حيات استعاره
انسانگرايي از باريكتر و گستردهتر
علم حاشيه
5_ گلوگاه

حيات استعاره
2_ نظريهها و زندگي ;داوكينز ريچارد
شريج مايكل
فيضاللهي كاوه:ترجمه
بودم تينبرگن از اصطلاح دو مجذوب بهويژه من
و رفتار ماشين
بنويسم را كتابم نخستين ميخواستم كه هنگامي بقا ابزار
قالب در را دو اين
بقا ماشين ;كردم كوتاه اصطلاح يك
دانشگاه از (J.Koza) كوزا جان و (DHillis) هيليس دني مانند كامپيوتر پيشگامان واقع ، در
.كند تكثير را ديگري نرمافزار كه هستند نرمافزاري دنبال به فعالانه اكنون استانفورد
طراحي كنوني الگوي كه نرمافزار مهندسي جاي به ميخواهند نرمافزار اين ساخت براي آنها
كه دهند رشد گونهاي به را نرمافزارها داروين نظريههاي از الهام با است ، نرمافزار
موازي ، ساختارهاي و قيمت ارزان پردازشگرهاي پيدايش.بيايند را راهحلها خود
دنيا به را آن نرمافزار ساختن جاي به كه آورده وجود به ايدهآلي ديجيتال اكوسيستمهاي
نه بود خواهد طبيعت نرمافزاري راهحلهاي آينده نسل راهنماي نيروي.ميآورند
.استدلالي شناخت براساس برنامهريزي
پرورش نيز و تكاملي مباحث ماهرانه بيان خاطر به را داوكينز پژوهشگران ، از بسياري
بر همانقدر او.ميدانند مصنوعي حيات جنبش مفهومي پدرخوانده بيومورفها ، ديجيتال
ميكند ، هك نرمافزار كه راحتي همان به.سركه مگس ژنتيك بر كه دارد تسلط ديجيتال محيطهاي
.است نوشته واژهپرداز خود قديمي II اپل كامپيوتر براي او.ميكند هك نيز را جانورشناسي
ميداند كامپيوتر بر تسلط و چندگانه تواناييهاي اين از بودن برخوردار علت به داوكينز
داده مصنوعي حيات به زيستشناسي كه ميدهد بينش زيستشناسي به همانقدر مصنوعي حيات كه
.است
.مينگرد بدگماني حتي و احتياط با را پرسشي هر كه است سريع حركاتي با خجول مردي داوكينز
آن كند بازي ايدهاي با آنكه از پيش.نيست بازي گفتوگو او نظر از.است منضبط و محتاط
مطالعاتي _ است آكسفورد دانشگاه مربي يك كاريكاتور تقريبا او.ميكند رو و زير را
طنزي و ميكند نوسان ظرافت و شدت بين راحتي به كه زبان بر تسلطي با گسترده و جامع بسيار
.است تاثيرگذار كه تلخ
جدي نيمه شوخي نيمه بار يك نوبل ، جايزه برنده و فيزيكدان ،(L.Lederman) لدرمن لئون
در و كند تبيين را جهان بتواند كه است معادلهاي به رسيدن فيزيك واقعي هدف كه بود گفته
با رابطه در داوكينز نگاه ، اين در.شود جا تيشرت يك روي كه باشد كوچك آنقدر حال عين
:داد خواهد سفارش خود تيشرت روي براي را زير شعار تكامل ، جاري انقلاب
.ميكنند تغيير تصادفي كه است همانندسازهايي غيرتصادفي بقاي نتيجه حيات
روي سانتافي انستيتو تا گرفته امآيتي و آكسفورد از جا همه را جمله اين روزي اگر
در داوكينز تيشرت شعار اما است عجيب كمي چه اگر نكنيد ، تعجب ديديد دانشجويان تيشرت
رفيعتر بسيار جايگاهي در آن با داوكينز كه بنيادي بينش آن پيام اين.اوست مانيفست واقع
جهات ، بسياري از.ميكند جمعبندي خوبي به را ميگيرد قرار تكاملي محرك و مبلغ يك صرف از
داروين اصول كه است جسورانه همانقدر ما زمان براي ميگويد تكامل درباره داوكينز آنچه
كرده ، ارائه تازهاي تعريف "طبيعي انتخاب" بنيادي آموزههاي از داوكينز.خودش زمان براي
دگرگون كلي به ديجيتال محيط تازه قلمروهاي در را تكاملي زيستشناسي واژگان كه شكلي به
جدي استقبال ميسازد متمايز خود تكاملدان همكاران بيشتر از را داوكينز آنچه.است ساخته
داوكينز.است داروين زدن محك براي مناسب وسيلهاي بهعنوان ديجيتال تكنولوژيهاي از او
چرا برود ، گالاپاگوس جزاير به نيست مجبور ژنتيكي تنوع به مربوط فرضيههاي آزمودن براي
با كه زيستي علوم دانشمندان برخلاف.برود كامپيوترش كليد صفحه سراغ به ميتواند كه
كه كرد حس شهودي بهطور داوكينز ميكنند ، برخورد حساب ماشين يك بهعنوان شخصي كامپيوتر
واقعا اطلاعات انتقال ماجراي كل اگر.نگريست تكامل براي ابزاري همچون بايد كامپيوتر به
بهتر؟ كامپيوتر از وسيلهاي چه اطلاعات تكامل چگونگي شبيهسازي براي است ، نهفته ژنها در
زيستي چشماندازهاي جذابترين از يكي ميان در و آمد دنيا به آفريقا شرق در داوكينز
جادوي به سرانجام و آمد آكسفورد به ليسانس دانشجوي بهعنوان سال 1959 در.شد بزرگ زمين
كتاب نويسنده تينبرگن ، .شد طلسم دانماركي برجسته زيستشناس ،(NTinbergen) نيكوتينبرگن
در كه پيشگامانهاي كارهاي خاطر به زيستشناسي در نوبل جايزه برنده و "غريزه بررسي"
كساني رفتارشناسان) بود مدرن رفتارشناسان نخستين از يكي داد ، انجام جانوران رفتار مورد
است؟ اكتسابي رفتار كدام چيست؟ غريزه (ميكنند تبيين را جانوران رفتار ماهيت كه هستند
جانوران ميكند؟ تغيير چگونه رفتار داد؟ تشخيص غريزي از را اكتسابي رفتار ميتوان چگونه
تفاوتي چه انفرادي و گروه در جانوران رفتار ميكنند؟ برقرار ارتباط يكديگر با چگونه
اينها ميكنند؟ رقابت هم با چطور و ميكنند؟ همكاري يكديگر با جانوران چرا دارد؟
.ميساخت مطرح تينبرگن كه بود سوالاتي
رشتهاي ميان شديدا زيستي علم يك ميكرد ، تاكيد پيوسته تينبرگن كه همانطور رفتارشناسي
و ردهبندي جامعهشناسي ، بومشناسي ، فيزيولوژي ، روانشناسي ، درك و آگاهي نيازمند كه است
و طبيعت در شده مشاهده رفتارهاي دامنه ميان هميشگي چالش تينبرگن توجه كانون.است تكامل
با داوكينز.بود بنيادي اصول از مجموعهاي به رفتارها اين فروكاستن به دانشمند نياز
ما به ليسانس دوره در او كه درسهايي از من خاطرات عمده" ميگويد دوران آن يادآوري
ابزار" و "رفتار ماشين" ;بودم او اصطلاحات از دوتا مجذوب بهويژه من كه است آن ميداد
كوتاه اصطلاح يك قالب در را دو اين بنويسم ، را كتابم نخستين ميخواستم كه هنگامي."بقا
."بقا ماشين":كردم
سال دو از پس داوكينز.آمد پديد ويژهاي شاگردي / استاد ارتباط تينبرگن و داوكينز بين
نيوكالج عضو نهايت در و بازگشت خودش تحصيل محل به بركلي در كاليفرنيا دانشگاه در اشتغال
زيستشناسي پيدايش بحبوحه در طبيعت ماشين و ماشينها طبيعت به داوكينز دوگانه علاقه.شد
فرانسيس توسط سال 1953 در دوگانه مارپيچ اكتشاف از پس سال چند درست.گرفت شكل مولكولي
رفتارشناسان يا جانورشناسان طبيعيدانان ، نه _ مولكولي زيستشناسان واتسون ، جيمز و كريك
تبيين و كردن دنبال توانايي افزايش با.گرفتند دست در را زيستشناسي فكري صحنه كنترل _
صرفا ردهبنديهاي و كلاسيك جزءنگر علوم اختلاف بستر در _ آن عملكرد نحوه و ژنوم چيستي
دانشمندان جانوران ، تكثير و پرورش قرنها تجربه.شد افراطي طبيعت مشاهده شيوه _ توصيفي
سكوي دوگانه ، مارپيچ.بود ساخته آگاه رفتار و ژنتيكي بهره ميان ارتباط از وضوح به را
.شد تكامل به مربوط جديد نظريههاي ارائه براي جديدي پرتاب
وراي از كه شد مفهومي عينكي به تبديل سرعت به جوان داوكينز براي تينبرگن ، رفتارشناسي
بررسي فوقليسانس دوره در او كه جوجهها رفتار مثلا رفتار ، .مينگريست جهان به آن
از داوكينز.داشت آن تبيين و شناسايي در سعي داوكينز كه بود تجربي مشاهدهاي ميكرد ،
با دادههايش پردازش مشغول ديگر طرف از و ميكرد مشاهده را جوجهها شدن بزرگ طرفي
با كه _ ماشين مم _ ماشين استعاره.بود اليوت 803 مدل پانچ نوار پرسروصداي دستگاه
باورهاي به را خود نهايت در بخشيد استحكام آنها به همزمان و شد تشديد تينبرگن ايدههاي
بر شود ، تعريف ژنها ماشين اساس بر بقا ماشين اگر.داد جوش ژن تقدم درباره داوكينز قوي
ميآيد؟ چه علمي تفكر سر
يك به سرعت به رفتارشناس داوكينز ريچارد تازه ، الگوهاي آشفتهبازار اين ميان در
نحو به آن درك كه گرفت شكل ذهنش در ايدهاي سال 1965 ، در.يافت جهش تكاملي زيستشناس
.بود مهم خارقالعادهاي شكل به آن ضمني مفاهيم حال عين در اما بود ساده انگيزي حيرت
ارتباط يكديگر با چگونه ژنها:ميكرد بحث ژن رفتارشناسي درباره داوكينز آنكه مطلب اصل
دارد؟ تفاوتي چه انفرادي حالت در آنها رفتار با گروه در ژنها رفتار ميكنند؟ برقرار
كه پرسشهايي ميكنند؟ رقابت هم با چطور و ميكنند؟ همكاري يكديگر با ژنها چرا
كه هستند پرسشهايي نوع همان عملا ميكنند مطرح شمپانزه و غاز مرغ ، درباره رفتارشناسان
پرداخته مفهوم اين به ديگري كسان آن از پيش.شوند مطرح ژنهايش و ژنوم مورد در بايد
غالب جريان وارد را آن تهاجمي حالتي با و ساخت خود آن از را آن داوكينز اما بودند ،
.ساخت علمي فرهنگ
اينكه.شد تكاملي زيستشناس يك عملا ژن ، واقعي رفتارشناس نخستين بهعنوان داوكينز
ميرود ، بين از كدام ميشود ، غالب كدام _ ميكنند رفتار چگونه زمان طول در ژنها
يك كدام و ميكند تغيير يك كدام ميكنند ، همكاري كدام و ميكنند رقابت هم با كدامشان
.است اطلاعات جريان بر مبتني تكامل يك درست تعريف _ ميماند ثابت
حاكميت بحث آتش به رساند ، چاپ به را "خودخواه ژن" كتاب سال 1976 در داوكينز كه هنگامي
اجتماعي زيستشناسان ظهور با كه بحثي زد ، دامن انسان بر تربيت يا طبيعت
زيستشناس (E.OWilson)ويلسون ادوارد بهويژه _ بود شده تشديد (سوسيوبيولوژيستها)
رفتارشناسي پيشنهاد با داوكينز(1975) "اجتماعي زيستشناسي" كتاب در هاروارد دانشگاه
آن رفتار و تربيت طبيعت ، و ژن به تكامل واحد بهعنوان جانور فرد از را بحث صحنه ژن ،
در تحليلگري از ناشي ضرورتهاي ميان مفهومي پل يك خودخواه ، ژن با داوكينز.داد تغيير
دانشمندان به جامعهشناسي و روانشناسي جانورشناسي ، ردهبنديهاي و مولكولي زيستشناسي
انسان رفتار تبيين براي مهمي بستر تنها نه خودخواه ژن استعاره ديگر عبارت بهكرد عرضه
كه آورد فراهم چارچوبي نيز مولكولي زيستشناسان براي بلكه كرد ، ايجاد جانوران و
تا دوگانه مارپيچ سطح از استعاره اين.كنند بررسي را ژنها ارگانيك برهمكنشهاي
.دارد كاركرد جا همه انساني برهمكنشهاي
رفتارشناسي كه ميپذيرد رغبت با زمين روي حيات پيچيدگي و غنا به توجه با داوكينز اما
به دارويني نگرش يك از بنابراين.كند تبيين را تكامل كه نيست محكم آنقدر تنهايي به ژن
به كه ايدهاي _ ميسازد مطرح را (meme) مم مفهوم داوكينز.ميگيرد بهره نيز فرهنگ
با ممها.ناميد ميتوان "ذهن ويروس" را آن (WBurroughs) باروز ويليام فصيح تعبير
طالعبيني مم مثال ، براي.زيستي وراثت با ژنها كه دارند را نسبتي همان فرهنگي وراثت
نفر يك ذهن ميتواند ميسازد ، آلوده را شخصي رودههاي قلابدار كرم يك كه همانطور درست
جهش كنند ، همكاري كنند ، رقابت هم با ميتوانند _ ژنها مانند _ ايدهها.كند انگلي را
موضوع اصل بهعنوان داوكينز.ميكند عمل هم آنها روي طبيعي انتخاب.شوند حفظ و يابند
.ممهاست و ژنها همراه تكامل از تابعي انسان ، تكامل كه ميپذيرد
Wierd Magazine,1995
think.comf2rom
انسانگرايي از باريكتر و گستردهتر
نميتواند اما دهد ، پاسخ ما پرسشهاي از بسياري به ميتواند علم آنكه با ميشود ، گفته
كه است جمله اين در نهفته مضمون است نادرست آنچه اما درست اين.باشد آنها تمام پاسخگوي
علم ترديد بدون.ميتواند كه هست ديگري روش دهد ، پاسخ پرسشي به نتواند علم اگر
تباين هم اخلاق و كلام بين اما است ، نادرست كاري چه و درست كاري چه كند ثابت نميتواند
ما دوگانه معيارهاي و تضادها از برداشتن پرده با اخلاق خردگرايانه فلسفه.دارد وجود
حيطه از خارج عموما كه عميقي پرسشهاي به ميتواند علم اما.است محق كار اين براي
واگذار بدان همگان كه پرسشهايي به كه دهد پاسخ خوبي همان به ميشود ، پنداشته اختياراتش
از خارج معمولا "دارد؟ وجود چيزي هيچ ، جاي به چرا" كه پرسش اين.ميدهد پاسخ ميكنند
نتواند ، فيزيك اگر و دهد پاسخ آن به روزي است ممكن فيزيك اما ميشود پنداشته علم دسترس
از و دارد دارويني سرراست پاسخ يك "چيست؟ حيات هدف".توانست نخواهد هم ديگري روش هيچ
متفاوت كلي به "گيرم؟ پيش در شخصيام زندگي در بايد را ارزشمندي هدف چه من" كه پرسش اين
تجويزي اصل يك عنوان به داروينيسم صريح طرد با زندگي در من خود فلسفه واقع ، در.است
.ميپذيرم حيات براي تبييني اصل يك عنوان به را آن كه حالي در ميشود ، آغاز زندگي براي
هماهنگي بيشترين با نظرم به كه ميكند معطوف انسانگرايي از جنبه آن به مرا ديدگاه اين
انتظار خارج از نميتواند بشريت.شدهايم واگذار خود به جهان در ما.ميشود طنينانداز
خودمان منابع از بايد ميآيد نظر به كه طور آن كمك ، بنابراين باشد ، داشته را كمكي هيچ
انجام است ممكن كه را كاري بيشترين داريم كه كوتاهي فرصت در بايد ما از يك هر.برسد
اثر در كه را فرصتي بايد شده ارزاني ما به كه است موهبتي بودن اينجا كه چرا دهيم ،
كه اين درك با را كوچكمان ذهن بميريم ، آنكه از پيش و بدانيم غنيمت خوششانسييافتهايم
انسانگرايي اگر بود خواهد نگرانيام مايه انسانگرا برچسب.كنيم پر هستيم ، كجا و چرا
فرايند يك تكامل ، .بيهمتاست و ويژه چيزي بودن انسان كه باشد مفهوم اين بردارنده در
باشيد نداشته يا باشيد داشته كه نيست هيچ يا - همه ويژگي يك بودن انسان.است تدريجي
كه است معني بدان اين و تكامليافته تدريج به كه است ويژگيها از پيچيدهاي تركيب بلكه
موجودات از بعضي ديگر طرف از و دارند را آن از بيشتري مقدار ديگران به نسبت افراد بعضي
اخلاقي احكام.نيست كردن نظر صرف قابل كه هستند دارا را آن از مقاديري نيز غيرانساني
از بنابراين.جانوران ساير با تقابل در و است مبتني انسانها تمام "حقوق" بر مطلقگرا
در آسيب تحمل توانايي كمي ارزيابي بر مبتني مثلا كه واقعبينانهتر احكام من نظر
.ندارد ضرورتي زيرا ميكند ، نگران مرا نيز آتئيست برچسب.است پذيرفتنيتر گونههاست ،
با خرافات وجود اثبات مسئوليت.ندارند برچسب به نيازي ندارند باور خرافات به كه آنها
انساني دلمشغوليهاي با علمي خردگراي يك را خود من.دارند اعتقاد آنها به كه است كساني
خاطر به گستردهتر.است انسانگرايي از باريكتر و گستردهتر هدفي متوجه كه مينامم
آنكه خاطر به باريكتر و ميگيرد بر در را ديگر سيارات بالقوه و ديگر گونههاي آنكه
.نيستند برابر هم با انسانها تمام است معتقد
www.world-of-dawkins.com
علم حاشيه
آلرژيزا عوامل حذف *
هندي ، بادام نظير موادي در آلرژيزا عوامل شناسايي با هستند تلاش در ژنتيك محققان
و حساسيتآور جنبههاي از را غذايي مواد اين شير ، و سويا دانه ماهي ، تخممرغ ،
بادام به افراد از شماري حساسيت نظير حساسيتها اين از برخي.سازند عاري آلرژيزايشان
.شود منجر حساسيت به مبتلا فرد مرگ به احيانا و باشد خطرآفرين بالقوه ميتواند هندي
موجب كه پروتئينهايي شناسايي با تلاشند در دوپونت شركت جمله از تحقيقاتي بزرگ شركت چند
مصرف مورد غذايي مواد از پروتئينها اين حذف و ميشوند غذايي مواد از برخي حساسيتزايي
دوپونت شركت محققان نمونه ، بهعنوان.سازند رها خطرآفرين بالقوه عناصر اين از را عامه
در 65 قادرند سويا دانههاي در P34 به موسوم ژن انداختن كار از با كه كردهاند اعلام
در كه مشكلي اما.كنند جلوگيري دانهها قبيل اين وسيله به حساسيت بروز از موارد از درصد
كه غذايي مواد از دسته آن مصرف به علاقهاي شهروندان آيا كه است آن دارد وجود ميان اين
كه معتقدند كارشناسان از برخي نه؟ يا داشت خواهند يافته تغيير ژنتيكيشان ساختار
دشواري از هم و كرد غلبه حساسيت بروز مشكل بر مشابه روشهاي از استفاده با ميتوان
.كرد پرهيز يافته تغيير ژنتيكي ساختار با غذاهاي
گوش حلزون كاشت *
تگزاس دانشگاه محققاناست حياتي بسيار پايين سنين در ناشنوا كودكان در گوش حلزون كاشت
.دادند قرار مقايسه مورد صدا به واكنش در را كودكان مغز فعاليت آريزونا ايالتي دانشگاه و
حلزون كه ناشنوايي كودكان و طبيعي شنوايي داراي كودكان روي بر را بررسي اين پژوهشگران
كه دريافتند محققان اين.دادند انجام بودند كرده دريافت مختلف سنين در را پيوندي گوش
سرعت به عمر اوليه سالهاي در صدا به واكنش در شنيداري عصبي مسيرهاي شنوا كودكان در
داراي ناشنواي كودكان در را مشابهي تكامل ميتوان دريافتند همچنين آنان.مييابد تكامل
از پيش را پيوندي گوش حلزونهاي كودكان اين آنكه شرط به فقط كرد توليد پيوندي گوش حلزون
را پيوندي گوش حلزون كه ناشنوايي كودكان در دريافتند محققان.كنند دريافت ماهگي سن 42
واكنش با مشابه واكنشي آنان نصف از كمتر كردند دريافت سالگي تا 7 ماهگي سنين 42 بين
را گوش حلزون كه ناشنوايي كودكان در.دادند بروز طبيعي شنوايي داراي كودكان در شده يافت
قرار محققان گفته به.نكرد بروز طبيعي واكنش هيچ تقريبا كردند دريافت سالگي سن 7 از پس
براي نياز مورد عصبي مسير تكامل براي صوتي تحريكات معرض در عصبي سيستم زودهنگام گرفتن
.است حياتي شنيداري واكنش بروز
5_ گلوگاه
انفجار نقطه
ويلسون ادوارد
رنجبر طاهره:ترجمه
.بود خواهد تصاعدي جمعيت رشد نرخ هم باز باشد از 1/2 بيش اندكي زن هر فرزندان تعداد اگر
تئوري لحاظ به انسان عدد 1/2 ، به شدن نزديك تا جمعيت رشد شدن كمتر و كم عليرغم يعني
باشد داشته فرصت كافي اندازه به چه چنان و ميرسد زمين خود وزن معادل وزني به سرانجام
بالاي كه است آن رياضي ترجمه خيالپردازي اين.رفت خواهد فراتر نيز پديدار جهان جرم از
شمار متوسط اگر ديگر عبارت بهبماند پايدار نميتواند چيز هيچ رشدجمعيتي صفر تراز
بدين و شده منفي تصاعدي دور وارد جمعيت رشد يابد ، كاهش از 1/2 كمتر مقادير به فرزندان
نقطه دقيق رقم عنوان به از 1/2 ، گفتن سخن.ميكند آغاز را سراشيبي مسير در حركت ترتيب
.است حد از بيش سادهانگاري انفجار
/صحيح 0 عدد حداقل ، مقادير سوي به را انفجار نقطه عمومي سلامت بهبود و پزشكي پيشرفتهاي
كه حالي در.ميدهد كاهش ،(كودكي و نوزادي دوران ميرهاي و مرگ گرفتن نظر در بدون) 2
سوي به را انفجار نقطه مير ، و مرگ ميزان تشديد با جنگ و همهگير بيماريهاي شيوع قحطي ،
درازمدت ، دورههاي جهان ، سرتاسر در كلي طور به اما.ميدهد سوق از 1/2 بيش مقادير
جمعيت آهنين قوانين و ساخته خنثي را يكديگر آماريتاثير نوسانات و محلي تفاوتهاي
گوشزد ما به را بنيادي و مهم پيام همان هميشه قوانين اين.ميآورند در پا از را شناختي
رشد نرخ سال 2000 تا.است زمين كردن بار اضافه مثل ، توليد در زيادهروي كه ميكنند
با ايتاليا.كرد سقوط از 1/2 پايينتر مقادير به غربي اروپاي كشورهاي تمامي در جمعيت
(ايتاليا در تولد به مربوط مذهبي عقايد قدرت وجود با) زن ، هر براي فرزند رشد 2/1 نرخ
.است جنبشي چنين سردمدار
.است گذاشته سر پشت را جادويي عدد متحده ، ايالات غيرمهاجر جمعيت پابهپاي نيز تايلند
مطلق رشد مييابد ، كاهش صفر از پايينتر مقادير يا صفر به كشوري در تولد نرخ كه مادامي
سر از را انفجاري نقطه جمعيت ، مثبت رشد قبل ، از زيرا.نميشود متوقف بلافاصله جمعيت
و دارند زادآوري قدرت سالها تا كه جواناني از نامتناسبي شمار خلق به منجر كه گذرانيده
شوند ، سالخورده همسالان ، فوج اين سرانجام كه اين تا.است شده راهند ، ابتداي در تازه
كساد به رو روند بماند ، ثابت جمعيتي صفر تراز در سني توزيع يابد ، كاهش بارود افراد نسبت
رشد كه هنگامي ترتيب همين به.شود متوقف جمعيت رشد نهايت در و يابد ادامه جمعيت رشد
رشد شدن منفي از پيش تا ميكند پيدا نزول انفجار نقطه از كمتر مقادير به كشوري جمعيت
مثال براي.مييابد كاهش واقعا جمعيت آن از پس و ميدهد روي زماني فاصله يك مطلق ،
.است منفي جمعيتشان مطلق رشد اكنون و رسيدهاند مرحلهاي چنين به آلمان و ايتاليا
اقتصادي جهانشمولي.ميشود ناشي پيوسته هم به اجتماعي نيروي سه از جهان جمعيت رشد افت
شهرها سوي به روستايي جمعيتهاي مهاجرت توقف ميرود ، پيش به تكنولوژي و علم مدد به كه
آزاديهاي.زنان براي اختيار و آزادي كسب و شهري پاشي درون و جهانيسازي نتيجه در
مثل توليد نرخ كاهش.ميشود فرزندانشان تعداد شدن كمتر به منجر زنان اقتصادي و اجتماعي
نسلهاي به انسان سرشت اعجابآور تقريبا و فال خوش پيشكش ميتواند زنان انتخاب به
به دستيابي با زنان.داشت خواهد پي در نيز را ديگري نتايج كه اين گوباشد آينده
از حاصل رضايتمندي دلخواه به بود خواهند قادر بندهايشان و قيد كاهش و بيشتر موفقيتهاي
فرزندان داشتن و ميكنند عمل آن برخلاف كه حالي در.برگزينند را بيشتر فرزندان داشتن
خدمات ارائه با را كودكانشان عوض در.ميدهند ترجيح پرجمعيت خانواده يك به را كمتر
خود براي نيز را امنتري و بهتر زندگي همزمان و ميدهند پرورش بهتري آموزشي و بهداشتي
اهميت در و رواجيافته بسيار اكنون اما نيست جهاني گرچه سو بدين گرايش.ميزنند رقم
.است نشده اغراق بيجهت بدان دادن
همچون غرايزي واسطه به انسان ، كه ميسازند نشان خاطر غالبا اجتماعي مفسران
به كه نيز شناساني جمعيت.است خطر در شخصي آزمندي و پرخاشگري و ستيزهجويي قبيلهگرايي ،
مادري غريزه در شگفت رويدادي واسطه به بشريت كه ميگويند سويي از دوختهاند چشم آينده
شدن كوچكتر سوي به جهاني خواست چه چنان.همعقيدهام آنها با نيز من و مييابد نجات
را وارونهاي مسير آن از پس و شده متوقف جهان جمعيت رشد سرانجام يابد گرايش خانوادهها
طبيعت و پيوست؟ خواهد وقوع به وقت چه و چيست روند اين اوج نقطه اما.گرفت خواهد پيش در
و اجتماعي روابط جمعيت بخش آمد؟ خواهد كنار ما با چگونه اوج نقطه بدان انسان ارتقا تا
از 3/7 كه سال 2050 تا جمعيت ، به مربوط پيشبينيهاي از مشروحي متحد ملل سازمان اقتصادي
بين نيز سناريو پذيرفتنيترين با كه ساخته منتشر را بود متغير ميليارد تا 4/14 ميليارد
.ميگيرد قرار ميليارد و 10 ميليارد 9
Scintific American,Feb. 2002
|