پنج شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۱۸- April, 10, 2003
وقتي جنگ به پايان مي رسد
يك چهارم كودكان عراقي از سوءتغذيه رنج مي برند عراق كنوني سرزميني است
بدون نهادهاي مدني اما مملو از سلاح هاي گرم و ارزان قيمت
ترجمه: حميدرضا فتاحي
006395.jpg

«ملت عراق، با برخورداري از ميراثي تاريخي و پرافتخار و منابعي عظيم و مردمي تحصيل كرده و توانمند، قادر است مردمسالاري و زندگي آزاد را براي خود به وجود آورد. »
اين بخش از سخنراني جورج بوش در ۲۶ فوريه بود. هر چند كه ديدگاه هاي وي درباره يك دگرگوني فراگير و تمام عيار از اعتبار و پشتيباني چنداني برخوردار نيست. شوراي روابط خارجي آمريكا، مستقر در نيويورك، معتقد است: بازسازي عراق كاري دشوار، گيج كننده و خطرناك خواهد بود.ژوزف ويلسون، ديپلمات آمريكايي كه زماني در بغداد خدمت مي كند، مي گويد: بازسازي عراق امري بسيار پرزحمت خواهد بود.
با نگاهي به وضعيت پاناما، هائيتي و افغانستان مي توان نشانه هاي نااميدكننده اي از آنچه آمريكا درصدد انجام آن در عراق است مشاهده كرد. اما واقعيت اين است كه عراق كشوري است كه در منطقه اي به مراتب پيچيده تر و بي ثبات قرار دارد. تاريخ اين كشور چندان دلگرم كننده نيست. عراق كشوري است كه توسط بريتانيايي ها تأسيس شد. در آن زمان بريتانيا ۲۰ هزار تن از سربازان خود را در راه اشغال سه استان فراموش شده امپراتوري عثماني، كه از نظر منابع نفتي غني به حساب مي آمدند، قرباني كرد. وابستگان مستعمراتي بريتانيا تصور مي كردند، كه با ناديده گرفتن سران قبايل و دور زدن بزرگان طبقه پرنفوذ شهرنشين سنتي قادر خواهند بود، حكومت دلخواه خود را بر اين كشور تحميل كنند. شورش قبايل در ،۱۹۲۰ كه تنها به مدد گاز خردل فرونشانده شد، نشان داد كه حقيقت به گونه ديگري است. نظام سلطنتي دست نشانده بريتانيايي ها طبقه قديمي اين كشور را به قدرت رساند، اين نظام تا سال ۱۹۵۸ بر اريكه قدرت باقي ماند اما پس از سه كودتاي متوالي، اين صدام حسين بود كه توانست با معجوني از پول حاصل از نفت، نيرنگ و بي رحمي، پايه هاي قدرت خود را تثبيت كند.
تا پايان دهه ۶۰ ميلادي، صدام توانست، كشور قدرتمندي به وجود آورد كه شهروندان آن در مقابل اطاعت و تسليم بي قيد و شرط از خدمات دولتي سخاوتمندانه اي بهره مند بودند. ايدئولوژي مورد حمايت صدام بعثيسم بود. اين ديدگاه مبتني بر نگرشي سوسياليستي و سكولاريستي بود كه آن را نوزايي اعراب (Arab Renaissance) مي خواندند و اقتباسي از فاشيسم اروپايي بود. ايدئولوژي بعث مدعي بود كه قادر است به هويت چندگانه عراق، قالبي يكپارچه و ملي گرايانه دهد. البته در قاموس صدام حسين اين به معناي بهره برداري از تفاوت هاي قومي و قبيله اي بود در غير اين صورت راهي كه صدام در پيش مي گرفت سركوب وحشيانه هر گونه مقاومت از سوي اقليت هاي جامعه عراق بود.
با پاكسازي قومي در مركز كشور، راه براي حاكميت حلقه اي از وفاداران كه اغلب سني و عرب بودند باز شد. در آن زمان تملق هاي بي وقفه طبقه حاكم از صدام از او قهرماني ساخت كه طي دو دهه، كشورش را به نابودي و جنگ كشاند. عراق امروز، كشوري زخم خورده و چند پاره است. اين كشور همواره همچون پاندولي در ميان جنگل هاي مخرب صدام حسين و تحريم هاي ناشي از اين جنگ ها در حركت بوده است و آنچه باقي مانده زيرساخت هاي تخريب شده و شكاف اجتماعي عميق است كه از طرفي اكثريت طبقه تحصيل كرده اين كشور به خارج گريخته اند.
سكولاريسم حاكم بر اين كشور به دليل ورشكستگي بعثيسم (Baathism)، از اصول خود عقب نشيني كرده است. كه البته اين شكست چيزي نيست جز عكس العمل جامعه در مقابل دخالت هاي رژيم در امور مذهبي. اهداف حكومت صدام از اين گونه دخالت ها، همواره تداوم بخشيدن به مشروعيت رژيم خود بوده است. در حال حاضر متوسط درآمدها در اين كشور به يك دهم رقم سال ۱۹۸۰ تنزل يافته است. بيشتر خانواده ها براي بقا يا به طور مستقيم به كمك هاي غذايي دولت وابسته اند و يا به شكل غيرمستقيم به حقوقي كه دولت به آن ها مي پردازد.
يك چهارم كودكان عراقي از سوءتغذيه رنج مي برند. عراق كنوني، سرزميني است بدون نهادهاي مدني اما مملو از سلاح هاي گرم و ارزان قيمت. در اين كشور علائق مذهبي، قومي و قبيله اي بر ساير شئونات جامعه تفوق دارد. نقشه اين كشور گوياي اين واقعيت است كه اكثريت جمعيت اين كشور، يعني شيعيان در جنوب سركوب شده اند و اقليت بيمناك سني نيز در غرب عراق تجمع كرده اند در حالي كه كردها از خودمختاري بي ثبات و خطرناكي در شمال اين كشور برخوردارند و تعداد كمي مسيحي، تركمن، آشوري و عشاير در همه جاي كشور پراكنده اند. رژيم حاكم كنوني، ابزارهاي حكومتي خود را كاملا از دست داده است. به جز نيروهاي مسلح رسمي، چندين لايه سركوبگر پيرامون حكومت صدام وجود دارد. اين حلقه هاي پيراموني، از ۳۰ هزار تن از اعضاي قبيله بزرگ صدام يعني آل بونصير و ۳۰ هزار تن از ساير قبايل وفادار و متحد او تشكيل شده اند. نزديك به ۸۰ تا ۲۰۰ هزار پليس سري اعضاي ۸ آژانس امنيتي هم پوشاننده را تشكيل مي دهند.و نزديك به يك ميليون نفر از ماموران، مزدوران، خبرچين هاي دون پايه و سودجويان كم مايه به حلقه پيراموني صدام مرتبطند. هر چند كه اين وضعيت نشانگر محدوديت هاي رژيم صدام در برخورداري از حمايت جمعيت ۲۵ ميليون نفري مردم عراق است. اكثر بعثي ها تنها به دلايلي مانند حمايت از خانواده ها و يا بهره مند شدن از مزاياي جنبي مانند، ۱۰ درصد ارفاق در نمره امتحانات فرزندانشان به عضويت حزب بعث در آمده اند.بسياري از قبايل وفادار تنها به اين دليل وفادار هستند كه صدام حسين به رهبرانشان سلاح و تويوتوهاي لندكروز داده است. خلدون نقيب، جامعه شناس كويتي، مي گويد: «هرگز نبايد به وفاداري مردمان قبايل اعتماد كرد، تنها كار ممكن استخدام كردن آن ها است. »

احساس و خرد
006415.jpg

واكنش عراقي ها در قبال تهاجم نظامي چه خواهد بود؟ معاون وزارت دفاع آمريكا، پل ولفوويتز معتقد است، عراقي ها به آمريكايي ها به عنوان نيروهاي آزاديبخش خوشامد خواهند گفت و فرضيه نامعلومي مي گويد: پيروزي برق آسا و مجروحان كمي در انتظار آمريكايي هاست. اما يك حقيقت ترديدناپذير اين است كه تعداد زيادي از مردم عراق توسط رژيم صدام، كشته خواهند شد. بدون ترديد ۴ ميليون كرد عراقي از سقوط رژيم صدام شاد خواهند شد و احتمالا قبايل سنتي دره فرات كه از قديم الايام دشمنان سنتي قبايل دره دجله (قبايل طرفدار صدام) بوده اند، نيز از سرنگوني صدام حمايت خواهند كرد. از آنجا كه بيشترين آسيب ديدگان از رژيم صدام، شيعيان بوده اند، غريو شادي بيشتري از پايگاه فلاكت بار آن ها در انتهاي شرقي بغداد به گوش خواهد رسيد.
آن ها كه عراق را بهتر از ولفوويتز مي شناسند، معتقدند مردم عراق به دليل ترس از عواقب هر گونه دخالت، خود را كنار خواهند كشيد (اول به دليل ترس از هر گونه واكنش انتقام جويانه رژيم بعث در برابر خائنين و نهايتا ترس از اقدام شديد افراد وابسته به دار و دسته رژيم حاكم) اقليت ۳ درصدي مسيحيان اين كشور نگران جايگزين شدن حكومت اسلام گرايان به جاي حكومت سكولاريست بعثي است. طبقه بازرگان بغداد و موصل نيز از تخريب و ويرانگري (Vandalism) و از دست دادن نفوذ خود نگرانند و خلاصه كلام اين كه اكثر عراقي ها هر گونه قضاوت درباره آزادسازي كشورشان را به دريافت كمك هاي مادي و واقعي از قبيل غذا، آزادي و امنيت موكول كرده اند.اگر چنين كمك هايي بلافاصله وارد شوند، مطمئنا اكثر عراقي ها خوشحال خواهند شد.
آنچه عراقي ها را در طول ۲ دهه جنگ و شرايط شبه جنگي، بيش از هر چيز رنج داده است كمبود برنامه ريزي و اميد به آينده است. در حال حاضر قيمت مستغلات در عراق رو به افزايش است و علت آن هم افزايش اميد به پايان يافتن اين محاصره طولاني است. البته هنوز بسياري از مردم عراق ناخشنودي عميقي از حضور آمريكايي ها ابراز داشته اند و بمب هاي آمريكايي هزاران تن از سربازان و صدها نفر از غيرنظاميان عراقي را در جنگ اخير خليج فارس از بين برده اند. مردم عراق بيش از آن كه صدام را مقصر بدانند آمريكا را به خاطر تحريم هايي كه اميد و غرور گذشته شان را از آن ها ربوده است مقصر مي دانند، پس آمريكا چگونه خواهد توانست صلح و زندگي را به عراق شكست خورده باز گرداند؟
غير از تبعات مخرب انساني اين بحران كه بدون شك گريبان نيروهاي اشغالگر را خواهد فشرد، مهم ترين مسئله، متقاعد كردن عراقي ها درباره حسن نيت نيروهاي ائتلافي است.آمريكا، تاكنون نقشه هاي پس از جنگ خود را به پايان نرسانده و يا اين كه آن ها را افشا نكرده است، اما جورج بوش قول داده است كه ملت جديد عراق، سرمشقي شگفت انگيز و تاثيرگذار از يك ملت آزاد براي تمام منطقه خواهد بود.ديگر مقامات رسمي اصرار مي ورزند كه آمريكا براي تداوم حضور در عراق تعهدي دارد هر چند اين حضور نظامي چندان طولاني نخواهد بود اما آن ها بايد تا زماني كه اطمينان كامل از تثبيت اوضاع و آغاز بازسازي اقتصادي و سياسي حاصل شود، در آنجا باقي بمانند. حرف و حديث هاي زيادي درباره حضور و نقش مركزي سازمان ملل در بازسازي عراق وجود دارد. اما برنامه ريزان پنتاگون گفته اند: يك ژنرال آمريكايي به عنوان حاكم عراق گمارده خواهد شد و احتمالا دوران ماموريت وي نيز تا ۲ سال طول خواهد كشيد (برخي ديگر از منابع نظامي از يك دوره پنج ساله و حضور حداقل يكصد هزار سرباز سخن مي رانند).
حتي اين احتمال نيز وجود دارد كه يك مامور غيرنظامي آمريكايي به عنوان حاكم عراق گمارده شود. اگر چنين اتفاقي رخ دهد، از عراقي ها صرفا به عنوان مشاورين آمريكايي ها در مجالس محلي و كميته هاي تخصصي هم چون تهيه پيش نويس قانون اساسي استفاده خواهد شد. اما مردان نظامي آمريكا مجبور خواهند بود از ساختار اداري كنوني رژيم عراق نيز استفاده كنند. هر چند بسياري از اين كارمندان، عضو حزب بعث بوده اند اما اكثر آن ها در پست هاي سطح پايين خود ابقا خواهند شد.بر همين اساس، پست هايي كه مستقيما به حاكميت مربوطند و وزارت خانه هايي كه خدمات بهداشتي و آموزشي ارائه مي دهند، در اختيار نيروهاي ائتلافي خواهد بود.
اين نقشه هاي آشكار موجب خشمگين شدن اپوزيسيون عراقي مستقر در خارج شده است. اين گروه ها مدعي هستند كه آمريكايي ها آن ها را متقاعد كرده بودند كه در پياده كردن مردمسالاري در كشورشان نقش مهمي به آن ها واگذار خواهد شد و همان گونه كه نازي ها پس از جنگ جهاني دوم از صحنه سياسي آلمان پاكسازي شدند نيروهاي معارض نيز بعثي ها را از عراق پاكسازي خواهند كرد. به نظر مي رسد ديدگاه آمريكاييان برخلاف نظر معارضين عراقي است. با توجه به اختلاف نظر در ميان معارضين و حمايت ضعيف، جامعه درون عراقي آن ها از بخت چنداني براي حكومت بر عراق برخوردار نيستند. در اواخر فوريه امسال معارضين عراقي در نشستي، ۱۴ كميته را ـ ظاهرا وزارتخانه هاي آينده ـ براي به عهده گرفتن برخي از سمت هاي دولت موقت آينده تعيين كردند. از طرفي آمريكايي ها نيز به آن ها تضمين داده اند كه يك دقيقه بيش از آنچه ضرورت است در عراق باقي نخواهند ماند. اين تضمين ها تا حدي معارضين عراقي را آسوده خاطر كرده است. اما با اين حال، هنوز نقش معارضين در آينده عراق چندان روشن نيست. شرايط كنوني حاكي از اين است كه آمريكايي ها درصددند، در هر كجا كه ممكن است حسن نيت لازم را به وجود آورند. آن ها همچنين ارتباط حسنه اي را با معارضين مقيم خارج از عراق و شيوخ قبايل، رهبران مذهبي و هسته صلاحيت دار فن سالاران (تكنوكرات ها) برقرار كرده اند. اما چالش هاي اساسي و فوري پيش روي ايالات متحده و متحدانشان مواردي همچون خلع يد و تعقيب قضايي صدها نفر از اعضاي حزب بعث عراق است كه جنايت بسياري مرتكب شده اند.
ترخيص چهارصد هزار نفر از افراد ارتش و ۸۰ هزار نيروي پليس و به موازات آن بي اثر كردن سازمان هاي جاسوسي رژيم عراق است. ضمن آنكه بايد از هر گونه شورش خودجوش مخالفين بر عليه رژيم سابق جلوگيري كنند، پاكسازي نظام حقوقي و قوانين و ملحقات آن و بازسازي نظام قضايي فاسد اين حكومت و بروز واكنش سريع در برابر هر گونه ادعاي تاريخي و مناقشه برانگيز كردها درباره شهر كركوك و محدود كردن نفوذ شبه نظاميان شيعه مستقر در ايران كه پس از ۲۳ سال انتظار درصدد ايجاد يك انقلاب اسلامي در اين كشور هستند نيز از زمره ديگر اقدامات مورد نظر نيروهاي مهاجم است.

در جست وجوي منابع مالي
تمام اقدامات فوق نيازمند پول است. آيا پول كافي براي اجراي اين طرح ها، تامين خواهد شد؟ آمريكا به تازگي سازماني را براي مشاركت دادن ايده ها و طرح هاي بازسازي عراق تاسيس كرده است، NGOها از اين كه در مورد بازسازي عراق مورد مشاوره قرار نگرفته اند شكايت مي كنند و طرح هاي سازمان ملل براي عراق به علت مضيقه مالي همچنان معوق مانده اند. در مقايسه با نيروهاي غيرنظامي بين المللي مي توان ادعا كرد، سربازان آمريكايي تقريبا از هر گونه توانايي لازم براي تامين اقدامات امنيتي برخوردار هستند. پايين بودن سطح حمايت جهاني از آمريكا بدين معنا است كه كمك هاي مالي چنداني در راه نيست. دولت هاي دوست آمريكا، در جنگ اخير خليج فارس (۱۹۹۱) ۵۴ ميليارد دلار كمك در اختيار اين كشور قرار دادند. اما اگر اين بار آمريكا بتواند بخش كوچكي از آن مبلغ را دريافت كند، موفقيت بزرگي كسب كرده است.

چه ميزان پول مورد نياز است
دفتر بودجه كنگره ايالات متحده آمريكا هزينه سربازان حافظ صلح در عراق را رقمي در حدود ۲۵۰ هزار دلار براي هر نفر تخمين زده است. با احتساب اين رقم هزينه نگهداري يكصد هزار سرباز خارجي در منطقه رقمي در حدود ۲۵ ميليارد دلار خواهد بود كه اين رقم معادل توليد ناخالص داخلي عراق (GDP) است.
كمك هاي انساني فوري مورد نياز ـ با تخمين حداقل هزينه هاي مورد نياز براي تامين غذا ـ ۵۰۰ دلار براي هر نفر است كه جمعا به ۵/۲ ميليارد دلار بالغ مي شود اما كل هزينه هاي مربوط به بازسازي نهادها، از مدارس گرفته تا بيمارستان ها و دانشگاه ها و موزه ها و افزايش قيمت ها و تورم رقمي در حدود يكصد ميليارد دلار خواهد شد.به راستي عراق نفت دارد. بله، حقيقت دارد و اين ذخاير بسيار عظيم است. اما مشكل اين است كه اين ماده گرانبها در زيرزمين قرار دارد و زيرساخت هاي مورد نياز براي خارج كردن آن از زيرزمين ـ حتي اگر صدام حسين در طول جنگ اخير چندان صدمه اي به آنها وارد نكرده باشد ـ شديدا تخريب شده اند. ميزان كنوني صادرات نفت عراق، ۵/۲ ميليون بشكه در روز (d/b)، رقمي معادل ۱۵ ميليارد دلار درآمد را عايد اين كشور مي كند. افزايش يك ميليون بشكه توليد روزانه به رقم فعلي، نيازمند حداقل ۶ ميليارد دلار سرمايه گذاري است.
براي رسيدن به سقف توليد ۶ ميليون بشكه در روز ـ كه البته هدف جاه طلبانه اي است ـ به ۲۰ ميليارد دلار سرمايه گذاري و ۱۰ سال ديگر زمان نياز است.در اين صورت، احتمالا عراق قادر خواهد بود بدهي خود را كه رقمي در حدود ۶۰ الي ۱۴۰ ميليارد دلار تخمين زده مي شود نيز بپردازد. اما با توجه به حجم بالاي مدعيان درآمدهاي نفتي، رقم باقي مانده براي سرمايه گذاري مجدد در توليد، بسيار اندك خواهد بود.از آن جا كه عراق داراي دومين ذخاير نفتي جهان پس از عربستان سعودي است، بسياري از شركت هاي خارجي تمايل زيادي براي سرمايه گذاري در اين كشور دارند به شرط آنكه وضعيت سياسي اين كشور تثبيت شده و شرايط جذابي براي سرمايه گذاري ارائه شود. علاوه بر اين كسب درآمد حاصل از اين سرمايه گذاري ها نيازمند زماني طولاني است. اين بدان معناست كه سختي ها به درازا خواهد كشيد در حالي كه آرزوي مردم عراق از فاصله بسيار دورتر از دنياي واقعي همچنان پابرجا باقي خواهند ماند.
منبع ديگر كشور عراق، مردم اين كشور است. در سال هاي دهه ۶۰ ميلادي سطح بالاي تحصيلات، بهداشت و احترام به حقوق زنان، از اين كشور الگويي تمام عيار براي پيشرفت به وجود آورد. اما سه چهام از جمعيت عراق در سال هاي پس از ۱۹۸۰ متولد شده اند و در سال هاي افول و كاهش هزينه هاي رفاهي بزرگ شدند در واقع بي سوادي در ده سال اخير به شدت افزايش يافته است. صاحبان تخصص بالا از كشور گريخته اند و استانداردهاي مدارس تنزل يافته است. طبقه متوسط مرفه اين كشور در اثر سال ها تحريم نابود شده است و فساد اداري ناشي از فاميل گرايي و سطح نازل دستمزدها و حقوق كارمندان كه اكنون به طور متوسط ماهانه ۱۰ دلار براي هر پليس يا معلم مدرسه است، افزايش يافته است.بخت ديگر عراق اين است كه اين كشور داراي ذخيره باارزش از مهاجريني است كه اين كشور را ترك كرده اند اما، تعداد كمي از آنها جرات بازگشت به كشورشان را دارند، مگر آنكه اوضاع تثبيت شود و آرامش به كشور بازگردد.
آنها كه به كشور باز خواهند گشت با وضعيتي به مراتب وخيم تر از گذشته مواجه خواهند شد. جنگ و فقر و قصور و عدم رسيدگي به شهر باستاني و زيباي بصره، آن را به زاغه اي نكبت بار تبديل كرده است، از كافه هاي كنار رودخانه بغداد كه روزگاري پر از همهمه و غوغا بود، جز مخروبه اي، باقي نمانده است. تبعيدي ها اميدوارند كه املاك و زمين هاي متروكه خود را مجددا به دست آورده و آن را بازسازي كنند.
اگر يكصد هزار كردي كه براساس برنامه عربيزاسيون (Arabization) صدام، از اطراف كركوك رانده شده اند قصد برگشت داشته باشند، احتمالا با برخورد خصمانه اشغالگران مواجه خواهند شد.برخي از عراقي هاي جاه طلب كه مدت طولاني در كشور خود تحت فشار بوده اند احتمالا در اين فرصت پيش آمده كشور را ترك خواهند كرد. از طرفي همان گونه كه تجربه افغانستان نشان داد، بسياري از ۴ ميليون عراقي مقيم خارج كه از تحصيلات و ثروت بالايي برخوردارند، خواستار بازگشت فوري به وطن و مشاركت در بازسازي آن خواهند بود.

دموكراسي يا عوام فريبي
سوال ديگر اين است كه آيا عراق از ظرفيت لازم براي ايجاد يك مردم سالاري برخوردار است؟ نقيب كه يك جامعه شناس كويتي است، ديدگاه هاي قابل تاملي دارد.او مي گويد: براي شكوفايي دموكراسي شرايط اوليه اي مورد نياز است. ابتدا بايد يك اجماع نظر در ميان نخبگان و درباره قواعد بازي وجود داشته باشد و عامه جامعه نيز بايد نتايج آن را بپذيرد. بايد ديدگاه و فهم مشتركي از عدالت و احترام به حكومت قانون وجود داشته باشد.اما چنين شرايطي، در حال حاضر در عراق وجود ندارد. يك تبعيدي خسته عراقي مي گويد، هر عراقي بالقوه يك صدام حسين است. همه آنها فكر مي كنند كه نماينده كل ملت عراق هستند.واقعيت اين است كه عراق در هر صورت يك كشور مردم سالار باقي خواهد ماند.
تقسيم بندي اين كشورتنها براساس قبايل و يا اديان در ميان كردها، شيعيان، و يا سني ها نيست، بلكه طبقات اجتماعي و ايل و تبار فاميلي نيز در تقسيم بندي اين كشور تأثيرگذارند. در عراق حدودا ۳۵ مجموعه قبيله بزرگ وجود دارد كه برخي از آنها براساس تفاوت هاي قومي و عقيدتي شكل گرفته اند. گروه هاي معارض عراقي را در نظر بگيريد، اكثر احزاب معارض مدعي برخورداري از اصالت قومي هستند. اما تنها برخي از گروه هاي موثر اين اپوزيسيون ريشه هاي قبيله اي دارند.مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق يك گروه شيعه مستقر در ايران، بزرگ ترين حزب موجود در عراق است كه از بهترين سازماندهي برخوردار بوده و در شرق عراق طرفداران زيادي دارد. اما در ميان شيعيان ديگر مناطق طرفداران چنداني ندارد. بسياري از مردم از اينكه اين گروه به نمايندگي از آنان سخن مي گويد ابراز ناخشنودي كرده اند.
كردستان نيز، همچنان بين سران دو قبيله كه قيافه هاي سياستمداران مدرن را به خود گرفته اند تقسيم شده است. عراقي ها با تمسخر از كردستان عراق با عناوين طالبانستان و بارزانستان نام مي برند. در سال ۱۹۹۶ اين دو گروه درگير جنگي داخلي شدند كه در آن صدام حسين ـ دشمن هر دو طرف ـ جانب يكي از طرف هاي درگير را گرفت.من حيث المجموع كردستان كنوني به شكل ملموس از گذشته آزادتر است و مملو از رسانه هاي آزاد و احزاب سياسي است. دوري جستن از قوانين ساخته انسان راه خود را در ميان يكي از سكولارترين جوامع عرب گشوده است از ميزان نفوذ و قدرت اسلامگرايان به ويژه در ميان اهل تسنن اطلاع كاملي وجود ندارد، هر چند راي بيست درصدي كه معمولا احزاب اسلامگراي طيف معتدل تا اصولگراي اسلامي در انتخابات به دست مي آورند، مي تواند سرنخ خوبي باشد.
با پايان رسيدن عمليات بر عليه عراق اتمام پاكسازي، خطابه هايي كه بر عليه حضور خارجيان سر داده خواهد شد، به مراتب، نفوذ بيشتري نسبت به پروپاگانداي راديو ساوا (Sawa) خواهد داشت.راديو ساوا يك ايستگاه راديويي آمريكايي است كه برنامه هاي شاد و سرگرم كننده اي را براي نسل جوان عرب پخش مي كند.
در هر حال شكنندگي سياسي حكومت عراق داراي مزيتي نيز هست. تمام حكومت هاي عرب همانند صدام حسين، از شبكه مستحكمي مبتني بر يك ايل يا قبيله و يا طبقه تشكيل شده اند، اما شمشير شكسته و خانه خراب صدام امكان پيروزي قريب الوقوع را از تمام گروه ها به طور مجزا سلب كرده است.اين وضعيت موجب شده است كه فرمول سياسي جديدي براي عراق به وجود آيد كه نهايتا منجر به شكست قالب كنوني و ناموفق نظام سياسي اعراب خواهد شد.ويژگي مثبت ديگر نيز اين است كه ترس از عراق كنوني كه در ميان استان هاي كردنشين و اعراب سني و شيعه تقسيم شده است افزايش مي يابد.
با توجه به درصد بالاي شهرنشيني در عراق و ضايعات اخير جنگ، اين احتمال وجود دارد كه مردم اين كشور، نسبت به گذشته تمايل بيشتري به تنوع قومي و پذيرش اقوام ديگر داشته باشند.براي مثال اكثريت شيعه عراق با اينكه ۵۵ درصد از جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند و علي رغم ناديده گرفته شدن حقوقشان در تاريخ اين كشور تمايلات جدايي خواهانه چنداني ندارد. عراقي ها با اشاره به شورش ۱۹۹۱ شيعيان عراق مي گويند؛ اهل تسنن نيز به اين شورش ملحق شدند به قتل عام مقامات تشيع پرداختند. هر چند شيعيان از سازمان مذهبي برتري برخوردارند اما با اين حال از وجود چهره شاخصي چون آيت الله ]امام[خميني(ره) كه بتواند آنها را متحد كند بي بهره اند.
منبع: اكونوميست

جهان در سال ۲۰۰۳
آيا قيمت مسكن كاهش خواهد يافت
006410.jpg
پام وودال*
از لندن تا واشنگتن، سيدني يا پاريس، افزايش بهاي مسكن جاي بازار سهام در بحث هاي داغ ميهماني ها و گفت وگوهاي سر ميز شام را گرفته است. طي دو سال گذشته بهاي مسكن در بسياري از كشورها با سرعتي شتابنده افزايش يافته است به سرعتي كه از دوره رونق دهه ۱۹۸۰ تاكنون سابقه نداشته است. اما اين روند نمي تواند ادامه داشته باشد.
در سال ۲۰۰۲ بهاي مسكن در بريتانيا، استراليا و اسپانيا به طور متوسط به ميزان ۱۵ تا ۲۰ درصد افزايش يافت. آمريكا، فرانسه، ايتاليا و كانادا شاهد ۶ تا ۱۰ درصد افزايش در بهاي مسكن بوده اند؛ رقمي كه بسيار بالاتر از نرخ تورم است. در حقيقت متوسط بهاي مسكن در آمريكا با احتساب نرخ تورم طي پنج سال گذشته بيش از هر دوره پنج ساله ديگري از زمان جنگ جهاني دوم تاكنون افزايش يافته است. بيشترين افزايش به كشور ايرلند مربوط مي شود، جايي كه متوسط بهاي مسكن طي دوره پنج ساله منتهي به سال ،۲۰۰۱ با نرخ باورنكردني ۲۰ درصد افزايش پيدا كرده است. نرخ سرعت افزايش بهاي مسكن در سال ۲۰۰۲ به شدت پايين آمد، اما هنوز هم قيمت ها در حال صعود هستند. تنها دو كشور از اين روند بركنار بودند: ژاپن و آلمان. در ژاپن تركيدن حباب املاك و مستغلات سال هاي دهه ۱۹۸۰ هنوز هم تاثير ضدتورمي خود را حفظ كرده است و آلمان نيز هنوز دچار مازاد توليد مسكن در نتيجه موج مسكن سازي در پي اتحاد آلمان غربي و شرقي در اوايل دهه ۱۹۹۰ است.
اين رونق بازار مسكن غيرعادي به نظر مي رسد، چرا كه بهاي مسكن به طور معمول در دوران افت اقتصادي كاهش مي يابد. اما نكته اينجاست كه چرخه فعلي داراي ويژگي هاي متفاوتي است. دوره هاي ركود قبلي به طور معمول در نتيجه افزايش شديد تورم و متعاقب آن افزايش زخم هاي بهره كه رونق بازار مسكن را خفه مي كرد، به وجود مي آمد، اما كسادي فعلي بازار در نتيجه تركيدن حباب مالي و سرمايه گذاري ايجاد شده است. نرخ تورم پايين است و بنابراين بانك هاي مركزي مي توانند تا حدود زيادي زخم هاي بهره را كاهش دهند؛ همين امر به رونق وام هاي رهني و قيمت مسكن دامن زده است. اما اين روند تا چه مدت مي تواند ادامه يابد؟
بهاي مسكن به اندازه بهاي سهام در معرض رونق غيرمنطقي است. در سراسر جهان مردم ملك خود را نه جايي كه در آن زندگي مي كنند بلكه يك سرمايه گذاري پرسود تلقي مي كنند. اين ديدگاه باعث مي شود كه امكان ايجاد حباب واسطه گري و دلال بازي در اين وادي بيشتر شود. افزايش بهاي مسكن، نيز مثل قيمت سهام نمي تواند براي هميشه از ميزان رشد درآمدها پيشي بگيرد، بنابراين نسبت به بهاي مسكن به متوسط درآمد قابل مصرف مي تواند راهنماي مناسبي در محاسبات باشد. اين نسبت اكنون در بريتانيا، آمريكا و استراليا نزديك به نقطه اوج خود در سال هاي پاياني دهه ۱۹۸۰ است؛ در ايرلند و هلند به مرز خطر رسيده است.
وام هاي رهني در مقايسه با درآمد خانوارها در آمريكا، بريتانيا و استراليا به حد بي سابقه اي رسيده است، بنابراين حتي با وجود پايين بودن غيرمعمول نرخ هاي بهره نسبت هاي خدمات مربوط به وام بالاتر از هر زمان ديگري است. بسياري از مردم چنين استدلال مي كنند كه تا وقتي نرخ هاي بهره به شدت افزايش نيابد، ارزش مسكن پايين نخواهد آمد و با توجه به اينكه تورم همچنان پايين است، افزايش نرخ هاي بهره در آينده نزديك بعيد به نظر مي رسد. درست، اما خطر بزرگ تر براي بازار مسكن مي تواند ضدتورم باشد كه بسيار بيشتر از تورم به بازار مسكن آسيب مي رساند. با ثابت ماندن يا كاهش دستمزدها، همان طور كه در سال هاي اخير در ژاپن شاهد آن بوده ايم، وام گيرندگان دشوارتر مي توانند رهن هاي خود را بازپرداخت كنند.
در سال هاي آغازين دهه ۱۹۹۰ قيمت متوسط مسكن در انگلستان ۲۵ درصد به طور واقعي كاهش يافت اما به لطف تورم تنها ۸ درصد به طور رسمي افت كرد. با توجه به اينكه امروز تورم پايين است، تعديل مشابه برحسب شرايط واقعي مستلزم كاهش بسيار شديدتر در بهاي واقعي مسكن است. در آمريكا قيمت هاي مسكن هرازگاهي در شهرهاي منفرد كاهش يافته است، اما بهاي متوسط مسكن در سراسر كشور هرگز از سال ۱۹۴۵ به اين طرف پايين نيامده است.
اغلب مردم بيش از آنكه ثروت خود را به سهام وابسته كنند، آن را به خانه هايشان بسته اند. دوسوم آمريكايي ها و نيمي از كل اروپايي ها صاحب خانه هايشان هستند. در كشورهاي ثروتمند به طور كل، خانوارها كمتر از ۲۵ تريليون دلار سهام در اختيار دارند، اما احتمالا اين ميزان براي املاك و مستغلات بالغ بر ۴۰ تريليون دلار است. كاهش بهاي مسكن مي تواند اثر بسيار بزرگ تري بر ميزان مصرف مصرف كنندگان بگذارد تا كاهش بهاي سهام. وقتي حباب بهاي مسكن بتركد مطمئنا همه صداي آن را خواهيم شنيد.
پي نوشت:
*عضو هيأت تحريريه اكونوميست

حاشيه اقتصاد
• تلفن هاي همراه آمريكايي براي عراق
006400.jpg

بحث پيرامون فعاليت هاي تجاري در عراق در محافل مختلف ايالات متحده از جمله كنگره اين كشور به شدت جريان دارد. اخيرا داريل ايسا، نماينده جمهوريخواهان در كنگره كه يك تاجر اهل كاليفرنياي جنوبي است، در حال جلب حمايت نمايندگان براي وادار كردن وزارت دفاع براي انجام تغييراتي در ساختار عراق است. ايسا مي گويد سيستم تلفن همراهي كه در عراق پديد مي آيد به هيچ وجه نبايد متكي به سيستم GSM كه اروپايي است، باشد. نمايندگان كنگره تاكيد دارند كه در چنين صورتي ماليات هاي مردم آمريكا به اروپا روانه مي شود، زيرا براي راه اندازي تاسيسات سيستم GSM بايد دستگاه ها و مجوزها را از اروپا و بخصوص آلمان و فرانسه وارد كرد.
نمايندگان كنگره تاكيد دارند به جاي GSM بايد از سيستم CDMA كه آمريكايي است، استفاده كرد. سيستم CDMA به گفته داريل ايسا در آمريكا «صدها هزار شغل» پديد آورده است. البته نماينده فوق هيچ اشاره اي به اين موضوع نكرده كه سيستم اروپايي ها پنج برابر سيستم آمريكايي ها گسترش دارد. تعداد افرادي در جهان كه تلفن همراه خويش را با سيستم GSM به كار مي برند پنج برابر جمعيت استفاده كنندگان از CDMA است. در حال حاضر در عراق (در يكي از شهرهاي شمالي كشور) همانند تمامي همسايگان عراق و كل منطقه شبكه مجهز به سيستم GSM مورد استفاده قرار مي گيرد. GSM مخفف عبارت global system for mobile communication است.

• خطرات اقتصادي ماسك
006405.jpg

در پي شيوع بيماري مهلك سارس در شرق آسيا و سرايت سريع آن شركت هواپيمايي لوفتانزا كليه خدمه پروازي خويش را با ارائه جزوه ها و آموزش ها نسبت به نشانه هاي اين بيماري و نحوه برخورد با اين بيماران آشنا ساخته است. موسسه روبرت كخ در آلمان اخيرا اعلام كرد كه تمامي هواپيماها مجهز به ماسك، دماسنج و دستكش هاي يكبار مصرف شده اند. يكي از خوانندگان روزنامه آلماني زود دويچه سايتونگ چنين كاري را به رغم آنكه درست خوانده اما «نوعي ريسك اقتصادي» هم دانسته است. به اعتقاد وي وجود چنين ماسك هايي در هواپيماها موجب ايجاد نوعي ترس مصنوعي و مضاعف در ميان تجاري كه قصد مسافرت حتي به نقاطي غير از شرق آسيا دارند، شده است. در حال حاضر سازمان بهداشت جهاني از تجار و مسافران خواسته تا سفر به چهار منطقه گوانگ دونگ، هنگ كنگ، ويتنام و سنگاپور را به حداقل رسانده و در صورت سفر موازين بهداشتي را كاملا رعايت كنند. در هنگ كنگ شركت آمريكايي هيولت پاكارد يك شعبه خويش را بسته است. در سنگاپور بازار بورس با آدم هايي ماسك زده فعاليت مي كند.

• كانادا و خروج از زير سايه
برخي ناظران معتقدند در حال حاضر به سبب فراز و نشيب هاي اقتصاد آمريكا به تدريج اقتصاد كانادا كه در گذشته همواره در سايه همسايه ابرقدرت خود قرار داشت، هويتي مستقل پيدا مي كند. منابع طلا، مس و نفت خام در اين كشور اهميت بيشتري مي يابند و دلار كانادا وضعيتي بهتر از گذشته پيدا مي كند. شرايط بازار كار اين كشور نيز براي ساير كشورها مي تواند نوعي رويا و آرزو باشد: از ژانويه سال ۲۰۰۲ تاكنون بيش از ۶۰۰ هزار موقعيت شغلي جديد پديد آمد.
به نوشته يك روزنامه اروپايي تنها در ماه فوريه گذشته (بهمن ماه) ۵۵ هزار موقعيت شغلي جديد در كانادا ايجاد شد.در حالي كه نيمي از دنيا سرگرم دست و پنجه نرم كردن با ورشكستگي هاي مختلف است، اقتصاد كانادا رشد مي كند. توليد ناخالص داخلي كانادا در سال ۲۰۰۲ معادل ۴/۳ درصد رشد داشت. اين بالاترين رشد در ميان هفت كشور صنعتي دنيا بود. كانادا همچنين در ميان هفت كشور مذكور تنها كشوري است كه انتظار مازاد بودجه را دارد. گفته شده كه در سال مالي ۲۰۰۳ - ۲۰۰۲ كانادا معادل ۳/۵ ميليارد يورو مازاد بودجه خواهد داشت.

• مجلس وتقويت شاخص رفاه ملي
006420.jpg

مجلس در نخستين روز كاري خود در سال ۸۲ با تهيه يك طرح فوق العاده قصد زير و رو كردن رفاه اقتصادي و اجتماعي كشور را دارد، ۴۰ تن از نمايندگان مجلس در روزهاي پاياني اسفند ۸۱ طرحي را تقديم صحن علني كردند كه به موجب آن از محل قطع كامل يارانه پرداختي به حامل هاي انرژي، يارانه فوق العاده اي به اقشار آسيب پذير، خانواده هاي كم درآمد و بخش هاي ضعيف اقتصاد كشور پرداخت مي شود.
مجلس در هدفمندسازي يارانه ها پيش دستي كرده و با مكلف ساختن دولت به انجام سلسله اي از اقدامات رفاهي و ارائه تسهيلات بخش خصوصي و تعاوني در جست وجوي ضمانت اجرايي براي پياده كردن اين امر مهم است.

اقتصاد
ايران
جهان
زندگي
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |