شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ - شماره ۳۰۰۰- March, 8, 2003
وداع با صندوق ـ بخش پاياني
برندگان ناشناس
جز ۲ تن
آبادگران در حركتي آهسته و پيوسته در جريان روزهاي تبليغات انتخاباتي فعال شدند و در فعاليت خود نيز هوشمندانه عمل كردند اين هوشمندي در آنجا خود را بروز داد كه پس از اعلام نتايج انتخابات بسياري از شهروندان اين جمله را مطرح مي كردند كه «اينها چه كساني هستند»
003515.jpg
محمدجواد روح
در دو قسمت گذشته گزارش تحليلي از ابعاد سياسي انتخابات شوراي شهر تهران به سردي فضاي انتخابات و نيز چگونگي حضور جريان هاي اپوزيسيون مذهبي و گروه هاي دوم خردادي در اين دوره انتخابات شوراها پرداخته شد. در قسمت پاياني گزارش، نگاهي به كارنامه برندگان انتخابات يعني جناح راست مي اندازيم.
•••
گروه هاي منتقد اصلاحات: شايد اگر نتايج انتخابات شوراها به اين گونه رقم نمي خورد، كمتر كسي متوجه مي شد كه اصولا غير از طيف هاي مختلف اصلاح طلب، جرياني ديگر نيز در عرصه رقابت حضور داشته است. عمده ترين دليل اين مسئله، عدم حضور رسمي و اعلام شده جناح راست در انتخابات شوراها بود. گروه هاي شاخص اين جناح، نه تنها از ارائه ليست انتخاباتي خودداري كردند، بلكه بعضا تا آخرين روزهاي مانده به انتخابات در نفس دعوت مردم و هواداران خويش به انتخابات ترديد داشتند. تا آنجا كه اظهارات «اسدالله بادامچيان» عضو ارشد جمعيت موتلفه و مديرمسئول نشريه ارگان اين حزب، از «عدم حضور متدينين در انتخابات شوراها» خبر داد و يكي از فعالان انصار در جلسه اي «بچه مسلمان ها» را از شركت در انتخابات برحذر داشت. البته چنين مواضعي با انتقاد چهره هاي شاخص حكومتي از جمله رئيس مجلس و رئيس مجمع تشخيص مصلحت به تدريج تعديل شد تا آنجا كه «حبيب الله عسگراولادي» در آخرين جلسه شوراي مركزي جمعيت موتلفه به دعوت از مردم براي حضور در انتخابات از سوي اين تشكل تأكيد كرد. جامعه روحانيت مبارز تهران، جامعه مدرسين حوزه علميه قم و جامعه اسلامي مهندسين نيز با صدور اطلاعيه اي شهروندان را به مشاركت در انتخابات فراخواندند. گرچه در فراخوان خود، بر «دلسردي مردم از عملكرد دوره نخست شوراها» تأكيد داشتند. با اين حال، گروه هاي اشاره شده در انتخابات اخير از ارائه فهرست كانديداهاي مورد حمايت خويش خودداري كردند. آنچه در ظاهر و در توجيه اين رويكرد گفته مي شد اغلب به ترديدهايي برمي گشت كه جناح راست به سلامت انتخابات وارد مي كرد. فقدان نظارت استصوابي در اين انتخابات و تسلط اصلاح طلبان بر هيأت هاي اجرايي و نظارت، دو مستندي بود كه براي اين ترديدآفريني از سوي منتقدان دولت ارائه مي شد. در اين زمينه يكي از نويسنده هاي شاخص جناح رقيب اصلاحات در يادداشتي كه يك روزنامه عصر آن را منتشر كرد، انتخابات شوراها را «بين الشرين» ناميد كه حضور يا عدم حضور در آن، شري براي اصولگرايان و متدينين محسوب مي شود. چرا كه به اعتقاد نويسنده، جناح «ضداصولگرا» و «مخالف ارزش ها» به هر شكل ممكن «از فريفتن دوباره مردم» گرفته تا «دستكاري در آرا» پيروز انتخابات مي شود. در نتيجه انگيزه اي براي حضور متدينين در انتخابات نيست. اين مطلب كه شايد صريح ترين موضع گيري رقباي اصلاح طلبان قبل از انتخابات بود، تا حدودي «علت اصلي» عدم حضور فعال آنان يعني «ترس از شكستي دوباره» را بروز مي داد. پس از اعلام نتايج، روزنامه كيهان در يادداشتي به قلم «حسين شريعتمداري» اصل مطلب را آشكار ساخت. او با حمايت از موضع جامعه روحانيت مبارز در عدم ارائه فهرست انتخاباتي نوشت: «اقدام جناح موسوم به راست، نيز كاري عاقلانه بود، چرا كه مردم در چند دوره از انتخابات گذشته، نسبت به كارآمدي اين طيف نيز ابراز ترديد كرده بودند و به آساني مي توان حدس زد كه اگر گروه هاي وابسته به اين جناح ليستي ارائه مي كردند، ليست آنها نيز با اقبال مردم روبه رو نمي شد.»
همين مبناي تحليلي بود كه مانع از حضور آشكار جناح راست در انتخابات شد. در واقع، آنان حتي ترديد داشتند كه «مشروعيت» انتخابات پيش رو را بپذيرند. به ويژه آنكه نيروهايي در اين دوره امكان كانديداتوري پيدا كرده بودند كه تا همين دو سال پيش از سوي رسانه هاي جناح راست به «براندازي» متهم مي شدند و دادگاه انقلاب بر «غيرقانوني بودن هرگونه فعاليت» آنان نظر مي دهد.
در اين شرايط، باز هم طيفي از نيروهاي راست در ميان نامزدهاي انتخابات حضور يافتند. طيفي كه اميدوار بودند با تأكيد بر «استقلال خود از جناح ها» و نيز فاكتورهايي چون «تدين»، «خوشنامي» و تا حدودي «تخصص در مسائل شهري و اجتماعي» آراي طبقات سنتي و نيز اقشاري را كه دغدغه سياسي كمتري دارند جذب كنند. «آبادگران ايران اسلامي» و «چكاد آزادانديشان» دو ليست محوري بودند كه توسط سه ليست اقماري «اعتدال و توسعه»، «حزب تمدن اسلامي» و «متخصصان اجرايي» حمايت مي شدند.
در اين ميان، «آبادگران» كه بي سروصداتر از بقيه بودند و حجم تبليغي اندك تري نيز داشتند، آرام آرام جايگاه فهرست محوري را در ميان رقباي اصلاح طلبان به دست آوردند. اين ليست حاصل ائتلافي از چهره هاي كمتر شناخته شده منتقد اصلاحات بود كه در فاصله دو هفته مانده به انتخابات در يك كنفرانس مطبوعاتي اعلام موجوديت كرد. كنفرانسي كه با پوشش قابل توجهي از سوي روزنامه هاي منتقد اصلاحات مواجه شد. «مهدي چمران» رئيس سابق ستاد حفظ ارزش هاي دفاع مقدس كه از معدود چهره هاي شناخته شده اين فهرست بود، در آن كنفرانس جايگاه خود را به عنوان نفر اول ائتلاف نشان داد و نقش سخنگوي آن را ايفا كرد. گرچه كه چمران و ديگر سران ائتلاف همواره كوشيده اند تا جايگاه «عباس شيباني» نماينده پنج دوره تهران در مجلس را به عنوان «ريش سفيد ائتلاف» محترم نگاه دارند.
علاوه بر اين، عامل ديگري كه باعث شد آبادگران گوي سبقت را از ديگر فهرست هاي ارائه شده راست به ويژه «چكاد آزادانديشان» بربايند، گمنامي اين ائتلاف و نوپايي آن بود. چرا كه چكاد پيش از اين يكبار در جريان انتخابات مجلس ششم از ايفاي نقش خود با وجود هزينه هاي بالاي تبليغاتي بازمانده بود و مهم تر آنكه، انتساب آن به جناح منتقد اصلاحات براي بسياري از فعالان سياسي و مطبوعاتي و حتي شهروندان آشكار شده بود.
بدين ترتيب بود كه آبادگران در حركتي آهسته و پيوسته در جريان روزهاي تبليغات انتخاباتي فعال شدند و در فعاليت خود نيز، هوشمندانه عمل كردند. اين هوشمندي در آنجا خود را بروز داد كه پس از اعلام نتايج انتخابات، بسياري از شهروندان اين جمله را مطرح مي كردند كه «اينها چه كساني هستند؟»
اين در حالي بود كه وقتي شهر از پوسترها، تراكت ها و پلاكاردهاي مربوط به احزاب مشاركت، همبستگي، كارگزاران، ائتلاف ملي آزاديخواهان و حتي جريان اپوزيسيون ملي ـ مذهبي و ديگر گروه هاي راست پوشيده مي شد و نام هاي كانديداهاي ديگر ليست صفحات روزنامه ها را پر مي كرد، آبادگران راهي ديگر مي رفتند. آنها جز چسباندن تعدادي پوستر در برخي خيابان هاي شهر بقيه تبليغات خود را با ابزارهايي متفاوت از ديگران انجام مي دادند چرا كه پايگاه اجتماعي آنان هم «متفاوت» بود و هم «مشخص تر» از ديگران. آبادگران كه چشم اميدشان به آراي اقشار مذهبي سنتي و طيفي از گروه هاي مستضعف جامعه بود، مساجد، حسينيه ها، بازار و محل اقامه نماز جمعه را كانون تبليغي خود قرار داد. بازگشت به پايگاه سنتي به همراه استفاده از ابزارهاي سنتي راهكار تبليغي برگزيده آبادگران براي كسب رأي در انتخاباتي بود كه شانسي در آن براي خود قائل نبودند. يك خبرنگار مي گويد: «صبح روز شنبه ۱۰ اسفندماه وقتي براي گفت وگويي كوتاه با يكي از كانديداهاي برگزيده اين فهرست در انتخابات شوراها تماس گرفتم، او در اولين واكنش فكر كرد شوخي مي كنم. » با اين حال، ستاره اقبال به آبادگران رو كرده بود. آنان در انتخاباتي كه رأي چنداني وجود نداشت تا ديگر احزاب و گروه ها كسب كنند، آن اندازه آراي سنتي خود را داشتند كه پيروز انتخابات شوند. در انتخاباتي كه حتي بخشي از پايگاه اجتماعي جناح راست نيز براي حضور در آن با ترديد مواجه بودند، آبادگران به همراه ديگر گروه هاي منتقد اصلاحات توانستند نزديك به ۲۰۰ هزار هوادار خود را به سر صندوق ها آورند و با ارائه ليست هاي بسيار مشابه آراي لازم براي قبضه شوراي شهر پايتخت را به دست آورند.
«مهدي چمران» كه در صدر برگزيدگان دومين دوره انتخابات شوراي شهر تهران قرار گرفت، ۱۹۲۶۱۶ رأي به دست آورد. پس از او «عباس شيباني» با ،۱۶۸۳۵۱ «نادر شريعتمداري» با ،۱۰۴۱۴۶ «حسن بيادي» با ،۱۰۳۱۵۰ «حسن زياري» با ،۱۰۰۴۵۴ «حبيب كاشاني» با ،۹۹۰۱۳ «محمود خسروي وفا» با ،۹۸۳۹۰ «حمزه شكيب» با ،۹۸۳۱۳ «خسرو دانشجو» با ،۹۸۲۹۱ «مسعود زري بافان» با ،۹۵۹۶۱ «اميررضا واعظي آشتياني» با ،۹۰۸۳۲ «نسرين سلطانخواه حقيقي روشاوند» با ،۹۰۰۲۹ «منظر خيرحبيب اللهي» با ۸۶۶۹۰ و «مهنوش معتمدي آذر» با ۸۵۸۳۹ رأي ساير كانديداهايي بودند كه از ليست آبادگران به شورا راه يافتند. تنها «رسول خادم» بود كه با ۹۲۶۰۶ رأي و كسب رتبه يازدهم به جمع اعضاي شورا پيوست اما جايي در ميان آبادگران نداشت. گرچه او نيز مورد حمايت ديگر گروه هاي منتقد اصلاحات و از جمله «چكاد آزادانديشان» بود. «محمدمهدي مظاهري تهراني» تنها بازمانده ليست آبادگران نيز با ۵۴۶۱۶ رأي و كسب رتبه هفدهم به عنوان دومين عضو علي البدل به جدول راه يافت. رتبه اي كه تنها يك اصلاح طلب جايي بالاتر از آن را كسب كرده بود. البته اين نكته قابل يادآوري است كه عسگراولادي دبير كل موتلفه در آخرين روزهاي انتخابات حمايت خود از ليست آبادگران را اعلام كرد تا در شوراي جديد، «چهره هاي اصلي» نيز سهمي در اين پيروزي پيدا كنند.

فرداي يك انتخاب
انتخابات شوراها پايان يافت و نتايج غيرقابل پيش بيني آن روشن شد. اما كمتر تحليلگري است كه نگويد يا در ذهن خود در اين امر شك داشته باشد كه بيش و پيش از گروه هاي سياسي، نقش آفرينان اين انتخابات «شهروندان» بودند. شهرونداني كه اين بار از حق «رأي ندادن» خود سود جستند تا در رقابتي كه تقريبا همه نيروهاي سياسي حضور داشتند و گزينه هاي متنوع به چشم مي خورد، انتخابي «سلبي» را انجام دهند. روشن است كه اين انتخاب، پيامدهاي خاص خود را خواهد داشت.
اگر در انتخابات دوم خرداد، پيامدهاي يك انتخاب غيرقابل پيش بيني، تحول در عرصه سياسي و فرهنگي جامعه و بروز تحولات زيرپوستي جامعه ايراني بود، اين بار و در انتخابات نهم اسفند، «وداع با صندوق رأي» پيامدهايي ديگر را در پي دارد. چرا كه اين بار شهروندان خواسته يا ناخواسته از مشاركت بخش مهمي از نيروهاي سياسي ايران ـ اعم از آنان كه در انتخابات حضور داشتند يا آناني كه فراخوان حضور به مردم دادند ـ در ساخت قدرت جلوگيري كردند. طبيعي است كه اين اقدام هزينه هاي خاص خود را خواهد داشت. چرا كه برگزيدگان انتخابات، فاصله اي بعيد با مطالبات بروز يافته آنان طي دهه ۶۰ دارند. طيف برگزيده آنها طيفي هستند كه پايگاه آنان را بايد با تجزيه و تحليل دقيق تر در ميان طيفي از نيروهاي اجتماعي يافت كه نهم اسفند به پاي صندوق ها رفتند و آراي خود را به نام كانديداهاي آبادگران و ديگر فهرست هاي راست ريختند. گرچه سوابق، شعارها و گرايش هاي برگزيدگان مي تواند تصويري از تحولاتي مقطعي كه احتمالا در عرصه هاي اجتماعي و سياسي بروز مي يابد، ارائه كند.
با اين حال، به نظر مي رسد جامعه ايراني راه خود را برگزيده و طبيعي است كه با پذيرش لوازم «انتخاب نكردن» خود ـ كه نوعي «انتخاب» است ـ براي پذيرش هزينه هاي احتمالي اين گزينش نيز خواسته يا ناخواسته، اعلام آمادگي كرده است. هزينه هايي كه بخشي از آن با حضور اصلاح طلبان در ساخت قدرت تعديل مي شد. به عبارت بهتر، همان طور كه نقش نيروهاي اجتماعي نسبت به بازيگران سياسي در انتخابات نهم اسفند بسيار چشمگير بود، انتظار مي رود تحولات پيش رو نيز بيش از آنكه صبغه سياسي داشته باشد و در چارچوب ساخت قدرت حل و فصل شود، به عرصه اجتماعي كشيده شود و نيروهايي گسترده تر را درگير خود سازد. بايد ماند و ديد.
عكس دسته جمعي كانديدا هاي ائتلاف آبادگران كه در پوستر هاي تبليغاتي آن چاپ شده بود.

حضوري ديگر
به نظر مي رسد اگر حركت مردم را در چارچوبي به نام دموكراسي تحليل كنيم «انفعال» آنان استدلال و توجيه بيشتري بپذيرد
003525.jpg
زهرا مرانلو
در جلسه اي كه خاوير سولانا رئيس اتحاديه اروپا حضور داشت؛ زماني كه از موانع نمادين جنبش اصلاحات در ايران و آينده آن سخن مي رفت، هيأت ايراني حاضر در جلسه متفق القول بودند الگوهاي متداولي كه در چهار گوشه دنيا براي ارائه تحليل هاي سياسي كارآمد است در ايران نتيجه اي نخواهد بخشيد. چرا كه ايران سرزمين وقايع شگرف است كه در لحظات آخر به وقوع مي پيوندد.
در آن جلسه ما به آنها گفتيم: ايرانيان همواره شما را شگفت زده مي كنند و آن گاه ما و شما معادلات و استدلال هايي را جست وجو مي كنيم تا بتوانيم منطق ناظر بر آن فرآيند را دريابيم! نتايج متفاوت انتخابات شوراها، چون بهار ۱۳۶۶ كه خاتمي به رياست جمهوري برگزيده شد، ناظران را به حيرت و پرسش فراخواند. شايد اين تعبير صحيح باشد كه براي دومين بار بعد از انقلاب مردمي كه همواره آنها را توده اي بي شكل خواسته ايم، روند جديدي را تجربه كرده اند.
در تهران شهري با حدود ۵ ميليون نفر واجد شرايط تنها نيم ميليون نفر پاي صندوق هاي راي مي روند. مي دانيم كه بستر تحقق حاكميت مردمي مطابق قانون اساسي مشاركت مردمي است. مي دانيم كه خواسته هميشگي مردم تحقق دموكراسي بوده است. مي دانيم كه سياست آن قدر در لايه هاي زندگي اين مردم رسوخ كرده است كه كودكان تفسير سياسي مي كنند و جوانانشان با روياي رسالت اجتماعي سر به بالين مي گذارند. مي دانيم كه حتي دغدغه نان شب آنها را از اصرار بر مردم سالاري و دموكراسي باز نداشته است. با وجود اين سوال قابل طرح اينكه چرا «عقل جمعي» ناظر در حضور توده اي و بي شكل مردم در لحظات آخر تصميم مي گيرد مشاركت و حاكميت مردمي را رها كند؛ از خير اكثريت بگذرد و قدرت را به اقليت واگذارد. به نظر مي رسد اگر حركت مردم را در چارچوبي به نام دموكراسي تحليل كنيم، «انفعال» آنان استدلال و توجيه بيشتري بپذيرد.
«رابرت دال» در كتاب دموكراسي و منتقدان آن مي نويسد: دموكراسي، نظامي ايستا و تغييرناپذير نيست. شكل و طبيعت آن در سايه آزمايش و پرسش دگرگون و متحول مي شود. اين پژوهشگر برجسته معتقد است زماني مي توان از دموكراسي سخن گفت كه شرايط زير موجود باشد:
ـ شهروندان از امكان مشاركت موثر فراگرد سياسي و مسلما از فرصت هاي كافي و مساوي برخوردار باشند تا پس از تامل و سنجش هدف ها و ارجحيت هاي اجتماعي و سياسي خود را تعيين و دنبال كنند و بتوانند سبب هايي را كه موجب شده است يك هدف يا خط مشي را بر هدف يا خط مشي ديگر برتري دهند و بر شمارند.
هر يك از شهروندان مطمئن باشند كه داوري او و راي او در تصميم گيري هاي مهم جمعي، در روي كار آمدن يا كنار رفتن حكومت ها، يا تاثير بر خط مشي آنها همان ارزش و اعتباري را داراست كه داوري و راي شهروندان ديگر.موافقت و مخالفت و ابراز عقيده منشا اثر و مورد توجه جدي باشد.
ـ شهروندان از فرصت و مجال كافي و مساوي با يكديگر برخوردار باشند تا به تامل و درك آگاهانه امور بپردازند و دريابند چه رهيافت ها، گزينش ها و تصميم هايي مصالح آنها را تامين مي كند.
ـ اين اصل پذيرفته شده باشد كه شهروند خود حق و صلاحيت تعيين و تشخيص مصلحت خويش را دارد و تعيين اينكه چه مسائلي بايد در دستور كار حكومت ها قرار داشته باشد و چه هدف ها سياست هايي را بايد دنبال كنند نيز در حوزه اقتدار شهروندان است.
ـ سرانجام همه اشخاص بالغ از امتيازات و حقوق گسترده شهروندي بهره مند باشند ۱.
ـ شرايط مذكور و مقايسه آن با جامعه امروز نشان مي دهد كه اگر شهروند احساس خود اثر بخشي نداشته باشد به انفعالي سرد پناه مي برد كه پيام خوشايندي براي دولتمردان نيست!
ـ به عبارتي مردم روش هاي گوناگوني براي انتقال خواسته ها دارند. اگر در بهار ۱۳۶۶ مشاركت فعال در انتخابات خاتمي نوعي بيان خواسته، نه بزرگ به بايدها و شايدها بود؛ انتخابات شوراها در زمستان ۸۱ انفعال هوشيارانه اي بود كه نتيجه آن اتفاقا پيروزي رقباي اصلاح طلب نبود بلكه تفكر اكثريتي است كه با انفعال فرياد زدند: مردم حضور دارند!
پي نوشت:
۱ـ عظيمي، فخرالديني، دموكراسي، جامعه مدني و تمدن مدرن، نشريه نگاه نو، صص ۶-۳۱ شماره ۳۰

سخني با حجاريان
نام اين استراتژي چيست
003520.jpg
حسن كنگراني
استاد محترم جناب آقاي حجاريان در مقاله اي با عنوان بي طرفي كامل فرموده بوديد كه وضعيت موجود براي ايران مطلوب ترين وضعيت است. (هر دو دشمن ايران به نوعي منابع خود را صرف يكديگر نموده اند)، در مورد عراق با شما موافقم. واقعيت آن است كه آمريكا با كشور ما نيز به تقابل البته از نوع ديگر پرداخته كه قطعا به علت تفاوت شرايط ما با كشور عراق است و حمايت از تضييع منافع مسلم ما در خزر و تحريم اقتصادي ايران را مي توان از اين دست برشمرد. آمريكا در عين حال كه از لحاظ نظامي، عراق را تضعيف كرده ايران را نيز حداقل از جهت اقتصادي ضعيف نموده و موفقيت ما را در منطقه و جهان به سمت استضعاف كشانيده است و ضمنا عراق موجب شده كه صدها هزار نيروي آمريكا در پشت مرزهاي ايران بيتوته كنند كه بعيد است در ميان مدت از اين منطقه خارج شوند كه اين خود تاثير مستقيمي در تصميم گيري و عملكرد ايران مي تواند داشته باشد. به نظر مي رسد هر چه اين وضعيت ادامه پيدا كند آمريكا سيطره نظامي خود را وسعت بيشتري مي بخشد و بالقوه به تهديد نظامي ايران نيز مي پردازد.
پايين آمدن سطح توان نظامي عراق موجب برهم خوردن تعادل قدرت در منطقه شده، كه اين خود منجر به قوت گرفتن و مانور بيشتر ديگر رقباي ايران (محور تركيه، اسرائيل) در منطقه خواهد شد.
با توجه به محور شرارت خواندن ايران از سوي آمريكا، پس از عراق تهديد مستقيم نظامي آمريكا متوجه ايران خواهد بود. پس با بودن عراقي نسبتا قدرتمند مي توان از تناسب قدرت و به اصطلاح قدرتمند شدن چند كشور غيرهمگون - در منطقه منفعت بيشتري برد. . .
در مورد سلاح هاي هسته اي هم كه فرموده بوديد خدمتتان عرض مي كنم كه اصولا ايالات متحده هيج رقبتي به تكثير سلاح هاي غيرمتعارف به ويژه سلاح هاي هسته اي در هيچ جاي جهان ندارد و اصلا مشخص نيست كه در آينده مثلا چه گروهي در پاكستان قدرت را به دست مي گيرند و چه واكنشي نسبت به جهان خارج به ويژه كشوري همچون اسرائيل از خود نشان خواهند داد.
به عقيده شما آيا بايد همچنان بدون دليل اجازه دهيم كه همسايگانمان حقوق طبيعي ما در منطقه را از آن خود كنند و ما به اين علت كه آمريكا حرفش حرف نيست دست بر روي دست بگذاريم و اجازه دهيم ديگران با حمايت اين قدرت مطلق جهاني امتيازات طبيعي ما را به جيب خود بريزند.
به اعتقاد نگارنده اين درست نيست كه تصور كنيم با دعوت از مقامات عراقي مي توانيم از حمله نظامي ايشان به كشورمان جلوگيري كنيم، به هر حال ما بايد هزينه جنگ بين عراق و آمريكا را پرداخت نماييم حال چه آمريكا به ما امتياز بدهد يا ندهد.
آيا از ياد برده ايد فرصت برقراري ارتباط در زمان رياست جمهوري كلينتون را. آن زمان تعدادي از اينكه به آمريكا نمي شود اطمينان كرد سخن مي گفتند و تضمين مي خواستند آيا آمريكا هيچ تضميني بابت روابطش با ما مي دهد و اگر هم بدهد مي تواند (به علت شرايط داخلي و خارجي ايالات متحده) عمل كند.
گفته ايد بي طرف باشيم و حتي تضمين هاي اضافي به بغداد بدهيم. به عقيده شما آيا بي طرفي و خنثي بودن مي تواند منافع ملي ما را تضمين كند.
در جنگي كه تقريبا و به طور حتم برنده و بازنده آن مشخص است آيا بايد به كشور از پيش شكست خورده تضمين بدهيم. مطمئن باشيد كه صدام هنگام نابوديش هيچ تضميني را در نظر نخواهد گرفت.
حال تصور كنيد كه اين سناريو پيش بيايد كه به عراق تضمين دهيم و با آمريكا نيز همكاري نكنيم، هم مورد انتقام صدام واقع شديم و هم مورد خشم ايالات متحده؛ شما نام اين استراتژي را چه مي گذاريد.
گفته ايد از نمايندگان دولت عراق دعوت كنيم آيا به عقيده شما در اين زمان دعوت رسمي از ايشان به معناي حمايت تلويحي از حكومتي كه تا چندي ديگر سرنگون خواهد شد نخواهد بود.
موقعيت شان با يكديگر در برخورد با يك مورد تفاوت دارد و همه بر حسب استراتژي ملي، منافع و منابع موجودشان سياستي خاص را دنبال مي كنند كه ماحصل آن تامين قدرت و اقتدار سياسي و حداكثر منافع ملي است و مثلا آيا عدم ادعا بر اروندرود در زمان حمله اول آمريكا به عراق و قبول حق مسلم ايران بر اين آب راه مهم يك امتياز استراتژيك از سوي عراق نبود؟ و حتي اگر تاكنون اين مورد اتفاق نيفتاده باشد آيا قطعا در آينده نيز حادث نخواهد شد. به خاطر داشته باشيد كه حكومت عراق حكومتي ديكتاتور و مستبد است. خوب مي دانيم كه اين نوع حكومت ها يد طولايي در دادن امتيازات ريز و درشت به ديگران دارند.
نوشته بوديد كه چنانچه بخواهيم در آينده عراق نقش داشته باشيم نه تنها آمريكا امكان كاهش نفوذ معقول ما را ندارد بلكه طالب افزايش نقش معقول و سازنده ما خواهد بود. تا آنجا كه حافظه ام ياري مي كند درمورد افغانستان نيز اين چنين مي انديشيديم و تصور غالب اين بود كه مثلا افغانستان حياط خلوت ما است يا اينكه آمريكا امكان عدم حضور ما را در افغانستان ندارد و از اين دست. . . ، اما به نظر مي رسد اشتباه مي كرديم. پارامترهايي را هم كه فرموديد همانند مجلس اعلاي عراق، رابطه با شيعيان، رابطه با كردها و. . . به نوعي ديگر در افغانستان هم مطرح بود. حتما شما هم مثل من به خوبي مي دانيد كه اين روزها براي حضور در يك كشور حرف اول را توان و قابليت هاي اقتصادي و همين طور تامين منافع متقابل مي زند و اساسا روابط كشورها بر اساس قدرت تعريف مي شود كه عمدتا اين قدرت محصول توانمندي هاي اقتصادي است و شاخص هاي ديگري چون همزباني، هم نژادي يا هم مذهبي بيشتر در حاشيه قابل موضوعيت يافتن هستند نه در متن. پس به نظر نمي رسد كه از اين نمد هم كلاهي براي ما بافته شود.

حاشيه ايران
• تبريك به پيامبر اسلام
محمدرضا فاكر نماينده پيشين مجلس با درج آگهي در يكي از روزنامه هاي صبح نتايج انتخابات سراسري شوراهاي اسلامي شهر و روستا را به محضر رسول گرامي اسلام تبريك گفته است.

• رايزني براي جبهه جديد
به دنبال اعلام جدايي دفتر تحكيم وحدت از جبهه دوم خرداد و تشكيل «جبهه بزرگ دموكراسي خواهي» از سوي اين تشكل دانشجويي، خبرنگار همشهري شنيده است كه سران دفتر تحكيم وحدت در نظر دارند در مورد اين جبهه جديد با سران برخي تشكل هاي اصلاح طلب داخل و خارج از حاكميت رايزني كنند. گفته مي شود در صورت عدم حصول نتيجه، عضوگيري اين جبهه به شكل فراخوان و با حضور افراد مختلف صورت مي گيرد.

• نفوذ حزب بازي در دهكده ها
آيت الله سيد كرامت الله ملك حسيني نماينده استان كهكيلويه و بويراحمد در مجلس خبرگان رهبري گفته است كه امروزه حزب بازي و تشكل هاي چپ و راست از مجلس به دهكده ها هم نفوذ كرده است. به گزارش خبرگزاري ايرنا وي گفته است: خوشبختانه هركس براي روحانيت كه پيوسته دنبال به دست آوردن دل مردم هستند، مشكلي ايجاد كند خداوند توان و زبان را از او مي گيرد تا براي ديگران عبرت شود. روزگار افرادي كه از موقعيت خود سرمست و بي پروا شده اند و به همه چيز پشت پا مي زنند به سر مي آيد.

• لطمه به برنامه هاي فضايي
شاخه آماتوري انجمن نجوم ايران به نقل از سايت اينترنتي سازمان «ناسا» آمريكا اعلام كرد: قانون تحريم آمريكا عليه ايران (آ، ان، آي) كه براساس آن شركت ها و موسسات ملي و خصوصي آمريكا از انجام هرگونه معامله با ايران منع شده اند به برنامه هاي فضايي آمريكا لطمه زده است. بعد از سقوط فضاپيماي كلمبيا كه همراه با انفجار شاتل چلنجر در ۱۶ سال پيش بزرگ ترين فجايع تاريخ فضانوردي آمريكا را به وجود آوردند، كليه پروازهاي شاتل هاي فضايي تا مدت نامعين (حداقل تا خردادماه) به تعويق افتاد. بنابراين خدمه ايستگاه فضايي بين المللي كه مطابق برنامه مي بايست تا دهم اسفند ماه با شاتل فضايي اينديور به زمين بازگردند تا مدت نامعيني در فضا باقي خواهند ماند و همچنين ساخت ايستگاه فضايي نيز با تأخير جدي مواجه خواهد شد. براي جبران اين تأخير و همچنين جايگزيني خدمه ايستگاه بايد پروازهاي كپسول هاي فضاي روسيه با نام سايوز و پروگرس افزايش يابد. اما افزايش چندين برابر اين پروازها به دليل هزينه بالاي آن از عهده روسيه خارج است. سازمان فضانوردي آمريكا «ناسا» قصد دارد با خريد و يا اجاره اين دو كپسول و تقبل هزينه آن مانع وارد شدن ضربه اي جدي به برنامه هاي ايستگاه فضايي بين المللي شود، اما قانون «آ، ان، آي» اين مجوز را به ناسا نمي دهد .

ديپلماسي ايراني
كيش و مات در بازي خزر
عارف واحدناوان
نشست دو روزه معاونان وزيران امور خارجه كشورهاي ساحلي درياي خزر جهت تعيين رژيم حقوقي مناسب براي اين دريا در حالي چندي پيش در باكو مركز جمهوري آذربايجان پايان يافت كه پيش از اين قرار بود اين نشست در ۲۹ بهمن ماه (۱۸ فوريه) تشكيل شود. در ابتداي اين نشست «خلق خلق اف» نماينده جمهوري آذربايجان سخن از نزديكي مواضع تهران ـ باكو به ميان آورد و پيشنهاد گفت وگوهاي مشابه ميان باكو و عشق آباد را داد.
اظهارات خلق اف از آن جهت قابل تامل است كه «حيدر علي اف» پيش از تدارك سفر به ايالات متحده آمريكا خواستار تشكيل اجلاس بين المجالس كشورهاي روسيه، جمهوري آذربايجان و قزاقستان بدون در نظر گرفتن ايران و تركمنستان شد! گفته مي شود علي اف در ملاقات با جورج بوش قرار است در خصوص تامين هزينه خط لوله باكو ـ تفليس ـ جيحان و بحران قره باغ گفت وگو كند اما ترديدي نيست بحث خزر از محور مذاكرات ميان علي اف با بوش است.
از سوي ديگر، دكتر «مهدي صفري» نماينده ويژه ايران در اين نشست يك بار ديگر بر تقسيم خزر به ۵ قسمت مساوي تاكيد كرد و آن را بر مبناي حقوق بين الملل و حقوق درياها و عوامل مختلف زمين شناسي، نظير طول و چگونگي خط ساحلي كشورها عملي دانست.
اتخاذ سياست تقسيم درياي خزر بر ۵ قسمت ۲۰ درصدي از سوي نماينده ايران واكنش سرد و منفي همتاي روسي وي را همراه داشت. چنان چه «ويكتور كاليوژني» تعيين هرگونه مرزبندي در خزر را با اصل همزيستي مسالمت آميز مغاير دانست و بر مواضع روسيه مبني بر تقسيم دريا در بستر و مشاع در سطح اصرار ورزيده به نظر مي رسد در شرايطي كه پنتاگون سرگرم برنامه ريزي براي جنگ با عراق است، روسيه كوشش هاي خود را براي تقويت موقعيت خود در قفقاز به كار بسته است. هر چند آمريكا به خاطر سكوت روسيه در جنگ با عراق آماده امتيازدهي به اين كشور است اما بعيد به نظر مي رسد واشنگتن اجازه تقويت مواضع روسيه در منطقه آسياي ميانه و قفقاز را به اين كشور بدهد.
از اين رو به نظر مي رسد دعوت از حيدر علي اف به آمريكا خود حكايت از نگراني كاخ سفيد در خصوص توسعه طلبي هاي روس ها در منطقه دارد.
به هر حال نشست دو روزه گروه كاري خزر براي تعيين رژيم حقوقي مناسب بدون دسترسي به نتيجه اي اما در جوي آرام به پايان رسيد و براساس توافقات قبلي نشست بعدي به عشق آباد تركمنستان موكول شد.
نبايد فراموش كرد كه ما در آرامش قبل از بحران قرار گرفته ايم پس ضروري است با ديپلماسي منسجم و هوشمندانه از موضع دفاعي خارج شده و سياست تهاجمي تري اتخاذ كنيم.

ايران
ادبيات
اقتصاد
جهان
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |