ترجمه: حميدرضا فتاحي
«ملت عراق، با برخورداري از ميراثي تاريخي و پرافتخار و منابعي عظيم و مردمي تحصيل كرده و توانمند، قادر است مردمسالاري و زندگي آزاد را براي خود به وجود آورد. »
اين بخش از سخنراني جورج بوش در ۲۶ فوريه بود. هر چند كه ديدگاه هاي وي درباره يك دگرگوني فراگير و تمام عيار از اعتبار و پشتيباني چنداني برخوردار نيست. شوراي روابط خارجي آمريكا، مستقر در نيويورك، معتقد است: بازسازي عراق كاري دشوار، گيج كننده و خطرناك خواهد بود.ژوزف ويلسون، ديپلمات آمريكايي كه زماني در بغداد خدمت مي كند، مي گويد: بازسازي عراق امري بسيار پرزحمت خواهد بود.
با نگاهي به وضعيت پاناما، هائيتي و افغانستان مي توان نشانه هاي نااميدكننده اي از آنچه آمريكا درصدد انجام آن در عراق است مشاهده كرد. اما واقعيت اين است كه عراق كشوري است كه در منطقه اي به مراتب پيچيده تر و بي ثبات قرار دارد. تاريخ اين كشور چندان دلگرم كننده نيست. عراق كشوري است كه توسط بريتانيايي ها تأسيس شد. در آن زمان بريتانيا ۲۰ هزار تن از سربازان خود را در راه اشغال سه استان فراموش شده امپراتوري عثماني، كه از نظر منابع نفتي غني به حساب مي آمدند، قرباني كرد. وابستگان مستعمراتي بريتانيا تصور مي كردند، كه با ناديده گرفتن سران قبايل و دور زدن بزرگان طبقه پرنفوذ شهرنشين سنتي قادر خواهند بود، حكومت دلخواه خود را بر اين كشور تحميل كنند. شورش قبايل در ،۱۹۲۰ كه تنها به مدد گاز خردل فرونشانده شد، نشان داد كه حقيقت به گونه ديگري است. نظام سلطنتي دست نشانده بريتانيايي ها طبقه قديمي اين كشور را به قدرت رساند، اين نظام تا سال ۱۹۵۸ بر اريكه قدرت باقي ماند اما پس از سه كودتاي متوالي، اين صدام حسين بود كه توانست با معجوني از پول حاصل از نفت، نيرنگ و بي رحمي، پايه هاي قدرت خود را تثبيت كند.
تا پايان دهه ۶۰ ميلادي، صدام توانست، كشور قدرتمندي به وجود آورد كه شهروندان آن در مقابل اطاعت و تسليم بي قيد و شرط از خدمات دولتي سخاوتمندانه اي بهره مند بودند. ايدئولوژي مورد حمايت صدام بعثيسم بود. اين ديدگاه مبتني بر نگرشي سوسياليستي و سكولاريستي بود كه آن را نوزايي اعراب (Arab Renaissance) مي خواندند و اقتباسي از فاشيسم اروپايي بود. ايدئولوژي بعث مدعي بود كه قادر است به هويت چندگانه عراق، قالبي يكپارچه و ملي گرايانه دهد. البته در قاموس صدام حسين اين به معناي بهره برداري از تفاوت هاي قومي و قبيله اي بود در غير اين صورت راهي كه صدام در پيش مي گرفت سركوب وحشيانه هر گونه مقاومت از سوي اقليت هاي جامعه عراق بود.
با پاكسازي قومي در مركز كشور، راه براي حاكميت حلقه اي از وفاداران كه اغلب سني و عرب بودند باز شد. در آن زمان تملق هاي بي وقفه طبقه حاكم از صدام از او قهرماني ساخت كه طي دو دهه، كشورش را به نابودي و جنگ كشاند. عراق امروز، كشوري زخم خورده و چند پاره است. اين كشور همواره همچون پاندولي در ميان جنگل هاي مخرب صدام حسين و تحريم هاي ناشي از اين جنگ ها در حركت بوده است و آنچه باقي مانده زيرساخت هاي تخريب شده و شكاف اجتماعي عميق است كه از طرفي اكثريت طبقه تحصيل كرده اين كشور به خارج گريخته اند.
سكولاريسم حاكم بر اين كشور به دليل ورشكستگي بعثيسم (Baathism)، از اصول خود عقب نشيني كرده است. كه البته اين شكست چيزي نيست جز عكس العمل جامعه در مقابل دخالت هاي رژيم در امور مذهبي. اهداف حكومت صدام از اين گونه دخالت ها، همواره تداوم بخشيدن به مشروعيت رژيم خود بوده است. در حال حاضر متوسط درآمدها در اين كشور به يك دهم رقم سال ۱۹۸۰ تنزل يافته است. بيشتر خانواده ها براي بقا يا به طور مستقيم به كمك هاي غذايي دولت وابسته اند و يا به شكل غيرمستقيم به حقوقي كه دولت به آن ها مي پردازد.
يك چهارم كودكان عراقي از سوءتغذيه رنج مي برند. عراق كنوني، سرزميني است بدون نهادهاي مدني اما مملو از سلاح هاي گرم و ارزان قيمت. در اين كشور علائق مذهبي، قومي و قبيله اي بر ساير شئونات جامعه تفوق دارد. نقشه اين كشور گوياي اين واقعيت است كه اكثريت جمعيت اين كشور، يعني شيعيان در جنوب سركوب شده اند و اقليت بيمناك سني نيز در غرب عراق تجمع كرده اند در حالي كه كردها از خودمختاري بي ثبات و خطرناكي در شمال اين كشور برخوردارند و تعداد كمي مسيحي، تركمن، آشوري و عشاير در همه جاي كشور پراكنده اند. رژيم حاكم كنوني، ابزارهاي حكومتي خود را كاملا از دست داده است. به جز نيروهاي مسلح رسمي، چندين لايه سركوبگر پيرامون حكومت صدام وجود دارد. اين حلقه هاي پيراموني، از ۳۰ هزار تن از اعضاي قبيله بزرگ صدام يعني آل بونصير و ۳۰ هزار تن از ساير قبايل وفادار و متحد او تشكيل شده اند. نزديك به ۸۰ تا ۲۰۰ هزار پليس سري اعضاي ۸ آژانس امنيتي هم پوشاننده را تشكيل مي دهند.و نزديك به يك ميليون نفر از ماموران، مزدوران، خبرچين هاي دون پايه و سودجويان كم مايه به حلقه پيراموني صدام مرتبطند. هر چند كه اين وضعيت نشانگر محدوديت هاي رژيم صدام در برخورداري از حمايت جمعيت ۲۵ ميليون نفري مردم عراق است. اكثر بعثي ها تنها به دلايلي مانند حمايت از خانواده ها و يا بهره مند شدن از مزاياي جنبي مانند، ۱۰ درصد ارفاق در نمره امتحانات فرزندانشان به عضويت حزب بعث در آمده اند.بسياري از قبايل وفادار تنها به اين دليل وفادار هستند كه صدام حسين به رهبرانشان سلاح و تويوتوهاي لندكروز داده است. خلدون نقيب، جامعه شناس كويتي، مي گويد: «هرگز نبايد به وفاداري مردمان قبايل اعتماد كرد، تنها كار ممكن استخدام كردن آن ها است. »
احساس و خرد
واكنش عراقي ها در قبال تهاجم نظامي چه خواهد بود؟ معاون وزارت دفاع آمريكا، پل ولفوويتز معتقد است، عراقي ها به آمريكايي ها به عنوان نيروهاي آزاديبخش خوشامد خواهند گفت و فرضيه نامعلومي مي گويد: پيروزي برق آسا و مجروحان كمي در انتظار آمريكايي هاست. اما يك حقيقت ترديدناپذير اين است كه تعداد زيادي از مردم عراق توسط رژيم صدام، كشته خواهند شد. بدون ترديد ۴ ميليون كرد عراقي از سقوط رژيم صدام شاد خواهند شد و احتمالا قبايل سنتي دره فرات كه از قديم الايام دشمنان سنتي قبايل دره دجله (قبايل طرفدار صدام) بوده اند، نيز از سرنگوني صدام حمايت خواهند كرد. از آنجا كه بيشترين آسيب ديدگان از رژيم صدام، شيعيان بوده اند، غريو شادي بيشتري از پايگاه فلاكت بار آن ها در انتهاي شرقي بغداد به گوش خواهد رسيد.
آن ها كه عراق را بهتر از ولفوويتز مي شناسند، معتقدند مردم عراق به دليل ترس از عواقب هر گونه دخالت، خود را كنار خواهند كشيد (اول به دليل ترس از هر گونه واكنش انتقام جويانه رژيم بعث در برابر خائنين و نهايتا ترس از اقدام شديد افراد وابسته به دار و دسته رژيم حاكم) اقليت ۳ درصدي مسيحيان اين كشور نگران جايگزين شدن حكومت اسلام گرايان به جاي حكومت سكولاريست بعثي است. طبقه بازرگان بغداد و موصل نيز از تخريب و ويرانگري (Vandalism) و از دست دادن نفوذ خود نگرانند و خلاصه كلام اين كه اكثر عراقي ها هر گونه قضاوت درباره آزادسازي كشورشان را به دريافت كمك هاي مادي و واقعي از قبيل غذا، آزادي و امنيت موكول كرده اند.اگر چنين كمك هايي بلافاصله وارد شوند، مطمئنا اكثر عراقي ها خوشحال خواهند شد.
آنچه عراقي ها را در طول ۲ دهه جنگ و شرايط شبه جنگي، بيش از هر چيز رنج داده است كمبود برنامه ريزي و اميد به آينده است. در حال حاضر قيمت مستغلات در عراق رو به افزايش است و علت آن هم افزايش اميد به پايان يافتن اين محاصره طولاني است. البته هنوز بسياري از مردم عراق ناخشنودي عميقي از حضور آمريكايي ها ابراز داشته اند و بمب هاي آمريكايي هزاران تن از سربازان و صدها نفر از غيرنظاميان عراقي را در جنگ اخير خليج فارس از بين برده اند. مردم عراق بيش از آن كه صدام را مقصر بدانند آمريكا را به خاطر تحريم هايي كه اميد و غرور گذشته شان را از آن ها ربوده است مقصر مي دانند، پس آمريكا چگونه خواهد توانست صلح و زندگي را به عراق شكست خورده باز گرداند؟
غير از تبعات مخرب انساني اين بحران كه بدون شك گريبان نيروهاي اشغالگر را خواهد فشرد، مهم ترين مسئله، متقاعد كردن عراقي ها درباره حسن نيت نيروهاي ائتلافي است.آمريكا، تاكنون نقشه هاي پس از جنگ خود را به پايان نرسانده و يا اين كه آن ها را افشا نكرده است، اما جورج بوش قول داده است كه ملت جديد عراق، سرمشقي شگفت انگيز و تاثيرگذار از يك ملت آزاد براي تمام منطقه خواهد بود.ديگر مقامات رسمي اصرار مي ورزند كه آمريكا براي تداوم حضور در عراق تعهدي دارد هر چند اين حضور نظامي چندان طولاني نخواهد بود اما آن ها بايد تا زماني كه اطمينان كامل از تثبيت اوضاع و آغاز بازسازي اقتصادي و سياسي حاصل شود، در آنجا باقي بمانند. حرف و حديث هاي زيادي درباره حضور و نقش مركزي سازمان ملل در بازسازي عراق وجود دارد. اما برنامه ريزان پنتاگون گفته اند: يك ژنرال آمريكايي به عنوان حاكم عراق گمارده خواهد شد و احتمالا دوران ماموريت وي نيز تا ۲ سال طول خواهد كشيد (برخي ديگر از منابع نظامي از يك دوره پنج ساله و حضور حداقل يكصد هزار سرباز سخن مي رانند).
حتي اين احتمال نيز وجود دارد كه يك مامور غيرنظامي آمريكايي به عنوان حاكم عراق گمارده شود. اگر چنين اتفاقي رخ دهد، از عراقي ها صرفا به عنوان مشاورين آمريكايي ها در مجالس محلي و كميته هاي تخصصي هم چون تهيه پيش نويس قانون اساسي استفاده خواهد شد. اما مردان نظامي آمريكا مجبور خواهند بود از ساختار اداري كنوني رژيم عراق نيز استفاده كنند. هر چند بسياري از اين كارمندان، عضو حزب بعث بوده اند اما اكثر آن ها در پست هاي سطح پايين خود ابقا خواهند شد.بر همين اساس، پست هايي كه مستقيما به حاكميت مربوطند و وزارت خانه هايي كه خدمات بهداشتي و آموزشي ارائه مي دهند، در اختيار نيروهاي ائتلافي خواهد بود.
اين نقشه هاي آشكار موجب خشمگين شدن اپوزيسيون عراقي مستقر در خارج شده است. اين گروه ها مدعي هستند كه آمريكايي ها آن ها را متقاعد كرده بودند كه در پياده كردن مردمسالاري در كشورشان نقش مهمي به آن ها واگذار خواهد شد و همان گونه كه نازي ها پس از جنگ جهاني دوم از صحنه سياسي آلمان پاكسازي شدند نيروهاي معارض نيز بعثي ها را از عراق پاكسازي خواهند كرد. به نظر مي رسد ديدگاه آمريكاييان برخلاف نظر معارضين عراقي است. با توجه به اختلاف نظر در ميان معارضين و حمايت ضعيف، جامعه درون عراقي آن ها از بخت چنداني براي حكومت بر عراق برخوردار نيستند. در اواخر فوريه امسال معارضين عراقي در نشستي، ۱۴ كميته را ـ ظاهرا وزارتخانه هاي آينده ـ براي به عهده گرفتن برخي از سمت هاي دولت موقت آينده تعيين كردند. از طرفي آمريكايي ها نيز به آن ها تضمين داده اند كه يك دقيقه بيش از آنچه ضرورت است در عراق باقي نخواهند ماند. اين تضمين ها تا حدي معارضين عراقي را آسوده خاطر كرده است. اما با اين حال، هنوز نقش معارضين در آينده عراق چندان روشن نيست. شرايط كنوني حاكي از اين است كه آمريكايي ها درصددند، در هر كجا كه ممكن است حسن نيت لازم را به وجود آورند. آن ها همچنين ارتباط حسنه اي را با معارضين مقيم خارج از عراق و شيوخ قبايل، رهبران مذهبي و هسته صلاحيت دار فن سالاران (تكنوكرات ها) برقرار كرده اند. اما چالش هاي اساسي و فوري پيش روي ايالات متحده و متحدانشان مواردي همچون خلع يد و تعقيب قضايي صدها نفر از اعضاي حزب بعث عراق است كه جنايت بسياري مرتكب شده اند.
ترخيص چهارصد هزار نفر از افراد ارتش و ۸۰ هزار نيروي پليس و به موازات آن بي اثر كردن سازمان هاي جاسوسي رژيم عراق است. ضمن آنكه بايد از هر گونه شورش خودجوش مخالفين بر عليه رژيم سابق جلوگيري كنند، پاكسازي نظام حقوقي و قوانين و ملحقات آن و بازسازي نظام قضايي فاسد اين حكومت و بروز واكنش سريع در برابر هر گونه ادعاي تاريخي و مناقشه برانگيز كردها درباره شهر كركوك و محدود كردن نفوذ شبه نظاميان شيعه مستقر در ايران كه پس از ۲۳ سال انتظار درصدد ايجاد يك انقلاب اسلامي در اين كشور هستند نيز از زمره ديگر اقدامات مورد نظر نيروهاي مهاجم است.
در جست وجوي منابع مالي
تمام اقدامات فوق نيازمند پول است. آيا پول كافي براي اجراي اين طرح ها، تامين خواهد شد؟ آمريكا به تازگي سازماني را براي مشاركت دادن ايده ها و طرح هاي بازسازي عراق تاسيس كرده است، NGOها از اين كه در مورد بازسازي عراق مورد مشاوره قرار نگرفته اند شكايت مي كنند و طرح هاي سازمان ملل براي عراق به علت مضيقه مالي همچنان معوق مانده اند. در مقايسه با نيروهاي غيرنظامي بين المللي مي توان ادعا كرد، سربازان آمريكايي تقريبا از هر گونه توانايي لازم براي تامين اقدامات امنيتي برخوردار هستند. پايين بودن سطح حمايت جهاني از آمريكا بدين معنا است كه كمك هاي مالي چنداني در راه نيست. دولت هاي دوست آمريكا، در جنگ اخير خليج فارس (۱۹۹۱) ۵۴ ميليارد دلار كمك در اختيار اين كشور قرار دادند. اما اگر اين بار آمريكا بتواند بخش كوچكي از آن مبلغ را دريافت كند، موفقيت بزرگي كسب كرده است.
چه ميزان پول مورد نياز است
دفتر بودجه كنگره ايالات متحده آمريكا هزينه سربازان حافظ صلح در عراق را رقمي در حدود ۲۵۰ هزار دلار براي هر نفر تخمين زده است. با احتساب اين رقم هزينه نگهداري يكصد هزار سرباز خارجي در منطقه رقمي در حدود ۲۵ ميليارد دلار خواهد بود كه اين رقم معادل توليد ناخالص داخلي عراق (GDP) است.
كمك هاي انساني فوري مورد نياز ـ با تخمين حداقل هزينه هاي مورد نياز براي تامين غذا ـ ۵۰۰ دلار براي هر نفر است كه جمعا به ۵/۲ ميليارد دلار بالغ مي شود اما كل هزينه هاي مربوط به بازسازي نهادها، از مدارس گرفته تا بيمارستان ها و دانشگاه ها و موزه ها و افزايش قيمت ها و تورم رقمي در حدود يكصد ميليارد دلار خواهد شد.به راستي عراق نفت دارد. بله، حقيقت دارد و اين ذخاير بسيار عظيم است. اما مشكل اين است كه اين ماده گرانبها در زيرزمين قرار دارد و زيرساخت هاي مورد نياز براي خارج كردن آن از زيرزمين ـ حتي اگر صدام حسين در طول جنگ اخير چندان صدمه اي به آنها وارد نكرده باشد ـ شديدا تخريب شده اند. ميزان كنوني صادرات نفت عراق، ۵/۲ ميليون بشكه در روز (d/b)، رقمي معادل ۱۵ ميليارد دلار درآمد را عايد اين كشور مي كند. افزايش يك ميليون بشكه توليد روزانه به رقم فعلي، نيازمند حداقل ۶ ميليارد دلار سرمايه گذاري است.
براي رسيدن به سقف توليد ۶ ميليون بشكه در روز ـ كه البته هدف جاه طلبانه اي است ـ به ۲۰ ميليارد دلار سرمايه گذاري و ۱۰ سال ديگر زمان نياز است.در اين صورت، احتمالا عراق قادر خواهد بود بدهي خود را كه رقمي در حدود ۶۰ الي ۱۴۰ ميليارد دلار تخمين زده مي شود نيز بپردازد. اما با توجه به حجم بالاي مدعيان درآمدهاي نفتي، رقم باقي مانده براي سرمايه گذاري مجدد در توليد، بسيار اندك خواهد بود.از آن جا كه عراق داراي دومين ذخاير نفتي جهان پس از عربستان سعودي است، بسياري از شركت هاي خارجي تمايل زيادي براي سرمايه گذاري در اين كشور دارند به شرط آنكه وضعيت سياسي اين كشور تثبيت شده و شرايط جذابي براي سرمايه گذاري ارائه شود. علاوه بر اين كسب درآمد حاصل از اين سرمايه گذاري ها نيازمند زماني طولاني است. اين بدان معناست كه سختي ها به درازا خواهد كشيد در حالي كه آرزوي مردم عراق از فاصله بسيار دورتر از دنياي واقعي همچنان پابرجا باقي خواهند ماند.
منبع ديگر كشور عراق، مردم اين كشور است. در سال هاي دهه ۶۰ ميلادي سطح بالاي تحصيلات، بهداشت و احترام به حقوق زنان، از اين كشور الگويي تمام عيار براي پيشرفت به وجود آورد. اما سه چهام از جمعيت عراق در سال هاي پس از ۱۹۸۰ متولد شده اند و در سال هاي افول و كاهش هزينه هاي رفاهي بزرگ شدند در واقع بي سوادي در ده سال اخير به شدت افزايش يافته است. صاحبان تخصص بالا از كشور گريخته اند و استانداردهاي مدارس تنزل يافته است. طبقه متوسط مرفه اين كشور در اثر سال ها تحريم نابود شده است و فساد اداري ناشي از فاميل گرايي و سطح نازل دستمزدها و حقوق كارمندان كه اكنون به طور متوسط ماهانه ۱۰ دلار براي هر پليس يا معلم مدرسه است، افزايش يافته است.بخت ديگر عراق اين است كه اين كشور داراي ذخيره باارزش از مهاجريني است كه اين كشور را ترك كرده اند اما، تعداد كمي از آنها جرات بازگشت به كشورشان را دارند، مگر آنكه اوضاع تثبيت شود و آرامش به كشور بازگردد.
آنها كه به كشور باز خواهند گشت با وضعيتي به مراتب وخيم تر از گذشته مواجه خواهند شد. جنگ و فقر و قصور و عدم رسيدگي به شهر باستاني و زيباي بصره، آن را به زاغه اي نكبت بار تبديل كرده است، از كافه هاي كنار رودخانه بغداد كه روزگاري پر از همهمه و غوغا بود، جز مخروبه اي، باقي نمانده است. تبعيدي ها اميدوارند كه املاك و زمين هاي متروكه خود را مجددا به دست آورده و آن را بازسازي كنند.
اگر يكصد هزار كردي كه براساس برنامه عربيزاسيون (Arabization) صدام، از اطراف كركوك رانده شده اند قصد برگشت داشته باشند، احتمالا با برخورد خصمانه اشغالگران مواجه خواهند شد.برخي از عراقي هاي جاه طلب كه مدت طولاني در كشور خود تحت فشار بوده اند احتمالا در اين فرصت پيش آمده كشور را ترك خواهند كرد. از طرفي همان گونه كه تجربه افغانستان نشان داد، بسياري از ۴ ميليون عراقي مقيم خارج كه از تحصيلات و ثروت بالايي برخوردارند، خواستار بازگشت فوري به وطن و مشاركت در بازسازي آن خواهند بود.
دموكراسي يا عوام فريبي
سوال ديگر اين است كه آيا عراق از ظرفيت لازم براي ايجاد يك مردم سالاري برخوردار است؟ نقيب كه يك جامعه شناس كويتي است، ديدگاه هاي قابل تاملي دارد.او مي گويد: براي شكوفايي دموكراسي شرايط اوليه اي مورد نياز است. ابتدا بايد يك اجماع نظر در ميان نخبگان و درباره قواعد بازي وجود داشته باشد و عامه جامعه نيز بايد نتايج آن را بپذيرد. بايد ديدگاه و فهم مشتركي از عدالت و احترام به حكومت قانون وجود داشته باشد.اما چنين شرايطي، در حال حاضر در عراق وجود ندارد. يك تبعيدي خسته عراقي مي گويد، هر عراقي بالقوه يك صدام حسين است. همه آنها فكر مي كنند كه نماينده كل ملت عراق هستند.واقعيت اين است كه عراق در هر صورت يك كشور مردم سالار باقي خواهد ماند.
تقسيم بندي اين كشورتنها براساس قبايل و يا اديان در ميان كردها، شيعيان، و يا سني ها نيست، بلكه طبقات اجتماعي و ايل و تبار فاميلي نيز در تقسيم بندي اين كشور تأثيرگذارند. در عراق حدودا ۳۵ مجموعه قبيله بزرگ وجود دارد كه برخي از آنها براساس تفاوت هاي قومي و عقيدتي شكل گرفته اند. گروه هاي معارض عراقي را در نظر بگيريد، اكثر احزاب معارض مدعي برخورداري از اصالت قومي هستند. اما تنها برخي از گروه هاي موثر اين اپوزيسيون ريشه هاي قبيله اي دارند.مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق يك گروه شيعه مستقر در ايران، بزرگ ترين حزب موجود در عراق است كه از بهترين سازماندهي برخوردار بوده و در شرق عراق طرفداران زيادي دارد. اما در ميان شيعيان ديگر مناطق طرفداران چنداني ندارد. بسياري از مردم از اينكه اين گروه به نمايندگي از آنان سخن مي گويد ابراز ناخشنودي كرده اند.
كردستان نيز، همچنان بين سران دو قبيله كه قيافه هاي سياستمداران مدرن را به خود گرفته اند تقسيم شده است. عراقي ها با تمسخر از كردستان عراق با عناوين طالبانستان و بارزانستان نام مي برند. در سال ۱۹۹۶ اين دو گروه درگير جنگي داخلي شدند كه در آن صدام حسين ـ دشمن هر دو طرف ـ جانب يكي از طرف هاي درگير را گرفت.من حيث المجموع كردستان كنوني به شكل ملموس از گذشته آزادتر است و مملو از رسانه هاي آزاد و احزاب سياسي است. دوري جستن از قوانين ساخته انسان راه خود را در ميان يكي از سكولارترين جوامع عرب گشوده است از ميزان نفوذ و قدرت اسلامگرايان به ويژه در ميان اهل تسنن اطلاع كاملي وجود ندارد، هر چند راي بيست درصدي كه معمولا احزاب اسلامگراي طيف معتدل تا اصولگراي اسلامي در انتخابات به دست مي آورند، مي تواند سرنخ خوبي باشد.
با پايان رسيدن عمليات بر عليه عراق اتمام پاكسازي، خطابه هايي كه بر عليه حضور خارجيان سر داده خواهد شد، به مراتب، نفوذ بيشتري نسبت به پروپاگانداي راديو ساوا (Sawa) خواهد داشت.راديو ساوا يك ايستگاه راديويي آمريكايي است كه برنامه هاي شاد و سرگرم كننده اي را براي نسل جوان عرب پخش مي كند.
در هر حال شكنندگي سياسي حكومت عراق داراي مزيتي نيز هست. تمام حكومت هاي عرب همانند صدام حسين، از شبكه مستحكمي مبتني بر يك ايل يا قبيله و يا طبقه تشكيل شده اند، اما شمشير شكسته و خانه خراب صدام امكان پيروزي قريب الوقوع را از تمام گروه ها به طور مجزا سلب كرده است.اين وضعيت موجب شده است كه فرمول سياسي جديدي براي عراق به وجود آيد كه نهايتا منجر به شكست قالب كنوني و ناموفق نظام سياسي اعراب خواهد شد.ويژگي مثبت ديگر نيز اين است كه ترس از عراق كنوني كه در ميان استان هاي كردنشين و اعراب سني و شيعه تقسيم شده است افزايش مي يابد.
با توجه به درصد بالاي شهرنشيني در عراق و ضايعات اخير جنگ، اين احتمال وجود دارد كه مردم اين كشور، نسبت به گذشته تمايل بيشتري به تنوع قومي و پذيرش اقوام ديگر داشته باشند.براي مثال اكثريت شيعه عراق با اينكه ۵۵ درصد از جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند و علي رغم ناديده گرفته شدن حقوقشان در تاريخ اين كشور تمايلات جدايي خواهانه چنداني ندارد. عراقي ها با اشاره به شورش ۱۹۹۱ شيعيان عراق مي گويند؛ اهل تسنن نيز به اين شورش ملحق شدند به قتل عام مقامات تشيع پرداختند. هر چند شيعيان از سازمان مذهبي برتري برخوردارند اما با اين حال از وجود چهره شاخصي چون آيت الله ]امام[خميني(ره) كه بتواند آنها را متحد كند بي بهره اند.
منبع: اكونوميست