وداع با صندوق ـ بخش پاياني
برندگان ناشناس
جز ۲ تن
آبادگران در حركتي آهسته و پيوسته در جريان روزهاي تبليغات انتخاباتي فعال شدند و در فعاليت خود نيز هوشمندانه عمل كردند اين هوشمندي در آنجا خود را بروز داد كه پس از اعلام نتايج انتخابات بسياري از شهروندان اين جمله را مطرح مي كردند كه «اينها چه كساني هستند»
|
|
محمدجواد روح
در دو قسمت گذشته گزارش تحليلي از ابعاد سياسي انتخابات شوراي شهر تهران به سردي فضاي انتخابات و نيز چگونگي حضور جريان هاي اپوزيسيون مذهبي و گروه هاي دوم خردادي در اين دوره انتخابات شوراها پرداخته شد. در قسمت پاياني گزارش، نگاهي به كارنامه برندگان انتخابات يعني جناح راست مي اندازيم.
•••
گروه هاي منتقد اصلاحات: شايد اگر نتايج انتخابات شوراها به اين گونه رقم نمي خورد، كمتر كسي متوجه مي شد كه اصولا غير از طيف هاي مختلف اصلاح طلب، جرياني ديگر نيز در عرصه رقابت حضور داشته است. عمده ترين دليل اين مسئله، عدم حضور رسمي و اعلام شده جناح راست در انتخابات شوراها بود. گروه هاي شاخص اين جناح، نه تنها از ارائه ليست انتخاباتي خودداري كردند، بلكه بعضا تا آخرين روزهاي مانده به انتخابات در نفس دعوت مردم و هواداران خويش به انتخابات ترديد داشتند. تا آنجا كه اظهارات «اسدالله بادامچيان» عضو ارشد جمعيت موتلفه و مديرمسئول نشريه ارگان اين حزب، از «عدم حضور متدينين در انتخابات شوراها» خبر داد و يكي از فعالان انصار در جلسه اي «بچه مسلمان ها» را از شركت در انتخابات برحذر داشت. البته چنين مواضعي با انتقاد چهره هاي شاخص حكومتي از جمله رئيس مجلس و رئيس مجمع تشخيص مصلحت به تدريج تعديل شد تا آنجا كه «حبيب الله عسگراولادي» در آخرين جلسه شوراي مركزي جمعيت موتلفه به دعوت از مردم براي حضور در انتخابات از سوي اين تشكل تأكيد كرد. جامعه روحانيت مبارز تهران، جامعه مدرسين حوزه علميه قم و جامعه اسلامي مهندسين نيز با صدور اطلاعيه اي شهروندان را به مشاركت در انتخابات فراخواندند. گرچه در فراخوان خود، بر «دلسردي مردم از عملكرد دوره نخست شوراها» تأكيد داشتند. با اين حال، گروه هاي اشاره شده در انتخابات اخير از ارائه فهرست كانديداهاي مورد حمايت خويش خودداري كردند. آنچه در ظاهر و در توجيه اين رويكرد گفته مي شد اغلب به ترديدهايي برمي گشت كه جناح راست به سلامت انتخابات وارد مي كرد. فقدان نظارت استصوابي در اين انتخابات و تسلط اصلاح طلبان بر هيأت هاي اجرايي و نظارت، دو مستندي بود كه براي اين ترديدآفريني از سوي منتقدان دولت ارائه مي شد. در اين زمينه يكي از نويسنده هاي شاخص جناح رقيب اصلاحات در يادداشتي كه يك روزنامه عصر آن را منتشر كرد، انتخابات شوراها را «بين الشرين» ناميد كه حضور يا عدم حضور در آن، شري براي اصولگرايان و متدينين محسوب مي شود. چرا كه به اعتقاد نويسنده، جناح «ضداصولگرا» و «مخالف ارزش ها» به هر شكل ممكن «از فريفتن دوباره مردم» گرفته تا «دستكاري در آرا» پيروز انتخابات مي شود. در نتيجه انگيزه اي براي حضور متدينين در انتخابات نيست. اين مطلب كه شايد صريح ترين موضع گيري رقباي اصلاح طلبان قبل از انتخابات بود، تا حدودي «علت اصلي» عدم حضور فعال آنان يعني «ترس از شكستي دوباره» را بروز مي داد. پس از اعلام نتايج، روزنامه كيهان در يادداشتي به قلم «حسين شريعتمداري» اصل مطلب را آشكار ساخت. او با حمايت از موضع جامعه روحانيت مبارز در عدم ارائه فهرست انتخاباتي نوشت: «اقدام جناح موسوم به راست، نيز كاري عاقلانه بود، چرا كه مردم در چند دوره از انتخابات گذشته، نسبت به كارآمدي اين طيف نيز ابراز ترديد كرده بودند و به آساني مي توان حدس زد كه اگر گروه هاي وابسته به اين جناح ليستي ارائه مي كردند، ليست آنها نيز با اقبال مردم روبه رو نمي شد.»
همين مبناي تحليلي بود كه مانع از حضور آشكار جناح راست در انتخابات شد. در واقع، آنان حتي ترديد داشتند كه «مشروعيت» انتخابات پيش رو را بپذيرند. به ويژه آنكه نيروهايي در اين دوره امكان كانديداتوري پيدا كرده بودند كه تا همين دو سال پيش از سوي رسانه هاي جناح راست به «براندازي» متهم مي شدند و دادگاه انقلاب بر «غيرقانوني بودن هرگونه فعاليت» آنان نظر مي دهد.
در اين شرايط، باز هم طيفي از نيروهاي راست در ميان نامزدهاي انتخابات حضور يافتند. طيفي كه اميدوار بودند با تأكيد بر «استقلال خود از جناح ها» و نيز فاكتورهايي چون «تدين»، «خوشنامي» و تا حدودي «تخصص در مسائل شهري و اجتماعي» آراي طبقات سنتي و نيز اقشاري را كه دغدغه سياسي كمتري دارند جذب كنند. «آبادگران ايران اسلامي» و «چكاد آزادانديشان» دو ليست محوري بودند كه توسط سه ليست اقماري «اعتدال و توسعه»، «حزب تمدن اسلامي» و «متخصصان اجرايي» حمايت مي شدند.
در اين ميان، «آبادگران» كه بي سروصداتر از بقيه بودند و حجم تبليغي اندك تري نيز داشتند، آرام آرام جايگاه فهرست محوري را در ميان رقباي اصلاح طلبان به دست آوردند. اين ليست حاصل ائتلافي از چهره هاي كمتر شناخته شده منتقد اصلاحات بود كه در فاصله دو هفته مانده به انتخابات در يك كنفرانس مطبوعاتي اعلام موجوديت كرد. كنفرانسي كه با پوشش قابل توجهي از سوي روزنامه هاي منتقد اصلاحات مواجه شد. «مهدي چمران» رئيس سابق ستاد حفظ ارزش هاي دفاع مقدس كه از معدود چهره هاي شناخته شده اين فهرست بود، در آن كنفرانس جايگاه خود را به عنوان نفر اول ائتلاف نشان داد و نقش سخنگوي آن را ايفا كرد. گرچه كه چمران و ديگر سران ائتلاف همواره كوشيده اند تا جايگاه «عباس شيباني» نماينده پنج دوره تهران در مجلس را به عنوان «ريش سفيد ائتلاف» محترم نگاه دارند.
علاوه بر اين، عامل ديگري كه باعث شد آبادگران گوي سبقت را از ديگر فهرست هاي ارائه شده راست به ويژه «چكاد آزادانديشان» بربايند، گمنامي اين ائتلاف و نوپايي آن بود. چرا كه چكاد پيش از اين يكبار در جريان انتخابات مجلس ششم از ايفاي نقش خود با وجود هزينه هاي بالاي تبليغاتي بازمانده بود و مهم تر آنكه، انتساب آن به جناح منتقد اصلاحات براي بسياري از فعالان سياسي و مطبوعاتي و حتي شهروندان آشكار شده بود.
بدين ترتيب بود كه آبادگران در حركتي آهسته و پيوسته در جريان روزهاي تبليغات انتخاباتي فعال شدند و در فعاليت خود نيز، هوشمندانه عمل كردند. اين هوشمندي در آنجا خود را بروز داد كه پس از اعلام نتايج انتخابات، بسياري از شهروندان اين جمله را مطرح مي كردند كه «اينها چه كساني هستند؟»
اين در حالي بود كه وقتي شهر از پوسترها، تراكت ها و پلاكاردهاي مربوط به احزاب مشاركت، همبستگي، كارگزاران، ائتلاف ملي آزاديخواهان و حتي جريان اپوزيسيون ملي ـ مذهبي و ديگر گروه هاي راست پوشيده مي شد و نام هاي كانديداهاي ديگر ليست صفحات روزنامه ها را پر مي كرد، آبادگران راهي ديگر مي رفتند. آنها جز چسباندن تعدادي پوستر در برخي خيابان هاي شهر بقيه تبليغات خود را با ابزارهايي متفاوت از ديگران انجام مي دادند چرا كه پايگاه اجتماعي آنان هم «متفاوت» بود و هم «مشخص تر» از ديگران. آبادگران كه چشم اميدشان به آراي اقشار مذهبي سنتي و طيفي از گروه هاي مستضعف جامعه بود، مساجد، حسينيه ها، بازار و محل اقامه نماز جمعه را كانون تبليغي خود قرار داد. بازگشت به پايگاه سنتي به همراه استفاده از ابزارهاي سنتي راهكار تبليغي برگزيده آبادگران براي كسب رأي در انتخاباتي بود كه شانسي در آن براي خود قائل نبودند. يك خبرنگار مي گويد: «صبح روز شنبه ۱۰ اسفندماه وقتي براي گفت وگويي كوتاه با يكي از كانديداهاي برگزيده اين فهرست در انتخابات شوراها تماس گرفتم، او در اولين واكنش فكر كرد شوخي مي كنم. » با اين حال، ستاره اقبال به آبادگران رو كرده بود. آنان در انتخاباتي كه رأي چنداني وجود نداشت تا ديگر احزاب و گروه ها كسب كنند، آن اندازه آراي سنتي خود را داشتند كه پيروز انتخابات شوند. در انتخاباتي كه حتي بخشي از پايگاه اجتماعي جناح راست نيز براي حضور در آن با ترديد مواجه بودند، آبادگران به همراه ديگر گروه هاي منتقد اصلاحات توانستند نزديك به ۲۰۰ هزار هوادار خود را به سر صندوق ها آورند و با ارائه ليست هاي بسيار مشابه آراي لازم براي قبضه شوراي شهر پايتخت را به دست آورند.
«مهدي چمران» كه در صدر برگزيدگان دومين دوره انتخابات شوراي شهر تهران قرار گرفت، ۱۹۲۶۱۶ رأي به دست آورد. پس از او «عباس شيباني» با ،۱۶۸۳۵۱ «نادر شريعتمداري» با ،۱۰۴۱۴۶ «حسن بيادي» با ،۱۰۳۱۵۰ «حسن زياري» با ،۱۰۰۴۵۴ «حبيب كاشاني» با ،۹۹۰۱۳ «محمود خسروي وفا» با ،۹۸۳۹۰ «حمزه شكيب» با ،۹۸۳۱۳ «خسرو دانشجو» با ،۹۸۲۹۱ «مسعود زري بافان» با ،۹۵۹۶۱ «اميررضا واعظي آشتياني» با ،۹۰۸۳۲ «نسرين سلطانخواه حقيقي روشاوند» با ،۹۰۰۲۹ «منظر خيرحبيب اللهي» با ۸۶۶۹۰ و «مهنوش معتمدي آذر» با ۸۵۸۳۹ رأي ساير كانديداهايي بودند كه از ليست آبادگران به شورا راه يافتند. تنها «رسول خادم» بود كه با ۹۲۶۰۶ رأي و كسب رتبه يازدهم به جمع اعضاي شورا پيوست اما جايي در ميان آبادگران نداشت. گرچه او نيز مورد حمايت ديگر گروه هاي منتقد اصلاحات و از جمله «چكاد آزادانديشان» بود. «محمدمهدي مظاهري تهراني» تنها بازمانده ليست آبادگران نيز با ۵۴۶۱۶ رأي و كسب رتبه هفدهم به عنوان دومين عضو علي البدل به جدول راه يافت. رتبه اي كه تنها يك اصلاح طلب جايي بالاتر از آن را كسب كرده بود. البته اين نكته قابل يادآوري است كه عسگراولادي دبير كل موتلفه در آخرين روزهاي انتخابات حمايت خود از ليست آبادگران را اعلام كرد تا در شوراي جديد، «چهره هاي اصلي» نيز سهمي در اين پيروزي پيدا كنند.
فرداي يك انتخاب
انتخابات شوراها پايان يافت و نتايج غيرقابل پيش بيني آن روشن شد. اما كمتر تحليلگري است كه نگويد يا در ذهن خود در اين امر شك داشته باشد كه بيش و پيش از گروه هاي سياسي، نقش آفرينان اين انتخابات «شهروندان» بودند. شهرونداني كه اين بار از حق «رأي ندادن» خود سود جستند تا در رقابتي كه تقريبا همه نيروهاي سياسي حضور داشتند و گزينه هاي متنوع به چشم مي خورد، انتخابي «سلبي» را انجام دهند. روشن است كه اين انتخاب، پيامدهاي خاص خود را خواهد داشت.
اگر در انتخابات دوم خرداد، پيامدهاي يك انتخاب غيرقابل پيش بيني، تحول در عرصه سياسي و فرهنگي جامعه و بروز تحولات زيرپوستي جامعه ايراني بود، اين بار و در انتخابات نهم اسفند، «وداع با صندوق رأي» پيامدهايي ديگر را در پي دارد. چرا كه اين بار شهروندان خواسته يا ناخواسته از مشاركت بخش مهمي از نيروهاي سياسي ايران ـ اعم از آنان كه در انتخابات حضور داشتند يا آناني كه فراخوان حضور به مردم دادند ـ در ساخت قدرت جلوگيري كردند. طبيعي است كه اين اقدام هزينه هاي خاص خود را خواهد داشت. چرا كه برگزيدگان انتخابات، فاصله اي بعيد با مطالبات بروز يافته آنان طي دهه ۶۰ دارند. طيف برگزيده آنها طيفي هستند كه پايگاه آنان را بايد با تجزيه و تحليل دقيق تر در ميان طيفي از نيروهاي اجتماعي يافت كه نهم اسفند به پاي صندوق ها رفتند و آراي خود را به نام كانديداهاي آبادگران و ديگر فهرست هاي راست ريختند. گرچه سوابق، شعارها و گرايش هاي برگزيدگان مي تواند تصويري از تحولاتي مقطعي كه احتمالا در عرصه هاي اجتماعي و سياسي بروز مي يابد، ارائه كند.
با اين حال، به نظر مي رسد جامعه ايراني راه خود را برگزيده و طبيعي است كه با پذيرش لوازم «انتخاب نكردن» خود ـ كه نوعي «انتخاب» است ـ براي پذيرش هزينه هاي احتمالي اين گزينش نيز خواسته يا ناخواسته، اعلام آمادگي كرده است. هزينه هايي كه بخشي از آن با حضور اصلاح طلبان در ساخت قدرت تعديل مي شد. به عبارت بهتر، همان طور كه نقش نيروهاي اجتماعي نسبت به بازيگران سياسي در انتخابات نهم اسفند بسيار چشمگير بود، انتظار مي رود تحولات پيش رو نيز بيش از آنكه صبغه سياسي داشته باشد و در چارچوب ساخت قدرت حل و فصل شود، به عرصه اجتماعي كشيده شود و نيروهايي گسترده تر را درگير خود سازد. بايد ماند و ديد.
عكس دسته جمعي كانديدا هاي ائتلاف آبادگران كه در پوستر هاي تبليغاتي آن چاپ شده بود.
|