يكشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۸۲ - سا ل يازدهم - شماره ۳۰۱۴ - April.6,2003
مراسم چهلم  شهداي  سقوط  هواپيماي  سپاه  پاسداران  فردا برگزار مي شود
تهران  - خبرگزاري  جمهوري  اسلامي: مراسم  چهلمين  روز شهادت  تعدادي  از نيروهاي  سپاه  پاسداران  انقلاب  اسلامي  در حادثه  سقوط هواپيماي  غدير، بعدازظهر فردا در تهران  برگزارمي  شود.
روابط عمومي  كل  سپاه  پاسداران  انقلاب  اسلامي ديروز   در اطلاعيه اي  با اعلام  اين  مطلب  از مردم  و همرزمان  آن شهيدان  دعوت  كرد كه  در اين  مراسم  شركت  كنند.
در اين  اطلاعيه  خاطرنشان  شده  است كه  اين  مراسم  با حضور مقام هاي  كشوري  و لشكري  و خانواده هاي  اين  شهيدان  در مسجد قدس  واقع  در خيابان  پيروزي  تهران  برگزار خواهد شد.
سال  گذشته  در اثر سانحه  سقوط يك  فروند هواپيماي  نظامي  متعلق  به  سپاه  پاسداران  انقلاب  اسلامي  كه  از مسير زاهدان  عازم  كرمان  بود، بيش  از ۲۷۰ نفراز نيروهاي  لشكر ۴۱ ثارالله  سپاه  كرمان  به  شهادت  رسيدند.

سيزده بدر براي ديدن جنگ
تصوير جنگ در دو سوي اروند
روزنامه كورير دلاسرا كه پرتيراژترين روزنامه ايتاليايي است روز ۱۴ فروردين (سوم آوريل) با چاپ گزارشي با عنوان پيك نيك ايراني در مرز ايران و عراق براي ديدن جنگ سيزده بدر را در شهرهاي آبادان و خرمشهر به تصوير كشيده است.
ترجمه اين مقاله كه حاوي نكات جالب و خواندني جنگ است، از نظرتان مي گذرد.
به نظر بچه هاي كوچك ايراني جنگ يك بازي است و آنها با دوربين به آن طرف رود نگاه مي كنند و مي گويند نگاه كن نگاه كن عراقي ها، عراقي ها.
نگاه به مرگ در آن سوي آب توجه مادرها، پدرها و بزرگترها را نيز جلب مي كند آنها خانواده هايي هستند كه براي سيزده بدر به اطراف اروندكنار آمده اند.
در آن طرف اروند- رودخانه اي كه آب كارون را در خود جمع كرده و به خليج فارس مي ريزد - عراقي ها حتي بدون دوربين ديده مي شوند. آنها نيز از آن طرف آب تيره رودخانه ما را مي بينند ولي بدون همسر و فرزندانشان. آنان لباس نظامي بر تن دارند و مسلح مراقبند كسي فرار نكند.اما در اين سو يك پدر دوربين را به زور از فرزندش مي گيرد تا او هم نظاره گر جنگ باشد.
در ميان ساكنان جزيره مينو (كه در سال ۱۹۸۰ مدتها در تصرف نيروهاي صدام بوده است) نيز نگاه كردن به جنگ در آن سوي رودخانه بصورت يك تفريح عادي روزانه درآمده است. اين جزيره به بصره بسيار نزديك است و از نخستين روز شروع جنگ متحدين با عراق به دليل بمب هايي كه در بصره منفجر مي شود مي لرزد.
آسمان به دليل آتش زدن چاه هاي نفت در آن طرف رودخانه كاملا سياه و افق مانند سرب تيره است. جنگ در حدود نيم كيلومتري جريان دارد در حالي كه مردم ايران در سيزدهمين روز فروردين در سيزده بدر هستند. از نظر ايراني ها در خانه  ماندن در اين روز خوش يمن نيست. به همين دليل ايراني ها پيك نيك را در خارج از خانه تدارك مي بينند.فرشها روي چمن پهن مي شود، پنير و نان و گوجه فرنگي و كباب غذاي اصلي اين پيك نيك است، همه جا پارسي كولا به چشم مي خورد كه نام آن از نوشيدني مشهور كوكاكولا گرفته شده است. در كنار موزه مقاومت نيز مردم نشسته اند .اين موزه در محل خانه اي است كه آثار اصابت گلوله ها و خمپاره هاي ارتش صدام در آن به چشم مي خورد و يادآور ۸ سال جنگ تحميل شده رژيم صدام به ايران است.
هيچ ايراني آن روزها را نمي تواند فراموش كند مخصوصا جنوبي ها.
در كنار جاده اي كه اهواز را به خرمشهر و آبادان متصل مي كند دهها تانك به چشم مي خورد كه امروزه به آهن پاره هاي زنگ زده اي تبديل شده اند كه بچه ها با آن عكس مي گيرند.در آبادان نيز همه با دوربين از خانه بيرون آمده اند، و در حال غذاخوردن، با دوربين آن طرف آب را نظاره مي كنند.با اين تفاوت كه در آنجا سربازي ديده نمي شود و تعدادي ماهيگير عراقي در حال قلاب انداختن هستند با كمال احتياط، آنان به ايراني ها حتي به ماهيگيران آباداني نيز سلام نمي كنند.منظره آبادان و خرمشهر جنگ ايران و عراق را بياد مي آورد. خانه هاي ويران، ديوارها با سوراخهاي ايجادشده توسط مسلسل و خمپاره، خانه هاي بدون سقف و نخل هاي سوخته.هيچ كدام از مردم نه طرفدار صدام هستند و نه آمريكا ولي مردم از اتفاقي كه براي مردم عراق مي افتد متاسف هستند. اما با اين حال هيچ كس نمي تواند بگويد مردم ايران واقعا چه احساسي نسبت به اين جنگ دارند.در ميان جاده خرمشهر - اهواز منظره اي جالب به چشم مي خورد در جايي كه از دور يك ايستگاه بازرسي پاسداران به نظر مي رسيد چادري قرار داشت با پرچم سبز كه روي آن نام امام حسين(ع) (يكي از امامان مذهب شيعه) نوشته شده بود و در آن ما رابه چاي و شربت و يك ظرف آش ميهمان كردند.
در زير چادر ديگري نيز يك موزه جنگ كوچكي وجود داشت كه در آن عكس شهدا، پناهگاهها و تعدادي ابزارهاي جنگي پيدا شده در همان منطقه به نمايش گذاشته شده بود و هديه اي كه يك كيسه كوچك با يك برچسب بود. در اطراف ما مزرعه اي بزرگ از نيشكر بود و روي كيسه هديه شده به ما نوشته شده بود «شهد شهادت» اين چه معني مي توانست داشته باشد.
جوان پاسدار تبسمي مي زند و مي گويد: در اين منطقه در زمان جنگ تعداد زيادي شهيد شده اند و اكنون در تمام اين منطقه نيشكر كشت مي شود پس در اين مزارع شهد شهادت مي رويد.
شايد براي همين باشد كه ايران نمي تواند هرگز دشمني صدام را فراموش كند.
نوشته: پائولو كونتي
ترجمه: ساسان شمس مستوفي

انجمن صنفي روزنامه نگاران درگذشت كاوه گلستان را تسليت گفت
انجمن صنفي روزنامه نگاران با صدور اطلاعيه اي كشته شدن كاوه گلستان خبرنگار عكاس ايراني را تسليت گفت.
در اين اطلاعيه آمده است: كاوه گلستان، خبرنگار، عكاس و فيلمبردار پرتلاش و تواناي ايراني در حادثه تلخ انفجار مين در استان سليمانيه عراق جان به جان آفرين تسليم كرد. از آنجا كه روزنامه نگاران در انجام وظايف حرفه اي خود در همه جا حاضرند و در حوادث تلخ به ويژه جنگها جان خود را در گرو ثبت وقايع و رويدادها قرار مي دهند، اين بار نيز واقعه جنگ در عراق عضوي از جامعه خبري را از ما گرفت كه كارنامه درخشاني از سالها تلاش بي وقفه خود را براي آيندگان به ارمغان نهاده است. بدون شك فقدان وي براي جامعه خبري ايران سخت و ناگوار است . زيرا گلستان در عمر پربار خود حوادث مهم انقلاب وجنگ ، رويدادهاي ايران را با نگاه انساني ثبت و آن را در معرض ديد جهانيان قرار داد و در مقام استاد دانشگاه كوشيد تجربيات و دانسته هاي گرانسنگ خود را در اختيار مشتاقان و طالبان علم قرار دهد. انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران ضمن دعوت از همكاران و اعضا براي شركت در مراسم تشييع پيكر كاوه گلستان كه روز يكشنبه ساعت ۱۰ صبح از مقابل تالار وحدت برگزار مي شود، مصيبت درگذشت دردناك وي را به جامعه مطبوعاتي كشور و خانواده محترم وي تسليت مي گويد .

تخلفات رانندگي در نوروز امسال ۴۳ درصد رشد داشت
گروه اجتماعي: معاون راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي گفت: در نوروز سال جاري يك ميليون و ۸۰۰ هزار برگ جريمه براي رانندگان متخلف صادر شد كه به نسبت مدت مشابه در سال گذشته ۴۳ درصد افزايش داشته است.
سردار محسن انصاري، معاون راهنمايي و رانندگي ناجا در گفت و گو با ايسنا با اشاره به مجموع فعاليت هاي اين معاونت در ايام نوروز اظهار داشت: در نوروز امسال با توجه به افزايش ۲۵ درصد سفرها به خاطر تمايل زياد مسافرين نوروزي به رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي و اجراي طرح ويژه نوروزي از ۲۸ اسفند ماه تا پايان روز ۱۵ فروردين ميزان تصادفات منجر به فوت ۱۰ درصد و به همان نسبت تعداد كشته ها در صحنه تصادف نيز ۶ درصد كاهش يافت.
به گفته وي در ارتباط با تصادفات خساراتي در سطح شهر يا جاده ها ۳۰ درصد افزايش يافته است كه علت آن افزايش بارندگي و شرايط نامطلوب جوي به همراه ازدياد خودروها در سطح جاده ها و برقراري سيستم اطلاع رساني ۱۱۰ و افزايش تعداد خودروهاي بيمه شده است.
وي افزود: ميزان تصادفات خساراتي در سال گذشته ۹۰ درصد بوده ولي امسال فقط ۳۰ درصد نسبت به سال گذشته رشد داشته است.
معاون راهنمايي و رانندگي ناجا با اشاره به اين كه در نوروز سال جاري با وقوع فقط ۲ مورد تصادف اتوبوسي منجر به قتل نسبت به ۹ مورد سال گذشته، تصادفات جمعي كاهش زيادي داشته است؛ اظهار داشت: از ابتداي سال جديد تاكنون دوربين هاي كنترل سرعت با انداختن عكس ۷ هزار خودرو، برگ جريمه رانندگان متخلف را به در منازل آنها فرستاده و در سوابق آنها نيز اين جرايم درج شده است.
وي اضافه كرد: در نوروز امسال مردم تمايل بيشتري به رعايت مقررات راهنمايي و رانندگي و استفاده از كمربندي ايمني داشتند و بيشترين كنترل پليس نيز بر روي كنترل سرعت هاي غيرمجاز بوده است.
معاون راهنمايي و رانندگي ناجا با بيان اين نكته كه بيشترين كشته هاي جاده اي در محورهاي خراسان، اصفهان، سمنان و لرستان صورت گرفته است، يادآور شد: علت اصلي ۵۵ درصد تصادفات فوتي سرعت و سبقت غيرمجاز و انحراف به چپ بوده و ۶۴ درصد تصادفات قتلي نيز در ۵۰ كيلومتري شهرها روي داده است.
وي تصريح كرد: در سال جاري از هر ۲۱۰ تصادف در سطح كشور يك مورد منجر به فوت و در سال گذشته از هر ۱۳۰ تصادف يك مورد فوتي بوده است.
به گفته اين مسئول راهنمايي و رانندگي امسال تعداد تصادفات منجر به فوت در سطح جاده ها ۹۲ مورد و تعداد كشته هاي در صحنه حادثه نيز ۱۶۵ نفر بود كه با توجه به وقوع ۱۰۳ تصادف منجر به فوت و كشته شدن ۱۷۵ نفر در سال گذشته اين رقم ۱۰ درصد كاهش داشته است.
وي همچنين متذكر شد: در نوروز امسال ۳۳ نفر در سطح شهرها به علت تصادفات رانندگي كشته و ۲ هزار و ۳۰۵ نفر نيز در سطح جاده ها مجروح شده اند.
سردار انصاري در پايان ايجاد باندهاي رفت و برگشت بويژه در ۵۰ كيلومتري شهرها توسط وزارت راه را عامل مؤثري در كاهش تصادفات جاده اي دانست و افزود: كنترل سرعت، جداسازي مسيرهاي رفت و برگشت، ترويج فرهنگ ترافيكي و دقت در رانندگي و احداث جاده هاي استاندارد جديد از راهكارهاي مؤثر در كاهش تلفات انساني به علت تصادفات جاده اي است.

سازمان بهداشت جهاني خواستار توقف مرگ ومير كودكان شد
گروه اجتماعي: سازمان  بهداشت  جهاني  خواستار اقدام  فوري  جهاني  براي  از بين  بردن  مشكلات  زيست  محيطي  منجر به  مرگ  ومير كودكان  به  ويژه  در كشورهاي  فقير شد.
به  گزارش  خبرگزاري  رويتر از ژنو، «گرو هارلم  برانتلاند» دبيركل  سازمان  بهداشت  جهاني  با انتشار بيانيه اي  به  مناسبت  روز جهاني  بهداشت  اعلام  كرد كه  با انجام  اقداماتي  ساده  براي  بهبود وضعيت  محل  زندگي ، مي توان  از بروز عفونت هاي  تنفسي ، مالاريا و اسهال  كه  عوامل  اصلي  مرگ  ومير كودكان  در سطح  جهان  هستند، جلوگيري  كرد.
روز جهاني  بهداشت  در سال  جاري  به  تضمين  محيط زيست  سالم  براي  كودكان  اختصاص  يافته  است .
بر اساس  تخمين هاي  اين  سازمان  وابسته  به  سازمان  ملل ، كودكان  زير ۵ سال ۱۰ درصد جمعيت  جهان  را تشكيل  مي دهند، اما ۴۰ درصد بيماري هاي  جهان  گريبان  اين  گروه  سني  را مي گيرد كه  يك  سوم  آن  توسط عوامل  زيست  محيطي  ايجاد مي  شوند.
آلودگي  هوا در فضاهاي  بسته  كه  بر اثر استفاده  از سوخت هاي  خانگي  ناسالم  ايجاد مي شود، باعث  بروز عفونت هاي  تنفسي  در بين  كودكان  مي شود و هر ساله  موجب  مرگ  حدود ۲ ميليون  كودك  در جهان  مي گردد.
دسترسي  ناكافي  به  آب  آشاميدني  سالم  و بهداشت  مناسب ، اغلب  به  بروز اسهال  منجر مي شود كه  اين  بيماري  نيز سالانه  ۳/۱ ميليون  كودك  را به  كام  مرگ  مي كشد. بيماري  مالاريا نيز سالانه  جان  حدود يك  ميليون  كودك  را مي گيرد.

اختلاف با همسر در مورد فرزندان
در ميان سالي، تغيير نگرش و رفتار در مورد موضوعات مختلف به ويژه فرزندان و زندگي خانوادگي ضروري است، گاهي تغيير نگران كننده است. اما اين آگاهي به شما كمك مي كند تا مشكلات را حل و با همسرتان مجددا سازگاري كنيد. رفتار و تحصيل كودكان يكي از اختلافات مهم زناشويي است كه باعث تنش، نگراني و دلخوري و ترس از آينده مي شود. با همكاري و همفكري مي توانيد مشكل را حل كنيد.
راه حل چيست؟
روش هاي زير به شما كمك مي كند تا اختلافات را كنار بگذاريد و با آرامش مشكل را حل كنيد:
*  حدود را مشخص كنيد
تعيين حدود و وظايف براي سازگاري با يك موقعيت پيچيده ضروري است. در مسائل مختلف مشخص كنيد چه كسي تصميم مي گيرد و راهي را پيدا كنيد كه بتوانيد با همسرتان صحبت و نيازهايتان را مطرح كنيد.
* مسائل تان را مشخص كنيد
قبل از آنكه در مورد موضوعي با همسرتان صحبت كنيد، افكار و نگراني هايتان را مشخص و يادداشت كنيد.
* براي حل مشكل زمان اختصاص دهيد
با بحث در مورد اختلافات بكوشيد مشكلات را حل كنيد. با صبر و حوصله راه حلي براي هر موضوعي پيدا كنيد. هر يك بايد فرصت كافي داشته باشيد تا به راحتي نظرتان را بيان كند.
* با دقت صحبت كنيد
با ملاحظه صحبت كنيد، اول فكر كنيد بعد حرف تان را بزنيد. دقت كنيد آهنگ صدايتان ملايم باشد.
* راه حل پيشنهاد كنيد
از همسرتان بخواهيد تغيير كند، راه حل پيشنهاد كنيد و از او هم درخواست كنيد راه حل هاي مختلف مطرح كند. ا گر با نظر او مخالفيد، مصالحه كنيد. براي مثال: «من نظرت را مي پذيرم مشروط بر اينكه...»، سپس شرط تان را مطرح كنيد. سعي كنيد آهنگ  صدايتان عادي باشد.
* جلسه مجدد بگذاريد
دكتر پلستون مي گويد: «اگر در جلسه اول به توافق نرسيديد، بكوشيد آن را به جلسه بعد موكول كنيد. اگر هردو را بپذيريد كه مشكلات به سرعت حل نمي شود، احساس امنيت مي كنيد...».
مترجم: الهام مؤدب

مهاجرت و مهاجرين
007355.jpg
ايجاد اقليتهاي قومي در كشورهاي پذيرنده مهاجر، آشكارترين اثر مهاجرت بين المللي در بلند مدت به شمار مي رود. وجود اين جوامع بر روي ثبات اجتماعي، رفاه اقتصادي و سياستهاي داخلي كشور ميزبان و همچنين بر روابط اين كشورها با كشورهايي كه موطن اصلي مهاجرين بوده اند اثري مهم و حياتي دارد
مهاجرت بين المللي پديده اي پيچيده است كه امروزه دولتها و مردم سراسر جهان را با دامنه گسترده اي از مسائل و معضلات روبه رو ساخته است. افزايش نژاد پرستي و خشونت نئونازيسم در آلمان، پاكسازي قومي در يوگسلاوي سابق، رفتار بي رحمانه پليس نسبت به سياهان لوس آنجلس، همه، نمونه هايي هستند كه به طريقي با مهاجرت ارتباط پيدا مي كنند. مهاجرت به قدمت خود بشريت است و در طول تاريخ نقشي حياتي در شكل دادن جوامع بازي كرده است. با وجود اين و در حالي كه مهاجرت يكي از ويژگي هاي دائمي تاريخ بشري بوده دلائل، خصوصيات، روشها و سمت و سوهاي آن هرگز به يك شكل نمانده اند و هميشه تحت تأثير شرايط اقتصادي، اجتماعي و سياسي درون كشورها و ميان كشورها قرار داشته اند.
در مقايسه با حركتهاي مهاجرتي داخل كشورها، مهاجرت بين المللي، نقل و انتقال مردم را در ميان مرزهاي كشورها دربرمي گيرد. مهاجرين بين المللي قلمرو كشور خود را ترك مي كنند و مقيم يا تابع قلمرو كشور ديگري مي شوند. مهاجرت بسته به انگيزه نهايي مهاجرت مي تواند داوطلبانه يا غيرداوطلبانه باشد. رخداد فجايع طبيعي، جنگ، زد و خوردهاي داخلي، ايذاء و آزار قومي، مذهبي يا سياسي، همه ممكنست موقعيتي را فراهم سازند كه مردم به اجبار خانه و وطن خود را ترك كنند. در پاره اي موارد گروه هايي از مردم به اجبار و با هدف استثمار به صورت برده به كشورهاي خارجي برده مي شوند. در دنياي امروز هنوز هم، اگر چه به صورت غيرقانوني، برده داري به صورت تجارتي شكوفا و گسترده به حيات خود ادامه مي دهد. گذشته از ميليونها انسان به ويژه زنان و كودكان كه در سرزمين خود مورد استثمار و بهره كشي قرار مي گيرند، ترافيك شديدي از نقل و انتقال برده ها ميان مرزهاي كشورها وجود دارد. براي مثال، در هر زمان به طور تخميني ۲۰۰۰۰ برمه اي در تايلند وجود دارند كه گروهي از آنها به عنوان برده فروخته و بقيه در كارهاي خلاف به كار گرفته مي شوند. (اكونوميست ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۶)
مهاجرت هاي داوطلبانه نيز تحت انگيزه هاي متفاوتي انجام مي گيرند ولي مي توان آنها را به سه گروه تقسيم كرد: اولين گروه شامل مهاجرين دائمي مي شود، مانند مهاجريني كه در ايالات متحده ساكن شدند يا اقليتهاي آسيايي و افرو كارائيبي را در بريتانيا تشكيل دادند. دومين گروه مهاجرين موقتي را مشخص مي كند كه حجم عظيمي از مهاجرين داوطلب را دربرمي گيرد. اين گروه شامل افرادي است كه براي كسب تحصيل، ارتقاء شغلي يا ترويج توريسم به كشورهاي ديگر مي روند به علاوه بسياري از مهاجرين در مشاغل معيني جذب مي شوند. مانند كارگراني كه در كشورهاي خليج فارس در بازار پررونق نفت به خدمت گرفته مي شوند و بالاخره از نوع ديگر مهاجرت، مهاجرت غيرقانوني را شامل مي شود كه هم مي تواند دائمي باشد و هم موقتي، ولي در هر مورد از تأييد كشور ميزبان برخوردار نيست. در هم آميختگي انواع مختلف مهاجرت كه در شرايط گوناگون ممكن است روي دهد موجب شده است كشورها هرچه بيشتر فرق قائل شدن ميان شكل هاي متفاوت مهاجرت را رد كنند. به طور مثال يك جريان مهاجرت داوطلبانه ممكنست به يك جريان مهاجرت غيرداوطلبانه تبديل شود.
در دوران معاصر دو مسئله اصلي كشورها در ارتباط با مهاجرت، تتنظيم و كنترل مهاجرت بين المللي از يك طرف و سياستهاي مقابله با اقليتهاي قومي مهاجر از طرف ديگر مي باشد. دولتها به واسطه حاكميت خود مايلند در مورد ورود افراد خارجي به قلمروشان و خروج افراد از كشورشان اقتدار مطلق اعمال كنند. كشورهاي دموكراتيك گرچه حق غيرمشروط شهروندان را براي خروج از كشور به طور ثابت مي پذيرند ولي براي ورود خارجيان به كشورشان شرايطي را تحميل مي كنند. اين محدوديتها براساس تنوع فاكتورهايي چون تقاضاي كار در بازار، ملاحظات رفاه عمومي و حفظ طبيعت و يكپارچگي جامعه و فرهنگ ويژه آنان و روش زندگيشان شكل مي گيرند.
به هر حال، بيشتر كشورها در رابطه با پناهندگان، رسما از قراردادهاي بين المللي منطبق با اعلاميه جهاني حقوق بشر (۱۹۴۸) و توافقنامه مربوط به حقوق پناهندگان (۱۹۵۱) پيروي مي كنند و برخورد آنها با مهاجرت اجباري يا داوطلبانه بايد با اين تعهدات سازگار باشد. لازم به ذكر است كه رفتار دولتها در برابر مهاجرين روز به روز يكسان تر مي شود.
ايجاد اقليتهاي قومي در كشورهاي پذيرنده مهاجر، آشكارترين اثر مهاجرت بين المللي در بلند مدت به شمار مي رود. وجود اين جوامع بر روي ثبات اجتماعي، رفاه اقتصادي و سياستهاي داخلي كشور ميزبان و همچنين بر روابط اين كشورها با كشورهايي كه موطن اصلي مهاجرين بوده اند اثري مهم و حياتي دارد.
در سالهاي اخير توجه به مهاجرت هاي بين المللي هم به دليل افزايش ميزان آن و هم رشد اثرات آن بر روي مسائل بين المللي چشمگيرتر شده است.
عوامل متعددي دليل اين توسعه شمرده مي شوند: اول، افزايش مداوم تعداد كشورها در نظام بين المللي بعداز پايان جنگ جهاني اول. به همان نسبت كه تعداد مرزهاي بين المللي شامل دولتهاي جديد افزايش يافته است، تعداد مهاجرين بين المللي نيز فزوني گرفته است. دوم، رشد سريع جمعيت جهان و ادامه اين رشد كه به بهره برداري بيش از اندازه از منابع اقليمي محلي و در پاره اي موارد به قحطي و مهاجرت مردم منجر شده است. سوم، انقلاب در وسائل ارتباط جمعي و حمل و نقل كه همزمان با آسان ساختن مسافرت به نقاط مختلف جهان، مردم كشورها را از شرايط و امكانات موجود در ساير قسمتهاي دنيا آگاه ساخته است و بالاخره آشفتگي و نگراني از بي ثباتي جهان، در تشويق مردم به جستجوي جايي براي زندگي بهتر نقش مهمي را بازي كرده است. با همه آنچه گفته شد بايد توجه داشت در اهميت و عظمت اين مسئله مبالغه نشود زيرا درصد خيلي كمي از جمعيت جهان و در موارد بسيار نادر ده درصد از جمعيت يك كشور به كشورهاي ديگر مهاجرت مي كنند.
مردم در حركت
نبايد تصور كرد فقط قسمتي از دنيا تحت تأثير مهاجرت قرار گرفته است بلكه واقعيت اين است كه مهاجرت گسترده جهاني را از خود متأثر ساخته، گرچه ممكن است طبيعت و شدت اثرات آن از منطقه اي به منطقه ديگر و در طول زمان متفاوت باشد. استعمارگرائي، انگيزه اصلي براي مهاجرت را فراهم ساخت و حركت اروپايي ها به آفريقا، آسيا، آمريكاي جنوبي و شمالي، استراليا و نيوزيلند را ترغيب كرد. اين الگوي اوليه بعدا در اثر صنعتي شدن اروپا گسترش يافت. در ابتدا، تقاضاي كار در اروپا براي صنعتي شدن، افزايش مهاجرت هاي داخلي را موجب گشت و به زودي به مهاجرت بين المللي انبوه اروپايي ها به آمريكاي شمالي، در حالي كه انگليسي ها در صف مقدم قرار داشتند انجاميد. ايالات متحده به كشور مهاجرين تبديل و به طور غيرمستقيم مسئول آواره گي و نابودي جمعيت بومي اين سرزمين شد. بين سالهاي ۱۸۶۱ و ۱۹۲۰ حدود ۳۰ ميليون نفر به اين كشور وارد شدند.
مهاجرين عمدتا از بريتانيا، آلمان، ايرلند، ايتاليا و اروپاي شرقي (بيشتر كليمي ها) وارد آمريكا شدند. در اين دوره كانادا نيز ورود تعداد زيادي از مهاجرين را تجربه كرد. آمريكاي شمالي نيز در قرن بيستم با ورود ۲۵۰۰۰۰ تا ۳۳۰۰۰۰ نفر در هر سال بين ۱۹۷۰ - ۱۹۵۱ همچنان مقصد مطلوبي براي مهاجرين بود. مهاجرت آسيايي ها به آمريكاي شمالي در سالهاي اوليه اين قرن شروع شده بود ولي اعمال محدوديتهاي نژادي كه تا بعداز جنگ دوم جهاني طول كشيد اين روند را كند ساخت. مهاجرت به آمريكاي شمالي بعدا ز ۱۹۴۵ بيشتر توسط اروپايي ها صورت مي گرفت ولي در اواخر دهه ۱۹۶۰، هنگامي كه بالاخره محدوديتهاي نژادي كاهش يافت مهاجرت هاي عظيم از آسياي جنوب شرقي شبه قاره هند و همچنين آمريكاي لاتين به اين كشور از سر گرفته شد.
در اروپا، دوره استعماري نه فقط توسط مهاجرت دسته جمعي به دنياي جديد و مستعمرات، بلكه همچنين با مهاجرت چشمگير در داخل اروپا مشخص شد.
بريتانيا جمعيت زيادي از كارگران را براي تغذيه رشد سريع منطقه صنعتي خود جذب كرد. اين افراد ابتدا از ايرلند آمدند ولي همچنين شامل كليمي ها نيز بودند كه از قتل عام در روسيه فرار مي كردند. كارگران هلندي و ايتاليايي صنعتي شدن آلمان را حمايت كردند و صنعت فرانسه كارگران زيادي را از كشورهاي همسايه جذب كرد. در حالي كه مهاجرت فرانسوي ها به دنياي جديد به شدت محدود شد، بعد از استيلاي فرانسه بر الجزاير در ۱۸۳۰ حركت چشمگيري از مهاجران به الجزاير صورت گرفت. شكوفايي اقتصادي طولاني پس از جنگ در اروپا بخصوص اروپاي شمالي كارگران زيادي را از اطراف كشورهاي مديترانه و اروپاي جنوبي و همچنين مهاجراني را از مستعمرات سابق جلب كرد. پيشرفت شرايط كارگران مهمان در برخي كشورها مثل آلمان بسياري از ترك ها را به اين كشور سرازير ساخت. فرانسه و بريتانيا نيز ميزبان مهاجرين بسياري از آفريقاي شمالي و كارائيب و مستعمرات پيشين در آفريقا، مانند نيجريه و همچنين شبه قاره هند بودند. پس از آن استراليا نيز مانند ايالات متحده دوباره به هزينه جمعيت بومي، پذيراي توده هاي عظيم مهاجر و استقرار آنها (با سلطه انگلستان) بود. اما برخلاف ايالات متحده و ساير قسمت هاي امپراطوري اروپا، مهاجرت برده ها يا كارگران اجباري به استراليا وجود نداشت. برعكس به دليل سياست حكومت سفيد پوست استراليا، تا دهه ۱۹۷۰، مبدأ مهاجران استراليايي منحصرا اروپا بود كه بعد از ۱۹۴۵ تعداد زيادي از مردم اروپاي جنوبي را نيز شامل شد. با پيروزي دولت كارگري از ۱۹۷۱ كه به سياست تبعيض گرايانه پايان داد و تغيير ضابطه ورود، سطح مهاجرت از آسياي جنوب شرقي و شبه قاره هند به استراليا بالا گرفت. تا اواسط دهه ۱۹۹۰ مهاجرت آسيايي ها بزرگترين بخش مهاجرت به اين سرزمين را شامل مي شد. سطوح مهاجرت به استراليا موقعيت اقتصادي دنيا را تا حدود زيادي منعكس مي ساخت. در دوران هاي ركود اين سطح به  طور قابل ملاحظه اي كاهش و در دوره هاي شكوفايي افزايش مي يافت. همزمان با مهاجرت فراوان كارگران اروپايي و ايجاد يك اقتصاد جهاني، مهاجرت اجباري حدود ۱۵ ميليون برده از سواحل غربي آفريقا به آمريكا نيز تا ۱۸۵۰ جريان داشت كه بعد از الغاء برده داري در ۱۸۳۴، مهاجرت اجباري كارگري از هندوچين جايگزين آن شد. استفاده از كار اجباري حتي گسترده تر از برده داري ۱۲ تا ۳۷ ميليون كارگر اجباري را از بيش از ۴۰ كشور شامل شد و تا سال ۱۹۴۱ طول كشيد. اثرات سياسي بلندمدت بعضي از اين مهاجرت ها به تازگي و در سالهاي اخير محسوس شده اند.
الگوهاي جديد مهاجرت
اواسط دهه ۱۹۷۰ در بيشتر كشورهاي صنعتي توسعه يافته، دوران پايان شكوفايي اقتصادي پس از جنگ به شمار مي رود. اين تغيير در موقعيت اقتصادي و ساختار اقتصادي بلندمدت تر كه از آن ناشي شد تأثيري اساسي روي الگوي مهاجرت داشته است. در بيشتر مهاجرت هاي بين المللي اخير كاهش جدي در سكونت دايمي مهاجرين مشخص شده است. مهاجرين فقط در كشورهاي هميشه مهاجرپذير (مثل ايالات متحده، استراليا و كانادا) مي توانند محل استقرار دايمي پيدا كنند و اين مهاجرين نيز در ابتدا بايد توسط اعضاي خانواده هايشان كه قبلا در كشور ميزبان ساكن شده اند، ضمانت شوند يا مهارتها و قابليتهاي آنان در كشور پذيرنده مورد احتياج باشد. سرزمين هاي مبدأ اين مهاجرين معمولا در آسيا و آمريكاي جنوبي قرار دارند، نه در اروپا. همچنان كه تقاضا براي كارگر در كشورهاي صنعتي اروپا كاهش يافته، مهاجرت قانوني و دايمي نيز جز در موارد اتحاد يا پيوند مجدد خانوادگي تقريبا متوقف شده است. در مقابل مناطق جديدي براي جذب كارگران روي نشان داده اند كه مهمترين آنها كشورهاي توليد كننده نفت خليج فارس به شمار مي روند. بسياري از بزرگترين مهاجرت هاي كارگران در اين دوره از آسيا و خاورميانه به اين كشورها صورت گرفته است. اسرائيل نيز شاهد افزايش غم انگيزي در تعداد كليمي هاي اروپاي شرقي و شوروي سابق بوده است. با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، ورود اقوام آلماني و ديگران به آلمان و نقل و انتقال كولي ها، رومانيايي ها و آلبانيايي ها به مجارستان و اروپاي غربي نيز گروه هاي جديدي از مهاجرين را پديد آورد. كشورهاي اروپاي جنوبي و مديترانه اي كه به  طور سنتي كشورهاي مهاجرت كننده بودند، تحت  تأثير حركت افرادي از اروپاي شرقي، تركيه و آفريقاي شمالي به كشورهاي مهاجرپذير تبديل شدند. همچنين پاره اي از كشورهاي تازه صنعتي شده در آسيا براي كارگران ساير كشورهاي آسيايي مانند چين و اندونزي جذاب گرديده اند.
بحران پناهندگي
در دهه ۱۹۷۰ بحران جهاني پناهندگي روي نمود. اين دوره شاهد مهاجرت صدها هزار ويتنامي، لائوسي و كامبوجيايي براي فرار از سركوب و جنگ داخلي در سرزمين هايشان بود. جنگ در لبنان نيز بعد ديگري به مسئله آوارگان فلسطيني در خاورميانه اضافه كرد. حمله شوروي به افغانستان در دسامبر ۱۹۷۹ ميليون ها آواره افغاني را روانه ايران و پاكستان ساخت. شرايط زندگي در سودان، اوگاندا، زئير و آفريقاي جنوبي نيز حركت آوارگان را موجب شد، همان طور كه سركوب مردم در ديكتاتوري نظامي شيلي و آرژانتين اين امر را باعث گرديد. سالهاي اخير نيز برخوردهاي قومي در سريلانكا و رواندا، فروپاشي بلوك شوروي و تكه تكه شدن يوگسلاوي تعداد آوارگان را در دنيا افزايش داد.
طبق برآورد كميسيون عالي پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) تعداد كل آوارگان، پناه جويان، بازگشت داده شدگان و برخي آوار گان درون كشورها در سال ۱۹۸۰ شامل هشت ميليون و دويست هزار نفر بود كه در سال ۱۹۹۰ به ۱۵ ميليون رسيد و تا ۱۹۹۵ به بيش از ۲۷ ميليون نفر افزايش پيدا كرد. ولي تا ۱۹۹۹ به ۵/۲۱ نفر تنزل يافت.
اين رقم شامل جابه جايي داخل كشورها كه موجب آوار گي افرادي در داخل كشورها مي شود نيست. با محاسبه اين افراد اين رقم به ۳۰ ميليون نفر در سراسر جهان مي رسد. بايد خاطرنشان ساخت، بيشتر آوارگان در كشورهاي همسيايه به دنبال جا و مكان مي گردند و تأثير حركت آوارگان در كشورهاي در حال توسعه بيش از كشورهاي توسعه يافته احساس مي شود. بر اساس تخمين UNHCR در ۱۹۹۵ حدود دو ميليون و ششصد هزار نفر در اروپا پناه يافتند، در حالي كه آمريكاي شمالي و اقيانوسيه و آسيا ۵ ميليون نفر و آفريقا ۶ ميليون و هشتصد هزار نفر را پذيرا شدند.
پيچيدگي هاي جديد در مهاجرت بين المللي
مهاجرت هاي بين المللي در زمان معاصر نسبت به گذشته از پيچيدگي بيشتري برخوردار شده اند. زيرا كشورهاي پذيرنده، همزمان با انواع مختلف مهاجرت روبه رو هستند. به طور مثال مهاجرت به استراليا امروزه فقط از نوع دايمي آن نيست بلكه همچنين شامل مهاجرت كارگران فصلي از نيوزيلند نيز مي شود. مهاجرت دائمي در صورت خراب شدن شرايط سياسي در كشور اصلي ممكن است به يك جريان پناهندگي تبديل شود و همين وجود انواع مهاجرت ها امروز وظيفه دولت ها را در اتخاذ سياست هاي متمايز در مورد مهاجرت ها بسيار پيچيده تر ساخته است.
از دگرگوني هاي ديگر در مهاجرت هاي سالهاي اخير افزايش تعداد زنان مهاجر را مي توان نام برد. مهاجرت به طور سنتي هميشه پديده اي مردانه بوده است و زنها فقط براي پيوستن به مردهايشان مهاجرت مي كرده اند. ولي در اين سالها زنان به طور مستقل به عنوان كارگر يا پناهنده از كشورهاي گوناگون شروع به مهاجرت كرده اند. در اين زمينه زنان آسيايي به عنوان كارگران زن خارجي با به دست آوردن رقم هشتصد هزار نفر در سال، بالاترين آمار را به دست آورده اند.
وجود زنان سريلانكايي و فيليپيني در كشورهاي خليج فارس كه بيشتر به عنوان كارگر در منازل مشغول به كار مي شوند، آشكارترين نشانه اين گرايش است. اين افزايش در مهاجرت زنان نيز مسايل جديدي را براي كشورهاي ميزبان مطرح مي سازد.
تاكنون مشخص شده است كه در مهاجرت ها به هر دليلي كه باشند و دايمي يا موقتي هر كدام، تقريبا به طور اجتناب ناپذيري حداقل عده اي از مهاجرين، بويژه در كشورهاي دموكراتيك تبعه كشور ميزبان مي شوند و يك اقليت ويژه فرهنگي، زباني، مذهبي و احتمالا نژادي را درون آن كشور ايجاد مي كنند. بنابر اين مهاجرت مي تواند روي شرايط اجتماعي و سياسي كشور پذيرنده تأثير بگذارد و حتي در موارد نادر سالها پس از توقف مهاجرت افراد به طور بنيادين طبيعت آن جامعه را تغيير دهد. نمونه اي از اين تغيير را مي توان در فيجي ديد، جايي كه مهاجرت هاي كارگري در هفتاد سال قبل يك جامعه مهاجر هندي ايجاد كرد. در ۱۹۸۷ هنگامي كه در انتخابات فيجي يك حزب حاكم هندي روي كارآمد و براي اولين بار يك هندي به نخست وزيري فيجي رسيد، اين كشور درگير برخوردهاي قومي شديد گرديد.
منبع كتاب: Issues In World Politics
E dited by Brian White, Richasd Little and Michael Smith
مترجم: منيژه جلالي

اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سياسي
شهر
شهري
علمي
علمي فرهنگي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري جهان
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهر   |   شهري   |   علمي   |  
|  علمي فرهنگي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |