امير حسين مهدوي
سيد محسن، فرزند سيد حسين دانشجوي بيست و چهار ساله مسلمان ايراني تقارن قبلي نوروز و محرم را در ايالات متحده به جشن و سوگ نشست. حالا ارتش آمريكا به كنار مرزهاي دولتي آمده كه دكتر محسن نوربخش موثرترين عضو كابينه آن بود. آن دانشجوي اصفهاني در روزهاي واپسين زندگي در عمر دوران رياست با آلن گرين اسپين رئيس فدرال رزرو بانك مركزي آمريكا در رقابت بود.
|
|
پس از آن كه پزشكان شيفت عيد بيمارستان تامين اجتماعي چالوس در ساعات آغازين نيمه شب سوم فروردين ۸۰ از درمان مرد «تمام فصول» اقتصاد ايران عاجز ماندند به مسئولين سردخانه بيمارستان بانك ملي ايران اطلاع داده شد كه تا چند ساعات ديگر پيكر رئيس كل را تحويل مي گيرند. او از كودكي دچار عارضه روماتيسم قلبي بود و ۱۸ سال پيش خارج از ايران قلبش تحت عمل جراحي قرار گرفته بود. پس فردا صبح ساعت ۹ ، سي دقيقه قبل از موعد، محوطه پشت ساختمان ميدان فردوسي بانك مركزي مملو از رنگ سياه شد. تصوير سياه و سفيد نوربخش بر ديوارها نصب شده بود. كارمندان ساختمان فردوسي كه مدتي بود ديگر صبح ها رئيس را نمي ديدند از پشت شيشه ها نگاه هاي جمعيت را نظاره مي كردند. گرچه او به ساختمان انفورماتيك بانك مركزي در ميرداماد تهران نقل مكان كرده بود، اما هويت بانك مركزي و رياست نوربخش بيشتر در محوطه ساختمان هاي ضلع جنوبي سفارت انگليس و همسايه شرقي بيمارستان بانك ملي احساس مي شد. دكتر مهدي نواب معاون امور بين المللي وزير صنايع در نقش ميزبان مراسم بود، وزرا را يك به يك به سمت نقطه اي كه كالبد دكتر در پرچم ايران پيچيده شده بود، هدايت مي كرد. محمدرضا عارف، علي يونسي، صفدر حسيني، محمود حجتي، كمال خرازي، محمد ستاري فر، علي شمخاني، اسحاق جهانگيري، مسعود پزشكيان و بالاخره طهماسب مظاهري. مافوق رئيس كل بانك مركزي كه در آستانه نوروز درباره نوربخش گفته بود: اختلاف نظر طبيعي است اما اگر نتوانم ادامه دهم اقدام خواهم كرد. چالش وزير امور اقتصادي و دارايي با نوربخش گرچه براي مظاهري سنگين و غيرمنتظره بود، اما دكتر دير زماني بود كه آزمون اختلاف با وزير اقتصاد را آزموده بود. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و رئيس جمهور تمامي نزديكان را به آيين تدفين دولتمرد خود گسيل كرده بودند. محسن هاشمي، حسين مرعشي و محمد هاشمي از كرماني هاي مقيم تهران و محمدرضا خاتمي و حجت الاسلام صدوقي از استان يزد سران نظام جمهوري اسلامي را نمايندگي مي كردند. امام جماراني و توسلي هم به روال هميشگي فرستادگان رسمي رئيس جمهور خاتمي بودند. دو دوست روحاني كه به همراه برادر رئيس جمهور فصل مشترك نهاد رياست جمهوري و بيت حضرت امام(ره) را تشكيل مي دهند. محمد هاشمي بيش از همه مي گريست و غمي حادتر از خانواده نوربخش را بروز مي داد. جعفر مجرد معاون ارزي بانك مركزي، مهدي نواب، غلامحسين كرباسچي، ابراهيم شيباني دبير كل بانك مركزي، محمد عطريانفر و محمدعلي نجفي از مقرب ترين دوستان دكتر بوده اند، همه در بهت بودند. محمدعلي نجفي شب قبل سفربم را ناتمام گذاشته و از طريق فرودگاه كرمان خود را به تهران رسانده بود. مهدي كروبي رئيس مجلس شوراي اسلامي هم كه در سفر غيررسمي قشم به سر مي برد به مراسم نرسيد. گرچه نزديكان او از مجمع روحانيون مبارز در اين مراسم شركت كرده بودند. چه اينكه توسلي پيش نماز ميت بر پيكر نوربخش بود و مجيد انصاري هم در اولين مراسم ترحيم سخنراني كرد. اعضاي حزب كارگزاران سازندگي ايران صاحب عزاي حقيقي بودند. متوفي به همراه اسحاق جهانگيري تنها اعضاي حزب در كابينه فعلي بودند. حالا ديگر با شكست در انتخابات ۹ اسفند وزارت صنايع و معادن آخرين برگ درخت اين حزب است. شايد به همين سبب باشد كه نجفي عضو موثر حزب هم حالا مشاور ارشد وزير صنايع است.
نوربخش تا ميدان امام (ره) تهران تشييع شد و از آن جا تا بهشت زهرا همراهان پيكر او را با خودرو مشايعت كردند. شايد تاثر برجسته ترين اقتصاددانان ايراني، نقطه تمايز تدفين محسن نوربخش با مراسم مشابه بود. او علاوه بر مانايي در مديريت اجرايي، آن قدر معتبر بود كه از محمد طبيبيان، علي نقي مشايخي، مسعود روغني زنجاني، احمدرضا جلالي نائيني، غلامعلي فرجادي تا حميد برادران شركأ ،احمد توكلي و مجيد قاسمي در آيين بزرگداشتش بگريند. قاسمي در دوره كوتاه ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ كه نوربخش به وكالت مردم در مجلس سوم رسيده بود، رئيس بانك مركزي شد. پس از اين دوران با استقرار كابينه پنجم امضاي نوربخش روي اسكناس هاي ايراني كمي به سمت راست لغزيد و او براي اولين و آخرين بار وزير اقتصاد شد و محمدحسين عادلي به عنوان رئيس كل اسكناس هايي كه براي نخستين بار با تصوير رهبر فقيد انقلاب منتشر شده بود را امضا كرد. راي اعتماد مجلس سوم به وزير امور اقتصادي و دارايي توسط مجلس چهارم تكرار نشد و رئيس جمهور در اقدامي سريع او را به معاونت اقتصادي خود برگزيد. حركتي كه ۵ سال بعد توسط پنجمين رئيس جمهور تكرار شد و وي وزير كشور استيضاح شده خود را به معاونت اجتماعي منصوب كرد.
چند ماهي طول كشيد تا در سال ۱۳۶۲ جانشيني ها انجام شود. عادلي به سفارت ايران در اتاوا رفت و مرتضي محمدخان رئيس كل گمرك ايران به وزارت رسيد. نوربخش باز هم رئيس كل شد، حكيم رئيس كلي او اين بار تا پايان حياتش دوام آورد.
در فضاي اطراف قطعه ۲۵ بهشت زهرا صفوف نماز شكل گرفت. گفته مي شد با دفن نوربخش در كنار شهداي هيأت دولت موافقت نشده است. بنايي كه طراح و معمار آن ميرحسين موسوي آخرين نخست وزير ايران است. شهيد محمدعلي رجايي، محمدجواد باهنر و شهداي انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي (هفتم تير) در سايه اين بناي يادبود به خاك سپرده شده اند. پس از انتقال پيكر وزير شهيد نفت، تندگويان، به اين قطعه بود كه قانوني نانوشته اين مقبره جمعي را به اعضاي فقيد هيأت دولت اختصاص داد. اما اين سنت كه در مورد مرحوم رحمان دادمان، اولين عضو متوفي كابينه خاتمي هم رخ داد، براي نوربخش تكرار نشد. عكس بزرگ دكتر در قاب طلايي بر دست تشييع كنندگان خودنمايي مي كرد. در محوطه اي كه بلاانقطاع پيام هايي نامتناسب با فضاي عزاداري پخش مي شد، همه چشم ها به سوي چهره اي آشنا كه حداقل هفته اي چند از سيما پخش مي شد، خيره شد. صداي گوينده اي كه دائما درباره حفاظت از اشيأ قيمتي و زيورآلات همراه اجساد حرف مي زد و جمعيت شايان توجه همراه نوربخش، نماز ميت او را به جايي ديگر كشاند. از وزرا تنها چند نفري تا بهشت زهرا آمدند. عجيب آنكه در تشييع به جز ۳ نفر هيچ فرد ديگري از چهره هاي موسوم به محافظه كار حاضر نشده بودند. علي لاريجاني رياست سازمان صداوسيما، داوود دانش جعفري دبير كميسيون اقتصادي مجمع تشخيص مصلحت نظام و رضا عبداللهي رئيس كميسيون اقتصادي مجلس. گو آنكه صف بندي هاي سياسي ايران در روابط انساني و شخصي سياست مردان ايران اثر گذارده است. اولين مجلس ترحيم عصر روز سه شنبه در مسجد ارگ تهران و به ميزباني هيأت وزيران برگزار شد. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و رئيس جمهور در اين مراسم شركت كردند. حجت الاسلام رسولي محلاتي هم به نمايندگي از مقام معظم رهبري در مجلس حضور داشت. مجيد انصاري نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي و مجلس خبرگان واعظ اين مراسم بود. او در سخنانش بيشتر به ناآرامي هاي منطقه و محكوم كردن حمله ائتلاف آمريكا - انگليس و متحدانشان پرداخت.
آخرين مراسم هفته گذشته مجلس ترحيمي بود كه از سوي دوستان دكتر نوربخش در مسجد نور تهران ترتيب يافته بود. جايي كه چند ماه پيش مراسم عليرضا نوري نماينده تهران را به خود ديده بود. سالن تقريبا در هنگامه آغاز مراسم (ساعت ۱۴) پر شد. دسته هاي بي شمار گل از طرف سازمان ها و وزارتخانه ها فاصله ورودي مسجد و انتهاي سالن را با گلايل سفيد رنگ پوشانده بود. كوچه مسجد از خيابان دكتر فاطمي به روي خودروها بسته شده بود فقط سواري هاي مقامات كشور اجازه ورود مي يافتند و ماشين هاي نمره سياسي.
شوراي مركزي حزب كارگزاران در سمت چپ و وابستگان نسبي نوربخش در كناره راست راهرو صف كشيده بودند و تسليت مي شنيدند. همتي، نجفي، كرباسچي، عطريانفر در كنار مجرد، كميجاني، شيباني، وهاجي، لطيف و سيف از مقامات بانكي و همچنين مهندس طهماسب مظاهري وزير امور اقتصادي به صف شده بود. مهندس در طول مراسم هم تلفن همراه خود را رها نمي كرد و به چندين تماس پاسخ داد. آخرين نفر قبل از درب ورود محمدرضا عارف معاون اول رئيس جمهور بود كه به سفارش او حضوري پررنگ در تمام مراسم داشت. در جوار او هم فصل مشترك مقامات كشوري و بستگان ايستاده بود. شفتي مدير عامل اسبق هما و سفير كنوني ايران در اسپانيا برادر همسر دكتر نوربخش است. گويا روزهاي سفارت او هم رو به پايان است و وي بايد به زودي مادريد را به مقصد يكي از زيرمجموعه هاي وزارت نفت ترك كند. او موسس شركت مهندسي و ساختمان نفت است. در دقايق اول مراسم كه مداح مشغول قرائت ابياتي از حافظ بود سيدمحمد خاتمي وارد مجلس شد از در ورودي گذشت اما به عقب برگشت و محمد پسر جوان نوربخش را بوسيد و دوباره وارد شد. پس از او منصوبينش يك به يك بر صندلي ها جاي گرفتند. مهاجراني، خرم، جهانگيري، معين، حاجي، زنگنه، خرازي، شريعتمداري، نصيري، ابطحي، موسوي لاري، آهني، ميرمعزي، عبدالعلي زاده و پزشكيان. قاسمي، منافي، محلوجي و توكلي هم از دولت هاي قبلي خود را به مراسم رساندند. علي لاريجاني و عبدالله جاسبي هم رديف هاي اول و دوم نشستند. به علي اكبر ولايتي مشاور امور بين الملل رهبر انقلاب و ديرين ترين وزير جمهوري اسلامي (كه زنگنه تا چندي ديگر اين ركورد را از او خواهد گرفت) هم از تريبون خوشامد گفته شد. كيان ارثي هم از سوي مجمع روحانيون مبارز آمد. مقتدايي دادستان سابق كل كشور هم تنها چهره قضايي حاضر بود.
بي سابقه ترين رگبار و توفان تهران به روايت سازمان هواشناسي در لحظات پاياني ترحيم نوربخش درگرفت. باران سيل آسا در حالي مي باريد كه تعداد نسبتا زيادي از مردم براي ديدن مسئولين و دادن نامه اي و گرفتن سفارشي روبه روي مسجد ايستاده بودند. كادر انتظامات بانك هاي مركزي و سپه به رديف زير باران صف كشيده بودند. پيرزني پژوي سياه رنگ وزير مسكن و شهرسازي را متوقف مي كند. از وام مسكن مي پرسد. پيرمردي هم خطاب به وزرا فرياد مي زند كه «امام گفت شما نوكر مردميد» پسري هم نامه اي ظاهرا براي استخدام به وزير اقتصاد داد. مهاجراني زير يك سقف كوچك منتظر ايستاده و با موبايل شماره مي گيرد. مي خواهد جميله كديور همسرش را پيدا كند كه با چادر مشكي در ميان جمعيت زياد زناني كه از مسجد بيرون مي آيند قابل شناسايي نيست. تلفن خط نمي دهد.
از او مي خواهم درباره نوربخش بگويد.
من در هر سه دولت مهندس موسوي و آقاي هاشمي و آقاي خاتمي با دكتر نوربخش همكار بودم. نكته مهم شخصيت ايشان اين بود كه خود را وقف خدمت به كشور و مردم كرده بود. كار برايش امر عادي و ساده اي نبود و خودش را وقف خدمت كرده بود. همان مسئله اي كه در سوگند رئيس جمهور به آن تأكيد شده و او بدون سوگند به آن عمل مي كرد.
• نسبت كاري هم با هم داشتيد؟
بله وقتي دكتر نوربخش قائم مقام وزير امور اقتصادي و دارايي بود، من نماينده شيراز در مجلس بودم. از همان موقع با دانشي استثنايي و هوش و مديريتي بي نظير مواجه شدم. به همين خاطر بود كه به همراه دوستان در مجلس تمام تلاشمان را كرديم تا ايشان وزير يا رئيس بانك مركزي شود.
باران سبب مي شود تا در فرصت اين مكالمه كوتاه تمامي وزرا محل را ترك كنند اما مظاهري بدون چتر زير باران به حرف هاي يك معلم بازنشسته گوش مي دهد. زن از حقوق ۹۰ هزار توماني اش مي نالد و وزير پاسخ مي دهد: حقوق بازنشستگي نظام خودش را دارد و از دست من كاري ساخته نيست. يكي از كارمندان دفتر را مأمور مي كند مشكل معلم را پيگيري كنند و اگر كار خاصي نياز بود انجام دهند.
بارش شدت مي گيرد موهايش به هم ريخته و لباسش كاملا خيس است.
• رئيس كل جديد بانك مركزي كي تعيين مي شود؟
معلوم نيست تا ببينيم خدا چه مي خواهد.
از نام كانديداهاي رياست هم چيزي نمي گويد. اما شنيده ها نشان مي دهد كه رئيس بعدي را در صف صاحبان عزاي مجلس سه شنبه مي توان يافت. شايعات حول ولي الله سيف و ابراهيم شيباني مي چرخد. سيف مديرعامل اسبق بانك صادرات، مديرعامل سابق بانك سپه و مديرعامل فعلي بانك ملي ايران است. گفته مي شود او از نفوذ و وزن سياسي لازم براي احراز اين پست برخوردار است و با مظاهري هم روابط دوستانه اي دارد. شيباني دبير كل و عضو هيأت امناي بانك مركزي هم از نزديك ترين دوستان نوربخش بود. او استاد اقتصاد دانشگاه تهران است. گويا وي از اقتصاددانان مورد اعتماد خاتمي است. اما شيباني هميشه نفر دوم بوده و علاقه خاصي به چهره شدن و حضور در رسانه ها ندارد. محمدجواد وهاجي عضو هيأت امناي بانك مركزي تا تعيين رئيس جديد بانك را سرپرستي مي كند. تاريخ تكرار مي شود. او يك بار هم در سال ۱۳۶۲ وقتي نوربخش از مجلس رأي اعتماد نگرفت، تا روز معرفي محمدخان سرپرست وزارت امور اقتصادي و دارايي شده بود.
•••
گروه اقتصادي روزنامه همشهري ضايعه درگذشت رئيس كل بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران را به اهالي اقتصاد ايران و خانواده آن مرحوم تسليت مي گويد.
محسن نوربخش، از جمله جوانان ايراني مشغول به تحصيل در دانشگاه هاي آمريكا بود كه بعد از سقوط رژيم پادشاهي، وقتي تحصيلات خود را پايان داد، با دريافت دكتراي اقتصاد به تهران بازگشت.
او كه از خانواده اي اهل تجارت و مذهبي اهل اصفهان بود، به دليل آشنايي با روحانيوني كه به دنبال انقلاب وارد صحنه سياسي كشور شده بودند خيلي زود در مقامي كليدي قرار گرفت و توانست در بيست و سه سال گذشته خود را در همان وضعيت نگاه دارد.
اول بار نام محسن نوربخش زماني بر زبان آمد كه محمدعلي رجائي، اولين نخست وزير به مقابله با اولين رئيس جمهور ابوالحسن بني صدر رفت و صادق نوبري رييس انتخابي وي براي بانك مركزي را كه تحصيل كرده بانكداري در فرانسه بود نپذيرفت و به جاي او نوربخش را قرار داد كه در چند مقاله نظريات اقتصادي بني صدر و تيم او را به نقد كشيده بود. به اين ترتيب محسن نوربخش در دومين سال از تاسيس جمهوري اسلامي در مقام رياست بانك مركزي قرار گرفت و تا دومين روز از سال ۱۳۸۲ وقتي كه به مرگي ناگهاني از جهان رفت، همچنان در آن سمت بود. در اين فاصله، دوره اي به نمايندگي مجلس و پنج سالي را به عنوان وزير اقتصاد و معاون اقتصادي رييس جمهور هاشمي رفسنجاني گذراند اما باز به بانك مركزي جمهوري اسلامي برگشت.
وي كه هنگام مرگ ۴۵ سال داشت يك بار به مقام نخست وزيري نزديك شد و يك بار نيز نام او به عنوان نامزد رياست جمهوري بر زبان ها جاري گشت ولي در تمام اين سال ها در بخش اقتصادي باقي ماند و فعاليت سياسي وي منحصر شد به شركت در تاسيس حزب كارگزاران سازندگي و عضويت شوراي مركزي كه آن هم به دنبال زنداني شدن غلامحسين كرباسچي عملا منتفي گرديد.
نام محسن نوربخش بار ديگر زماني به ميان آمد كه گروه هاي سياسي به دنبال جانشيني براي آيت الله هاشمي رفسنجاني مي گشتند و اكثر اعضاي دولت پس از نوميد شدن از شركت حسن حبيبي و غلامحسين كرباسچي به فكر محسن نوربخش افتادند كه حوادث بهار سال ۱۳۶۶ كار را به انتخاب محمد خاتمي كشاند. دوران دشوار جنگ با عراق كه سه سال آن كشور تحت محاصره اقتصادي آمريكا با كمبود شديد منابع ارزي پولي و ارزي براي تأمين مايحتاج عمومي و نيازهاي نظامي روبه رو شده بود محسن نوربخش در جست وجوي دادن انضباطي به سياست هاي پولي كشور با دولت ميرحسين موسوي به اختلاف رسيد و جاي خود را به مجيد قاسمي داد كه منتخب جناح چپ بود و خود با شركت در انتخابات مجلس در فهرستي جا گرفت كه نام آيت الله هاشمي رفسنجاني در صدر آن بود و با ۶۶۶ هزار رأي از مردم تهران به مجلس رفت.
نوربخش با پايان جنگ و آغاز رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني به عنوان وزير دارايي و امور اقتصادي وارد كابينه وي شد اما مجلس چهارم كه جناح محافظه كار در آن اكثريت يافته بود وي را در مقام وزارت نپذيرفت و به فاصله چند دقيقه از سوي هاشمي رفسنجاني به معاونت اقتصادي رئيس جمهور انتخاب شد، مقامي كه چندي بعد با رفتن وي از پست هاي اجرايي حذف شد و نوربخش بار ديگر به رياست بانك مركزي جمهوري اسلامي منصوب گرديد. تحت رياست محسن نوربخش، بانك مركزي جمهوري اسلامي هم دوران پايين آمدن روزبه روز ارزش پول ملي ايران را تجربه كرد و هم در شش سال آخر، دوران ثابت نگاه داشتن ارزش ريال در مقابل پول هاي معتبر جهاني. در هر دو دوره وي با شدت از سياست هاي پولي جمهوري دفاع كرد.
به اعتقاد بسياري از ناظران سياسي تضاد بين سياست هاي دولت و بانك مركزي به اوج خود رسيده بود و چنان كه بارها شايع شد، نوربخش مجبور مي شد پستي را كه با مخالفت هاي مقطعي هر دو جناح سياسي كشور حفظ كرده بود ترك كند كه در دومين روز فروردين مرگ به سراغش آمد و به علت سكته قلبي درگذشت.
منبع: BBC