عليرضا آشوري
فهرست فيلم هاي خوبي كه سال گذشته ميلادي به روي پرده رفتند البته تعداد زيادي را در بر نمي گيرد و نامزدهاي جايزه بهترين فيلم همگي در به دست آوردن اين نامزدي محق جلوه مي كند. دو برج قسمت دوم سه گانه «ارباب حلقه ها» ساخته «پتر جكسن» بي هيچ شكي فيلم فوق العاده اي است. درباره «دارودسته هاي نيويوركي» «مارتين اسكورسيزي» كهنه كار هم نمي توان جز اين قضاوت كرد. «پيانيست» ساخته «رومن پولانسكي» بزرگ نيز به مانند دو فيلم فوق آنقدر مرعوب كننده هست كه به هيچ وجه نمي توان از آن گذشت.
|
|
به طور كلي سه فيلم فوق به لحاظ عظمت و جذابيت هاي كلاسيك بصري آنقدر ابعاد عظيم و كوبنده اي دارند كه انتخاب هر سه آنها جزو بهترين فيلم هاي سال كاملا قابل پيش بيني بود. «ساعت ها» ساخته «استون دالدري» از آن دسته فيلم هاي محبوب آكادمي است. فيلمي با فيلمنامه قوي، بازي هاي عالي بازيگران مشهور و موضوعي روانشناسانه و اجتماعي. آكادمي همواره چنين فيلم هايي را دوست دارد ولي «شيكاگو» ساخته موزيكال «راب مارشال» به نظرم شايد ناجورترين وصله در ميان جمع باشد كه اتفاقا برنده جايزه هم شد. فيلمي موزيكال و قديمي نما كه يكباره با استقبال فراوان منتقدان روبه رو شد و جايزه گلدن گلوب را هم از آن خود كرد. بعد از موفقيت «مولن روژ» ساخته «بازلورمن»، «شيكاگو» نشان مي دهد كه نوستالژي چقدر مي تواند براي موفقيت يك فيلم حربه موثري باشد. منكر ارزش هاي سينمايي فيلم نيست، ولي جايزه بردن شيكاگو در حضور دارودسته هاي نيويوركي، دو برج و پيانيست احساسي بدي را القا مي كند. مشابه چنين اتفاقي در سال ۱۹۹۸ هم رخ داد، جايي كه در حضور بهترين فيلم دوره كاري «اسپيلبرگ» يعني «نجات سرباز رايان» جايزه اسكار به فيلم «شكسپير عاشق» رسيد. البته «شيكاگو» فيلم خوبي است ولي...
نكته جالب توجه اينكه آكادمي گهگاه سعي مي كند گاف هاي اين چنيني را به نوعي رفع و رجوع كند. به اين صورت كه به كارگرداني غير از كارگردان فيلم برنده اسكار مي دهند. اتفاقي كه البته در تاريخ آكادمي بسيار كم رخ داده است ولي طي يك دهه اخير سه چهار دفعه شاهد چنين چيزي بوده ايم. مثلا سال ۹۸ براي دلجويي اسكار كارگرداني به «اسپيلبرگ» رسيد و امسال هم آكادمي با جايزه دادن به «رومن پولانسكي» كمي تا قسمتي از او عذرخواهي و در عين حال مشكلات اخلاقي او كه سال ها پيش به آنها متهم شده بود را لاپوشاني كردند. نكته آزاردهنده اينجاست كه «پولانسكي» و در كنارش »اسكورسيزي» هر دو سال ها قبل شاهكارهايشان را ساخته اند ولي نصيبي نبرده اند. آكادمي ذوق زده از نامزد شدن «پولانسكي» فورا جايزه را به او مي دهد تا مبادا فرصت از دست برود و «پولانسكي» هم به ده ها هنرمندي اضافه شود كه اسكار نبرده مردند و باعث سرافكندگي آكادمي شدند. مثل جوايزي كه به «شان كانري» براي «تسخيرناپذيران» يا «جيمز كابرن» براي رنج رسيد. حقيقت اين است كه «پيانيست» در ميان فيلم هاي «پولانسكي» اثر فوق العاده اي به حساب نمي آيد، ولي به هر حال يك نكته فرعي سياسي در آن وجود دارد و آن هم برمي گردد به مقوله اردوگاه هاي آدم سوزي و كشتار يهوديان و... كه آكادمي بارها ثابت كرده علاقه عجيبي به چنين سوژه هايي دارد. وقتي سال قبل در عين ناباوري و بدون وجود هيچ نامزدي كه قدرت برابري با «ارباب حلقه ها» را داشته باشد جايزه فيلم و كارگرداني به فيلم متوسط رو به پايين ذهن زيبا رسيد شايد توقع بيجايي باشد كه فكر كنيم چرا «دو برج» با وجود نامزدهايي قدر از جوايز اصلي نصيبي نبرد؟ البته غير از اين مي توانستيم مطمئن باشيم كه به سنت هميشگي آكادمي كه ندرتا يك فيلم علمي ـ تخيلي نامزد جوايز اصلي مي شود و اگر تصادفا هم بشود محال است جايزه ببرد. گزارش اقليت هم هرگز جايي در بين نامزدها نخواهد داشت چه رسد به برنده ها. . . و مگر مهم است كه اين فيلم بعد از «فهرست شيندلر» و «نجات سرباز رايان» بهترين فيلم اسپيلبرگ است.
جوايز اسكار فيلمنامه اقتباسي (رونالد هاروود براي پيانيست) و غيراقتباسي (با او حرف بزن نوشته و ساخته پدرو آلمودوار) جوايز كم حرف و حديثي بودند گرچه باز هم فيلمنامه درخشان «ارباب حلقه ها» مثل سال قبل كاملا از قلم افتاد.
اما برسيم به جوايز بهترين بازيگر زن و مرد نقش هاي اصلي و مكمل كه به جرأت مي توان گفت همواره تعيين كننده ترين جوايز تاريخ آكادمي بوده اند. تعداد بي شماري بازيگر گمنام و نيمه مشهور بعد از بردن جايزه يك شبه ستاره شدند و دستمزدهايشان سر به فلك كشيد و چه بسيار ستارگاني كه با بردن اين جايزه زندگي كاري متفاوتي يافتند. دم دست ترين نمونه شايد «هالي بري» باشد كه اين همه شهرت و پركاري كه از سال قبل تا به حال به دست آورده شايد غيرقابل تصور باشد و يا «راسل كرار» «نيكلاس كيج»، «آنتوني هاپكينز». . . براي جايزه اسكار بهترين بازيگر نقش اول اگر «ادرين برودي» (پيانيست) ناشناس و گمنام را كنار بگذاريم بقيه نامزدها همگي نام هاي بزرگي هستند.
«نيكلاس كيج» (اقتباس) مدت ها بعد از «ترك لاس وگاس» دوباره نامزد شده است. حضور «جك نيكلسون» (درباره اشميت) در اين چند ساله اخير چيزي است شبيه حضور دائمي «مارلون براندو» «پل نيومن» و «ال پاچينو» در سال هاي دورتر «مايكل كين» (آمريكايي آرام) كهنه كار هم نيازي به تعريف و تمجيد ندارد. دوبار اسكار نقش مكمل را ربوده و در كلكسيون افتخاراتش اسكار نقش اول را كم دارد. ولي بي ترديد، بي اغراق و بدون هيچ بحثي بهترين بازيگر امسال «دنيل دي لوييس» بود كه حضوري مافوق تصور در حماسه اسكورسيزي داشت ولي جايزه به «ادرين برودي» رسيد تا شبيه سال ۹۸ تاريخ دوباره تكرار شود. جايي كه يك دلقك ايتاليايي يعني «روبرتو بنيني» به خاطر زدوبندهاي سياسي دو اسكار مهم را از آن خود كرد. البته «ادرين برودي» بازي خوبي را ارائه كرده ولي همان علامت تعجب كذايي اينجا هم وجود دارد. عدم حضور «لئوناردو دي كاپريو» در ليست نامزدهاي امسال در حالي كه دو بازي عالي از او ديده بوديم واقعا حيرت آور بود. كما اينكه شايد «تام كروز» به خاطر «گزارش اقليت» و «ريچارد گيد» به خاطر «شيكاگو» مي توانستند جزو نامزدها باشند كه نبودند به هر حال بايد شاهد تغيير و تحولي اساسي در زندگي حرفه اي «ادرين برودي» باشيم. اما جايزه بهترين بازيگر نقش اول زن نصيب «نيكول كيدمن» (ساعت ها) شد كه كاملا بحق و قابل پيش بيني بود. «كيدمن» هم از آن جمله بازيگراني است كه آكادمي منتظر بود به آنها اسكار بدهد و خوشبختانه اين جايزه براي يك فيلم خوب و يك بازي عالي نصيب او شد. بقيه نامزدها يعني «سلماهايك»، «رنه زلوگر»، «دايان لين» و «جولين مور» هيچ كدام قدرت رقابت با «كيدمن» را نداشتند. اين اتفاق درباره جايزه بازيگر زن نقش مكمل هم رخ مي دهد و آكادمي به يكي از همان بازيگران مورد علاقه اش جايزه مي دهد يعني «كاترين زيتا جونز» كه بازي خوبي در «شيكاگو» ارائه كرده است. ربودن جايزه از بين «مريل استريپ»، «كتي بيتس» و «جولين مور» بيشتر بر اين نگرش خاص آكادمي تاكيد مي كند وگرنه هر سه بازيگر فوق مي توانستند برنده باشند. جايزه بهترين بازيگر مرد نقش مكمل هم نصيب «گريس كوپر» (اقتباس) مي شود كه با توجه به اينكه او جايزه «گلدن گلوب» را هم ربوده بود، بردن اسكار نمي توانست چيزي دور از ذهن باشد مضاف بر اينكه بقيه نامزدهاي اين جايزه جز «كريستوفر واكن» (اگه مي توني منو بگير) كه جايگزين «تنيس كوئيد» شده بود بقيه همان نامزدهاي گلدن گلوب بودند. جايزه بردن «اد هريس» هم حكايتي مشابه جايزه نبردن رابرت آلتمن دارد. واقعا تعجب آور خواهد بود اگر روزي اد هريس و نيك نولتي اسكار بگيرند آن هم با مواضع تندي كه عليه آكادمي دارند و بي اعتنايي وحشتناكي كه قبال اسكار افتخاري اليا كازان در سال ۹۸ از خود نشان دادند. پل نيومن كبير هم قله اي از زندگي را فتح ناشده باقي نگذاشته و حضورش به نظرم صرفا اعتبار جايزه را بالا برده است وگرنه جايزه نبردن او يا جك نيكلسون يا مريل استريپ ديگر مقوله عجيبي نيست.
جايزه اسكار افتخاري امسال نصيب يكي از همان هنرمنداني شد كه باعث شرمساري كيفي آكادمي بودند و هستند يعني پيتر اتول بازيگر بزرگ انگليسي. اين جايزه اسكار افتخاري در اصل بهانه اي است براي تجليل از كساني كه در جاي خود اين جايزه را نصيب نبردند. ما هنوز چهره فرتوت و بدن نافرمان كرك داگلاس بزرگ را از ياد نبرده ايم كه به رغم نيمچه سكته اي كه كرده بود، استوار و افراشته آمد و اسكار را گرفت و وقتي آن را گرفت بيشتر حسرت خورديم كه چرا براي «شور زندگي» از جايزه اي كه حق اش بود محروم شد و حالا با پيتر اتول روبه رو مي شويم. تقدير از اين شير پير سينمايي انگلستان هم مثل كرك داگلاس و بزرگاني پرشمار چون او نمي تواند ناراحتي ناشي از بي توجهي آكادمي را كمرنگ كند.
اما يك جايزه سابقا حاشيه اي امسال اهميت فوق العاده اي يافت يعني اسكار بهترين فيلم مستند كه به واسطه برنده پرآوازه اش در متن توجه قرار گرفت. مايكل مور كه به خاطر مستند بي نظير و تكان دهنده «بولينگ براي كلمباين» بدون هيچ حرفي جايزه اسكار را از آن خود كرد امسال حادثه اول مراسم بود. بولينگ براي كلمباين كه موضوع ملتهب و پرسروصداي آزادي حمل اسلحه و پيامدهاي مرگبار آن در آمريكا را بررسي مي كند در سراسر جهان و از جمله در جشنواره فجر سال گذشته هم مورد چنان استقبالي قرار گرفت كه در مورد يك فيلم مستند اگر نگوييم بي سابقه دست كم بسيار كم سابقه بود. اما مايكل مور جنجالي كه با فيلم خود همه چيز و همه كس را بي رحمانه و بدون سر سوزني محافظه كاري و خودسانسوري از دم تيغ گذرانده بود بعد از دريافت جايزه اش به سياق فيلمش، با اشاره به تجاوز آمريكا به عراق خطاب به جورج بوش گفت: خجالت بكش آقاي بوش!