واحدهاي گارد رياست جمهوري عراق در مدارس و مساجد و ساختمان هاي شهري متعدد سنگر گرفته اند به ويژه جاهايي كه مطمئن هستند از حملات هوايي در امان خواهند ماند
سعيد محيو
|
|
دو پيشامد غيرمنتظره و بزرگ از همان آغاز جنگ آمريكا برعليه عراق به صورتي سريع خود را نشان داد كه يكي از آنها مربوط به آمريكا مي شد و ديگري عراق. پيشامد غيرمنتظره آمريكا در تغيير تمام شيوه هاي مرسوم جنگي آمريكا خلاصه مي شد كه تاكنون جهان به خود ديده بود. زيرا تاكنون غالبا آمريكا از هواپيماها و موشك هاي پيشرفته براي انهدام ساختارهاي زيربنايي دشمن استفاده مي كرد (اين اصلي ترين وجه برتري نوين آمريكا بود) و در كنار آن توان مقاومت دشمن را منهدم مي ساخت. اما در اين جنگ «تامي فرانكس» فرمانده نظامي آمريكا استراتژي تازه اي را به كار برد كه به آن نام «استراتژي ضربه و ايجاد هراس» گذاشت. مجله «نيوزويك» مي نويسد اين اصل توسط (هارلان اولمان) يكي از افسران سابق نيروي دريايي اختراع و خود وي كتابي تحت همين نام نوشت. منشاء اين استراتژي پاسخ به يك سوال مشخص بود «چگونه مي توان نبرد توفان صحرا ـ ۱۹۹۱ ـ را تجديد كرد و با كمترين نيروي انساني نه در ظرف شش ماه، بلكه يك روز يا يك هفته و يا حداكثر يك ماه پيروزي را به دست آورد؟» اين مجله مي افزايد در اين استراتژي هدف نبايد ضرورتا تخريب توان نيروهاي دشمن باشد بلكه هدف اين است كه آنها را وادار به تغيير عمل و رفتار كند [يعني تسليم!] و اين امر از طريق اجراي اصل روانشناسي «ضربه زدن و ايجاد هراس» امكان پذير خواهد بود. اصلي كه تمام توان تخريبي آمريكا را در جنگ به طور همزمان به كار مي گيرد.
نكته ديگري كه وجود دارد اين است: تاكتيك هاي (اولمان) كاملا با اهداف واقعي آمريكا در حمله به عراق تطبيق مي كند. از جمله تحريك كردن ارتش عراق به تمرد برضد فرماندهان نظامي و سياسي خود در بغداد. تا به آنجا برسد كه «جنگي نظامي و داخلي» را بين اين ارتش و نيروهاي ويژه گارد رياست جمهوري طرفدار صدام حسين به راه اندازد.
پس از گذشت دو هفته از جنگ آشكار شد كه حملات مبتني بر اصل «ضربه زدن و ايجاد هراس» هدفش انهدام خطوط آب و برق و تلفن و پل ها نيست. بلكه به طور مستقيم سراغ قصرهاي صدام حسين و مراكز تجمع گارد رياست جمهوري مي رود. تلاش هاي آمريكا به طور بارزي صرف اين امر مي شود كه از ورود به جنگ هاي حاشيه اي پرهيز كرده و مستقيما به طرف بغداد يورش آورد جايي كه بايد اصل «ضربه و ايجاد هراس» را در آن پياده كرد.
اما اين استراتژي آمريكا با يك استراتژي تازه و غيرمنتظره از سوي عراق مواجه شد. ابتدا فرماندهان نظامي عراق به آمريكايي ها و انگليسي ها فهماندند كه قصد مقاومت در جايي جز بغداد را ندارند. اين اشاره از طريق فراخواندن نيروهاي گارد رياست جمهوري از كركوك [شمال عراق] و بصره [جنوب] دريافت مي شد. پس آمريكايي ها اطمينان يافتند كه به محض ورود سربازانشان به داخل خاك عراق موفقيت هاي خوبي را به دست خواهند آورد. اما پيشامد غافلگيركننده اين بود كه عراقي ها ناگهان در شهرهايي چون بصره و ناصريه دست به مقاومت هاي خوبي زدند. در اين دو شهر ارتش و ميليشياهاي نظامي به گروه هاي كوچك و مستقل از هم تقسيم شده و جنگي چريكي و پارتيزاني را در كل مناطق جنوبي به راه انداختند. اين تاكتيك ارتش آمريكا را با حملات «فداييان صدام» و پارتيزان هاي عشايري و حزبي مواجه كرد كه واحدهاي نظامي مستقر در مراكز شهرها از آنها پشتيباني مي كردند. دومين پيشامد غيرمنتظره اين بود كه برخلاف تصور رايج هيچ قيام مردمي در مناطق جنوبي عراق اتفاق نيفتاد. بعضي از نيروهاي مخالف عراقي علت اين موضوع را ترس از ضربات ميليشياهاي حزبي و قبايلي و اطلاعاتي عراق مي دانند كه در اين مناطق حضوري بارز داشت و بعضي ديگر آن را به عدم حمايت و همكاري ايران با شيعيان تفسير مي كنند.
|
|
بسيار خب! پس جنگ به كجا ختم شد؟! به بغداد و «ام المعارك»! كه آمريكايي ها آن را كوتاه نمي دانند و طرفداران صدام حسين هم چند ماه براي آن برنامه ريزي كرده اند. نيروهاي آمريكايي «خط قرمز» پيرامون بغداد را شكست و خود را به پايتخت رساند و در همان حال حملات هوايي و موشكي بر ضد نهادها و سازمان هاي دولتي در پايتخت استمرار يافت. يك مقام آمريكايي اعتراف كرد كه جنگ بغداد «جنگي سخت و خونين خواهد بود كه برخلاف تصور بسياري بيش از دو روز و چند روز به طول خواهد انجاميد. » وي در اين باره توضيح مي دهد كه «واحدهاي گارد رياست جمهوري عراق در مدارس و مساجد و ساختمان هاي شهري متعدد سنگر گرفته اند، به ويژه جاهايي كه مطمئن هستند از حملات هوايي در امان خواهد ماند. اين نيرو همچنان موشك هاي زمين به هواي متحرك و توپ هاي ضدهوايي در اختيار دارد. » از آن گذشته پرسشي را كه نيروهاي ائتلاف در ميان مي گذارند اين است كه آيا گارد رياست جمهوري عراق از سلاح هاي شيميايي استفاده خواهد كرد؟
شبكه هاي تلويزيوني آمريكا، اعم از «سي ان ان» و «ان بي سي» و «سي بي اس» گزارش واحدي را منتشر ساختند كه طبق مفاد آن، فرماندهي عراق خط قرمزي را پيرامون بغداد ترسيم كرده و به نيروهاي گارد رياست جمهوري فرمان داده است به محض آنكه دشمن از اين خط عبور كرد از سلاح هاي شيميايي استفاده كنند. يك مقام مسئول در پنتاگون نيز گفت: «به محض عبور نيروهاي آمريكايي از اين خط كه بين كربلا و كويت ترسيم شده است، نيروهاي گارد رياست جمهوري عراق دست به حمله شيميايي خواهند زد.» تاكنون هيچ مقام آمريكايي توضيح نداده كه در صورت وقوع چنين حمله اي، نيروهاي مهاجم چه عكس العملي خواهند داشت اما در گذشته دولت آمريكا به دولت عراق هشدار داده بود كه در صورت وقوع چنين حادثه اي «عواقبي وخيم» در انتظارش خواهد بود و آمريكا نيز از سلاح هاي كشتارجمعي استفاده خواهد كرد. لازم به يادآوري است كه اسناد منتشره مربوط به امنيت استراتژيك آمريكا [در سپتامبر گذشته] استفاده تاكتيكي از سلاح هاي اتمي را نيز به دو عنصر مهم توان نظامي خود يعني هواپيماهاي پيشرفته و موشك هاي كروز افزود.
تحليلگران نظامي آمريكا مي گويند اگر جنگ با نيروهاي گارد رياست جمهوري در بغداد طي چند روز به پايان رسديا بخشي از آنها بدون درگيري تسليم شوند اين نشانه آن خواهد بود كه جنگ بغداد كما اينكه تصور مي شد دشوار نخواهد بود اما اگر در مقابل، نيروهاي مذكور كه حافظ شهر بغداد بوده و تعدادشان به ده هزار سرباز مي رسد بتوانند خسارت هاي مهمي را بر نيروهاي مهاجم آمريكايي وارد آورند، روند جنگ به طور كلي تغيير خواهد كرد. يعني اگر اين نبرد بيش از يك هفته به طول انجامد فرماندهان نظامي آمريكا را اقناع خواهند كرد كه استراتژي خود را تغيير داده و در انتظار رسيدن كمك هاي لشكر چهارم باشند كه از تركيه به طرف كويت در حركت است و اعزام اين نيرو خود دو هفته يا بيشتر را شامل خواهد شد.
تصويري كه كالين پاول [كه خود يك ژنرال سابق است] از نبرد بغداد ارائه مي دهد به اين شرح است «وقتي نيروي زميني نيروهاي مستقر در شهر را سر جاي خود نشاند، از نيروي هوايي بر ضد آنها استفاده خواهد شد و پس از آن نوبت به نيروي زميني مي رسد تا برعليه آنها گسيل شود. » اين تاكتيك در جنگ دوم خليج فارس (۱۹۹۱) استفاده شد و به اهداف خود نيز رسيد. اما اين بار ميدان جنگ كاملا متفاوت است. در سال ۱۹۹۱ نيروهاي گارد رياست جمهوري عراق در صحرايي روباز به سر مي بردند. اما اكنون درگيري ها در محيطي كاملا متفاوت اتفاق خواهد افتاد و مي طلبد تا از سلاحي استفاده شود كه هنوز استفاده نشده است.
مسئله ديگري را كه نمي توان كم اهميت تر تلقي كرد اين است كه عراقي ها از جنگ ۱۹۹۱ و حتي جنگ هوايي در كوزوو ـ ۱۹۹۹ ـ درس هاي بسياري آموخته اند. از اين رو تانك ها و تجهيزات خود را در اماكن دور از دسترس نظير زير درختان يا مزارع وادي فرات مخفي كرده اند به جاي آنكه آنها را در مجموعه هاي به هم پيوسته اي نگهدارند كه از هوا بتواند هدفي آسان و قابل وصول به خصوص براي هواپيماهاي «بي ۵۲» آمريكايي باشد. لشكر مستقر در شهر بغداد حدود ۲۵۰ تانك و ۳۰۰ نفربر زرهي و ۶۰ توپ و موشك اندازهاي نوع «ام ۱۰۹» و موشك هاي زمين به هواي «اس. آي ۱۴» و «اس. آي ۱۶» در اختيار دارد و اين موشك ها كه روسي هستند معادل همان موشك هاي استينگر آمريكايي كاربرد دارند. اين لشكر در طول جنگ عراق و ايران به خوبي آموزش ديده است و از جمله لشكرهايي محسوب مي شود كه ضربات سنگيني را بر نيروهاي ايراني وارد كرد.
سال ،۱۹۹۰ اين لشكر، يكي از چهار لشكر گارد رياست جمهوري بود كه كويت را اشغال كرد و با ورود خود به عماره از سمت غرب مانور مهمي را ترتيب داد و مدافعان كويتي را كاملا غافلگير ساخت. اما اكنون در مورد «ام المعارك» در بغداد چه مي توان گفت؟! مايكل گوردن در اين باره چند فرضيه را مطرح مي كند: ۱ ـ ترديدي وجود ندارد كه نيروهاي مسلح آمريكا توان و تسليحات لازم را براي تصرف بغداد و سرنگون كردن حكومت صدام حسين دارند. اما سوال مهم اين است كه اين مسئله چه مدت طول خواهد كشيد و خسارت هاي انساني طرفين چه ميزان خواهد بود؟ ۲ ـ فرماندهي نظامي آمريكا بيشتر نگران آن است كه احتمال مي رود عراقي ها از سلاح هاي شيميايي استفاده كنند.
در مقابل اين فرضيات، مقامات عراقي هر روز بر صفحه تلويزيون ها ظاهر شده و دو نكته را مطرح مي كنند: يكي اينكه عراقي ها موفق شده اند هلي كوپترهاي آپاچي را كه در ارتفاع پايين پرواز مي كنند از صحنه خارج سازند. چون در برابر شهروندان مسلح به سلاح هاي سبك آسيب پذير خواهند بود. آمريكايي ها تاكنون اعتراف كرده اند كه ۳۰ هلي كوپتر تاكنون مورد اصابت قرار گرفته و دو فروند آنها سرنگون شده اند. دوم اينكه عراقي ها با به راه انداختن يك جنگ چريكي به استراتژي آمريكا پاسخ خواهند داد كه مبتني بر تفوق تكنولوژيك نظامي است. در ناصريه و بصره اين طرح پياده شد و اين بار ممكن است به صورتي گسترده تر نيروهاي مهاجم را اعم از پياده و يا نيروهاي لجستيك مورد هدف قرار دهد. از نظر نظامي، براي يك سرباز رزمنده ۴ نيروي لجستيك كه در خطوط پشتي عمل مي كنند لازم است. به اين ترتيب از تعداد ۲۴۰ هزار نيروي آمريكايي تنها ۶۰ هزار نفر آنها سربازاني رزمنده خواهند بود. عراقي ها مي گويند آمريكايي ها را با نيروهاي مدافع خود در بغداد غافلگير خواهند كرد. تعداد اين نيروها فراتر از ۱۵۰ هزار نفر برآورد مي شود. چون تنها شامل نيروهاي گارد رياست جمهوري نمي شود و در كنار آنها ده هزار نيروي بعثي و ۳۰ هزار نفر پارتيزان هاي عشايري و ده ها هزار نفر نيروهاي امنيتي را هم بايد به حساب آورد.
شايد اين ارقام مبالغه آميز باشد. اما حداقل در هر دو طرف نيروي متعادلي وجود دارد و تقريبا مي توان از نظر تعداد آنها را برابر دانست. اما اين مسئله مي تواند براي ژنرال فرانكس مسئله اي ناگوار باشد. چون او خوب مي داند كه براي حمله به يك شهر بايد نيروهاي مهاجم نه برابر نيروهاي مدافع آن شهر باشند تا پيروزي قطعي باشد. اگر موشك ها و نيروي هوايي آمريكا نتواند اين شكاف را پر كند «ام المعارك» در بغداد ممكن است روند جنگ را تغيير دهد.
الوسط