سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۱ - شماره ۳۰۰۸- March, 18, 2003
گفت وگوي همشهري با مشاور ويژه كنگره ملي عراق ـ ۱
انتظار از ايران
ما معتقديم دموكراسي سالمي كه نماينده واقعي مردمش مي باشد نبايد از اين گونه فعاليت ها احساس خطر كند و به باور من ايران واقعا كشوري داراي دموكراسي است
005050.jpg
گفت وگو: هنگامه شهيدي
«فرانسيس بروك» ۴۲ ساله متولد و بزرگ شده ايالت ويرجينياي آمريكاست. او در سال ۱۹۸۳ در رشته تاريخ قرون وسطي و رنسانس از دانشگاه «دوك» در «كاروليناي شمالي» فارغ التحصيل شد. زندگي حرفه اي او در زمينه سياست بوده است و از ديدگاه سياسي به حزب دموكرات و كانديداهاي دموكراتيك آمريكا نزديك است، در پاييز ۱۹۹۱ كار براي مخالفان عراق را آغاز كرد و به مخالفان عراقي كمك كرد تا وحدت واصول دموكراتيك خود را توسعه بخشند. در ،۱۹۹۴ «بروك» با دولت جديد «كلينتون» اختلاف پيدا كرد و باور داشت دموكراسي عراق مورد حمايت و پشتيباني آنها نيست بنابراين به كار خود پايان داد. در سال ۱۹۹۶ كه صدام به شمال عراق تجاوز كرد و بسياري از كساني را كه براي آينده دموكراتيك آن كشور فعاليت مي كردند به قتل رساند او مستقيما مشغول به كار براي كنگره ملي عراق «INC » در «واشنگتن» شد و از آن موقع تاكنون در اين زمينه فعاليت داشته است. به اعتقاد معارضين عراقي اين آمريكايي عنصر مفيدي در زمينه و امر قانون آزادسازي عراق بوده و اكنون مشاور «احمد چلبي» است. «بروك» معتقد است كه به زودي به پايان راه خواهند رسيد...
•••
• آقاي بروك! اين گونه كه پيداست حمله آمريكا به عراق تا ۲۶ مارس به تعويق افتاده است. آيا در همان تاريخ حمله انجام خواهد شد؟
بگذاريد بگويم وضعيت در حال حاضر چيست. ايالات متحده داراي يك برنامه زمانبندي نظامي براي اين نبرد است و ما تصميم گرفته ايم صدام را از قدرت بركنار كنيم. فكر مي كنم شما نيز همچون اكثر مردم شاهد تداركات و آماده سازي هاي نظامي ما بوده ايد و لذا خودتان مي توانيد معادلات و محاسبات نظامي كه ما را به تصميم در مورد يك تاريخ مشخص پيش مي برد، متوجه شويد. حمله ناگهاني، مسائل لجستيكي، وضعيت ماه و مسائلي از اين نوع، موارد معمول در امور نظامي هستند اما نكته مهمي كه بايد متذكر شد اين است كه ايالات متحده داراي برنامه زماني نظامي است و از لحاظ سياسي، تصميم خود را درخصوص بركناري صدام و ايجاد يك دولت دموكراتيك در عراق اتخاذ كرده است...
• شوراي امنيت سازمان ملل هنوز قطعنامه ديگري را به تصويب نرسانده است آيا فكر مي كنيد با توجه به عدم تمايل ساير كشورها به اين جنگ آمريكا به تنهايي حمله را آغاز خواهد كرد؟
ايالات متحده به وضوح اين مسئله را روشن ساخته كه «ما مي خواهيم تصويب و موافقت سازمان ملل را براي پيشروي و جنگ داشته باشيم و از آن صرفنظر نكرده ايم.» فكر مي كنم «پرزيدنت بوش» چند روز پيش اعلام كرد كه ما اصرار به راي گيري داريم و مي خواهيم ببينيم كه كشورها چه نظري دارند، خواه بر له صدام يا خواه بر له آزادي و دموكراسي و پاسخ مستقيم به سوال شما «بلي» است. ما در هر صورت به اين كار مبادرت خواهيم ورزيد حتي اگر مورد تصويب آنها نباشد...
• با توجه به دودستگي كه اكنون در انگليس درخصوص حمله و مخالفت با حمله بر عليه عراق پديد آمده آيا باز هم انگليس آمريكا را همراهي خواهد كرد يا خير؟
بدون شك همين طور است. آقاي بلر شخصا نسبت به اين مسئله متعهد و مقيد است و دولتش را نيز متعهد نموده است. البته اين امر صحت دارد كه در يك جامعه دموكراتيك، ما هميشه شاهد نظرات و افكار گوناگون هستيم اما «نخست وزير بلر» داراي قدرت است. او از راه دموكراتيك به قدرت رسيد و شغل او اتخاذ چنين تصميماتي را ايجاب مي كند. او تصميم گرفته در بركناري صدام از قدرت به ايالات متحده بپيوندد و حتي باور داريم او براي تاسيس يك دولت دموكراتيك نيز در كنار ايالات متحده خواهد بود...
• به نظرشما مي توان اميدوار بود آمريكا به اين نتيجه برسد كه لازم نيست عليه عراق به زور متوسل شود؟
مطمئن نيستم متوجه سوال شده باشم يا نه اما سعي مي كنم به آن پاسخ دهم. ايالات متحده مصمم به اقدام نظامي براي بركناري صدام از قدرت است. در سال هاي گذشته، راه هاي ديگري هم داشتيم و خيلي ها هم پيشنهاد كرده بودند كه سياست بهتر براي ايالات متحده، حمايت مستقيم از مخالفان عراق و كمك به آنها براي سرنگوني رژيم عراق با مساعدت ايالات متحده و ديگران، خواهد بود. اما در اين زمان، من اطمينان دارم شما به زودي نظاره گر استفاده آمريكا از نيروي نظامي اش خواهيد بود...
• آمريكا همواره معتقد به استفاده از زور براي حل مسائل خاورميانه است. حتي اگر معجزه اي رخ دهد و صدام حاضر به همكاري با سازمان ملل شود آيا آمريكا همچنان به دنبال تغيير رژيم «بغداد» خواهد بود؟
اگر منظور تمام قطعنامه هاست منجمله قطعنامه هايي كه خواستار دست كشيدن صدام از سركوب عراقي هاست، و منظورتان اين است كه او منش و سيرت دولتش را تغيير دهد تا حدي كه نماينده و بيانگر خواسته هاي مردم عراق گردد، من فكر مي كنم اين امر از نظر فرضي و تئوريك، امري ممكن و محتمل باشد اما با توجه به تجربه طولاني كه با صدام داشته ايم و با توجه به اينكه او در هيچ زمينه اي حتي مسئله كوچكي مانند خلع سلاح، كه حقيقتا نقطه و مسئله كانوني درگيري ما با صدام نيست، هيچ اقدام و حركتي نكرده است. من احتمال كمتر از يك در بيليون مي دهم اما نمي گويم كه اين احتمال صفر است...
• ولي در مورد موشك هاي «الصمود»، «صدام» با مأموران سازمان ملل همكاري داشت و حتي بازرسان سازمان ملل اعلام كردند كه هيچ نوع فعاليت زيرزميني در زمينه سلاح هاي غير متعارف را كشف نكرده اند...
بايد متوجه اين نكته باشيد كه سياست آمريكا تغيير رژيم و براندازي صدام از قدرت و به قدرت رساندن يك دولت جديد و دموكراتيك در عراق است و پرزيدنت صراحتا اعلام كرده كه ما با كشورهايي كه خواستشان با آنچه كه باور داريم منافع ايالات متحده محسوب مي شود تفاوت دارد، سازگار و منطبق نخواهيم بود. افراد بسياري سعي كرده اند اين مسئله را به خلع سلاح محدود كنند اما بايد بگويم كه اين خلع سلاح از نظر ايالات متحده، مسئله اصلي و مركزي به شمار نمي آيد. حتي اگر هم صدام تمام سلاح هايي را كه مي دانيم دارد، ايران هم اين را مي داند، «بليكس» هم مي داند را تسليم كند باز هم توانايي آن را دارد كه خيلي سريع دوباره آنها را بسازد و خود را مجددا مسلح سازد و خطرات جدي را براي ايالات متحده به وجود آورد. به همين دليل، اين خلع سلاح، حتي اگر ما واقعا خلع سلاح را از سوي صدام مشاهده مي كرديم، مورد رضايت ايالات متحده نخواهد بود ضمن آنكه ما شواهدي دال بر خلع سلاح نديده ايم. من مي دانم تبليغاتي درخصوص موشك هايي كه در برنامه سلاح هاي كشتارجمعي او مهم نيستند انجام شده و نيز مي دانم تعداد محدود بازرساني كه سعي دارند در يك كشور بزرگ چيزهايي را بيابند، موفق نبوده اند. اما مسئوليت اين كار با بازرسان نيست. تسليم سلاح ها بر عهده «صدام» است كه او اين كار را نكرده است. در نتيجه ما مطمئنيم كه عذر مشروعي درخصوص مسئله خلع سلاح داريم. اما حتي اگر اين بهانه يا عذر كاملا برطرف مي شد باز هم فرقي نمي كرد. آنچه كه در عراق خطرناك محسوب مي شود، وجود يك ديكتاتور خود بزرگ بين است كه پول زيادي دارد و نيز افرادي باهوش با توانايي توليد سلاح هاي دهشتناك و مردي با سابقه حمله به مردمش، كشورهاي همسايه اش و البته منافع ايالات متحده.
• زماني كه آمريكا منافع اش اقتضا مي كرد كه «صدام» را تجهيز به سلاح هاي كشتارجمعي كند هر چه كشورهاي منطقه فرياد كشيدند فريادها به جايي نرسيد امروز چطور است كه آمريكا براي مردم منطقه و مردم عراق دلسوز شده؟ مردم عراقي كه اگر واقعا دلسوزشان بود در سال ۱۹۹۱ كه مي توانست صدام را سرنگون كند اين كار را مي كرد...
من سوءظن و شك شما را درك مي كنم چرا كه انتقادي محكم و منطقي است. شما به نكته خوبي اشاره كرديد و قطعا ما در جنگ ايران و عراق، از صدام حمايت كرديم در حالي كه اين كار زشت و وحشتناك، درست همان چيزي بود كه ما اكنون از آن ناراضي و شاكي هستيم. بنابراين در طرح اين تناقض، شما كاملا درست مي گوييد. در عين حال شما بايد به اين نكته توجه داشته باشيد كه ايالات متحده كشور بزرگ و پيچيده اي است با منافعي عظيم و پيچيده در اين منطقه و در سراسر جهان. ما از سال ،۱۹۹۱ در داخل كشورمان مباحثات و مذاكرات زيادي بر سر عراق داشته ايم و در مورد سوال هايي كه شما الان پرسيديد فكر كرديم. ما اين موارد را به بحث و مناظره گذاشتيم و روند سياسي خود را طي كرديم، قانون ليبراسيون و آزادسازي عراق را در كنگره تصويب كرديم و اينك پرزيدنت اجراي آن را به دست قوه مجريه كه بخش ديگر دولت ما را تشكيل مي دهد، سپرده است. ما قبول داريم كه سياست هاي گذشته ما مانند سياست هاي فعلي مان نيستند، ما نظرمان را عوض كرده ايم...
• آيا منافع شما چيزي غير از چاه هاي نفتي عراق است؟
البته نفت يك حقيقت مهم زندگي است و يك دارايي استراتژيك براي ايالات متحده و متحدانش به ويژه آنهايي كه در آسيا هستند. صحبت من درباره نفت خاورميانه است. بنابراين بي معني است كه بگوييم نكته قابل بحثي نيست، با اين حال من مي گويم نفت را مي توان در هر زمان و از هر كس خريداري نمود و هر كسي كه نفت در اختيار دارد، مجبور به فروش آن است. نفت يك دارايي قابل تعويض است بدين معني كه متكي به دولتي كه آن را تحت كنترل دارد نيست. از اين رو، نفت يك واقعيت و يكي از چيزهايي است كه خاورميانه و مخصوصا عراق را براي ما با اهميت مي سازد. اگر غير از اين بگوييم، حرف غيرصادقانه اي زده ايم. در عين حال، كاملا با مسئله براندازي صدام از قدرت بي ارتباط است...
• نگراني اي كه اكنون ذهن كشورهاي منطقه را به خود مشغول كرده اين است كه «استراتژي تغيير رژيم» به يك روال خطرناك تبديل شود، چه تضميني وجود دارد كه اين استراتژي فقط در مورد عراق به كار برده شود؟
من فكر مي كنم بايد در مورد هر كشور به صورت منفرد و جداگانه صحبت كرد. در مورد ايران كه ممكن است براي شما بيشترين اهميت را داشته باشد، فكر مي كنم بسيار واضح است كه ايران وضعيتي متفاوت دارد. شما در اينجا يك دولت دموكراتيك داريد. شما يك دولت نماينده و حامي داريد كه بيانگر و نمايانگر خواست مردم است كه شايد باز هم درخصوص ميزان و مقدار آن بحثي داشته باشيم اما روشن است كه اين رژيم، كاراكتري كاملا متفاوت با عراق دارد. شما دو كشور، تاريخ و پيشينه مشابهي از نظر سلطه جويي بر مردم، همسايگانتان و منافع ايالات متحده نداريد. بنابراين در مورد ايران، ما سوالات شما را كاملا مستقل و جدا از يكديگر مي بينيم. حقيقتا كشورهاي ديگري در منطقه وجود دارند كه حتي ذره اي هم دموكراتيك نيستند، و نماينده خواست و اراده ملتشان نيستند و به نظر مي رسد براي ايالات متحده خطرناك باشند، مخصوصا بعد از ۱۱ سپتامبر. بنابراين، اين درست است كه ما ممكن است بخواهيم فشارهاي شديدي بر دولت هاي ديگر وارد سازيم و من نمي توانم اين حقيقت را انكار كنم اما من فكر نمي كنم اين مسئله بر دولت ايران قابل اعمال باشد و فكر هم نمي كنم اين فشارها فقط به خاطر يكسري مسائل پايه اي و عملي درخصوص دولت شما و رابطه آن با مردم تان قابل اعمال باشند...
• نكته اي كه شما به آن اشاره داريد با اين قضيه كه من مي خواهم به آن اشاره كنم در تعارض است. «زلماي خليل زاد» نمايندگي ويژه بوش در امور افغانستان را عهده دار شد و در مورد «عراق» نيز همين شيوه از سوي آمريكا تكرار شد. اخيرا نيز او به نمايندگي در امور ايران منصوب شده است. در حقيقت اين به آن معناست كه «بوش» امتيازخاصي را براي اپوزيسيون خارج از نظام جمهوري اسلامي ايران قائل شده است...
من سعي مي كنم مطلبم را اين طور عنوان كنم و براي آنكه به شما دلايل بيشتري ارائه كنم و به گونه اي اصولي آنها را اثبات نمايم بايد بگويم در افغانستان دولتي وجود داشت كه آشكارا بر عليه منافع ايالات متحده عمل مي كرد و واضح بود كه مورد حمايت مردمش هم نبود ضمن اينكه قطعا با ايران هم دشمني داشت، منظورم «طالبان» است. دكتر خليل زاد مرد خوبي است كه كارگزار در دولت آمريكا و يك نيروي اجرايي است. او سياست گذار و برگزيده نيست. او همانطور كه گفتيد يك فرد كاركشته و حرفه اي است اما براي هيچ يك از اينها تصميم گيرنده نيست. البته او متولد افغانستان و در نتيجه افغاني است و منطقي است كه به همين دليل براي شروع به كار با دولت جديد افغانستان كه قرار بود از بركناري طالبان از قدرت بر سر كار آيد، گزينه اي طبيعي محسوب شود. ما آنطور كه براي پرداختن به اوضاع در عراق و مراقبت از وضعيت آنجا برنامه ريزي كرديم براي پيشروي در افغانستان برنامه ريزي و تصميم گيري نكرده بوديم. افغانستان يك مورد دقيقه نود بود و دولت ايالات متحده در لحظه آخر درباره اش تصميم گيري كرد، تصميمي كه در پاسخ به واقعه ۱۱ سپتامبر اتخاذ شد. اين كشور از نظر ما به هيچ وجه يك معضل بغرنج استراتژيك نبود. افغانستان يك كشور توسعه نيافته و بدون تقريبا هيچ اهميت استراتژيكي براي ايالات متحده محسوب مي شد و حتي مشكلاتي كه در آنجا به وجود آمدند عمدتا نتيجه حمايت قدرت هاي خارج از آن كشور بودند به ويژه برخي سرويس هاي اطلاعاتي در پاكستان و پشتيباني دولت عربستان سعودي. بنابراين اين موضعي است كه ماهيتش در ارتباط با واقعه ۱۱ سپتامبر شكل گرفت، اما در مورد عراق، ما مباحثات و مذاكرات طولاني داشته ايم كه بسيار پيچيده تر و مشكل تر بوده اند چرا كه بنا به خيلي دلايل، اين كشور از اهميت استراتژيكي بالايي برخوردار است. بايد بگويم كه ايالات متحده، بنا به سياستش در سراسر جهان، از دولت هاي دموكراتيك حمايت مي كند. ما حامي نهضت هاي دموكراتيك هستيم چون باور داريم كه آنها مفيدند و براي ما هم مفيد خواهند بود. اين مورد به افغانستان كه نيروها از خارج در آن عمل مي كردند شبيه نيست و تشابهي هم با عراق كه معضلي استراتژيك و تهديدي جدي محسوب مي شود، ندارد. شما اين تهديدات را يكسان مي بينيد چون يك فرد را در همه آنها بازيگر مي بينيد. اما واقعا اينها مواردي متمايز و از هم جدا هستند. من نگراني شما را در مورد اينكه ايالات متحده شروع به تماس هاي بيشتر با گروه هاي مخالف در داخل ايران كند، درك مي كنم. اما در عين حال ما معتقديم دموكراسي سالمي كه نماينده واقعي مردمش مي باشد نبايد از اين گونه فعاليت ها احساس خطر كند و به باور من ايران واقعا كشوري داراي دموكراسي است پس نبايد اين نوع فعاليت ها را به عنوان تهديدي براي خود ببيند. به عنوان مثال، من خودم يك دموكرات و از حزب اپوزيسيون كشورم هستم. ما به اينكه ساير كشورها با اپوزيسيون ما تماس داشته باشند عادت كرده ايم. با آنها صحبت مي كنيم. اين براي ما شكلي عادي از سياست است. اين مباحثه اي عادي بين مردم آزاد است كه مي توانند آزادانه انتخاب كنند. بنابراين ما سعي مي كنيم افرادي را در ايران بيابيم و با آنها صحبت كنيم، خواه در داخل دولت يا خارج از آن، در حيطه تجارت، روزنامه نگاري، و در هر موضوع ديگر. اين از نظر ما رفتاري عادي و نرمال است و معتقديم دولت ايران نيز بايد آن را عادي تلقي كند و هر چه كه شما در دموكراسي خود مطمئن تر و استوارتر شويد، مثل تجربه چند صد ساله اي كه ما داشته ايم، آنگاه به باور من خواهيد ديد كه اين بيشتر به نفع مردم است. اين مهم است كه همه با هم صحبت و گفت وگو كنند تا بتوانند صادقانه ترين و صحيح ترين تبادل ممكن را داشته باشند...
• آقاي طالباني در سفر اخير خود به «تهران» حامل پيامي از سوي آمريكا بود كه «به رغم انتقاد از سياست هاي ايران آماده ايم تا با آنها درباره آينده عراق گفت وگو كنيم.» محور اين گفت وگوها چه مواردي مي تواند باشد؟
اولين نكته اين است كه آقاي طالباني نماينده آمريكا نيست و نمي تواند از طرف دولت آمريكا صحبت كند و مطمئنم ايرانيان كاملا مي توانند اين واقعيت را درك كنند. من فكر مي كنم در مخالفت با صدام و همچنين در تاسيس يك دولت نماينده و حامي در عراق، منافع مشتركي وجود دارد. همچنين واضح است گفت وگويي درخصوص نكات مهم سياسي وجود ندارد. ما گفت وگوي مشهود سياسي بين دو دولت نداريم. يكي از مشكلات عمده بين دو كشور ما آن است كه ما صحبتي خارج از برخي كانال ها با يكديگر نداريم و به همين ترتيب گفت وگويي هم در مورد عراق نداريم. به اعتقاد من، اين براي هر دو طرف مايه تاسف است. به همين دليل مي بينيد كه افرادي مانند آقاي طالباني يا دكتر چلبي يا حتي خود من كه دست اندركار اين مسائل هستيم، مي آييم در مورد آنها صحبت مي كنيم و سعي داريم به هر دو طرف كمك كنيم تا يكديگر را درك كنند اما هيچ تماس رسمي دولت به دولت و در رده هاي بالا در خصوص اين مسائل وجود ندارد...
• آيا دولت آمريكا از ايران خواسته است كه در حمله به عراق به آنها كمك كند؟
بلي، ايالات متحده خواهان كمك دولت ايران در سرنگوني صدام است. به خاطر تنش هاي سياسي بين دو كشور، انجام چنين گفت وگوهايي در سطح سياسي مشكل است. در عين حال، ما نمونه هاي خوبي داريم. افغانستان مثال خوبي براي آن نوع از همكاري است كه به باور ما امكان پذير است. دولت ايران در سقوط طالبان از اريكه قدرت كمك كرد. در افغانستان، دولت ايران تهديدي بر عليه نيروهاي آمريكايي نبود و الان هم نيست. در مورد عراق هم اين كار به روش مشابهي انجام شد. البته مستقيم ترين راه نيست اما با اين حال هر دو طرف متوجه شدند كه منافع مشتركي دارند و من فكر مي كنم شاهد مكانيزم مشابهي در خصوص عراق نيز خواهيم بود. بهتر بود ما با هم صحبت مي كرديم و تا حدي اين معضل در هر دو كشور و به عبارت ديگر مشكلات سياسي داخلي كه در داخل سيستم سياسي كشورهاي مان وجود دارد را به چالش مي كشيديم. اما ما در امر براندازي صدام و بنيان نهادن يك دولت دموكراتيك در عراق، در پي همكاري ايراني ها هستيم چون منافع ايران هم در همين است...
• ايران در سرنگوني رژيم «بغداد» چه منافعي مي تواند داشته باشد؟
مي توانيم اثرات جنگ هولناكي كه با صدام داشتيد را ببينيم. شما يك نسل كامل از مردان جوانتان را از دست داديد، متحمل ويراني هاي وحشتناك اقتصادي شديد، در معرض مواد سمي وحشتناكي قرار گرفتيد كه مي توانند تا نسل هاي بعد در جامعه شما تاثير بگذارند. روشن است كه اين مرد براي كشور شما يك خطر محسوب مي شود كه مستقيم ترين و ممكن ترين يورش ها را در كشور شما انجام داد و خيلي واضح است كه اگر دوباره موقعيتي به دست آورد كه همان كارها را انجام دهد، اين كار را خواهد كرد. من مطمئنم اين امر براي شما روشن است همان طور كه براي هر ناظر آمريكايي نيز روشن است. به اعتقاد من اين به نفع شما است كه مردم عراق دولتي داشته باشند كه به خواست سياسي آنان احترام بگذارد چون در اين صورت آنها از هر نظر براي شما همسايه بهتري خواهند بود و شما متوجه اين نكته هستيد. آنها شركاي اقتصادي و سياسي بهتري براي شما خواهند بود و خطر بسيار كمتري براي شما به حساب خواهند آمد. بنابراين از نظر من منافع ايران در سرنگوني صدام است چرا كه به نظر مي رسد او خطري است كه در حال حاضر شما را تهديد مي كند. من همچنين فكر مي كنم شما مي دانيد كه تاسيس يك عراق با ثبات، حامي و دموكراتيك كه شريك و دوستي خوب براي ايران مي شود، به نفع شماست...
• اين صحبت ها در زمان حمله آمريكايي ها به افغانستان هم شنيده مي شد كه منافع ايراني ها در افغانستان تامين مي شود اما متاسفانه پس از روي كارآمدن دولت جديد افغانستان ايران آن گونه كه بايد بازيگر نبود و از صحنه هايي كنار گذاشته شد. چه تضميني وجود دارد كه دولت آينده عراق، ايران را به نحو شايسته اي به بازي دعوت كند؟
از ديدگاه من اين گونه نيست كه شما در دولت جديد آنها نفوذي نداريد. ما باور داريم شما داراي نفوذ زيادي در رژيم جديد افغانستان هستيد. اين درست است كه ايالات متحده در پي منافعش باشد و ما هم انتظار داريم كه ايران به دنبال منافع خودش باشد. اين كشورها با شما هم مرزند، اين مردم به نوعي با شما ارتباط دارند و ما انتظار داريم شما نفوذ چشمگيري در هر دولتي كه ظهور مي كند، داشته باشيد. در ضمن دوست داريم نفوذ خودمان را هم به حداكثر برسانيم. اين نفع طبيعي هر ملتي است و شما بايد هنگامي كه با منافعتان مواجه مي شويد آنها را حفظ كنيد اما در عين حال من فكر مي كنم با پيشروي كردن، سرنگوني و تاسيس دولت دموكراتيك منافع قوي و مشترك هر دو ما تامين مي شود و شخصا بر اين باورم كه اين مورد موفقيت خوبي براي هر دو كشور در افغانستان بود. هيچ يك از كشورها دقيقا آن چه را كه مي خواهند به دست نمي آورند اما خوب اين سياست است. براي يك دقيقه فرض كنيد ما وضعيت را برعكس كنيم. اينجا نشسته ايم، شما يك آمريكايي هستيد و من يك خبرنگار ايراني. در مورد افغانستان شما دقيقا با همين سوال اما به صورت برعكس مواجه مي شويد. به شما خواهند گفت، ايران قرار است افغانستان را اداره كند، شما آنجا ديگر خيلي نفوذ داريد. ايالات متحده تمام اين كارها را كرد، اين دولت را از قدرت انداخت، براي چه؟ تمام آن كاري كه ما كرديم، افزايش و گسترش نفوذ ايران بود. افراد زيادي در آمريكا درباره افغانستان اين گونه نظر دارند ضمن اين كه افراد زيادي هم هستند كه درباره آينده عراق اينچنين فكر مي كنند. اين يكي از دلايلي بود كه ما جنگ سال ۱۹۹۱ را به پايان نبرديم، چون خيلي ها مي ترسيدند ايران نفوذ زيادي در عراق پيدا كند. لذا من فكر مي كنم اين نشان مي دهد كه حقيقت جايي در اين بين است...
• البته من موافق صحبت هاي شما نيستم اما مي خواهم بدانم به طور كلي آيا دولت بوش در مورد ايران سياست مشخصي را اتخاذ كرده يا خير؟
خير، ما الان خيلي گرفتار هستيم و داريم به صورت جديدي به اين راه فكر مي كنيم. يكي از نكاتي كه در تفكر ما تاثير مي گذارد، اوضاع افغانستان و وضعيت آينده در عراق است. اين ها عوامل مهمي در تعيين سياست هاي ما در قبال ايران هستند و از ديد من اين موقعيت فوق العاده اي است براي هر دو كشور تا بلوغ بيشتري از خود نشان داده و جدي تر صحبت درباره اين مسائل را آغاز كنند. من فكر مي كنم ما هر چه بيشتر بتوانيم در مورد منافع مشتركمان همكاري كنيم، احتمال اين كه مورد قبول مردم و دولت ايران قرار بگيرد بيشتر خواهد شد. من مي دانم مردم اين را به سختي باور مي كنند ولي حقيقتي است در قلب ما. به طور كلي، ما هميشه پشتيبان و حامي دموكراسي، حقوق بشر، آزادي دين، آزادي بيان و آزادي اجتماعات هستيم. اين ها هميشه سياست هاي كلي در سياست باز اين كشور هستند كه در مورد هر كشوري، منجمله ايران، صدق مي كند اما ممكن است هميشه در موارد اطلاعاتي يا فعاليت هاي زيرزميني ما بدين گونه نباشد...

نگاه بيگانه
به جز خرس
هفته نامه اكونوميست در شماره اخير خود در مطلبي تحت عنوان «ايران به غير از خرس روسيه چه كسي را در اختيار بگيرد؟» به تاثير فشارهاي آمريكا بر همكاري هاي هسته اي ايران و روسيه اشاره مي كند و آن را موثر مي داند. اكونوميست در ابتداي اين مقاله با اشاره به اينكه نيروگاه اتمي بوشهر آخرين مراحل ساخت را مي گذراند و دفاع ضد هوايي در اطراف نيروگاه براي محافظت از آن كار گذاشته شده است مي نويسد: «روسيه تنها كشوري است كه حاضر است براي پيشبرد اهداف هسته اي ايران به اين كشور كمك كند. اين در حالي است كه ساير كشورها با اين سوال روبه رو هستند كه چرا ايران با وجود دارا بودن منابع عظيم نفتي در پي انرژي هسته اي بايد باشد.» ايگور ايوانف، وزير خارجه روسيه در هفته جاري به تهران سفر كرد. او و همتاي ايراني اش، كمال خرازي، ضمن مخالفت با ستيزه جويي آمريكا با عراق، از همكاري ميان خود در زمينه برنامه هسته اي ايران دفاع كردند. اما اكونوميست اشاره مي كند كه اتحاد ميان ايران و روسيه مانند گذشته نيست و از زمان ديدار محمد خاتمي از مسكو در سال ۲۰۰۱ تاكنون، فشارهاي آمريكا مانع صادرات تسليحات پيشرفته نظامي به ارزش بيش از دو ميليارد دلار به ايران شده است و اكنون اتحاد دو كشور تحت فشار بيشتري قرار گرفته است.
اكونوميست با اشاره به سخنان اخير كالين پاول وزير خارجه آمريكا كه گفته بود ايران داراي يك «برنامه مشخص براي توليد سلاح هاي اتمي است» نوشت: هر چند ايران در هفته جاري براي ثابت كردن مقاصد صلح جويانه خود به خبرنگاران اجازه داد از نيروگاه اتمي بوشهر بازديد كنند، اما نگراني اصلي دستگاه هاي اطلاعاتي غرب اكنون به مجتمع هاي نطنز و اراك مربوط مي شود.
به نوشته اكونوميست روسيه تاكنون سعي كرده است با كمرنگ جلوه دادن تخصص اتمي ايران، مايه آرامش خاطر غرب را دلداري دهد و به قراردادي اشاره مي كند كه بر اساس آن روسيه سوخت اتمي مصرف شده در نيروگاه بوشهر را براي جلوگيري از توليد سلاح هاي اتمي به روسيه باز مي گرداند. با اين حال ايران گام هايي در جهت توليد داخلي سوخت مورد نياز راكتورهاي اتمي برداشته است و محمد البرادعي، رئيس آژانس بين المللي انرژي اتمي در ديدار اخير خود از ايران كارخانه غني سازي اورانيوم نطنز را «پيشرفته» توصيف كرد. اكونوميست مي نويسد بعيد است ولاديمير پوتين، نخست وزير روسيه كه بر سر عراق با آمريكا درافتاده است، در مورد ايران نيز با آمريكا وارد نزاع ديگري شود و مي نويسد، «او مسلما از اينكه ايران بپذيرد كه بازرسي هاي جدي تر آژانس بين المللي انرژي اتمي از تاسيسات اتمي آن انجام شود خوشحال خواهد شد. اما اسدالله صبوري، دومين مقام مهم انرژي اتمي ايران گفت تا زماني كه تحريم هاي تجاري اعمال شده عليه ايران كه او آن را «غيرعادلانه» توصيف كرد لغو نشود، ايران اين نوع بازرسي ها را نخواهد پذيرفت.» به نوشته اين نشريه از زماني كه جورج بوش، رئيس جمهور آمريكا، ايران را از جمله كشورهاي عضو «محور شرارت» قرار داده و اين كشور ناچار است براي بسياري از كالاها به روسيه تكيه كند. اكونوميست درباره نيروگاه بوشهر مي نويسد: «مقامات ايران بي كفايتي روسيه را عامل تاخيرهاي مكرر در تكميل نيروگاه بوشهر مي دانند. مقامات روسيه پاسخ مي دهند كه ايران به تعهدات مالي خود به موقع عمل نكرده است. آقاي صبوري اشاره مي كند كه ممكن است مقامات روسيه، كه اميدوار بودند براي تكميل نيروگاه نيمه كاره ديگري در همان محل برنده قرارداد تازه اي شوند، مايوس شوند.» اما اكونوميست مي نويسد اگر مقامات روسيه پنج راكتور ديگر را كه ايران مي گويد در نهايت خواهان آن است احداث نكند، معلوم نيست كدام كشور چنين مسئوليتي را خواهد پذيرفت.

چهره ها
فشار بر آلماني طرفدار ايران
موساد، سازمان جاسوسي اسرائيل، رهبر دموكرات هاي آزاد آلمان را زير فشار قرار داده است تا او را از اين حزب اخراج كنند. يورگن مولمان كه يك سياستمدار كهنه كار آلماني است در كتاب جنجالي خود از ايران به عنوان يك كشور بزرگ و مستقل نام برده است. او رئيس انجمن آلمان و عرب و همچنين از دوستداران ايران به شمار مي رود و در سال هاي اخير بارها به ايران مسافرت و با مقامات بلندپايه تهران گفت وگو كرده است. يورگن مولمان در ماه هاي اخير از پست معاونت هيات رئيسه و همچنين رياست بزرگترين شعبه حزب دموكرات آزاد در ايالت نوردراين وست فالن كه مركز آن دوسلدورف است بركنار شد و فعاليت براي بركناري او از نمايندگي پارلمان (بوندس تاگ) و پارلمان ايالتي در جريان است. اين سياستمدار آلماني پس از آنكه بارها در سخنان خود آريل شارون نخست وزير اسرائيل و همچنين انجمن يهوديان آلمان را مورد انتقاد شديد قرار داد با مشكلات سياسي روبه رو شد. مولمان در مبارزات انتخاباتي اخير آلمان گفته بود: «رفتار آقاي شارون در مناطق فلسطيني به گونه اي است كه بايد او را در دادگاه بين المللي جنايات جنگي محاكمه كرد.» وي همچنين جزوه اي همراه با عكس و حاوي انتقادات شديد عليه سياست اسرائيل در سطح گسترده توزيع كرد كه با عكس العمل شديد جامعه يهوديان آلمان و مقامات سياسي روبه رو شد. اكنون مولمان در كتاب خود با عنوان «شفاف» كه اصل آلماني آن «كلارتكس» است مدعي شد كه «گيدو وستروله» رهبر حزب دموكرات آزاد آلمان در سفري كه سال پيش به اسرائيل كرده بود از طرف يكي از مقامات موساد، سازمان جاسوسي اسرائيل، علنا تهديد شد كه اگر در مورد مولمان «اقدام جدي به عمل نياورد از اطلاعاتي كه در مورد زندگي شخصي رهبر حزب دموكرات آزاد آلمان (وستروله) دارند استفاده خواهند كرد.» وزير اقتصاد پيشين آلمان پنجشنبه گذشته نيز هنگام معرفي كتاب جنجالي و تازه خود گفت هدف اصلي سازمان موساد اين بود كه راه سياسي او را مسدود كند زيرا قرار بود پس از انتخابات گذشته در صورت ائتلاف دموكرات هاي آزاد با دموكرات مسيحي ها او يعني آقاي مولمان به عنوان وزير خارجه آلمان وارد دولت شود و اين امر خوشايند اسرائيل نبوده است. يورگن مولمان فصلي از كتاب خود را به ايران و تلاش هاي اين كشور در صحنه جهاني اختصاص داده و مي نويسد: «غرب نبايد در مورد ايران دچار اشتباه شود و اين كشور را در رديف كشوري چون عراق به حساب آورد.»

حاشيه ايران
• سياه نمايي هاي قبل از ۶۶
روزنامه «جمهوري اسلامي» در شماره يكشنبه خود با اشاره به طرح موضوع «سياه نمايي» از سوي رئيس جمهوري و موضع گيري رئيس مجمع تشخيص مصلحت در اين باره، مواضع هر دو را پيرامون «سياه نمايي هاي پس از دوم خرداد» تاييد كرده اما در عين حال، به وجود «سه نوع سياه نمايي» در سال هاي قبل از دوم خرداد نيز اشاره نموده است.
اين روزنامه، نوع اول سياه نمايي را «تبليغات مسمومي» دانسته كه در جريان انتخابات رياست جمهوري و در ماه هاي منتهي به دوم خرداد ۶۶ عليه شخص خاتمي صورت گرفت.
جمهوري اسلامي نوع دوم سياه نمايي را مربوط به مسايلي دانست كه در طول سال هاي رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني، عليه شخص وي و عملكرد دولت صورت مي گرفت. به نوشته اين روزنامه، «آن روزها تعداد روزنامه ها محدود بود ولي بعضي از روزنامه هاي جناح راست و جناح چپ همواره به بهانه انتقاد مشغول تبليغات عليه دولت آقاي هاشمي رفسنجاني بودند كما اين كه بعضي از همين روزنامه ها عليه دولت آقاي مهندس موسوي نيز تبليغات مي كردند و كار را به جايي رساندند كه مورد عتاب حضرت امام قرار گرفتند.»
اين روزنامه در پايان به تداوم سياه نمايي در حال حاضر اشاره كرده و نوشته است: «روزنامه هاي جناح مخالف دولت ضعف ها را بزرگ تر از آنچه هست جلوه مي دهند و قوت ها را ناديده مي گيرند. در طرف مقابل، روزنامه هاي دولتي و طرفدار دولت آن قدر سياسي شده اند و به جنگ قدرت مشغولند كه اصلا كاري به حال و روز مردم و اقدامات عمراني دولت ندارند و تمام امكاناتي كه در اختيار دارند را براي تخريب جناح مقابل به كار مي گيرند.»

• روس ها و پروتكلي براي ايران
«گئورگي مامدوف» معاون وزير خارجه روسيه در ديدار با «غلامرضا شافعي» سفير ايران در مسكو از دولت ايران خواسته است هر چه زودتر پروتكلي را امضا كند كه به آژانس بين المللي انرژي اتمي اجازه مي دهد به صورت اعلام نشده و سرزده به تاسيسات هسته اي ايران بازرس اعزام كند. ايران از امضاكنندگان پيمان منع گسترش سلاح هاي هسته اي است و به تازگي نيز در ديدار محمد البرادعي رئيس آژانس بين المللي انرژي اتمي از ايران موافقتنامه اي ميان طرفين به امضا رسيد كه دولت ايران در آن متعهد شد هدفش از فعاليت هاي هسته اي كاربرد صلح جويانه انرژي اتمي است اما حاضر نشد پروتكل الحاقي به اين موافقنامه را امضا كند كه به بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي اجازه مي دهد بدون اطلاع قبلي از تاسيسات هسته اي ايران بازديد كنند.
فعاليت هاي هسته اي ايران با همكاري روسيه صورت مي گيرد و بخشي از برنامه سفر «ايگور ايوانف» وزير خارجه روسيه به تهران كه دوشنبه گذشته صورت گرفت، گفت وگو در مورد همكاري هاي هسته اي طرفين بود.
005055.jpg

• يادبود روزنامه نگار اعدام شده
هفته گذشته دفتر هفته نامه انگليسي «آبزرور» براي عضو سابق تحريريه خود كه يك ايراني است، مراسم دعا برگزار نمود. «فرزاد بازفت» كه در سال هاي دهه ۸۰ از ايران به بريتانيا مهاجرت كرده بود، در سال ۱۹۸۹ به عنوان خبرنگار آبزرور براي پوشش خبري انتخابات مناطق كردنشين عراق به اين كشور سفر كرد. وي در آنجا با انفجاري سهمگين مواجه شد و به دنبال كشف علت و ارتباط احتمالي آن با سلاح هاي كشتار جمعي عراق رفت. فعاليت هاي او در اين زمينه به آنجا انجاميد كه هنگام نمونه برداري از خاك محل انفجار به دست ماموران حفاظتي عراق بازداشت، به اتهام جاسوسي اسرائيل محاكمه و سرانجام اعدام شد. اين اعدام سيزده سال پيش صورت گرفت و هر سال ياد بود او از سوي همكارانش برگزار مي شود. تحريريه «آبزرور» همچنين امسال به تجمع خاموش در برابر سفارت عراق در لندن نيز اقدام كرده است.

• درخواست رد لايحه
در نماز جمعه هفته گذشته بوشهر توماري خطاب به دبير شوراي نگهبان امضا شده كه در آن نمازگزاران اعتراض خود به بخش هايي از لايحه مصوب مجلس براي اصلاح قانون انتخابات را اعلام كرده و خواستار رد آن از سوي شوراي نگهبان شده اند.

• در عرض ۲۴ ساعت
«غلامرضا حسني» امام جمعه اروميه اخيرا گفته: اصلاح طلبان امروزي ما فساد طلبان آمريكايي هستند. شعارهايي كه آن ها استعمال مي كنند شعارهايي است كه ۱۲۰ سال پيش در آمريكا استعمال شده و به درد جامعه ما نمي خورد. همه اين شعارها ملعون و شكست خورده است ولي حالا زمان آن است كه صاحبان اين شعارها خجالت بكشند و توبه كنند. ما اصلاحات را اگر درون زا باشد مي پذيريم و اصلاحات اين آقايان شعارهاي برون زا است و آمريكا آن ها را ديكته مي كند. اصلاحات مورد نظر آقايان يعني تجديدنظر در اصول اسلام ولي اصلاح طلبان بايد بدانند تا ما زنده هستيم با اين افسادات مبارزه خواهيم نمود. اگر امروز خاموش هستيم و مبارزه نمي كنيم به اين دليل است كه منتظر هستيم در عرض ۲۴ ساعت همه آن ها را نابود خواهيم نمود. تا فرمان رهبري به ما رسيد بدانيد ما كفن پوش، اين اصلاح طلبان را از داخل كشور پاكسازي مي كنيم، آن ها هم يا بايد توبه كنند يا بايد بروند آمريكا. خطيب جمعه اروميه در ارتباط با كاهش تعداد راي دهندگان در انتخابات دومين دوره شوراها گفت: «زماني كه شما به جاسوس هاي انگليسي اجازه داديد از دانشگاه تهران فيلمبرداري كنند، جبهه ملي را در انتخابات راه داديد و به حضرت امام و اسلام توهين كردند شما حرفي نزديد آيا انتظار داشتيد مردم در انتخابات به طور گسترده حضور پيدا كنند. علما و وعاظ بايد وجوه مشترك حكومت يزيد و حكومت غربي ها و غرب دوستان و ليبرال ها را به مردم بازگو كنند. مردم بايد بدانند كه چه شباهت هايي بين حكومت يزيد و دوستداران مذاكره و مراوده با آمريكا وجود دارد.»

ايران
اقتصاد
جهان
زندگي
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |