شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ - شماره ۳۰۰۰- March, 8, 2003
گفت وگو با مدير هيولت پاكارد
پيغام بيداري براي همه
در بسياري از شركت ها اعطاي سهام به عنوان يك روش پاداش دادن بدون خرج به كار گرفته مي شود اكنون بايد شركت ها تلاش كنند سهام به شكل صحيح و منطقي خرج شود
003620.jpg

خانم كارلي فيورينا زني ۴۸ ساله و تقريبا هميشه شيك پوش است كه امروز جزو مهم ترين مديران زن در جهان محسوب مي شود. وي توانسته است با كسب كرسي رياست برشركت عظيم هيولت پاكارد (HP) حدود ۱۴۰ هزار نفر پرسنل را تحت فرمان خود داشته باشد. هيولت پاكارد داراي بازاري ۶۲ ميليارد دلاري است و يكي از قدرت هاي اصلي صنعت رايانه در جهان محسوب مي شود. به خصوص چاپگرهاي توليد اين شركت بسيار مورد توجه هستند. فيورينا اخيرا در گفت و گويي با مجله آلماني اشپيگل به موضوعاتي نظير تقلب در بيلان شركت ها، بحران كاپيتاليسم آمريكا و پيامدهاي شرايط فعلي براي شركت هاي آمريكايي پرداخته است. متن مصاحبه خانم فيورينا با كريستف پاولي، خبرنگار اشپيگل، در زير از نظرتان مي گذرد.
ترجمه: عباس فتاح زاده
• از زمان ورشكستگي انرون، غول صنايع انرژي آمريكا، ايالات متحده دچار مجموعه اي از رسوايي هاي مالي در شركت هاي بزرگ خويش شده است. اين وضعيت اقتصاد آمريكا را تكان داده، به نظر شما چه كارهاي اشتباهي منجر به وقايع كنوني شده اند؟
تقريبا در تمامي موارد ـ از انرون گرفته تا ورلد كام و از شركت آدلفيا تا تيكو ـ چندين عامل در كنار هم قرار گرفته اند و شرايط فعلي را پديد آورده اند. مديران راستگو نبودند و طمع كردند. آن ها به شركت هايشان دروغ گفتند. علاوه بر اين سهامداران با مشاهده شرايط واقعي جامعه خويش دچار نااميدي شدند.
• بازارهاي مالي بين المللي شركت ها را وادار مي كنند سود خويش را به صورت دائمي افزايش دهند. آيا تراكم رسوايي هاي مالي شركت ها ناشي از اين فشار شديد نيست؟
فشار در اين زمينه قطعا زياد است. اما يك مديرعامل وظيفه دارد با فشارها مقابله كند. او مجبور نيست قيمت سهام را مديريت كند و تنها بايد به تحولات بازار بورس طي فصل هاي آينده توجه كند.
• پس بايد چه كاري انجام دهد؟
وي بايد شركتش را به شكلي استراتژيك مديريت كند و به جاي فصل هاي آينده به دهه آينده توجه كند.
• اغلب سرمايه داران مايلند ظرف سه تا شش ماه نتايج سرمايه گذاري خويش را مشاهده كنند. چطور شما انتظار داريد كه مديران يك دهه تمام آن ها را منتظر نگه دارند؟
البته طبيعي است كه اهداف كوتاه مدت هم مهم هستند. اما بسياري از مديران در برداشت از نقش خود دچار اشتباه شده اند و اين مسئله موجب نادرستي فعاليت هاي آن ها مي شود. آنان فراموش كرده اند كه تنها موظف به رسيدگي به امور سهامداران نيستند و بايد به ارزش هاي مشتريان و جامعه نيز توجه كنند. سرمايه گذاراني كه احساس مسئوليت مي كنند نيز به غير از سهام به چيزهاي ديگري هم توجه نشان مي دهند.
• بيش از ۲۰۰ شركت آمريكايي مجبور شدند طي سال گذشته ميلادي بيلان خود را تصحيح كنند. آيا كاپيتاليسم آمريكايي امروز با يك بحران اخلاقي روبه روست؟
رسوايي هاي اخير موجب شده اند تا تمامي مديران فعاليت هاي داخلي، كنترل ها و سهام شركت ها را يك بار ديگر با دقت مورد بازبيني قرار دهند. موج رسوايي ها نوعي پيغام بيداري براي همه ما بود و از اين منظر كاملا مثبت و مفيد واقع شد.
• كنگره ايالات متحده مجموعه اي از قوانين خاص را به اين منظور تصويب كرده كه به «قانون ساربنس ـ آكسلي» معروف شده است. آيا اين كار براي غلبه بر بحران بي اعتمادي كفايت مي كند؟
مجموعه قوانين فوق در كنگره به اتفاق آرا به تصويب رسيد. دستيابي به چنين اكثريتي در مورد يك قانون به ندرت اتفاق مي افتد. همه در كنگره شعار مي دادند كه «بايد كاري انجام دهيم» و در اين مورد با شدت بحث شد.
•  آيا اقدامات دولت صرفا تدابيري تشريفاتي و باري به هر جهت نبود؟
روشن است كه بايد كاري انجام مي شد. اما ما حالا تحت اين خطر قرار گرفته ايم كه بيش ازحد دستورالعمل و قانون ارائه مي شود.
• از جمله اهداف قوانين جديد بازگرداندن اعتماد سرمايه گذاران نسبت به بيلان و حسابداري شركت هاست. در اين مقوله چه اشتباهاتي در قانون ديده مي شود؟
من در اين زمينه چيز بدي نمي بينم. اين كه گفته مي شود هم روساي هيات مديره ها و هم مديران مالي بايد حساب پس بدهند نيز به اعتقاد من خواسته درستي است. ماهيت قضيه حاكي از گام نهادن در مسير صحيحي است. اما پيشنهادهايي وجود دارد كه براساس آن ها سعي مي شود سير تا پياز شركت ها و تمام جزييات آن ها افشا گردند. حركت به چنين سمتي تنها موجب پديد آمدن دادرسي هايي سطحي و بي ارزش مي شود، دادرسي هايي كه حتي در گذشته هم تعداد آن ها بيش از حد لازم بوده است. همچنين اين خطر وجود دارد كه با رشد فزاينده دستورالعمل ها مسئله ريسك از سيستم هاي موجود گرفته شود. اما زندگي تجاري نيازمند ريسك پذيري است. برخي مواقع آدم ها اشتباهاتي را انجام مي دهند. نبايد از هر اشتباهي نتيجه گرفت كه عامل آن متقلب و دروغگوست.
• قانونگذاران هم به خاطر يك يا دو اشتباه قانون جديد را تصويب نكرده اند. آن ها شاهد بودند كه تعداد بسيار زيادي «اشتباه» به صورت مخفيانه انجام شدند.
با اين حال افزايش كنترل ها روح فعاليت در شركت ها را از بين مي برد. بدون آنكه افراد خود تصميم بگيرند، ريسك كنند و اشتباه نمايند، نمي توان اقتصاد را رشد داد.
• اما اقتصاد و به خصوص بازار بورس به اعتماد نياز دارند و پس از رسوايي هاي اخير ديگر اعتماد چنداني باقي نمانده است.
طبيعتا اصلاحات ضروري بود. هدف اصلي هم ايجاد اعتماد است. اما دستورالعمل ها به خودي خود اعتماد ايجاد نمي كنند. وقتي آن ها به لباسي تبديل شوند كه پوشيدن آن اجباري است، ديگر تحركي در اقتصاد باقي نخواهد ماند.
• مطابق روال معمول شركت هاي آمريكايي شما در شركت هيولت پاكارد هم سمت رئيس هيات مديره را داريد و هم رئيس شوراي نظارت بر شركت هستيد. چرا مخالف تفكيك روشن مديريت و نهاد نظارتي هستيد؟
در اين جا هم ما بايد محتاط باشيم. علت چنين كاري در همه شركت ها يكي نيست. بسياري از آمريكايي ها خواهان مستقل بودن شوراهاي نظارت بر شركت ها هستند. اما به عنوان مثال اين كار در شركت هاي آلماني اصلا امكان پذير نيست، زيرا بسياري از اعضاي شوراهاي نظارت توسط پرسنل شركت انتخاب مي شوند. در شركت هيولت پاكارد تمام اعضاي شوراي نظارت به جز من از خارج از شركت آمده اند. همچنين شوراي نظارت سه بار در سال بدون حضور من تشكيل جلسه مي دهد. هر يك از اعضاي شورا مجاز است از هر كارمند، مشتري و يا حسابداري پيرامون هر موضوعي كه بخواهد استعلام كند. آن ها نيز همين كار را انجام مي دهند. تمامي اطلاعات چه خوب، چه بد و چه آزاردهنده همگي روي ميز ما قرار مي گيرند.
• بسياري از سهامداران از ذهنيت خودخواهانه مديران انتقاد مي كنند. برخي مديران با وجود ناتواني در عملكرد خويش مبالغ كلاني به جيب مي زنند و چنين چيزي خشم سهامداران را برمي انگيزد. آيا مديران بيش از از حد طماع هستند؟
003635.jpg
عكس دوران كودكي

طبيعتا در مورد شركت هاي تيكو، انرون و ورلدكام مثال هاي باورنكردني اي وجود دارند كه همه ما را شوكه نموده اند. حقوق مديران هيچ ارتباطي با تحولات سهام و شاخص هاي شركت ها نداشته اند. درآمدهاي مديران در گذشته داراي سقف خاصي نبوده اند.
• چه معيارهايي را براي ارزيابي درستي يا نادرستي حقوق مديران بايد در نظر گرفت؟
من طرفدار سيستم مستحكمي هستم كه در آن حقوق يك كارمند تازه كار با حقوق رئيس هيات مديره به طريقي ارتباط داشته باشد. ما در شركت داراي حقوق هاي ثابت هستيم و هر يك از پرسنل متناسب با فعاليت هاي خويش مي تواند پاداش هايي را هم دريافت كند. به عنوان مثال من خودم حقوق ثابتي معادل يك ميليون دلار در ماه دارم. همين مقدار هم بابت سود سهام دريافت مي كنم. البته بخش مربوط به سود سهام در حال حاضر قابل توجه نيست.
• اختلاف ميان حقوق پايه و حقوق مديران عالي طي سال هاي گذشته رشد زيادي داشته است. بعضا شاهد بوده ايم كه صد ميليون دلار حقوق پرداخت شده. آيا چنين تحولي درست بود؟
خير، قطعا اشتباه بود. حقوق مديران به خصوص در آمريكا طي ده سال گذشته با سرعتي بيش از حد رشد كرده اند. در مورد نامعقول بودن سرعت چنين روندي هيچ كس ترديد ندارد. اين روند نوعي بمب اجتماعي را نيز در دل خود نهفته دارد.
• برخي پيشنهاد مي كنند بايد سقف خاصي براي حقوق مديران در نظر گرفت. به عنوان مثال گفته مي شود نبايد حقوق مديران از ده ميليون دلار فراتر رود. نظر شما چيست؟
بهتر است اين كار به بازارها واگذار شود. من معتقدم سرمايه گذاران سرمايه خويش را از شركت هايي كه پول هايشان را به شكلي بدون بازده صرف پرداخت حقوق هاي كلان مي نمايند، خارج مي كنند.
• اعتماد شما به سرمايه گذاران قابل احترام است. اما كسي نيست طرح هاي گسترده اي را كه براي پولدار شدن همكاران شما در شركت ها مد نظر است، كنترل كند.
در بسياري از شركت ها اعطاي سهام به عنوان يك روش پاداش دادن بدون خرج به كار گرفته مي شود. اكنون بايد شركت ها تلاش كنند سهام به شكل صحيح و منطقي خرج شود. اعطاي آن ها بايد متناسب با فعاليت هاي افراد صورت گيرد. اين كار بسيار مهم است، حتي مهم تر از آنكه به شركت ها توصيه شود تمام تحولات سهام خود را در بيلان ها ثبت كنند.
• شركت شما يك شركت جهاني با ۱۴۰ هزار نفر پرسنل است. چطور مي توانيد شرايطي را ايجاد كنيد كه مطمئن شويد در همه جا واقعا استانداردهاي اخلاقي رعايت مي شوند؟
ما از نام نيك و شهرت شركتمان سود مي بريم. لذا طي تمام جلساتي كه با پرسنل داشته ام از ارزش هاي شركت سخن رانده ام. ما در ۱۴۰ كشور حضور داريم. پرسنل ما بايد به كساني كه مي خواهند ارزش هاي شركتمان را پياده كنند ياري برسانند. بايد هر يك از كارمندان به تنهايي بتواند مشكلات را به شكلي روشن بيان كند. ما سياست درهاي باز را دنبال مي كنيم. يك شماره تلفن داريم كه تمام پرسنل شركت مي توانند با آن تماس گرفته و بدون ذكر نام خويش نظرات و انتقادهايشان را بگويند. آنان مي توانند در شبكه رايانه اي داخلي شركت پيغام بگذارند و مستقيما به من تلفن بزنند.
• چه تعداد از همكاران شما تا به حال نسبت به وضعيت موجود در شركت هشدار داده و اعلام خطر كرده اند؟
فقط چند نفر از آن ها. در چنين مواقعي ما مستقيما انتقادات و هشدارها را بررسي مي كنيم و در صورت نياز از انتقادات صورت گرفته نتيجه گيري هايي را هم به عمل مي آوريم.
منبع: اشپيگل

بخش پاياني
داستان نفت عراق
003640.jpg
به باور اقتصاددانان آمريكايي وقوع يك جنگ كوتاه مدت توام با موفقيت چرخه اقتصادي كشور را به حركت درخواهد آورد و بيكاري را كاهش خواهد داد. اما اگر اين رويارويي به درازا بكشد ركود بر اقتصاد آمريكا حاكم خواهد شد. هر چند بوش و ديگر اعضاي كابينه عنوان مي كنند كه هدف آنها از جنگ با عراق چنگ اندازي بر منابع نفت آن نيست اما لاورنس ليندسي، مشاور اقتصادي رئيس جمهور چندي قبل به طور تلويحي به اين مسئله اشاره كرد: «اگر حكومت عراق تغيير كند روزانه بين سه تا پنج ميليون بشكه نفت خام اضافي به بازار عرضه خواهد شد. پس آتش افروزي به نفع اقتصاد است». فرستاده ويژه آمريكا در امور عراق خود گواه ديگري براي اهداف مغرضانه ايالات متحده است: زلماي خليل زاد، ۵۱ ساله افغاني تبار آمريكايي و متخصص در امور نفت. وي در سال ۱۹۹۶ نقش بسزايي در امضاي قرارداد احداث خط لوله جهت انتقال نفت و گاز درياي خزر به پاكستان از طريق افغانستان بين شركت يونوكال و رژيم طالبان داشت. اما با انصراف طالبان از انجام اين پروژه خليل زاد نسخه ملاعمر و همدستانش را پيچيد و اكنون فراهم كردن امكان بهره برداري از ميادين عظيم نفتي عراق در دستور كار زلماي خليل زاد قرار دارد.
هر چند آمريكا به عنوان ابرقدرت جهان و كشوري كه هزينه هاي نظامي آن بيشتر از مجموع بودجه هاي دفاعي هفت كشور صنعتي ديگر است هم اينك بر روي موضوع عراق، نابودي صدام و دستيابي به منابع زيرزميني آن متمركز شده، بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه اگر قصد او توسعه قدرت نيست بايد به ديگر قدرت هاي جهان احترام بگذارد. زيرا اگر چه بدون ايالات متحده كاري پيش نمي رود اما با وضعيت كنوني اين كشور هيچ كاري به سرانجام نمي رسد. با اين همه جورج بوش خود را براي رويارويي با بدترين شرايط مجهز كرده است. در صورت وقوع جنگ و تحت فشار قرار گرفتن صدام حسين به طور قطع چاه هاي نفت منطقه مانند جنگ خليج به آتش كشيده خواهند شد. بنابراين واشنگتن در پي يافتن متحدين فوري براي تامين انرژي مورد نياز خود است. روسيه اولين گزينه آمريكايي ها است. زيرا مسكو اين آمادگي را دارد تا جانشين بزرگ ترين انبار نفت جهان يعني عربستان سعودي شود. اما اين بار نيز ولاديمير پوتين قصد ندارد همچون گذشته بدون گرفتن امتياز از واشنگتن دست آنها را براي يورش به بغداد باز بگذارد. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر روسيه همكاري خود در جنگ با تروريسم و موافقت با لشگركشي آمريكا به افغانستان را مشروط به اين كرد كه ايالات متحده سركوب مبارزان چچني را حق مسلم مسكو و جزيي از برنامه «جنگ با ترور» بداند كه البته اين توافق حاصل شد. امروز هم كرملين و هم كاخ سفيد به شدت به داشتن شريكي راهبردي در حوزه انرژي نيازمندند. روسيه در نظر دارد نفت خام خود را به مقدار زياد به آمريكا بفروشد و در مقابل از كمك هاي ميلياردي اين كشور در بازسازي صنعت نفت خود بهره مند شود. به علاوه قرار است خط لوله اي به طول ۲۵۰۰ كيلومتر توسط چهار شركت بزرگ نفتي روسيه تا سال ۲۰۰۶ احداث شود. از طريق اين خط لوله طلاي سياه از حوزه هاي نفتي منطقه سيبري به بندر مورمانسك واقع در ساحل درياي بارنتس انتقال يافته و از آنجا به ايالات متحده صادر مي شود. اين مسير كوتاه تر از راه خليج فارس است. با اين حال اگر مسئله ۸ ميليارد دلار بدهي صدام به مسكو بابت خريد سلاح حل شود و دولتمردان واشنگتن نيز تضمين كافي در خصوص سهم روسيه از منابع نفت عراق در آينده بدهند به طور قطع پوتين با جنگ موافق خواهد بود. علت سهم خواهي روسيه كاملا مشخص است: اقتصاد اين كشور به قطرات نفت بستگي دارد. سقوط شديد بهاي نفت در بازار جهاني به سرعت اقتصاد روسيه را در بحران فرو مي برد. ضمن آنكه بازسازي حوزه هاي نفتي سيبري تنها وقتي توجيه اقتصادي مي يابند كه نفت ارزان قيمت عراق به وفور جريان نداشته باشد.
گزينه دوم ايالات متحده براي تأمين انرژي خود منطقه درياي خزر است. منطقه اي كه در نزديكي چين كمونيستي با آن حجم بالا و روزافزون مصرف انرژي قرار دارد. در اين نقطه از جهان همواره بازي با نفت حكم بازي با آتش را داشته است. اما آمريكا اين اواخر كوشيده تا بر اين منطقه مسلط شود. علت، منابع عظيم نفت و گاز آن است. از چندي قبل اجراي پروژه احداث خط لوله باكو ـ تفليس ـ جيحان به طول ۱۶۰۰ كيلومتر آغاز شده اما كارشناسان امر معتقدند كه اين پروژه ۳ ميليارد دلاري به هيچ رو توجيه اقتصادي ندارد. با اين حال واشنگتن بر اتمام آن تا سال ۲۰۰۵ تأكيد دارد. ايالات متحده نيك مي داند كه گزينه هاي فوق هيچ يك در حال حاضر اهميت عراق را ندارند. تنها از بندر البكر واقع در ۲۰ كيلومتري جزيره فاو روزانه ۸۰۰ هزار بشكه نفت خام و تقريبا معادل نصف آن مقداري كه سازمان ملل در چارچوب برنامه «نفت در برابر غذا» اجازه صادرات داده، به طور قاچاق خارج مي شود. و اين تنها قطره اي از درياي نفت عراق است كه در آينده امكان صدور خواهد يافت. هم اينك ميليون ها متر مكعب گاز در ميدان هاي نفتي مي سوزند و به هوا مي روند حال آنكه مي توان با ساخت تأسيساتي از هدر رفت اين ماده گرانبها جلوگيري و از آن استفاده بهينه كرد و اين ميسر نمي شود مگر با لغو تحريم هاي بين المللي. هنري كيسينجر مي گويد: «نفت بسيار ارزشمندتر از آن است كه بتوان آن را به دست اعراب واگذاشت. » بي ترديد اين قاموس آمريكايي است و جورج دبليوبوش نيز از آن مستثني نيست.
خانواده صدام حسين نشسته :  حلا دخترصدام و ساجده همسرش ايستاده فرزندان و همسرانشان (۱۹۹۱)

نوبليست هاي اقتصاد
داگلاس سي نورث
003630.jpg
ابوالفضل محمدي
داگلاس نورث در سال ۱۹۲۰ ميلادي در بيمارستان كمبريج واقع در ماساچوست ديده به جهان گشود. به خاطر شغلي كه پدرش داشت و مدير يك شركت بزرگ بيمه عمر بود خانواده داگلاس مجبور بودند همواره در نقاط مختلف نقل مكان كنند. آنها نخست در كانتيكات و سپس به اوتاوا در كانادا رفتند. بعدها به اروپا مهاجرت كردند و در همين ايام بود كه داگلاس تحصيلات ابتدايي را در مدرسه اي در لوزان سوئيس آغاز كرد. ولي عملا اين دوره را در اوتاواي كانادا پيگيري كرد و سپس براي گذراندن دوره راهنمايي وارد مدرسه اي خصوصي شد. با عزيمت دوباره پدر داگلاس به آمريكا او تحصيلات را در مدرسه اي خصوصي در نيويورك و لانگ آيلند ادامه داد. دوره متوسطه را در والينگ فورد Walling Ford كانتيكات به پايان برد. داگلاس به عكاسي علاقه فراوان داشت و در چندين جشنواره داخلي و بين المللي جوايز ارزنده اي دريافت كرده بود.
زماني كه نوبت ورود به دانشگاه فرا رسيد، داگلاس در امتحانات دانشگاه هاروارد برگزيده شد و درست همان هنگام پدرش به رياست اداره بيمه عمر سان فرانسيسكو منصوب شد. از آنجايي كه داگلاس دوست نداشت از خانواده دور باشد به دانشگاه كاليفرنيا در بركلي Berkely رفت. در اين دانشگاه بود كه داگلاس با عقايد ماركسيسم آشنا شد و زندگي فكري او متحول شد. از اين رو در سال ۱۹۴۱ ميلادي زماني كه هيتلر به شوروي يورش برد در حالي كه همه به دليل تفكرات كمونيستي طرفدار جنگ بودند، داگلاس به جمع دانشجويان صلح طلب پيوست.
با تشديد جنگ داگلاس كه به تازگي از بركلي فارغ التحصيل شده بود به خاطر عقايد ضدجنگ به كشتيراني بازرگاني پيوست و مسئول ناوبري كشتي شد. ادامه جنگ به داگلاس اين فرصت را داد تا طي ۳ سال مسافرت دريايي به نقاط مختلف مطالعات خود را پيگيري نمايد. در خلال همين مطالعات بود كه داگلاس تصميم گرفت اقتصاددان شود.
با پايان جنگ در سال ۱۹۴۵ ميلادي داگلاس به دانشگاه بركلي بازگشت و رشته اقتصاد را انتخاب كرد. پس از به پايان رساندن تحصيلات خود در مقطع كارشناسي، داگلاس در دانشگاه واشنگتن واقع در سياتل مشغول به كار شد و در مدت سه سال نيز پايان نامه دوره كارشناسي ارشد را در زمينه تاريخ بيمه عمر در آمريكا ارائه كرد و موفق به اخذ بورسيه دوره دكترا از شوراي تحقيقات علوم اجتماعي شد. با عزيمت به دانشگاه كلمبيا در سمينارهاي دكتر رابرت مرتون Robert Merton در زمينه جامعه شناسي حضور يافت. و سپس به اقتصاد سياسي روي آورد و نخستين مقاله خود را تحت عنوان نظريه موقعيت جغرافيايي و رشد اقتصادي منطقه اي «در نشريه اقتصاد سياسي» منتشر كرد كه در نهايت به ارائه نظريه معروف رشد اقتصادي انجاميد. در سال ۱۹۵۶ به عنوان استاد تحقيقات اداره ملي تحقيقات اقتصادي آمريكا دعوت به كار شد. نتيجه چندين سال مطالعات و تحقيقات دكتر داگلاس نورث در اين اداره او كتاب «رشد اقتصادي آمريكا از سال ۱۶۹۰ تا ۱۸۶۰» را به رشته تحرير درآورد كه نخستين اثر علمي او به شمار مي رفت. از سال ۶۶ - ۱۹۶۶ ميلادي او تصميم گرفت مطالعات خود را از محوريت آمريكا به تاريخ اقتصاد اروپا تغيير دهد. در همين ايام از او دعوت شد به ژنو برود و به جمع اساتيد دانشكده فورد بپيوندد. «تغييرات بنيادي و رشد اقتصادي آمريكا» و «قيام جهان غرب: تاريخ اقتصادي جديد» عناوين كتبي است كه دكتر نورث پس از سال ها تلاش و تحقيق در ژنو منتشر كرد. اما دكتر نورث براي معرفي چارچوب تحليلي جديدي كه بتواند علل رشد اقتصادي ضعيف آن دوران را نمايان سازد، مي بايست مدلي از اقتصاد سياسي را ارائه مي كرد تا مشخص مي شد رابطه ايدئولوژي افراد با تصميمات آنها در زمينه هاي اقتصادي چيست. در راستاي تلاش براي كشف اين حقيقت به آمريكا بازگشت و تصميم گرفت از اساتيد ديگر كمك بگيرد.
۳۳ سال از تحقيقات و مطالعات دكتر نورث گذشت اما او همچنان از سعي و تكاپو خسته نشد. سال ۱۹۸۳ ميلادي از دانشگاه واشنگتن به دانشگاه سن لوئيس رفت تا از تجربيات دانشمندان علوم سياسي و اقتصادي بهره مند شود. نتيجه اين كار به تاسيس مركز مطالعات اقتصادي، سياسي انجاميد كه از مراكز تحقيقاتي خلاق آمريكا به شمار مي رود. دكتر نورث نخستين نتايج بررسي هاي خود را سرانجام در سال ۱۹۹۰ ميلادي در كتابي به نام «عملكرد اقتصادي» ارائه كرد. دكتر نورث توضيح داد كه چرا ايدئولوژي هايي مانند كمونيسم مي توانند بر تصميمات مردم و يا عملكرد اقتصاد يك كشور تاثيرگذار باشند. اما شناخت ايدئولوژي ها بدون درك نحوه يادگيري ذهن و انتخاب گزينه ها در فكر ميسر نمي شود. لذا دكتر نورث از سال ۱۹۹۰ به بعد درصدد برآمد به اين مسئله بپردازد. به عقيده دكتر نورث يافتن پاسخ سوالاتي مانند «چگونگي انتخاب گزينه هاي مختلف» براي پيشرفت در علوم اجتماعي نقشي اساسي دارد. به گفته خود دكتر نورث يافتن سوالاتي از اين قبيل مستلزم سال ها زمان است.
بنياد نوبل در سال ۱۹۹۳ ميلادي دكتر نورث را به همراه دكتر فاگل به خاطر تحقيق در زمينه تاريخ اقتصادي با به كارگيري تئوري اقتصاد و شيوه هاي كمي به منظور توضيح تغييرات اقتصادي و سازماني به عنوان برندگان جايزه اقتصاد انتخاب و معرفي كرد.

حاشيه اقتصاد
• قيمت پايين بنزين
003625.jpg

قيمت پايين بنزين در ايران باعث عدم تمايل به جايگزيني گاز طبيعي است. بهاي سوخت CNG در اكثر كشورهاي اروپايي به طور متوسط ۵۰ درصد از بنزين كمتر است. به گزارش قلم سبز ايران، يكي از مزاياي بزرگي كه باعث توسعه سوخت CNG شده قيمت بسيار اندك آن نسبت به ساير سوخت هاي رايج است.
براساس اين گزارش در ۱۲ كشور اروپايي كه از اين سوخت استفاده مي كنند، بهاي گاز طبيعي ۲۰ تا ۶۰ درصد از بنزين كمتر بوده كه اين اختلاف قيمت، ناشي از تفاوت در قيمت فرآورده ها و همچنين ميزان ماليات مربوط به سوخت است. به عنوان مثال در كشور مالزي، بهاي سوخت گاز ۵۰ درصد كمتر از بنزين است كه به طور متوسط استفاده از گاز طبيعي ساليانه باعث ۵۰ درصد كاهش در زمينه سوخت براي مالك خودرو مي شود. اين گزارش حاكي است در كشورهاي اروپايي ماليات سوخت و در نتيجه قيمت آن بالاست و استفاده زياد از سوخت داراي صرفه اقتصادي نيست. اين در حالي است كه در ايران به دليل قيمت پايين سوخت، مصرف بالا بوده و تمايل چنداني به جايگزيني بنزين با گاز طبيعي ديده نمي شود.

• زباله به جاي نفت
سوخت توليد شده از راكتور مبدل مواد زائد و زباله به عنوان سوخت در آمريكا عرضه مي شود. به گزارش رويترز، رئيس كمپاني ماشين سازي «Northco» از فرآيند ساخت يك راكتور توسط اين كارخانه خبر داد كه از مواد زائد سوخت توليد مي كند و تا آخر ماه مارس بهره برداري و عرضه مي شود. هامريك اعلام كرد: «اين دستگاه كه «WVU» نام دارد نخست در تجهيزات كارخانه اي اين شركت مورد آزمايش قرار گرفته و سپس براي استفاده در موتورهاي ديزلي امتحان مي شود. »
وي گفت: «اين سوخت كاملا مستقل از مواد نفتي است و قابليت رقابت با نفت و بنزين عرضه شده از «اكسون» و «شورون» را خواهد داشت. »

• ماليات ۲۲ ميليارد توماني از خودروها
درآمد دولت از محل ماليات اتومبيل به ۲۲ ميليارد تومان رسيد. آمار ارائه شده از سوي سازمان امور مالياتي نشان مي دهد كه در سال گذشته دولت ۲۲ ميليارد و ۹۰ ميليون تومان از محل ماليات متعلق به شماره گذاري اتومبيل هاي جديد درآمد كسب كرده است. اين در حالي است كه ميزان درآمدهاي حاصل از شماره گذاري اتومبيل در سال گذشته نسبت به مدت مشابه سال قبل ۸/۳۶ درصد افزايش يافت.
رشد قابل توجه ماليات هاي حاصله از محل شماره گذاري اتومبيل به دليل افزايش قابل توجه توليد خودرو در كشور بوده است. آمار رسمي نشان مي دهد به طور متوسط هر روز بيش از ۲ هزار خودروي سواري در كشور شماره گذاري مي شود.

• تسخير عراق
در يك ماه آتي افزايش توليد نفت عربستان سعودي و امكان انتقال مستقيم نفت از خليج فارس به بنادر آمريكا قيمت نفت خام را كاهش مي دهد. آسوشيتدپرس به نقل از تحليلگران صنعتي ضمن اعلام اين مطلب افزود: «عربستان سعودي عمده صادركننده نفت اوپك از توان اضافي ظرفيت توليد تا بيش از ۵/۱۰ ميليون بشكه در روز در صورت حمله آمريكا به عراق خبر داده است كه اين رقم ۲ ميليون بشكه در روز بيش از ميزان تعيين شده از سوي آژانس بين المللي انرژي است. »
برپايه اين گزارش، اين خبر قيمت هاي جهاني نفت خام را بعد از يك ركورد افزايش ۱۲ ساله در آمريكا كاهش داد. آسوشيتدپرس از ديگر عوامل كاهش بهاي نفت خام را عدم ورود نفت خام توليد شده در ماه ژانويه به بازار و افزايش توليد روزانه نفت ونزوئلا به ۴/۱ ميليون بشكه از ۶۰۰ هزار بشكه در روز ذكر مي كند.
003645.jpg

• نمايش خودرو در ۳۰ ايالت آمريكا
افزايش ۲۰ درصدي قيمت بنزين در آمريكا بازار عرضه خودروهاي سوخت سلولي و تجديدپذير را گسترش داد. به گزارش «وايرد نيوز» از فيلادلفيا، افزايش ۲۰ درصدي قيمت بنزين در هفته اخير نگراني بوش از ركود اقتصادي در آمريكا را افزايش داد. از سوي ديگر اعتراض به حمله نظامي اسرائيل روز دوشنبه منجر به توقف ۳۰ روزه صادرات نفت از عراق به آمريكا شد كه اين ميزان معادل قطع ورود ۶۰۰ هزار بشكه در روز به اين كشور است. برپايه اين گزارش، رئيس جمهور آمريكا براي كاهش هرچه بيشتر وابستگي اين كشور به نفت، تسهيلات سازندگان و خريداران خودروهاي سوخت هاي تجديدپذير را افزايش داده و در هفته جاري در ۵۲ منطقه ۳۰ ايالت اين كشور از اقدام براي برپايي نمايشگاه معرفي آخرين مدل هاي خودروهاي دوگانه سوز (گازي ـ برقي) سوخت سلولي، گاز طبيعي و اتانولي استقبال كرد. برپايه اين گزارش، در اين ايالات آخرين مدل هاي اين خودروها با برآورد نازل ترين قيمت ممكن براي آنها براي فروش عرضه شدند. در چارلستون (غرب ويرجينيا) براي خريداران و علاقه مندان موقعيت اجاره خودروهاي دوگانه سوز (برقي ـ بنزيني) كه ۵۰ مايل را فقط با يك گالن در اتوبان طي مي كنند، فراهم شد.

اقتصاد
ادبيات
ايران
جهان
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |