در بسياري از شركت ها اعطاي سهام به عنوان يك روش پاداش دادن بدون خرج به كار گرفته مي شود اكنون بايد شركت ها تلاش كنند سهام به شكل صحيح و منطقي خرج شود
خانم كارلي فيورينا زني ۴۸ ساله و تقريبا هميشه شيك پوش است كه امروز جزو مهم ترين مديران زن در جهان محسوب مي شود. وي توانسته است با كسب كرسي رياست برشركت عظيم هيولت پاكارد (HP) حدود ۱۴۰ هزار نفر پرسنل را تحت فرمان خود داشته باشد. هيولت پاكارد داراي بازاري ۶۲ ميليارد دلاري است و يكي از قدرت هاي اصلي صنعت رايانه در جهان محسوب مي شود. به خصوص چاپگرهاي توليد اين شركت بسيار مورد توجه هستند. فيورينا اخيرا در گفت و گويي با مجله آلماني اشپيگل به موضوعاتي نظير تقلب در بيلان شركت ها، بحران كاپيتاليسم آمريكا و پيامدهاي شرايط فعلي براي شركت هاي آمريكايي پرداخته است. متن مصاحبه خانم فيورينا با كريستف پاولي، خبرنگار اشپيگل، در زير از نظرتان مي گذرد.
ترجمه: عباس فتاح زاده
• از زمان ورشكستگي انرون، غول صنايع انرژي آمريكا، ايالات متحده دچار مجموعه اي از رسوايي هاي مالي در شركت هاي بزرگ خويش شده است. اين وضعيت اقتصاد آمريكا را تكان داده، به نظر شما چه كارهاي اشتباهي منجر به وقايع كنوني شده اند؟
تقريبا در تمامي موارد ـ از انرون گرفته تا ورلد كام و از شركت آدلفيا تا تيكو ـ چندين عامل در كنار هم قرار گرفته اند و شرايط فعلي را پديد آورده اند. مديران راستگو نبودند و طمع كردند. آن ها به شركت هايشان دروغ گفتند. علاوه بر اين سهامداران با مشاهده شرايط واقعي جامعه خويش دچار نااميدي شدند.
• بازارهاي مالي بين المللي شركت ها را وادار مي كنند سود خويش را به صورت دائمي افزايش دهند. آيا تراكم رسوايي هاي مالي شركت ها ناشي از اين فشار شديد نيست؟
فشار در اين زمينه قطعا زياد است. اما يك مديرعامل وظيفه دارد با فشارها مقابله كند. او مجبور نيست قيمت سهام را مديريت كند و تنها بايد به تحولات بازار بورس طي فصل هاي آينده توجه كند.
• پس بايد چه كاري انجام دهد؟
وي بايد شركتش را به شكلي استراتژيك مديريت كند و به جاي فصل هاي آينده به دهه آينده توجه كند.
• اغلب سرمايه داران مايلند ظرف سه تا شش ماه نتايج سرمايه گذاري خويش را مشاهده كنند. چطور شما انتظار داريد كه مديران يك دهه تمام آن ها را منتظر نگه دارند؟
البته طبيعي است كه اهداف كوتاه مدت هم مهم هستند. اما بسياري از مديران در برداشت از نقش خود دچار اشتباه شده اند و اين مسئله موجب نادرستي فعاليت هاي آن ها مي شود. آنان فراموش كرده اند كه تنها موظف به رسيدگي به امور سهامداران نيستند و بايد به ارزش هاي مشتريان و جامعه نيز توجه كنند. سرمايه گذاراني كه احساس مسئوليت مي كنند نيز به غير از سهام به چيزهاي ديگري هم توجه نشان مي دهند.
• بيش از ۲۰۰ شركت آمريكايي مجبور شدند طي سال گذشته ميلادي بيلان خود را تصحيح كنند. آيا كاپيتاليسم آمريكايي امروز با يك بحران اخلاقي روبه روست؟
رسوايي هاي اخير موجب شده اند تا تمامي مديران فعاليت هاي داخلي، كنترل ها و سهام شركت ها را يك بار ديگر با دقت مورد بازبيني قرار دهند. موج رسوايي ها نوعي پيغام بيداري براي همه ما بود و از اين منظر كاملا مثبت و مفيد واقع شد.
• كنگره ايالات متحده مجموعه اي از قوانين خاص را به اين منظور تصويب كرده كه به «قانون ساربنس ـ آكسلي» معروف شده است. آيا اين كار براي غلبه بر بحران بي اعتمادي كفايت مي كند؟
مجموعه قوانين فوق در كنگره به اتفاق آرا به تصويب رسيد. دستيابي به چنين اكثريتي در مورد يك قانون به ندرت اتفاق مي افتد. همه در كنگره شعار مي دادند كه «بايد كاري انجام دهيم» و در اين مورد با شدت بحث شد.
• آيا اقدامات دولت صرفا تدابيري تشريفاتي و باري به هر جهت نبود؟
روشن است كه بايد كاري انجام مي شد. اما ما حالا تحت اين خطر قرار گرفته ايم كه بيش ازحد دستورالعمل و قانون ارائه مي شود.
• از جمله اهداف قوانين جديد بازگرداندن اعتماد سرمايه گذاران نسبت به بيلان و حسابداري شركت هاست. در اين مقوله چه اشتباهاتي در قانون ديده مي شود؟
من در اين زمينه چيز بدي نمي بينم. اين كه گفته مي شود هم روساي هيات مديره ها و هم مديران مالي بايد حساب پس بدهند نيز به اعتقاد من خواسته درستي است. ماهيت قضيه حاكي از گام نهادن در مسير صحيحي است. اما پيشنهادهايي وجود دارد كه براساس آن ها سعي مي شود سير تا پياز شركت ها و تمام جزييات آن ها افشا گردند. حركت به چنين سمتي تنها موجب پديد آمدن دادرسي هايي سطحي و بي ارزش مي شود، دادرسي هايي كه حتي در گذشته هم تعداد آن ها بيش از حد لازم بوده است. همچنين اين خطر وجود دارد كه با رشد فزاينده دستورالعمل ها مسئله ريسك از سيستم هاي موجود گرفته شود. اما زندگي تجاري نيازمند ريسك پذيري است. برخي مواقع آدم ها اشتباهاتي را انجام مي دهند. نبايد از هر اشتباهي نتيجه گرفت كه عامل آن متقلب و دروغگوست.
• قانونگذاران هم به خاطر يك يا دو اشتباه قانون جديد را تصويب نكرده اند. آن ها شاهد بودند كه تعداد بسيار زيادي «اشتباه» به صورت مخفيانه انجام شدند.
با اين حال افزايش كنترل ها روح فعاليت در شركت ها را از بين مي برد. بدون آنكه افراد خود تصميم بگيرند، ريسك كنند و اشتباه نمايند، نمي توان اقتصاد را رشد داد.
• اما اقتصاد و به خصوص بازار بورس به اعتماد نياز دارند و پس از رسوايي هاي اخير ديگر اعتماد چنداني باقي نمانده است.
طبيعتا اصلاحات ضروري بود. هدف اصلي هم ايجاد اعتماد است. اما دستورالعمل ها به خودي خود اعتماد ايجاد نمي كنند. وقتي آن ها به لباسي تبديل شوند كه پوشيدن آن اجباري است، ديگر تحركي در اقتصاد باقي نخواهد ماند.
• مطابق روال معمول شركت هاي آمريكايي شما در شركت هيولت پاكارد هم سمت رئيس هيات مديره را داريد و هم رئيس شوراي نظارت بر شركت هستيد. چرا مخالف تفكيك روشن مديريت و نهاد نظارتي هستيد؟
در اين جا هم ما بايد محتاط باشيم. علت چنين كاري در همه شركت ها يكي نيست. بسياري از آمريكايي ها خواهان مستقل بودن شوراهاي نظارت بر شركت ها هستند. اما به عنوان مثال اين كار در شركت هاي آلماني اصلا امكان پذير نيست، زيرا بسياري از اعضاي شوراهاي نظارت توسط پرسنل شركت انتخاب مي شوند. در شركت هيولت پاكارد تمام اعضاي شوراي نظارت به جز من از خارج از شركت آمده اند. همچنين شوراي نظارت سه بار در سال بدون حضور من تشكيل جلسه مي دهد. هر يك از اعضاي شورا مجاز است از هر كارمند، مشتري و يا حسابداري پيرامون هر موضوعي كه بخواهد استعلام كند. آن ها نيز همين كار را انجام مي دهند. تمامي اطلاعات چه خوب، چه بد و چه آزاردهنده همگي روي ميز ما قرار مي گيرند.
• بسياري از سهامداران از ذهنيت خودخواهانه مديران انتقاد مي كنند. برخي مديران با وجود ناتواني در عملكرد خويش مبالغ كلاني به جيب مي زنند و چنين چيزي خشم سهامداران را برمي انگيزد. آيا مديران بيش از از حد طماع هستند؟
طبيعتا در مورد شركت هاي تيكو، انرون و ورلدكام مثال هاي باورنكردني اي وجود دارند كه همه ما را شوكه نموده اند. حقوق مديران هيچ ارتباطي با تحولات سهام و شاخص هاي شركت ها نداشته اند. درآمدهاي مديران در گذشته داراي سقف خاصي نبوده اند.
• چه معيارهايي را براي ارزيابي درستي يا نادرستي حقوق مديران بايد در نظر گرفت؟
من طرفدار سيستم مستحكمي هستم كه در آن حقوق يك كارمند تازه كار با حقوق رئيس هيات مديره به طريقي ارتباط داشته باشد. ما در شركت داراي حقوق هاي ثابت هستيم و هر يك از پرسنل متناسب با فعاليت هاي خويش مي تواند پاداش هايي را هم دريافت كند. به عنوان مثال من خودم حقوق ثابتي معادل يك ميليون دلار در ماه دارم. همين مقدار هم بابت سود سهام دريافت مي كنم. البته بخش مربوط به سود سهام در حال حاضر قابل توجه نيست.
• اختلاف ميان حقوق پايه و حقوق مديران عالي طي سال هاي گذشته رشد زيادي داشته است. بعضا شاهد بوده ايم كه صد ميليون دلار حقوق پرداخت شده. آيا چنين تحولي درست بود؟
خير، قطعا اشتباه بود. حقوق مديران به خصوص در آمريكا طي ده سال گذشته با سرعتي بيش از حد رشد كرده اند. در مورد نامعقول بودن سرعت چنين روندي هيچ كس ترديد ندارد. اين روند نوعي بمب اجتماعي را نيز در دل خود نهفته دارد.
• برخي پيشنهاد مي كنند بايد سقف خاصي براي حقوق مديران در نظر گرفت. به عنوان مثال گفته مي شود نبايد حقوق مديران از ده ميليون دلار فراتر رود. نظر شما چيست؟
بهتر است اين كار به بازارها واگذار شود. من معتقدم سرمايه گذاران سرمايه خويش را از شركت هايي كه پول هايشان را به شكلي بدون بازده صرف پرداخت حقوق هاي كلان مي نمايند، خارج مي كنند.
• اعتماد شما به سرمايه گذاران قابل احترام است. اما كسي نيست طرح هاي گسترده اي را كه براي پولدار شدن همكاران شما در شركت ها مد نظر است، كنترل كند.
در بسياري از شركت ها اعطاي سهام به عنوان يك روش پاداش دادن بدون خرج به كار گرفته مي شود. اكنون بايد شركت ها تلاش كنند سهام به شكل صحيح و منطقي خرج شود. اعطاي آن ها بايد متناسب با فعاليت هاي افراد صورت گيرد. اين كار بسيار مهم است، حتي مهم تر از آنكه به شركت ها توصيه شود تمام تحولات سهام خود را در بيلان ها ثبت كنند.
• شركت شما يك شركت جهاني با ۱۴۰ هزار نفر پرسنل است. چطور مي توانيد شرايطي را ايجاد كنيد كه مطمئن شويد در همه جا واقعا استانداردهاي اخلاقي رعايت مي شوند؟
ما از نام نيك و شهرت شركتمان سود مي بريم. لذا طي تمام جلساتي كه با پرسنل داشته ام از ارزش هاي شركت سخن رانده ام. ما در ۱۴۰ كشور حضور داريم. پرسنل ما بايد به كساني كه مي خواهند ارزش هاي شركتمان را پياده كنند ياري برسانند. بايد هر يك از كارمندان به تنهايي بتواند مشكلات را به شكلي روشن بيان كند. ما سياست درهاي باز را دنبال مي كنيم. يك شماره تلفن داريم كه تمام پرسنل شركت مي توانند با آن تماس گرفته و بدون ذكر نام خويش نظرات و انتقادهايشان را بگويند. آنان مي توانند در شبكه رايانه اي داخلي شركت پيغام بگذارند و مستقيما به من تلفن بزنند.
• چه تعداد از همكاران شما تا به حال نسبت به وضعيت موجود در شركت هشدار داده و اعلام خطر كرده اند؟
فقط چند نفر از آن ها. در چنين مواقعي ما مستقيما انتقادات و هشدارها را بررسي مي كنيم و در صورت نياز از انتقادات صورت گرفته نتيجه گيري هايي را هم به عمل مي آوريم.
منبع: اشپيگل