چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۱
شماره ۲۹۸۴- Feb, 19, 2003
علم
Front Page

جاذبه مرموز ـ بخش پاياني
نيروي ناشناخته كهكشان ها
همه به اهميت خوش اقبالي در اكتشافات علمي معترفند و عاقلانه نيست كه به بخت پيش آمده براي شناخت ردپاي يك زمينه جديد از فيزيك پشت پا بزنيم
001640.jpg

ماركوس چاون
ترجمه: سليمان فرهاديان
در مجامع علمي فيزيك به موند با چشم شك و ترديد مي نگرند، چرا كه تمام شواهد ارائه شده براي آن عمدتا تجربي است. نيتو مي گويد: «هيچ تئوري بنيادي در تاييد آن وجود ندارد. » با اين همه اين تئوري مي تواند نتايج به دست آمده از پايونيرها را تشريح كند. تنها مشكلي كه وجود دارد اين است كه چرا اين تئوري مدار سيارات را نيز تحت تاثير قرار نمي دهد، مخصوصا سيارات اورانوس، نپتون و پلوتون كه در مدار خارجي در حال گردشند. به گفته نيتو، اين اصلي ترين مشكل براي توجيه رفتار مرموز پايونير است. در عين حال وي در جست وجوي عوامل ديگري است. برخلاف سيارات منظومه كه توسط نيروي گرانش به خورشيد مرتبط هستند، كاوشگران پايونير از اين نيروي جاذبه در حال گريزند. «آيا احتمال دارد چيزي وجود داشته باشد كه اجرام خارج از ميدان گرانشي را تحت تاثير قرار دهد، اما بر اجرامي همانند سيارات كه تحت تاثير جاذبه گرانش هستند اثري نداشته باشد؟»
به آينه نگاه كن
هميشه اين احتمال وجود دارد كه اين اختلال شاهدي بر وجود ماده سياه باشد. اگر ماده سياه در سرتاسر كهكشان ما پراكنده باشد مي تواند باعث كاهش سرعت پايونيرها شود. اغلب انواع مواد سياه نظري نمي توانند چنان نيروي شديدي اعمال كنند كه توجيه گر اين اختلاف باشد، زيرا اين مواد فقط از طريق نيروهاي ضعيف گرانشي با مواد معمولي برهم كنش دارند. اما از لحاظ نظري يك احتمال ديگر هم وجود دارد: «ماده آينه اي»
ماده آينه اي كاملا شبيه ماده معمولي است جز اين كه از لحاظ كوآنتومي عكس ماده معمولي رفتار مي كند، همان طور كه دست راست عكس دست چپ است. از آن جايي كه اين ماده برهم كنش بسيار ضعيفي با ماده معمولي دارد مي تواند در تمام قسمت هاي اطراف ما حضور داشته باشد بدون آنكه متوجه حضور آن ها شويم. با اين حال احتمال دارد كه نيروي گرانشي ضعيفي بين اتم هاي معمولي و اتم هاي آينه اي وجود داشته باشد.(P36 New Scientist, 17 Jun .۲۰۰۲ ) به عقيده رابرت فوت و ري ولكاس از دانشگاه ملبورن جاذبه اعمال شده به وسيله چند ماده آينه اي كه جرمي برابر زمين داشته و در سرتاسر منظومه شمسي پراكنده شده براي توجيه اختلال در سرعت پايونير كافي است. نكته مهم تر اين كه اين ماده نمي تواند تاثير قابل توجهي در مدار سيارات داشته باشد. برخلاف پايونيرهاي سبك وزن، سيارات سنگين مي توانند از ميدان جاذبه مواد آينه اي بگذرند بدون آنكه اختلالي در مسير حركت آنان پيش بيايد. موند و ماده آينه اي فقط نمونه هايي از اولين تئوري هاي ارائه شده است. جاي تعجب نيست كه طرفداران هر كدام از اين تئوري ها كه به اختلال در حركت پايونير دقيق شدند، براي توجيه اين اختلال، تفسيري را مبتني بر تئوري خود ارائه كردند.
براي مثال برنارد هايش از انستيتو فيزيك و اختر فيزيك پالوآلتوي كاليفرنيا تئوري ديگري ارائه مي دهد. به جاي جاذبه گرانش قوي كه دور از ذهن به نظر مي رسد وي كاهش در جرم اينرسي را عامل اين كاهش سرعت مي داند. او مي گويد: «اگر اينرسي فضاپيماي پايونير به مقدار جزيي كمتر از ميزان مورد انتظار باشد، همين مقدار جاذبه گرانشي را مي توان عامل شتاب منفي مشاهد شده در نظر گرفت.» در تئوري هايش اينرسي يك خاصيت ذاتي جسم نيست، بلكه نيرويي است توسط ذرات «مجازي» با عمر كوتاه كه در مكانيك كوآنتوم پيش بيني شده است به وجود مي آيد. (New Scientist,3Feb.2001,P22). اما مشخص نيست كه چرا اين ذرات مجازي به موازات دور شدن از خورشيد رفتارشان عوض مي شود. بعضي از نظريات ديگر كه محتاطانه تر برخورد مي كنند، سعي دارند از مرتبط ساختن اين موضوع با ساير موضوعات ناشناخته فيزيك جديد براي تشريح اين اختلال خودداري كنند. آيا احتمال دارد كه معماي پايونير از بعضي جهات به شتاب در انبساط جهان ربط داشته باشد؟ يك تئوري كه در تشريح انبساط شتاب دار جهان به كار مي رود از نوعي انرژي كه Quintessence ناميده مي شود، صحبت به ميان مي آورد. بروس باست از دانشگاه پروتسموت در اين فكر است كه آيا اين انرژي مي تواند به نوعي بر پايونير تاثيرگذار باشد يا خير. در عين حال باست حدس مي زند كه معماي پايونير احتمالا با مسئله مهم ديگري در فيزيك نيز مربوط است: تغييرات ظاهري در كميتي كه ثابت ساختار ظريف (Constant Fine-Structure) ناميده مي شود اين عدد بيانگر ميزان قدرت نيروي الكترومغناطيس و در نتيجه نشان دهنده شدت برهم كنش نور با ماده است. يك گروه تحت سرپرستي جان وب از دانشگاه نيوساوت ولز با مشاهده نور ساطع شده از كوآزارهاي دوردست به شواهدي دست يافت كه بيانگر تغييرات ثابت ساختار ظريف طي ميليون ها سال گذشته است. (New Scientist,11May2002) باست مي گويد: «امكان دارد چيزي كه باعث تغيير در ثابت ساختار ظريف طي ساليان دور شده است امروزه هم از خود اثر يا نشانه اي بر جاي بگذارد. » اين امر كه فيزيكدانان بزرگ براي توجيه اين مسئله ناچارند به حدسيات گنگ و مبهمي متوسل شوند، شايد بيانگر نكته اي باشد. شايد معماي پايونير در نكته اي نهفته است كه ما هنوز براي درك آن آماده نيستيم؛ شايد ما دليل اين امر را فقط زماني درك كنيم كه تئوري جديدي بتواند تمام نيروهاي بنيادي طبيعت را با يكديگر متحد كند. براي مقايسه مي توان از تئوري گرانش اينشتين يا نسبيت عام نام برد كه شباهت بسياري با مورد اخير دارد. هنگامي كه اين تئوري ارائه شد، مسائل غيرمنتظره بسياري از جمله امواج گرانشي و جابه جايي مدار تير حل شد. در عين حال تنها راه ممكن براي كاستن از تعداد احتمالات ممكن و دستيابي به دليل اصلي انجام اندازه گيري هاي دقيق تر اين اثر است. ساير كاوشگران فضايي موجود در لايه هاي بيروني تر منظومه شمسي همانند وويجر و كاسيني كه در راه كيوان و تايتان هستند را نمي توان براي تحقيق در اين مورد به كاربرد چرا كه سيستم پيشرانش آن ها بسيار پيچيده است. چرا كه در حين حركت اين فضاپيماها حركت هاي شتاب دار غيرقابل پيش بيني روي مي دهد كه ميزان آن حداقل ۱۰ برابر شتاب پايونير است و اين امر اندازه گيري اثر گرانشي مورد نظر را غيرممكن مي سازد. اندرسون، نيتو و توريشف براي درك بهتر اين امر ماموريت جديدي را پيشنهاد كرده اند كه طي آن آثار گرانشي غيراستاندارد در خارج از منظومه شمسي مورد بررسي قرار گيرد. نيتو مي گويد بهترين حالت اين است كه اين كاوشگر بتواند شتاب را در چهار جهت مختلف مورد بررسي دقيقي قرار دهد. اگر شتاب در جهت محور چرخش فضاپيما باشد، مسئله اي بسيار طبيعي است. اگر اين شتاب در مسير حركت فضاپيما باشد، بيانگر نوعي جاذبه يا كشش است كه ممكن است از ماده آينه اي نشات گرفته باشد. اگر شتاب در جهت خورشيد باشد بيانگر تغيير در ميزان گرانش است و بالاخره اگر شتاب در جهت زمين باشد، نشان دهنده آن است كه گذشت زمان در پايونيرها كندتر است، همان اثري كه گاهي از آن با عنوان شتاب زمان(time acceleration of) نام برده مي شود.
اگر شتاب مشاهده شده از مسئله اي در خود فضاپيما ناشي شده باشد، گرداندن محور چرخش فضاپيما به اندازه ۱۸۰ باعث مي شود كه شتاب مشاهده شده در خلاف جهت شتاب قبلي باشد. نكته جالبتر آنكه اگر واقعا شتاب غيرعادي وجود داشته باشد، مقدار آن را مي توان با نصب يك دستگاه شتاب سنج در خود فضاپيما اندازه گيري كرد. ساخت چنين فضاپيمايي حداقل ۳۰۰ تا ۵۰۰ ميليون دلار هزينه دربر خواهد داشت. اندرسون مي گويد ساخت و پرتاب چنين فضاپيمايي پنج سال به طول مي انجامد و براي رسيدن به منطقه اي كه شتاب مورد نظر قابل اندازه گيري باشد حداقل بايد پنج سال ديگر صبر كرد. اما نيتو معتقد است كه نه ناسا و نه سازمان فضايي اروپا، هيچكدام مايل نيستند براي ساخت فضاپيمايي هزينه كنند كه منحصرا براي تحقيق در مورد پاسخ اين معما به كار مي رود. بنابراين يك راه براي حل اين مسئله اين است كه از ساير فضاپيماهايي كه پلوتون را پشت سر گذاشته و از منظومه شمسي خارج مي شوند، براي اين منظور استفاده كرد. از همه اينها گذشته، چه سرانجامي در انتظار اين معماست؟ نيتو براي حل آن بسيار اميدوار است: «مطمئن هستم روزي اين ماموريت انجام خواهد شد. » يك دليل اميدواري وي اين است كه علاقه مندي فيزيكدانان به حل اين مسئله روزبه روز بيشتر مي شود. پيش از اين نيز مجله PhysicsReview مقاله اي پنجاه صفحه اي به قلم اندرسون و همكارانش منتشر كرد كه طي آن تمام احتمالات ممكن براي اين مسئله مورد بررسي قرار گرفته بود. چاپ مطلبي چنين طولاني براي نشريات غيرمعمول است. باست مي گويد: «شتاب غيرعادي پايونير بسيار جالب توجه است. همه به اهميت خوش اقبالي در اكتشافات علمي معترفند و عاقلانه نيست كه به بخت پيش آمده براي شناخت ردپاي يك زمينه جديد از فيزيك پشت پا بزنيم. »
۲۰۰۲. New Scientist , 20 Jul

بال هايي براي دويدن
001660.jpg

ترجمه: زينب همتي
دكتر كنت دايل (Dial.K) از دانشگاه مونتانا در مقاله اي كه هفته گذشته در مجله Science به چاپ رسيد ديدگاه هاي خود را در مورد تكامل پرواز مطرح كرد. براساس نظريات دكتر دايل، پرندگان اوليه از بال هاي خود نه براي پرواز بلكه براي دويدن استفاده مي كرده اند. وقتي كه چنين پرندگاني در طول شيب هاي تند در حال دويدن بودند با حركت دادن دست هاي خود پرواز زنشي را آغاز كردند. فرضيه دكتر دايل كه به فرضيه «دويدن با كمك بال ها» معروف شده در انجمن ديرين شناسي مهره داران عرضه شده است. دكتر دايل در هنگام ارائه نظرات خود يك فيلم ويدئويي از يك جوجه تيهو را به نمايش گذاشت كه تلاش مي كرد از درختي صعود كند وليكن هر بار پس از اندكي تلاش، از تنه درخت به پايين مي افتاد. اين پرنده كوچك در هر بار تلاش براي صعود از تنه درخت از بال هاي كوچك خود استفاده مي كرد. دكتر دايل به استناد چنين آزمايشاتي كه بر روي تعداد ديگري از پرندگان زميني صورت گرفته بود نظر خود را مطرح ساخته است. ديدگاه هاي قديمي در مورد تكامل پرواز بر دو فرضيه شناخته شده تاكيد دارند.
يكي از اين دو نظريه مي گويد كه پرواز، نخستين بار، به وسيله مهره داران درخت زي تكامل يافته است. اين قابليت، ابتدا در شكل گلايد كردن آغاز شده و متعاقبا با پرواز زنشي تكامل مي يابد. نظريه دوم بر آن است كه خزندگان چهارپاي اوليه در هنگام دويدن در تعقيب شكار يا هنگام فرار از دست شكارگران از زمين كنده شده و سپس بر روي زمين باز مي گشتند. اين حركات جهشي وار در ابتدا همراه با باز كردن دست ها و سپس با زنش دست ها منجر به پرواز زنشي شده است. به وجود آمدن پرها بر روي دست و پا بعدها امر پرواز را راحت تر كرده است. زماني كه اين فرضيه مورد قبول عامه ديرين شناسان (به جز معدودي از آنها) قرار گرفت كه پرندگان از دايناسورها منشا گرفته اند و نظر پرواز جهش وار نيز مورد استقبال بيشتري قرار گرفت. وليكن هر دو نظريه پرواز از روي درخت و نظريه پرواز جهش وار داراي نقاط ضعف نظري هستند.
براي نمونه از صدها مهره دار درخت زي كه گلايد مي كنند هيچ كدام قادر نيستند بال هاي خود را به هم نزديك كنند. بنابراين، اين سوال مطرح خواهد شد كه چگونه انتخاب طبيعي در مهره داران بزرگي كه داراي ماهيچه هاي قدرتمندي در پاهاي خود هستند در جهت توسعه ماهيچه هاي كوچك لازم براي پرواز كردن عمل كرده است. به نظر دكتر دايل، هيچ كدام از دو نظريه قديمي قادر نيستند سازگاري هاي قدم به قدم لازم را براي به دست آوردن توانايي پرواز توجيه كنند.
نظريه سوم دكتر دايل با مشاهده رفتار شبانه بسياري از پرندگان توسعه يافت كه براي ايمني به روي درختان يا ساير مناطق مرتفع پناه مي برند. با مشاهده دقيق اين پرندگان دكتر دايل متوجه شد كه آنها عموما نه از طريق پرواز كردن بلكه از طريق بالا رفتن از تنه درختان اقدام به صعود مي كنند. آنها در هنگام صعود به سمت تنه درخت خم شده و بال هاي خود را به هم مي زنند. مطالعات بعدي نشان داد كه به هم زدن بال ها در پرندگان جوان باعث مي شود كه تعادل پرنده در هنگام بالا رفتن برقرار شود. اگر چه پرندگان بالغ قادرند به طور كامل و دقيق مسير تنه درخت را پرواز كنند وليكن اقدام آنها به دويدن ـ پرواز كردن از تنه درخت ممكن است از مراحل اوليه زندگي آنها سرچشمه گرفته باشد. يك پرنده نابالغ قبل از اينكه بتواند پرواز كند تنها ممكن است از طريق دويدن هاي عمودي خود شانس رها كردن خود در هوا را پيدا كند. آزمايش هاي دكتر دايل با جوجه تيهو نشان داد كه فرار از دست شكارگران از طريق دويدن هاي عمودي مي تواند براي پرنده جوان به معني مرگ و زندگي باشد. به نظر دكتر دايل، پرندگان اوليه ممكن است در مقابل چنين آزمايش هاي طبيعي قرار گرفته و در جهت پرواز كردن تكامل پيدا كرده باشند. در چنين صورتي در گذر زمان با توسعه بال ها پرنده نه تنها توانسته است پرواز عمودي را بياموزد بلكه قادر بوده است پس از دويدن و دور گرفتن به پرواز در آيد.
مخالفان نظريه دكتر دايل مي گويند كه موجودات زنده معاصر، مدل هاي مناسبي براي بيان چگونگي تكامل خصوصيات و ويژگي ها نيستند. ممكن است چنين نباشد اما دكتر دايل مسير سومي را گشوده است كه ديرين شناسان ممكن است پس از اين بتوانند شواهد خود را براساس آن توضيح دهند.
۲۰۰۳ .Scientific American, 17 Jan

ژن خودخواه
چرا مردم هستند ـ ۳
001650.jpg

ريچارد داوكينز
ترجمه: كاوه فيض اللهي
نشان دادن آثار رفتار روي اميد بقا در درازمدت، كار بسيار پيچيده اي است. در عمل هنگامي كه اين تعريف را در مورد رفتار واقعي به كار مي بريم، بايد آن را با كلمه «ظاهرا» اصلاح كنيم. يك عمل ظاهرا فداكارانه عملي است كه در ظاهر چنين به نظر آيد كه گويا احتمال مرگ فداكار (هر چند ناچيز)، و احتمال بقاي ذي نفع در فداكاري را افزايش مي دهد. در بررسي دقيق تر اغلب معلوم مي شودكه اعمال به ظاهر فداكارانه در واقع همان خودخواهي در لباس مبدل هستند. بار ديگر تكرار مي كنم، منظور من آن نيست كه انگيزه هاي پنهان به شكل اسرارآميزي خودخواهانه، بلكه مي گويم آثار واقعي عمل روي اميد بقا عكس آن چيزي است كه معمولا در ابتدا فكر مي كنيم. در اين قسمت مثال هايي از رفتار به ظاهر خودخواهانه و رفتار به ظاهر فداكارانه ارائه خواهم كرد. هنگامي كه با گونه خودمان سروكار داريم مهار عادات ذهني انديشيدن دشوار است. از اين رو به جاي آن از جانوران ديگر مثال هايي انتخاب خواهيم كرد. نخست چند مثال متنوع از رفتار خودخواهانه در جانوران انفرادي. كاكايي هاي پشت سياه در كلني هاي بزرگ لانه مي سازند، لانه هايي كه تنها چند پا از يكديگر فاصله دارند. هنگامي كه جوجه ها تازه از تخم خارج مي شوند كوچك هستند و بي دفاع و بلعيدن آنها آسان است. بسيار رايج است كه يك كاكايي منتظر بماند تا همسايه اي رويش را برگرداند و مثلا هنگامي كه براي گرفتن ماهي دور شده است، آن گاه از فرصت استفاده كند و يكي از جوجه هاي همسايه را قاپيده، درسته ببلعد. به اين ترتيب يك وعده غذاي خوشمزه و مغذي مي خورد بدون آنكه به درد سر گرفتن ماهي دچار شود و بدون آنكه لانه اش را بدون محافظ رها كند. شناخته شده تر از اين، همنوع خواري هولناك حشره دعاخوان ماده است. آنها حشراتي گوشتخوار و بزرگ جثه اند. آنها معمولا حشرات كوچكي مانند مگس را مي خورند، اما تقريبا به هر چيز متحركي حمله مي كنند. به هنگام جفت گيري، نر با احتياط به سوي ماده مي خزد، سوارش مي شود و با او آميزش مي كند. اگر ماده فرصت بيابد، نر را خواهد خورد و اين كار را با كندن سرش آغاز مي كند، چه حشره نر در حال نزديك شدن به او باشد بلافاصله پس از آنكه سوارش شد يا پس از آنكه از هم جدا شدند به نظر مي رسد كه معقول ترين حالت براي ماده آن است كه پيش از آنكه شروع به خوردن نر كند، منتظر بماند تا آميزش به پايان رسد.
اما به نظر نمي رسد كه از دست دادن سر، بقيه بدن حشره نر را از حركات جنسي اش باز دارد. در واقع، از آنجا كه سر اين حشره محل بعضي از مراكز عصبي بازدارنده است، ممكن است حشره ماده با خوردن سر حشره نر، عملكرد جنسي اش را بهبود بخشد. اگر چنين باشد، اين يك سود اضافه است. سود اصلي همان يك وعده غذايي است كه به دست مي آورد. اگر چه اين مثال ها به خوبي با تعريف ما جور در مي آيند، اما كلمه «خودخواه» در چنين موارد حادي از همنوع خواري ممكن است نوعي كوتاهي در بيان حقيقت به نظر آيد. شايد با رفتار بزدلانه اي كه از پنگوئن امپراتور قطب جنوب گزارش شده زودتر بتوانيم همدردي كنيم. آنها در حالي مشاهده شده اند كه لب آب ايستاده اند و از ترس خورده شدن توسط شيرهاي دريايي دو دل هستند كه به درون آب شيرجه بروند، اگر تنها يكي از آنها شيرجه برود، بقيه خواهند دانست كه آيا آنجا شير دريايي هست يا خير. طبيعي است كه هيچ كدام نمي خواهند موش آزمايشگاهي باشند، از اين رو به انتظار مي مانند و گاهي حتي تلاش مي كنند تا همديگر را هل دهند و به آب بيندازند. به طور معمول رفتار خودخواهانه ممكن است صرفا شامل عدم پذيرش شراكت در منابع ارزشمند نظير غذا، قلمرو يا شريك جنسي باشد. اكنون به سراغ چند مثال از رفتارهاي به ظاهر فداكارانه مي رويم. رفتار نيش زني زنبورهاي كارگر دفاع بسيار موثري در برابر عسل دزدان است. اما زنبورهايي كه نيش مي زنند جنگنده هاي كامي كازي (هواپيماهاي انتحاري ژاپن در جنگ جهاني دوم ـ م) هستند. در عمل نيش زدن، اندام هاي داخلي حياتي معمولا از بدن گسيخته مي شوند و زنبور كمي بعد مي ميرد. ماموريت خودكشي او ممكن است انبارهاي غذاي كلني را نجات دهد. اما او ديگر زنده نيست كه از اين منابع برخوردار شود. طبق تعريف ما اين يك عمل رفتاري فداكارانه است. به خاطر داشته باشيد كه ما درباره انگيزه هاي آگاهانه صحبت نمي كنيم. اين انگيزه ها هم در اين مورد و هم در مورد مثال هاي خودخواهي ممكن است وجود داشته باشند يا نداشته باشند، اما در هر دو صورت ارتباطي به تعريف ما ندارند. گذشتن از جان در راه دوستان، آشكارا فداكارانه است، اما كمي خطر كردن به خاطر آنها نيز چنين است. بسياري از پرندگان كوچك هنگامي كه پرنده اي شكاري نظير باز را در حال پرواز مي بينند، «آواي هشدار» ويژه اي سر مي دهند كه با شنيدن آن تمام گله به شكلي مناسب اقدام به فرار مي كنند. شواهد غيرمستقيمي وجود دارد كه آن پرنده كه آواي هشدار سر مي دهد با اين كار خود را اختصاصا در خطر مي اندازد، زيرا توجه شكارچي را مخصوصا به خود جلب مي كند. اين رفتار فرد را فقط كمي بيشتر از ديگران به خطر مي اندازد، اما با اين حال به نظر مي رسد كه دست كم در نگاه نخست به عنوان يك عمل فداكارانه با تعريف ما مطابقت دارد. رايج ترين و مشهورترين اعمال فداكارانه در دنياي جانوران توسط والدين، به ويژه مادر، در مورد فرزندان انجام مي شود. آنها فرزندانشان را چه در لانه و چه در بدن خويش به دنيا آورده و پرورش مي دهند، با آنكه برايشان هزينه سنگيني دارد آنها را تغذيه مي كنند و در محافظت از آنها در برابر شكارچيان، خطر را به جان مي خرند. اگر بخواهيم در اين رابطه تنها به يك مثال ويژه اكتفا كنيم، مي توان بسياري از پرندگاني كه روي زمين لانه مي سازند را در نظر گرفت. هنگامي كه يك شكارچي مثلا روباه به لانه آنها نزديك شود، اين پرندگان به اصطلاح «نمايش حواس پرت كني» اجرا مي كنند. پرنده والد لنگ لنگان از لانه دور مي شود در حالي كه يك بالش را مي كشد چنان كه گويي شكسته است. شكارچي با ديدن اين طعمه سهل الوصول فريب خورده و از لانه محتوي جوجه ها فاصله مي گيرد. سرانجام پرنده والد دست از تظاهر برمي دارد و درست در لحظه فرار از آرواره هاي روباه، به هوا مي پرد. به اين ترتيب زندگي جوجه هايش را نجات داده است، اما با مقداري خطر براي خودش.
Oxford U.P.Dawkins,R.1999.The Selfish Gene
• • •
خوانندگان عزيز مي توانند نظرات خود را درباره اين ستون به آدرس selfish-gene1@hotmail.com ارسال كنند.

حاشيه علم

• اسرار باكتري كزاز
001645.jpg

دانشمندان آلماني در حال تعيين توالي تمام ژن هاي باكتري عامل كزاز هستند كه تلفات ساليانه آن در سراسر جهان ۴۰۰ هزار نفر برآورد شده است. انتظار مي رود دانشمندان با كشف اسرار باكتري كزاز به نحوه توليد سم آن پي ببرند. سم كزاز دومين سم طبيعي قوي و مهلك براي انسان محسوب مي شود. اين سم باعث گرفتگي شديد عضلات مي شود. يك ميلياردم يك گرم از اين سم به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن مي تواند براي انسان كشنده باشد. در اين بررسي كه به سرپرستي گرهارد گوتشالك انجام مي شود مي بايست حدود ۸/۲ ميليون جفت باز خوانده شود. باكتري كزاز در طبيعت به صورت پراكنده وجود دارد و مي تواند از طريق بريدگي يا گاز گرفتن حيوانات وارد بدن انسان شود. پژوهشگران موسسه زيست شناسي ميكروبي و آزمايشگاه ژنتيك گوتينگن، ۲۳۶۲ ناحيه را در DNA كه پروتئين ها را رمزگذاري مي كند و مي تواند در توليد سم نقش داشته باشد مشخص كرده اند. نتيجه اين تحقيق كه توسط دانشمندان دانشگاه گوتينگن به انجام رسيده در نشريه آكادمي ملي علوم آمريكا به چاپ رسيده است.

•كشف حفره هاي نواحي قطبي
001655.jpg

منشأ سنگ هاي دايره اي شكل و اسرارآميزي را كه زمين هاي برخي نواحي آلاسكا و جزاير اشبتزبرگن نروژ را پوشانده اند كشف شد. به گفته دانشمندان بخش زمين شناسي دانشگاه كاليفرنيا، اين الگوهاي سنگي دايره اي شكل برخلاف تصورات قبلي آثار هنري به جاي مانده از قديم نيستند بلكه يخ زدن و آب شدن متناوب يخ ها، مكانيسمي را ايجاد مي كند كه منجر به شكل گرفتن چنين الگوهايي بر سطح زمين مي شود. به گفته مارك كسلر از اين دانشگاه، اين الگوها از تركيب شدن دو مكانيسم جداگانه ايجاد مي شوند. در مكانيسم اول سنگ ها به صورت طبيعي به سوي نواحي اي از سطح زمين كه تراكم سنگ ها بيشتر است حركت مي كنند و ذرات خاك نيز به سوي نواحي اي كه تراكم خاك در آن ها بيشتر است رانده مي شوند .در مكانيسم دوم نواحي سنگي از سطح زمين فشرده مي شوند و اين موجب مي شود سنگ ها در خطوطي از توده هاي سنگي جابه جا شوند و طول اين خطوط سنگي افزايش پيدا مي كند. اين دو پديده، شيب زمين و همچنين نسبت خاك به سنگ در اين نواحي عواملي هستند كه موجب شكل گيري الگوهاي دايره اي شكل بر سطح زمين مي شوند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   علم  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |