يكشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۱ - شماره ۲۹۸۱- Feb, 16, 2003

مشروعيت بعد از سركوب
تلاش سيا براي بازكردن فضاي سياسي كشورهاي عربي
بر اساس تجربه مصري ها سرويس اطلاعات خارجي مبارك به اندازه الجزايري ها وحشي نبود ولي
به قدر كافي هولناك بود كه همه مخالفان سياسي را از كشور فراري دهد
001047.jpg
ترجمه: غلامرضا رضايي نصير
آيا آمريكا قصد دارد قابله دموكراسي در خاورميانه باشد؟ جورج دبليو بوش، رئيس جمهور اين كشور سخنان بي سابقه اي در مورد حق لاينفك مردان و زنان خاورميانه براي آزاد بودن بيان داشته و كالين پاول وزيرخارجه آمريكا روز ۱۲ دسامبر اعلام كرد كه ۲۹ ميليون دلار ديگر به مشاركت آمريكا و خاورميانه در ترويج دموكراسي اختصاص يافته است. پاول گفت: «آمريكا مي خواهد در كنار مردم خاورميانه قرار گيرد. ايالات متحده قاطعانه در صف طرفداران تغيير، اصلاحات... و در طرف اميد قرار مي گيرد. »
جورج تنت، مدير اطلاعات مركزي نيز كه موقعيتش در سيا اهميت او را در چشم رژيم هاي دسيسه ساخته خاورميانه تا حد وزير خارجه بالا مي برد، اظهار داشته است كه آمريكا بايد در جهان عرب فرصت هاي پذيرش هنجارهاي دموكراتيك را گسترش دهد، گفت و گوهاي سازنده سياسي را در جوامع بسته ترويج كند و از تجارت در زمينه بهبود اداره دولت ها حمايت كند. در ضمن ريچارد هاس، مدير برنامه ريزي سياست وزارت خارجه بدون ابهام اظهار مي دارد كه آمريكا مي تواند و بايد به ترويج دموكراسي در خاورميانه كمك كند.
روشن است كه از زمان جنگ خليج فارس و نظم نوين جهاني بوش پدر چيزي تغيير كرده است. براي برنت اسكوكرافت، رئيس سابق ريچارد هاس و مشاور امنيتي «واقع گراي» بوش پدر، محال بود كه حاكميتي ليبرال تر را در سراسر خاورميانه توصيه كند. جناح هاي چپ و راست آمريكا مي توانستند سياست و فرهنگ بنياد نژادپرست بوئر در آفريقاي جنوبي را به باد انتقاد بگيرند و از طريق تحريم ها از حقوق دموكراتيك سياهان آفريقا حمايت كنند. اما چه ليبرال ها و چه محافظه كاران در سراسر غرب هرگز به خود جرات نمي دادند كشورهاي عربي را به دليل اصول اخلاقي حاكم بر شيوه حكومتشان مورد مواخذه قرار دهند. گاهي ممكن بود مستبدان غربگراي طرفدار آمريكا و «طرفدار اسرائيل» به باد انتقاد گرفته مي شدند ـ شاه ايران نقره داغ شد ـ اما به اغلب حكام، به خصوص وقتي كه خود را مدافع فرهنگ و سنت سياسي غيرغربي نشان مي دادند، آزادي بي حد و حصري حتي در مسائل مربوط به وضعيت زنان، كثرت گرايي مذهبي و ديگر مسائل خطوط قرمز داده مي شد. گاهي ممكن بود سنت گرايان، اصلاح طلبان و اعراب سكولار ليبرال از شيوه سركوب اصطلاحا جامعه «ارتدوكس» عربستان سعودي انتقاد كنند، اما ديپلمات ها، بازرگانان، روزنامه نگاران و دانشگاهيان آمريكايي هرگز مرتكب اين خطا نمي شدند. البته وضع تا ۱۱ سپتامبر بدين منوال بود. اكنون در بين دولتمردان آمريكايي توافق روزافزوني وجود دارد كه بين حكومت هاي استبدادي عربي و ظهور افراط گرايي ضدآمريكايي رابطه اي علت و معلولي وجود دارد. اما آيا اين امر در شيوه برخورد وزارت دفاع و سيا با همتايان خاورميانه اي شان تغييري ايجاد مي كند؟ لفاظي هاي آمريكا همواره در قاهره، رياض يا امان بازتاب هايي داشته است اما اعمال روزانه ديپلمات ها، جاسوسان و سربازان نشانه هاي قانع كننده تري از نيات آمريكا هستند و اگر با اين معيار بسنجيم بايد گفت دليل چنداني وجود ندارد كه باور كنيم وضعيت موجود تغييري كرده است. در حقيقت حتي مي توان ادعا كرد كه دولت بوش وضعيت را بدتر هم كرده است.
ويليام برنز، معاون وزير خارجه آمريكا در امور خاور نزديك با صراحت اظهار مي دارد كه اولويت آمريكا در خاورميانه مقابله با تروريسم است نه مسائل مربوط به دموكراسي. وي در ديدار اخير خود از الجزيره اعلام كرده كه واشنگتن در مبارزه با تروريسم بايد خيلي چيزها از الجزاير ياد بگيرد. حتي چنين به نظر مي رسيد كه ايالات متحده قصد دارد براي فروش تجهيزات نظامي به دولت رئيس جمهور عبدالعزيز بوتفليقه موافقتنامه اي را امضا كند تا در جنگ با مبارزان كه ده سال است ادامه دارد و منجر به كشته شدن حداقل ۱۰۰ هزار نفر شده است از اين تجهيزات استفاده كند. افراط گرايي گروه هاي مخالف دولت در الجزاير با رژيمي نظامي كه از زمان تولد انقلابيش در مبارزه با فرانسه امپرياليست اشتهاي فراواني براي خشونت از خود نشان داده است، همخواني دارد. اگر دولت بوش خيال نداشت تاكتيك هاي ضدتروريستي الجزاير ـ شامل بازجويي با شكنجه، قتل هاي كور و گاهي قتل عام كامل اهالي يك روستا ـ را اتخاذ كند، رژيم نظامي اين كشور چيز زيادي در مورد القاعده، كه زيركانه خود را از كشتارگاه الجزاير دور نگه داشته است، نمي توانست به آمريكا ياد بدهد. در حقيقت تا زمان بازداشت احمد رسام الجزايري كه در دسامبر ۱۹۹۹ در مرز آمريكا و كانادا دستگير شد، نه الجزاير، نه واشنگتن و نه پاريس هيچ يك توجهي به روابط القاعده با الجزاير نداشتند. امروز نظاميان الجزاير هنوز هم مي توانند ادعا كنند كه هيچ كاري با القاعده ندارند؛ اما چون احمق نيستند با آغوش باز از نيروهاي ويژه، ديپلمات ها و جاسوسان آمريكايي استقبال مي كنند. براي يك مقام ارشد وزارت خارجه آمريكا حداقل به لحاظ تاريخي عجيب است كه بگويد ما با رژيم الجزاير در جنگي برادرانه عليه تروريسم درگير هستيم. مطمئنا ژنرال هاي الجزيره اظهارات برنز و فروش سلاح هاي آمريكايي به خود را انگيزه هايي براي حركت به سوي دموكراسي تلقي نمي كنند و مردم معمولي الجزاير ممكن است اظهارات برنز را اسفناك ببينند. البته معاون وزير از روال حاكم پيروي مي كند. كالين پاول نيز از رژيم حسني مبارك در مصر ستايش كرده است. پاول تاكيد كرد: «همان طور كه مي دانيم، مصر در جنگ عليه تروريسم جلوتر از ماست. . . آن ها در سال هاي اخير با اعمال تروريستي برخورد كرده اند و ما بايد خيلي چيزها از آن ها بياموزيم. » واقعيت اين است كه سرويس اطلاعات خارجي مصر، مثل بقيه كشورهاي عربي، چندان در زمينه برخورد با القاعده پيش از حوادث ۱۱ سپتامبر خوب عمل نكرده است و تاكتيك هاي ضدتروريستي داخلي مصر، هر چند به اندازه روش هاي الجزايري ها هولناك نيست، در هر صورت وحشيانه است. مبارك مثل ژنرال هاي الجزايري بسياري از بدترين افراطيون خود را به خارج از كشور فراري داده و از اين طريق به توسعه شبكه ضد غربي اسامه بن لادن كمك فراواني نموده است. استراتژي ضدتروريستي مبارك يك پيامد ضدآمريكايي هم داشته است. رژيم مصر كه همواره نگران مشروعيت خود بوده، مخالفت خصمانه با آمريكا را در مطبوعات، رسانه ها، دانشگاه ها و مدارس مذهبي، اگر نگوييم تشويق كرده حداقل تحمل كرده است.
هدف رژيم از اين كار ايجاد سوپاپ اطمينان براي خشم فروخورده شهروندانش بوده است. بنابراين چه چيزي را قرار است آمريكا از مصر بياموزد؟
همان طور كه فواد عجمي، استاد دانشگاه جان هاپكينز خاطرنشان ساخته، مبارك به سرعت فرصت هاي طلايي به دست آمده ناشي از سخنان پاول را درك كرده است. وي در پاسخ به اظهارات پاول مي گويد: شكي نيست كه حوادث ۱۱ سپتامبر مفهوم جديدي از دموكراسي به وجود آورده است. دموكراسي به سبك مصر در بر گيرنده انتخابات آزاد يا آزادي سياسي نيست. مبارك و عمالش آزادي هاي فردي را يكي از ريشه هاي اصلي حوادث ۱۱ سپتامبر مي دانند؛ بنابراين در مصر هزاران نفر از مسلمانان به زندان مي افتند.
مبارك و ژنرال هاي الجزاير ـ و همچنين پاول ـ به خوبي مي دانند كه آمريكا قصد ندارد با فشار آن ها را به تجارب دموكراتيك وادار سازد. ماهيت داوطلبانه اي كه دولت بوش براي استقرار دموكراسي در جهان عرب قائل است، انسان را شگفت زده مي سازد. معناي برخورد دولت بوش اين است كه ما دوست داريم اعراب آزاد باشند، اما مي خواهيم رؤساي جمهور اين كشورها خودشان مزاياي دموكراسي را براي مردمشان كشف كنند. اما در تاريخ نمونه اي وجود ندارد كه آن ها خود به خود به انسان هايي دموكرات تبديل شوند. ظاهرا وزير خارجه آمريكا اميدوار است وضعيت نابسامان كشورهاي خاورميانه ـ فقر، وضعيت نابسامان آموزش، احساس حقارت در برابر غرب و آسياي جنوب شرقي ـ رژيم هاي اين منطقه را وادارد كه دست به تجديد نظر بزنند.
پاول ويژگي هاي برنامه جديد طرفداري از دموكراسي آمريكا را در مصاحبه اي با روزنامه عربي زبان الشرق الاوسط چنين جمع بندي مي كند: «ما قصد نداريم اصول دموكراسي را به عربستان سعودي ديكته كنيم. نمي خواهيم به آن ها بگوييم چه بايد بكنند يا چگونه باشند. . . هر يك از دوستان ما در خاورميانه نظام خاص خود را دارد، هر كس بايد خودش در مورد اين كه آيا بايد تغيير كند، يا سرعت تغييرات چقدر بايد باشد تصميم گيري كند. ما اميدواريم كه بتوانيم به آن ها در اين زمينه كه تغييرات چه نتايجي خواهد داشت يا اين كه بهتر است چگونه صورت گيرد كمك كنيم. . . اما به هيچ وجه بحث تغيير رژيم در ميان نيست. . . هدف ما كمك به رژيم هايي است كه به سمت تغيير تمايل دارند. »
احتمالا حكام عربي با شنيدن اظهارات ديپلمات هاي آمريكايي به خود مي گويند چقدر خوب است در عصري زندگي مي كنيم كه غير مسلمانان اين همه نسبت به فرهنگ و سنت توجه نشان مي دهند و بنابراين آن ها مي توانند به راحتي سلطه بلامنازع خود را حفظ كنند. همچنين با خود فكر مي كنند دفعه بعد كه وزارت خارجه آمريكا از آن ها گزارشي در مورد حقوق بشر بخواهد احتمالا بايد دو فهرست از كساني كه مورد شكنجه قرار گرفته اند، تهيه كنند: يكي از كساني كه به دلايل مسائل داخلي بازجويي شده اند و دوم كساني كه به تقاضاي خود آمريكا شكنجه شده اند.
منبع: استاندارد هفتگي


آچه آزاد اما بي سلاح
001071.jpg
با آغاز روند خلع سلاح شورشيان اندونزي در روز يكشنبه هفته گذشته روند برقراري صلح در آچه وارد فاز جديدي شد. به رغم انعقاد معاهده آتش بس بين دولت اندونزي و شورشيان آچه سي تن از مردم اين ناحيه در درگيري هاي پراكنده بين دو طرف جان باختند و پيش از آن و تا قبل از برقراري آتش بس هم مخاصمات اين ناحيه هر ماه حداقل دويست قرباني مي گرفت. پس از انعقاد معاهده آتش بس اكتبر گذشته بين جنبش آچه آزاد و نمايندگان دولت مركزي يك كميته مشترك متشكل از ناظران خارجي، نمايندگان دولت و شورشيان هر روز با يكديگر ديدار مي كنند تا در مورد موارد نقض آتش بس و حذف همه كساني كه به نوعي در روند اجراي توافقنامه هاي دو طرف خلل ايجاد مي كنند گفت وگو كرده و تصميم گيري كنند. مهم ترين قسمت توافقنامه طرفين خلع سلاح شبه نظاميان جنبش آچه آزاد بود كه با آغاز عمليات خلع سلاح در آچه، اميد به برقراري صلح در اين ناحيه دو چندان شده است هر چند كه بعيد به نظر مي رسد اعاده صلح به سرزمين آشوب زده اندونزي پس از حاكميت ۳۰ ساله سوهارتو كار آساني باشد.
اندونزي كه متشكل از حدود ۳۰ هزار جزيره با صدها گروه قومي مختلف است اكثر مردمش زير خط فقر زندگي مي كنند و تلاش هاي مگاواتي سوكارنوپوتري رئيس جمهور كنوني اندونزي كه در سال ۲۰۰۲ به قدرت رسيده براي اعاده ثبات و نظم به اندونزي تا اين مقطع چندان ثمربخش نبوده است. پيش از او عبدالرحمان وحيد دوران رياست جمهوري خود را در سال ۱۹۸۸ با محدود كردن قدرت نظاميان و آزادي دادن به مطبوعات آغاز كرد اما به رغم اين اقدامات اندونزي كه چهارمين كشور پرجمعيت جهان است دوران سخت و پرالتهابي را پشت سر گذاشته است.يكي از مشكلات جدي وحيد براي سامان دادن به وضعيت داخلي اندونزي فساد شايع دولتي و قدرت بي حد و حساب نظاميان و مداخلات آشكار و نهان آنها در امور كشوري بود. به رغم مبارزات پيگير او براي پايان دادن به فساد همه جانبه دستگاه هاي دولتي، شخص وحيد تاكنون با دو مورد اتهام فساد مالي روبه رو شده است. در يك مورد منشي شخصي رئيس جمهور به اختلاس چهار ميليون دلار از وجوه دولتي متهم شد و در ديگر مورد رسوايي مالي، وحيد به هزينه كردن غيرمسئولانه كمك مالي دو ميليون دلاري سلطان برونئي متهم شد.
وحيد وجود هرگونه سوءاستفاده مالي را رد كرد و هر دو پرونده اتهامي او بسته شد اما طرح اين اتهامات عامل در گرفتن اعتراضات مخالفان وحيد و به خيابان آمدن طرفداران او شد كه رويارويي اين دو گروه با هم موجب شد اوضاع اندونزي براي ماه ها متلاطم شود.در جاوه شرقي كه زادگاه وحيد است حاميان مسلح و خشمگين او به گروه هاي مخالف رئيس جمهور يورش بردند كه دفاتر حزب كلگار، حزبي كه تا پيش از روي كار آمدن وحيد حزب حاكم اندونزي بود هدف شماره يك حاميان وحيد بود. در همين حال طي دوران تصدي وحيد بر رياست جمهوري، دو استان آچه و ايريان جاوه در شرق اندونزي هم صحنه اعتراضات جدايي خواهانه شدند.
درگيري هاي خشونت آميز بين بوميان و مهاجران در استان برونئو آنچنان بالا گرفت كه به رغم دخالت ارتش، هزاران نفر خانه و كاشانه خود را ترك گفتند. بسياري اعتقاد دارند ارتش در پشت اين درگيري ها بود و با تحريك عوامل محلي موجبات شكل گيري اين تنش ها را فراهم آورده است تا از اين رهگذر موجبات بي ثباتي حاكميت وحيد را فراهم آورد اما به هر حال نمي توان كتمان كرد اندونزي از دردهايي كهنه رنج مي برد كه هر چند برخي حوادث موجب تشديد اين دردها مي شود اما تحريك عوامل خارجي عامل شكل گرفتن شان نبوده است.
سال هاي پس از پايان رياست جمهوري وحيد، كه با عزيمت او به آمريكا براي درمان، عملا پايان گرفت، همچنين با طرح اتهام عليه سوهارتو و پسران او نيز مقارن شد تا آن جا كه تامي يكي از پسران سوهارتو به اختلاس متهم شد كه براي فرار از مجازات زندان از اندونزي گريخت. عاقبت در انتخابات ،۲۰۰۱ وحيد ميدان را به مگاواتي سوكارنوپوتري واگذار كرد.به قدرت رسيدن مگاواتي نقطه عطف تاريخ اندونزي بود. سوكارنوپوتري بر وحيد غلبه كرد و حمزه هاز معاون رئيس جمهور در رقابتي تنگاتنگ از اكبر تانجونگ از حزب كلگار پيشي گرفت. اگرچه بسياري از كارشناسان امور اندونزي عدم موفقيت تانجونگ را نه به خود او كه به حزب كلگار، حزبي كه سوهارتو مدت مديدي رهبري آن را بر عهده داشت، نسبت مي دهند.
به رغم عدم موفقيت تانجونگ اكنون محور مگاواتي، هاز و تانجونگ ۳۳۱ كرسي از مجموعه پانصد كرسي پارلمان اندونزي را در اختيار دارد و مشاركت اين سه به علاوه اين واقعيت كه سوكارنو از والديني اهل جاوه و سوماترا متولد شده موجب كاهش دامنه مخاصمات و برقراري نوعي احساس آرامش و سكون در اندونزي شد.هدف اصلي دولت مگاواتي متمركز كردن كشور، رفع مشكلات معيشتي مردم و دستيابي به پيشرفت اقتصادي بوده است. عدم برخورداري حاكميت مركزي از اهرم هاي فشار بر ايالات مختلف اين كشور، ناآرامي و بي ثباتي جامعه و سال ها جنگ و مخاصمه داخلي مردم اين كشور را به نوعي حالت سرخوردگي و خستگي از عملكرد حاكميت مركزي گرفتار كرده كه اين شرايط اكنون در نشان دادن رغبت روزافزون به استقلال از حاكميت مركزي نموديافته است.هر چند اندونزي طي ساليان اخير با مشكلات زيادي دست و پنجه نرم كرده اما آغاز روند خلع سلاح شورشيان آچه تحولي است كه نويد بخش اعاده صلح و ثبات به اين كشور تلقي شده است.
طي يك ماه گذشته و پس از آنكه يك دادگاه اندونزي دو زن خارجي را به اتهام همكاري با شورشيان آچه به زندان محكوم كرد وضعيت داخلي اين كشور در كانون توجه جهانيان قرار گرفت. لسلي مك كالوچ، ۴۰ ساله و تبعه بريتانيا و جوي لي سدلر، پرستار ۵۶ ساله آمريكايي به اتهام همكاري با شورشيان آچه به چهار ماه حبس محكوم شدند.اين دو، روز يازدهم سپتامبر سال گذشته در يورش پليس به يك دهكده در آچه به اتهام اقامت در اندونزي به رغم ابطال ويزا متهم شدند كه اگرچه علت بازداشت آن ها نقض قوانين رواديدي و اقامتي اندونزي بود اما بعدا به اتهام همكاري با شورشيان آچه محكوم شدند البته با فشارهاي بي امان آمريكا و انگلستان دادگاه دوره محكوميت اوليه آن ها را به چهار ماه كاهش داد اما اين اغماض هم نظر واشنگتن و لندن را جلب نكرد.


يادداشت سياسي
جنگ اجتناب ناپذير نيست
فريد مرجايي
«خشونت همواره ضدبشري، جنايتكارانه و ورشكسته بوده، هست و خواهد بود ـ هميشه. »
پدر فيليپ بريگان
001056.jpg
ولسلي كلارك

با توجه به اينكه حمايت از جنگ هم در عرصه بين المللي و هم در داخل آمريكا رو به كاهش است، به نظر مي رسد كه به رغم استقرار سربازان جنگ اجتناب ناپذير نباشد. كشورهاي اروپايي كه بر ادامه روند بازرسي سازمان ملل تأكيد دارند، نظير فرانسه و آلمان، ظاهرا منعكس كننده افكار عمومي جوامع خود هستند. كشورهايي مثل ايتاليا و انگلستان كه در كنار طرح حمله پيش گيرانه و يك جانبه دولت بوش قرار گرفته اند، نماينده افكار شهروندانشان نيستند. چندي پيش اسقف هاي كليساي انگلستان شديدتر انتقادات خود را در مورد سياست دولت بلر در مورد عراق ابراز داشتند. در اين مورد بلر حتي حمايت تمامي اعضاي حزب خود را پشت سر ندارد. ايران و ديگر دولت هاي منطقه به هيچ وجه از اين جنگ حمايت نكرده اند، هرچند حمايت خود را از اقدامات سازمان ملل براي خلع سلاح عراق ابراز داشته اند. با آنكه آنها صدام را عامل بي ثباتي در منطقه محسوب مي كنند، جنگ پشت مرزهاي شان بيشتر ثبات را برهم مي زند. دولت و پارلمان جديد تركيه براي ايجاد تعادل بين يك وام ۲۵ ميليارد دلاري كه به انگيزه جلب حمايت آنها از جنگ پيشنهاد شده است و اعتقادات مردمي كه به آنها رأي داده اند، وظيفه دشواري پيش رو دارد.
001062.jpg
برنت اسكو كرافت
001050.jpg
آنتوني زيني

پروژه منع توليد و تكثير سلاح هاي غيرمتعارف در موسسه خيريه كارنگي براي صلح بين المللي، اخيرا گزارشي ۴۲ صفحه اي با عنوان «عراق: بعد چه؟» در ارزيابي رژيم بازرسان تسليحات سازمان ملل منتشر ساخته است. در اين گزارش در زمينه استراتژي خلع سلاح عراق از رويكرد دولت بوش به شدت انتقاد شده است. انتشار اين گزارش و توصيه هايش در مورد خلع سلاح، مشروعيت دولت را در زمينه جلب حمايت لازم براي تداركات جنگ از بين مي برد. سناتورهاي برجسته كميسيون روابط خارجي مانند لوگار و بيدن ترديد خود را در مورد اين مسئله ابراز داشته اند و با آنكه به خلع سلاح عراق معتقد هستند ـ البته اگر واقعا سلاح كشتارجمعي وجود داشته باشد ـ در مورد طرح هاي بوش براي جنگ هنوز قانع نشده اند و آنها را تأييد نكرده اند. در يك مصاحبه تلويزيوني از سناتور بيدن پرسيده شد آيا دولت مدركي دال بر وجود سلاح هاي كشتارجمعي دارد و اگر اين طور باشد آيا دولت آنها را به سناتورها نشان مي دهد؟ بيدن با پوزخند جواب داد: «اميدوارم اين طور باشد!» ژنرال بازنشسته ولسلي كلارك، يكي از فرماندهان سابق ناتو در ابراز ترديد و مخالفت با جنگ به ديگر نظاميان ارشد نظير ژنرال برنت اسكوكرافت (مشاور امنيت ملي بوش پدر)، ژنرال نورمن شوارتسكف (فرمانده عمليات توفان صحرا)، آنتوني زيني (فرمانده سابق نيروهاي مسلح در خليج فارس) و جان شاليكاشويلي (رئيس سابق ستاد ارتش) پيوسته است. ابراز نگراني از جنگ فقط به بازنشسته ها (افسراني كه مي توانند آزادانه صحبت كنند) محدود نمي شود؛ روزنامه نگاران معتقدند كه بين نظاميان و رهبري غيرنظامي پنتاگون اختلاف وجود دارد. بسياري از ژنرال هاي كنوني، در دوران جنگ ويتنام ستوان بوده اند و از عملياتي نظامي كه به طور كامل مورد حمايت مردم كشور نباشد، هراس دارند. كن آدلمن، عضو هيأت سياست دفاعي، در مصاحبه اي با راديو نشنال پابليك صراحتا به اين اختلاف نظر بين نظاميان و غيرنظاميان در وزارت دفاع اشاره كرد و افزود كه به همين دليل است كه غيرنظاميان را به رهبري نظاميان مي گمارند.
001068.jpg
نورمن شوارتسكف
001050.jpg
آنتوني زيني

تحليلگران معتقدند كه مخالفت اخير دولت بوش با دادگاه جنايات بين المللي [ICC] به منظور حمايت از هرگونه عمليات نظامي پيشگيرانه يا يك جانبه از سوي آمريكا صورت گرفته است. برخي به اعتراض، مسائل حقوق بشر را مطرح مي سازند و به جهان و افكار عمومي آمريكا در مورد تهاجمي نظامي و اشغال بلندمدت هشدار مي دهند. بخش بزرگي از مردم آمريكا هيچ رابطه آشكاري بين تراژدي مركز تجارت جهاني و حمله به عراق نمي بينند مهم تر اينكه در اين جنگ زندگي بي گناهان در معرض خطر قرار مي گيرد. جان لوكاره، نويسنده پرفروش ترين كتاب هاي پليسي، يكي از بسيار افرادي است كه از وقوع جنگ ابراز نگراني مي كند. وي در مقاله اي در تايمز لندن (۱۶ ژانويه ۲۰۰۳) آشكارا مخالفت خود را با جنگ با عراق ابراز داشته و اظهار عقيده كرده است كه احتمالا اين جنگ از جنگ ويتنام نيز مصيبت بارتر خواهد بود.روزنامه نيويورك تايمز مورخ ۳۰ ژانويه در مقاله اي از دو دانشجوي دانشكده افسري كه در تظاهراتي عليه جنگ شركت كرده اند، نام مي برد. اگر جنگ اجتناب ناپذير باشد، آيا امكان استعفا وجود دارد؟


حاشيه جهان
پايان ناتو
001053.jpg

نشريه آمريكايي Opinion Journal در آخرين شماره خود فرانسه و آلمان را به ايجاد شكاف در ائتلاف غرب و ركن اصلي آن يعني پيمان آتلانتيك شمالي موسوم به ناتو متهم كرد. در مقاله اي كه در اين نشريه چاپ شده با توجه به تلاش هاي فرانسه و آلمان براي جلوگيري از همراهي ناتو با آمريكا در جنگ عليه عراق تاكيد شده تداوم اين روند مي تواند فروپاشي ناتو را در پي داشته باشد. فرانسه و آلمان كه اكنون بلژيك هم با آن ها همراه شده بر اين باورند كه آمريكا ناتو را به ابزاري براي تامين منافع خود تبديل كرده و آمريكا هم متقابلا تهديد كرده در صورت تداوم روند جاري از سطح همكاري هايش با ناتو خواهد كاست.

 گمشده اي در زندان
دادگاهي در چين يكي از اتباع ناراضي اين كشور را كه تابعيت مضاعف ايالات متحده و چين دارد به اتهام جاسوسي و مشاركت در اقدامات تروريستي به حبس ابد محكوم كرد. حكم محكوميت تعيين شده براي ونگ بينگ زنگ ۵۵ ساله يكي از شديدترين محكوميت هايي است كه تاكنون براي فعالان حقوق بشر و طرفداران دموكراسي در چين صادر شده است كه همين مسئله خشم و اعتراض گروه هاي حقوق بشر آمريكا را بر انگيخت. ونگ و دو تن از دوستانش كه ماه ها بود مفقود شده بودند عاقبت با انتشار خبري در شين هوا، خبرگزاري رسمي چين مشخص شد در چين هستند و مقامات پكن ادعا كردند آن ها را در استان گوانگ زي در نزديكي مرز ويتنام از چنگ آدم ربايان رهانيده اند اما اين سه ادعا كردند مقامات امنيتي چيني آن ها را به بازداشت خود در آورده بودند. اين مسئله موجب آغاز دور جديدي از تنش ها بين ايالات متحده و چين شده است.

 بلژيك در كنار آلمان و فرانسه
001059.jpg

كمتر از دو هفته قبل بود كه برخي از اعضاي ناتو در نشست وزراي امور خارجه كشورهاي عضو با استقرار موشك هاي پاتريوت و اعزام هواپيماهاي شناسايي به تركيه براي محافظت از اين كشور در برابر اقدامات تلافي جويانه احتمالي عراق در صورت حمله آمريكا مخالفت كردند و گذر زمان مي رفت اين نكته را اذهان پاك كند اما با تكرار درخواست آمريكا و اظهارات تند و صريح وزير امور خارجه بلژيك اين مسئله بار ديگر سوژه داغ مطبوعات اروپايي شده است. لوئيس ميشل وزير امور خارجه بلژيك در گفت وگو با [راديو صداي آمريكا] VOA News كه روز دوشنبه هفته گذشته انجام شد تصريح كرد كشورش تلاش هاي آمريكا، انگليس و تركيه را براي استقرار موشك هاي پاتريوت و هر گونه تمهيد ديگر براي حفاظت از تركيه بلوكه خواهد كرد.

كردهاي عراق و سركوب انصارالاسلام
رهبران اكراد عراق موفق به جلب نظر كاخ سفيد براي حمله به گروه كوچكي تحت عنوان انصارالاسلام شده اند كه ايالات متحده از حدود يكسال قبل ادعا داشت از جمله گروه هاي همگرا با القاعده است. گالف نيوز با انتشار خبري ادعا كرد جلال طالباني در ديدار با زلماي خليل زاد نماينده ويژه آمريكا در امور عراق در آنكارا اطلاع يافت واشنگتن از رويارويي اكراد با انصارالاسلام حمايت نظامي به عمل مي آورد.
گالف نيوز با اشاره به گفت وگوي طالباني با ساندي تلگراف انگلستان بخش هايي از اظهارات طالباني را منتشر كرده است: «ما نمي توانيم براي هميشه حضور انصارالاسلام را در مناطق كردنشين بپذيريم. اين گروه دربر گيرنده بنيادگراياني از همسايگان عراق و فلسطين است. ما به كمك آمريكا براي متوقف كردن فعاليت هاي اين گروه نيازمنديم. » مشخص نيست طالباني اطلاعات خود را در مورد حضور همسايگان عراق در انصارالاسلام از كجا كسب كرده است چرا كه طي يك سال گذشته حتي مقامات آمريكا هم ادعاي حضور آنان در صف انصارالاسلام را مطرح نكرده بودند.

 بزرگ ترين تهديد براي آمريكا
001074.jpg

جمهوري خلق چين جدي ترين تهديد عليه امنيت ملي ايالات متحده است و تا آينده اي دور هم كماكان اين كشور بزرگ ترين خطري خواهد بود كه آمريكا را تهديد مي كند. تهديدات امنيتي عمده اي كه از سوي چين متوجه آمريكا است در برگيرنده بازدارندگي منافع آمريكا در منطقه اقيانوس آرام و حتي در گرفتن جنگي هسته اي بين دو كشور است اما با سياست مشاركت و گفت و گوي كلينتون و مشاورانش اين ديدگاه غيرواقع گرايانه كه در تحولي آرام مي توان چين را به سوي دموكراسي رهنمون ساخت خط مشي اي ضعيف و انفعالي است كه نمي تواند به درستي منافع ملي آمريكا را تامين كند.اين ها عباراتي است كه روزنامه واشنگتن تايمز در يكي از شماره هاي اخير خود در اعتراض به عملكرد دولت آمريكا در قبال چين منتشر كرده است. بعد از عراق و كره شمالي حالا نوبت چين است كه به تهديد منافع ملي آمريكا و غرب متهم شود.

جهان
اقتصاد
ايران
زندگي
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |