شرقي غربي
8_ ايراني هرمنوتيك
فرهنگ حاشيه
شرقي غربي
شيمل آنهماري مرگ يادبود
زماني حتي شرقشناسان ، ":مينويسد _ اسلام قلب _ خود كتاب آخرين مقدمه در نصر حسين سيد
مطالعه متكبرانه ديدي با را اسلام بيشتر ، نبودند ، استعماري قدرتهاي خدمت در كه هم
طور به كه ميدانستند بينقصي علمي شيوه از برخوردار را خود كه اين بر مبني ميكردند
.بود همين قاعده اما داشت وجود نيز استثنايي چه اگر.است اطلاق قابل اديان تمام بر عموم
حاصل كه اين آن و بود همراه نانوشتهاي فرض پيش با اسلام درباره شرقشناسان مطالعات
لويي چون كساني صداي نظري اتفاق چنين در.است بوده خاص تاريخي اوضاع و احوال در حضور
ماري آنه مانند آنها همدل غربي پژوهشگران اخير نسل با كه كربن هانري و گيپ ماسينيون ،
".است استثنا واقعا مييابد ، ادامه شيمل
آبادي خندق حسين
ناقد خسرو از تشكر با
;ايران به سفر از پس شيمل
قلب به يافتن راه كليد بداند بيشتري زبانهاي كس هر و دارند يگانهاي زبانهااصل همه
گوناگون زبانهاي پشت پس در كه را بشريت بنيادي وحدت ميتواند و دارد دست در را مردم
دريابد است پنهان
قصه" درباره او دلنشين سخنراني و ايران و شرق در شيمل پروفسور حضور آخرين از ماهي چند
دانشگاه در ايشان نكوداشت مناسبت به "غرب و شرق در آن تاثير و مثنوي در شبان و موسي
سالگي هشتاد سن در آلماني مشهور شناس شرق و اسلامشناس اين فوت خبر كه بود نگذشته تهران
چون شرقشناساني تحقيقاتش ، عمق تاليفات گوناگوني كه فرزانهاي بانوي.رسيد گوش به
هانري و ماسينيون لويي گلودزيمر ، ايگناس نيكلسون ، رينولد براون ، ادوارد روكرت ، فريدريش
.ميآورد ياد به را كربن
خانوادهاي در آلمان ارفورت شهر در ميلادي آوريل 1922 هفت در شيمل برگيت ماري آنه
اداره كارمند پدرش و بود ملوانان تبار از و خانهدار مادرش.آمد دنيا به مذهب پروتستان
آموختن به وافري علاقه نوجواني دوران آغاز همان از.عرفان و فلسفه به علاقهمند و پست
شانزده سن در.پرداخت عربي زبان فراگرفتن به كه بود ساله پانزدهداشت شرقي زبانهاي
پشت سرعت همان به نيز را دانشگاهي تحصيل مراحل و رساند پايان به را دبيرستان دوره سالگي
اسلامي علوم و عربي ادبيات و زبان رشتههاي در تحصيل برلين دانشگاه در نخست.گذاشت سر
دانشگاه اين از دكتري درجه اخذ با _ سالگي نوزده سن در _ سال 1941 در و كرد آغاز را
"مماليك زمامداري پايان در قضات و خلفا جايگاه" او نامه پايان عنوان.شد فارغالتحصيل
به ماربورگ دانشگاه در تا 1953 سال 1946 از وي.بود هارتمان ريچارد پروفسور نظر زير
ضمن دانشگاه همين در و پرداخت اسلامي علوم و عربي ادبيات و زبان رشتههاي در تحصيل
عنوان.گذراند هايلر فريدريش نظر زير را اديان تاريخ دكتري دوره سال 1951 در تدريس ،
رشته در سپس وي.بود "اسلامي نخستين دورههاي در عرفاني عشق مفهوم در پژوهشي" او رساله
به سال شش مدت به و كرد تدريس آنكارا دانشگاه اسلامي الهيات دانشكده در اديان تاريخ
بن دانشگاه در اسلامي علوم و عربي ادبيات و زبان رشتههاي در علمي مشاور و استاد عنوان
دانشگاه در خاوري اديان تاريخ تدريس كرسي كامل اختياردار سال 1970 از و پرداخت تدريس به
_ هندي فرهنگهاي رشتههاي در تدريس كرسي كه بود استادي نخستين وي.شد آمريكا هاروارد
.داد اختصاص خود به نيز را اسلامي
فانس ولت راين ايالت آكادمي ادبيات ، در هلند علوم سلطنتي آكادمي عضويت مدتي شيمل استاد
.داشت برعهده را خوشنويسي در نيويورك هنر موزه كارشناس آمريكا ، هنر و علوم آكادمي آلمان ،
ويراستاري و بود اديان دائرالمعارف اسلام به مربوط بخش ويراستار و مولف همچنين وي
.داشت عهده بر - ميشد منتشر آلمان در عربي زبان به كه _ را "فن و فكر" نشريه
انواع ميان از غرب و شرق مختلف دانشگاههاي از متعدد افتخاري دكتراهاي بر علاوه
:برد نام موارد اين از ميتوان است شده اهدا ايشان به كه افتخارياي نشانهاي و جايزهها
صليب نشان.است برجسته ترجمههاي مخصوص كه سال 1965 در آلمان "روكرت فريدريش" جايزه
هلال" نام به پاكستان مردمي نشان بزرگترين.سال 1980 در آلمان فدرال جمهوري از يك درجه
نشان اينسال 1987 در كاليفرنيا دانشگاه از "دلاويدا لوي" نشانسال 1984 در "امتياز
داده انجام تحقيقاتي اسلامشناسي زمينه در كه برجستهاي علمي شخصيت به بار يك سال دو هر
وقف جايزه اين.توبينگن دانشگاه از سال 1992 در "لئوپولدلوكاس" جايزه.ميشود اهدا است
و ناشران اتحاديه صلح جايزه.ميكنند برقرار ارتباط مختلف فرهنگهاي ميان كه است كساني
نشان و است آلمان اجتماعي - فرهنگي جايزه مهمترين كه سال 1995 در آلمان كتابفروشان
.سال 2002 در ازبكستان جمهوري دوستي
و نهاد گام زمين مشرق تاريخ و تمدن و فرهنگ شناخت راه در مخلصانه و صادقانه شيمل استاد
خاور فرهنگ حقيقت روي بر اندازهاي تا را زمين باختر مردمان چشم تنها نه آثارش ، راه از
فرهنگي و علمي ميراث با بيشتر و بهتر آشنايي در نيز مسلمانان ما به بلكه گشود ، زمين
كوشا شرق و غرب مبادله براي مناسب فضايي پديدآوردن در شيمل بانو.رساند ياري نياكانمان
تاكيد بيمعني دعويهاي از جستن دوري و بيمورد داوريهاي پيش از پرهيز بر همواره و بود
.داشت
به) شرقي و اسلامي عرفان و ادبيات حوزه دو به بيشتر را خود تحقيقات دايره شيمل پروفسور
شرقي و اسلامي كشورهاي ميان از و بود كرده منحصر (مولويشناسي و اقبالشناسي ويژه
مطالعه به تنها ايشان.داشت تركيه و پاكستان هند ، به ويژه به بسياري مسافرتهاي
مردمان ميان در خود حضور با كرد سعي بلكه نكرده بسنده شرق و اسلام درباره كتابخانهاي
را شرقشناسان بيشتر مهم نقصان اين محلي ، زنان تا گرفته دانشگاه استادان از كشورها ، اين
كه بود شرقي و اسلامي جوامع درون از او گزارش و مردم ميان در او حضور همين و سازد برطرف
را او و داشت نگه باز بسيار شرق و اسلام از غربيان فهمهاي سوء با مقابله در را او دست
هر چه اگر.ساخت شرق در اسلام پيامبر ويژه به و اسلام به مردم علاقه و عشق امين راوي
هر از پيش و بيش كه بود هوش به بايد ميآورد زبان به اسلامي عام موضوعهاي از سخن گاه
بانو.است پاكستان و تركيه هند ، كشورهاي در ويژه به عرفاني و ادبي جنبههاي از سخن چيز
ارجاعات و منابع جوي و جست در را پژوهشگران خود كتابهاي و مقالهها در گاه نيز شيمل
.مياندازد زحمت به اندكي خود
اقبالشناسي مولويشناسي ، يعني شيمل پروفسور توجه مورد حوزه سه به كوتاهي اشاره زير در
.ميكنيم شعر و
به رومي جلالالدين كه نحوي به شد آشنا مولوي با كودكي سالهاي همان از شيمل پروفسور
و مقالهها در شيمل خانم كه مهمي نظرات جمله از.شد او تنهايي ساله چهل محرم سرعت
ايشان.مولاناست اشعار تفسير نحوه داشت ، تاكيد آن بر بسيار مولوي درباره خود كتابهاي
طول در و كردهاند پيدا او از نادرستي استنباط مولوي پرشور ستايشگران اكثر كه است معتقد
ابن عرفان پرتو در را او انديشههاي ما ، زمان تا تفسير و شرح صدها ميان در و قرنها
آثار از ويژه به كه افكاري مثنوي در كه كرد انكار نميتوان گرچه.كردهاند تبيين عربي
مختلف خيالات داراي بزرگ شاعر آن مثنوي اما.دارد آشكار ظهور است ، رسيده ما به عربي ابن
كلام و پيامبر حديث تا _ مولاناست الهامبخش بزرگترين كه _ گرفته قرآن آيات از:است
آثار از لاهوري اقبال تفسير شيمل بنابراينغزالي و عطار و سنايي مثل گذشته ، صوفيان
آمده پديد قرن هفت طول در عربي ابن فلسفه تاثير زير كه شرحهايي بسياري از را مولانا
هم":ميگويد مولانا به امروز نياز درباره ايشان.يافت نزديكتر مولانا تفكر به است
در واقعا بشر زندگي و گرفته شدت آن در كينه و ظلم كه ميكنيم زندگي دوراني در اكنون
نجات راه به را ما جلالالدين مولانا نوشتههاي و سرودهها كه اميدوارم من.است خطر
جنگ كه كردم كشف زماني در را مولانا شخصا من.برساند حقيقت سرچشمه به و كند هدايت
بر كه داد امكان من به او نوشتههاي و شعرها سخت ، روزگار آن در و بود شده آغاز جهاني
آينده به نگاه و مولانا خوشبيني.شوم چيره بود ، شده عارض روحم بر كه نااميدي و بدبيني
".ميآموزيم مولانا از كه است بزرگي درس پلشتيها ، و دنيا به اعتراض عين در
كه است شخصيتي مولوي همراه به نيز شرق ، جهان برجسته متفكر لاهوري ، اقبال محمد علامه
منثور و منظوم آثار از مهم اثر چند وي.داشت قرار شيمل پروفسور بسيار علاقه و توجه مورد
.كرد ترجمه انگليسي و تركي آلماني ، زبانهاي به نثر و نظم به را انديشمند اين
من":ميگويد ايشان.شد آشنا جهاني جنگ دوران در و كودكي همان از نيز اقبال با
پاكستان كه بود چنين و برهانم اقبال نامه جاويد كتاب افسون و سحر از را خود نتوانستم
و زنده حد چه تا اقبال انديشههاي كه است شده آشكار من براي مدت اين در و شد من دوم وطن
از تازهتر منظرهاي و ديگر جنبههاي او اشعار و آثار مطالعه بار هر با.است روح با
جديد علمي اكتشافات پرتو در اقبال انديشههاي به است كافي.ميشود آشكار من بر افكارش
به ;نميگيرد پايان نيز جسماني مرگ از پس حتي كه فرد تكامل درباره پيامش به ;كنيم نگاه
".اسلام در فراگير توصيف اصل بر تاكيدش به و ;خستگيناپذير كوشش و فعاليت براي دعوتش
از پاكستانيها و هنديان ايرانيان ، اميدوارم":ميگويد اقبال به امروز نياز درباره وي
و شرق بين روحاني پلي و است بلند بسيار انديشههايش زيرا بگيرند الهام اقبال فلسفي تفكر
تنها اقبال محمد كه ميگويم صراحتا.علاقهمندم او به نظر اين از من و ميكند بنا غرب
وجود به اسلامي و غربي فرهنگ در آميزش براي اصيلي و پيشرو فكري شيوه توانست كه است كسي
مصلح بزرگترين را او بيترديد من بنابراين و است آينده پيامآور اقبال محمد.آورد
".ميدانم
از اعم مختلف زبان چهارده از بيش كه ايشان.است آشتي جهان شعر ، جهان شيمل بانو باور به
استاد راه ادبيات و شعر به روآوري و مختلف زبانهاي فراگيري در ميدانست غربي و شرقي
هدف":ميگويد روكرت مقصود و هدف درباره خود او.ميپوييد را روكرت ، فريدريش خود ، معنوي
معتقد و دارند يگانهاي اصل زبانها همه دهد نشان كه بود اين تحقيقاتش از روكرت اصلي
و دارد دست در را مردم قلب به يافتن راه كليد بداند ، بيشتري زبانهاي كس هر بود
".دريابد است پنهان گوناگون زبانهاي پشت پس در كه را بشريت بنيادي وحدت ميتواند
از كه بود آن دنبال به روكرت مانند بود نيز توانا و كوشا مترجمي كه شيمل استاد بنابراين
در و اقوام همه ميان در احساس وحدت مختلف ، زبانهاي از شعر ترجمه و علمي تحقيقات راه
معتقد ويبگذارد نمايش به جديد و قديم دوران در و اقليم هفت در را عشق يگانگي نتيجه
و دوستي ايجاد براي موثق وسيله تنها و است ملت آن روح شناخت ملي ، شعر شناخت كه بود
.است شاعران كلام به آشنايي اقوام ، و ملتها ميان تفاهم
ميان از كه شده منتشر كتاب صد از بيش فرهيخته اسلامشناس و مستشرق بانوي اين از
فرهنگ در خوشنويسي شيرازي ، خفيف ابن سيرت به ميتوان است شده ترجمه فارسي كه كتابهايي
نامهاي شمس ، شكوه اسلام ، بر درآمدي اسلام ، عرفاني ابعاد هند ، اسلامي ادبيات اسلامي ،
دو.كرد اشاره اسلامي تصوف و عرفان در زن آتش ، تو و بادم من الهي ، آيات تبيين اسلامي ،
به "پيامگذار فيلسوف و شاعر:اقبال محمد" و "اوست پيامبر محمد و" نام به هم ديگر اثر
هند ، قاره شبه ادبيات اسلامشناسي ، حوزههاي ايشان آثار.شد خواهد منتشر فارسي به زودي
اقبالشناسي ، اديان ، تاريخ معاصر ، شاعران تا گرفته كلاسيك شاعران از گوناگون اشعار ترجمه
است نوشتي خود زندگينامه ايشان كتاب آخرين.ميگرفت بر در را شرق عرفان مولويشناسي ،
در ميلادي سال 2002 در كه "من شرقي _ غربي زندگي ;زمين مغرب و زمين مشرق" عنوان با
به مراسمي در ايران و شرق در ايشان حضور آخرين با همزمان نيز كتابي.شد منتشر مونيخ
و زندگي به نگاهي ;عرفان خوان افسانه" عنوان با تهران دانشگاه در ايشان نكوداشت مناسبت
.شد منتشر و چاپ "شيمل ماري آنه پروفسور آثار
و گذشتگان تحقيقات حاصل كه شد موفق خود نوشتههاي و پژوهشها در شيمل ماري آنه پروفسور
هم شرق معارف و تاريخ و فرهنگ درباره بسيار وقت صرف و شكيبايي با دراز ساليان خود آنچه
آورد فراهم جهان كنار و گوشه در گذار و گشت و سلوك و سير با هم و پژوهش و مطالعه راه از
آثار رو اين از.دهد قرار خوانندگان اختيار در جذاب و شعرگونه كلامي و روشن زباني با و
دانشجويان و دانشپژوهان و تفحص و تخصص اهل براي معتبر ماخذي تنها نه دانشمند بانوي اين
اين از ميتوانند اندك سعي با نيز كتابخوان عامه بلكه است خاورشناسي گوناگون رشتههاي
نوشتهاي كمتر ايشان ترجمههاي و تاليفات ميان در آنكه خاصه برند ، فراوان سود تحقيقات
.باشد نشده گنجانده شرق سرايندگان از زيبا شعري قطعه آن جايجاي كه يافت ميتوان را
!باد گرامي يادش
8_ ايراني هرمنوتيك
مكتوب متن تا قرائت از
يوسفي روحالله
ويژه حركاتي با قرائت ، و ادا هنگام در هركدام نيز ادبي و كلامي و عرفاني و فلسفي متن
و خاص حركات اين.كرد ادا يكسان نميتوان را "رزميات" و "بزميات" حال هر به.همراهند
را گوينده يعني) كنيم حذف را آنها اگر كه است مهم آنقدر كلام موضوع و نوع با سازگار
به.شويم مشكل دچار گوينده مقصود و كلام فهم در است ممكن ،(نكنيم مشاهده گفتن سخن هنگام
را او حرف دقيقا و نشستهايم سخنران يك سخنراني پاي كه هنگامي ما كه است دليل همين
صوت ضبط نوار طريق از را سخنراني همان اگر اما ميفهميم را مطالبش آسان خيلي ميشنويم ،
شود پاكيزه و ويرايش حتي ، سخنراني همان اگر و شويم ، مشكل دچار كمي است ممكن بشنويم ،
كمكي افعال با اول حالت در كه چرا ميشود بيشتر فهم مشكل بخوانيم ، مكتوب صورت به كاملتر
راحت (است ناقص بسيار دستوري قواعد و ادبي نظر از اينكه وجود با) را مطلب گوينده
سومي در و ميگردد مشكلتر فهم حركات ، و افعال مستقيم مشاهده حذف با دومي در و ميفهميم
يك متن ميتوانيد شود ، حس و مستند برايتان كاملا مطلب اينكه براي.ترتيب همين به نيز
قابل اندازه ، چه ببينيد.كنيد مكتوب و پياده زياد و كم و ويرايش بدون عينا را سخنراني
مشكل گاه هم گوينده خود براي بيسروته گاه و آشفته متن آن فهم اينكه جالب حتي.است فهم
در گوينده نه سخنراني و سخن اداي هنگام كه بود حالي در اين.ديگران به رسد چه تا است
بدهد؟ روي تغييري چنين كه است شده سبب عاملي چه.تفهيم در شنونده نه و داشت مشكل تفهيم
به كلام اداي هنگام در جملات اداي نوع يا و او خاص حالات و گوينده حركات كه است روشن
است ايناست شده حذف مكتوب حالت در حالات آن و ميكرد آسان را فهم عمل كه بود گونهاي
آن حذف و است متكلم مقصود و مراد تفهيم در گوش براي مهمي كمكي فعلي چشم ميگوييم كه
نگاه يا و حركت از جداي) خود خودي به چشم كه داشت ياد به بايد بهويژه.است مشكلآفرين
احساس و انديشه انتقال در رابطه اين و ميكند برقرار رابطه شنونده و بيننده با (خاص
موفقي سخنران نميتواند نابينا سخنران و گوينده يك كه است دليل همين به.است موثر بسيار
يا و سخنران حركات و حالات از ديگران مانند نميتواند نيز نابينا شنونده يك حتي و باشد
.كند لمس و درك راحتي به را احساسها يا و انديشهها و بگيرد بهره جلسه فضاي
اصلي محور رو اين از و ميشود صحبت آن روي هرمنوتيك مبحث در كه "مكتوب كلام" اما و
قرار تفسير و فهم معرض در بلاواسطه و چشم طريق از عمدتا است ، كنوني پاسخ و پرسش
.خواهيمكرد اشاره آن به خود جاي در كه ميگيرد كمك نيز ديگر متعدد عوامل از البته و ميگيرد
ميتوان معيارهايي و ابزارها چه با بگوييم و بازگرديم اصلي پرسش به كه است آن مهم اما
متعدد عوامل ميرسد نظر به.نه يا است شده فهم درست كه شد مطمئن و دريافت را متكلم مراد
.ميگيرند قرار استفاده مورد متكلم مراد وفق بر متون درست فهم براي ابزارهايي مثابه به
دستوري قواعد و زبان با دقيق آشنايي ،(واژه) لغت با دقيق آشنايي به ميتوان جمله از
و حساسيتها و گرايشها و مولف و گوينده با دقيقتر هرچه آشنايي بيان ، و معاني و زبان
از الاذهاني بين فهم و تبادر بر اعتماد و تكيه او ، زبان و ذهن و جهتگيريها و دغدغهها
با آشنايي كلام ، متن در استفاده مورد مفاهيم تحولات تاريخ با آشنايي كلام ، يا و كلمه يك
مورد اين در مخاطبي اگر...آنو ناگفته و گفته اهداف و انگيزهها و كلام صدور تاريخ
و شود نزديكتر متكلم مراد به ميتواند باشد ماهرتر و دقيقتر و آشناتر بيشتر هرچه
مولف كه معتقدم است مرده مولف نظريه برخلاف من.دريابد حقه كماهو را او واقعي مقصود
و هست او با همواره و نميشود جدا كلامش و اثر از (بعد سال ميليونها ولو) هيچگاه
،...يا و "ارسطو نوشته" يا و "سقراط گفته" ميشود گفته زماني تا يعني.بود خواهد
و گوينده با آشنايي از و ميكند زندگي آن در و هست نوشتهاش و كلام با ارسطو و سقراط
ديگر عبارتي به.اوست مراد فهم و درك مهم ابزارهاي از يكي واقع در و شرايط از يكي مولف
.يابيم دست او مراد به نميتوانيم سادگي به نشناسيم ، را "مولف جهان" كه زماني تا
در اساسي شرط ،..عراقي فخرالدين و حافظ و مولوي يا و پيامبران جهان شناخت فيالمثل
.است آنان سخن و كلام فهم
يكسان و واحد كاملا معيارهايي و ندارند واحد حكم متون تمام كه دانست بايد همه اين با
يك البته و ميشود ، فهم گونهاي به كلامي و متني هر واقع در نيست ، حاكم آنها همه بر
جمله از) است ثابت كه است متون تفسير نوع هر بر حاكم نيز عام شرايط و قواعد سلسله
با و ساده خيلي (هندسه و حساب) حتي يا و متن يك فيالمثل.(زبان قواعد و لغت دانستن
جهان شناختن به نيازي متون گونه اين در و ميشود فهم رياضي اصول و قواعد و زبان دانستن
و ندارد او دغدغههاي و انگيزهها و مولف جهان با ارتباطي "ضرب جدول" مثلا.نيست مولف
كه چرا بداند نيست لازم و كرده ابداع كسي چه را اينها كه نميداند كسي هم دليل همين به
همه ، باشد ، ديني عارف باشد ، فيلسوف گوينده اگر.هكذا و است چهار دو ضربدر دو حال هر به
رو اين از.نميكند فرقي...و بيستم قرن يا وسطي قرون يا ميكرده زندگي باستان عهد در
لذا و نميشود اختلاف دچار ميداند را رياضي و زبان قواعد كه كسي مولف مقصود فهم در
.است گونه همين هم فلسفه حدودي تا حتي و اصول علم يا و منطق.نميآيد پديد "مختلف قرائت"
فرهنگ حاشيه
لنين ديگر بار *
روزنامه از را مصاحبهاي دوشنبه و شنبه خود "تاريخ با مصاحبه" ستون در ايران روزنامه
.است داده انجام لنين ولاديمير با گود.تي.دبليو كه كرده چاپ اكتبر 1919 مورخ 21 گاردين
گاردين انتشار سالگرد پنجمين و صدوهفتاد مناسبت به مه 1996 ماه چهارم در مصاحبه اين
.ميشد منتشر گاردين منچستر نام با ابتدا گاردين ;است شده چاپ باز
مسئله يك لنين با مصاحبه دادن ترتيب":است آورده مصاحبه مقدمه در گود.تي دبليو
اين خاطر به بلكه _ نيست دسترس در كه است آن خاطر به نه آن بودن مشكل ;است مشكل تقريبا
كار حال در كميسرها ديگر از بيشتر حتي او.است ارزش با و گرانقدر بسيار او وقت كه است
فضاي كرملين به رفتن و گرفتن وقت چگونگي شرح از پس او ".است مداوم بهطور هم آن كردن
وارد لنين كه زماني":ميپردازد لنين وصف به آن از پس و ميكند توصيف را شوروي دولت مقر
كلمه چند از بعد...وقت جز داشتم ، مشاهده براي را چيز همه من رواني نظر از شد اتاق
بخواهم اگر كه داد جواب (لنين) او.آلماني يا كنم صحبت فرانسه كه پرسيدم من مقدمه ،
همه بتواند او و بزنم حرف آهسته و واضح كه شرطي به بزند ، حرف انگليسي كه ميدهد ترجيح
دقيقه طي 45 و ميكرد صحبت انگليسي خوبي به او.كردم موافقت منكند تعقيب را چيز
مرا منظور سريعا او ;لحظه يك براي هم آن و كرد گير يكجا فقط او شد انجام كه مصاحبهاي
".ميگرفت
درباره شوروي موضع و پاريس كنفرانس صلح طرح درباره لنين از ابتدا گاردين خبرنگار
:ميگويد لنين ميكنند ، سوال شدهاند جدا روسيه امپراتوري از كه كوچكي ملتهاي استقلال
...":ميافزايد سپس او "..شده شناخته رسميت به نوامبر 1917 در فنلاند استقلال"
است اين درباره بعدي پرسش ".نميكند عبور مرز از "دست در سلاح" شوروي جمهوري سرباز هيچ
هرگونه عليه ضمانتي چه شود ، ايجاد غرب و شوروي جمهوري بين رابطه اتفاق برحسب اگر" كه
به دادهاند قول شورويها كه ميدارد اظهار لنين "ميدهيد؟ غرب مردم بين در رسمي تبليغ
تبليغ شخصا افرادي اگر" اما ندهند انجام رسمياي تبليغ هيچگونه حكومت يك عنوان
كشور آن در كه قانوني با مطابق آنها با بايد و است آنها خود گردن بر آن مسئوليت ميكنند
مردم بين در بريتانيا كه تبليغاتي عليه روسيه":ميافزايد لنين ".شود عمل دارد ، وجود
از ليبرالتر خيلي روسيه پس دارد ، قانوني چنين انگلستان.ندارد قانوني ميدهد انجام
خودشان تبليغات كه دارند اجازه آمريكا و فرانسه بريتانيا ، حكومت...ميكند فكر انگلستان
فرانسه در مطبوعات آزادي چارچوب در كه "قلمرو از دفاع قانون" عليه او ".دهند انجام را
شده سانسور آن جمله دو كه است خوانده فرانسوي رماني تازگي به كه ميگويد بود شده وضع
سانسور آزاد و دموكراتيك فرانسه در را رمانها آنها" ميپرسد گاردين خبرنگار از و بود
"ميكنند؟
|