شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۱ - سال يازدهم - شماره ۳۰۰۵ - Mar.15,2003
اجتماعي
Front Page

شيوع سيگار در بين نوجوانان افزايش يافته است
گروه اجتماعي: بر اساس  تحقيقات  به  عمل  آمده  توسط جمعيت  مبارزه  با استعمال  دخانيات ،اگرچه  استفاده  از دخانيات  در شهر تهران  طي  سالهاي  اخير رو به  كاهش  بوده ، اما شيوع  آن  در بين  رده هاي  سني  ۱۵ تا ۲۴ سال  افزايش  يافته  است .
گرايش  و تمايل  به  استفاده  از دخانيات  بين  جوانان  ۱۵ تا ۲۴ سال  در سال ۱۳۷۰ ، ۱۰ درصد بوده  كه  اين  رقم  در سال  ۱۳۷۸ با رشدي  ۷درصدي  مواجه شده  است .
آمار نشان  مي دهد با وجود گرايش  جوانان  به  استفاده  از دخانيات ، طي سالهاي  ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۸، ميزان  ۶/ ۱۴ درصدي  جمعيت  استفاده كننده  از دخانيات به  ۷/ ۱۱ درصد كاهش  پيدا كرده  است .
اعتياد به  سيگار در آغاز با استفاده  روزانه  از يك نخ  سيگار شروع  مي شود ولي  بعدها به دليل  تاثير آن  بر سيستم  داخلي  بدن ، استفاده  آن  افزايش  مي يابد و ديگر نمي توان  از مصرف  آن  خودداري  كرد. تهاجم  فرهنگ  بيگانه ، خلأ ناشي  از بي هويتي ، فرهنگ  و محيط زندگي  و ارزش  دانستن  سيگار عواملي  است  كه  جوانان  از آن  به  عنوان  دلايل  گرايش  به استفاده  از دخانيات  ياد مي كنند.
برخي  جوانان  نيز همنشيني  با دوستان  آلوده  به  موادمخدر وشركت  در محافل دوستانه  و ميهماني هاي  ناسالم  را از عوامل  گرايش  به  سيگار مي دانند.
كارشناسان  ضعف  هويتي  ـ شخصيتي ، نبود ملاكهاي  ارزشي ، نداشتن  هدف  مشخص ،پذيرفته  نشدن  در آزمون  دانشگاه ها و كمبود شغل  را از عواملي  مي دانند كه جوانان  براي  گريختن  از آن  به  استفاده  از سيگار رو مي آورند.
كارشناسان  همچنين  عقيده  دارند، اگرچه  استفاده  از دخانيات  به  علت  وجودنيكوتين آرامش  كاذب  ايجاد مي كند، اما يكي  از عواملي  است  كه باعث  مي شود جوان موفق  به  ترك  نشود. آنها بر اين  باورند كه  استفاده  از سيگار و ديگر دخانيات ، چون  نوشيدن چاي  و جويدن  آدامس  مي تواند، عادتي  شود كه  ترك  آن  تنها با استفاده  ازجايگزين  ممكن  است .
جامعه شناسان  همچنين  از استفاده  از دخانيات  توسط جوانان  به  عنوان  عاملي در پذيرش  و ارزش  نهادن  ديگران  به  او در رشد شخصيتي  ياد مي كنند.
يك  روانشناس  مسايل  اجتماعي  گفت  : نداشتن  كنترل  صحيح  بر جوانان  توسط والدين  و همچنين  نبود يك  ارزش  در تبعيت،  از دلايل  گرايش  جوانان  به  سيگار است .
اسدالله  بقاليان  افزود: در صورتيكه  جوان  داراي  ارزش ها و ملاك هاي  بالاي شخصيتي ، تربيتي  و ذهني  باشد، اوقات  خود را به  دنبال  هدف هاي  اصلي  زندگي سپري  خواهد كرد. وي  گفت : اگر فرد در زندگي  هدف  مشخصي  نداشته  باشد،تحت  تاثير دوستان  وهمسالان  ناباب ، به  استفاده  از سيگار و مواد مخدر گرايش  پيدا مي كند.
بقاليان  يكي  ديگر از دلايل  گرايش  جوانان  به  سيگار را محيط جامعه  و تهاجم فرهنگ  بيگانه  درآن  دانست  .
وي  بي ثباتي  خانواده ها را در اعتياد جوانان  به  سيگار بي تاثير ندانست و افزود: در صورتي  كه  خانواده  به  فرزند خود اهميتي  ندهد، معضل  اعتياد درجوان  بيشتر بروز خواهد كرد. مسئول  جمعيت  مبارزه  با استعمال  دخانيات  نيز بااشاره  به هزينه هاي  جانبي اعتياد به  سيگار در كشور، گفت  : روزانه  ۳۰ ميليارد ريال  هزينه  صرف  تهيه  ومصرف  دخانيات  و ۵/ ۲ برابر اين  رقم  صرف  درمان  بيماري هاي  ناشي  از سيگارمي شود.
وي  گفت  : اعمال  زور و فشار در كنترل  جوان  از جانب  خانواده ها نيز سهم عمده اي  درگرايش  جوانان  به  سيگار دارد.
حيدري  با انتقاد از نحوه  عرضه  سيگار در كشور گفت  : در ساير كشورها،فروش  سيگار به  افراد كمتر از ۱۸ سال  ممنوع  است  و پيگرد قانوني  دارد و اين خود در كاهش  استفاده  جوان  از سيگار نقش  دارد. فروش  سيگار در برخي  كشورهانيز محدود به  مكان هايي  است  كه  داراي  مجوز هستند .
وي  افزود: در كشور ما هيچگونه  محدوديت  سني  براي  عرضه سيگار وجود ندارد و متاسفانه  علي رغم  وجود مصوبه  شوراي  شهر تهران  در خصوص  جلوگيري  از عرضه  وفروش  سيگار در دكه ها و كيوسك ها، هنوز اين  اماكن  از پررونق ترين  مراكز فروش سيگار در كشور هستند.

چشم انداز
خبرنگاري حوزه كتاب يك تخصص است
اطلاع رساني در حوزه كتاب و پرداختن به موضوعات مربوط به آن از موضوعات و بهتر بگوييم مشكلاتي است كه جامعه كتابخوان ما سالهاست با آن دست به گريبان هستند.
نويسنده، ناشر، موزع، كتابخوان و ديگر حلقه ها و مراكز واسطه چون كتابخانه ها و كتابفروشي ها هميشه با ضعف اطلاع رساني در زمينه كتاب مواجه بوده و نمي توانند به آنچه مي خواهند دست يابند.
علاوه بر اين، كتاب، كالايي است فرهنگي كه مراحل توليد آن از نويسنده آغاز و به خواننده ختم مي شود. در اين فرآيند نويسنده، منتقد، طراح، حروفچين، صحاف، توزيع كننده، ناشر، كتابفروش و... نقش ويژه اي ايفا مي كنند كه غفلت از هر يك از آنها مطالعه وضعيت كتاب را در جامعه با مشكل مواجه مي سازد. زماني كه به رابطه نويسنده و ناشر توجه كافي به عمل نيايد و مشكلات موجود اين رابطه به بحث گذاشته نشود، نتيجه آن مي شود كه نويسنده با مسائلي حاشيه اي چون عدم دريافت حق التأليف، انتظار طولاني براي چاپ اثر خود و... دست به گريبان باشد كه بي ترديد بر سرنوشت كتاب در جامعه مؤثر است.
همچنين است پخش نابسامان كتاب كه هنوز چارچوب هاي سنتي خود را دارد و هيچكس را راضي نكرده است.
از اين نمونه ها بسيار است اما آنچه اهميت دارد نپرداختن به اين موضوعات است كه بخش مهم آن به فقدان خبرنگاران حرفه اي حوزه كتاب بر مي گردد.
متأسفانه خبرنگاراني كه در اين وادي دست به قلم مي برند صرفا به نويسنده توجه مي كنند و بقيه عناصر مؤثر در توليد و توزيع كتاب را ناديده مي گيرند.
چندي پيش به همت تعدادي از خبرنگاران حوزه كتاب، جلسه اي مقدماتي برگزار شد كه در آن حاضران ضمن تأكيد بر شكل گيري انجمني از خبرنگاران حرفه اي از فعال شدن آن در مطبوعات نيز سخن به ميان آوردند. حاصل آن جلسه، نشستي بود كه در روز سه شنبه هفته گذشته تشكيل و اعضاي هيأت مؤسس انجمن فرهنگي خبرنگاران كتاب تعيين و آغاز به كار كردند. در خبر ارسالي از سوي روابط عمومي اين انجمن فرهنگي «هدف از تشكيل اين انجمن حمايت از منافع صنفي خبرنگاران حوزه كتاب، ارتقاي سطح دانش خبرنگاران در امر اطلاع رساني و تقويت اطلاع رساني كتاب در رسانه هاي ديداري، شنيداري، و نوشتاري» قيد شده است كه دستيابي به اين اهداف خواهد توانست در حل مشكلات مربوط به حوزه كتاب اقدام جدي اي باشد. اين انجمن در صورتي مي تواند موفق شود كه كاملا حرفه اي عمل كند در غير اينصورت باقي ماندن در وضعيت كنوني مشكلي را حل نخواهد كرد. نكته مهم ارائه تعريفي مشخص از «خبرنگار كتاب» است.
امروزه در عرف خبرنگاري به كسي خبرنگار كتاب گفته مي شود كه به معرفي يا نقد كتاب مي پردازد و اين تعريف آنچنان بي دروپيكر است كه بسياري از خبرنگاران حوزه هاي مختلف مي توانند خود را خبرنگار كتاب بنامند.
به نظر مي رسد آنچه مي تواند مرز ميان خبرنگار حوزه كتاب و غير آن را تعيين كند،آشنايي خبرنگار كتاب با تمامي عوامل دخيل در انتشار كتاب است و اين نيز ميسر نمي شود جز با آموزش خبرنگار و آشنايي همه جانبه او از فرآيند انتشار كتاب.
به اين منظور گام اول در حركت اين انجمن برگزاري دوره هايي است كه خبرنگار حوزه كتاب به معناي حرفه اي آن شكل گيرد. اگر اين گام برداشته نشود قطعا ورود و خروج به اين انجمن تابع هيچ ضابطه اي نخواهد شد.
به هر جهت تشكيل اين انجمن را بايد به فال نيك گرفت و از تشكيل دهندگان آن قدرداني به عمل آورد. در همين حال از يادمان نرود كه انجمن هاي بسيار اينچنيني شكل گرفتند ودر همان مرحله شكل گيري باقي ماندند.
محمد هاشم اكبرياني

تصادف دو اتوبوس در محور بيرجند به زاهدان ۱۲ كشته بر جاي گذاشت
گروه اجتماعي: برخورد دو دستگاه اتوبوس در محور بيرجند- زاهدان ۱۲ كشته بر جاي گذاشت.
فرمانده پليس راه بيرجند به خبرگزاري جمهوري اسلامي گفت: در اثر برخورد اين دو دستگاه اتوبوس كه صبح ديروز در ۴۵ كيلومتري بيرجند روي داد ۱۷ نفر نيز مجروح شدند.
سرگرد غلامرضا فيروزي علت اين تصادف را كم عرض بودن و لغزندگي جاده و انحراف به چپ اتوبوس مسير بيرجند به زاهدان ذكر كرد. وي افزود: مصدومين اين سانحه در بيمارستان امام رضا (ع) بيرجند بستري شدند.
وي گفت: كم عرض بودن محور مزبور به ويژه در مسيرهاي بيرجند به نهبندان و بيرجند به قائن تاكنون باعث بروز تصادفات دلخراش متعددي شده است.

توفان با سرعت يكصد كيلومتر در زاهدان
گروه اجتماعي: توفاني  كه  از نيمه  شب  گذشته  آغاز شد، صبح  ديروز با سرعت  ۱۰۰كيلومتر در ساعت ، شهر زاهدان  را درنورديد و مردم  را غافلگير كرد.
توفان  همراه  با گرد و غبار همچنين  شهرستانهاي  زابل ، خاش ، ايرانشهر وسراوان  را نيز درنورديد.
به  گفته  كارشناس  هواشناسي  سيستان  و بلوچستان ، جهت  اين  توفان  در زاهدان جنوب  غربي  بوده  و صبح  ديروز به  شمال  غرب  تغيير جهت  داد. «محمد رضا اميرمرادي» در گفت  وگو با ايرنا افزود: توفان  باعث  كاهش  دماي زاهدان  شد به  طوري  كه  دماي  فعلي  اين  شهر ۱۹ درجه  بالاي  صفر است  و نسبت  به روز گذشته  هفت  درجه  كاهش  يافته است .
كارشناس  هواشناسي  گفت : شهرستانهاي  زابل ، چابهار و نيكشهر نيز روز گذشته با توفان  مواجه  شدند اما هواي  امروز اين  شهرها آرام  است .
وي  پيش  بيني  كرد كه  اين  توفان  در زاهدان  و زابل  تا امروز ادامه  يابد امااز شدت  آن كاسته  خواهد شد و احتمال  رگبار در برخي  مناطق  استان  وجود دارد.
توفان  در شهر زاهدان  موجب  شكسته  شدن  تعدادي  درخت  و قطع  سيم  برق  در چندنقطه  از شهر شد.
از خسارات  احتمالي  ناشي  از توفان  هنوز گزارشي  دريافت  نشده  است.

شام غريبان سوگواران عاشورا
005350.jpg
سوگواران امام حسين(ع) و يارانش ديشب در سراسر كشور مراسم شام  غريبان برگزار كردند.
عزاداران حسيني ديشب در شهرها و روستاهاي كشورمان به ياد اسيران حماسه بزرگ عاشورا و در اندوه سالار شهيدان در كنار شمع ها و فانوسهاي افروخته، اشك ماتم ريختند.

دموكراسي با مشاركت كودكان آغاز مي شود
005345.jpg
اشاره: هر نسل با چالش هاي تازه اي روبه رو مي شود. جوياي نظرات كودكان و نوجوانان بودن و گوش سپردن به آنها يكي از چالش هاي نسل ماست. امسال، تمركز گزارش وضعيت كودكان جهان بر مسئوليت بزرگسالان به جويا شدن و جدي گرفتن ديدگاه ها و نظرات كودكان و نوجوانان و نيز بر مسئوليت بزرگسالان به كمك به آنها براي پروراندن شايستگي هايشان در امر مشاركت راستين و معني دار در جهان است.
بزرگسالان، براي آنكه از عهده اين مهم بر آيند، بايد خود نيز شايستگي هاي جديدي را پرورش دهند. ما بايد بياموزيم كه چگونه به نحوي مؤثر از كودكان و نوجوانان نظر بخواهيم و صداهاي چندگانه آنها و شيوه هاي گوناگون بروز نظرات و عقايدشان را تشخيص دهيم و ياد بگيريم كه پيام هاي كلامي يا غيركلامي آنان را چگونه تفسير كنيم. به علاوه، بايد تضمين كنيم كه فرصت، زمان و مكان مطمئن براي شنيدن عقايد كودكان و نوجوانان وجود داشته باشد و توجه و وزن كافي به اين نظرات داده شود و ما بايد توانايي هاي خود را به پاسخگويي متناسب با پيام ها و عقايد كودكان و نوجوانان توسعه دهيم. مطلبي كه در ادامه از نظرتان مي گذرد، بخشي از گزارشي است كه توسط صندوق كودكان ملل (يونيسف) در خصوص وضعيت كودكان جهان در ۲۰۰۳ تهيه شده است.
تعريف مشاركت
مشاركت موضوعي است با تعريف وسيع و تعبير و تفسيرهاي متعدد. در حقيقت، كودكان و نوجوانان همواره در زندگي مشاركت داشته اند: در خانه، در مدرسه، در كار، در جامعه محلي، در جنگ ها. گاهي داوطلبانه و قهرمانانه و گاه به زور و همراه با بهره كشي. هر فرهنگ در ميان بزرگان تاريخ و در قصه هاي خود كودك قهرماني دارد كه اين خود گوياي آن است كه چگونه كودكان در دنياي پيرامون خود تأثير گذار بوده اند.
آنچه اتفاق افتاده اين است كه دوران كودكي به عنوان يك سازه اجتماعي همراه با تغيير و تحول جوامع و ارزش ها دستخوش تحول شده است و كودكان و نوجوانان به عنوان يك گروه اجتماعي به تدريج به صورت اشخاصي داراي حقوق و نقش آفرينان عرصه اجتماعي پا به ميدان مي گذارند. اما از آنجا كه در حاشيه بودن هنوز واقعيت زندگي اكثريت عظيم كودكان و نوجوانان جهان را تشكيل مي دهد، تلاش هاي منظم براي تضمين مشاركت  آنها و جلوگيري از استثمار آنها امري ضروري شده است.
اغلب مشاركت را «فرايند سهيم شدن در تصميمات مؤثر بر زندگي فرد و حيات جامعه اي كه او در آن زندگي مي كند» تعريف مي كنند. «مشاركت وسيله اي است كه دموكراسي با آن بنا مي شود و معياري است كه دموكراسي ها را بايد با آن سنجيد.»
مشاركت كه به عنوان پديده اي چند وجهي شناخته شده، ممكن است سلسله وسيعي از فعاليت ها را دربربگيرد كه از حيث شكل و نحوه اجرا بر حسب سنين مختلف كودكان و نوجوانان متفاوت اند: كنجكاوي براي كسب اطلاعات، نشان دادن ميل به يادگيري حتي در سنين بسيار كم، شكل دادن به نظرات، بيان افكار، شركت جستن در فعاليت ها و فرايندها؛ مطلع شدن و طرف مشورت قرار گرفتن در تصميم گيري ها؛ آغازكردن تفكرها، فرايندها، پيشنهادها و پروژه ها؛ تحليل موقعيت و انتخاب كردن؛ احترام گذاشتن به ديگران و احترام ديدن.
هدف مورد نظر ما براي كودكان و نوجوانان تنها افزودن مشاركت شان نيست، بلكه بهينه سازي فرصت هايشان براي مشاركت معني دار است. اما توجه به اين نكته حايز اهميت است كه انديشه مشاركت كودكان و نوجوانان هر چند جذاب به نظر مي رسد، بر خلاف تصور رايج «كالاي رايگاني» نيست و لزوما در هر پروژه اي تعقل بيشتري پديد نمي آورد، بلكه هم هزينه هاي مستقيم دارد و هم هزينه هاي موردي.
با اين وصف، بايد مهارت هاي مشاركت را آموخت و تمرين كرد، زيرا هر جامعه اي كه مشاركت را تسهيل نكند بايد هزينه هاي ميان مدت و دراز مدت آن را بپردازد: دنياي جواناني كه نمي دانند چگونه افكار خود را بيان كنند، درباره اختلاف هاي خود مذاكره كنند، در گفت وگوي سازنده شركت جويند يا مسئوليت خود، خانواده، جامعه محلي و اجتماع خويش را به عهده بگيرند.
اما مهمتر از همه اين كه مشاركت كودكان و نوجوانان، مسئوليت و تعهد همه كساني كه راهنماي اعمالشان پيمان نامه حقوق كودك است. مشاركت، در مفاد پيمان نامه، شامل تشويق و توانمندسازي كودكان به اظهار نظر درباره مسائلي است كه در زندگي آنها مؤثر است.
مشاركت از نظر عملي، بزرگسالان را به گوش سپردن به كودكان و نوجوانان ملزم مي كند. گوش سپردن به تمام راه هاي متنوع برقراري ارتباط، تضمين  آزادي بيان آنها و در نظر گرفتن ديدگاه هاي آنها در هنگام اتخاذ تصميم هايي كه در زندگي آنان مؤثر است.
اين اصل كه در امور مؤثر در زندگي كودكان و نوجوانان بايد با آنها مشورت شود، اغلب با مقاومت كساني روبه رو مي شود كه اين عمل را تضعيف اقتدار بزرگسالان در خانواده و جامعه مي پندارند، در صورتي كه گوش سپردن به عقايد كودكان به معناي تأييد بي چون و چراي ديدگاه هاي آنان نيست. بر عكس، درگير كردن آنان در گفت وگو و تبادل نظر، به آنها امكان مي دهد كه شيوه هاي سازنده تأثيرگذاري بر جهان پيرامون خود را بياموزند. داد و ستد اجتماعي مشاركت، كودكان و نوجوانان را تشويق مي كند كه به عنوان شهروندان فعال، بردبار و دموكرات مسئوليت هاي روزافزوني را بپذيرند.
مشاركت راستين
از آنجا كه مشاركت كودكان و نوجوانان مي تواند به اشكال متنوع درگير شدن، شركت كردن و متعهد شدن بروز كند و همه اشكال مشاركت او فعالانه، اجتماعي ، هدفمند، معني دار يا سازنده نيست، رعايت احتياط لازم است. حتي وقتي كه بزرگسالان با حسن نيت اداره امور را به عهده دارند، اغلب مشاركت كودكان به عدم مشاركت آنان مي انجامد و اين در صورتي است كه كودكان آلت دست شوند، يا به صورت تزييني مورد استفاده قرار گيرند.
مشاركت كودكان و نوجوانان را به راحتي مي توان به سمت «بزرگسال- محوري» سوق داد، مي توان آن را به كودكان بي علاقه تحميل كرد يا به نحوي نامتناسب با سن و ظرفيت هاي كودكان تنظيم كرد. مشاركت كودك در بدترين اشكال خود ممكن است به صورت سركوبگرانه، بهره جويانه يا آزاردهنده بروز كند.
بر عكس، مشاركت راستين بايد از خود كودكان و نوجوانان ، به زبان خود آنها، در چارچوب واقعيت هاي خاص خود و در پي بينش ها، اميدها، آرزوها و نگراني هاي خود آغاز شود. كودكان و نوجوانان نيازمند اطلاعات، حمايت و شرايط مساعدند تا به نحوي متناسب و به شيوه اي كه كرامت و عزت نفس شان را تقويت كند مشاركت نمايند.
مشاركت راستين، در صورت فضاي مناسب، به مفهوم ارزش قايل شدن براي اشخاص- يعني براي كودكان- در متن زندگي ديگران و در ارتباط با ديگران و جهان است.
اينكه كودك يا نوجوان به نحوي مؤثر در جهان مشاركت ورزد يا نه، به شرايط متعددي بستگي دارد، از جمله به استعدادهاي بالنده كودك، گشاده رويي والدين و ديگر بزرگسالان براي برقراري گفت وگو و يادگرفتن از آنها و محيط هاي امن در خانواده، جامعه محلي و كل اجتماع براي امكان برقراري اين گونه گفت وگوها. همچنين به متن اجتماعي- فرهنگي، اقتصادي و سياسي وابسته است.
مشاركت راستين و معني دار، بيش از هر چيز مستلزم تغيير بنيادي در نحوه تفكر و رفتار بزرگسالان است- از رويكرد حذف به رويكرد جذب كودكان و استعدادهايشان- از دنيايي كه صرفا توسط بزرگسالان تعريف شده به دنيايي كه در آن كودكان براي ساختن نوع زندگي دلخواه خود مشاركت داشته باشند.
چرا مشاركت،  چرا حالا؟
در جهاني كه بسياري از بزرگسالان- براي نمونه، زنان- از فرصت مشاركت كامل در جامعه محروم اند آيا تشويق به مشاركت كودكان بلند پروازي نيست؟ در زماني كه هنوز ۱۵۰ ميليون كودك در كشورهاي در حال توسعه دچار سوءتغذيه اند، وقتي كه هنوز ۱۲۰ ميليون كودك در سن دبستاني از مدرسه رفتن محروم اند، هنگامي كه هر روز ۶۰۰۰ كودك يا نوجوان به بيماري هاي كشنده مبتلا مي شوند، زماني كه كودكان و نوجوانان بسياري گرفتار مصايب جنگ اند يا در شرايط پرمخاطره كار مي كنند، چرا گوش سپردن به صداها و نظرات آنها چنين مهم تلقي مي شود؟
زيرا ترويج مشاركت با معنا و با كيفيت كودكان و نوجوانان براي تضمين رشد و پرورش آنها اساسي است. كودكي كه از همان آغاز تشويق به درگيري فعال با جهان شده است كودكي خواهد بود برخوردار از استعدادهايي كه در طول دوران خردسالي شكوفا مي شوند، كودكي كه به فرصت هاي آموزشي پاسخ خواهد داد و با اعتماد، قاطعيت و شايستگي براي شركت در گفت وگو و متكي بر تجربيات دموكراسي در خانه،  مدرسه، جامعه محلي خود و كشور قدم به عرصه نوجواني مي گذارد.
زيرا كودكان اثبات كرده اند كه مي توانند با مشاركت خود در جهان اطراف شان تأثيرگذار باشند. آ نها انديشه ها، تجربه ها و بينش هايي دارند كه به درك بزرگسالان غنا مي بخشد و به كارهايي كه بزرگسالان مي كنند به شيوه اي مثبت ياري مي رساند.
زيرا وقتي، در خاتمه نشست ويژه درباره كودكان در مه ۲۰۰۲، مجمع عمومي سازمان ملل متحد متعهد شد كه «جهاني شايسته كودكان» بسازد، رهبران جهان تعهد خود را نسبت به تغيير جهان نه تنها براي كودكان و نوجوانان، بلكه با مشاركت آنان، اعلام داشتند.
زيرا بناي دموكراسي براي صلح و پيشرفت بين المللي مسئله اي با اهميت است. ارزش هاي دموكراسي، از قبيل احترام به حقوق و شأن ديگران، به تفاوت هاي آنان و حق شان به شركت در تصميماتي كه بر آنان تأثير مي نهد، نخست و به بهترين وجه در دوران كودكي آموخته مي شود. مشاركت صحيح و با معنا، كودكان را براي مشاركت آتي شان آماده مي سازد. مشاركت، با تمامي شناختي كه براي كودكان به همراه مي آورد، شالوده اي است براي تشكيل جوامعي همبسته، كه به نوبه خود، شالوده صلح در جهان اند.
ما هيچ راه ديگري جز اين نداريم كه هم اكنون به اين موضوع توجه  نشان دهيم. انگيزه مشاركت در همه انسانها ذاتي است، آمادگي براي رشد در همه نوزادان، آمادگي براي تأثيرپذيري در هر يك از ۲ ميليارد كودك ساكن جهان امروز.
وقتي اين انگيزه نه مراعات و نه پرورانده شود، وقتي كه بزرگسالان كودكان را از خود مي رانند و يا ناديده مي گيرند، استعداد كودكان براي شركت جستن در جوامع محلي خود لطمه مي بيند. چنين كودكاني احتمالا همان گونه رفتار مي كنند كه با آنها رفتار شده است، يعني بسان رانده شدگان اجتماعي. در حالي كه نيروها و خلاقيت شان به دور از ايجاد جامعه اي همبسته به سوي خرده  فرهنگ ها رانده مي شود.
اينك كه ميليون ها كودك يا نوجوان گرسنه و بيمارند يا استثمار مي شوند، مسئله مهم نه اگر و اماي مشاركت كودكان و نوجوانان كه چگونگي اين مشاركت است. هم اينك، مهم كيفيت تعامل بين آنها و تعامل همه كودكان و نوجوانان با محيط اجتماعي شان است كه اينك ما موظفيم آن را ارتقا بخشيم.
يك انقلاب بي سر و صدا
در طول دو دهه گذشته، بزرگسالان، والدين، معلمان، رهبران، تصميم گيران، مقامات مسئول، بخش هاي مختلف جامعه مدني و حكومت ها در همه سطوح فرا خوانده شدند تا در قبال حقوق كودكان در زمينه بقا، رشد، حمايت و مشاركت، مسئوليت مشترك خود را به عهده بگيرند. در طول اين سالها به نكات بسيار پي برديم: به اين نكته كه همكاري با خانواده، والدين، جوامع و مقامات محلي مي تواند شرايط و زمينه هاي توسعه را فراهم سازد؛ به اين نكته كه همه كساني كه زندگي شان از سياست هاي اتخاذ شده تأثير مي پذيرد، بايد در طراحي، اجرا و ارزيابي آنها شركت جويند و به اين نكته كه تبعيض و طرد هزينه هاي انساني دارد. صرف ميليون ها دلار در كمك براي توسعه و هزاران پروژه در سطح جهان، نياز به گوش سپردن به مردم و درس گرفتن از آرا و واقعيت ها را مسلم ساخته است. تا اين اواخر، اين درس ها در كار با كودكان و نوجوانان مورد استفاده قرار نگرفته بودند. بزرگسالان و سازمان ها اغلب از توجه به كودكان و نوجوانان به مثابه منابع، به مثابه اشخاصي برخوردار از حقوق، انسان هايي با منزلت  كه بايد صداي شان شنيده شود و در تصميمات مؤثر بر زندگي شان به حساب آيند، غافل بوده اند.
در همين زمان، يك انقلاب بي سر و صدا و آميخته با احترام ديگر نيز در جريان بوده است. كودكان و نوجوانان تمايل، نيرو، روشن بيني ها و سهم خود را براي مناسب تر ساختن جهان عرضه كرده اند. وراي كشورها، سنت هاي مذهبي و فرهنگي، شرايط سياسي، كاست ها و طبقات مختلف، كودكان و نوجواناني كه از فرصت ها و فضاي مطلوب براي مشاركت به شيوه هاي مناسب برخوردار شده اند، در بيشتر مواقع مسئولانه و مؤثر عمل كرده اند.
دموكراسي با كودكان آغاز مي شود
رهبران جهان، در رويارويي با شبح و واقعيت تروريسم، فقر خفت بار مفرط در سراسر جهان و احساس همگاني محروميت از حقوق كامل، به لزوم «تعميق دموكراسي»- ترويج دموكراسي به گونه اي فراگيرتر و پاسخگوتر- اذعان كرده اند. وقتي دولت هاي عضو سازمان ملل متحد در اعلاميه هزاره اعلام داشتند كه «از هيچ تلاشي براي ارتقاي دموكراسي و تقويت نقش قانون و همچنين براي رعايت حقوق بشر و آزادي هاي بنيادي، از جمله حق توسعه مورد قبول جامعه بين الملل فرو گذار نخواهد كرد»، اين نياز و تعهد به انجام كاري درباره شرايط دموكراتيك در سراسر جهان آشكار بود.
دولت هاي عضو ملل متحد، به عنوان بخشي از تلاش هاي شان در جهت توسعه، متعهد شده اند هشت هدف ياد شده را، كه شش مورد آن مستقيما به كودكان مربوط مي شود، تا سال ۲۰۱۵ تأمين كنند. اين هشت هدف، به نوبه خود، با تعهدات مهمي كه در نشست ويژه درباره كودكان در سال ۲۰۰۲ پذيرفته شد، پيوند نزديكي دارند، يعني اين كه تمامي دولت ها در زمينه ترويج و حمايت از حقوق يك به يك كودكان و نوجوانان فعاليت خواهند كرد؛ بديهي است كه اگر دولت ها، مؤسسات و همكاران بين المللي گوناگون به فكر تأمين حقوق و رفاه كودكان نباشند، اهداف توسعه هرگز برآورده نخواهد شد و در صورتي كه نه اعتبار اهداف توسعه هزاره محفوظ بماند و نه تعهدات پذيرفته شده در نشست ويژه درباره كودكان، فقر مسلما ادامه خواهد داشت و دموكراسي يقينا تضعيف خواهد شد.
منابع براي رويارويي با چالش هاي پيمان نامه حقوق كودك و وعده ها و اهدافي كه در اعلاميه هزاره و «جهاني شايسته كودكان و نوجوانان» مطرح شده موجود است، كه در صداها، بينش ها، تجربه ها، ظرفيت ها و نيروي خود كودكان و نوجوانان وجود دارد. منظور آن نيست كه بزرگسالان، دولت ها و جامعه مدني جهاني مي توانند مسئوليت هاي خود را رها كنند يا فشار را بر دوش كودكان بگذارند. بلكه منظور همكاري جديدي بين بزرگسالان و كودكان و نوجوانان، جويا شدن نظرات آنها و به حساب آوردن آنان- در خانواده، در جوامع محلي، در مدرسه، در سازمان هاي ما و در جامعه- است.
ضرورت دموكراسي
امروزه، تعداد كشورهاي دست كم به ظاهر دموكراتيك جهان نسبت به ۲۰ سال پيش به مراتب بيشتر است و اكثريت مردم جهان اينك حق رايي دارند كه به شكل گيري يا نفوذ حكومت ملي آنان ياري خواهد رساند و در حال حاضر ۱۴۰ كشور جهان، يعني بيش از هر دوره تاريخي ديگر، انتخابات چند حزبي برگزار مي كنند. اما، مسئله نگران كننده سلامت اين دموكراسي ها در سراسر كشورهاي صنعتي و در حال توسعه است.
نخست، سرخوردگي كودكان و نوجوانان از فرايند مبني بر دموكراسي شايد مايه بيشترين نگراني ها باشد. در برخي مناطق جهان، كمتر از نيمي از كودكان و نوجوانان كه از آنها نظرخواهي شد راي دادن را راهي مؤثر براي بهبود اوضاع كشورشان شمردند و يك سوم از اين تعداد اظهار داشتند كه به دولت شان بي اعتمادند.
در اين مورد نظرات كودكان و نوجوانان جهان به گونه اي چشمگير شبيه به نظرات بزرگسالان است: نظرسنجي جهاني هزاره كه توسط مؤسسه گالوپ، از ۵۷۰۰۰ نفر در ۶۰ كشور جهان انجام گرفت، نشان داد كه از هر ده نفر فقط يكي اعتقاددارد كه حكومت كشورش پاسخگوي خواست مردم است.
حتي كشورهاي صنعتي به نسبت مطمئن از دركي كه از خود به عنوان دموكراسي هاي جاافتاده دارند، باسرخوردگي روزافزون راي دهندگان از سياست مداران و نظام سياسي در كل روبه رويند. در بيشتر كشورهاي غربي در طول دهه ۱۹۹۰ درصد افرادي كه به سن راي دهي رسيده اند و در انتخابات شركت جسته اند مرتبا رو به كاهش بوده است و در كشورهاي در حال توسعه، سرخوردگي مردم از سياست هاي داخلي و فرايند سياست جهان حتي باعث نگراني بيشتري مي شود. «قدرت هاي بزرگ جهاني شايد، بيش از پيش، متوجه شوند كه احساس متداول طرد شدگي و درماندگي در كشورهاي درحال توسعه مي تواند رشد اقتصادي و امنيت را هم در كشورهاي صنعتي و هم در كشورهاي در حال توسعه به خطر اندازد.»
اميد به دموكراسي
رونق دموكراسي صرفا به برگزاري انتخابات چند حزبي محدود نمي شود. ترويج حقوق و تفاهم شهروندي... «مستلزم فرايند رشدسياسي عميق تري براي تثبيت فرهنگ و ارزش هاي مبتني بر دموكراسي در تمامي بخش هاي جامعه است- فرايندي كه هيچگاه رسما كامل نمي شود.» اين فرايندي است كه در اوان كودكي آغاز مي گردد و معنايش «... افزايش امكاناتي مانند آموزش، قادر ساختن مردم به ايفاي نقشي مؤثرتر در سياست [مبتني بر دموكراسي]، و تشويق به رشد گروه هاي جامعه مدني و ساير نهادهاي غيررسمي است.» به اين ترتيب، بناي دموكراسي را بايد از كودكان- از آن چه آنان در فرايند رشد و تكامل خود فرا مي گيرند- آغاز كرد.
تمرين نمايندگي و شهروندي مسئولانه چيزي نيست كه در ۱۸ سالگي ناگهان به شخص داده شود. كودكان، مانند بزرگسالان، اعتماد به نفس خود را از طريق درگيري مثبت و فعالانه با جهان كسب مي كنند. احساس احترام و مسئوليت در برابر خود و ديگران ارزشي است كه از نخستين دقايق زندگي آغاز مي شود و مدام در تعامل با جهان تجربه مي شود.
آرزوي دموكراسي در كودكان نهفته است كه آمادگي توفيق در مدرسه را در سراسر دوران اوليه طفوليت خود كسب كرده اند و به باورها و ديدگاه هاي آنها در خانواده، مدرسه، جوامع محلي و اجتماع ارزش نهاده شده و درباره گوناگوني تجربه بشري و ارزش گفت وگو و بحث آموخته اند و فرصت هاي متعددي براي كسب و رشد توانايي هاي خود داشته اند. چنين كودكاني هم در حال حاضر، در مقام كودك، و هم در آينده، در مقام بزرگسال، به جامعه مدني غنا مي بخشند.
دموكراسي چيزي است كه كودكان در طول رشدشان از طفوليت تا پايان نوجواني مي آموزند. هر گاه براي كودكان، كه توانايي شان بسيار بيش از آن است كه عموما تصور مي شود، در دوران طفوليت فرصت هايي براي رشد مهارت ها و قابليت هاي مشاركت فراهم باشد، آنها در ضمن آن چه را كه براي عضويت مؤثر در يك جامعه مبتني بر دموكراسي لازم است فرا مي گيرند.
كودكي كه درگيري فعالانه اش باجهان از همان آغاز تشويق شده است به احتمال قوي هم به عنوان يك كودك و هم به عنوان يك شهروند اين جهان به نظرات و اعتقادات خود و همچنين نظرات و اعتقادات ديگران ارزش خواهد نهاد.
ما، هر جا كه با نمونه هايي از مشاركت راستين كودكان و نوجوانان در خانواده، مدرسه، جوامع محلي و اجتماع روبه رو مي شويم، از آنها مي شنويم كه به خودشان بيشتر اعتماد دارند، آگاهي شان از جامعه محلي و مشكلات آن بيشتر است، به خدمت به ديگران و همكاري با آنها بيشتر معتقدند و به آينده و نقش خودشان خوش بين ترند.
ما همچنين از پدران و مادران مي شنويم كه فرزندان آنها در خانه مسئول ترند، صبح ها زودتر از خواب برمي خيزند، دانش آموزان بهتري هستند و راحت تر ارتباط برقرار مي كنند و بيشتر حال ديگران را مراعات مي كنند و بيشتر نگران جهان اند.
معلمان به ما مي گويند كه دقت و جديت بيشتر اين دانش آموزان درباره تحصيلات شان و علاقه مندي بيشتر آنها براي كمك به ساير دانش آموزان به منظور راهنمايي و بهبود وضعيت آموزشي شان، آنها را تحت  تأثير قرار مي دهد.
ما نسلي از كودكان و نوجوانان را مي بينيم كه از طريق مشاركت و قبول تعهد در سنين اوليه در مسائلي كه به آنها ربط دارد- دور از ايجاد هرج و مرج يا بي احترامي نسبت به مسئولان، يا تضعيف اقتدار والدين- هم به حقوق خودشان بيشتر احترام مي گذارند و بدان توجه دارند و هم به حقوق ديگران.
ما نسلي را مي بينيم كه براي رويارويي با مشكلات، نابرابري ها و بي عدالتي هايي كه به ارث برده اند، به مراتب آمادگي و توانايي بيشتري دارد. اين گونه كودكان و نوجوانان آمده اند تا اصول مبتني بر دموكراسي را كه رهبران جهان بر آن صحه گذاشته اند ،پيش ببرند.

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |    سياسي    |
|   شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |