رژيم يمن در نبرد با متحدين سابق خود يعني اسلام گرايان نه تنها روي رقباي قديمي خود يعني سوسياليست ها حساب مي كند بلكه نظري نيز به محافل مذهبي دارد
فرانسيس بورگات
با نزديكي انتخابات مجلس قانون گذاري يمن در ۲۶ آوريل ۲۰۰۳ مي توان شاهد كند شدن روند دموكراسي در اين كشور و نوعي «استاندارد» شدن ساختار سياسي آن در جهت انطباق با ساير كشورهاي جهان عرب بود. سوءقصدهاي ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نيز اين روند را سرعت بخشيده اند. رژيم كه سخت در اثر سازش هايي كه ناچار است در برابر «يار» آمريكايي خود به آنان تن دهد و نيز در پي بحران اقتصادي فزاينده كشور تضعيف شده است، براي مقابله با اپوزيسيون اسلام گرا روز به روز در جهت خودكامگي پا فراتر مي گذارد.
براي درك اهداف انتخابات آينده مجلس قانون گذاري بايد شكل بندي انتخابات گذشته را به خاطر آورد. در سال ۱۹۹۳ نخستين انتخابات يمن پس از اتحاد شمال و جنوب در مه ۱۹۹۰ برگزار شد و در كنار تعداد كثيري سازمان هاي كوچك، شاهد رويارويي سه نيروي سياسي عمده بوديم: دو حزب واحد سابق (كنگره عمومي خلق شمال و حزب سوسياليست جنوب)، و اسلام گرايان مجمع يمني براي اصلاحات «اصلاح»۱ كه در حمايت از نيروهاي شمال به اين دو تشكل اصلي اضافه شده بودند. اصلاح، در مقابل به عنوان پاداش، «اجازه» اشغال ۶۲ كرسي مجلس (بيش از ۵۶ كرسي سوسياليست ها) و نيز ۶ پست وزارت در دولت را دريافت كرد. بدين ترتيب يمن دوراني را براي هماهنگي با نوعي الگوي عربي گذار به دموكراسي سپري كرد.
با اين حال، اين احزاب گروه هاي مسلح بودند. هر حزبي كنترل نيروهاي مسلح خود را در دست داشت و تفاهم ميان آنان بسيار سست و شكننده بود. لذا تا مه ۱۹۹۴ همزيستي ميان ۳ ميليون جنوبي و ۱۲ ميليون شمالي نه تنها بر نهادهاي سياسي مدرن، بلكه بر توازن قوا ميان گروه هاي رقيب استوار بود. انتخابات مجلس در آوريل ،۱۹۹۶ سه سال پس از جنگ داخلي ،۱۹۹۴ كه به شكست «تجزيه طلبان» سوسياليست جنوب (و در غياب آنان) انجاميد، اهداف متفاوتي پيش رو داشت. تشكل رئيس جمهور علي عبدالله صالح، كه ديگر براي پيروزي بر سوسياليست ها نيازي به متحد نداشت، عادات ديرين خود را به عنوان حزب واحد از سر گرفته و اكثريت مطلق كرسي هاي نمايندگي و نيز تمامي پست هاي وزارت (به جز يكي) را به خود اختصاص داد. دو سال بعد، در ۲۳ سپتامبر ،۱۹۹۹ طي پنجمين دوره انتخاب صالح به رياست جمهوري (با بيش از ۳/۹۶ درصد آرا)، كه ۲۱ سال تمام همچنان در راس قدرت بود، روند محدوديت ها در عرصه سياسي به حد «كمال» رسيد. «نخستين رئيس جمهور منتخب آراي عمومي» در «تنها جمهوري شبه جزيره عرب» محتاطانه تصميم گرفت كه حتي تنها رقيب خويش را نيز از صفوف تشكل خود انتخاب كند. تعدد احزاب در اين انتخابات به حزب واحد حاكم محدود شده، يمن را به همان عرفي بازگرداند كه تحت اشكال متفاوت در بخش اعظم جهان عرب حاكم بوده است ـ از مصر تا عراق ـ و فشارهاي آمريكا نيز اين گرايش را شدت بخشيد.
رژيم درواقع از سال ها پيش بيش از آنكه اسلام گرايان را مورد سركوب قرار دهد، از آنان به عنوان متحد خود استفاده كرده است. از سال ،۱۹۴۸ فوذيل وارتيلاني، فرستاده حسن البنا، بنيان گذار اخوان المسلمين، نقشي قاطع در نخستين تلاش هاي «مدرن» براي سرنگوني رژيم بسيار محافظه كار امام زيديت يحيي حميدالدين داشته است. پانزده سال بعد، طي جنگ داخلي كه به سقوط سلطنت انجاميد (۱۹۶۰ ـ ۱۹۶۲)، پيماني كه بر مبناي آن طوايف ـ يا به عبارت ديگر، بازوي مسلح اماميت ـ به اردوگاه جمهوريخواه ملحق شدند، به ابتكار مبارزين نزديك به جريان اخوان المسلمين۲ (از جمله محمد محمود الزوبيري) منعقد شده بود.
صالح از بدو كسب قدرت در سال ،۱۹۶۸ براي تحكيم موقعيت خود در برابر رقباي پي درپي اش (زيديت ها سلطنت طلبان سابق، ناصري هاي طرفدار مصر، سوسياليست هاي جنوب و سپس «داخل» همواره از جناح هاي مختلف جريان اسلام گرا و منجمله افراطيون آن ياري طلبيده بود. شخصيت شيخ عبدالله الاحمر، رهبر تشكل اصلاح، به خودي خود تجلي امتزاج بي سابقه اي است كه طي سال ها اساس تعادل سياسي كشور را تشكيل داده است. او كه شخص دوم حاكميت بوده و پيوسته با آراي حزب حاكم به رياست مجلس انتخاب شده است، در مقابل حمايت نيرومندترين كنفدراسيون طوايف (هشيد) و نيز نخستين حزب «اپوزيسيون» اسلام گرا كه وي رياست هر دو را برعهده دارد، را براي رژيم به ارمغان مي آورد. اعضاي اصلاح، به رغم آنكه در سال ۱۹۹۶ از دولت كنار گذاشته شدند در اپوزيسيوني «بسيار ميانه رو» مستقر شده و در انتخابات رياست جمهوري سال ۱۹۹۹ از كانديداتوري صالح حمايت كردند.
|
|
با اين وجود از همان فرداي انتخاب مجدد رئيس جمهور با آراي عمومي، وي با تكيه بر مشروعيت تازه خود گرايش خويش را به تشديد فشار بر اپوزيسيون، آشكار ساخت. مجادلات فردي پي در پي، سردي روابط او با رياست مجلس را گواه مي دهند. از اين رو روند جانشيني اين شخصيت تاريخي كه حلقه اصلي اتحاد ميان رژيم، طوايف و اسلام گرايان بوده و طي سال هاي اخير سمبل ويژگي سياسي يمن و ضامن ثبات اين كشور بوده است، يكي از مهمترين مقاطع سياسي آينده را تشكيل خواهد داد.
اوضاع و احوال منطقه اي و بين المللي حاضر نيز شرايط مساعدي براي ادامه اين روند فراهم آورده اند. پايان مناقشات با عربستان سعودي، نيروهاي اسلام گرا و وابستگانشان در طوايف شمال را حداقل از بخشي از حمايت مالي سنتي سعودي ها محروم ساخته است.
لايحه قانوني محدود و مختصري كه در جهت تمركززدايي، در فوريه ۲۰۰۰ تصويب شد، زمينه انتخابات پرتنش شوراهاي شهرها و نواحي را با شركت گروه هاي گوناگون فراهم آورد. اما حكومت براي تضمين تفوق خود، عمدتا در مقابل حزب اصلاح، از توسل به تخلفات انتخاباتي فاحش نيز ابائي نداشت. سومين اصلاحات قانون اساسي (مصوب رفراندوم فوريه ۲۰۰۱) تاييدي بر اين جهت گيري است: ايجاد يك مجلس عاليه (با تغيير شوراي مشورت به مجلس الشورا) و افزايش دوره رياست جمهوري از پنج به هفت سال. هدف از تغيير دوره رياست جمهوري اين بود كه تا بدين ترتيب احمد صالح پسر رئيس جمهور حاضر و جانشين او ـ كه دوره كنوني رياستش تا ۲۰۰۴ ادامه دارد و مي تواند دوباره براي ۶ سال انتخاب شود ـ به سن حداقل (۴۰) براي جانشيني پدر برسد.
از سال ،۲۰۰۰ نهادهاي آموزشي «موسسات علمي» كه توسط اصلاح اداره مي شدند از آنان بازپس گرفته شده اند. از تاريخ ۱۱ سپتامبر ،۲۰۰۰ دانشگاه الايمان بورس دانشجويان خارجي را قطع كرده و ويزاي آنان نيز تمديد نشده است و لذا صدها تن از آنان ناچار به ترك كشور شده اند. اين تهاجمات تنها متوجه شاخه بنيادگراي حزب، كه به خط شيخ عبدالمجيد الزنداني معروف است نبوده است: در اكتبر در جريان مقابله اي مسلحانه ميان نيروهاي پليس و محافظين رئيس مجلس پسروي به شدت زخمي مي شود. زير سؤال بردن انتخابات شوراهاي دانشگاه ها، فشارهاي قضايي بي وقفه بر مطبوعات، اپوزيسيون و نيز تصويب لوايح دست و پاگير براي انجمن ها و تشكلات از جلوه هاي اين سمت گيري هستند.
جريان مبهم قتل فرد شماره دو اپوزيسيون سوسياليست، جارالله عمر در سپتامبر طي مراسم بازگشايي سومين كنگره اصلاح باعث وخامت ناگهاني جو سياسي گرديد. حاكميت شتابزده مهاجم را به عنوان يكي از اعضاي عمده اصلاح معرفي نمود. درحالي كه اين سوءقصد بلافاصله پس از فراخوان پرشور جارالله عمر به اتحاد ميان سوسياليست ها و اسلام گرايان عليه «فساد» رژيم و سركوبي مكرر آزادي ها صورت گرفت. اين واقعه كه مي توان تحليل هاي متفاوتي از آن ارائه نمود، نشان داد كه دوران اتحاد ميان حزب حاكم و حزب اصلاح كه در زمان پيروزي نظامي شمال بر سوسياليست هاي جنوب در سال شكل گرفت و نيز ثباتي نسبي در كشور به دنبال داشت ديگر به سر آمده است. رژيم در نبرد با متحدين سابق خود، يعني اسلام گرايان كه جناح مدرنيست آن به نمايندگي محمد قاتان (رئيس اداره سياسي) و محمد اليدومي (دبيركل) ديگر در محافل غربي ايجاد ارعاب نمي كند نه تنها روي رقباي قديمي خود (سوسياليست ها) كه به رهبران تبعيدي آنان اجازه بازگشت به كشور داده شده است حساب مي كند بلكه نظري نيز به محافل مذهبي دارد. با قدري تأمل، بازماندگان شيخ مقبل الوديع رهبر اسلامي خشك انديش كه با هرگونه راي گيري مخالفند مي توانند به حال رژيم مفيد واقع شوند و اصلاح را از بخشي از راي دهندگانش محروم سازند. ترديدي نيست كه در هر صورت و با توسل به هر وسيله اي حاكميت هرگز اجازه نخواهد داد تا رقيب اسلامي اش نيروي واقعي خود را روي كرسي هاي مجلس به نمايش بگذارد.
در عرصه سياست خارجي يمن موفق شده است تا برگ سياه انتخاب «نابه جاي» خود در سال را ورق بزند يعني زماني كه اين كشور از صدام طرفداري كرده بود و روابط خود را با كويت (در مه ) عادي و مرزهاي خود را با سلطان نشين عمان مشخص كند. يك ديپلماسي برخوردار از واقع بيني و كارآيي (به طور مثال ارجاع به دادگاه بين المللي لاهه در اكتبر براي حل اختلافات با اريتره بر سر جزاير هنيش يا ميانجي گري موثر در جريان منازعه با سومالي در دسامبر ) رئيس جمهور را راهي يك سلسله سفرهاي رسمي كرده است از آن جمله سفر به واتيكان كه از سال روابط ديپلماتيك خود را با يمن از سر گرفته است. روابط اين كشور با فرانسه به رغم ماجراي دردناك نفتكش ليمبورگ كه در اكتبر در سواحل موكاله مورد حمله قرار گرفت همچنان بر پايه اعتماد متقابل استوار بوده و اين واقعيت كه يمن از اين پس به «منطقه مقدم همبستگي» تعلق دارد قاعدتا مي بايد باعث ارتقأ گسترده همكاري متقابل ميان دو كشور شود. نقطه اوج اين كارزار گشايش و عادي سازي روابط با غرب ملاقات با كلينتون ( آوريل ) بوده است و مي توان آن را سرآغاز باز پيوستن يمن به دامان كشورهاي «قابل معاشرت» و ورود ولو بسيار تدريجي و به عنوان ناظر ـ به دايره بسيار بسته كشورهاي شوراي همكاري خليج (ژانويه ) دانست. قاطعيت لحن صنعا از زمان دومين دوره انتفاضه در فلسطين از اواخر سپتامبر و ترديدهايي چند در رابطه با همكاري در زمينه هاي امنيتي و همچنين نابودي شش عامل مشكوك به وابستگي به القاعده در نوامبر در خاك يمن (توسط موشكي از طرف يك هواپيماي كنترل از دور آمريكايي) و قتل سه ميسيونر آمريكايي در دسامبر به دفعات جو همكاري با آمريكا را دچار تشنج كرده اند. اما به نظر مي رسد كه واشنگتن مايل است كه همچنان به سياست خود در تقويت رژيم حاكم ادامه دهد.
پي نوشت:
ـ يمن معاصر تاليف مي لوو فرانك مرميير و اودو اشتينباخ (مدير تحقيق) انتشارات كارتالا پاريس .
ـ برخي از اطلاعات از وقايع نگاري يمن ( ـ ) كه توسط مركز فرانسوي باستان شناسي و علوم اجتماعي صنعا انتشار يافته استخراج شده است كه مي توان آن را در اين آدرس روي شبكه يافت: www.cy.revues.org
ـ تشنج در جهان عرب: مرز مخدوش بين عربستان سعودي و يمن رونودتال (مدير تحقيق) Verlagsgeselschaft بادن بادن .