چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۱ - شماره ۲۹۹۷- March, 5, 2003
جنگ از نگاه بيوكانان
بيوكانان: وقتي به جلو نگاه مي كنم بدبين هستم اما وقتي به پشت سر نگاه مي اندازم خوشبين مي شوم شما وقتي به آينده نگاه مي كنيد درمي يابيد كه خيلي چيزها مبهم است
003210.jpg

جيمزام بيوكانان (James M.Buchanan) يك اقتصاددان برجسته آمريكايي و استاد سابق دانشگاه جورج ماسون در ويرجينيا است. وي كه در حال حاضر ۸۳ سال سن دارد، در سال ۱۹۸۶ جايزه اقتصاد نوبل را دريافت كرد. جايزه مذكور به سبب كمك هاي وي به تكوين تئوري اقتصادي «عملكردهاي انتخابي» به او داده شد. بيوكانان را مي توان تا حدود زيادي جزو حاميان نئوليبراليسم دانست. اين اقتصاددان آمريكايي اخيرا طي گفت وگويي با روزنامه آلماني زود دويچه سايتونگ به بيان ديدگاه هاي خويش پيرامون وضعيت اروپا و آمريكا و پيامدهاي اقتصادي جنگ عراق پرداخته است. متن مصاحبه وي با نيكلاس پيپر، خبرنگار زود دويچه سايتونگ، در زير از نظرتان مي گذرد.
ترجمه: عباس فتاح زاده
• آقاي پروفسور بيوكانان، پيامدهاي جنگ عراق براي اقتصاد جهان چه چيزهايي خواهند بود؟
جنگ به يك نگراني بزرگ براي اقتصاد بدل شده است. مشكل موجود در درجه نخست يك مشكل زماني است. به درازا انجاميدن وضعيت ناامني براي اقتصاد بسيار خطرناك است. ما نمي توانيم دوره اي بسيار طولاني از ناامني را تحمل كنيم. بايد وضعيت موجود طي دو ماه آينده به هر ترتيبي كه شده از ميان برود. من هم مثل بسياري ديگر معتقدم كه طي دو ماه آينده چيزهايي اتفاق خواهد افتاد.
• چه اتفاقاتي را شاهد خواهيم بود؟
هنوز كاملا مشخص نيست. برخورد اروپا در قبال عملكرد ايالات متحده تا حدودي براي من قابل درك است. تا آن جايي كه مربوط به من مي شود بايد بگويم كه دست اندركاران حكومت بوش به نظر من از پيامدها و ماهيت كاري كه مي كنند دقيقا آگاهند. آن ها تصميم قاطع دارند كه صدام حسين را خلع سلاح كنند. تنها سوالي كه مانده اين است كه آيا بايد به حمله نظامي گسترده توسل شود يا خير. نقش سازمان ملل ديگر محوري و تعيين كننده نيست. سازمان ملل تنها مي تواند تصميم بگيرد كه آمريكا را همراهي كند يا خير. در مورد بخشي از قضيه هم كه به اقتصاد مربوط مي شود بايد گفت رشد يورو ناشي از ترس از جنگ است و بالا رفتن قيمت نفت پيامدهاي منفي كوتاه مدتي خواهد داشت. من فكر نمي كنم شاهد پديد آمدن مشكلات درازمدتي باشيم.
• مي توان از حرف هاي شما چنين نتيجه گرفت كه معتقديد فرقي نمي كند چه اتفاقي بيافتد فقط بايد هر چه قرار است پيش بيايد سريعا انجام شود.
نظر من دقيقا همين است.
• در بحث هاي ميان آلمان و آمريكا پيرامون جنگ عراق شاهد بروز اختلاف نظرهايي اساسي هستيم. آمريكايي ها ديدگاه كاملا متفاوتي نسبت به قدرت دارند. رامسفلد، وزير دفاع، با تكبر سخن از «اروپاي كهنه» مي راند. آيا اين موضوع ابعاد اقتصادي هم دارد؟
قطعا. من به خاطر بروز اين اختلاف و درگيري واقعا متاسفم، زيرا تفكرات خود را شديدا اروپايي مي دانم. از ميان رفتن اعتمادها در اروپا چيز خوبي نيست. درست همين وضعيت هم در ايالات متحده اتفاق مي افتد. ما در حال جدا شدن از اروپا هستيم. من تكرار واژه هايي كليشه اي نظير اروپاي بيمار و آمريكايي ديناميك را هراس انگيز و خطرناك مي دانم. امروز برخي سياستمداران اروپايي آمريكا را به استفاده از چنين اصطلاحاتي سوق داده اند.
• بعضي مي گويند كه برعكس اشكال از آمريكاست. به اعتقاد آن ها آمريكا دچار زياده خواهي سياسي و نظامي است. ممكن است ايالات متحده در اين زمينه و در مورد توانايي هاي اقتصادي خويش بيش از قابليت هاي واقعيش پيش رفته باشد. آيا چنين خطري آمريكا را تهديد نمي كند؟
طبيعي است كه چنين خطري وجود داشته باشد. آمريكا مسئول حل مشكلات همه دنيا نيست. مقامات اين كشور ناچارند در اهداف سياست خارجي خويش انتخابي و گزينشي عمل كنند، زيرا منافع و توانايي هاي آن ها بي حد و مرز نيست. من در داخل ساختار آمريكا خطر گسترش بيش از اندازه را كاملا جدي مي بينم. تجهيز ارتش و آماده كردن آن هزينه هاي مالي زيادي را براي ما به وجود مي آورد و قوانين دفاعي موجود پرهزينه و سرشار از عوامل ايجاد بوروكراسي هستند. همچنين خطر يك «اقتصاد بدهكار» كاملا جدي است. كاهش ماليات ها كه دولت بوش به آن توجه نشان مي دهد اگر چه مهم است اما به سبب آنكه واشنگتن نمي تواند هزينه ها را كنترل كند، موجب رشد خلاهاي مالي خواهد شد.
• سياست هاي خارجي واشنگتن هم هزينه هاي اضافي زيادي را تحميل مي كند.
003220.jpg

بله، همين طور است. البته بعضي مواقع اگر شما به موقع اعلام كنيد كه حاضريد اقداماتي قاطعانه را انجام دهيد، بعدها ممكن است از انجام برخي اقدامات بي نياز شويد.
• به عنوان يك اقتصاددان كه خود را طرفدار سنت هاي ليبراليسم كلاسيك مي داند قاعدتا بايد همان قدر كه از بوروكراسي جديد ناراضي هستيد بابت اولويت دادن به موضوعات امنيتي هم نگران باشيد. آيا اكنون شما همين وضعيت را داريد؟
امروز خيلي ها نگران اولويت دادن ايالات متحده به موضوعات امنيتي هستند. من اميدوارم كه وضعيت بهتر بشود. در مورد بوروكراسي هم بايد بگويم كه اين پديده وقتي در جايي ظاهر مي شود تقريبا خلاصي از آن امكان پذير نيست. تئوري «عملكردهاي انتخابي» موضوع فوق را به خوبي به ما آموخته است. از آن جايي كه هرگز نمي توان تمامي روش هاي تئوريك تروريسم را از ميان برد وزارت امنيتي جديدي كه تشكيل شده باقي خواهد ماند. همين استدلال بوروكراتيك هم در مسائل سياسي مطرح مي شود.
• به نظر مي رسد شما در ارتباط با بوروكراسي حاكم بر آمريكا نگاه بدبينانه اي داريد.
خب من يك فرد بدبين هستم.
• اما كارل پوپر عقيده داشت افراد ليبرال موظفند خوشبين باشند.
من وقتي به جلو نگاه مي كنم بدبين هستم، اما وقتي به پشت سر نگاه مي اندازم خوشبين مي شوم.
• توضيح بيشتري بدهيد.
شما وقتي به آينده و تمامي خطراتي كه در آن نهفته است نگاه مي كنيد، در مي يابيد كه خيلي چيزها مبهم است. وقتي به عقب برمي گرديد مي بينيد اتفاقات زيادي روي داده كه هيچ كدام از آن ها خواب و رويا نبوده اند: از شر جنگ سرد رها شديم، ديوار برلين فرو ريخت و اتفاقات زياد ديگري روي داد.
• در نگاه به آينده شما چه خطراتي را مي بينيد؟
فكر مي كنم در آينده تمامي پديده هايي كه بوروكراسي را توجيه مي كنند، احيا خواهند شد. اين خود يك دليل براي بدبيني من مي تواند باشد. اين درست است كه ما بايد از خود در مقابل تروريسم محافظت كنيم، اما همواره بوروكرات ها و موسسات زيادي وجود داشته اند كه شديدا به دنبال منافع خاص خود بوده اند. چنين چيزي آدم را به فكر وا مي دارد. البته مي توان معدود چشم اندازهاي اميدواركننده اي را هم ديد.
منبع: زود دويچه سايتونگ

لطيفه و تحريم
003225.jpg
نويسنده: آندريان كري
روش هاي علمي و قابل اعتمادي وجود دارند كه با استفاده از آنها مي توان ميزان اروپايي ستيزي را در ميان محافل اقتصادي و كلا افكار عمومي آمريكا سنجيد. اين روش ها در هنگام تماشاي مصاحبه هاي تلويزيوني و در باشگاه هاي شبانه نتيجه قابل توجهي دارد. به عنوان مثال در باشگاه ايرلندي ها در خيابان شماره سوم نيويورك متصديان بار پس از تعريف چند لطيفه فرانسوي با يك جمله تامل برانگيز من را به عنوان يك ناظر اقتصادي به فكر وامي دارند: «مي دانيد چرا ما هيچ لطيفه اي راجع به آلماني ها نداريم؟ چون نزد آنها چيزي براي خنديدن وجود ندارد. » در موقع صرف شام تلويزيون سخنان جنجالي و تبليغاتي ريچارد پرل، مشاور پنتاگون، را پخش مي كند: «آلمان به گمراهي رفته است. فرانسوي ها هم هدف خشم ملت آمريكا از اروپاي كهنه قرار خواهند گرفت. »
موسسه آمريكايي گالوپ معتقد است كه طي ژانويه تا فوريه ميزان مخالفت با آمريكا در فرانسه كاهش يافته. آمريكايي ها معتقدند فرانسوي ها به صورت تاريخي ترسو هستند و در قبال آزادي از دست نازيسم نسبت به واشنگتن ناسپاس هستند.
لذا جونا گلدبرگ، ستون نويس آمريكايي، عبارتي را كه از مجموعه فيلم هاي كارتوني «سيمپسون» ريشه گرفته در مورد فرانسوي ها به كار مي برد: «ميمون هايي كه تسليم مي شوند و پنير مي خورند. » در حال حاضر اين عبارت به اصطلاح رايج در مصاحبه ها و شوهاي رسانه اي عوامفريبانه بدل شده است.
به نظر مي رسد تمامي زمينه ها براي يك رويارويي بزرگ با اروپا به خصوص در ابعاد اقتصادي مهيا مي شود. مجريان تلويزيوني در برنامه هاي آخر شب از هيچ تمسخري عليه اروپا فروگذار نمي كنند. به عنوان مثال جي لنو، مجري مشهور تلويزيون هاي آمريكا، مي گويد: «تعجبي ندارد كه فرانسوي ها نمي خواهند براي راندن صدام از عراق به ما كمك كنند. آنها حتي براي بيرون راندن آلماني ها از فرانسه هم كمكي نكرده بودند. » كونان اوبريان هم با تمسخر مي گويد: «مي دانيد چرا فرانسوي ها نمي خواهند بر سر صدام بمب بريزيم؟ چون او دشمن آمريكاست و معشوقه هايي دارد. » در حال حاضر شدت اين عبارات به حدي است كه برخي موسسات نظير «فرانسيس تينكس» شروع به جمع آوري آنها كرده اند.
حتي يك تاجر آمريكايي در گفت وگو با نشريه اي چنين گفته است: «اقتصاد فرانسه امروز همپاي مردم اين كشور ناسپاسي مي كند. اگر در دوران جنگ جهاني دوم ما نيروهايمان را به فرانسه نفرستاده بوديم امروز همه فرانسوي ها آلماني حرف مي زدند. » گروهي از سياستمداران و مقامات اقتصادي نيز سعي دارند مانع شوند تا شركت فرانسوي ويوندي (Vivendi) سفارش هاي جديدي از دولت دريافت كند. حتي دنيس هاسترت، نماينده كنگره، به دنبال مجازات هاي گمركي است.
گروهي تندرو از نمايندگان كنگره هم خواهان يك تحريم كلي براي واردات از فرانسه هستند.
به تدريج در اين زمينه حرف ها به عمل بدل مي شوند. يك باشگاه شبانه در ايالت كاروليناي شمالي نام تمامي نوشابه هاي فرانسوي و آلماني را از روي برگه منوي خويش پاك كرده است. در رنو واقع در نوادا هم تعدادي كشاورز نوشابه هاي فرانسوي را در خيابان ها خالي كرده اند. در لاس وگاس يك شبكه راديويي به نام KXNT طي اقدامي نمايشي يك اتومبيل ضدگلوله حامل عكس شيراك را از روي ظرف هاي ماست فرانسوي، قرص هاي نان و بطري هاي نوشابه هاي فرانسوي گذراند و آنها را له كرد.
ژان ديويد لويت، سفير فرانسه، در گفت وگويي با نيويورك تايمز كوشيد دوستي چندين صد ساله ميان دو كشور را مورد تاكيد قرار دهد. وي در بخشي از سخنانش گفت: «بعضي مواقع من از خودم مي پرسم كه آيا جنگ آينده ميان فرانسه و آمريكا نخواهد بود. » بدين ترتيب وي نظر جي لنو، مجري معروف آمريكايي، را تاكيد كرد. لنو اخيرا گفته بود: «به نظر مي رسد كه به زودي درگير جنگ خواهيم شد، اما نه عليه عراق بلكه عليه فرانسه و آلمان» مطالب فوق كم كم بيش از گذشته مورد توجه فعالان اقتصادي قرار مي گيرد.

نوبليست هاي اقتصاد
رينهارد سلتن
ابوالفضل محمدي
رينهارد سلتن روز دهم اكتبر سال ۱۹۳۰ ميلادي در شهري به نام برسلاو Breslau چشم به جهان گشود كه هم اينك بخشي از خاك آلمان است. پس از جنگ جهاني دوم اين شهر به دست لهستان افتاد و ساكنان آلماني زبان آن اجبارا شهر را ترك كردند.
003215.jpg

پدر او در سال ۱۹۴۲ ميلادي از دنيا رفت و بدين سان رينهارد زندگي سخت خود را شروع كرد. زيرا پدر او يهودي بود و يهوديان به شدت مورد نفرت دولت هيتلر قرار داشتند. رينهارد ۱۴ ساله بود كه به ناچار دبيرستان را ترك كرد و تحصيلات را كنار گذاشت و در كارگاهي به عنوان كارگر ساده مشغول به كار شد.
اما بخت با او و خانواده بود و آنها توانستند پيش از تعطيلي خطوط راه آهن با آخرين قطار خود را به اتريش برسانند. رينهارد از نوجواني و به لحاظ وضعيتي كه به عنوان اقليت پيدا كرد مسائل سياسي روز را با دقت زير نظر گرفت و دريافت كه برخلاف تبليغات حاكم بر جامعه بايد با بسياري از موضوعات منطقي برخورد كند. در سال ۱۹۴۶ با بازگشايي مدارس بار ديگر تحصيل را از سر گرفت و با علاقه اي كه به سياست و مسائل اجتماعي پيدا كرده بود تصميم گرفت وارد دانشگاه شود. تا سال ۱۹۵۱ در دبيرستاني در شهر ملسونگن Melsungen اتريش بود. در همين مدرسه بود كه شيفته رياضيات شد، ماجرا از اين قرار بود كه فاصله روستاي محل سكونت رينهارد تا شهر ملسونگن با پاي پياده سه ساعت و نيم بود و او همه روزه مجبور بود هفت ساعت در راه رفت وآمد به مدرسه باشد. رينهارد از اين مدت زمان دريغ نمي كرد و در راه مدرسه و يا خانه ذهن خود را به مسائل ساده جبر و هندسه معطوف كرده بود.
در سال ۱۹۵۱ رينهارد به فرانكفورت بازگشت و وارد دانشگاه اين شهر شد و در رشته رياضيات تحصيلات خود را پي گرفت. مدرك كارشناسي خود را در رياضيات گرفت و از دانشكده علوم طبيعي دانشگاه فرانكفورت به عنوان نخستين دانشجوي مقطع كارشناسي ارشد رشته اقتصاد رياضي فارغ التحصيل شد. در سال ۱۹۵۶ ميلادي به دعوت پروفسور هينز ساورمن Heinz Sauermann از اقتصاددانان معروف و مشهور دانشگاه فرانكفورت استاديار وي شد. ۱۰ سال به همكاري با ساورمن ادامه داد.
در سال ۱۹۵۹ ميلادي و با همكاري پروفسور ساورمن نخستين مقاله خود را تحت عنوان «آزمايشي چندقطبي» در يك نشريه تخصصي منتشر كرد. رينهارد در سال ۱۹۶۱ از دانشگاه فرانكفورت و در رشته رياضيات به دريافت دانشنامه دكتراي خود نائل آمد. اندكي بعد دكتر سلتن به دعوت اسكار مورگنسترن Oskar Morgenstern از اساتيد دانشگاه پرينستون براي شركت در كنفرانسي درباره تئوري بازي به اين دانشگاه رفت.
اوايل دهه ۱۹۶۰ ميلادي دكتر سلتن بيشتر وقت خود را صرف مطالعه بر روي تجربياتي در زمينه «بازي چندقطبي» مي كرد و در همين رابطه مقالاتي نيز نوشت و منتشر كرد.
003230.jpg

در سال ۱۹۶۵ و در جريان كارگاهي علمي كه در زمينه تئوري بازي برگزار شده بود با دكتر جان هارسني آشنا شد، اين آشنايي اساس دوستي و ارتباطي ميان اين دو دانشمند شد كه سال ها ادامه داشت.
دانشكده اقتصاد و بازرگاني دانشگاه كاليفرنياي آمريكا در سال تحصيلي ۱۹۶۶ و ۱۹۶۸ دكتر سلتن را به همكاري دعوت كرد. يكسال بعد با پذيرفتن دعوت دانشگاه برلين به عنوان استاد گروه اقتصاد اين دانشگاه شروع به كار كرد و مدت ۳ سال دانشجويان را از دانش سرشار خود بهره مند كرد.
در سال ۱۹۶۲ ميلادي دانشگاه بيله فلد Bielefeld به منظور تأسيس موسسه اقتصاد رياضي دكتر سلتن را دعوت كرد تا او از تجربيات وي استفاده كند.
دكتر سلتن سال هايي را كه در اين دانشگاه بود، دوراني ثمربخش توصيف كرده است. زيرا علاوه بر تدريس مي توانست به تحقيقات و مطالعات خود ادامه دهد. دكتر سلتن به همراه دكتر هارسني همواره در تماس بودند. ماحصل مطالعات و تحقيقات مشترك اين دو دانشمند علوم اقتصادي ارائه تئوري جديدي به نام «انتخاب تعادل در بازي ها» بود كه در سال ۱۹۸۸ ميلادي در كتابي با همين عنوان طبع و نشر شد.
دكتر سلتن از سال ۱۹۸۴ استاد دانشگاه بن بوده است و همچنان در اين مركز علمي به تدريس اشتغال دارد.
بنياد نوبل در سال ۱۹۹۴ ميلادي به همراه دكتر هارسني و دكتر ناش و به پاس تحقيق در خصوص تعادل در تئوري بازي هاي غيرهماهنگ برنده جايزه اقتصاد نوبل شد.

حاشيه اقتصاد
• استاندارد براي نيروگاه هاي هسته اي
اتحاديه اروپا براي كاهش انتشارات آلاينده دي اكسيدكربن حاصل از نيروگاه هاي هسته اي استاندارد نيروگاهي صادر كرد. روزنامه انگليسي گاردين نوشت: «استانداردهاي سبز صادر شده از سوي اتحاديه اروپا مي تواند صنعت انرژي هسته اي انگليس را به صنعتي پاك ارتقا دهد. » برپايه اين گزارش، اين تلاش اتحاديه اروپا در راستاي كاهش انتشارات آلاينده دي اكسيدكربن و جلوگيري از افزايش گرماي جهاني در اثر آلاينده هاي حاصل از نيروگاه هاي اتمي، هسته اي و پلوتونيومي صورت پذيرفته است. اين گزارش به نقل از سخنگوي انرژي دولت انگليس اعلام مي كند: «انگليس در تلاش براي كاهش انتشارات آلاينده گلخانه اي، بهره گيري از منابع تجديدپذير را از ۳ درصد در حال حاضر به ۱۰ درصد در سال ۲۰۱۰ و ۲۰ درصد تا سال ۲۰۲۰ افزايش خواهد داد و در سال ،۲۰۰۵ ۲ نيروگاه هسته اي احداث مي كند كه ۵۵ تن ذخيره پلوتونيوم كمتري دارد. »

• زيان شركت هاي پتروشيمي
ميزان زيان شركت هاي پتروشيمي در سال آينده مشخص شد. مركز پژوهش هاي مجلس در گزارشي ميزان زيان شركت هاي زيان ده پتروشيمي در سال آينده را ۱۶۲ ميليارد و ۴۶۵ ميليون و ۳۰۰ هزار تومان برآورد كرده است. اين زيان به ۶ شركت پتروشيمي زيان ده تعلق دارد. بررسي هاي آماري نشان مي دهد چهار شركت سهامي پتروشيمي شيراز، رازي، خراسان و تبريز كه در سال جاري سودده هستند در سال آينده زيان ده خواهند شد. كل زيان اين شركت ها كه به تازگي به مجموع شركت هاي دولتي زيان ده پيوسته اند معادل ۱۳۵ ميليارد تومان برآورد شده است. شركت سهامي پتروشيمي خوزستان نيز زياني برابر با ۱۹ ميليارد و ۴۱۵ ميليون و ۳۰۰ هزار تومان خواهد داشت. شركت سهامي پتروشيمي اروميه و شركت پتروشيمي تندگويان نيز زياني معادل با ۱۸ ميليارد و ۵۰ ميليون تومان خواهد داشت. زيان شركت هاي پتروشيمي ۶/۹۱ درصد كل زيان شركت هاي دولتي در سال آينده را تشكيل مي دهد.

• برنامه جديد بريتانيا در بخش انرژي
توني بلر، نخست وزير بريتانيا، برنامه گسترده اي حاوي تحول در استراتژي استفاده از انرژي در اين كشور را اعلام كرده است. محور اصلي اين برنامه كاهش آلودگي محيط زيست و استفاده بيشتر از منابع تجديدشونده انرژي از جمله نيروي باد، امواج دريا و انرژي خورشيدي است.
بلر اعلام كرده است كه بريتانيا به هدف كاهش توليد گاز دي اكسيد كربن به ميزان شصت درصد در خلال پنجاه سال آينده متعهد است. وي گفته است كه توافقنامه كيوتو، در مورد كاهش گازهاي گلخانه اي، كافي نيست و از تمامي كشورهاي پيشرفته صنعتي خواسته است كه به برنامه جديدي براي محافظت از محيط زيست و جلوگيري از تغيير آب و هواي كره زمين بپيوندند. دولت بريتانيا معتقد است كه اگر اقداماتي اساسي براي كاهش ميزان توليد جهاني گازهاي گلخانه اي صورت نگيرد، تا پايان قرن بيست و يكم، شش درجه سانتي گراد بر دماي كره زمين افزوده خواهد شد.

اقتصاد
ادبيات
ايران
جهان
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |