تاپي زماني با حضور در پارلمان فرانسه تبديل به يكي از بانفوذترين چهره هاي اروپا شده بود و از حمايت مستقيم حزب سوسيال دموكرات بهره مي جست
علي فولادي
هرگز توجه كرده ايد تيم هاي نيلي پوش هميشه شرايط دشواري را تجربه كرده اند؟ منچسترسيتي يكي از آنها است كه از حيث اعتبار هيچ كاستي نسبت به همشهري پرافاده اش، يونايتد ندارد، ولي با وجود استفاده از چند بازيكن ارزشمند از هدف اصلي يعني به دست آوردن جواز راهيابي به جام يوفاي سال بعد اندكي فاصله گرفته و يا ناپولي كه به بهانه موقعيت جغرافيايي خاصش يكي از پرطرفدارترين ها به شمار مي رود ولي در انتهاي جدول دسته دوم نيز از وضعيت مناسبي برخوردار نيست و از رفت و آمد مدير و مربي هاي جديد رنج مي برد. در آلمان نيز مونيخ ۱۸۶۰ چنين حكايتي دارد و سال ها گذشت تا اين تيم قديمي با قدمتي فراتر از بايرن، از دسته هاي پايين تر نجات يافت و سپس به هر زحمتي در دسته اول ماندگار شد و اين فصل نيز بعيد به نظر مي رسد مقام شايسته اي به آنها برسد. اما داستان نيلي پوش هاي امسال فقط محدود به اين سه تيم نمي شود. در فرانسه و در ليگ شاداب لوشامپيونا كه تيم هاي زيادي با قدرت يكسان حضور دارند، يك تيم نيلي پوش از جنوب فرانسه با نام آشناي المپيك مارسي، طلسم را شكسته و تا هفته پيش با وجود مدعيان آماده اي مثل پاري سن ژرمن، موناكو، اوسر و ليون بر صدر تكيه زده بود تا خاطرات باشكوهي از گذشته مثل روزهاي فراموش نشدني قهرماني در اروپا زنده شود و در و ديوارهاي تاريخي بندر و آن رستوران هاي آشنا كه مانند ناپولي براي عشق هميشگي به نماينده خود در فرانسه، به رنگ آبي آسماني تزئين شده، رنگ و بويي ديگر بگيرد و حالا مرداني گرد آمده بر ميزهاي چوبي رستوران هاي قديمي كه ده سال پيش به عشق تماشاي جادوگراني مثل انزو فرانچسكولي، كريس وادل و اريك كانتونا به ورزشگاه ولودروم مي رفتند به جوانان پرشوري خيره مي شوند كه هيجان زده از هر پيروزي، آنجا را قرق مي كنند و با حرارتي دوچندان بر ميزهايي مي كوبند كه از فرط رطوبت، شكاف هايي به نشانه فاصله ده ساله اين دو نسل برداشته اند.
اين احساس عميق را مي توان در ميان مردمان خونگرم هر شهر بندري ديگر چون نيوكاسل، گلاسكو، ناپل، ليورپول و روتردام يافت كه اتفاقا ذوق فراواني در جشن و پايكوبي دارند و به علت مجاورت هميشگي با آب، تشكيل دهنده اصلي هسته فرهنگ هر سرزمين محسوب مي شوند و از اين روي به موجب اصيل تر دانستن خود، حس جاه طلبي و برتري جويي بيشتري در وجودشان موج مي زند و در اين راه فوتبال و رويارويي هاي باشگاهي با مناطق ديگر به ويژه پايتخت مي تواند فرصتي براي بروز احساساتشان باشد. آن چنان كه قصه هايي از اين دست از تقابل المپيك مارسي برخاسته از ايالتي به نام پروونس كه تركيبي از فرهنگ ايتاليا، كورس و شمال آفريقا است به مانند رويارويي سنتي بارسلونا به عنوان نماينده كاتالونيا با پايتخت نشين هاي رئال مادريد، بارها شنيده شده است.
المپيك مارسي در سال ۱۸۹۸ توسط گروهي از دانشجويان تاسيس و پيش از جنگ جهاني پاتوقي شد براي بازيكنان آفريقايي با افكاري بلندپروازانه مانند احمدبن بلا، رئيس جمهور سال هاي بعد الجزاير. اما اين بازيكنان موفقيتي براي باشگاه به ارمغان نياوردند و طرفداران براي جشن اولين قهرماني تا سال ۱۹۳۶ به انتظار نشستند. اين افتخار تا به امروز هفت مرتبه ديگر تكرار شده و در اين مدت يك سوئدي به نام گونار اندرسون با به ثمر رساندن يكصد و شصت و نه گل در سياهه بزرگان دست نيافتني قرار گرفته است. ضمنا بايد به دو فصل ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲ نيز اشاره داشت و بر آنها به عنوان يكي از باشكوه ترين روزهاي المپيك انگشت نهاد. اين سال ها براي مارسي به «Epoque Belle»، روزگار زيبا، تعبير شده كه متاسفانه چندان دوامي نيافت و سال هاي پس از آن المپيك هرگز در ميان بزرگان جايگاهي شايسته دست و پا نكرد تا در سال ،۱۹۸۵ مردي خوش سيما و ثروتمند، رياست باشگاه را بپذيرد و در اين ميان جذابيت هاي ظاهري و شخصيتي در كنار شعارهاي مسحوركننده اش، علتي براي توجه نكردن به اصليت پاريسي او و آغاز دوراني طلايي باشد. با مديريت تاپي و جذب ستاره هايي رويايي مثل كارل هاينس فورستر آلماني و كارلوس موزر برزيلي و ژان تيگانا، باشگاه وجهه اي مقبول در سرزمين گل يافت تا رئيس جديد براي هواداران دوآتشه كه به دو دسته اصلي اولتراها و يانكي ها تقسيم مي شدند، به بتي بي جانشين مبدل شود.
اين طرفدارها به كمك مثلث سحرآميز (Le Trio) magique وادل، پاپن و عبدي پله آمدند تا سرانجام در ،۱۹۸۹ اولين عنوان قهرماني طي هفده سال اخير به دست آيد. باشگاه با اسكناس هاي تاپي كه هرگز مشخص نشد از كجا سرچشمه مي گيرد، ثروتمندتر مي شد و بازيكناني بزرگ از سراسر فرانسه و اروپا يكي يكي گرد مي آمدند تا از شروع دهه نود به بعد، فرانسه تحت سلطه كامل فسي ها (Phoceen)، لقب مردم مارسي، قرار گيرد. در ،۱۹۹۱ افسانه اروپايي باشگاه نيز آغاز شد. المپيك در مرحله نيمه نهايي جام باشگاه هاي اروپا به غول ايتاليايي، آث ميلان و انبوهي از نابغه هاي اين تيم برخورد كرد ولي به لطف پاس بي نظير كريس وادل و گلزني ژان پي ير پاپن ملقب به «پاپا» ديدار رفت را با تساوي يك بر يك به پايان رساند تا در بازي برگشت با گل پيروزي بخش وادل، غول از سر راه برداشته شود.
با غلبه بر روسونري، مارسي به ديدار نهايي با ميزباني باري ايتاليا راه يافت تا فرانسه براي اولين بار نماينده اي در چنين فينال باشكوهي داشته باشد و با شور و اشتياقي وصف ناشدني به استقبال آن بشتابد.
اما اين احساس در انتهاي ديدار به سردي گراييد و حريف يوگسلاو، ستاره سرخ بلگراد با كمك بازيكناني چون ميهايلوويچ، پروسينچكي، بوبان و داركو پانچف و يك بازي سراسر تدافعي، همه چيز را به ضربات پنالتي خلاصه كرد تا مارسي به دنبال هدر رفتن ضربه مانوئل آموروس ناباورانه شكست را بپذيرد و اولين فينال اروپايي با مديريت فني فرانتس بكن باوئر به خاطره تلخي بدل شود.
در سال ۹۲ نيز موفقيتي حاصل نشد تا در سال بعد، ۹۳ رويا رنگ حقيقت به خود بگيرد و باشگاه و سرمربي كهنه كارش، ريموند گوتالز بلژيكي با جذب يكي دو ستاره ارزشمند مثل رودي فولر، فابين بارتز، ديديه دشان، مارسل دزايي و آلن بوكسيچ جام قهرماني اروپا را در آغوش بگيرد. پيش از ديدار نهايي، فابيو كاپلو، مربي آن روزهاي ميلان، با نيت اميد دادن به هواداران باشگاه، متعهد شد انتقام دو سال گذشته را خواهد گرفت و از اين رو جنگ رواني گسترده اي را آغاز كرد ولي همه چيز با جمله گوتالز پير كه از فرط كهولت، چشم هايش را به زحمت باز نگه مي داشت، فيصله يافت. «به اين مرد جوان درس هاي زيادي خواهم آموخت. آن چنان كه موفقيت هاي آتي خويش را مديونم باشد. »
همين طور هم شد و مارسي با اقتداري كامل در مالكيت توپ، مسابقه را با تك گل تماشايي باسيل بولي سيه چرده به سود خود پايان برد تا از آن پس پايكوبي بر روي آب هاي مديترانه و كشتي خصوصي تاپي و يا نزد مردم عادي در كنار سواحل رودخانه رون، Rhone، قطع نشود.
اما روزهاي خوش مثل هميشه كوتاه بود و پرونده اي قطور در رابطه با رشوه دهي تاپي و دارودسته اش به رقباي داخلي از جمله سه بازيكن تيم ضعيف والنسين مثل خورخه بورو چاگاي آرژانتيني به جريان افتاد. مسابقه با والنسين در چارچوب ليگ فرانسه، چند روز پيش از مسابقه حساس با ميلان برگزار مي شد و مارسي و بازيكن پاريسي تيم، ژاك ادلي متهم بودند براي بد بازي كردن عمدي اين سه، به آنها رشوه داده اند. سرانجام بازيكن ها و ادلي اعتراف كردند تا المپيك به دسته دوم تبعيد شود و گريزي براي دفاع از عنوان قهرماني اروپا نماند. بسياري از دارايي هاي باشگاه و تاپي نيز توقيف شد تا در كنار جرايم سنگين مالي، همگان فروپاشي كامل باشگاه را پيش بيني نمايند. اما اين فاجعه با توجه به حمايت عظيم مردم شهر و گلزني هاي مداوم يك ايرلندي بلند قامت به نام توني كاسكارينو در دسته دوم روي نداد تا المپيك پس از دو سال حضور در اين دسته و به جاي گذاشتن ركوردي بي سابقه از نظر تعداد تماشاچي، دوباره در فصل ۹۶-،۹۶ بازگشت به دسته اول را جشن بگيرد. بازگشتي كاملا موفق. چندين بازيكن كارآمد مثل لوران بلان ملقب به «لولو» نيز به بازيكنان اضافه شدند تا در جام يوفاي سه سال بعد يعني ،۱۹۹۹ تيم حتي به بازي فينال جام يوفا برسد. در آن مسابقه كريستف دوگاري و فابريتزيو راوانلي از مارسي محروم بودند. در نهايت قافيه با سه گل با پارما در آن سوي ميدان واگذار شد و افتخاري عايد مربي موفق باشگاه يعني رولان كوربي نشد.
|
|
سال بعد از آن نيز مارسي و كوربي اين بار بدون ستاره هاي سابق پا در جام قهرمانان گذاشتند و حتي در ولودروم منچستر يونايتد را شكست دادند. اين موفقيت ادامه نداشت و مارسي به سرعت از دور رقابت ها كنار رفت. با وجود اين نمايش قابل قبول اروپايي، باشگاه در بازي هاي داخلي گرفتار گرداب عجيبي شد تا تنها به كمك تفاضل گل بهتر (يك گل!) از سقوط به دسته پايين تر فرار كند! اين شكست ها و سوءمديريت مالي روساي باشگاه يعني ايومارشان و روبر ـ لويي درفوس، چاره اي جز فروش تك خال هايي چون استفان دالما و پيتر لوچين به دشمن هميشگي، پاري سن ژرمن و روبر پيرس به آرسنال باقي نگذاشت تا طرفداران با فشار به مسئولان، برنارد تاپي را كه آن روزها به تهيه كنندگي و بازي در سينما و تئاتر مشغول بود، به عنوان مدير فني به باشگاه بازگردد. اما ورود او اوضاع را بدتر كرد. تاپي مانند آن زماني كه با حضور در پارلمان فرانسه و اروپا، تبديل به يكي از بانفوذترين چهره هاي اروپا شده بود از حمايت مستقيم حزب سوسيال دموكرات، حمايت كننده اصلي مارسي، بهره مي جست، به ديگران دستور مي داد و در تمام كارها حتي تركيب تيم دخالت مي كرد. غافل از آنكه ديگر ابهتي مثل گذشته نداشت و ديگر همه كاره محسوب نمي شد. با اين وصف توفاني كه با ورود او راه افتاده بود، فروكش كرد تا امسال باشگاه با مربي جواني به نام آلن پرن كه از تروا آمده و يكي دو استعداد درخشان چون فان بويتن بلژيكي، در بالاي جدول جا خوش كند. پس از مدت ها براي قهرماني فرانسه خيز بلندي بردارد تا پس از مدت ها ضرب شست محكمي به پاريسي ها نشان داده شود. فردا شب بار ديگر دو رقيب قديمي مارسي و پاري سن ژرمن اين بار در ولودروم به مصاف هم مي روند تا خاطرات گذشته بار ديگر زنده شوند.