شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۱
شماره ۳۰۰۰- March, 8, 2003
جهان
Front Page

سرگذشت صدام از كودكي تا امروز
بر مدار خون
صدام عادت داشت مراجعينش را در اتومبيل هايي با شيشه هاي تيره رنگ ساعت ها بگرداند تا با اين كار منحرفشان كند. اين افراد به كاخ كاملا بيگانه اي پا مي گذاشتند و سرتاپايشان تحت تفتيش بدني قرار مي گرفت
003480.jpg

گروه بين الملل، ترجمه سهيلا قاسمي:  كتاب «صدام حسين واقعي» نوشته سعيد. ك. ابوريش، در سال ،۲۰۰۱ در لندن به چاپ رسيد و چندي پيش نيز انتشارات سن ـ سيمون آن را در فرانسه منتشر كرد. نويسنده اين كتاب كه يك روزنامه نگار و نويسنده فلسطيني با مليت آمريكايي است در سال هاي ،۱۹۶۰ مشاور صدام حسين بود. برگردان چكيده اين كتاب را به نقل از هفته نامه فرانسوي زبان لوپوئن با هم مي خوانيم. قابل توجه است كه در اين كتاب يا حداقل در خلاصه منتشر شده در لوپوئن هيچ اشاره اي به يكي از حساس ترين سال هاي عمر صدام حسين يعني دوران جنگ با جمهوري اسلامي ايران نشده است. سكوت خاطره نويس فلسطيني پيرامون ۸ سال جنگ صدام به دست نشاندگي از سوي آمريكا قابل تامل است.
ابن غريقه
صدام پسري بود كه اعراب «ابن غريقه» يا «بچه خياباني» مي ناميدند. موجودي كه نه تحصيلاتي داشت و نه خانواده اي. بعضي ها تعريف مي كنند كه براي سير كردن شكم خانواده اش در قطاري كه در تكريت، بين موصل و بغداد توقف مي كرد به فروش هندوانه مي پرداخت. برخي روايت ها حاكي از آنند كه از ميله آهني براي كشتن سگ هاي ولگرد استفاده مي كرد و يا اين كه وقتي خيلي جوان بود به يك «شقي» معروف و خشن تبديل شده بود. برعكس، هيچ نشاني دال بر آنكه رئيس يك گروه بچه هاي ولگرد بوده يا مواردي مشابه آن اصلا ديده نمي شود. صرف نظر از اندوهي كه صدام به دليل نداشتن پدر تحمل مي كرد بايد بگوييم آنچه كه او براي نويسندگان زندگينامه اش تعريف كرده مي توانست مشكل هر طفل بيچاره اي باشد كه در خيابان ها بزرگ مي شد.
خانواده صدام مي دانستند كه او اوقاتش را در كجا مي گذراند و احتمالا از كارهايش نيز با خبر بودند. شايد هم تاييدش مي كردند، چون بچه اي با اين سن و سال، تخم مرغ و مرغ زنده را از كجا مي تواند بياورد؟ برخلاف اين تصويري كه از صدام ترسيم كرديم، اسكندر در بيوگرافي اش به نكته اي ديگر اشاره مي كند؛ صدام اسب سفيد خانوادگي شان را بي نهايت دوست مي داشت. مرگ اين حيوان آن قدر در او تاثير داشت كه از شدت فشار روحي، مدتي دست راستش فلج شد. ظاهرا هيچ شباهتي بين شخصيت او و يك فرد عاشق اسب وجود ندارد، اما يك كودك تنها كه به دنبال فراهم كردن نيازهايش است، مي تواند احساس عميقي نسبت به يك حيوان در وجودش حس كند. ادامه زندگي صدام حسين، نشان دهنده تمايل عجيب او به اسب و افسانه هاي حماسي همراه با اسب ها است. او به هيچ وجه نمي تواند از فرصت سواري با يك اسب سفيد چشم پوشي كند. شايد همه اين جريانات از زماني شروع شد كه او همنشيني با اسب ها را به همنشيني با اعضاي خانواده اش ترجيح داد. صدام همه وقتش را به انجام بازي هاي خشن، همراه با بچه هاي روستا تلف نمي كرد. ناپدري اش، طبق سنت از سن شش سالگي ناپسري اش را به كار گماشت. بچه هايي با اين سن و سال كه به مدرسه نمي رفتند، ناچار بودند كار در مزرعه، چوپاني يا كارهاي مختلفي به اين شكل انجام دهند. صدام پابرهنه در مزرعه كار مي كرد چون خانواده اش امكان خريد كفش براي او را نداشتند. به همين دليل اين پسر جوان از ظاهر خود خجالت مي كشيد و نسبت به ديگران احساس حسادت مي كرد. به جز اين خجالت، رابطه ناخوشايندي كه با ناپدري اش داشت و تولد برادرهاي ناتني اش كه طبق سنت، نسبت به او برتري داشتند و احساس تنهايي و انزوا، موجب شد كه در خارج از محيط موجود زندگي اش به دنبال الگويي باشد. به اين ترتيب دايي اش، خيرالله تلفاح (Tulfah)، ستوان دوم سابق ارتش عراق را كه حالا آموزگار شده بود به عنوان قهرمان زندگي اش برگزيد. او آن قدر متجدد بود كه به شيوه غربي ها لباس مي پوشيد. بعدها او پدر زن و مشاور صدام، ژنرال افتخاري و شهردار بغداد شد. وجود او الهام بخش نخستين دوره زندگي خصوصي و تفكرات سياسي خواهرزاده اش بود.
در سال ،۱۹۴۶ صدام خانه اش را ترك كرد تا در كنار دايي اش زندگي كند. در آن زمان خيرالله در مدرسه اي واقع در روستاي الشاويش، در نزديكي تكريت تدريس مي كرد. او به خاطر همكاري در شورش رشيد علي ـ قيام گروهي از افسران ناسيوناليست بر عليه دولت دست نشانده بريتانيا - از ارتش اخراج شده و پنج سال را در زندان سپري كرده بود.
فؤاد مطر در بيوگرافي اش، اولين شورش صدام را ترك خانه اش مي داند. به نظر او اين بخش مهم زندگي او در بردارنده اين حقيقت است كه صدام جوان مي خواست از پسر دايي اش عدنان، پسر خيرالله، تقليد كند. (عدنان بعدها يكي از مردان مورد اعتماد او شد و به سمت رياست ستاد ارتش و وزارت دفاع منصوب شد). عدنان يك سال كوچك تر از صدام بود، به مدرسه مي رفت و به خوبي خواندن و نوشتن مي دانست. او مدام خودنمايي مي كرد و برتري اش را به رخ صدام مي كشيد. به همين دليل صدام جوان كه يتيم الاب و حسود بود، تصميم گرفت خود را هم سطح عدنان كند. مطر خاطر نشان مي كند كه صدام همان شبي كه از خانه محقر حسن فرار مي كرد تا پيش خيرالله برود، والدينش را در راه مي بيند و آن ها تفنگي به او مي دهند تا به هنگام سفر از خودش محافظت كند. مقداري پول هم براي كرايه تاكسي يا اتوبوس مي دهند. روزنامه هاي عراق نيز اين داستان را شرح داده اند، اما هيچ اشاره اي به تاكسي يا اتوبوس نكرده اند، بلكه برعكس، در اين مقاله ها بيشتر تاكيد روي اين نكته بوده كه صدام به دليل علاقه زيادش به آموزش، پياده و با پاي برهنه اين سفر خطرناك را به تنهايي انجام داده است.
شورشي
در سال هاي ،۵۰ صدام تبديل به يك «فعال سياسي نيمه حرفه اي» در جهت منافع بعث (حزب ناسيوناليست لائيك) شد و عليه كمونيست ها به مبارزه پرداخت. سال ،۱۹۵۹ براي نخستين بار به دمشق فرار كرد و سپس، بعد از آنكه در سوءقصدي بر عليه رئيس جمهور قاسم شركت كرد به قاهره گريخت. در سال ۱۹۶۳ و به هنگام بازگشت به بغداد، در داخل تشكيلات بعث، گروه شوكي ايجاد كرد كه مسئول شكار مخالفان بود. در درون حزب، اختلافات و نفاق بسياري ديده مي شد و به همين دليل حكم توقيف صدام حسين صادر شد.
در آغاز سال ،۱۹۶۴ صدام دوباره فراري شد، اما اين بار او يك فراري مشهور بود. ماه آوريل به طور مخفيانه به دمشق رفت تا در كنفرانس ديگري كه اتحاديه اعراب بعث تشكيل داده بود، شركت كند. اين كنفرانس نيز با عدم تفاهم گروه هاي مختلف در مورد آينده حزب توام بود. در آن جا صدام سخنراني شديداللحني كرد و عقايدي مشابه نظريات ميشل عفلق كه با ناصر دشمن شده بود را ابراز داشت. در پايان كنفرانس، عفلق ـ انديشه شناس مسيحي، مغز متفكر و بازوي راست حزب ـ تصميم گرفت مديريت منطقه اي موقتي را براي حزب بعث عراق ايجاد كند و واضح است كه صدام را در راس مديريت حزب منصوب كرد. در آن زمان او تنها ۲۵ يا ۲۶ سال سن داشت.
صدام با بازگشت به عراق، با همراهي گروهي از دوستان به سازماندهي حزبي مخفي پرداخت. پليس مخفي عارف، عملكرد چندان موثري نداشت و به همين دليل به سادگي مي شد فعاليت هايي را در آرامش انجام داد. صدها نيروي بعث در اين فعاليت ها درگير بودند و صدام در حالي كه در تكريت تحت مراقبت بود، موفق شد به طور همزمان با رئيسش بكر تماس گرفته و با دايي اش خيرالله نيز به مشورت بپردازد. براي صدام تنها سياست مهم تر از مطالعه بود و دوراني هم كه در قاهره به سر مي برد، هر روز چندين ساعت مطالعه مي كرد. با وجود اين، دو وظيفه مهم در برنامه هاي روزانه اش جاي داشت. يكي اين كه در درون حزب بعث سازماني تشكيل دهد كه به مشكلات روستاييان بپردازد و ديگر آنكه روابط حزب با نظاميان بغداد و ساير نقاط را رهبري كند. اما براي مرد اهل عملي مثل صدام، سازماندهي بي عمل هيچ لذتي نداشت، صدام انديشه ايجاد حركتي در درون ارتش و عليه سازمان دهندگان كودتاي نوامبر را از سر بيرون كرد و برنامه اي براي قتل عارف ترتيب داد. براي رسيدن به اين هدف، با رئيس گارد رياست جمهوري، ناجي مجيد توافق كرد تا بتواند به هنگام جلسه دولتي مجلس ملي به آنجا نفوذ كند. بخت با صدام حسين يار نبود و مجيد در آخرين لحظه منصرف شد. به اين ترتيب اين برنامه بي نتيجه ماند. مدتي بعد، صدام به همراه عبدالكريم شيخ علي كه از زمان اقدام به قتل قاسم با هم دوست بودند، تصميم گرفت با بمب هاي دست سازي كه با TNTهاي خريداري شده از بازار آزاد ساخته بودند، به كاخ رياست جمهوري حمله كند. اين سوءقصد براي روز پنجم سپتامبر برنامه ريزي شده بود، اما درست شب پيش از عمليات، مسئله فاش شد و دو توطئه گر در خانه شيخ علي دستگير شدند.
003485.jpg
از سمت چپ
صدام در سال ۱۹۴۷، دوران فلاكت بار كودكي
سال هاي دهه ۵۰، يك فعال سياسي نيمه حرفه اي
۱۹۶۰ صدام در شهر محل تولدش تكريت
۱۹۶۳، بازگشت به بغداد پس از تبعيد به قاهره

دوران زندان براي صدام بسيار دشوار بود. او مدت ها در تنهايي به سر برد. در آثار اسكندر و مطر، روزهاي اين دوران به «روزهايي بلند» تعبير شده است. او به علت عدم همكاري با مقامات دولتي، تحت مراقبت هاي بسيار ويژه اي قرار داشت. گاهي او را مجبور مي كردند هفت روز پياپي روي يك صندلي بماند. همچنين تحت نظارت عبدالقادر الجنابي وارد ساختمان تحت مديريت او يعني ساختمان امنيت شهري شد. در اين دوران، نخست وزير طاهر يحيي نيز صدام را احضار كرد و بيهوده كوشيد او را به همكاري با رژيم عارف متقاعد كند. صدام حسين فرصت هاي فرار بسياري را رد كرد تا مبادا دوستاني كه پشت سر داشت به دردسر بيفتند.
البته همه اين ادعاها نياز به اثبات دارند. عبدالكريم شيخ علي، همراه او در زندان و همتايش در حزب، كسي كه صدام «برادر دوقلويم» مي خواند و در سال ۱۹۶۲ او را به قتل رساند، شاهد تمامي اين حوادث بود. ثابت شده كه ساجده، همسر صدام، به طور مرتب با او ملاقات مي كرد و هميشه برايش كتاب مي برد. . .
در سال ۱۹۶۵ عفلق، بكر را دبير كل شاخه عراقي حزب بعث كرد و صدام كه هنوز در زندان به سر مي برد معاون او شد. سپس، مذاكرات سه نفره اي ترتيب داده شد و ساجده اكثر اوقات پيغام رساني بود كه بي سر و صدا تصميم فراري دادن صدام را عملي مي كرد. او بعدها تعريف كرد كه بيشتر مواقع، پيغام ها را در لباس پسرش عدي، كه آن زمان كودكي چند ماهه بود، پنهان مي كرد.
مرد پاكسازي هاي خونين
روز ۲۳ ژوئيه ۱۹۶۶ صدام حسين از زندان گريخت تماس هاي مداوم او با مسئولين نظامي، منجر به كودتاي روز ۳۰ ژوئيه ۱۹۶۸ شد. پس از آن احمد حسن البكر و صدام حسين، يازده سال تمام مشتركا قدرت را به دست گرفتند. روز ۲۸ ژوئيه ،۱۹۶۹ كمتر از دو هفته پس از آنكه صدام حسين جانشين احمد حسن البكر شد به شيوه هايي كه در نخستين روزهاي رژيم مورد استفاده قرار مي داد، بازگشت و اعلام كرد توطئه اي را كه سوريه اي ها عليه او ترتيب داده بودند كشف كرده است. پرونده توطئه گران به دادگاه انقلابي كشيده شد و موجبات نوعي پاكسازي به شيوه استاليني، در چارچوب بعث را به وجود آورد. يك سوم اعضاي شوراي فرماندهي انقلاب تيرباران شدند. حزب، امنيت، ارتش، ارتش مردمي، سنديكاها، اتحاديه هاي دانشجويي، مجامع حرفه اي و ساير سازمان ها نيز با توجه به جزيي ترين نكات مشكوكشان پاكسازي شدند. طي چند هفته، حكومت وحشت بي سابقه اي بر تمامي عراق سايه افكند. كمي پيش از قضيه «استعفا» و هفته ها قبل از ماجراي توطئه سوريه اي ها، سركوبي بسيار مخفيانه اي آغاز شده بود، اما گستردگي اين سركوب، آن را كاملا آشكار ساخت.
حوادث ۲۸ ژوئيه ،۱۹۶۹ به دستور شخصي صدام برنامه ريزي شد. شوراي فرماندهي محلي و ساير روساي بعث (در مجموع ۴۰۰ نفر) در سالن كنفرانسي به شكل سينما جمع شده بودند. اين سالن براي كنگره هاي ملي و به دستور صدام ساخته شده بود. هدايت بحث ها را خود صدام به تنهايي در دست داشت. او در حالي كه سيگار بزرگي در دست گرفته بود روي سكو و پشت ميز بزرگي كه چهار ميكروفن روي آن قرار داشت نشست. رديف اول را ياران وفادارش پر كرده بودند. كساني مثل عزت ابراهيم الدوري (معاون او در حزب بعث و معاون دبيركل شوراي فرماندهي انقلاب)، طاها ياسين رمضان (نايب رئيس او)، طارق عزيز (وزير امور خارجه اش) و ساير افرادي كه ژنرال عدنان خيرالله (پسر دايي، برادر زن و رئيس ستاد كل صدام) نيز جزو آن ها بود.
صدام حسين برخاست و با گام هايي آرام، طوري كه گويي قلبش پر است، تا كنار ميز كوچكي كه دو ميكروفون رويش قرار داشت پيش رفت و مثل سخنراني، همه افراد را مخاطب قرار داد. او در حالي كه دستانش را بسيار تكان مي داد، خبر از وجود توطئه اي داد و به طرفدارانش اعلام كرد كه فرصت قضاوت در مورد صحت ادعاهاي او را خواهند داشت شاهدي به صحنه فرا خوانده شد و جاي صدام روي ميز كوچك را گرفت. در اين هنگام صدام همان طور كه سيگار بزرگش را پك مي زد برگشت تا پشت ميزش بنشيند.
طي دو ساعت شاهد، جزييات توطئه را به همراه زمان، مكان و اسامي اعضا شرح داد. كاملا مشخص بود كه اين سخنراني قبلا آماده شده است. تا حدي كه نام افراد شورشي و ويژگي خائنين را مو به مو بر زبان مي آورد. مامورين امنيتي به دقت توطئه كنندگان را اسكورت كردند. يكي از آن ها سعي كرد سخني بگويد، اما صدام فرياد زد: «بيرون! بيرون!» متهمين با سري افكنده، يك به يك به همراه محافظانشان بيرون رفتند. هيچ كس نبايد دوباره آن ها را مي ديد. سكوت دوباره بر سالن حكمفرما شد و دوربين ها دورنمايي از چهره دوري، عزيز و خيرالله را به تصوير كشيدند.
اين فيلم يكي از كثيف ترين نمونه هاي عملكرد يك ديكتاتور است كه تاكنون به تصوير كشيده شده است. سرانجام سايرين هم متوجه شدند كه چه ماجرايي روي داده. برخي افراد براي تحسين صدام به پا خاستند. او با لبخندي به آن ها پاسخ داد و دوبار از شنوندگاني كه براي تمجيد از او و اثبات وفاداري شان ازجا بلند شده بودند، تشكر كرد. سايرين هم با دلگرمي بيشتري سرپا ايستادند تا از اين كه او رهبري شان در جهت آزادي فلسطين را پذيرفته از او قدرداني كنند. در اين حال دوربين تصوير صدام خوشبختي را كه از شنيدن اين حرف ها كاملا رضايت خاطر داشت ضبط مي كرد.
صدام سخنراني پاياني را نيز خودش انجام داد و در حالي كه صدايش به هق هق گريه آميخته بود، گفت كه توطئه گران تلاش مي كردند بين او و بكر اختلاف ايجادكرده و به اين ترتيب حزب سوسياليست بعث عرب را تضعيف كنند. وقتي او دوباره نام متهميني را كه از نزديكانش بودند به زبان آورد ـ به ويژه نام عدنان حمداني ـ وانمود كرد كه اشك هايش را پاك مي كند. حاضرين به تقليد از او پرداختند. ابتدا دوري و سپس تمامي حضار دستمال به دست، شروع به پاك كردن چشم هايشان كردند. . .
سنگرگاه
003505.jpg

صدام از موقعيت پرخطر خود مطلع بود و بلافاصله پس از جنگ خليج فارس، ارتش و دستگاه امنيتي را مستحكم تر كرد. سيستم مامورين و جاسوسان درون ارتش بسيار موثر بود، اما يكي از نخستين تصميمات اتخاذ شده در سال ۱۹۹۲ ايجاد لشكر طلايي يا گارد جمهوري ويژه بود. اين تشكيلات پيشرفته جديد، در بطن گارد جمهوري كه وسيع تر و ممتازتر بود، اهميت زيادي يافت.
به گارد ويژه، حقوق بيشتري تعلق مي گرفت و بر مردم عادي فاني نيز ارجحيت داشت. حتي در مورد غذا و دارو نيز اين تبعيض كاملا مشهود بود. ابداع جديد صدام، چالش ميان ارتش قانوني و دستگاه امنيتي را بيشتر كرد. گارد ويژه رياست جمهوري در اصل براي حمايت از صدام با دستگاه امنيتي همكاري مي كرد. آنها باهم سازمان امنيت ويژه را تشكيل دادند.
علاوه بر اين سازمان جديد، صدام حسين كوشيد دوباره محافظت از خانواده اش توسط ارتش و دستگاه امنيتي را مستحكم تر از قبل كند. وطبان، برادر ناتني صدام به سمت وزارت كشور منصوب شد و برادر ناتني ديگرش به نام سباوي نيز به عنوان رئيس كابينه به كار پرداخت وي پيش از آنكه مدير مخابرات شود در مسائل خاص امنيتي همكاري مي كرد. مسئوليت هاي عدي نيز به طور قابل توجهي افزايش يافت. اين مرد كم سواد علاوه بر سمتش در كميته المپيك، مسئول سنديكاي روزنامه نگاران و سردبير روزنامه «بابل» شد. عدي به همين سادگي رياست امنيت ملي را نيز به دست گرفت. علي شيميك، رئيس سازمان دفاع شد و حسين كامل، داماد صدام، در سمت وزارت صنايع و صنايع نظامي به كار پرداخت. در نهايت، صدام كامل برادر حسين كامل و داماد ديگر صدام، رياست بخش سري دپارتمان امنيت را به عهده گرفت. [اين دو نفر چند ماه پس از تبعيد و به هنگام بازگشت به عراق اعدام شدند. ] نخستين جايگاه از آن پسر متفكرتر صدام يعني قصي بود. او سمت رياست سازمان امنيت ويژه را در دست گرفت و ادغام سازمان امنيت ويژه و گارد جمهوري ويژه را رهبري كرد. البته برزان، برادر ناتني صدام و ديپلمات توطئه گر، هميشه در ژنو حضور داشت و موجودي پول او در بانك هاي سوئيس را به دقت نظارت مي كرد. اين سرمايه ها، توسط كميته و براي اهداف مهمي به دست آمده بود و به منظور تامين خانواده صدام و در اختيار داشتن قدرت به كار مي رفت.
به استثناي قصي و برزان، اين گروه خانوادگي، باندي اختصاصي متشكل از افراد بي ارزش تشكيل دادند. افرادي كه جايگاه بالايشان هيچ تناسبي با توانايي هايشان نداشت. در واقع، اقوام صدام خانواده اي مافيايي را در ذهن تداعي مي كنند. آنها هنگام اشغال كويت به سرقت و تاراج اموال آن جا پرداختند. در خانه هايشان، فرش هاي نفيس ايراني، لوازم جانبي مختلف و حتي مبلمان طلا هم كشف شده. البته نبايد ده ها خودروي متعلق به كويتي ها و چندين دستگاه فراري موجود در گاراژهاي عدي را از قلم بيندازيم. به علاوه، حكومت نظامي به عدي و حسين كامل امكان داد كه از شرايط موجود، بهره ببرند. عدي با ابوالعباس فلسطيني كه با مافياي روس رابطه داشت، متحد شد. آنها با هم سيستم قاچاق پيچيده اي ايجاد كردند و از كشورهاي خاورميانه و حتي كلمبيا براي روس ها موادمخدر فراهم كردند. عدي در بازارهاي مختلف و در كشور اردن شروع به فروش بخشي از غذاها و داروهايي كرد كه سازمان هاي بشردوستانه به عراق هديه كرده بودند. حسين كامل هم در مسئله قاچاق درگير بود و هم تملك اموال را در اختيار داشت. او آرزو مي كرد بتواند برنامه ارتش غيرمشروط را ادامه دهد و رشوه هاي زيادي هم گرفت.
صدام خود را در حصار يكي از محكم ترين سيستم هاي امنيتي تاريخ معاصر قرار داد. روش او در استفاده از فردي شبيه و جايگزين به موفقيت زيادي انجاميد. صدام در حدود هشت بدل داشت و به اين ترتيب به طور خنده آوري در يك زمان واحد، در مكان هاي مختلفي حضور پيدا مي كرد. زماني كه اشخاصي به ملاقاتش مي رفتند، اين حماقت او ابعاد وسيع تري مي يافت. صدام عادت داشت مراجعينش را در اتومبيل هايي با شيشه هاي تيره رنگ، ساعت ها بگرداند تا با اين كار منحرفشان كند. اين افراد به كاخ كاملا بيگانه اي پا مي گذاشتند و سرتاپايشان تحت تفتيش بدني قرار مي گرفت. سپس از نظر پزشكي نيز بررسي مي شدند تا آنچه خورده اند مشخص شود. صدام مي ترسيد آنها بمبي بلعيده باشند. از آنها انگشت نگاري و عكسبرداري هم مي كردند. سپس افراد به تنهايي به محل ملاقات برده مي شدند.
دفتري كه در آن صدام افراد را مي پذيرفت همواره به دوربين و سيستم هاي استراق سمع مخفي مجهز بود. دوربين ها بايد روي بهترين نيم رخ صدام متمركز مي شدند و مسئولين فيلمبرداري بايد مدام دقت مي كردند كه نيم رخش از زاويه نامناسبي نشان داده نشود. هيچ كس حق نداشت حرف بزند مگر اينكه صدام سوالي مي پرسيد و جواب مي خواست. پاسخ ها بايد همگي خلاصه مي شدند و تنها در صورت تمايل صدام به ادامه صحبت طرف مقابل مي توانست به حرف زدن ادامه دهد. همه ملاقات كنندگان بايد بعد از صدام مي نشستند و بعد از او نوشيدني شان را سر مي كشيدند. هيچ كس حق نداشت از جايي كه صدام برايش انتخاب كرده بود جم بخورد. هيچ كس نبايد پاهايش را روي هم مي انداخت يا دست هايش را تكان مي داد، بلكه بايد در جاي سخت و ناراحتش بي حركت مي نشست. همه بايد صدام را «رئيس جمهور قهرمان» يا «ارباب» خطاب مي كردند و «آقاي رئيس جمهور» تنها، اصلا نبايد به زبان آورده مي شد. ملاقات به ميل صدام خاتمه مي يافت و طبيعتا شيوه بيرون رفتن هم با گام هايي عقب عقب، در حالي كه درست مثل لحظه ورود، روي فرد مورد نظر به سمت صدام قرار داشت، صورت مي گرفت. هيچ كس حق نداشت بگويد كجا بوده و يك ديدار پنج دقيقه اي با صدام نياز به يك روز كامل زمان داشت.
منبع: لوپوئن


نگاه اول
عراق: سياست به مثابه گل رز سفيد
003495.jpg

دكتر حسين دهشيار
با توجه به اينكه بازيگران صحنه بين المللي داراي هويت اجتماعي هستند اين ضرورت شكل مي گيرد كه منزلت و وجهه جهاني كشورها را مبتني بر يك خاستگاه داخلي قلمداد كرد. جايگاه هدايتي كشورها در رابطه با يكديگر در شكل فراگير و همه جانبه آن برخلاف تصور غالب در بسياري از كشورهاي غيرغربي براساس توانمندي رزمي و تعداد سخت افزارهاي نظامي پا نمي گيرد. سرنوشت نظام هفتاد و چهار ساله حاكم بر اتحاد جماهير شوروي، ملموس ترين گواه به اين واقعيت ارزشمند است.
پرستيژ و اعتبار جهاني كشورها برخاسته از ماهيت حيات سياسي داخلي و كيفيت تعامل رهبران و مردم است. آنچه معيار تمايز بازيگران در سطح روابط بين الملل در نزد ساكنين كشورها و تصميم گيرندگان صحنه سياست خارجي محسوب مي گردد اين است كه آيا رژيم حاكم از مشروعيت داخلي بهره مند است يا اينكه فاقد مشروعيت و اعتبار در قلمرو داخلي است. مشروعيت در انتزاع شكل نمي گيرد بلكه بازتاب مستقيم عملكرد رژيم در رابطه با نيازهاي مردم است و بدين روي است كه در بلندمدت اين نگاه مردم به نحوه عملكرد و رفتار حكومت است كه تعيين كننده حيطه فضاي اعتباري و مشروعيتي حكومت در تعاملات بين المللي است. دولت ايالات متحده آمريكا برخلاف تمام قوانين مدون بين المللي كه در چارچوب ارزش هاي غربي تدوين گشته اند، جامعه بين المللي را با استفاده از مكانيسم هاي متعدد تحت فشار قرار داده است كه استدلال رهبرانش را در خصوص بركناري رژيم بعثي حاكم بر عراق اعتبار دهد. هرچند كه بسياري از مردم در كشورهاي جهان، نگرش رهبران آمريكا را با حضور گسترده خود در تظاهرات و يا از طريق مطبوعات به چالش گرفته اند و مسئولين بسياري از كشورهاي جهان در اين مورد با نظر آمريكا هماهنگ نيستند، اما كمتر كسي ماهيت بينش دولتمردان آمريكايي را به سخره گرفته است. مخالفين ساكن كاخ سفيد تلاشي در جهت حفظ رژيم صدام حسين انجام نمي دهند بلكه همگي اعتقاد دارند كه روش مورد استفاده نبايد چيزي باشد كه آمريكا آن را مطرح مي سازد.
مخالفت جهاني با استفاده از زور براي ساقط كردن حكومت بعثي است وليكن اجماع در خصوص ضرورت جايگزيني صدام حسين وجود دارد. اما با وجود مخالفت شديد با نظرات جبهه طرفدار استفاده از خشونت براي ايجاد دگرگوني در عراق شاهد هستيم كه رهبران آمريكا، انگلستان، اسپانيا و ايتاليا با قاطعيت درصدد به كرسي نشاندن منطق خود هستند.
جورج دبليو بوش كه رهبري جبهه ضرورت استفاده از «قدرت معتبر» را برعهده دارد با وجود مخالفت كشورهاي عمده جهان از قبيل چين، فرانسه، آلمان و روسيه از قدرت مانور فراواني برخوردار است در حالي كه موافقان «زور به عنوان آخرين چاره» با وجود موافقت ميليوني توده ها از موضع دفاعي به بيان نظرات خود مي پردازند و با وجود پيشينه تاريخي استثماري خود مجبور به توسل به مفاهيم اخلاقي و عدالت خواهانه گرديده اند. آنچه جورج دبليو بوش را در خصوص توسل به جنگ مصر كرده است و واقعيتي كه مخالفان او را در پاريس، مسكو، پكن و برلين در شرايط تدافعي قرار داده است اين واقعيت آشكار و ملموس است كه رژيم بعثي حاكم بر عراق فاقد مشروعيت است.
در برهوت حيات اقتدارگراي حاكم بر عراق در دوران صدام حسين اثري از گل رز قرمز ديده نشده است و آن چه شاهد آن بوده ايم فزوني روزافزون گل هاي رز سفيد بوده است. از سال ۱۹۶۸ كه صدام حسين حكومت را كاملا قبضه كرد اين نگرش بدوي و غريزي اقتدارگرايانه را بسط داد كه رابطه بين مردم و حكومت يك خيابان يك طرفه است. مردم داراي حقوق طبيعي و ذاتي نيستند و اين حكومت است كه با توجه به ماهيت عملكرد آنان مشخص مي سازد كه چه كساني از اين امتياز بهره مند مي گردند كه از ارزش هاي جامعه متمتع گردند.
از نظر صدام حسين و نخبگان وابسته حاكم بر كشور عراق، چه از نظر زماني و چه از حيث حقوقي، حكومت بر مردم ارجح است و بدين جهت تابعيت آنان از خط مشي هاي تعيين شده به وسيله زعماي قوم ضروري است. در چارچوب ترتيبات سياسي حاكم بر يكي از قديمي ترين تمدن هاي جهاني، مردم موظف هستند كه براي تداوم و بقاي حكومت بعثي به رياست صدام حسين دعا كنند، از ايثار خودداري نكنند و از تمامي منابع و توانمندي هاي خود در جهت ارضاي نظرات رژيم بهره ببرند. مردم در بطن چنين ساختاري اين وظيفه را برعهده دارند كه بدون هيچ گونه چالشي تمامي نظرات و نگرش هاي مطرح شده را بپذيرند و سعي وافر انجام دهند كه سياست هاي تدوين گشته به وسيله حكومت بدون توجه به هزينه هاي انساني، مادي و رواني آن تحقق يابند.
در جهت الزام به ايثار و ضرورت نيازهاي حكومت امكاني براي تجلي حقوق فردي، انساني و رفاهي خارج از نقطه نظرات و ترجيحات حكومت وجود نداشته است. آنچه مردم عراق در طول اين مدت ملزم به توجه به آن بوده اند تلاش گسترده تر براي تحقق خواست هاي دستگاه حاكم سياسي در بطن تجاوز آشكار و هميشگي به حقوق اوليه شهروندي بوده است كه اين حقوق مبتني بر الزامي بودن رفاه مادي، مشاركت سياسي و حقوق اجتماعي است. حكومت بعثي در عين ناديده انگاشتن اوليه ترين حقوق انساني مردم عراق از آنها خواهان از خودگذشتگي و فداكاري در راه تثبيت رژيم بوده است.
با وجود چنين فضايي بوده كه كمترين توجهي به نيازها و خواسته هاي مشروع مردم عراق نشده است. رژيم هميشه از مردم خواسته است كه ايثار كنند، اما هيچ گاه فرصت داده نشده كه مردم توقعات و خواست هاي حقه خود را بيان كنند. بلكه اين رژيم بوده است كه مداوما از مردم تقاضاي ايثار كرده بدون اينكه نيازهاي آنها را برآورده سازد و بدين جهت مردم هيچ گونه وابستگي به رژيم احساس نمي كنند و بدين دليل است كه رژيم فاقد مشروعيت است. آمريكا بدين جهت در رابطه با عراق از قدرت مانور فراواني برخوردار است كه در آنجا حكومت وظيفه خود مي داند كه براي مردم ايثار كند و حقوق آنها را محترم بشمارد و رفاه مادي و رواني را فراهم آورد.
حكومت توقع كمي از مردم دارد و تنها خواهان آن است كه مردم به عنوان شهروند به قوانين احترام بگذارند. وجود وسيع گل هاي رز قرمز در آمريكا كه سمبل وظيفه مندي حكومت است و تعداد كم گل هاي رز سفيد كه نمايانگر محدوديت وظايف مردم به جهت ارجحيت حقوقي و زماني آنها بر حكومت، سبب گشته است كه آمريكا به يكه تازي در رابطه با عراق بپردازد. وجود محدود گل رز قرمز در عراق كه نمايانگر عدم تعهد و مسئوليت حكومت در احترام به حقوق رفاهي و انساني مردم است و تعداد فراوان گل هاي رز سفيد كه نشانگر وسعت وظيفه مندي مردم نسبت به حكومت است منجر به فلج سياسي حكومت بعثي در برابر آمريكا گشته است.

حاشيه جهان

• نقش سعودي ها در انفجار بالي
003490.jpg

يك وكيل دعاوي آمريكايي ادعا كرد اسناد و مداركي در دست دارد كه اثبات مي كند وجوه تامين شده از سوي عربستان سعودي براي تامين هزينه هاي عاملان بمب گذاري در بالي مورد استفاده قرار گرفته است. آلن گرسون وكيلي كه وكالت بازماندگان قربانيان حوادث يازدهم سپتامبر را عليه بانك هاي عربستان سعودي - كه امكانات مالي عوامل حوادث يازدهم سپتامبر را در اروپا فراهم مي آورند بر عهده دارد - پس از انجام سفرهايي به بالي ادعا دارد به شواهد مستندي در مورد نقش سعودي ها در اين حادثه دست يافته است. گرسون همچنين در مصاحبه با سايت نيوز استراليا ادعا كرد برخي هسته هاي تروريستي در اروپا به طراحي و انجام حمله به بالي كه موجبات مرگ ۱۹۰ تن را فراهم آورد كمك كردند.

• هشدار در مورد شكست بزرگ
مشاوران ارشد جورج بوش رئيس جمهور ايالات متحده به او هشدار دادند ممكن است چهارشنبه هفته آينده در شوراي امنيت سازمان ملل متحدان متحمل شكست سخت و مفتضحانه اي شود. كالين پاول وزير امور خارجه آمريكا كه به تازگي از دور جديد مذاكرات با نمايندگان كشورهاي عضو شوراي امنيت فارغ شده است دوشنبه اين هفته اخبار بدي را به اطلاع رئيس جمهور آمريكا رساند. نشريه كپيتول هيل بلو كه از منتقدان سياست هاي دولت بوش است ادعا دارد اكنون اكثر مشاوران ارشد بوش اعتقاد دارند او بهتر است از مواضع سرسختانه خود در قبال عراق و اصرار بر يورش به اين كشور دست بردارد و به بازرسان تسليحاتي اجازه دهد به فعاليت هاي خود در اين كشور ادامه دهند.
003500.jpg

• تبرئه فرانكس
يكي از منابع نزديك به اداره كل بازرسي ارتش ايالات متحده اعلام كرد ژنرال تامي فرانكس رئيس ستاد مشترك ارتش از همه اتهامات وارده از سوي يكي از زيردستانش در ستاد فرماندهي به جز يك مورد تبرئه شد. اين اتهامات كه بيشتر حول محور كتي همسر فرانكس و استفاده او از امكانات دولتي دور مي زد اثبات نشده است. روزنامه واشنگتن تايمز با انتشار اين خبر در شماره روز سه شنبه خود نوشت تنها موردي كه هنوز از فرانكس رفع اتهام نشده حضور همسرش در جلسات بررسي اسناد محرمانه است كه اداره بازرسي كل ارتش آمريكا پس از تكميل شدن پرونده آن را براي تصميم گيري نهايي براي دونالد رامسفلد وزير دفاع ارسال خواهد كرد.

• دژ نظامي به جاي سفارت
ساختمان بزرگ، مجلل اما مجهز به آخرين تجهيزات امنيتي سفارتخانه جديد ايالات متحده در كنيا پس از گذشت چهار سال و نيم از ماجراي بمب گذاري در سفارتخانه هاي آمريكا در شرق آفريقا افتتاح شد. در حمله سال ۱۹۹۸ به سفارتخانه آمريكا در نايروبي ۲۳۱ نفر از جمله ۱۲ آمريكايي جان باختند. روزنامه جروزالم پست با انتشار خبر گشايش ساختمان جديد سفارتخانه آمريكا در نايروبي نوشت ساختمان هيأت نمايندگي آمريكا در كنيا توسط يك شركت آمريكايي ساخته شد و به سان يك دژ محكم و غيرقابل نفوذ طراحي شده است. اين سفارتخانه از محل بودجه ويژه مصوبه هفتم اوت ۱۹۹۸ كنگره آمريكا براي تقويت تمهيدات امنيتي در نمايندگي هاي سياسي آمريكا در خارج ساخته شده است.

• بوش ضد زن
تلاش هاي دولت بوش براي تجديد قانون بخشودگي مالياتي و فراهم آوردن امكان دسترسي مادي همه دانش آموزان به مدارس خصوصي از طريق اعطاي كمك به خانواده ها در كنار ساير موارد موجب شده گروه هاي حامي حقوق زنان در آمريكا جورج بوش را «ضدزن» بنامند. شبكه خبري فاكس نيوز با انتشار خبري به نقل از سازمان ملي زنان آمريكا نوشت مواضع دولت آمريكا در قبال زنان اين كشور كه ۵۱ درصد جامعه آمريكايي را به خود اختصاص مي دهند تبعيض آميز است. اولگا وايوز جانشين مدير اين سازمان در گفت وگويي با فاكس نيوز طرح هاي بوش را تامين كننده منافع مردان دانست. آنچه بيش از ساير موارد خشم گروه هاي حامي حقوق زنان را برانگيخته پيشنهادات كميسيون ماده شش است كه بر اساس آن مفاد ماده شش قوانين آموزش آمريكا كه مدارس و دانشگاه ها را ملزم مي كند شرايط دسترسي به امكانات ورزشي را براي دختران و پسران دانش آموز به يك اندازه فراهم آورند، به نفع پسران تغيير كند.
003510.jpg

• امتزاج ارتش هاي اسرائيل و آمريكا
ستاد فرماندهي ارتش اسرائيل مستقيما و بي هيچ واسطه اي به سيستم ارتباطي ارتش آمريكا متصل خواهد شد. روزنامه اسرائيلي هاآرتص روز سه شنبه نوشت اسرائيل تنها كشوري خواهد بود كه به سيستم ارتباطي ستاد فرماندهي ارتش آمريكا متصل مي شود. متصل شدن اسرائيل به اين سيستم معادل تشكيل ستاد فرماندهي مشترك در تل آويو براي فراهم آوردن امكان ترسيم تصوير هوايي منطقه براي افسران ارشد ارتش اسرائيلي خواهد بود. هاآرتص تاكيد دارد اين سيستم صرفا براي نظارت آني و همزمان بر صحنه نبرد بين آمريكا و عراق و خصوصا كنترل همه هواپيماهاي در حال پرواز در سطح منطقه كه مي توانند تهديدي براي اسرائيل تلقي شوند در اختيار اسرائيلي ها قرار داده مي شود. افسران اسرائيلي با به كارگيري اين سيستم دقيقا از همان اطلاعات حساس نظامي اي برخوردار مي شوند كه افسران آمريكايي حاضر در ستاد فرماندهي مركزي ارتش ايالات متحده در تامپاي فلوريدا و ستاد فرماندهي منطقه اي ارتش آمريكا در قطر از آنها برخوردارند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   علم  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |