شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۱
شماره ۳۰۰۰- March, 8, 2003
ادبيات
Front Page

گفت وگو با فرزانه طاهري
بي هيچ مزد و منت
تئوري توطئه كه همه محكومش مي كنيم ته ذهن خيلي هامان بيدار است و حاضرطوري كه وقتي با جرياني سالم هم روبه رو مي شويم حتما اگر باب ميلمان نبود در آن به جست و جوي توطئه اي سناريويي برمي آييم
در روزهاي آخر سال ۸۱ به سر مي بريم. نگاهي به كارنامه ادبي اين سال از اهميت ويژه اي برخوردار است. به خصوص اينكه در اين سال چند جايزه كتاب سال ادبي چون پكا، بنياد گلشيري، انجمن قلم ايران، يلدا، كارنامه و منتقدان و نويسندگان مطبوعات و. . . اتفاق افتاده است.
003530.jpg

تلاشمان اين است با دست اندركاران اين جريان هاي ادبي گفت وگو كنيم. وقتي با فرزانه طاهري تماس گرفتيم او استقبال كرد و مصاحبه اي را با اين توضيح برايمان فرستاد كه مي خوانيد: مصاحبه زير را هفته ها پيش به درخواست روزنامه ايران انجام دادم كه گويا قصد داشت گزارشي درباره جوايز ادبي تهيه و ارسال كند. از آنجا كه پاسخ به اين پرسش ها وقت زيادي از من برده و تاكنون در آن روزنامه چاپ نشده و پرداختن به جوايز ادبي به شكل ديگري ادامه يافته است، توضيحات زير را ضروري مي دانم و مايلم اين گفت وگو در روزنامه همشهري چاپ شود.
•••
•از جايزه بنياد گلشيري بگوييد؟
فكر اهداي جايزه به ادبيات داستاني در هر سال در واقع از هوشنگ گلشيري بود، در واكنش به جايزه كتاب سال كه ساليان متمادي ادبيات معاصر ايران در آن عمدتا مغفول مي ماند يا خيلي از آثار ادبيات داستاني ارزشمند در آن بنا به ملاحظاتي - به اعتقاد خيلي ها، غيرادبي - حذف مي شدند. گلشيري در آخرين زمستان عمر، پس از اعلام برندگان كتاب سال، به فكر بنيانگذاري جايزه اي براي داستان و رمان افتاد. مقدماتي هم چيد اما مهلت نيافت. من و دوستاني براي تحقق اين خواست او و براي اينكه جايزه جوانمرگ نشود - يعني به سرنوشت جوايز ادبي مستقل در طول سال هاي گذشته دچار نيايد - به فكر تاسيس بنيادي افتاديم به نام خود او و اهداي جوايز ادبي سالانه را هم يكي از فعاليت هاي اين نهاد قرار داديم. تصميم هم گرفتيم كه هر سال هر رمان يا مجموعه داستاني كه در ميان آثار آن سال بيشترين امتياز را آورد برنده اعلام شود و حد نصابي هم در كار نباشد. اين هم خواست گلشيري بود كه ايراد كتاب سال را تعيين حد نصاب مي دانست و هر سال مي ديديم چند كتاب نام مي برند و مي گويند به حد نصاب نرسيد و برنده اي هم اعلام نمي شد. ضمنا تصميم گرفتيم رقابت كتاب اولي ها را هم جداگانه برگزار كنيم اما در اين بخش حد نصاب تعيين شد. پس هر سال در دو رده اول حتما برنده خواهيم داشت اما در دو رده دوم ممكن است برنده اي اعلام نشود.
نخستين دوره را هم سال گذشته برگزار كرديم و دومين دوره را هم امسال. سال گذشته بهترين هاي ادبيات داستاني سال ۶۹ برگزيده شدند و امسال برترين هاي سال ۸۰. سال پيش چهار داور داشتيم: كورش اسدي، داستان نويس، دكتر علي محمد حق شناس، منتقد و زبان شناس، عبدالعلي عظيمي، شاعر و منتقد، ليلي گلستان، مترجم. دوره پيش هر چهار داور همه ۵۱ اثر رسيده را بررسي كردند و به آنها امتياز دادند، به زبان، ساخت و فرم و مضمون آنها. چهار برنده هم اعلام شد كه بالاترين امتياز را در چهار بخش آورده بودند. احمد محمود، درخت انجير معابد، بهترين رمان / علي خدايي، تمام زمستان مرا گرم كن، بهترين مجموعه داستان / سپيده شاملو، انگار گفته بودي ليلي، بهترين رمان اول / محمد آصف سلطانزاده، در گريز گم مي شويم، بهترين مجموعه داستان اول. داوران در خواندن مجموعه داستان ها تك داستان هاي شاخص هر مجموعه را نيز برگزيدند كه اين داستان ها در مجموعه اي به نام «نقش ۶۹» از سوي انتشارات نيلوفر منتشر شده است. قصدمان اين بود كه گلچيني هم از مجموعه هاي بررسي شده به خوانندگان ارائه دهيم.
در دوره دوم هم تعداد داوران و هم نحوه داوري جايزه هوشنگ گلشيري تغيير يافت. داوران اين دوره ۱۰ نفر بودند. داوري هم دو مرحله اي بود، شش داور در مرحله اول كتاب هايي را كه بنياد به آنها ارائه كرد خواندند، سه داور - دكتر هلن اوليايي نيا و دكتر حسين پاينده و نسترن موسوي - رمان ها و سه داور - دكتر احمد اخوت و عادل بيابانگرد جوان و مژده دقيقي - مجموعه داستان ها را خواندند و از نظر زبان، ساخت و فرم، مضمون و تعامل با فرهنگ معاصر به آنها امتياز دادند. از ميان ۶۵ اثر، دو رمان، دو رمان اول، چهار مجموعه داستان و چهار مجموعه داستان اول به دور نهايي راه يافتند. نامزدهاي دريافت جوايز در چهار بخش در مهرماه ۸۱ در مطبوعات اعلام شدند.
داوران مرحله نهايي همه آثار نامزد دريافت جايزه را خواندند: دكتر سيمين دانشور، عبدالله كوثري، ليلي گلستان و ابوالحسن نجفي. داوران مرحله اول هم همچنان مي توانستند با توجه به آثار رسيده به دور بعد به طور نسبي در امتيازهاي خود تجديدنظر كنند. بنابراين، چهار برنده دومين دوره جوايز گلشيري با راي هفت داور انتخاب شدند: زويا پيرزاد، چراغ ها را من خاموش مي كنم، بهترين رمان سال ۸۰/ محمد رحيم اخوت، نيمه سرگردان ما، بهترين مجموعه داستان / رضا قاسمي، همنوايي شبانه اركستر چوب ها، بهترين رمان اول / ميترا الياتي، مادموازل كتي و مرجان شيرمحمدي، بعد از آن شب، مشتركا بهترين مجموعه داستان هاي اول. امسال هم ۲۴ تك داستان برگزيده شدند از دوازده نويسنده كه دوازده داستان كه بالاترين راي را آورده اند به زودي در نقش ۸۰ منتشر خواهند شد.
•در جريان ادبي روز چه راهي را دنبال مي كنيد؟
هدف گمانم روشن باشد. جز همان تحقق خواست گلشيري كه انگيزه اوليه بود، تحقق يكي از اهداف اصلي بنياد يعني ترويج و تشويق ادبيات داستاني معاصر فارسي است. ارائه پيشنهاد هم هست به خوانندگاني كه انتخاب داوران هر سال را بخرند و بخوانند كه به گمانم در اين وانفساي شمارگان هاي اندك خدمتي به شمار مي آيد.
• ارزيابي تان از جوايز ديگر چيست؟
در مورد كتاب سال كه پيشتر گفتم. مشكل اين جايزه داوران اوليه نيستند، يعني خيلي از آنها صالح اند، اما در مرحله نهايي ظاهرا ملاحظات ديگري مطرح مي شود. در مورد جوايز ديگر هم خود من اين تنوع و تكثر را في نفسه مفيد مي دانم.
• به چيزهايي كه فكر مي كنيد رسيده ايد.
به هر حال، در بيشتر كشورهاي دنيا جوايز ادبي متعددي وجود دارد كه هم در شناساندن آثار برگزيده و هدايت خوانندگان نقش دارند، كه بسته به اهميت جايزه اين نقش شدت و ضعف دارد و هم گاه هنجارگذاري مي كنند. درباره دستاوردهاي جايزه گلشيري گمانم بايد صبر كرد تا اگر دوام آورديم، چند سالي بگذرد و بعد همگان و نه خود بنياد قضاوت كنند. به هر حال، دست كم اين است كه اين جوايز بحث ادبيات داستاني را داغ تر كرده اند. كتاب هاي بيشتري بحث و بررسي مي شوند و اين براي رشد ادبيات داستاني ما مفيد است. در دراز مدت اميدوارم كه چنين ارزيابي هايي كه به شكل اهداي جوايز ادبي صورت مي گيرد هم نويسندگان تازه نفس را دچار وسواس بيشتر براي چاپ نخستين آثارشان كند و هم ناشران را به فكر بيندازد كه اگر تا به حال سختگيري در پذيرش اين آثار براي چاپ به خرج نمي دادند وسواس بيشتري به خرج دهند و نظر كارشناسي مشاوراني خبره در اين عرصه را جويا شوند. خلاصه همه مان ادبيات را جدي تر بگيريم.
• در روند توسعه كتابخواني اين جوايز تاثيري دارند.
خيلي دقيق نمي توانم پاسخ دهم. شمارگان كتاب هاي برنده قطعا افزايش پيدا خواهد كرد، يعني انتخاب چند كارشناس حتما در انتخاب كتاب از جانب خريداران عام تاثير خواهند داشت، اما اين تاثير در همه موارد چشمگير نخواهد بود. مقصودم اين است كه بسته به كشش كتابخوانان است. بعضي كتاب ها خاص و دشوارند و بنابراين اگر هم برنده جايزه شوند فروششان چند برابر نخواهد شد، اما در مواردي ديگر خوانندگان بالقوه برخي كتاب ها خيلي بيشترند و با برنده شدن كتاب آن را مي شناسند و در صدد خواندنش برمي آيند. در هر صورت ناشران كتاب هاي برنده بهتر مي توانند در اين باره اظهار نظر كنند.
• اين تعداد جوايز را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
گفتم كه با هر تكثر و تنوعي موافقم. حواشي اش ديگر چندان اهميتي ندارد. در درازمدت هم آنها كه بايد، مي مانند و ادامه مي دهند. اميدوارم اين جوايز افزايش هم بيابد.
003560.jpg

• آيا اين جوايز نتايج منفي هم دارد؟
اين جوايز في نفسه نكات منفي ندارند، اما تبعات طاقت فرسا و زهرآلود دارند. طوري كه گاه آدم به فكر مي افتد كه به قول معروف چرا سري را كه درد نمي كند دستمال ببندد. ذهن جمعي ما به تبع استبدادي تاريخي استبدادزده است. تئوري توطئه هم كه همه محكومش مي كنيم ته ذهن خيلي هامان بيدار است و حاضر. طوري كه وقتي با جرياني سالم هم روبه رو مي شويم، حتما اگر باب ميلمان نبود، در آن به جست و جوي توطئه اي، سناريويي، برمي آييم. اگر خود قرباني اين تفكر هم شده باشيم، در جايي ديگر بسته به شرايط ممكن است خود مرتكب همان تفكر شويم جايي هم ممكن است ما را در باندي ديده باشند و از همان برچسب هاي معمول زده باشند بر كل هستي و كارمان، اما وقتي با چيزي روبه رو مي شويم كه مطابق سليقه يا خواستمان نيست، بر چسب باندبازي را بي هيچ دغدغه يا ترديدي برطرف مقابل مي زنيم. اگر با آثار برنده مخالفيم، به عوض نقد روشن و دقيق هر كدام و ارائه دليل براي رد آنهايا اثبات برتري آثار ديگر كه برنده نشده اند، تخيل مان را تا به جاهايي كه عقل جن هم به آنها نمي رسد پرواز مي دهيم، طوري كه آدم حسرت مي خورد كه كاش اين قدرت تخيل مصروف مصارف مفيدتري مي شد. حاضريم همه چيز را بپذيريم و باور كنيم، جز اصل مطلب را كه هيچ نيست جز اينكه داوراني مشخص در اين سال مشخص از ميان اين آثار مشخص كه همگي هم نامشان رسما اعلام مي شود - كه فكر مي كنم از نقاط قوت جايزه گلشيري است - اين آثار را به طور نسبي برتر دانسته اند. اينكه در مورد خاص جايزه گلشيري اگر او خود بود چه داوراني را برمي گزيد، يا چه آثاري را، بحثي است كه راه به جايي نمي برد، هر چند دست كم نوشته ها و گفته هايش نبايد ترديدي براي آنها كه واقعا مي شناختندش باقي بگذارد كه به چند صدايي معتقد بود، به ادبيات جدي معتقد بود، نه به اين معنا كه همه چون او بنويسند و چون او بپسندند. از اين گذشته، بنياد نه مي تواند و نه مي خواهد ادعا كند به جاي گلشيري نشسته است. و تازه، از همين ها كه در پسه حرف مي زنند، يا اگر بنويسند، چنان مبهم و كلي مي نويسند كه معلوم نيست مقصودشان كيست و چيست، اگر بپرسيد خوب، شما چه كساني را براي داوري صالح مي دانيد، ممكن است به تعداد انگشتان يك دست هم نتوانند نام ببرند.
تازه مشكلات عملي هم در اين ميان وجود دارد. اينكه آدم ها وقت داشته باشند يا اصلا بخواهند در اين كار شاق مشاركت كنند. من كه واقعا از داوران جايزه گلشيري شرمنده ام كه اين همه وقت گذاشتند و زحمت كشيدند، بي هيچ مزد و منتي و شرمنده تر مي شوم وقتي مي بينم برخي بدون استدلال و بدون شهامت بحث جدي، بي آنكه خم به ابرو بياورند، زحمتشان را ناديده مي گيرند. گاه آدم از خود مي پرسد آيا گناه پا نگرفتن جريانات مستقل در كشور ما در طول اين تاريخ مشعشع مان به تمامي بر دوش حاكمان است يا خود ما هم كه تمرين نداشته ايم در اين ميان مقصريم. ما مشتاقانه در انتظار نقد سالم و پيشنهادهاي مشخص هستيم تا با توجه به امكانات محدودش هر سال جايزه را بهتر از سال پيش برگزار كنيم. و اميدوارم پوستمان آنقدر كلفت باشد كه ادامه بدهيم، چون مي دانيم خيلي ها به اين جايزه اعتماد دارند وهمين تشويق ها نمي گذارند دلزده شويم.
• يك جايزه ادبي اعتبارش را چگونه كسب مي كند؟
خيلي عوامل مي توانند اعتبار يك جايزه ادبي را تضمين كنند. انتخاب داوران صالح و كارشناس قطعا مهمترين عامل است كه برآيند نظر آنها را بتوان معتبر دانست. پوشش وسيعتر هم اهميت دارد. منتهي با توجه به امكانات محدود نهادي مثل بنياد گلشيري عملا امكان اينكه بتوان همه كتاب هاي شايسته بررسي را تهيه و به داوران ارائه كرد وجود ندارد. همكاري نويسندگان و ناشران اهميتي حياتي براي ما دارد، هر چند چنانكه بارها گفته ايم، خودمان هم منتظر نمي مانيم وكتاب هايي را كه در توانمان هست تهيه مي كنيم، ولو اينكه از لحاظ مالي باري براي ما تحميل شود كه براي نهادي مستقل و غيرانتفاعي چون ما كه ممر درآمدي هم ندارد سنگين است. ايجاد اطمينان در مخاطبان هم اهميت دارد، اينكه باور كنيد هيچ ملاحظه اي جز ارزش هاي دروني آثار در انتخاب آنها دخالت ندارد. هر چند، هر كه تصميم گرفته باشد تباني و توطئه در هر چه خلاف ميل خود ببيند، به كار خود مشغول مي ماند و از دست هيچ كس برايش كاري برنمي آيد.
به هر حال، راضي نگه داشتن همه كاري است غيرممكن، به ويژه در عرصه ادبيات كه سليقه و ذوق نقشي بسيار پررنگ دارد. گاه آرزو مي كنم كاش مي شد به همه كتاب ها هر سال جايزه داد. اين طوري همه راضي مي شدند و دردسرهاي ما هم كمتر مي شد.

حاشيه ادبيات

• ناطوردشت كريمي
003535.jpg

كتاب «تيرهاي سقف را بالا بگذاريد، نجاران» نوشته جي. دي سلينجر با ترجمه اميد نيك فرجام همزمان با نمايشگاه بين المللي كتاب منتشر مي شود. گفتني است اين انتشارات رمان «ناطوردشت» سلينجر را با ترجمه احمد كريمي منتشر كرده است. اين كتاب براي اولين بار در دهه چاپ و منتشر شده است و قديمي ترين ترجمه از «ناطوردشت» محسوب مي شود. سلينجر از نويسندگان سرشناس آمريكايي است كه منتقدان چاپ هر كتاب آن را به عنوان يك حادثه در ادبيات عنوان كرده اند.

• اورهان پاموك به ايران مي آيد
003545.jpg

اورهان پاموك نويسنده مشهور ترك همزمان با نمايشگاه بين المللي كتاب تهران به ايران مي آيد. ارسلان فصيحي مترجم آثار پاموك با اعلام اين خبر گفت كه پاموك اعلام آمادگي كرده است تا در ايران با دوستداران و خوانندگانش ديدار داشته باشد. به تازگي كتاب «زندگي من» از پاموك با ترجمه فصيحي منتشر شده است. قبل از اين نيز كتاب «دژ سفيد» پاموك با ترجمه همين مترجم به چاپ رسيده است. پاموك يكي از نويسندگان سرشناس تركيه است كه منتقدان غربي از او به عنوان ستاره اي در شرق ياد كرده اند. كتاب «زندگي نو» پاموك در كمتر از يك سال در تركيه به چاپ پنجاه و پنجم رسيده است و ديگر رمان هاي او نيز در تركيه به چاپ هاي بالاي بيست رسيده. پاموك از نويسندگان نسل نو تركيه محسوب مي شود كه توانسته در كنار كساني چون اورهان كمال، ياشار كمال و چند نفر ديگر قرار بگيرد.

• مردان مايكل مور
يك خبر جالب ديگر هم اينكه مايكل مور، خالق مستند پرسروصداي «بولينگ براي كلمباين»، برنده جايزه كتاب انگلستان شده است. ظاهرا قرار است اين فيلم امسال همه را شگفت زده كند. مور با كتاب «سفيدمردان ابله» توانست گوي سبقت را از روي كين، فوتباليست معروف كه با زندگينامه اش امسال در اين رقابت شركت كرده بود، بربايد و در صدر قرار بگيرد. مايكل مور امسال با فيلم اش توانست چشم همه بينندگان ايراني را به پرده بدوزد، حالا بايد ديد با كتاب اش چه كار خواهد كرد.

نگاهي به جوايز كتاب هاي سال
دموكراسي ادبي

احمد غلامي
003540.jpg
رضا رهگذر دبير انجمن قلم ايران

اگر جوايز كتاب هاي سال را يك داستان بدانيم، نقطه عطف داستان ما جوايز ادبي سال ،۸۱ اهداي جايزه از سوي وزارت ارشاد به داستان و شعر است.
داوران ارشاد امسال برخلاف معمول كه به داستان جايزه نمي دادند، در بخش رمان به چراغ ها را من خاموش مي كنم نوشته زويا پيرزاد و در شعر به كتاب «حادثه در بامداد» سروده منوچهر آتشي جايزه دادند.
البته اين داستان چند نقطه عطف دارد. نقطه عطف ديگر آنكه انجمن قلم ايران نيز دست به انتخاب زد و كتابي را برگزيد كه در نوع خودش از قابليت هاي ويژه اي برخوردار است. مصطفي مستور نويسنده صاحب سبكي است كه در خلق بعضي از تصاوير كتاب بسيار موفق و درخشان عمل كرده است. اوج ديگر داستان ماجراي جايزه شعر كارنامه است. هيچ آدم باانصافي نمي تواند منكر اين نكته شود كه در اين روزگار داوري در حيطه شعر آن هم از سوي يك نهاد مستقل با اندك امكانات كاري جسورانه است. كاري كه قطعا سود مادي ندارد، بلكه دست اندركاران آن مجموعه را دچار بحث هاي فرساينده اي مي كند كه اگر كار آنان از سر دلسوزي نباشد، قطعا ترجيح مي دهند ديگر از خير اين كار بگذرند. به هرحال با تمام اتفاق ها، جنجال ها و بحث هايي كه پيش آمد كارنامه نيز جوايز خود را در سال ۸۱ اهدا كرد و اين راه صعب و دشوار شعر را ادامه داد. داوري يلدا، از سوي نشر كاروان امتياز بزرگي است. اگر ناشران ما به اين سوي گام بردارند كه در واقع به ادبيات داستاني ارج بنهند، قطعا در رشد كتابخواني تاثير فراواني خواهد داشت. ممكن است در هر داوري چه دولتي و چه خصوصي هركس كتاب هايي را با ملاك ها و سليقه هاي خودش انتخاب كند كه قطعا نيز اين گونه است. اين روش نه تنها ايرادي ندارد بلكه اگر با معيارهاي علمي هماهنگ باشد تاثيرگذاري بيشتري خواهد داشت و به گسترش تنوع ها دامن خواهد زد: يعني تمرين تسامح، دموكراسي ادبي و تحمل ارج گذاري بر ديگران، حتي ديگراني كه شايد با سليقه هاي ما جور نباشند.
003550.jpg
محمد قاسم زاده دبير كتاب سال يلدا
003555.jpg
نگار اسكندرفر دبير كتاب سال كارنامه

جايزه بنياد گلشيري و پكا نيز از ديگر كتاب هاي سال هستند كه پكا سومين دوره خود را پشت سر گذاشت و بنياد گلشيري دومين دوره اش را. بنياد گلشيري سعي مي كند سليقه هاي مدرن را نيز تحت پوشش قرار دهد. در برابر پكا دست به كارهاي شسته رفته تري مي زند تا كمتر دچار تنش و درگيري شود. در هر صورت پكا بر جوايز ادبي مستقل ديگر فضل تقدم دارد. اگر جايزه گردون را كه ناكام ماند به حساب نياوريم، نويسندگان و منتقدان مطبوعات با چندماه اختلاف از پكا كارشان را آغاز كردند و تاكنون سه دوره جايزه داده اند. جوايز ادبي ديگر كه بايد از آنها نام برد عبارتند از جايزه مسابقه داستان نويسي صادق هدايت كه با مشاركت خانواده هدايت و سايت سخن انجام شد، خانه داستان كه اولين دوره خود را پشت سر گذاشت و مجله عصر پنج شنبه و...
003565.jpg
عنايت سميعي دبير كتاب سال پكاه
003570.jpg
امير حسين چهل تن سردبير سايت سخن

همه و همه اين گروه ها درصدد هستند تا به آن چيزي كه سال ها ما از آن محروم بوده ايم دامن بزنند. ايجاد جريان هاي فرهنگي و افزايش كتاب و كتابخواني.
سال ۸۱ رو به پايان است و اگر جوايز ادبي با يك بررسي همه جانبه، كمبودها و كاستي هاي خود را مرور كنند سال آينده اين جريان ها به جريان هاي اثرگذارتر و سازنده تري تبديل خواهد شود. آنچه مهم است كتاب است و كتابخوان و آنچه مهمتر، اينكه به جريان هاي مستقل ادبي و كساني كه در اين گرفتاري هاي روزمره ريز و درشت هنوز به ادبيات مي انديشند احترام بگذاريم و قدرشان را بدانيم. البته اين نگراني هم وجود دارد كه تعدد اين جوايز آسيب هايي نيز به ادبيات داستاني مي زند .چون كميت آثار تاليفي ما درحد واندازه هايي نيست كه داوران بتوانند، گزينه هاي متفاوتي را انتخاب كنند.اين نكته قابل تامل است، اما از اين هم نبايد غافل شد كه شايد ،همين جوايز نويسندگان را به رقابت وادارد و آثاري خلق كنند كه داراي كيفيت و كميتي مناسب باشد .



|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   علم  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |