزرگ بازيگران.دارند مربي "Couch"
چه كه ميشوم بحث وارد كارگردانم با من كه اين يعني.كامل اشراف گفتم اما.دارد را
فهميدم را اينها همه وقتيبگويي ميخواهي چگونه.بگويي ميخواهي چرا.بگويي ميخواهم
كه كارهايي همان افتادن جا بهتر براي ميدهم پيشنهاد و ميكنم كمك هم كارگردان به
فيلم طول در.ميكشم بيرون را فيلمنامه پياز تا سير.او مشاور ميشوم.بكند ميخواهند
.ميكنم ياريگرانه و منتقدانه نگاه هم لباس و صحنه طراحي به و ميكنم نظارت هم گريم به
سر از را زايمانش و حاملگي دوران راحتتر تا ميكند كمك بازيگر به كه است اشراف اين
.بگذراند
اين نميدانم.نيست جوابگويي نام "بازيگردان" نام ديگر كاري گستره و تعريف اين با
.بگيرم كناره كلمه از ميكنم سعي من اما.است كرده اختراع ما سينماي در كسي چه را "كلمه"
جاي به خواستم آنها از تختكشيان ، محمد آقاي و تبريزي كمال آقاي با آخرمان فيلم در
ولي نيست كاملي كلمه هم اين "هنري مشاور" بنويسند بازيگر انتخاب و بازيگردان عناوين همه
اجرايي بار و دارد مشاوره بار فقط هنري مشاورمن كار براي است بازيگردان از كاملتر
"Dramaturgi" كلمه از كاملي ترجمه روزي اميدوارم.است كلمه اين كاستي هم اين و ندارد
اروپا تئاتر در كه است شغلي دراماتورژي.است دراماتوژي همين من كار چون.شود پيدا
يا كارگردان لزوما اما است كارگردانشناس و بازيشناس و درامشناس كه كسي.شد ايجاد
زواياي او كمك به تا ميكنند دعوت را او تئاتر تهيهكنندگان و كارگردانها.نيست بازيگر
است قرار وقتي مثلا كه كند كمكشان بازيگر انتخاب در.كنند بازشناسي را نمايشنامه تاريك
برداشت اين براي بازيگراني چه حالا باشد ، داشته "مكبث" از خاصي برداشت كارگرداني
...و شوند نزديك نقش به خاص برداشت اين پرتو در تا كند كمك بازيگران به و متناسبترند
ميخواهم.برميگشت ميشود ديده سينما از آنچه و بازيگري به گفتيم چه هر حال به تا*
اين ايران سينماي وضعيت !متن از خارج سوال ادبي منتقدان قول به.كنم مطرح ديگري سوال
و كرديد كار پارسال كه فيلمي شما خود مثلا.است آفتزده و آشوبزده و آشفته خيلي روزها
و نديدهايد عمومي اكران در هنوز گرفتيد را بازيگري بهترين بلورين سيمرغ آن براي
همچنان كارگردان و نويسنده از پس تاثيرگذار فرد موثرترين عنوان به شما براي سرنوشتاش
ميگذارد؟ اثر بازيگري روي چقدر كند پيدا ادامه وضعيت اين اگر ميكنيد فكر است نامعلوم
سال در باشد؟ بحران دايره از خارج ما سينماي ميشود مگر.است بحرانزده ما جامعه كل
دو يكي.ميكرديم خياباني نمايش كار انساني بهروز و شاملو سيروس با بود سالي دو 1358
انقلاب از يكسال حدود كه.نوشتم كوتاهي يادداشت آيندگان روزنامه در.گرفتند را ما بار
كرد ميشود كار چه بفهميم بتوانيم بازيگر عنوان به ما كه كنيد وضع قوانيني لطفا گذشته ،
.دهيم انجام نبايد را كارهايي چه و
با قانون.بود حرفي چه اين گفت من به بيامرز خدا سلطانپور سعيد بعدش روز دو يكي
بازيگر من ولي.حرفها اين از و انقلاب بندكشيدن به يعني قانون.است تناقض در انقلاب
خط بشناسم ، را چارچوبهايش ميكنم ، زندگي كه جامعهاي در دارم دوست.هستم بازيگر و بودم
سال در هنوز متاسفانه اما.كنم بازي يعني كنم زندگي و بشناسم واضح طور به را قرمزهايش
ولي دادهايم آنراي به و كردهايم تدوين را اساسي قانون است سالها كه اين با 1381
كه دوستانم از يكي پيش سالها.ميشويم اپوزيسيون به منسوب ميزنيم حرف آن به راجع وقتي
دوست و بود آمده ايران به دارد "كم ايستادي اپراتوري" شركت و ميكند زندگي هاليوود در
به بهشتي.بردم بهشتي محمد سيد آقاي پيش يكراست را او من.كند توليد فيلم اينجا داشت
و ميخرم جلد يك داد جواب اوبشناسيد را ايران قوانين اول است بهتر شما گفت او
نشده نوشته كه هست قوانيني و و نشود اجرا كه شده نوشته قوانين آن گفت بهشتي ميخوانم
خيابانهاي در كمي شروع براي و بياموزيد را نشده نوشته قوانين آن شما ميشود اجرا ولي
.كنيد رانندگي تهران
رفت و كرد خداحافظي _ بالايشهر خيابانهاي در هم آن _ رانندگي روز چند از پس من دوست
زدم سال آن كه حرفهايي همان اميد به همچنان من.كرد تشكر كلي هم بهشتي محمد سيد از و
.نميدانم هنوز را مردم واكنش و نديدم عمومي اكران در را "آب روي خانهاي".ميكنم بازي
يك دارد ، طرف دو بازيگريبازيام به نسبت بلكه ميكند ، مطرح فيلم در كه حرفهايي به نه
در من بازي آينده سال شايد حالا.نميشود كامل آن بدون.است تماشاگر مطمئنا آن طرف
داشتم دوست شد قطعه قطعه من بازي هم "سركشي دوران" سريال در.شود كامل آب روي خانهاي
.ميديدند مردم را آن كامل
و سينما پرده روي كه چيزي آن و بازيگري به راجع فقط ميكنيم گفتوگو شما با ما وقتي*
قول به يا و بازيگرداني شما فعاليت از بخشي كه چرا كرد ، صحبت نميشود است تئاتر صحنه
تاليفات ميكنيد ، تلاش آن در سالها اين در شما كه ديگر بخشي و است هنري مشاور شما
.است آشفته خيلي هم آموزش وضعيت گمانم به.است آموزشي
شكل داشت بازيگري كلاسهاي تاسيس جريان تازه كه پيش سال هشت هفت.است بحراني چيز همه
فرانسه بازيگري مدارس كل از بيشتر تهران بازيگري مدرسههاي ميگفت رفيعي علي ميگرفت ،
شده بيشتر هم اروپا كل از ميكنم فكر حالا.خصوصي كلاسهاي و دانشكدهها احتساب با است
.است
بايد يا ندارد وجود جوانان بروز براي جايي ديگر كه گفتند خوبي نكته دوستان از يكي*
.بازيگر يا و شوند فوتباليست
.حجرههامشغولند در يا و ميكنند دلالي كه ديد خواهيد را جوانان خيل بزنيد بازار به سري اگر
.نميشوند مشهور آنها*
دوستدار اتفاق به قريب و عمدتا كه بازيگري هنر دوستداران خيل اين.ميشوند دلال اما
هم ما تئاتر حتي و ما سينماي حوصله و اندازه در مطمئنا هستند بازيگري از حاصل شهرت
فرزند _ دلالي چي؟ بقيه اما.ميشوند بازيگري جذب آنها از ناچيزي خيلي درصد.نيستند
در ديدهايد؟ را ميليمتري هشت فيلم.است نهايي حل راه _ اجتماعي بحرانهاي حرامزاده
دوست آدم ، .شوند ديده ندارند دوست جوانان فقط.است غلغله استوديوها در پشت هم هاليوود
جوان كه شرايطي در و است غليظتر جوانان در اما.است بشر ذات جزو اينشود ديده دارد
.ميشود بيشتر آن غلظت هم باز دارد كمتري بروز امكان
هستند؟ علمي ما دانشگاههاي و مدارس آموزشي روشهاي آيا*
در را وسيعي دايره كلمه عنوان به هم "علمي".ميگذرد چه كلاسها اين در نميدانم زياد
با چي؟ با مقايسه در پرسيد بايد اما.است علمي سيستمهاشان دارند ادعا همهميگيرد بر
يا بودن علمي بخواهد كه دارد وجود نقدي چه دارد؟ وجود معياري چه ما هنري جامعه در كي؟
كه گروههايي.داشت وجود مستقل و قوي تئاتري جريانهاي انقلاب از قبل بسنجد؟ را نبودن
تئوريهايش كه است گروه يك دادن ادامه اين خب.ميكردند كار مداوم طور به سال سالهاي
پيدا استيل.ميگيرد شكل گروه اين در بازيگر.ميكند اثبات و ميآورد وجود به هم را
.ميشود محكم پايش زير تا دارد خطا و اثبات آزمونهاي.ميكند پيدا نظريه.ميكند
.هستند ماه شش فقط بعضا كه خصوصي كلاسهاي و است سال چهار كه دانشكده كلاسهاي اما
لنگ اول همان در بگويم ميخواهم.است عجايب از اين دهند؟ پرورش بازيگر ميخواهند چگونه
.بخورد صحنه خاك شدن بازيگر براي بايد بازيگر.نبودن يا بودن علمي به برسيم تا ميزنيم
با فقط نه.ميشود سبك و تكنيك صاحب صحنهاي كار تداوم در يعني قديميهاست ، حرف اين
.ميشدند خاموش _ حداكثر _ ساله چند درخشش از پس كه.نيستند ستارگان من منظور.خواندن
.بروروشان به نه دارند تكيه بازيگريشان هنر به كه بازيگراني هستند بازيگران من منظور
افتخار ديپلم پورحسيني پرويز به فجر فيلم جشنواره در ميبينم وقتي ميگيرد دلم من
از كارگردان كه داشته را اين استعداد فقط و نيست بازيگر اصلا كه جوان يك به و ميدهند
را جايزه آن اسم چرا.چه يعني اين.ميدهند بلورين سيمرغ بياورد در را بازيهايي او
بهترين شانس ، بهترين درخشش ، بهترين ميگذاشتند !بازيگري بهترين جايزه گذاشتهاند
بازيگر ، انتخاب براي تصميمگيري سطح بالاترين در وقتي.ديگر اسم يك و هزار و نابازيگر
هاليوود در نوشت خدابيامرزي منتقد.سپرد بايگاني به بايد را سوال اين ميشود مبحث خلط
چه منظور؟ خب.دادند اسكار ميشد ظاهر فيلم در بود بار اولين براي كه كس فلان به هم
فلانجا ميگويد او چه؟ يعني دادن نابازيگر به را بازيگري جايزه ميپرسم من.دارد ربطي
داشت انتقاد آن سيستم و هاليوود به جاها خيلي بيامرز خدا همانميكنند را كار همين هم
كه كسي پس دارد آموزش و دارد تعريف بازيگر اگر !مرجع و منبع بود شده هاليوود اينجا ولي
اما.نيست بازيگر كرده بازي فيلمي در و گرفته قرار كارگردان يك راه سر اتفاقي طور به
.خوابزدهايم است سالها بازيگران ما ميشود معلوم !!ندارد تعريف اگر
از بعد بوديد ، كرده پيدا پرورش گروهها آن در كه هم شما همنسلان و شما حال هر به*
اهميت گروهها آن حفظ به و شديد سينما جذب همه شد جديتر مقدار يك سينما كه انقلاب
.نداديد
گروههاي اول.شدند برداشته ميان از يا و پاشيدند هم از نمايشي گروههاي انقلاب از بعد
البته.شدند سينما جذب تئاتريها بعد و درآمد اغما حال به تئاتر و رفتند بين از تئاتري
به.نميرفتيم سينما به ما داشتند وجود تئاتري گروههاي اگر كه نيست آن معناي به اين
هم دشمن سينما و تئاتر چون داشت وجود صحيح معناي به بازيگر توليد جريان كه است آن معناي
.نيستند كه
.ميكنيد كمكاري تئاتر در سالها اين چرا شخصه به شما*
از نمايشي در بود قرار هم پارسال.دارم دوست هم خيلي.بروم صحنه روي دارم دوست خدا به
است بهتر كه دليل يك و هزار به چرا؟نرفت صحنه روي هرگز اما.كنم بازي بيضايي آقاي
.ميگيرد دلم ميشود صحبت تئاتر از وقتي.كنيم صحبت آن درباره مفصل زماني
و داريد فعاليت آن در شما كه است مختلف شاخه به 3 راجع گفتوگو اين جمعبندي*
و بازيگري راهبري هم و آموزش و تاليف هم بازيگري ، هم.هستند موفق هم همه خوشبختانه
بودهايد؟ موفق بيشتر بخش كدام در ميكنيد فكر و هستيد راضي بيشتر كدام از.هنري مشاور
اين مثلميماند زندگي مثل هنري كار ميكنم فكر چوننميكنم فكر اينها به اصلا من
بيشتر كدام از.ميخوريد صبحانه ميخوريد ، ناهار ميخوريد ، شام بگوييد شما كه ميماند
هر به ولي ميبرد لذت بيشتر وعدهها اين از يكي از كه ميگويد آدم نهايت در ميبري؟ لذت
بايد آدم كه ميكنم فكر من.ميبريد را لحظه همان كيف و ميخوريد چيزي يك دفعه هر حال
اما.ببرم را كردنم مصاحبه كيف ميكنم مصاحبه شما با كه الان يعني.ببرد را لحظه كيف
كيف كه ميكنم كاري نميدهم انجام ببرم كيف كمتر كه را كاري شوم ، قايل تفكيك بخواهم اگر
حال براي نكنم زندگي آينده براي كه فهميدم فهميدم ، بعد به سالگي از 40 را اين.ببرم
شما با ولي بودم نكرده مصاحبه كه بود سال ساليان من ميبينيد كه هم الان.كنم زندگي
.نميكردم كيف موقعها آن.ميبرم را آن كيف دارم و كردم مصاحبه
ببينيد راكمدي "صورتي"
"صورتي" فيلم كارگردان جيراني ، فريدون با گفتوگو
يزداني اصغر
كردم احساس
من سهگانه تريلوژي
آخر شام آتش ، و آب قرمز ،
ميتواند نقطهاي در
شود تلقي شده تمام
را ديگر تجربهاي من و
داشتم دوست كه
كنم تجربه
پيرامون سينما هفتهنامه دفتر در كه بودم گذاشته قرار جيراني فريدون با عصر ساعت 6
نميدانستم ، دقيقا را كارش محل آدرس كه آنجا از اما كنيم ، گفتوگو "صورتي" فيلمش آخرين
بگيرم ، را آدرس آنكه از قبل و زدم زنگ موبايلش به مقرر موعد به مانده يكساعت شتابزدگي با
يك حتي رساندم ، دفترش به عجله با را خود و هستم ، منتظرت من بيا زودتر كه گفت جيراني
پيش و كرد ، دعوت كارش اتاق به مرا شتاب و خنده با هميشه مثل او.نكردم تاخير هم دقيقه
جيراني ميكردم حس آنكه براي كرديم ، آغاز را گفتوگو بپردازيم ، حاشيه به آنكه از
بيآنكه شديم بحث وارد وقتي اما برسانيم ، پايان به را گفتوگو اين زودتر ميخواهد
.داد جواب حوصله با سوالاتم تمام به شود ، ايجاد وقفهاي
***
مضمون لحاظ از فيلمنامه اين.فيلماست داستان محور كودك يك شخصيت صورتي در*
.دارد قبليتان فيلمهاي به نسبت تفاوتهايي
قرمز ، - من قبلي فيلم بگويم 3 ميتوانم.ندارد قبليام فيلمهاي به ربطي اصلا فيلم اين
طنز و كمدي سينماي ژانر در تقريبا فيلم اين ولي هستند رديف يك در - آخر شام آتش ، و آب
كرده سعي فيلم.نيست - بكوب بزن - استيك اسلپ كمدي معناي به كمدي البتهميگيرد قرار
شايد كمي و طنز و شوخي زبان با را طلاق از حاصل بچههاي و طلاق تلخ و واقعي ماجراي همه
.كند روايت - متوسط طبقه - فرهيخته نيمچه خانواده يك در گزنده ،
يك را آنها كه ميافتاد اتفاق خاصي قتلهاي قبليتان فيلم در 3 كه اين به توجه با*
آمديد؟ كمدي سمت به و بريديد فضا آن از چرا ميزد ، گره هم به جوري
در - آخر شام آتش ، و آب قرمز ، - من سهگانه تريلوژي كردم احساس.نبريدم فضا آن از
.كنم تجربه داشتم ، دوست كه را ديگر تجربهاي من و شود تلقي شده تمام ميتواند نقطهاي
لازم تلخ سينماي از پرهيز و شادي مقداري يك شايد فضاي 81 در كردم ، احساس كه ويژه به
ژانري در ديگري تجربه يك كه است لازم من براي چرخش اين اصلا كردم احساس هم باز و باشد
داشته نرفتم ، آن سراغ به فيلمسازي در اما داشتم دوست فيلمنامهنويسي در ابتدا در كه
.باشم
هم فيلم اين آيا ميكند ، تحليل را شخصيتها روانشناسي ديدگاه از شما قبلي فيلم سه*
دارد؟ را روانشناختي جنبههاي اين
شوخي ميگويم وقتي البته.شوخي و طنز شيوه ;خودش خاص شيوه و زبان با ولي دارد وجود
فيلمي يا و نيست فيلمي چنين اصلا.بخنديد قاهقاه كه ببينيد فيلمي باشيد نداشته انتظار
و شوند روانكاوي است قرار كه شخصيتهايي يا و تلخ لحظات اما.باشد مفرح خيلي كه
روانشناسي.ميشوند بررسي طنز سينماي زبان با دارند خاصي جنس و هستند خاصي پديدههاي
ماهان ، سحر شباويز ، شهرام - من اصلي شخصيت سه ميكنم فكر من و دارد وجود فيلم در شخصيت
.شدهاند بررسي و طرح فيلم در مختلف زواياي از - مشرقي ليلا
بود؟ چه گرفتيد ، جامعه فرهيخته آدمهاي را آدمها اين اينكه علت*
طبقهاي و بپردازم متوسط طبقه ذهني و فكري معضلات به كه دارم علاقه و معتقدم اصلا من
تا دو يعنيدارد اقتصادي درگيري هم و فكري و ذهني درگيري هم روزها اين حال هر به كه
را متوسط طبقه ذهني و فكري درگيري كه هستند يكسري حال هر بهاست قاطي آن در درگيري
در هم جوري يك و قرمز در هم پرداختم ، متوسط طبقه ذهني درگيري به آخر شام در هم.ندارند
زاويه از را طلاق و معضلات اينكه براي كردم؟ انتخاب فرهنگي عناصر چرا حالا.آتش و آب
اين خيلي و داشته وجود خيلي هم ما پيرامون درنشده نگاه حال به تا كه كنم نگاه ديگري
آن به كه هستند قشري در خاص طور به و هستند خاص كاراكترها ، .بودم ديده را اتفاقات
بنابراين.هست موسيقيدان و نوازنده زن يك و تئاتر كارگردان يك حال هر به.هستند وابسته
و است متفاوت كاملا ديگر اقشار اختلافات با هم اختلافاتشان حتي و فرهنگي ذهني ، معضلات
ببينيد را فيلم اين اگر هم شما ميكنم تصور.بپردازم تفاوت اين به كه داشتم دوست من
زندگي جور يك طرح.شديم نزديك اتفاقات يكسري به ميزاني يك تا كه شد خواهيد متوجه
.است جامعه از قشر يك شلخته و بيبرنامگي با توام زندگي جور يك كسالتآور ، و ملالآور
يك را راوي چرا ميدهند ، تشكيل را عشقي مثلث يك كه هستند نفر صورتي 3 اصلي شخصيتهاي*
داديد؟ قرار كودك
زاري و گريه كه كودكي نه اما بپردازم روايت اين به كودك يك ديد زاويه از ميخواستم
ميدهد نشان هم واكنش حتي كه كودكيدارد وجود ملودرام آثار در كه كودكي نه و ميكند
هم تلخ و است تلخ بلكه نيست شيرين تنها نه ما فيلم كودك اصلا.دارد هم تلخ برخورد
اين گرفتار كه بچههايي و كودك يك زاويه از كه بود مدنظرم تلخي اين و ميكند برخورد
آن به نيست ، فهميدههايشان گفتن براي راهي و زبان ولي ميفهمند ، را آن و هستند معضل
و ميگيرند قرار خانوادگي گسيختگي هم از موقعيت در وقتي كه كودكاني ويژه بهبپردازم
.ميشوند عصبي و معترض
شما پژوهشي منابع كرديد ، انتخاب هم را شخصيتها اين و هستيد هم فيلمنامهنويس كه شما*
داشتيد؟ آماري منابع آيا بود؟ چيزهايي چه
صورت اين به ميكنم فكر من و نيست گستردهاي منابع خيلي ايران سينماي در پژوهشي منابع
و فيلمنامهنويسي اين.ببينند را آماري نمونههاي و كنند تحقيق بروند همه كه نيست
آن با خودشان كه زندگي جنس و نوع و دارد بستگي آدم شخصي تجربههاي به آماري نمونههاي
را بود فيلم اين در كه زندگي جنس آن حال هر به.درگيرند اطرافيان با يا و هستند درگير
چون.كنم بررسي را آن ابعاد همه بتوانم كه صورت اين به نه البتهميشناختم خوب خيلي
ميخواستم من.بود شخصيتها و آدمها اين از پر اطرافم اما ندارد را ادعا اين هم فيلم
چه به شخصيتها رفتار جنس كه ميدانستم چون و كنم مطرحشان ديگري شكل با فيلمنامه در
.بدهم آنها به بيشتري عمق بتوانم روابط مورد در تا كرد كمك من به اينها است ، صورت
را كمدي جنبههاي بيشتر فيلم اين دراست مدرن ملودرامهاي جور يك قبليتان فيلم سه*
اين سمت به وقتي كارگرداني لحاظ به بدانم ميخواستم رفتهايد كمدي سمت به و كرده رعايت
داشتيد؟ دغدغهاي چه كنيد ، تجربه را سبك اين خواستيد و رفتيد كار نوع
جنس دارند ، نقش..و كلمبوس رايان ، مگ هنكس ، تام كه را آمريكا جديد كمدي سينماي من
كه بودم ديده آمريكايي جديد آثار در كمدي از مدرني شكل به را رابطهها و برخوردها اين
و آگاهي با.باشم داشته را مدرن كمدي اين تجربه كه ميكرد وسوسه و ميداد قلقلك را من
موردش در نميتوانم من نديديد را فيلم شما چون و رفتم سينما نوع اين سراغ به اتفاق نه
كار جنس و لحن و ريتم مورد در ميتوانستم من و ميديديد را فيلم كاش اي.كنم صحبت زياد
تصورم و كنم كمديها آن به نزديك را كار پرداخت جنس و كار و لحن كردم سعي اما كنم صحبت
لحن.دربياورم را لحن اين كه شدهام موفق اندازهاي تا كه است اين خودم كارهاي بين در
را كارش لحن نتواند فيلمسازي اگر و است آن فيلمساز و كارگرداني جنس مشخصكننده فيلمي هر
را بازيگرداني نحوه با برخورد ساختار هم و دكوپاژ ساختار هم لحن آن نميتواند كند پيدا
نشيبي و پرفراز قصه با كه ميدانستم فيلم ، اين سراغ به رفتم كه اول روز از.كند مشخص
قصهاي.ندارم سوزناكي و تلخ عشق حال هر به.ندارم آخر شام مثل قصهاي.ندارم سروكار
و قتل و برخوردها و نداشت قرار آن در سوزناكي و تلخ عشق حال هر به.ندارم آخر شام مثل
در كه هستند لحظات و است آن كليت از موثرتر خيلي آن در لحظه بنابراين.نبود آن در جنايت
.دارم علاقه خيلي فيلم لحظهسازي آن به بنده.باشند كلي ساختمان ميتوانند هم با پيوند
كرديد؟ انتخاب را افراد اين شد طور چه كه دهيد توضيح بازيگران انتخاب به راجع*
سينما زن بازيگران اكثر حداقل و چرخيدم بازيگران همه دور بازيگر انتخاب در معمول طبق
و كردم صحبت آنها با داشتند ، وجود رده اين در كه شاخصي مرد بازيگر چند و زدم تست را
سينماي و كمدي جنس به جوان رامبد آقاي كردم احساس قصه ، اصلي شخصيت دو مورد در نهايتا
هم شناختي يك و ميبيند فرنگي فيلم هم خودش و است نزديك هستم آن دنبال به من كه كمدياي
بازيگران هم ماهان سحر مورد در.است خوب هم بازيگرياش و دارد بازيگران و سينما آن از
نقش به هست ، حجار ميترا خانم صورت در كه تفرعني ميكردم احساس و بودم زده تست را زن
شد باعث حضورش اصلا هم سلطاني فقيه خانم مورد درميدهد جواب هم صورتش جنس.است نزديك
نمايش نام به داشت تجربهاي گذشتهاش زندگي در اينكه خاطر به.بدهم تغييراتي را سناريو
من.بود كرده بازي را سياه نقش كه بود زني اولين و كرده بازي را سياه يك نقش كه سياه
من و شد پيشنهاد من به كه كانديدايي اولين بدهم ، زن به را سياه نقش اين خواستم كه موقعي
خانم - آدينه گلاب كارگرداني به بوده خوبي نمايش گفتند كه بودم نديده را نمايش متاسفانه
او گرفتم ، تماس ايشان با بلافاصله كردم ، انتخاب را سياه شخصيت وقتي.بود سلطاني فقيه
واقع در و دادم انجام سناريو در هم تغييراتي يكسري داشتيم هم با كه صحبتهايي طي.آمد
.شد نوشته او مطابق نقش
نشديد؟ روبهرو خاصي مشكل با صورتي ساخت در*
كه نكردم برخورد حادي مشكل با من ولي دارد وجود ايران سينماي در حال هر به مشكلات
كار شرايط بهترين در كه كرديم سعي حال هر به زده فيلم به فراواني لطمه مشكل اين بگويم
بياورم زبان به بخواهم كه مشكلي.كنيم استفاده موجود امكانات از ميكرديم سعي ما.كنيم
نواقص خودش در ايران سينماي در توليد ساختار حال هر به ولي نداشت وجود باشد حاد خيلي و
.است ايران توليد ساختار ذات جزو كه دارد بهمريختگيهايي و آشفتگيها و بيبرنامگيها و
و نظم ايران سينماي در توليد ذات اصولا.ندارد مشكل كنيد فكر كه نيست طوري يعني
شنيدم من گرچه.ندارد را _ آمريكا _ دنيا طرف آن كارهاي منسجم و درست شكل و برنامهريزي
.هستند ما جنس هم اروپا و ايتاليا
شود؟ اصلاح موانع اين تفكراتي و تمهيدات با روزي كه هست اميدي اساسا*
كه نميكنم فكر وقت هيچ.است ايراني ذات جزو كه دارد وجود چيزهايي ايراني يك روحيه در
هم با كه قرارهايي همه در.باشد افتادهاي جا و شده تهنشين چيز ايراني روحيه در نظم
تشريك و شورايي روحيه و جمعگرايي ايراني ، روحيه در.ميكنند دير هميشه ميگذارند ،
.دارد وجود فردگرايي روحيه بنابراين.ندارد وجود خيلي جمعي همكاريهاي و تفاهم و مساعي
اين از هم توليد ساختار و ميآيد هم جامعه ذات در هست ، ما فرهنگ در كه روحيههايي همين
كنيم شروع را كار ساعت سر بايد ميگوييد كه حال عين در بنابراين.ميگيرد نشات روحيهها
برنامه مطابق چيز همه ساعت سر كه نيست طور اين ايران سينماي در وقت هيچ شود ، تمام يا و
چه اگرشود آماده برنامه مطابق قبل از چيز همه رفتي صحنه سر وقتي يا و شود تمام و شروع
.نيست طبيعتا باشد ايدهآل بخواهد كه چه آن ولي است شده بهتر وضع خيلي الان
نميزند؟ فيلم ساخت به لطمهاي انتخابي موسيقي*
بهتر كنيم انتخابي و كمتر چه هر را موسيقي كه ميرسم نتيجه اين به دارم است مدتها من
براي همهكنم توهين آهنگسازي هيچ به نميخواهم.بسازيم فيلم براي موسيقي كه اين تا است
جور فيلم جنس با كه موسيقيهايي ساخت گاهي كه است اين تصورم ولي.احترامند قابل من
ميشوند ، فيلم سر تا سر و ميآيند طور همين و ميزنند فيلم از جداگانهاي ساز و نيستند
.ميكند ايجاد فيلم براي عديدهاي و عمده اشكالات
خيلي را فيلم ميتوانستم.نداشت هم و داشت نياز هم موسيقي به ساختم من كه فيلمي
ببينم ديگري جور ميتوانستم هم طرفي از و كنم پخش موسيقي دقيقه و 4030 ببينم آمريكايي
.كنم كار كم موسيقي و
وجود آن در ساز تا دو كه حوضي رو تئاتر يكبود موسيقي هم داستان دل در كه حال عين در
.كردم انتخاب را دوم راه من كه داشت وجود صحنهها اين در ابتدا از موسيقي بنابراين.داشت
.ميشد حس آن كمبود كه صحنههايي براي هم آن و محدودتر و كمتر موسيقي يعني
هستند؟ موسيقي به متكي جورهايي يك ميروند طنز طرف به كه فيلمهايي*
تاشهايي.ميسازند خوب هم آهنگسازان كه هستند لحظهاي موسيقيهاي به متكي زياد بسيار
احتمالا.ندارم فيلم در را اين من كه شوخي و طنز لحظات به ميكند كمك كه هست موسيقي از
كلاسيك موسيقي يا معمولا انتخابي موسيقيهاي.نيست جا همه ولي داشت خواهم كوچكي جاهاي
يكسري اساس بر ما.باشد باقي شما ذهن در كه نيست شده شناخته خيلي كه موسيقيهايي يا است
استفاده آنها از بوده مناسب فيلم براي حالا و شده ساخته ديگر چيزهاي براي كه آهنگهايي
.ميكنيم
ميكند؟ ياري را شما تدوين در مفخم نازنين هم فيلم اين در*
اين هم فرهنگي در كه نميدانم..و جنايي كمدي ، به نشدهاند تقسيمبندي تدوينگرها
سر مفخم خانم با ما.ندارم مورد اين در دقيقي اطلاعات خيلي نه؟ يا و هست تقسيمبندي
او و فيلمنامه نگارش براي بلكه تدوينگر ، بهعنوان نه هم آن كه شديم آشنا آخر شام فيلم
در و داشت خوبي نگاه فيلمنامهنويسي در.كنم تكميل را آخر شام فيلمنامه من كه كرد كمك
مفخم به را كار گرفتم تصميم جا آن و دارد تجربه و تبحر هم مونتاژ در او فهميدم جا همان
كه كرده مونتاژ را _ سرباز و كودك و ماه نور زير _ ميركريمي فيلم دو ميكنم فكربسپارم
خيلي و دارد هم را تدوين تجربه كه ديدم و نوشت را فيلمنامه او.بودم ديده را دو هر من
اين وقت گذاشتن و كنجكاوي و دقت با آخر شام در.شد هم موفق و كند تدوين كه است مايل هم
كه داديم ادامه هم بعدي فيلم در ما را كار اين و بود خوب هم مونتاژ حاصل و كرد را كار
.كند مشخص را خودش گروه بايد كار تا چند از بعد آدم حال هر به.است خوب باز كار حاصل
كه قصهاي.است تازهاي قصه شده ، تنيده آن در كه قصهاي و فيلمنامه قرمز ، فيلم در*
قصه واقع در.ببينم را فيلم و بروم سينما به تماشاچي من كه ميكند ايجاد را لازم جاذبه
افتاده؟ هم صورتي در اتفاق اين آيا.برود فروش كه است فيلم گارانتي
است قصه به متكي قرمز در اگر.دارم هم آتش و آب و آخر شام فيلم در را تجربهها اين من
.نيست طور اين هم آخر شام در و نيست طور اين آتش و آب در است ، زياد آن تعليق كه قصهاي و
كم را گويي قصه و داستاني روايت بار ميكند سعي ميآيد جلو و ميكند تجربه وقتي آدم
قصهاي تابع قرمز در من.است اين كارگردان هر كوشش و بيافزايد فيلمش ديگر بار به و كند
صرف روايت از مقدار يك كردم كوشش آتش و آب در و داشتم دوست و بودم نوشته خودم كه بودم
هسته چون بود ، كوشش اين هم آخر شام در و دارم دوست بيشتر را فيلم و شوم خارج داستان
خيلي هسته قبلي فيلم به 3 نسبت صورت هر درشد موفقتر بود ، آتش و آب از داغتر اصلي
كه اثري كه بودم متكي اين به بيشتر ديگر حالا بنابراين.ندارد وجود قصهاي بهعنوان داغ
آن در و نيست هم سر پشت مكرر حوادث و روايت به متكي خيلي و نيست متكي قصه به خيلي
.داد اهميت خيلي كارگردانياش به بايد نميافتد ، جانكاه حوادث و العقول محير اتفاقات
.است شده نوشته ساخت مرز در كه است فيلمنامهاي جور يك صورتي بنابراين
اتفاق اين آيا ميكنند استفاده بداههپردازي نوع يك از كارگردانان كمدي ، فيلمهاي در*
است؟ افتاده شما فيلم در
را آن خودش سهم به كه كنيم رها را بازيگر كه نيست كمدياي فيلم چون.نه زياد خيلي _
حال هر به.بود مشخص چيز همه.داشتيم آماده را ديالوگها با صحنهها تمامبدهد نجات
پيشنهاد يا و كند زياد و كم جوري را جمله دارد امكان ميگويد را ديالوگ بازيگر وقتي
.ميافتد زياد اتفاقات اين از كه بدهد
اين دنبال به فيلمسازان تمام آخر دقايق در كه شده برنامهريزي جوري ايران فجر جشنواره*
از فيلم نميشود ميدانيد؟ چه را امر اين دليل شمابرسد جشنواره به فيلمشان كه هستند
شود؟ آماده قبل
.آمد وجود به ايران انقلاب از بعد فيلمسازي در سنت اين كه اين خاطر بهنميشود
پايان از قبل.است كرده پيدا نمادين شكل كه ميشود برگزار انقلاب سالگرد در جشنوارهاي
سال چند در گرچه بنابراين.دارد را سال يك توليدات بر مرور شكل و ميشود برگزار سال
از خارج فيلمها و شده حذف جشنواره به توليد وابستگي داد آقاي كارآمدن روي از بعد اخير ،
همچنان ولي بگذرند ، جشنواره كانال از نبايد هم فيلمها همه و ميشوند اكران جشنواره
كه خودش خاص تاريخ در همچنان كه است ميهني و ملي جشنواره يك نماد بهعنوان جشنواره
هستند سينما اين در كه را فيلمسازان همه ميخواهد است ، انقلاب يك و دگرگوني يك يادآور
فضا اين در كه كند ايجاد فضايي يك و شادماني و سرور و گشت يك.كند جمع خود دور
برگزيدهها اين طريق از آينده سال در سينما سوي و سمت كه كند انتخاب هم را برگزيدههايي
.ميكند پيدا را خودش شكل
دو حالت از و شود بينالمللي جشنواره كه اين مگر است دشوار مقدار يك حرف اين بنابراين
داخلي جشنواره و بينالمللي جشنواره از _ اسما _ ميشود برگزار هم كنار در كه جشنواره
در كه را ايراني فيلمهاي تعداد و شود تبديل بينالمللي جشنواره يك به فقط و شود خارج
جدالهاي اين و كشمكشها اين شاهد شما صورت آن در.بدهد كاهش تا به 3 از 20 است ، داخل
.بود نخواهيد توليد روزهاي واپسين
نميگذارد؟ بد تاثير فيلم بر تكنيكي لحاظ به اين*
كه اين براي دارند دوست خيلي را كوششها اين برخي و است شده پذيرفته سنت يك وليبله
براي.است خوب خيلي يكسري براي جشنواره خببگيرند قرار جشنواره قضاوت معرض در
من اينكه كما.شود شناختهتر فيلم آن شود باعث اعتبارش وسيله به جشنواره كه فيلمهايي
خارج فيلم آن اگربود موثر خيلي دارم ، سال ترانه 15 من فيلم شناخت در جشنواره معتقدم
در.نميرسيد داشت ، اكران در كه موفقيتي اين به ميشد اكران جشنواره بدون و جشنواره از
منتقد تماشاچي چه و تماشاچي سوي از چه ديد اين و دارد وجود نخبهگرايي ديد يك جشنواره
خانه به ميآورد نخبهگرايي ديد اين با كه را كارهايي دارد امكان شود ، عرضه جشنواره
ميخواهد هم كه جشنوارهاياست ايران جامعه ويژگي كه است چيزي اين بر بنا.بجنگد
يك كه هست هم تناقض همين شايد كند ، دفاع سينما صنعت از ميخواهد هم و باشد نخبهگرا
و دارند مشخصي اهداف و سو و سمت يك هرحال به جشنوارهها همه چون.ميكند ايجاد آشفتگي
آن در و است نخبهگرا شدت به كه ميدانيم را كن جشنواره مثلا.ميكنند حركت آنها روي
اسكار اسم به هم مراسمي اگر و ندارد وجود است ، تجاري سينماي صنعت به وابسته كه كارهايي
آن در دارند خاص هنرمندانه وجهه كه هنري و نخبه فيلمهاي خيلي كه ميدانيم همه است ،
رونق سينما صنعت به هم است قرار كه گرفتند جايزه فيلمهايي.نگرفتهاند جايزه هيچوقت
به هم.است سرگردان حالت دو اين بين ما جشنواره.شوند معتبرتري فيلمهاي هم و ببخشند
باعث نوسان همين براي.سينما صنعتي ويژگيهاي هم و ميرود نخبهگرايي ويژگيهاي دنبال
.است نداشته مشخصي خيلي سوي و سمت و شده لطماتي
بهعنوان چه و فيلمنامهنويس بهعنوان چه ميشود ، برگزار جشنواره كه سال اين 21 در*
.بگوييد سال اين 21 به راجع را تحليلتان كارگردان
_ صنعت سينما شناخت و نخبهگرايي بين سرگردان جشنواره _ گفتم كه نكتهاي ميكنم فكر
ديده خود به را مختلفي مديران كه حال عين در كه باشد جشنواره اين اصلي مشخصه بايد اين
دبير دومين بهعنوان فريدزاده آقاي تا جشنواره نخستين دبير بهعنوان بهشتي آقاي از
دبير چهارمين بهعنوان داد آقاي جشنواره ، دبير سومين بهعنوان دباغي آقاي بعد جشنواره ،
شرايط در حال هر در دبير هر كه _ جشنواره دبير پنجمين بهعنوان عسگرپور آقاي و جشنواره
از جديدي نگاه يا و شود حاكم سينما بر بوده قرار جديدي قوانين كه شرايطي آمده ، خودش
اين همه در مشكل اين ميبينيم كنيم نگاه را سالها اين همه وقتي _ آمده وجود به دولت
به دادن خط و سينما صنعت ، به نگاه و نخبهگرايي و سرگرداني اين يعني.دارد وجود سالها
چه.شود ايجاد آشفتگي شده باعث ابتدا از كه است سرگرداني همين سينما ، يكساله توليدات
از آنجليكا كشتي فيلم و ميشود تشويق خيلي ناروني فيلم مثلا كه انوار آقاي دوره در
چه و.كند ايجاد را خوب سينماي سوي و سمت ميتواند فيلم اين كه درحالي ميگذرند كنارش
در بدهند ، رونق سينما به سينما ، ذات در ميتوانند فيلمهايي برخي كه اواخر اين در
.ميگيرد جايزه باران فيلم بازيگر مثال بهعنوان.نميگيرند قرار عنايت مورد جشنواره
ولي.بشود سينما بازيگر نبوده قرار كه است عادي آدم يك بازيگرش ولي است خوبي فيلم باران
حرفهاي بازيگران سال همان در ولي است خوب هم فيلم آن در و ميكند بازي باران فيلم در
بازيگر و باران بازيگر بين كه بفهمد بايد جشنواره.ميگذرند كنارشان از كه دارند وجود
ما كه شد باعث ترانه فيلم بازيگر به ما همه شيفتگي پارسال اينكه كما.است فرق حرفهاي
است ، كرده كوشش و تلاش سينما در سال كه 30 را حرفهاي بازيگر يك و ببنديم را چشمانمان
.نبينيم
اصلي جايزه و كنيم تقديم ديپلم يك او به و تشويق را ترانه بازيگر ميتوانيم كه حالي در
.است كشيده سختي و كرده تجربه را بازيگري سينما اين در كه بدهيم حرفهاي بازيگر به را
ميخواهد كه است جشنوارهاي يا ملي سينماي جشنواره ما جشنواره كه نيست مشخص بنابراين
بهترين جايزه بهعنوان غريب خواهران فيلم دفعه يك كه ميبينيد هم گاهيباشد نخبهگرا
.نيست پوراحمد كيومرث كار بهترين و قوي خيلي فيلم كه درحالي ميگيرد جايزه كارگردان ،
نوسانات ايناست داشته آن از بعدتر و قبلتر سالهاي در بهتري كارهاي پوراحمد كيومرث
را كارگرداني بهترين جايزه غريب خواهران سال يك در.ميكند مشكل دچار را جشنواره كه است
خود به را جشنواره جايزههاي تمام هم عطرياس كافور ، بوي ديگر جشنواره در و ميگيرد
برخورد سليقهاي داوران ، كه است درستدارد وجود متضاد كاملا نقطه دو.ميدهد اختصاص
با باشم داورش من اگر كه كند مشخص را اهدافش و اصول بايد جشنوارهاي هر ولي.ميكنند
به علاقهمند كه باشيد آن داور اگر كه شما تا صنعت ، سينما اقبال به علاقهمندي سليقه
نه بدهيم ، راي و باشيم جشنواره آن شرايط تابع بايد كه بدانيد هستيد نخبهگرايي سينماي
.شما سليقه يا و من سليقه تابع
كارگردان يك نگاه يك
صورتي
جيراني فريدون:كارگردان
جيراني فريدون:فيلمنامه نويسنده
آلادپوش محمد:فيلمبرداري مدير
مفخم نازنين:تدوين
ميركياني مهرداد:گريم طراح
استخر نگار:لباس و صحنه طراح
موسوي غلامرضا:تهيهكننده
فيلمسازان رسانه:محصول
رجبي ، مهران صباغي ، مهدي كرمي ، پرهام سلطاني ، فقيهه حجار ، ميترا جوان ، رامبد:بازيگران
جم شفيعي رضا و قشقايي يلدا
:فيلم درباره
قبل سال به 4 روايت آغاز.ميشود شروع ساله هشت كودك شباويز اميرحسين روايت يا صورتي
شروع ساله چهار كودك نگاه از جوان شوهر و زن يك دعواي آخرين در فيلم و ميگردد باز
.دارد ادامه نگاه اين سالگي هشت تا و ميشود
:فيلم حاشيه در
.شد سينمايي تجهيزات بيمه و سرمايه بازگشت بيمه كه است ايران سينماي فيلم اولين "صورتي"
روزگاري روزي
غلامي احمد
سال استاد 25 كه فيلمي.است اسكورسيزي مارتين فيلم تازهترين نيويوركي دارودستههاي
را آن و كرد پيدا را مجالش قبل سال دو يكي و بياورد سينما پرده روي را آن تا كرد تلاش
.ساخت
هربرت قلم به سال 1928 در كه نيويورك دارودستههاي كتاب از است اقتباسي فيلم اين
كتاب در كوتاهي داستان بورخس لوئيس خورخه.است رسيده چاپ به صفحه چهارصد در آزبوري
كتاب اين ماهرنيا سهيلا كه "مظلمه دلال بوزينه ، ايستمن" نام به دارد ، شرارت جهاني تاريخ
سراغ به دو هر بورخس و اسكورسيزي مارتين درواقع ، .است كرده ترجمه پاكيزه و دقيق را
را قصاب بيل و مرده خرگوشهاي دسته و دار داستان اسكورسيزي.رفتهاند مشترك كتابي
در سليقه دو و كتاب يك به نگاه نوع دو را مظلمه دلال بوزينه ، ايستمن بورخس و برگزيده
جيببرها ، لوتها ، و لات آدمكشها ، زندگي نيويورك دارودستههاي كتاباست نگاه يك
.است تبهكاران و اوباش حامي سياستمداران و بيمار و گرسنه مهاجران
Five در داستان.ميپردازد نيويورك سالهاي 1846 اغتشاش به نيويوركي دارودستههاي فيلم
گفته به.ميگذرد است ، زمان آن در دنيا خيابانهاي خشنترين از يكي كه نيويورك ، Points
حتي اينجا":ميگويد ديكنز.است رفته محله اين ديدن به در 1850 ديكنز چارلز اسكورسيزي
با فاسد كثيف ، مكاني:نوشت آمريكايي يادداشتهاي در او.است لندن "شرق" از بدتر
"...ميدويدند محله پايين و بالا كه خوكهايي
نطفه كه است خياباني اغتشاشهاي همين در و است خيابانها همين تاريخ آمريكا تاريخ
آمريكاي در تا ميآمدند ديگر سرزمينهاي از كه گرسنه مهاجراني.ميگيرد شكل و ميبندد
و دينها با ديدگاهها ، تنوع با مهاجراني ;بميرند يا شوند پولدار بجنگند ، وحشي و آزاد
دموكراسي دموكراسي ، تست ;آمريكايي بوميهاي با مواجهه در مختلف منشهاي و مرامها
.است ديروز آمريكاي همان ثمره دقيقا امروز آمريكاي.خشونت و مهاجرت اغتشاش در روييده
.است ماندگار سنت اين زبانگوي مختلفآن محلههاي و كشور اين در مهاجرت رنگارنگ حضور
.است جاري آمريكا فرهنگ بستر در هم هنوز دموكراسي و خشونت پارادوكس
اين داستان روند در اما است ، ساده انتقامگيري يك داستان اگرچه اسكورسيزي فيلم
سياستمداران و نژادپرستي اجتماعي ، وضعيت و ميرود ديگر لايههاي به انتقامگيري
از آميزهاي فيلم اين.ميكند رنگ پر را هستند امروز آمريكاي سازندگان كه پشتپرده
است آييني دوئلي از برگرفته پراني كارد صحنه.است نمايش سنت حتي و تاريخ ادبيات ، سينما ،
همان شبيه درست.تئاتر صحنه روي بر واقعيتي ميافتد ، اتفاق نمايش صحنههاي در كه
آمستردام معشوقه طرف به (لوئيسدي.دانيل) قصاب بيل كاردپراني در اسكورسيزي كه صحنهاي
هم ديالوگها حتي سي ، .بي.بي منتقد نوپيرس گفته به.ميدهد نشان (ديكاپريو) والون
.است انجيل زبان به اغلب كه دارد نمايشي جنبه
ميرسد ، خود اوج به رفته رفته و دارد ادامه نيز انتقام دراماتيك محور بلبشو اين در
با قصاب بيل.ميشود (لوئيس.دي.دانيل) قصاب بيل پدرش قاتل همكار (كاپريو دي) والون
مثل را والون ندارد فرزندي چون دارد ، مهاجران به نسبت كه نفرتي و بربريت و خشونت تمام
باز بلبشو اين در را راهش ميتواند كه است باهوشي بيكله آدم والون.ميداند خودش پسر
.دارد خود وجود در است ، نفرت همان كه را ، اصلي مايه او كند ،
حس كه بكشد را كسي بايد قصاب بيلاست نهفته نكته همين در فيلم نمايشي ادبيات جنبه
فيلم سنگين تنه در چه اگر ماجرا اين.بكشد را پدرش بايد انگار والون و دارد او به پدري
.ميآورد وجود به مخاطبان دل در را تعليق و هيجان اما ميكشد نفس سختي به
را فيلم اين خيليها دارد امكان بسيار.است جاهطلبانه و مهم فيلمي اسكورسيزي فيلم
خون با برفها كه فيلم آغازين نبرد صحنه خصوص بهنيست ترديدي آن عظمت در اما نپسندند ،
بازي برابر در ديكاپريو بازي:گفت بايد خاتمه در.ميشود رنگين مهاجران و نژادپرستان
.ميبازد رنگ جدي گونهاي به دارد را منفي نقش حتي كه ديلوئيس دانيل
جشنواره طعم
كرد ديجيتالي نميتوان را سينمايي دانش
اكبري مينا
فيلمسازان درآمده ، نمايش به فجر فيلم جشنواره دوره يكمين و بيست در كه آثاري شهادت به
منظر از فيلمنامه شديد ضعف دچار فيلمها اين.ميبرند رنج مشترك ضعف يك از ما كشور جوان
.هستند مضمون تعمق و گسترش پرورش ،
به آنها عجولانه نگرش در ريشه جوان ، فيلمسازان در ناتواني اين اصلي علتهاي از يكي
انتخاب فيلمنامه سوژه بهعنوان كه است موضوعاتي پيرامون كافي تامل و دانش عدم و سينما
براي جوان فيلمسازان استقبال عدم و سو يك از سينما در آموزشي نهادهاي كمكاري.ميكنند
دلايل مهمترين ميتواند ديگر سويي از قبول قابل فيلم يك ساخت براي نياز مورد دانش كسب
.شود محسوب كمنفسي و ناتوان آثار چنين توليد
وجود بكري و جذاب ايدههاي كشورمان فيلمسازان اول فيلمهاي از درآمده نمايش به آثار در
بخشي فقط ايدهها اين اما ميكند ، جلب خود سوي به را فيلمسازي هر اول وهله در كه دارد
پرورش و گسترش كاربرديتر و مهمتر نكته.ميدهند تشكيل را فيلم توليد و فيلمنامه از
و روايي ساختار در آنكه براي جذابي ايده هر.است ساختارمند روايت قالب در ايده اين
مهم فرآيند دو حاصل پرورش اين و است پرورش نيازمند باشد عرضه قابل بلند فيلم يك تصويري
.بودهايم آن شاهد جوان فيلمسازان در كمتر كه است سينما مديوم بر او تسلط و فيلمساز دانش
پخته اثر يك توليد توقع ميسازد را خود فيلم اولين كه فيلمسازي از هيچكس كه است درست
شعور ميزان خود افشاگرانه ذات دليل به سينما اما ندارد ، را سينما اساتيد حد در منسجم و
دليل همين به شايد.ميكند برملا سينما عريض پرده در را اثر توليدكنندگان سينماي دانش و
در بسزايي اهميت مخاطبان با هنرمند ارتباط اولين خاطر به فيلمساز هر اول فيلم كه است
.دارد تماشاگران نزد جوان فيلمساز جايگاه شكلگيري
آسان را سينمايي توليد ديجيتال سينماي ابزار اينكه علت به اخير سال چند در متاسفانه
نيز مالي لحاظ از آنها اكثر حال هر به كه را سينما هنر دوستداران از بسياري است ، كرده
نيز شعور و دانش آوردن دست به كه است اين سوال اما.است كشيده خود سوي به هستند تامين
شود؟ ارسال آب سوي اين به پيشتاز پست با ميتواند سينما ديجيتالي ابزار مانند
بايد چيزي هر از بيش ما جوان فيلمسازان و است كمياب و سخت همچنان سينمايي دانش و بينش
دانش سلاح با فقط كه است بزرگي دام جذاب ظاهر به ايده يك داشتن.باشند آن دنبال به
.كرد عبور آن از سلامت به ميتوان
كرامتي تجديد روز
روزكارنامه فيلم به نگاهي
ميراحسان احمد
به فيلم پسربچه مثل نيست لازم ولياست كرامتي براي بدي تجديد روز نظرم ، به روزكارنامه
.باشد سياه برج يك بلند ساختمان از سقوط فكر
با.نيست بدي فيلم آنقدرها كارنامه روز كه باشيم مطمئن ميتوانيم معمولي نگاه يك با
با.فيلم بامزه پسر بازي مثل ميشود پيدا فيلم در خوبي چيزهاي حتي معمولي نقد قواعد
مادر آن و دكتر پدر آن كه بگيريم ايراد كرامتي به ميتوانيم ملايمت به معمولي انتقاد
او به ميتوانيم و نميشود؟ توجهي بچهها به مدرن زندگي در بگويد ميخواهد باستانشناس
معمولي نقد اين خود چيز هر از بدتر من نظر به اما.است واپسگرا نگاهي اين كنيم گوشزد
روز مشكل بگويم ميخواهم من.ندارد ارزش پشيزي آن تماتيك و ساختاري ايرادهاي كه است
.بگويد داستان ما براي ميخواهد فيلم.است مخاطب شعور به ناخواسته توهين نوعي كارنامه ،
رفتارهاي برابر در را ما مچ بزرگسالان از بهتر هم كودكان حتي كودكانيم؟ ما آيا اما
ساخته داستاني سراپا ميتواند اثر يك نميكند ، فكر چرا فيلمساز.ميگيرند غيرطبيعي
.كند سرهمبندي خود قراردادهاي چارچوب در نميتواند ولي شدهباشد
علي شبكه بودن معيوب از كارگردان و فيلمنامهنويس ميشويم متوجه ما فيلم در بارها
پناهنده برج بالاي به رسانده قتل به را كسي كرده تصور كه مردي.درميگذرند آسان فيلم
همه نميترسد برود ، او نزد از تنهايي پسرك ميدهد اجازه چرا ديده ، را او پسرك حال و شده
هر از و نميكشد كنار را آنها لحظهاي چرا شده ، مشكوك مرد و پسرك به پليس كند؟ خبر را
نگهبان مردنه يا ميگويند راست ببيند تا نميپرسد را ديگر نشانههاي و ديگري اسم يك
او نظر به كه پسربچهاي تعقيب به و ميكند ول را چيز همه تيراندازي و قتل معركه وسط
فضاي ميتوانست خويش شوخي رگه با فيلم البته.ميرود است بازيگوشي يك حال در تنها
ميكوشد كارگردان و است بد اتفاقا هم كودك از بازيسازي نظرم به.بيافريند شيرينتري
باورناپذيري فيلم كارنامه روز.بگيرد حرفهاي بازي يك او از حرفهاي بازيگران شيوه به
.لكنت پر سناريويي با است
نشريه دو اين
راستين شادمهر
بررسي را سال 81 در سينمايي جديد نشريه دو ميخواهيم پنهانكاري و ملاحظه هيچ بدون
.فريد مهرداد مسئوليت به "فيلمنگار" و جعفرينژاد شهرام مديريت به "سينما صنعت" كنيم ،
جعفرينژاد.شد ايجاد آن نويسندگان دانشي توان به اتكا با و شخصي بودجه با سينما صنعت
تخصصي نشريه يك به نياز اندكش بضاعت همه با ايران سينماي كه را ساله چندين ايده اين
و دوستان ميان نويسندگي راه از كه اعتباري و شخصي هزينههاي صرف با داردبالاخره
.پوشاند عمل جامه بود آورده دست به همكاران
مشابه نشريههاي ديگر تيراژهاي آمدن پايين و فيلم گزارش مجله تعطيلي از پس سينما صنعت
چون جدي ميگوييم.كند پيدا سينما جدي علاقهمندان ميان را خود جاي سرعت به توانست
بيشتر كه سينما "سطحي" اخبار جزييترين رنگارنگ هفتهنامههاي پايانناپذير همت بهمدد
و متمركز بهطور توانست سينما صنعت و رسيد چاپ به آنها در ميشود ، آن بازيگران به مربوط
از.كند معطوف آن فناوري و سينما تخصصي جنبههاي به را عام مخاطب بلندمدت برنامهاي با
حرفههاي در خود خارجي همكاران دانش و اخبار از ايران سينماي متخصصين و سينماگران طرفي
كه ماه شش از كمتر در فجر فيلم ويژهنامه و ديجيتال تخصصي فصلنامه چاپ.شدند آگاه مختلف
.دارد نشريه مخاطب اعتماد و آن دستاندركاران تلاش از نشان ميگذرد سينما صنعت انتشار از
يك حد در سينما صنعت نويسندگان براي حيدريان آمدن كار سر و پزشك شدن عوض خبر رو اين از
ميكند؟ جلوه عادي نيز فيلمنگار نويسندگان براي خبر همين آيا اما.است عادي خبر
بررسي يك به سينما مشكلات حل و طرح براي فيلمنگار در دوستان ديگر و فريد مهرداد وقتي
ايران در فيلمنامهنويسي و فيلمنامه معضل به ميپرداختند ايران سينماي در همهجانبه
منتقد اين از گرفت قرار كار مسند در پزشك وقتي كه شد باعث امر همين.كردند توجه بيشتر
.باشد فيلمنامه بر متمركز كه كند راهاندازي نشريهاي شد درخواست
براي توان تمام با آن نويسندگان و كرد كار به شروع دولتي نظارت و حمايت با فيلمنگار
حمايت بحثكردند تلاش علاقهمندان و دانشجويان سينمايي ، جامعه به نشريه اين شناساندن
چاپ زمان از آنها حمايتي ديدگاه با موافق نشريات انتشار و سينمايي معاونت فرهنگي
از كارشناس يا مشاور يك نظارت مقوله اما است بوده رايج ايران سينماي در فارابي فصلنامه
خاطر با پزشك كه تجربهاي.آمد دست به نو سينماي نشريه تجربه از بعد سينمايي معاونت طرف
.نميكرد ياد آن از خوشي
يك كردن برطرف براي مالي ، توان و كارشناسانش و نويسندگان دانش سرمايه با نشريه يك حال
فعاليت سال يك به نزديك ايران سينماي در فيلمنامه يعني (بعضي اعتماد به) اساسي مشكل
فرهنگي اقدام چنين بخواهد سينمايي جديد معاون معلوم كجا از اما.است داده انجام مستمر
باشد؟ داشته فعاليت ادامه ميدهد كه سوبسيدي با
آيا اينكه از فيلمنگار مجله نويسندگان و مترجمان منتقدان ، ميان در نگراني وجود
حضور فجر جشنواره در شايد و بايد كه آنچنان شده باعث دارند رو پيش در حرفهاي آيندهاي
.باشند نداشته فعالي
در دولتي مشاركت از پرهيز درس.كنيم مرور مجبوريم دوباره را قديمي درس يك بنابراين
.شوند هنري _ فرهنگي مسائل درگير اجرايي و دولتي نهادهاي نبايد چرا.فرهنگي زمينههاي
در كه دوستاني.كنيد نگاه نشريات شدن بسته و شدن باز همين به.است روشن كاملا آن جواب
سمت و عنوان تعدادي كه كردهاند آماده را خود هماكنون از ميكنند كار سينمايي معاونت
.شود بهارستان ساختمان وارد جديد اسم و نام چند و حذف شغلي
اينترنشنال فيلم و فيلم مجله مانند نشريهاي اعتباري چه و مالي لحاظ به چه باشيد مطمئن
وگرنه ميشوند حمايت باشند ايران سينماي دولتي سياست موافق اگر.دارد بهتري بازده
سال بيست آن گردانندگان براي و سپرد خداوند امان به را آنان مسائل راحتي به ميتوان
بلكه.نيستند سينمايي مسئولان مقاله اين مخاطب بگويم بايد.كرد طولاني عمر آرزوي ديگر
آنها نظارت و حمايت و دولتي بودجه تنور از اميدوارند بار هر كه هستند دوستاني بيشتر
!نميشود ديدهايم البته كه شود داغ تنوري
آمد كمكم به شاملو شعر
خاكستر زير فيلم كارگردان زاهدي پرند با
شكريپور مختار
و گونهها از خيلي به كه خاصي سياق و سبك و تجربهها به فيلمتان در كه ميآيد نظر به*
آوردهايد؟ روي ميزند پهلو سينمايي قالبهاي
البته.ميدانم منتال اكسپري فيلم يك را آن من خود ولي ميدانند سوررئال را آن بعضيها
دارد زيادي اصول سوررئال زيرا نيست هم سوررئال صددرصد ولي نيست سوررئال از جدا فيلمام
را كارم كه ميدهم ترجيح خاطر همين به.نكردهام رعايت فيلم اين در را آنها من كه
.بدانم مطلق منتال اكسپري
ميباشند؟ چه فيلم اين اكسپريمنتالي ويژگيهاي*
اين در ما بنابراين و ميشود تجربي معنياش بپردازيم ، منتال اكسپري لغوي معناي به اگر
تجربه ميتوانيم ما تجربي فيلم يك در.زدهايم جديد تجربه به دست و كرده سنتشكني فيلم
به ميتوانيم ما ;نباشند ديد زاويه يك از يا همگون همديگر با سكانسهايمان كه كنيم
حد چه تا حالا.برسيم محتوا و فرم در تصويري لحاظ از مناسب حال عين در و نامتناسب تلفيق
نميدانم؟ بودهام موفق
كار فضاي تحتتاثير ولي كارزدهايد اين در جديدي تجربههاي به دست كه اين از جداي*
گرفتهايد؟ قرار ساختهايد كليپ كار چند هم اين از بيشتر كه كليپ ويدئو
فيلمبرداري به كه زماني و نگرفته قرار كليپ ويدئو تحتالشعاع كارم اصلا ميكنم فكر
و سينما تركيبي ساختار كه بود من خواست اين و بود شده دكوپاژ كاملا فيلم پرداختم ، كار
باشد تصاوير بر سوار موسيقي يا ;باشد كار اين در بايد "شاملو" شعر يا كنم ، تجربه را شعر
صورت هم كار اين نظرم به و شوند موازي مونتاژ هم با كارم در موسيقي و تصوير يعني
احساس و شعر سينماي يعني كنم تجربه اينگونه را اكسپريمنتال داشتم دوست من.است پذيرفته
مثال عنوان به كه است نبوده قبليام كارهاي تحتتاثير كارم اصلا و كنم تجربه را
دوكوپاژ يك با كلاسيك كاملا فيلم يك كه "هستي" ديگرم فيلم به كنم اشاره ميتوانم
و موسيقي با حركتي ، نماهاي با كه داشتم دوست من صورت هر در.است موسيقي هم كمي و كلاسيك
.كنم تجربه را سينما و شعر شيوه اين شعر
ميگيرند؟ قرار هم كنار در كرديد ذكر شما كه مواردي اين هم كليپ ويدئو كار در*
ساختار گونه هر من نظر به و نميدانم جدا سينما از اصلا را كليپ ويدئو من البته
منتهي است كوتاه فيلم پس نيست سريال يا سينمايي فيلم كليپ ويدئو وقتي.است فيلم تصويري
اتفاق اين ولي ميسازيم موسيقي و شعر از استفاده با را ماكليپ يعني.خودش ساختار با
از.ميگذاريم موسيقي آن روي بعد و ميسازيم را فيلم يعني نميافتد كوتاه فيلم يك براي
فيلمساز يك حرفهاي كليپساز ويدئو يك من نظر به و ندارم قبول را جدابندي اين من رو اين
.است كوتاه فيلم حرفهاي
پيدا تماتيك مصداقي فيلمتان در (...نهراسيدهام مرگ از هرگز) شاملو شعر آيا *
بردهايد؟ كار به را آن كه ميكند
بعضي و كرد فرق اوليه نسخه به نسبت چيزها خيلي شد نهايي بازنويسي فيلمنامه كه هنگامي
هنوز را چيزها خيلي كه كردم حس زيرا شد اضافه آن به شاملو شعر و موسيقي مثل موارد
;گرفتم كمك تصاوير مضمون القاي براي شاملو شعر از خاطر همين به و بگويم نتوانستهام
استاد" شعر.بدهم توضيح را ماجرا همه براي زيرنويس با يا و بگذارم فريش نميخواستم
شعر كه دارم را باور اين البته.شوم نزديك قصه مضمون به حدي تا كرد كمك من به "شاملو
از من ولي نباشد شاملو شعر جوابگوي من تصاوير شايد كه است بزرگ و گسترده چنان آن شاملو
.شدهام شاملو شعر يار خود ظن
مرتب گرفتهايد مرگ فرشته عنوان به را آن شما كه فيلم "سفيدپوش دختر" به شما نگاه*
هستيد؟ گانه چند يا دوگانه نگاه اين به قائل شما خود آيا است نوسان دچار
آن از آدمها كه تعريفي با را مرگ كه بود اين بود مهم اينجا در من براي كه چيزي تنها
شكلي هر در كه است فرشتهاي تنها مرگ فرشته كه است آمده قرآن در.ندهم نشان دارند
من اما..و زيبا زن حيوان ، اشيا ، صورت به ميتواند يعني شود ظاهر آدمها بر ميتواند
همين به و است خدا فرستاده و فرشته عزرائيل زيرا دهم نشان داشتني دوست را مرگ كه خواستم
.است تسليم نهايت در و ترديد دچار خودش و ميفهمد هنر كه مرگيباشد بد نميتواند خاطر
يعني هستيم مواجه هم تلخي موقعيت با كه حالي در داريد زيبايي روي خاصي تاكيد شما *
چيست؟ تاكيد همه اين دليل ميرود ، مرگ طرف به دارد كه هنرمندي
روزهاي در زندگي و مرگ بين جدال ميخواستم و ببينم را تاريكيها و تلخيها نميخواستم
هميشه من تصاوير در شما و ببينم مطلق زيبايي صورت به فقط را هنرمند يك زندگي آخر
فكر زيرا ميبينيد را موارد اين بين دوربين حركت و سرسبزي طبيعت ، تصاوير رنگي ، پلانهاي
از ببيند هم اگر حتي و نميبيند را هست كه تلخيهايي هنري زايش هنگام هنرمند كه ميكنم
.ميكند زيبايي دريافت زشتيها
و سانتيمانتال فضاي يك در فيلمتان كه شده باعث ديدن زيبا همه اين نميكنيد حس*
بغلتد؟ احساساتي
را فيلم اين كه زماني ولي بكنم فيلمسازم همكاران روي را نقد اين من كه نباشد درست شايد
از و بود شده بد _ خاكستري حتي نه و تصوير در سياهي و تلخي همه اين ديدن از حالم ساختم
كار اين در منميبينيم را تلخيها اين ما همه وگرنه ببينم سپيدي ميخواستم اينها
فيلمسازان متاسفانه.ميفرستم بينالمللي جشنوارههاي به هم را فيلم و كردهام سنتشكني
را بينالمللي جوايز ما اجتماع ضعفهاي بزرگنمايي با _ جوان فيلمسازان خصوص به _ ما
منظر از هم كمي ولي نباشيم واقعگرا كه نميگويم قيمت چه به ولي ميكنند كشور اين نصيب
.كنيم نگاه خوبي
سينما حاشيه
فيلمسازي شركتهاي و فيلم بازار*
كردهاند260 شركت فجر فيلم جشنواره يكمين و بيست فيلم بازار در امسال ايراني شركت 16
چهار حضور با فرانسه كه كردهاند شركت بازار اين در جهان كشور از 16 نيز خارجي شركت
خوداختصاص به را شركتكننده بيشترين كارميتز مارتين مديريت به MK فيلمسازي شركت و شركت
بازار در حضور اجازه اطبايي محمد مديريت به "ايراني مستقلهاي" شركت امسال.است داده
.نيست معلوم هنوز آن علت و است نيافته را فيلم
فيلم فصلنامه فارابي ، انتشارات تجربي ، و مستند سينماي گسترش مركز نگر ، به موسسه
رسانه نوجوانان ، و كودكان فكري پرورش كانون ايران ، جوانان سينماي انجمن اينترنشنال ،
پيك انتظار ، عصر پرتوانديش شركت فيلم ، اميد فارابي ، سينمايي بنياد سيما ، بينالمللي
توسعه سازمان پرو ، استوديو شهرزاد ، بينالمللي رسانه صبا ، رسانه فرد ، رسانه اطلاعات ،
شركت دو چنين هم.مشغولاند خود توليدي فيلمهاي عرضه به بازار اين در سوژه سينمايي
.هستند بازار اين مالي حاميان عنوان به هما هواپيمايي سازمان و سوني
ميگذريم هم كنار از*
كه ميرسد نظر بهگرفت اكران مجوز كريمي ايرج "ميگذريم هم كنار از" فيلم ، سرانجام
هم كنار از.شود اكران كشور سينماهاي در فجر جشنواره از بعد فيلمساز اين بلند ساخته
بعدي فيلم.بود روبهرو متعددي بامشكلات اكران براي اما شد ، ساخته پيش سال دو ميگذريم
ساخته كارور ريموند "جامعه كليساي" داستان به نگاهي با كه دارد نام "است لطيف شب" كريمي
فريبا را آن اول نقش و شده گرفته فيتزجرالد اسكات ناتمام رمان از فيلم نام.است شده
.است داشته حضور نيز كريمي قبلي فيلم در كامران.ميكند بازي كامران
سينما و تناولي سيچوكي ، *
در تناولي پرويز آثار نمايشگاه از ديدار از پس اتريش دانشگاه استاد "سيچوكي نينا"
:است گفته و كرده ذكر آن سينماي را ايران كشور در هنر مهمترين ايسنا خبرنگار با گفتوگو
برتر معماري گفت نميتوان گاه هيچ مثال بهعنوان.دارد اهميت خود جاي در هنري هر البته
استقبال به توجه با حاضر حال در اما است ، نقاشي از برتر مجسمهسازي يا مينياتور از
خوبي اهميت از نيز ايران سنتي هنرهاي اگرچه.است برخوردار بيشتري اهميت از سينما جوانان
.است برخوردار
|