عالي نسب در دولت آقاي مهدوي كني و شهيد باهنر و هم در دولت مهندس موسوي به عنوان مشاور شوراي اقتصاد مشاور اقتصادي رئيس جمهور و نخست وزير فعاليت مي كرد
در پي چاپ گفت وگوي همشهري با مسعود روغني زنجاني رئيس اسبق سازمان برنامه و بودجه كه در آن وي به خاطراتي از ميرمصطفي عالي نسب اشاره كرده بود، جمعي از دوستداران و نزديكان عالي نسب توضيحاتي را درباره شخصيت وي به روزنامه ارسال كرده اند كه قسمت پاياني آن را در پي مي خوانيد:
***
دكتر سيدمحمدرضا بهشتي در ادامه عالي نسب را توصيف مي كند:
آقاي عالي نسب، طرح آمايش سرزمين را كه ۱۸۰ جلد داشت به طور كامل مطالعه كرده بود و براي روستاهاي ايران حدود سي و پنج هزار فيش صادر كرده بود. اين فيش ها شامل اطلاعاتي راجع به امكانات و محروميت ها و وضعيت بهداشتي و آموزشي روستاها بود. پس از تهيه اين فيش ها، با ديد اقتصادي مسائل اين روستاها را بررسي مي كرد، يعني اينكه در فلان روستاها چه اقداماتي بايد صورت گيرد، يا اصلا لازم نيست كه فلان روستا باقي بماند و چه بسا بايد به روستاي ديگر ملحق شود.
قبل از انقلاب هم از اطلاعات اقتصادي ايشان استفاده مي شد مثلا گه گاه كه بانك مركزي با مشكلاتي روبه رو مي شد افرادي از جمله ايشان را براي كمك دعوت مي كرد.
گفتني است كه دكتر ميرآخور كه از كارشناسان برجسته صندوق بين المللي پول است، به همراه هياتي در اوايل دوره رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني به ايران آمده بود در يكي از جلسات، به كسي گفته بود كه عالي نسب [در] ايران هست يا رفته؟ گفتند ايران است. او گفت، عالي نسب كه ايران است چرا اين سوالات را از من مي پرسيد؟ اين نشان دهنده آن است كه ايشان هم از نظر دانش نظري هم از نظر دانش عملي در سطح بالايي بود. يكي از مشكلات كنوني ما در سطح وزارتخانه ها اين است كه كمتر كسي وجود دارد كه تا به حال حتي يك كارخانه را اداره كرده باشد.
در واقع دانش نظري و تجربيات عملي ايشان از كليه كساني كه عهده دار امور اقتصادي كشور هستند بيشتر است و كمتر كسي است كه در اين ترديد داشته باشد.
دكتر فرشاد مومني در مورد فعاليت هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي استاد ميرمصطفي عالي نسب چنين مي گويد:
آقاي عالي نسب در كميته استقبال از امام (ره) هم فعاليت داشتند و مي گفتند من و آقاي جليل خسروشاهي هر كدام پانصد هزار تومان نذر كرديم تا هواپيماي امام، صحيح و سالم به زمين بنشيند.
پس از انقلاب، ايشان به عضويت شوراي طرح هاي انقلاب و همين طور شوراي اقتصاد درآمد و از طرف دولت موقت به عنوان مشاور شوراي اقتصاد برگزيده شد.
ايشان علاوه بر اين از اعضاي هيأت موسس سازمان صنايع ملي و مشاور چند تن از وزيران اقتصادي هم بودند. ايشان مي فرمودند مرحوم بازرگان خيلي اصرار داشت كه من وزارت اقتصاد و دارايي را به عهده بگيرم ولي من به ايشان گفتم كه اگر من چنين مسئوليتي را به عهده بگيرم، درگير همان يك مسئوليت مي شوم و نمي توانم به كارهاي ديگر بپردازم لذا مرحوم مهندس بازرگان را متقاعد كردم كه بگذاريد من در همه جا، مثلا شوراي پول و اعتبار، شوراي اقتصاد، سازمان صنايع ملي و جاهاي ديگر باشم و مسئوليت اجرايي وقت گيري نداشته باشم تا بتوانم به همه اركان نظام اقتصادي كمك فكري بدهم. آقاي مهندس بازرگان هم اين منطق را تاييد كردند و پذيرفتند كه ايشان هيچ سمت اقتصادي را به عهده نگيرد و در همه اركان نظام اقتصادي حضور داشته باشد. ايشان همچنين مي فرمودند كه هنوز چند روزي از انقلاب نگذشته بود كه كارخانه ايران ناسيونال با بحران بسيار جدي روبه رو شد و من علي رغم اينكه آنها را متقاعد كرده بودم كه مسئوليت اجرايي نپذيرم، با حفظ اين سمت ها به عنوان مدير عامل شركت ايران ناسيونال منصوب شدم تا هر چه سريع تر كارخانه ايران ناسيونال را كه تعطيل شده بود، راه اندازي كنم. ايشان مي گفت: طي راه اندازي مجدد ايران خودرو، حدود صد مورد نامه تهديد به قتل دريافت كردم. در هر حال مديريت ايشان به اندازه اي موفق بود كه پيكان سال ۵۸ به علت كيفيت خوب، به مدل عالي نسب معروف شد يعني ايشان با مهارتي كه در زمينه مديريت صنعتي داشتند خيلي سريع كارخانه را راه اندازي كردند. همه قبول دارند كه يكي از سالم ترين، كامل ترين و باكيفيت ترين پيكان هايي كه توليد شده مربوط به همان سال ۵۸ است.
ايشان تا زمان نخست وزيري شهيد رجايي اين مسئوليت ها را به عهده داشت و اين شهيد بزرگوار نيز ارادت خاصي به ايشان داشت و به علت فعاليت هاي فرهنگي آقاي عالي نسب، دوستي اين دو، بسيار قديمي بود. لذا شهيد رجايي از ايشان خواست كه با وجود همه مسئوليت هاي قبلي، به عنوان مشاور اقتصادي نخست وزير، به وي كمك كند. آقاي عالي نسب مي فرمودند كه به علت شرايط خاص اين دوره، من اصلا محل استقرارم را در نخست وزيري قرار دادم تا بتوانم هر چه بيشتر با آقاي رجايي همفكري و همكاري داشته باشم و مي فرمودند كه آقاي رجايي چند بار در جلسات متعدد، در حالي كه اشك در چشمشان حلقه زده بود مي گفتند كه انقلاب ما خيلي دير به ثمر رسيد و اگر در دوره اي به پيروزي مي رسيد كه آقاي عالي نسب توانايي جسمي بيشتري داشتند، بسياري از مشكلات اقتصادي با كمك و راهنمايي موثر ايشان به راحتي قابل حل بود، به گفته آقاي عالي نسب، شهيد رجايي به رئيس دفتر خود گفته بودند كه براي ديدار با نخست وزير، دو نفر هستند كه نياز به وقت قبلي ندارند و هر لحظه اراده كردند و لازم دانستند كه با نخست وزير ديدار بكنند مجازند كه بيايند. يكي از اين دو نفر، آقاي عالي نسب و ديگري بهزاد نبوي بود. شهيد رجايي در مورد اين دونفر گفته بود كه حتي اگر من در جلسه سري هم باشم و اين دو نفر نياز پيدا كنند كه به فوريت با من ديدار كنند، ايرادي ندارد چون من چيزي ندارم كه از آقاي عالي نسب پنهان كنم بنابراين ايشان اجازه دارند اگر اراده كردند، در جلسات سري هم مرا ببينند. بعدا هم در دولت آقاي مهدوي كني و شهيد باهنر و هم در دولت موسوي به عنوان مشاور شوراي اقتصاد، مشاور اقتصادي رئيس جمهور و نخست وزير فعاليت مي كردند يعني بعد از بني صدر، ايشان علاوه بر نخست وزير، مشاور اقتصادي شهيد رجايي هم بودند و در كنار آن، عضو شوراي اقتصاد، عضو شوراي پول و اعتبار، اولين رئيس شوراي عالي صادرات غيرنفتي و مسئول راه اندازي مجتمع مس سرچشمه و مجتمع فولاد اهواز نيز بودند ايشان مي فرمودند كه مثل دوره مصدق، كه زندگي شخصي ام را به كلي رها كرده بودم و مانند يك سرباز در خدمت نهضت ملي شدن صنعت نفت بودم، در دوره بعد از انقلاب هم درست مثل يك سرباز، شبانه روز در خدمت انقلاب بودم. ايشان واقعا همه كارهاي شخصي خود را به ديگران سپرده و يا رها كرده بودند. يادم هست كه در آن شوك معكوس نفتي كه در سال هاي ۶۵ -۶۴ وارد شده بود و در بحبوحه جنگ، درآمد ارزي ايران به حدود ۶ يا ۶ ميليارد دلار رسيده بود ايشان از حدود ۹ صبح به نخست وزيري مي آمدند و تا ساعت ۱۱ يا ۱۲ شب، فعالانه در كليه جلسات شركت مي كردند و انصافا تدبير ايشان و اعتماد به نفسي كه حضور ايشان در جلسات به وجود مي آورد باعث شد كه ما بتوانيم همه آن تلاطم ها را به راحتي مهار كنيم.
|
|
*دكتر محمد حسين فاضل زرندي نيز در خصوص جايگاه آقاي عالي نسب در تصميم گيري هاي اقتصادي پس از پيروزي انقلاب اسلامي چنين مي گويد:
ايشان يكي از اركان شوراي طرح هاي انقلاب بود و در اكثر مسائل اقتصادي كه مطرح مي شد، فصل الخطاب بود و در زمان شهيد رجايي هم در كليه جلسات مربوط به جلسات اقتصادي، از جمله بودجه، شركت مي كرد. رابطه نزديك كاري من با آقاي عالي نسب از زمان شوراي انقلاب شروع شد.
بعد از شوراي انقلاب هم ارتباط ما نزديك تر شد چون من افكار ايشان را بسيار مي پسنديدم و بسياري از ايده هايي كه در ذهنم بود و آرمان هايي كه از نظر اقتصادي در نظر داشتم، در ايشان مجسم مي ديدم. در نخست وزيري، نزديك اتاق مهندس موسوي، اتاق آقاي عالي نسب قرار داشت و من مرتبا با برخي دوستان، مثل دكتر مومني به اتاق ايشان مي رفتم.
جلسات اقتصادي مهمي هم در شوراي انقلاب تشكيل مي شد كه پس از آنكه شهيد بهشتي به ديوان عالي كشور منصوب شدند، اين جلسات در ديوان عالي كشور تشكيل مي شد. در اين جلسات، بحث هاي بسيار اساسي و ريشه اي مطرح مي شد. پس از شهادت دكتر بهشتي، آقاي موسوي اردبيلي از ما خواست كه اين جلسات را در دفتر ايشان ادامه بدهيم. در اين جلسات، علاوه بر آقاي عالي نسب و من، آقايان دكتر مومني، دكتر نمازي، دكتر محمدرضا بهشتي و چند نفر ديگر شركت مي كردند نوارهاي برخي از اين جلسات در دسترس است. محور اين جلسات، آقاي عالي نسب بود و مسائل كلان، تورم، پول، مسائل مختلف صنعت در اين جلسات مطرح مي شد.
*نقش آقاي عالي نسب چه بود؟
آقاي عالي نسب به عنوان يك متفكر اقتصادي مطرح بود. ايشان از يكسو مكاتب مختلف اقتصادي را مطالعه كرده بود و از سوي ديگر، به لحاظ عملي، حدود ،۵۰ ۶۰ سال سابقه فعاليت اقتصادي عملي داشت. يعني از زمان رضا شاه و مصدق در زمينه مسائل اقتصادي و صنعتي فعاليت مي كرد. به همين علت، ايشان در همه جلسات، محور قرار مي گرفت. حاج آقا در بسياري از مسائل اقتصادي صاحب نظر بود مثلا در اقتصاد كلان در مسائل پول. همچنين نماينده شوراي اقتصاد در شوراي عالي پول و اعتبار بود، كه من نيز چند سال در اين شورا عضويت داشتم.
تاثير حضور آقاي عالي نسب به حدي بود كه خود مهندس موسوي به من گفته بود كه اگر عالي نسب نبود، ايران در زمان جنگ، از لحاظ اقتصادي مي شكست و چندين بار نيز گفته بود كه اگر در زمان جنگ، عالي نسب نبود، ايران بارها سقوط كرده بود.
در زماني كه وزير نفت وقت گفته بود كه نفت تا ۳۶ دلار نشود، بايد از فروش آن خودداري كنيم، ايشان مي گفت در شرايط كنوني اقتصاد جهاني، قيمت ۳۶ دلار براي هر بشكه قابل قبول نيست، تو چطور مي خواهي نفت را نگه داري؟
آقاي عالي نسب، از استانداردهاي روز جهاني هم مطلع است و از بازارهاي بورس جهاني، از وضعيت تورم در اروپا، آمريكا و آسياي جنوب شرقي، از وضعيت ايران در اقتصاد جهان، از قيمت طلا، نفت و نظرات جديد اقتصادي نيز آگاهي دارد. وقتي كه من در كانادا بودم، ايشان با من تماس گرفت و آخرين اطلاعات بانك جهاني را از من خواست، كه من براي ايشان تهيه كردم. وقتي كه حضرت آيت الله خامنه اي به رياست جمهوري رسيدند از ايشان خواستند كه شورايي به نام شوراي صادرات غيرنفتي تشكيل بدهد. ايشان هم اين شورا را به سرعت تشكيل داد و برنامه اي را براي توسعه صادرات غيرنفتي تدوين كرد و به رئيس جمهور ارائه داد. خود من هم در اين زمينه با ايشان همكاري داشتم.
* طرح ايشان چه بود؟
گروهي كه ايشان براي اين منظور تشكيل داده بود، پتانسيل ها و ظرفيت هاي بخش هاي مختلف را براي صادرات ارزيابي مي كرد و سرمايه گذاري هاي لازم براي آن و ظرفيت هاي بازارهاي خارجي را مورد بررسي قرار مي داد. سپس، موضوع نيروي انساني اين كار را بررسي مي كرد. بنابراين، پتانسيل هاي كشاورزي، صنعتي و غيره ارزيابي مي شد. آقاي عالي نسب، بر توسعه صنعتي خيلي تاكيد مي كرد و حتي كشاورزي را هم جزو صنعت به حساب مي آورد و معتقد بود آنچه كه مي تواند موجب توسعه كشاورزي و افزايش توليد آن شود، صنعت است. در شوراي عالي كشاورزي هم با ايشان همكاري داشتيم. ايشان نسبت به كشاورزي خيلي حساسيت داشت و مي گفت كه ما بايد نانمان را خودمان تامين كنيم. اطلاعات ايشان درباره روستاها هم بسيار زياد بود. خود ايشان پيش از انقلاب، حدودا بيش از ۲۵ هزار روستا را فيش برداري كرده بود و از وضعيت اين روستاها مطلع بود. ايشان معتقد بود كه ما در زمينه برخي كالاها مثل گندم، پتانسيل خودكفايي داريم.
*رابطه ايشان با امام (ره) چگونه بود؟
چند بار از حاج احمدآقا، فرزند امام (ره)، شنيدم كه امام راجع به آقاي عالي نسب خيلي خوش بين است و حتي گاهي اوقات، پس از آنكه تصميمات شوراي اقتصاد به امام عرضه مي شد، ايشان مي گفت، نظر عالي نسب هم همين است يا نه؟ اگر پاسخ مثبت بود، ايشان مي فرمودند، پس اشكالي ندارد. خود آقاي عالي نسب تعريف مي كردند كه وقتي روس ها در حدود سال هاي ۴۸ - ۴۶ ذوب آهن اصفهان را مي ساختند، از نجف خبر آوردند كه امام از شما خواسته اند كه نظرتان را در اين زمينه اعلام كنيد كه روس ها مي خواهند چه كار كنند؟ اين مسئله، هم نشان دهنده حساسيت و زيركي امام (ره) است و هم نشان اعتمادي است كه به عالي نسب داشتند. به گفته ايشان، امام اين مسئله را مطرح كرده بودند كه آيا اينها مي خواهند همان كاري را كه انگليسي ها در زمينه نفت انجام دادند، در مورد فولاد و آهن، پياده كنند؟