شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۸۲ - سا ل يازدهم - شماره ۳۰۱۰ - April.5,2003
اجتماعي
Front Page

اجراي داريوش پيرنياكان در منچستر
داريوش پيرنياكان نوازنده بنام تار به همراه حميد رضا نوربخش خواننده آواز به همراه گروه همنوازان در شهر منچستر انگليس به اجراي برنامه پرداختند.
در اين برنامه كه به همت انجمن هاي اسلامي دانشجويان ايراني در اروپا و با همكاري معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اجرا شده علاوه بر اين كنسرت كتب اسلام شناسي، ايران شناسي، تابلوهاي خطاطي استاد جليل رسولي و نمونه هايي از صنايع دستي ايران به نمايش گذاشته شده است.

مبارزه با مصرف و فروش سيگار در فرانسه
پاريس - خبرگزاري جمهوري اسلامي: دولت  فرانسه  به  منظور حفظ سلامتي  جوانان  اين  كشور طرح  «مبارزه  با مصرف و فروش  سيگار» را در دست  اجرا دارد.مصرف  سيگار به  عنوان  يكي  از عوامل  عمده  مرگ  در فرانسه  سالانه ۶۰ هزارقرباني  در اين  كشور مي گيرد.
«ژان  فرانسوا ماتئي» وزير بهداشت  فرانسه  به  تازگي  با ارايه  طرح ممنوعيت  فروش  سيگار به  افراد زير۱۶ سال  به  مجلس  اين  كشور درصدد قانوني كردن  مبارزه  با اين  معضل  اجتماعي  است .
وي  به  هنگام  ارايه  اين  طرح  به  مجلس  فرانسه  گفت : اكنون  گرايش  جوانان فرانسوي  به  مصرف  سيگار افزايش  يافته  و روز به  روز بر تعداد مصرف كنندگان افزوده  مي شود.
در اين  طرح  كه  به  تصويب  مجلس  سناي فرانسه  نيز رسيده  است  فروشندگان  سيگاربه  جوانان  زير ۱۶ سال  حدود چهار هزار يورو جريمه  نقدي  خواهند شد و درصورت  تكرار اين  اقدام  به  يك  سال  زندان  و ۷۵۰۰ يورو مجازات  مي شوند.
طبق  اين  طرح  وزارت  آموزش  و پرورش  فرانسه  ملزم  شده  است  تا در مدارس  اين كشور كلاس هاي  آموزشي  در خصوص  خطرات  و عوارض  ناشي  از مصرف  سيگار براي  دانش آموزان  برپا كند.
براساس  آمار سال  ۲۰۰۰ ميلادي  كميته  آموزش  بهداشت  فرانسه  ۴۰ درصد جوانان بين  ۱۵ تا ۱۹ سال  در اين  كشور سيگاري  بوده  و جوانان  ۱۶ ساله  فرانسوي بيشتر از همسالان  خود در كشورهاي  اروپايي  سيگار مي كشند.
فرانسه  در ۱۲ سال  پيش  نيز با تصويب  قانوني  تحت  عنوان  قانون «اون» با ممنوع  كردن  سيگار در مكان هاي  عمومي در نظر داشت  به  مبارزه  با اين پديده  اجتماعي  بپردازد اما امروزه  از بين  ۱۰ نفر فرانسوي  ۸ نفر اين  قانون را اجرا نمي كنند.
به  گفته  كارشناسان  با وجود گذشت  ۱۲ سال  از تصويب  قانون  «اون » در فرانسه كه  هرگونه  استفاده  از دخانيات  دراماكن  عمومي ، توزيع  رايگان  و تبليغات سيگار را ممنوع  مي كند هنوز اين  قانون  بطور كامل  در فرانسه  رعايت نمي شود.
بنابر آمارهاي  موجود، علاوه  بر ۶۰ هزار نفري  كه  همه  ساله  در فرانسه  به دليل  مصرف  مستقيم  سيگار جان  خود را از دست  مي دهند حدود ۲۵۰۰ نفر نيز كه درمعرض  دود ناشي  از مصرف  سيگار هستند بر اثر ابتلا به  بيماريهاي  تنفسي  وديگر ضايعات  جسمي جان  مي بازند.
پارلمان  اتحاديه  اروپا كه  در شهر استراسبورگ  فرانسه  مستقر است  به  عنوان نهاد قانونگذاري  اين  اتحاديه  سال  گذشته  تبليغ  سيگار را در رسانه هاي  عمومي ۱۵ كشور اروپايي  ممنوع  اعلام  كرد.
اين  قانون  در سال  ۲۰۰۳ ميلادي  پس  از تصويب  در مجلس  قانونگذاري  كشورهاي عضو از اول  ژانويه  ۲۰۰۵ ميلادي  در اين  كشورها اجرا مي شود.

آثار تاريخي عراق در معرض نابودي قرار گرفته است
گروه علمي فرهنگي: تنها يك روز پس از شروع جنگ دوم آمريكا و انگليس عليه عراق، خبرگزاري آسوشيتدپرس به نقل از سعيد الصحاف وزير اطلاعات عراق گزارش داد، در اولين حملات موشكي به بغداد، دو كاخ باستاني «كاخ صلح» و «كاخ الظهور»، موزه اي كه قبلا دراختيار خاندان سلطنتي عراق بوده، مورد اصابت موشك قرار گرفته است.
در همين حال يك شبكه تلويزيوني آلماني گزارش داد موزه كركوك نيز از حملات موشكي ائتلاف آمريكا و انگلستان در امان نمانده است.
در حالي كه در ماه هاي گذشته برخي از گروه هاي حامي ميراث فرهنگي بيانيه هايي را در حمايت از آثار باستاني عراق صادر كرده اند، با شروع جنگ، ۱۵ موزه برجسته جهان و يكصد استاد دانشگاه از وزارت دفاع آمريكا خواسته اند «به آثار باستاني عراق رحم كند، كه تخريب اين آثار ممكن است به نابودي سرنخ هايي بيانجامد كه تمدن شش هزار ساله غربي از آن برآمده است.»
به گزارش ميراث خبر، در اين نامه آمده است «اهميت فوق العاده محوطه هاي باستاني و موزه هاي عراق و منطقه بين النهرين اين وظيفه را بر دوش هر انساني مي گذارد تا همه انسان ها در حفظ اين مكان ها بكوشند.» چندي پيش نقشه هايي مربوط به بيش از پنج هزار محوطه باستاني دراختيار مقامات پنتاگون قرار داده شد تا مقامات پنتاگون در برنامه ريزي جنگي خود به سايت هاي باستاني عراق توجه نشان دهند.
مقامات پنتاگون گفته اند سايت هاي باستاني را در نظر خواهند داشت. اما همچنين اعلام كرده اند در صورتي كه صدام از اين محوطه ها براي مخفي كردن سلاح استفاده كند اين محوطه ها نيز مورد اصابت موشك هاي آمريكايي قرار خواهند گرفت. در زمان جنگ عراق و كويت، عراق برخي از تانك ها و سلاح هاي خود را در محوطه هاي باستاني «فيلاكا» در نزديكي كويت جاسازي كرده بود. در همين حال موزه بغداد به يك پايگاه جنگي تبديل شد و محوطه هاي باستاني شهر «اور» نيز كاركرد نظامي يافت.
شاهد عبدالحميد شهاب رئيس موزه كويت، موزه اي كه در حمله عراق به كويت در سال ۱۹۹۱ به كل تخريب شد، مي گويد، «در زمان جنگ عراق و كويت صدام حسين دلش براي آثار باستاني كويت نسوخت و مي توان گفت كه او نگران آثار باستاني عراق هم نخواهد بود.»

برگزاري كلاسهاي تخصصي براي وكلا
گروه اجتماعي: رئيس كانون وكلا از برگزاري كلاسهاي حرفه اي و تخصصي براي وكلا خبر داد.
بهمن كشاورز رئيس كانون وكلا به ايسناگفت: اولين جلسه  هيات مديره كانون وكلا در تاريخ ۱۷/۱/۸۲ برگزار خواهد شد و در خصوص برنامه هاي آتي كانون تصميم گيري مي شود.
وي در ادامه گفت: امتحان اختبار از حدود ۴۰۰ كارآموز كه در اسفندماه سال قبل امتحان كتبي داده بودند، طبق زمان بندي تنظيم شده در سال جاري به عمل خواهد آمد.

كاروان كمكهاي يونيسف روانه عراق شد
ايرنا: صندوق  كودكان  سازمان  ملل  متحد، «يونيسف »، روز جمعه  اعلام  كرد ۱۰ كاميون  هر كدام  حامل  ۳۷ هزار ليتر آب  آشاميدني  از كويت  وارد جنوب  عراق  شد.
به  گزارش  خبرگزاري  فرانسه  از ژنو، اين  كاميون ها كه  هر كدام  علاوه  برآب  آشاميدني ، حامل  بسته هاي  بهداشتي  و پودر سرم  نمكي  براي  ۱۰ هزار كودك در بيمارستان هاي  داخلي  عراق  هستند، عازم  شهرهاي  «ابوالخصيب »، «صفوان»، «الزبير» و جنوب  بصره  شدند.
بر اساس  اين  گزارش ، «دامين  پرسوناز» سخنگوي  يونيسف  گفت : ما در زمان  حاضر وارد خط مقدم  جنگ  نمي شويم . وي  افزود: مشكل  اصلي  در جنوب  عراق ، آب  آشاميدني  است .
طبق  گزارش  گروههاي  يونيسف ، مشكل  آب  آشاميدني  براي  مردم  عراق  كه  هيچ  منبع  آب  آشاميدني  در دسترس  ندارند و دور از رودخانه ها هستند، مشكل  حادي  است .

شمار ازدواج در كشور افزايش يافت
007265.jpg
گروه اجتماعي: ميزان ولادت در ۹ ماه اول سال ۸۱ نسبت به مدت مشابه سال ۸۰دركشور ۵/۳درصد افزايش يافت
به گزارش ايسنا، سازمان ثبت احوال كشور اعلام كرد: در ۹ ماه اول سال ۸۱، ۷۱۸ هزار و ۱۰۲ نفر در كشور متولد شده اندكه اين رقم در مدت مشابه سال ۸۰ ، ۶۹۳ هزار و ۱۲۱ نفر بوده است. همچنين، در نه ماهه اول سال۸۱ ، ۱۸۸ هزار و ۱۶۹ نفر و در سال۸۰ ، ۱۸۱ هزار و ۹۰ نفر در كل كشور فوت كرده اند.
براساس اين آمار، همچنين ميزان ازدواج در كشور طي ۹ ماه نخست سال ۸۰ ، ۴۵۶ هزار و ۹۱۷ مورد اعلام شده كه در مدت مشابه سال ۸۱، اين رقم به ۴۵۹ هزار و ۵۳۷ نفر افزايش يافته است.
همچنين ميزان طلاق در مدت مشابه سال ۸۰ ، ۴۳ هزار و ۶۷۹ مورد بوده كه اين رقم در مدت مشابه ياد شده سال ۸۱، به ۴۹ هزار و ۶۷۸ مورد ۷۳/۱۳ درصد- افزايش يافته است.
براساس اين گزارش ميزان ازدواج و طلاق در شهر تهران، طي ۹ ماه نخست سال گذشته، به ترتيب ۷ هزار و ۵۳۶ و ۶۵۳ مورد و از سوي ديگر ميزان ازدواج و طلاق روستايي در اين شهر طي اين مدت به ترتيب ۳ هزار و ۹۸۳ و ۳۱۱ مورد بوده كه در كل ميزان ازدواج و طلاق استان تهران در ۹ ماهه اول سال ۸۱ به ترتيب ۷۳ هزار و ۸۱۰ و ۱۴ هزار و ۲۵۶ مورد اعلام شده است. براساس اين آمار ميزان ولادت طي ۹ ماه نخست سال ۸۱ نسبت به مدت مشابه در سال ۸۰ ، ۷۳/۲ درصد، ميزان فوت ۳۷/۲ درصد، ازدواج ۶۳/۰ درصد و ميزان طلاق ۱۲/۹ درصد رشد داشته است.
برپايه اين آمار، بيشترين و كمترين افزايش آمار طلاق، به ترتيب مربوط به استانهاي ايلام و سمنان بوده است. اين افزايش و كاهش آمار طلاق به ترتيب در استان ايلام، ۶۶/۸۹ و در استان سمنان ۰۶/۶ اعلام شده است.

زندگي چيست؟!
حقيقت، باني آفرينش زندگي است و واقعيت ها شكل دهنده رويدادها و حوادث آن هستند.
به طور قطع ميان حقيقت و هدف زندگي يعني آنچه كه بايد باشد و واقعيت هاي عيني يعني آنچه كه هست، فاصله ايجاد شده و مسائل انساني نيز از اين امر ناشي شده است.
زندگي مرحله اي از حيات است. زير مجموعه اي از آفرينش كه با نخستين تنفس آغاز و با آخرين تنفس شكل ظاهري اش پايان مي پذيرد.
007090.jpg

زندگي براي هركس معنايي دارد. هركس به زندگي از يك زاويه نگاه مي كند، با آن روبه رو مي شود و دير يا زود پند مي گيرد. هر آدمي به يك قسمت از زندگي نگاه مي كند. آن قسمتي كه بيشتر با آن سروكار دارد يا بيشترين تأثير را بررويش گذاشته است. به اندازه انسان ها تجربه زندگي وجود دارد و هر فرد بنابر تجربه اي كه دارد به تفسير آن مي پردازد. سهراب سپهري مي گويد: «زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ، پرشي دارد اندازه عشق، زندگي نوبر انجير در دهان گس تابستان است...»
اين بخش از حيات، از قطعات تاريك و روشن تشكيل شده است. قطعات تاريك نياز به نور دارند. نور عشق و دانش. براي بعضي ها زندگي يعني: شادي، رنج، فقر، صلح، مبارزه، عدالت، بي عدالتي، آزادي، عشق، ترس، رهايي يا زنجيره اي از اين موارد.
زندگي از ديد برخي، پيوستن به عالم ماده و لذت بردن از محيط، طبيعت و اشياء و براي عده اي رفتن به آغوش معنا است و براي زرنگترها هر دو. براي خردمندان اين مرحله، فرصتي در راستاي رشد كردن، خودسازي و تكامل است.
زندگي در بستر زمان مي آموزد، ادب مي كند، مي بخشد، مي گيرد و شفا مي دهد. بنابر اين زندگي هرگز در يك نقطه از شادي يا رنج متوقف نمي شود، اما تكرار مي گردد. در انتها هر فرد سهم خويش را در اين چرخه زمان مي ستاند. سهم كوچك يا بزرگ، تلخ يا شيرين. به هرحال هركس آن چيزي را دريافت مي كند كه خودآگاه يا ناخودآگاه به دنبالش بوده است.
فريبا.ن، خانه دار، درباره مفهوم زندگي مي گويد: «زندگي مانند كانالي است كه همه بايد از آن عبور كنند و طريقه عبور كردن است كه ماجراهاي زندگي را مي سازد. نيكبختي و بدبختي هر فرد به نحوه گذر از اين كانال بستگي دارد. در واقع زيبايي دنيا ملموس و نعمت هاي خدا بي شمارند، اما پيچيدگي هاي دروني انسان ها است كه نمي گذارد آنها اطراف خود را بهتر ببينند. مشغله هاي دست ساز و قراردادي، منظور مشغله ها و واكنش هايي كه خود انسان ايجاد مي كند، گاه مانع درك معنا و هدف زندگي مي شود.»
وي در ادامه مي افزايد: من هنوز نتوانستم زندگي كنم، زيرا احساس مي كنم زندگي مي تواند قشنگ تر باشد. مشكلاتي كه زندگي را تحت شعاع قرار مي دهد به خصوص حوادث خانوادگي، مرا در مسيري قرار داد كه احساس مي كنم خودم نيستم يا خودم را جاي ديگري مي بينم. مشكلات خانوادگي نسبت به ساير مسايل ضربه محكمي به انسان وارد مي كند و اگر يكي از افراد خانواده نامتوازن باشد، بقيه اعضاء را به نوعي دچار تزلزل مي كند، در حالي كه بزرگترين شانس انسان اين است كه خودش باشد و تعريف مشخصي از خود بدست آورد.
مي پرسم، اكنون از زندگي چه مي خواهيد، پاسخ مي دهد: «كمك، مساعدت، احترام و در نهايت رضايت دروني، بدين معني كه در برابر خدمتي كه ارائه مي دهم، جواب مثبت ببينم.»
اين بانوي خانه دار، درباره مهمترين پيامي كه از زندگي دريافت كرده است، مي گويد: «يكي از با اهميت ترين پيامي كه درك كرده ام، اين است كه در هر شرايط، مقام و موقعيتي كه هستيم، يكديگر را فريب ندهيم و همان طور كه هستيم و فكر مي كنيم خود را نشان دهيم. ديگر آن كه هميشه اميد به زندگي داشته باشيم.»
رسول يوسفي، كارشناس مديريت صنعتي معتقد است: «مفهوم زندگي در جوامع، فرهنگ ها و طبقات مختلف، فرق مي كند و افراد برحسب اين عوامل درك متفاوتي دارند. از نظر عده اي، زندگي مفهوم زيباتر از آنچه كه اكثريت مردم با آن مواجه اند، دارد، زيرا از امكانات و مواهب طبيعي بيشتري برخوردارند. در حالي كه براي اكثريت جامعه، زندگي به جز تلاش و زنده بودن براي اين كه كار كنند، چيز ديگري نيست. آنها كار مي كنند براي اين كه باز بتوانند كار كنند. در جامعه ما، كارگراني هستند كه از ساعت ۵ صبح تا پاسي از شب فعاليت مي كنند، براي اين كه فقط بتوانند كرايه خانه و نيازهاي ضروري شان را برطرف كنند. آنها وقتي ساعت ۱۱ يا ۱۲ شب به منزل مي رسند، فرصت كافي براي رسيدگي به خود و مسايل همسر و فرزندان شان ندارند. زندگي از ديدگاه آنها، تأمين حداقل ها است.»
اين كارشناس مي گويد: «اكنون شرايط اقتصادي، سياسي و اجتماعي تا حدودي زندگي را به ما ديكته مي كند. واقعيت اين است كه ما محدود هستيم و قدرت انتخاب مان محدود شده است، زيرا در اجتماع، هنجارهايي است كه بايد نسبت به آنها عمل كنيم. به همين خاطر جامعه و فرهنگ هر ملتي تا اندازه اي تعيين كننده نوع زندگي است.» وي مي افزايد: «به نظر من زندگي داراي فراز و نشيب هايي مانند: شادي و رنج، پيروزي و شكست است كه در كنار هم وجود دارند. بنابر اين من زندگي را نه به آن زيبايي كه بعضي ها درباره اش صحبت مي كنند، درك مي كنم و نه آن را سخت مي گيرم. آنچه كه از زندگي مي خواهم، آرامش نسبي به خصوص از نظر روحي است و مهمترين نتيجه اي كه گرفته ام، صبر، مقاومت در برابر مشكلات، تلاش، پرهيز از افراط و آسيب است.»
دكتر مژگان آزما، كارشناس بيهوشي، برداشت خود را از زندگي چنين بيان مي كند: «زندگي ادامه پيدا مي كند، با قدرتي فراتر از آنچه كه قابل كنترل است، حتي موقعي كه احساس مي كنيم ديگر نمي توانيم جلوتر برويم. در اين لحظات و شرايط دشوار، من فكر مي كنم، خواسته هايم را پايين بياورم تا جايي كه از مزه زنده بودن و نفس كشيدن لذت ببرم. اين يك هنر است، زيرا خيلي از افراد متمول را ديده ام كه لذت نمي برند و براي آن چيزي كه ندارند يا بدست نياورده اند، اعصابشان خراب مي شود و ابراز نارضايتي مي كنند. از طرفي مي توان گفت، زندگي نوعي تمرين كردن است. تمرين اين كه نگران اتفاقاتي كه ممكن است در آينده پيش بيايد، نباشيم. بلكه وضعيت را براي خود روشن كنيم. تمرين پذيرش عشق، محبت، سپاسگزاري و تحسين يكديگر يا هر نعمت خدادادي و راز و نياز با خدا به عنوان تنها منبع قابل اعتماد.»
وي به برخي از تجربه هاي خود اشاره مي كند و مي گويد: «در گذشته، موضوعي كه گاه ناراحتم مي كرد، تجزيه و تحليل ديگران بود. در حالي كه اينك متوجه شده ام نيازي نيست فكر خود را مشغول قضاوت اطرافيان كنيم، زيرا انرژي زيادي در اين راه مصرف مي كنيم. نكته ديگر اين كه به سمت دعوا و مرافه نرويم همواره در كنش و واكنش قرار نگيريم. همچنين تلاش براي بهره مندي از قدرت اغماض در بعضي از موارد و فرصت دادن به اشخاصي كه با آنها در ارتباط هستيم براي اين كه اشتباه شان را جبران كنند، كاري براي ما انجام دهند يا كاري را به اتمام برسانند، به جاي انتقاد، گله و شكايت از آنان، زيرا چنين روشي به مصالحه ميان مردم كمك مي كند.»
دكتر آزما در پاسخ به اين سؤال كه در حال حاضر چه چيزي زندگي را برايت خوشايندتر و رضايت بخش تر مي كند، مي گويد: «كسي را داشته باشم كه به او محبت كنم. كسي كه در قالب دوست، خانواده يا همسر، ظرفيت علاقه و محبتم را داشته باشد، زيرا احساس آرامش از اين همراهي و تبادل عشق صادقانه انسان را تا حدودي راضي مي كند. در حالي كه امروزه وقتي با شخصي ارتباط برقرار مي كنيم، احساس مي كنيم وارد بازي شطرنج شده ايم و مجبوريم ديگران را كنترل كنيم تا از حدود خود فراتر نروند.»
س، بختياري، ۲۶ ساله، زندگي را نوعي بازي تلقي مي كند كه فرد در آن با موضوع هاي مختلف ارتباط دارد و در اين رابطه حضور خدا احساس مي شود.
وي مي گويد: «تاكنون افراد نظرات مختلفي را درباره زندگي ارائه داده اند. به طور مثال، دون خوآن مي گويد: زندگي مبارزه است. بنابر اين يك شخص بايد شرايط، وسايل و اطراف خود را خوب بشناسد و هوشيار و دقيق عمل كند. در حالي كه اين امر در توان من نيست. زندگي براي من مثل بازي كردن در حيات خانه پدري ام است و اين بازي پر از لذت است، زيرا حمايت خدا هميشه همراهم است. او در هر كاري كه بخواهم انجام دهم، مرا ياري مي كند و انتظار خاصي از من ندارد. زماني كه دانشگاه مي رفتم، اين عقيده را داشتم كه خدا مي خواهد درس بخوانم و دانشگاه هديه اي ازجانب او است. پس من موظفم كه تحصيل كنم. بنابراين تمام شرايط براي درس خواندنم آماده شد. اما از لحظه اي كه تصميم گرفتم از دانشگاه انصراف دهم، تمام شرايط به گونه اي شد كه بتوانم به راحتي از دانشگاه خارج شوم، حتي ايده پدر و مادرم نيز تغيير يافت و خدا در اين بازي مرا كمك كرد. او عرصه زندگي را برايم باز گذاشته است تا آنچه دوست دارم، انتخاب كنم، زندگي را تجربه نمايم و به تدريج قدرت تشخيص را به دست آورم كه چه كارهايي را انجام دهم و چه اعمالي را انجام ندهم. خدا در بازي زندگي براي هر كاري كه بخواهيم، توانايي و شعور لازم را به ما مي دهد، اما هرگز از عشق او نسبت به ما كم يا زياد نمي شود؛ هرچند واكنش اعمال خوب و بد خود را در اين دنيا توسط قوانين هستي، دريافت خواهيم كرد.
وي ادامه مي دهد: «اينك از زندگي احساس رضايت مي كنم. البته اين موضوع ارتباط چنداني با جامعه ام ندارد، زيرا شرايط فوق العاده اي در آن وجود ندارد، اما اين احساس رضايت به دليل آن است كه هر كاري كه تاكنون خواسته ام، انجام داده ام و هيچ وقت احساس پشيماني نكرده ا م. به نظر من مهمترين پيام زندگي اين است كه خوش باشم. البته اين خوشي به معناي عياشي يا ولگردي نيست، بلكه خوشي واقعي است. اين كه كاري را انجام مي دهم كه از آن لذت مي برم. بهترين معيار براي انتخاب ها و تصميم گيري ها، احساس شعف، لذت و آرامش است. از حضرت محمد(ص) مي پرسند، وقتي در كاري دچار ترديد مي شويم كه دستور العمل خاصي براي آن نيست، چه كار كنيم، مي فرمايند: آن كاري را انجام دهيد كه قلب تان احساس آرامش مي كند.»
007085.jpg

از رويا كركي، كارشناس ارشد تغذيه درباره مفهوم زندگي مي پرسم، پاسخ مي دهد: «زندگي مسيري است كه در جريان مي باشد، اما هر آدمي با افكار، ذهن و احساسات دروني اش، زندگي را شكل مي دهد و به آن معنا مي بخشد، در حالي كه زندگي بيروني همچنان در جريان است. بنابراين رضايتبخش بودن اين فرايند به خودمان مربوط مي شود و شرايط بيروني چندان تأثيرگذار نيست. احساس رضايت به بخش دروني ما بازمي گردد. براي همين ممكن است يك شخص در وضعيت ايده آل احساس رضايت نكند، اما شخصي ديگر در موقعيت نه چندان مساعد، احساس خوشبختي كند. هرچند ممكن است، شرايط كسي كه در ايران زندگي مي كند با كسي كه در كانادا به سر مي برد، فرق كند و شرايط اجتماعي به مردم كمك كند، اما در نهايت نگاه و برداشت ما به زندگي است كه اهميت دارد.» وي پيام زندگي را در غنيمت شمردن هر لحظه از حيات و قدرداني از آن مي داند.
سعيد اميريان هاشمي، روزنامه نگار نيز اظهار مي دارد: «زندگي نوعي حركت، پويايي و رشد از مرحله پايين به بالاست، حتي از نظر دروني. اما اين فرايند گاه دچار روزمرگي مي شود. بنابراين حركت فيزيكي بيشتر مشهود است تا حركت روبه رشد و محتوايي. اين امر يكي از معضلات دنياي امروزي است. مسائلي كه براي جوامع كنوني پيش آمده، زندگي را از بعد ماديات سخت كرده و پيچيدگي هاي صنعتي اين سختي ها را افزايش داده است، زيرا زندگي به سمت ماشيني شدن پيش مي رود. هرچند در برخي موارد به ظاهر آسايشي را هم فراهم كرده است، اما از آنجايي كه مردم ناگزير به دنبال انطباق با تكنولوژي هاي پيشرفته هستند، مدام تلاش مي كنند تا نيازهاي فيزيكي خود را برآورده سازند. اين امر موجب افزايش نگراني ها شده است. توانايي انسان محدود است و اگر افراد بخواهند شرافتمندانه زندگي كنند، اين فشارها، مضاعف مي شود، زيرا به دنبال اين حركت سريع دويدن، كار بسيار دشواري است.
از طرفي زندگي در بسياري از موارد مطابق ميل ما نيست و مسائلي كه در جامعه از حيث اقتصادي و سياسي وجود دارد، شرايط نامطلوبي را به مردم بخصوص جوانان تحميل كرده است و اين شرايط با روحيه انساني منافات دارد، چرا كه آنها تأمين نيستند و نمي توانند به اندازه كافي آموزش ببينند يا تفريح كنند. به طور كلي زندگي چندان رضايتبخش نيست، مگر اين كه خودمان بخواهيم روشي را اتخاذ كنيم تا رضامندي را به وجود آوريم كه آن هم بيشتر جنبه تلقيني دارد.»
اين روزنامه نگار درباره انتظارش از زندگي مي گويد: «من انتظار دارم زندگي شرافتمندانه اي داشته باشم و از نظر اقتصادي تا حدي به آرامش خيال دست يابم. مضاف بر اين كه در جامعه اي فعاليت كنم كه در زمينه آزادي انديشه و قلم محدوديت نباشد. هرچند درنهايت مي توان جلوي بيان و طرح انديشه را گرفت، اما نمي توان مانع انديشيدن شد».
حقيقت زندگي
حقيقت، باني آفرينش زندگي است و واقعيت ها، شكل دهنده رويدادها و حوادث آن هستند. به طور قطع ميان حقيقت و هدف زندگي يعني آنچه كه بايد باشد و واقعيت هاي عيني يعني آنچه كه هست، فاصله ايجاد شده و مسائل انساني نيز از اين امر ناشي شده است.
بزرگمهر گل بيدي، مترجم كتاب فلسفي- عرفاني بهاگاواد گيتا و محقق در دانش وداها، در بيان حقيقت زندگي چنين مي گويد: «زندگي يعني حضور آگاهي يا روح در جسم مادي. بدين معني كه روح فردي دو پوشش دارد. يك پوشش زمخت يعني جسم (آب، آتش، خاك، هوا و اتر) و پوشش ديگري براي روح كه از سه لايه ذهن، شعور و منيت كاذب يا فرديت هر شخص، تشكيل شده است. ما به علت حضور ذره بنيادي غيرمادي در پوشش زمخت و لطيف زندگي مي كنيم. از طرفي ما جزء و ذره لاينفك خدا هستيم و او از روح خودش در ما دميده است. لذا بايد اين دانش را درك كنيم كه ما اين بدن نيستيم بلكه روح فردي هستيم. بدن، به عنوان ابزاري در اختيار ما است تا از آن استفاده كنيم. اما سؤال مهم اين است كه چرا به ما جسم داده اند؟ براي اين كه بتوانيم به وسيله آن روح خود را پرورش دهيم. هدف زندگي انساني پرورش روح است و دانش پرورش روح، دين حقيقتي است. وقتي خداوند متعال سخن مي گويد و دين را در زمان ها و مكان هاي گوناگون، طبق سطح آگاهي مردم بيان مي كند، براي پرورش روح است و هدف اين دانش، دستيابي به حقيقت زندگي است، يعني بازگشت به سوي خدا و زندگي در ملكوت جاودان او. ملكوتي كه داراي سه خصوصيت- سات، چيت و آناندا- يا به عبارتي، جاودانگي، دانش و شعف است و هم اكنون ارواح پاك و خالص در رابطه عاشقانه با خداوند در آن طبيعت روحاني در حال زندگي هستند.»
وي در ادامه مي افزايد: «ما در اين دنيا زندگي مي كنيم تا صلاحيت زندگي در جوار خداوند را به دست آوريم و دين به ما كمك مي كند تا به تدريج از اين صلاحيت و كيفيت برخوردار شويم. به طور كلي مفهوم زندگي انساني اين است كه افراد آموزش ببينند كه چگونه راست باشند، حواس خود را كنترل كنند، بردبار باشند، ساده زندگي كنند، دانش سخن پروردگار را درك و به آن عمل كنند و سپس به روشنايي و ايمان برسند. درواقع زندگي براي تحت تعليم قرار گرفتن در اين ۸ مرحله است. دنياي مادي مانند تبعيدگاه است كه در آن سه درجه زنداني وجود دارد و براساس گونه هاي مختلف نيكي، شهوت و جهل، سه سطح پوشش و زندگي برقرار است. به همين خاطر هر شخص بايد تلاش كند كه از سطح گونه جهل به سطح گونه نيكي بيايد و اين دين است كه آموزش مي دهد تا افراد چگونه به درجه نيكي ارتقاء يابند. وظيفه ما در زندگي اين است كه آگاهي مان را به سطح نيكي برسانيم و سپس از آنجا عروج كنيم. بنابراين براي اين كه متعال شويم و عشق خدا در ما بارور شود، ابتدا بايد وجودمان پاك گردد. به عبارت ديگر مي توان گفت حقيقت زندگي يعني احياء آگاهي به خداوند و از فراموشي اين رابطه خارج شدن.»
از اين محقق درباره ريشه رضايت و نارضايتي انسان ها سؤال مي كنم، پاسخ مي دهد: «همه موجودات مشغول لذت بردن هستند، يعني بهره مند شدن در اين جهان. لذت بردن به معناي اين كه در يك چيزي مزه اي وجود دارد و ما آن مزه را برمي داريم. ما مزه ها را از طريق حس چشايي، بينايي، شنوايي، لامسه و پويايي تجربه مي كنيم و درواقع با حواس خود لذت مي بريم. اما در عين حال لذتي كه تجربه مي كنيم، موقتي است، زيرا دامنه لذت و خوشي از طريق حواس پنجگانه محدود مي شود، در حالي كه يك خواسته سيري ناپذير براي لذت بردن در سطح آگاهي مان وجود دارد. لذا بدن يك وسيله ناقص براي كسب خوشي و رضايت است و ما مي خواهيم خواسته هاي عميق خود را با بدن ناقص در جهان مادي تحقق بخشيم. براي همين به بن بست مي رسيم و اظهار نارضايتي مي كنيم.»
وي به جوامع غربي اشاره مي كند و اظهار مي  دارد: «در غرب انسان هايي زندگي مي كنند كه لذات مادي را تا منتها اليه تجربه كرده، اما همچنان سرخورده اند. زندگي در تمدن امروزي، زندگي در گونه هاي جهل و شهوت است و به علت نفوذ اين گونه ها، زندگي بسيار دردناك شده است. بنابراين بهره اي كه افراد از حيات خود مي برند، رنج موجوديت مادي به طور دائم است، زيرا آگاهي مادي يعني رضايت در ماده. وقتي آگاهي مادي مي شود، زندگي مادي به وجود مي آيد و هدف زندگي، به دست آوردن مي شود. پس همه تلاش مي كنند تا تملك مادي كسب نمايند، اما در وجودشان همچنان احساس نارضايتي مي كنند.»
گل بيدي، دستاوردهاي مادي را تا آنجا كه مربوط به تأمين نيازهاي بدن است، لازم مي  داند و در عين حال تأكيد مي كند: «اگر در جريان تلاش براي رفع نيازها، مفهوم زندگي را گم كنيم و اين مرحله از حيات را به خوردن، خوابيدن، روابط جنسي و دفاع بگذرانيم، زندگي شكل حيواني پيدا مي كند، زيرا كوشش فقط در چارچوب بدن انجام مي گيرد و ديگر از پرورش روح خبري نيست. در اين صورت همه سعي مي كنند با يكديگر رقابت نمايند كه چطور بهتر بخورند، بهتر بخوابند، لذت حسي ببرند و دفاع كنند. نتيجه اين مي شود كه فرد فكر مي كند اگر سه تا خانه يا ماشين داشته باشد، بهتر است و با متملك شدن مي خواهد احساس رضايت كند. درحالي كه قلب احساس رضايت نمي كند. قلب بايد آرامش داشته باشد و زندگي به معناي رسيدن به آرامش، رضايت و كمال و آنچه كه خداوند در قرآن مي فرمايد: «راضيه مرضيه».
بنابراين هنگامي ما مي توانيم راضي باشيم كه كل راضي شود. اين دانش به دست آوردن رضايت واقعي است. در حالي كه رضايت هاي مردم موقتي است، زيرا با كوچكترين تغيير در شرايط مادي شان، ناراضي مي شوند.»
گزارش از: فرحناز هاشمي

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |    سياسي    |
|   شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |