قطعنامه ضد جنگ فيلسوفان آمريكا
نشريه اينترنتي «Philosophy Now » از قطعنامه ضد جنگ بخش شرقي «انجمن فلسفه آمريكا» خبر داد. در اين قطعنامه كه در نشست اخير اين انجمن در فيلادلفيا تنظيم شده، آمده است: «ما اعضاي بخش شرقي انجمن فلسفه آمريكا ترديد جدي را درباره اخلاقي بودن، مشروعيت و شرافتمندانه بودن جنگ عليه عراق به رهبري ايالات متحده ابراز مي داريم. هم نظريه جنگ عادلانه و هم قوانين بين المللي مي گويند كه دولت ها تنها براي دفاع از خود مي توانند به جنگ متوسل شوند. عراق به ايالات متحده حمله نكرده است و ادعاهايي كه مي گويند عراق درصدد چنين كاري است قابل قبول نيستند. ايالات متحده حتي در غياب تهديد قريب الوقوع ادعاي توجيهي پيشگيرانه براي چنين تهديدي مي كند. اين ادعا معناي پيشگيري را به وراي مرزهاي معقول مي برد و سنتي خطرناك را پايه مي گذارد كه ديگر دولت ها هم ممكن است از آن پيروي كنند. جنگي كه آمريكا عليه عراق به آن دست زده است به بهاي زندگي هم عراقي ها، و هم آمريكايي ها، و احتمالا كساني از ساير مليت ها تمام خواهد شد. اين جنگ بي نظمي اي خواهد آفريد كه در درازمدت به رنج بيشتر مردم بي گناه، چه در عراق و چه جاهاي ديگر، خواهد انجاميد. اين جنگ براي ماليات دهندگان آمريكايي ميلياردها دلار خرج خواهد داشت كه مي تواند به خوبي براي مقاصد انساني تر در داخل يا خارج آمريكا به كار گرفته شود. »
مردم عراق: صدايي كه ناشنيده ماند
|
|
در روزهاي پيش و پس از آغاز جنگ، در دانشگاه هاي مختلف دنيا از جمله دانشگاه هاي آمريكا نشست هايي براي اظهار نظر دانشگاهيان درباره جنگ برگزار شد و هنوز هم در جريان است. از جمله اين نشست ها جلسه اي بود كه در دانشكده بهداشت همگاني دانشگاه هاروارد برگزار شد و در آن برنارد كوشنر وزير سابق بهداشت فرانسه و نماينده سازمان ملل در بحران كوزوو و چند تن ديگر از جمله دو استاد عراقي اين دانشگاه سخنراني كردند. به گزارش خبرنامه هاروارد، كوشنر كه خود يك فرانسوي است از همان ابتدا مشخص كرد كه با ديدگاه رسمي دولت فرانسه در قبال جنگ موافق نيست. كوشنر گفت: «هيچ كس مردم عراق را به حساب نمي آورد. آنها تنها كساني هستند كه مي توانند به جنگ بله، يا نه بگويند. من از آقاي بوش حمايت نمي كنم، از شيراك هم پشتيباني نخواهم كرد. من تا آخرين روز زندگي ام از قربانيان كه همان مردم عراق هستند حمايت خواهم كرد. » او در سخنراني خود كه «عراق: تناقض بين المللي» نام داشت به تشريح اين نكته پرداخت كه چرا سرنگوني صدام لازم است. كوشنر كه از اعضاي «پزشكان بدون مرز» است به شرح فجايعي پرداخت كه از سال ۱۹۸۸ و در جريان حمله عراقي ها به روستاهاي كردنشين از جمله حلبچه رخ داده است و اضافه كرد كه مردم عراق هنوز رنج مي برند و هنوز هم به حساب نمي آيند. او معتقد بود كه در صورت آغاز نشدن جنگ باز هم راهي براي سرنگوني صدام وجود داشت. به اعتقاد او اصلي ترين مشخصه اين راه اجماع بين المللي بود. با اين حال كوشنر كه چند روز پيش از آغاز جنگ سخن مي گفت و مرتب مخالفت خود را با آغاز جنگ تكرار مي كرد گفت كه نسبت به اوضاع اميدوار نيست. اما مي داند كه بسياري از مردم عراق ممكن است با بمباران ها به شرط رهايي از شر صدام موافق باشند. او گفت: «من مي دانم كه برخي از آنها با بمباران موافقت خواهند كرد. آنها اين حق را دارند كه چنين بخواهند و بخواهند كه نجات يابند. من باور دارم كه هزاران هزار عراقي منتظر رهايي اند. » او همچنين با منتقدان صلح نيز به مخالفت پرداخت. اين جلسه جز كوشنر چند سخنران ديگر نيز داشت از جمله دو استاد عراقي هاروارد كه كمابيش با موضع «نه جنگ، نه صدام» او موافق بودند.
چرا آمريكا مي جنگد؟
به گزارش اينديپندنت، سردبير ماهنامه Hapers در سخنراني چندي پيش خود در دانشگاه تورنتو كانادا، آمريكاي فعلي را با رم باستان مقايسه كرد. او علت اين مقايسه را چنين عنوان كرد كه رم باستان هم در اواخر دوره امپراتوري اش رابطه خود با دموكراسي را كاملا از دست داده بود. لويس لپهام كه سردبير مجله Hapers است و انديشه هاي متمايل به چپ دارد، در اين سخنراني كه عنوان آن را رم آمريكايي (The American Rome) انتخاب كرده بود، دوره ابرقدرتي فعلي آمريكا را با امپراتوري عظيم رم مقايسه كرد و سياست هاي فعلي آن را مقدمه زوال آن دانست. او اعتقاد دارد: «مردم آمريكا اين روزها فقط به فكر «اكنون» خود هستند و درصد بسيار كمي از آنها در تصميم گيري هاي سياسي دخالت مي كنند». وي در مورد گردانندگان جامعه آمريكا مي گويد «آنها يك اقليت كوچك ترسو هستند كه با درآمدهايي در سطح ۱۰ تا ۱۵ ميليون دلار در سال، كاملا از مردم جدا زندگي مي كنند. آنها اساسا از فكر كردن معاف اند و با هر تغيير و يا هر چيزي كه با آينده سروكار داشته باشد مخالفند. » لپهام ادعا مي كند كه خطر احتمالي اي كه از جانب تروريسم احساس مي شود باعث شده است تا پوشش رسانه اي و بحث هاي عمومي در رابطه با مسائل داخلي نابود شود. «اگر بسياري از مردم آغاز به پرسيدن سؤالاتي درباره وضعيت شير توشير بودجه فدرال يا نابودي جنگل ها در مونتانا بكنند، بلافاصله دولت قانون ديگري را درباره مجهز كردن افسران به ميكروفون تصويب مي كند؛ با توجيهي بدين گونه كه محموله اي از پلوتونيم گم شده است...» او سپس به طرح اين پرسش مي پردازد كه چه ضرورتي دارد بوش در موقعيت فعلي به عراق حمله كند؟ آنگاه خود در مقام پاسخ مي گويد «فرستادن نفرات و تجهيزات به خليج فارس بسيار راحت تر است از نشان دادن مشكلات آمريكا، نظير كودكان گرسنه، زندان هاي پرجمعيت و شركت هاي اختلاس كننده» لپهام در انتها مي گويد زياد هم نااميد نيست و فعاليت هاي ضدجنگ اخير در آمريكا نشان مي دهد هنوز بخشي از مردم آمريكا هستند كه با آرمان هاي اوليه انقلاب آمريكا قطع رابطه نكرده اند.