شنبه ۲۳ فروردين ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۲۰- April, 12, 2003
پايان ديكتاتور
چگونه بغداد سقوط كرد
006475.jpg
طرح: مجله تايم
گروه بين الملل، فرزانه روستايي: برخلاف آنچه طي ده روز اول حمله آمريكا و انگليس بر عراق گذشت و با وجود اخبار بسيار روتوش شده اي كه از صدا و سيما مونتاژ شد نيروهاي مهاجم ابتكار عمل را در كليه جبهه هاي شمالي، جنوبي و مركزي عراق به دست گرفتند و هر روز كمي بيشتر در عراق تقريبا اشغال شده ثبات يافتند. مقاومت هاي گاه و بيگاه از ادامه حضور باقي مانده رژيم تقريبا سابق عراق حكايت داشت ولي هر روز كه مي گذشت خطر يك درگيري گسترده و احتمال گشايش جبهه اي از مقاومت در نقطه اي از عراق بيش از پيش كاهش مي يافت. به اين ترتيب نيروهاي مهاجم به تدريج در منطقه جنوب به مرحله تثبيت نيروها و در منطقه مركزي، به حوالي مرحله پايان كار نزديك شدند.
در جنوب، شهرهاي بصره، ام القصر، فاو، نجف، كربلا و تعداد ديگري از شهرهاي كوچك منطقه جنوب، پس از اشغال، آخرين تك مقاومت هاي خود را پشت سر گذاردند. در شمال عراق پيشروي آرام آرام به سوي مركز و به طرف جواهر شمال عراق يعني كركوك و موصل ادامه يافت. در منطقه مركزي كه بغداد و دژ فدائيان صدام حسين يعني تكريت در آن قرار دارد نيروهاي مهاجم شاهد هيچ مقاومت سازماندهي شده يا خطرانگيزي نبودند.
قرار بود با ورود ارتش چهارم پياده نظام آمريكا طي چند روز آينده جبهه جديدي در منطقه مركزي گشايش يابد. جبهه جديد قرار بود صرف اشغال تكريت و روستاها و شهرك هاي اطراف آن شود كه موطن اكثريت اعضاي ارشد حزب بعث و افسران ارشد ارتش عراق است. قرار بود با گشايش اين جبهه در منطقه شمالي بغداد، منطقه تكريت از دوسوي شمال و مركز تحت فشار قرار گيرد. از همان ابتدا معلوم بود آن چنان كه بغداد شاهد هيچ مقاومت دردسرسازي نبود تكريت نيز به تدريج تسليم شده و مقاومت چنداني نكند. آنچه كه طي ده روز گذشته جهت جبهه هاي جنگ را عوض كرد و به سمت و سوي مرحله پاياني يا endgame سوق داد ابتكار بسيار حساب شده و كم هزينه آمريكايي ها در تصرف فرودگاه بغداد و پمپاژ اغتشاش در پايتخت صدام حسين بود. همان طور كه قبلا گفته شد... آمريكايي ها بدون پرداخت هيچ هزينه اي و بدون اينكه تصرف هيچ بخشي از پايتخت را مدنظر قرار داده باشند در گوشه هاي جنوب شرقي و غربي پايتخت مستقر شدند. چند بار به مركز شهر رسوخ كرده و سپس به مراكز تجمع در جنوب بازگشتند. همان طور كه گفته شد تاكتيك عملياتي آمريكايي ها در بغداد، از هم پاشيدن روحيه مقاومت گارد رياست جمهوري و انقطاع آخرين اميد غيرنظاميان از رژيم حاكم را به عنوان اصلي ترين ستون هاي مقاومت احتمالي در بغداد هدف قرار داده بود. يك هفته پس از اشغال فرودگاه بغداد، درست بودن محاسبات اين تاكتيك به اثبات رسيد و با آغاز اشغال بخش هايي از جنوب بغداد طرح عملياتي اشغال گام به گام بغداد بدون درگير شدن در نبردي خونين با موفقيت به پيش رفت. چهارشنبه براي اولين بار واحدهايي از نيروهاي آمريكايي در شمال بغداد مستقر شدند و جنگ و گريز با تك مقاومت هاي منطقه شمالي بغداد آغاز گرديد. اواخر هفته گذشته آمريكايي ها به آرامي و بدون گشودن هيچ جبهه گسترده اي در پايتخت عراق، دست اندازي به ساختمان ها و مراكز مهم دولتي عراق را آغاز و در مرحله بعد، اقدام به اشغال برخي از اين مراكز مهم كردند. هدف از اين حملات عمدا پراكنده به مراكز مختلف، تلاش سازماندهي شده براي بي حيثيت و شرمنده كردن رژيمي بود كه حتي توانايي دفاع از مراكز حساس پايتخت خود را نيز نداشت.
كاخ تازه ساز سيجود با گنبد فيروزه اي و طلايي آن يكي از اين مراكز بود. صدام فقط يك شب را در اين كاخ مجلل خوابيده است. يك زندان كوچك با گنجايش حداقل ده تا بيست نفر از ضميمه هاي اين كاخ بود كه تصرف شد و سربازان آمريكايي عكس هاي يادگاري خود را از كاخ صدام حسين براي خانواده هايشان فرستادند. پل مهم جمهوريه نيز به تصرف آمريكايي ها درآمد و پل سيناك به سرنوشت مشابهي دچار شد. دومين فرودگاه پايتخت، فرودگاه نظامي الرشيد از سوي مهاجمان اشغال شد. فرودگاه الرشيد نيز يك زندان كوچك داشت كه در ساختمان هاي آن تعداد زيادي يونيفورم و كلاه از افسران فراري گارد رياست جمهوري باقي مانده بود. مركز حزب بعث، ساختمان اطلاعات حزب بعث، وزارت دادگستري و برنامه ريزي از مراكز مهمي بودند كه هدف قرار گرفتند. روز سه شنبه يكي از ساختمان هاي منطقه لوكس و گران قيمت منصور بغداد به ظن اينكه صدام و پسرانش به همراه مقام هاي ارشد اطلاعاتي جلسه اي را برگزار كرده اند هدف چهار بمب بسيار قوي قرار گرفت. هدف گيري بسيار سريع و تخريب گسترده اي كه اين بمباران هدف دار از خود باقي گذاشت حاكي از اين است كه آمريكايي ها با استقرار در جنوب بغداد فرصت عمليات جاسوسي نظامي بسيار دقيق را به دست آوردند. حتي اگر صدام حسين از اين بمباران جان سالم به در برده باشد معلوم نيست هدف گيري بعدي دچار خطا شود. در همين روز يك هدف گيري جنجالي ديگر در بغداد از سوي يك تانك مستقر روي پل جمهوريه انجام گرفت كه به كشته شدن سه فيلمبردار خبري منجر شد. ظاهرا فيلمبرداران شبكه هاي خبري براي فيلمبرداري از عبور دو تانك آمريكايي از روي پل جمهوريه روبه روي هتل به پشت بام هتل ۱۵ طبقه فلسطين رفته بودند. فرمانده تانك تله دوربين هاي خبرنگاران را با لوله موشك انداز اشتباه گرفت و دقيقا طبقه ۱۵ هتل و پشت بام را هدف قرار داد. فرمانده تانك بعدا در مصاحبه و در پاسخ به اعتراض خبرنگاران گفت كه از طبقات بالا به سوي تانك او شليك شده است.
سه ساختماني كه در منطقه منصور بمباران و پودر شد و منابع جاسوسي، صداي صدام را در آن رديابي كرده بودند ۱۴ كشته بر جاي گذاشت. يك فرمانده آمريكايي اعلام كرد اگر بدانيد آن چيزي را كه آنجا بود با چه چيزي هدف قرار داده ايم مي فهميد كه سه ساختمان با يا بدون صدام بخار شده اند. اين اظهارات و نيز هدف گيري سوال برانگيز طبقه ۱۵ هتل فلسطين موضوع بسيار مهم ديگري را در صدر موضوعات مربوط به اشغال گام به گام بغداد قرار دارد: تلفات سنگين غيرنظاميان. شبكه هاي خبري در اعتراض به ژنرال هاي آمريكايي اعلام كردند كه قرار بود هتل فلسطين از مناطق امن بغداد باشد و نيروهاي آمريكايي از حضور خبرنگاران در اين هتل مطلع بودند. وقتي هتل محل اقامت خبرنگاران هدف گلوله هاي مستقيم تانك قرار مي گيرد بي ترديد بسياري از ساختمان ها و مناطق سكونت غيرنظاميان نيز طي سه هفته گذشته هدف قرار گرفته اند اما اخبار آن در صدر اطلاعات درز پيدا كرده از جنگ نبود. مقام هاي عراقي اعلام كرده اند كه تاكنون ۱۲۶۱ غيرنظامي در جريان جنگ كشته و بيش از ۵۰۰۰ نفر زخمي شده اند. صليب سرخ اعلام كرده است كه بيمارستان هاي بغداد پر از مجروحان در حال مرگ است و فقط بيمارستان بزرگ الكيندي هر ساعت ده مجروح جديد را پذيرش مي كند. از هم اكنون سوژه هاي مربوط به رژيم هاي در حال سقوط يا تازه سقوط يافته در ميان محافل عراقي بر سر زبان هاست: تركيب فرمانداران و دولت جديد و نيز تعقيب و دستگيري جنايتكاران جنگي. با اين وجود، طي يك هفته اي كه نيروهاي آمريكايي با احتياط در حال گشت زني و پيشروي و عقب نشيني هاي تاكتيكي در بغداد بوده اند فقط يك بار عملياتي از سوي مدافعان صورت گرفت كه شايد بتوان نام آن را ضدحمله گذاشت.
سحرگاه سه شنبه حدود ۵۰۰ نفر عراقي از كاميون و اتوبوس هايي كه مسير خود را به يكباره به سمت جنوب عوض كردند، پياده شدند و با نارنجك انداز و كلاشينكف حمله به واحدهاي آمريكايي را آغاز كردند. دقايقي بعد، دو جت اف۱۵ از مجموع هواپيماهايي كه همواره در حاشيه آسمان بغداد در حال گردش هستند با آتش خود اولين و آخرين پدافند تقريبا سازماندهي شده پايتخت را به توپ بستند. حدود ۵۰ عراقي و چند آمريكايي كشته شدند. با اين حال، سعيد الصحاف در يكي از آخرين تصاوير تلويزيوني ظاهر شد و باز هم اعلام كرد كه همه چيز تحت كنترل است. ما به زودي آنها را جارو مي كنيم. » طي دو سه روز آخري كه تلويزيون بغداد هنوز تصاويري از سعيد الصحاف وزير اطلاع رساني عراق را پخش مي كرد وي همواره از پاسخ دادن به يك سوال امتناع مي كرد و آن اينكه چرا: «زودتر تسليم نمي شويد تا جان غيرنظاميان در امان بماند. »

نقشه  بمباران بغداد
006480.jpg




مراكز استراتژيك بغداد كه پيش از تصرف شهر توسط آمريكا يي ها مورد حمله قرار گرفت در نقشه مشخص شده است: كاخ السلام، مجتمع هاي رياست جمهوري، وزارت اطلاع رساني، وزارت برنامه ريزي و...

نگاه اول
قصه و اميد
دكتر حسين دهشيار
انسان ها به خودي خود، توده اي بيش نيستند. وجه تمايز آنها از يكديگر درجه هويت تاريخي و آينده نگري آنان است. انسان ها در عين اينكه در زمان حال زندگي مي كنند مي بايستي داراي ذهنيت تاريخي باشند و به موازات آن نگاه به فراروي بدوزند. آنچه امروزه ديگر پذيرفتني جلوه نمي كند حضور انسان ها در قالب توده ها است كه سقوط كمونيسم تبلور آن است. واقعيتي كه بر بستر تحولات شكل گرفته در يك دهه گذشته به نيكي محرز است، پذيرش نهايي و همه گير در گستره گيتي درخصوص اجتناب ناپذير بودن ارتقاي توده ها به هيبت شهروندان است.
انسان ايراني براي بهره مند شدن دستيابي به تشخص شهروند بودن نيازمند برخورداري از دو تمايز و ويژگي است. مقام شهروندي در بستر بهره ور بودن از خاطرات شكل مي گيرد. شهروند ايراني مي بايستي غرق در خاطره ها باشد. انساني داراي خاطره است كه به تاريخ خودآگاهي دارد و از فرازهاي حزن انگيز و خاطره بخش آن به كمال وقوف دارد. آگاهي در بطن خود شخصيت تاريخي را به وجود مي آورد و انساني كه از چنين ويژگي برخوردار است براي خود توانايي تصور مي كند.
وقوف به حضور هويت تاريخي به اين مفهوم است كه فرد خود را موتور و عامل تغيير و تحولات در سير بلوغ ملي مي يابد. نگاه تاريخي اين فرصت را ايجاد مي كند كه حوادث و جريانات در فرايند قوام كشور، منتسب به شرايط داخلي و ويژگي هاي دروني گردد. در چنين صورتي است كه قدرت هاي خارجي و نيروهاي بيگانه، فراتر از قدرت واقعي آنها به نظر نمي آيند و توانمندي آنها در تاثيرگذاري در جريانات داخلي غلو نمي گردد. آنچه مطرح مي شود اهميت اوليه و قاطعيت تاثيرگذاري خصلت هاي داخلي است. زماني كه نيروهاي داخلي و روابط اجتماعي تعيين كننده در نظر گرفته شوند، تلاش بر اين قرار مي گيرد كه براي مشكلات، راه حل هاي متناسب و عقلايي در نظر گرفته شود و در رابطه با موفقيت ها، به عامل انساني توجه گردد. در اين است كه عقلانيت جايگزين خرافات و خرد جايگزين هراس مي گردد.
انساني كه هويت تاريخي را دارا است هميشه قصه براي تعريف كردن و گفتن دارد. او خود را خالق وقايع و تاثيرگذار در شكل گيري شرايط و حوادث مي داند. در چنين چارچوبي اين تفكر حاكميت دارد كه تنها كسي كه تعيين كننده سرنوشت و آينده است خود فرد است و اين تنها اوست كه از اين قابليت برخوردار است كه خلق كننده واقعيات گردد، چرا كه تاريخ خلق مي گردد جدا از اينكه ماهيت مطلوب و يا سرشت نامطلوب آن كدامين مورد توجه قرار گيرد. شهروند به عنوان انساني كه متكي به ذات خود است اين را وظيفه خود و در عين حال آن را امكان پذير مي يابد كه در برابر تراوشات فكري و اقدامات خارجي كه آن را منطبق با ارزش هاي شخصي و منافع ملي خود نمي يابد به مقابله خردورزانه بپردازد.
انساني كه قصه براي بازگو كردن دارد هيچ گاه تنها نيست. شهروند در هيچ مقطعي اين احساس را ندارد كه منزوي از جامعه و تنها است چرا كه او به جهت اشتراك تاريخي خود را تنيده در جامعه و عضوي معتبر از آن مي يابد. انساني كه تنها نيست هيچ گاه فرصت استثمار و سلطه را به نيروهاي داخلي و خارجي نمي دهد و چنين فردي احساس تعهد نسبت به جامعه و حيات آن دارد چرا كه خود را تنها در بطن جامعه توانمند و مطرح مي يابد. شهروند تعهد را در وسيع ترين شكل آن به نمايش مي گذارد و بدين جهت كاستي هاي جامعه او را متاثر و زيبايي هاي جامعه او را خواستار كمال مي سازد. شهروند ايراني كاستي هاي تاريخي را تحقيركننده و برجستگي هاي تاريخي جامعه خود را زيبنده مي يابد و بدين روي او وظيفه اخلاقي، ضرورت تاريخي الزام انساني و از همه مهمتر تعهد اجتماعي مي داند كه جامعه اي را در ذهن خود به تصوير بكشد و در عينيت متجلي كند كه قصه اي جذاب براي گفتن جلوه كند.
شهروند بودن، مستلزم حضور آرزوها است. انساني كه از اين ظرافت و لطافت انساني برخوردار است كه آرزو كردن را تجربه كند محققا از اين جسارت و فرصت هم برخوردار خواهد بود كه آنها را متبلور كند. وجود آرزوها به مفهوم وجود اميد است. اميد به آينده و اينكه فردايي بهتر و انساني تر متصور است و اينكه ترقي و تكامل نه تنها ضروري بلكه اجتناب ناپذير است. انساني كه در بستر آرزوها در آغوش گيرنده اميد است هيچگاه در برابر سختي ها، زانو بر زمين نمي نهد و هيچگاه پذيراي اين نمي گردد كه كاستي ها و زشتي هاي حاكم بر جامعه طبيعي هستند. اميد به آينده مستلزم اين است كه گذشته تنها در بستر آينده معنادار شود به اين مفهوم كه هميشه اين اعتقاد است كه روزهاي بهتر و لحظات لذت بخش تر محققا در برابر هستند كه در مقام مقايسه با آنها، گذشته حقيرتر از آن است كه به آن ارتقاي يابد كه قابل قياس گردد.
شهروند ايراني مي بايستي آرزوي جامعه اي را در ذهن متصور شود كه در آن، آزادترين انسان ها، مرفه ترين افراد، متحدترين اشخاص و انسان ترين انسان ها زيست مي كنند. جامعه اي كه در آن كاستي ها به سخره گرفته مي شود و زيبايي ها تشديد مي گردند. در چنين فضايي روابط اجتماعي بر مبناي اتكاي به يكديگر، بهبود شرايط اجتماعي براي تمامي انسان هاي نيازمند همياري، حساس گرديدن نسبت به خواست ها و نيازهاي ديگران و پذيرش كاستي هاي انسان هايي كه از نظر فيزيكي و رواني در سطح مطلوب نيستند، بسيار گسترده جلوه گر مي شود.
براي بهره مندي از حقوق طبيعي كه خداوند آن را در طبيعت براي تمامي انسان ها به وديعه گذاشته است الزام شهروند بودن يك ضرورت است. اين ضرورت هنگامي شكل مي گيرد كه حضور دو ويژگي هويت تاريخي و گستردگي آرزوها تحقق داشته باشد. شهروند بودن يك حق است و در نتيجه مي بايستي همه گير باشد و اينكه به جهت حق بودن مقام شهروندي، اين ضرورت گريزناپذير است كه هيچ گونه توجيهي براي فقدان آن مدنظر گرفته نشود.

سازمان ملل پس از جنگ
شوارتس: قوانين بين المللي در مورد اشغال به آمريكا آزادي  عمل فراواني دردوران پس از جنگ و حتي در شكل دهي آينده سياسي عراق مي دهد
006490.jpg

اريك شوارتس، عضو ارشد شوراي روابط خارجي [آمريكا] كه يك گروه ضربت «عراق پس از جنگ» را سرپرستي مي كند، معتقد است كه ايالات متحده بلافاصله پس از خاتمه خصومت ها در عراق يك دولت پس از جنگ را تشكيل داده و وظيفه حفظ امنيت را به عهده مي گيرد. اما به اعتقاد وي براي «مشروعيت» بخشيدن به آينده عراق حياتي است كه راهي براي كمك سازمان ملل، بيش از توزيع كمك هاي بشردوستانه پيدا شود. او پيروي از الگوي افغانستان را كه در آن سازمان ملل دولت آينده را سازماندهي كرد و از اين طريق پشتيباني شوراي امنيت را جلب كرد، پيشنهاد مي كند از اين طريق همسايه هاي عراق و ديگر كشورها نيز به كمك براي بازسازي اين كشور مي پيوندند. آنچه در زير مي آيد مصاحبه برنارد گورتسمن، ويراستار مشاور شوراي روابط خارجي با شوراتس در روز هفتم آوريل ۲۰۰۳ است:
ترجمه: غلامرضا رضايي نصير
• مسائل اساسي مطروحه در مورد عراق پس از جنگ، حتي قبل از خاتمه جنگ چه هستند؟
برخي مسائل از اين قرارند: چه كسي اداره غيرنظامي كشور را بلافاصله پس از جنگ به عهده خواهد گرفت؟ عراقي ها چه نقشي در دولت پس از جنگ خواهند داشت؟ چه زمان يك دولت موقت عراق تشكيل خواهد شد؟ اين حكومت موقت چگونه ايجاد مي شود؟ و چه مسئوليت هايي به آن واگذار مي گردد؟ چه كسي در مورد فرآيند تعيين حكومت موقت و همچنين فرآيندي كه طي آن عراقي ها دولتي دائمي را ايجاد خواهند كرد، تصميم مي گيرد؟ در ارتباط با اين مسائل، مسئله نقش سازمان هاي بين المللي و ديگر دولت ها در بازسازي عراق مطرح مي شود. همه اين مسائل، حداقل به لحاظ ديپلماتيك، مطرح مي شوند.
• آيا مايليد خطوط كلي برخي از گزينه ها را در مورد بعضي از اين مسائل ترسيم كنيد؟
حتما. در مورد اينكه چه كسي عراق پس از جنگ را اداره خواهد كرد، در حال حاضر شواهد قويا به نفع ارتش آمريكا است. در دوره بلافاصله پس از جنگ ژنرال تامي فرانكس، فرمانده نيروهاي ائتلافي و ژنرال بازنشسته جي گارنر، رئيس دفتر بازسازي و كمك هاي بشردوستانه پنتاگون حكومت عراق را تحت كنترل خواهند داشت.
در حال حاضر گارنر در كويت به سر مي برد و آماده است تا به عراق برود. بيش از ۲۰۰ مقام آمريكايي در زمينه هايي نظير اداره امور كشوري، كمك هاي بشردوستانه و بازسازي با وي همكاري مي كند. طرح اين است كه تعداد اندكي از آمريكايي ها اداره وزارتخانه هاي مهم را به دست گيرند و بقيه وزارتخانه ها به عراقي ها واگذار شود. چنين به نظر مي رسد كه آلترناتيو ديگري به جز كنترل آمريكايي ها در دوران بلافاصله پس از جنگ وجود نداشته باشد. علاوه بر آن حتي در بلندمدت نيز تا قبل از آنكه عراقي ها خود اداره امور كشور خود را به دست گيرند، بعيد است كه آلترناتيو ديگري براي اداره غيرنظامي كشور توسط ايالات متحده وجود داشته باشد.
اما برخي از حكومت غيرنظامي تحت نظارت سازمان ملل براي اداره عراق پس از جنگ حمايت كرده اند. براي مثال ژاك شيراك رئيس جمهور فرانسه گفته است كه از قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل كه در آن كنترل ائتلاف آمريكايي - انگليسي به تصويب رسيده باشد، حمايت نخواهد كرد.
006485.jpg

• آيا سازمان ملل خواستار آن هست كه پس از جنگ بر عراق حكومت كند؟
كاملا روشن نيست كه سازمان ملل بخواهد چنين وظيفه اي را بر عهده بگيرد. براي مثال مورد افغانستان نشان داد كه مقامات سازمان ملل واقعا توانايي كنترل اوضاع را ندارند؛ مسلما مورد عراق بسيار دشوارتر خواهد بود.
•  اگر سازمان ملل عراق را اداره نكند، چه نقش ديگري مي تواند داشته باشد؟
اين سوالي ۶۴ هزار دلاري است. يكي از گزينه ها مي تواند استفاده از حافظان صلح كلاه آبي سازمان ملل براي حفظ امنيت باشد. هر چند اين گزينه خيلي غيرواقع بينانه است. هيچ كس پيشنهاد نكرده است كه سازمان ملل بايد امنيت عمومي را در دوران پس از جنگ تضمين كند. تقريبا همه اين را قبول دارند كه وظيفه حفظ امنيت به عهده ايالات متحده و احتمالا به همراه برخي از نيروهاي ائتلافي است. در حقيقت برخي پيشنهاد كرده اند كه ناتو پا به ميدان بگذارد.
برخي ديگر پيشنهاد كرده اند كه سازمان ملل مسئوليت اداره غيرنظامي كشور را به عهده بگيرد. همان طور كه قبلا گفتم، اين هدف براي سازمان ملل بيش از حد دست نيافتني است. در عين حال بسياري از دوستان و متحدان اروپايي معتقدند كه اگر اظهارات رئيس جمهور [آمريكا] در مورد همكاري با سازمان ملل چيزي بيش از اجازه دادن به نهادهاي اين سازمان براي توزيع كمك هاي بشردوستانه نباشد، در آن صورت اين نقش براي سازمان ملل به هيچ وجه كافي نيست.
اين كشورهاي اروپايي از اين مي ترسند كه كنترل كامل عراق پس ازجنگ به دست ايالات متحده بيفتد. يك راه براي برون رفت از اين معضل، الگويي است كه در افغانستان شاهدش بوده ايم. در آنجا سازمان ملل مسئول اداره غيرنظامي كشور نبود اما در عين حال نقش سياسي معناداري ايفا كرد.
• ممكن است در اين باره توضيح بيشتري بدهيد؟
سازمان ملل اجلاسي در بن ترتيب داد كه در آن دولت موقت افغانستان تشكيل شد و فرآيندي براي رسيدن به يك دولت دائمي افغان تعريف گشت. اين فرآيند به تاييد شوراي امنيت سازمان ملل رسيد. در نتيجه، دولت افغانستان از مشروعيت بين المللي فراواني برخوردار گشت. به رغم اين حقيقت كه اين تلاش عمدتا با ابتكار سازمان ملل صورت گرفت، ايالات متحده در جهت دهي آن از نفوذ فوق العاده اي برخوردار بود و نشان داد كه حاضر نيست منافع خود را قرباني موافقت با اين نقش سازمان ملل كند.
• مزاياي چنين نقشي براي سازمان ملل چيست؟
اول اينكه با دخالت دادن سازمان ملل، مشاركت ديگر دولت ها در چالش هاي بازسازي عراق و كمك به آن آسان تر مي شود و از اين طريق از باري كه بر دوش ايالات متحده است كاسته مي شود. دوم احتمال اينكه چنين فرآيندي از نظر دولت هاي منطقه از مشروعيت بيشتري برخوردار باشد بالا مي رود و شكي نيست كه حمايت اين دولت ها براي دولت انتقالي عراق حياتي خواهد بود.
• منظورتان به خصوص دولت هاي خاورميانه است؟
بلي. در سال هاي اخير آموخته ايم كه اگر كشورهاي همسايه در از هم فروپاشيدن كشوري مصمم باشند، هر چقدر هم كه عزم مردم آن كشور براي بازسازي نهادهايش پس از جنگ جزم باشد، باز هم پيشرفت بسيار دشوار خواهد بود. با نگاهي به مدل افغانستان مي بينيم كه بسياري از كشورهاي منطقه كه اغلب با ايالات متحده دشمني داشتند به توافقي پايدار رسيدند، بنابراين امكان رسيدن به چنين توافقي كاملا معقول به نظر مي رسد. بنابراين مزيت مهم ديگر آن كسب موافقت منطقه اي با فرآيند مورد نظر است.
در نهايت بايد گفت فرآيندي كه سازمان ملل در آن دخيل باشد، از مشروعيت بين المللي وسيع تري برخوردار مي گردد. اگر بتوان بر سر نقش سازمان ملل به توافق رسيد، در آن صورت نهادهاي اين سازمان راحت تر در عراق به فعاليت خواهند پرداخت و فرصت ها براي تقويت همكاري بين سازمان ملل و ايالات متحده بيشتر مي شود.
• آيا از بين عراقياني كه اكنون در عراق زندگي مي كنند، كسي مي تواند نقش مهمي در دولت مدني ايفا كند؟
در دوران حكومت صدام حسين، جامعه عراق عمدتا نخبگان سياسي خود را از دست داد. يكي از چالش هاي بزرگ ايالات متحده تضمين فرآيندي است كه از آن رهبران واقعي بتوانند سر بركنند. اما اين چالش يكي از دلايلي است كه نشان مي دهد عراقي ها نمي توانند در كوتاه مدت تمام اختيارات حاكميت را در دولت موقت به دست گيرند. آنچه دولت [آمريكا] در سر دارد و صراحتا بگويم به عقيده من اين طرح كاملا معقول است، تلاش براي ايجاد سازوكارهاي مشورتي و گماردن عراقي ها در پست هايي است كه قدرت تصميم گيري آنان بتواند طي زمان افزايش يابد، به طوري كه اين فرآيند بيشتر فرآيندي تدريجي و تحولي باشد، در يك نقطه خاص يك حكومت موقت كاملا عراقي ايجاد خواهد شد.
• تصور مي كنم پس از جنگ وسوسه اي براي صدام زدايي در كشور عراق به وجود بيايد كه احتمالا شامل محاكماتي هم خواهد بود. آيا ايالات متحده خود اين مهم را انجام خواهد داد؟
فكر مي كنم با توجه به موارد سنگين نقض حقوق بشر توسط رژيم صدام، نبود نوعي فرآيند پاسخگويي باور كردني نباشد. البته هنوز مشخص نيست كه اين فرآيند چگونه خواهد بود. آيا خود ايالات متحده راسا در اين زمينه اقدام خواهد كرد؟ آيا نوعي فرآيند با شركت عراقي ها و مشاركت قضات بين المللي خواهد بود؟ جزئيات اين مسئله هنوز مشخص نشده است. آنچه ظاهرا مورد حمايت دولت [آمريكا] است يك فرآيند محدود از محاكمه كساني است كه مرتكب بدترين موارد نقض حقوق بشر شده اند. تا اندازه اي چشم انداز دولت [آمريكا] در اين مورد اين است كه مطمئن شود عراقياني كه تا اندازه اي خلاف كرده اند،اما مهارت هاي آنها براي حكومت آينده عراق مفيد است در اين فرآيند پاسخگويي از بين نروند. هيچ كس به اين اعتقاد ندارد كه تمام عراقياني كه درگير نقض حقوق بشر بوده اند بايد روند قضايي را طي كنند. سوال اساسي اين است كه رتبه هر كس در حكومت چقدر بالا يا پايين بوده است. عقيده من بر آن است كه دولت [آمريكا] مايل است عراق با كمك خود عراقي ها به حيات خود ادامه دهد.
• در مورد به رسميت شناختن بين المللي عراق نظرتان چيست؟
در اينجا بين ملزومات قوانين بين المللي و سياست بين المللي تمايز وجود دارد. قوانين بين المللي در مورد اشغال به ايالات متحده آزادي عمل فراواني در دوران پس از جنگ مي دهد. صريح بگويم اين قوانين حتي در شكل دهي آينده سياسي عراق هم حق انتخاب فراواني به ايالات متحده مي دهد. در عين حال به لحاظ سياست بين الملل، اگر ايالات متحده نخواهد سازمان ملل را هم به بازي راه دهد، در رابطه با مشروعيت كل اين فرآيند از چشم دولت هاي منطقه و كشورهاي سراسر جهان با چالش هاي جدي فراواني روبه رو خواهد شد. به همين دليل است كه دولت بوش، حتي اگر در نهايت تصميم بگيرد كل فرآيند را آمريكايي كند، باز هم خواستار تاييديه شوراي امنيت سازمان ملل خواهد بود. اما اگر نخواهد به سازمان ملل نقشي در فرآيند انتقال سياسي بدهد، گرفتن اين تاييديه بسي دشوار خواهد بود.
نيويورك تايمز

نبرد رامسفلد و پنتاگون
006510.jpg
حتي پيش از شروع جنگ عراق، يونيفورم پوش هاي پنتاگون دل خوشي از دونالد رامسفلد، وزير دفاع آمريكا نداشتند. ژنرالي كه به ادعاي يك روزنامه آمريكايي خيلي خوب او را مي شناسد، در مورد او مي گويد: «رامسفلد از آن دسته افرادي است كه خيلي به خودش غره است و از آغاز سعي دارد پوزه حريف را به خاك بمالد. در همان ملاقات اول با ژنرال ها به آنها توهين مي كند و از آنجا كه ژنرال هاي ارتش حق جواب دادن به مافوق خود را ندارند، توهين هاي او را فرو مي برند و البته از او متنفر مي شوند. »
اما با سخت شدن اوضاع جنگ در هفته هاي اول براي نيروهاي آمريكايي و با توجه به نابساماني خطوط تداركاتي و عدم تقويت فوري نيروها، خشم ژنرال ها سرريز شد و بسياري از مطبوعات آمريكايي شاهد انتقادات شديد آنان از رامسفلد و طرح جنگي او بودند.
چند تن از طراحان بلندپايه پنتاگون در مصاحبه هاي مختلف از اين شكايت كردند كه رامسفلد و حلقه مشاوران غيرنظامي او كه در حقيقت مسئول اصلي متقاعد كردن بوش، رئيس جمهور آمريكا به جنگ با عراق بوده اند، بر مديريت تمام جزييات عمليات جنگي اصرار داشته اند. به گفته آنان رامسفلد و گروهش كنترل جنبه هاي مهم طراحي لجستيك روزمره جنگ را كه به طور سنتي به عهده نظاميان بوده است، خود به دست گرفته اند و رامسفلد بارها و بارها دستورات برنامه ريزان ارشد پنتاگون در ستاد مشترك نيروهاي مسلح را ناديده گرفته و دستوراتي خلاف آنها صادر كرده است. يكي از طراحان ارشد، در اين زمينه به روزنامه نيويوركر گفت: «او فكر مي كند بهتر از بقيه مي فهمد و در تمامي مراحل، تصميم گيرنده اصلي خود او بود. »
وقتي طرحي را كه پنتاگون براي حمله به عراق تهيه كرده بود و طرح ۱۰۰۳ ناميده مي شد به رامسفلد و معاونانش عرضه كردند، او اصرار داشت كه تعداد سربازان پياده بايد به شدت كاهش يابد. به گفته يك مقام بلندپايه اطلاعاتي آمريكا ايمان او به بمباران هاي دقيق و اصرار او بر بهينه سازي عمليات عواقب ناگواري براي نيروهاي مسلح در پي داشته است.
يكي از طراحان جنگي پنتاگون مي گويد، اوج تقابل رامسفلد با نظاميان، زماني بود كه به هنگام آماده سازي جنگ در فصل پاييز، رامسفلد اعلام كرد قصد ندارد از ليست زمان بندي شده استقرار نيروها كه با حروف اختصاري TPFDL* معروف است، پيروي كند. اين ليست كه پيچيده ترين سند طراحي جنگ در پنتاگون محسوب مي شود و افسران برنامه ريزي جنگ آن را تيپ فيدل يا به طور مختصر تيپ فيد مي نامند، پرونده حجيمي است كه سياهه نيروهايي را كه قرار است به نبرد اعزام شوند، ترتيب استقرار آنها و استقرار حمايت هاي لجستيكي را به دقت تشريح مي كند. يك برنامه ريز استراتژيك بازنشسته نيروي هوايي آمريكا مي گويد: «TPFDL برنامه اي دقيق براي پيشبرد جنگ است و به طور مرتب با شرايط جديد هماهنگ مي شود. » يك افسر اطلاعاتي سابق نيز مي افزايد: «كنار گذاشتن تيپ فيد به معناي كنار گذاشتن برنامه ريزي متمركز نظامي است. ارتش مثل يك شركت تجاري نيست كه بتوان با كاهش نيروها آن را بهينه سازي كرد و در حقيقت غيركاراترين ماشين شناخته شده براي بشر است. در جنگ، اين نيروي مازاد است كه مي تواند جان سربازان را نجات دهد. »
طرح ۱۰۰۳ بارها اصلاح و به رامسفلد عرضه شد، اما به گفته طراح آن رامسفلد هر بار با گفتن اينكه تعداد نيروهاي زميني بيش از حد زياد است، آن را پس فرستاده بود. به عقيده برنامه ريزان پنتاگون، رامسفلد دو هدف را دنبال مي كرده است: نشان دادن كارايي بمباران دقيق و تمام كردن ارزان جنگ براي آمريكا.
از سوي ديگر اسكات ريتر، تفنگدار سابق و يكي از بازرسان تسليحاتي سازمان ملل كه از ماه ها پيش در مورد ناكارآمد بودن استراتژي «شوك و بهت» هشدار داده بود، خاطرنشان ساخت كه بخش اعظم بمباران ها، نتيجه اي در برنداشته يا حتي نتيجه عكس داده است. براي مثال بمباران كاخ هاي صدام باعث شد تا يك تيپ از نيروهاي ويژه گارد رياست جمهوري عراق كه براي حفاظت از اين كاخ ها در نظر گرفته شده بودند، آزاد شوند و تا دستورات بعدي به خانه هايشان بازگردند. به گفته ريتر «اكنون آنها در خانه هايشان كه در سراسر بغداد پراكنده اند با انبوهي از مهمات و توشه سنگر گرفته اند. »
اما احتمالا بزرگ ترين مايه نااميدي آمريكا عدم حمايت شيعيان جنوب عراق از تهاجم آمريكا و انگليس بود. شاخه هاي مختلفي از گروه مخفي الدعوه از سال هاي دهه هشتاد و نود با حملات تروريستي خود با رژيم عراق جنگيده اند. اما در عين حال الدعوه با آمريكا هم خصومت دارد. برخي از نيروهاي اطلاعات آمريكا به طور تلويحي اين گروه را مسئول بمب گذاري سال ۱۹۸۳ در پادگان هاي تفنگداران دريايي آمريكا در بيروت قلمداد كردند. با اين همه، در ماه هاي پيش از آغاز جنگ دولت بوش با گنجاندن الدعوه در ميان گروه هاي اپوزيسيون كه قرار بود پس از جنگ عراق را كنترل كنند، سعي كرد دل آنها را به دست بياورد. يك مقام سابق اطلاعاتي آمريكا در مصاحبه با يك روزنامه آمريكايي گفت: «الدعوه گروهي است كه مي توانست صدام را به قتل برساند. آنها از صدام به دليل ظلم به شيعيان متنفرند. علت وجودي آنها كشتن صدام است. » به گفته اين مقام اطلاعاتي اكنون ايستادن آنها در كنار رژيم صدام براي آمريكا يك فاجعه محسوب مي شود، چرا كه آنها «مثل ويت كنگ ها سرسختند. »
چندي پيش گزارش هايي منتشر شد مبني بر اينكه تبعيديان عراقي، از جمله شيعيان، با اتومبيل و اتوبوس از اردن و سوريه به عراق باز مي گردند تا در كنار رژيم عراق با مهاجمان بجنگند. رابرت بائر، عامل سابق سيا در خاورميانه، در تماسي تلفني از اردن به يك خبرنگار آمريكايي گفت: «همه مي خواهند بجنگند؛ كل ملت عراق قصد دارد از كشورش و نه از صدام، دفاع كند. اگر ما روزي پنجاه، شصت نفر تلفات بدهيم و هزاران نفر از آنها را بكشيم، باز هم آنها پيروزند. اين جنگ براي آنها جهاد است و كشته شدن در جهاد فضيلت محسوب مي شود. اين جنگ ديگر جنگي سكولار نيست. » از سوي ديگر مطبوعات گزارش هايي منتشر كردند مبني بر اينكه مجاهدين از پاكستان، افغانستان و الجزاير براي انجام عمليات شهادت طلبانه به سوي عراق گسيل شده اند. به گفته يك بازرگان خاورميانه اي كه از روابط ديرينه اي در اردن و سوريه برخوردار است، هيچ گروه رزمنده عربي در عراق وجود ندارد كه با آمريكا باشد. بايد ديد رامسفلد چگونه مي خواهد با اين اوضاع آشفته و با ژنرال هاي تحت امرش كنار بيايد.
* Time - phased forces - deployment list

كارشناس «عفو بين الملل» در امور عراق:
عراق به بازرسان حقوق بشر نياز دارد
گفت وگو: هولگر كوليك
ترجمه: مهرزاد فتوحي
روت يوتنر Ruth Juttner، كارشناس عراق در «عفو بين الملل» است. او در گفت وگو با شبكه اينترنتي اشپيگل از نقض حقوق بشر به وسيله صدام حسين مي گويد، و اميدوار است گروه ديده بانان حقوق بشر سازمان ملل به عراق فرستاده شوند. «يوتنر» جنگ را به عنوان ابزاري براي پايان دادن به نقض حقوق بشر شيوه اي نادرست مي داند.
•••
• به عنوان كارشناس عراق «در عفو بين الملل»، به موضوع نقض حقوق بشر به وسيله حكومت صدام حسين مي پردازيد. چه مواردي بيش از همه يافته ايد.
در عراق مثل گذشته، موارد نقض حقوق بشر بسيار زياد است. در اين ميان مي توان تعقيب گروه هاي مخالف، موج گسترده اعدام ها و صدور حكم مجازات مرگ به شكل بسيار زيادي را نام برد. همچنين تعقيب گروه هاي قومي هم با شدت وجود دارد.
• چه كساني بيشتر قرباني مي شوند؟
درباره مردمي كه در عراق هستند، اين سوءظن وجود دارد كه بر ضد حكومت اقدام كنند. بيش از همه شيعيان كه در جنوب عراق زندگي مي كنند و اكثريت قومي اين منطقه را تشكيل مي دهند. بسياري از آنها از زمان جنگ ايران و عراق متهم به همكاري با ايران و دشمني با عراق هستند. آنها مدام قرباني تعقيب، دستگيري و مرگ مي شوند. بسياري از آنها دچار سرنوشت نامعلومي شده اند. اين تنها يك نمونه است. مردمان كرد هم در شمال عراق همين وضعيت را دارند.
• چنين تعقيب ها و پيگردهايي به چه شكلي است؟
بستگان افرادي كه مشكوك به همكاري با مخالفان هستند، در تبعيد به سر مي برند يا مفقود شده اند، به شدت تحت فشارند. هدف اين بود كه با ايجاد وحشت و هراس، فرد را وادار به سكوت كنند، كاري كه تاكنون درباره بسياري از پناهندگان عراقي موثر واقع شده است. گزارش هايي هم از مواردي داشته ايم كه بستگان نزديك دستگير مي شوند و بعدها در تلويزيون عراق ظاهر مي شوند. آنها اعلام مي كنند كه عضو خانواده شان را طرد كرده اند و اين به روشني نشان مي دهد كه حكومت عراق، هيچ انتقادي را، حتي از خارج از كشور تحمل نمي كند.
• در چه سطح و تا چه ميزان مجازات مرگ تعيين مي شود؟
تحقيق و بررسي در اين باره مشكل است، چرا كه هيچ اطلاعات رسمي در اين باره وجود ندارد. ثابت شده كه موج اعدام ها در سال هاي ۱۹۹۶ و ۱۹۹۸ زماني كه زندان ها پر از زنداني بوده است وجود داشته. احتمالا صدها زنداني اعدام شده اند. بسياري از اجساد آنها در گورهاي دسته جمعي در نزديكي زندان دفن شده است. حتي گزارش هايي رسيده است كه وقتي فرد نظامي به گروه هاي مخالف مي پيوندد، بستگان او اعدام مي شوند. اما آمار دقيقي از اين اعدام ها در دست نيست، چرا كه بسياري هنوز از سرنوشت زنداني هاي خود اطلاعي ندارند. در موارد معدودي، خانواده ها از اعدام بستگان زنداني شان مطلع مي شوند.
• آيا هياتي از عفو بين الملل مي تواند براي جمع آوري اطلاعات به عراق سفر كند؟
عفو بين الملل هم مثل ساير سازمان هاي مدافع حقوق بشر، سال ها است كه اجازه ورود به عراق را ندارد. ما مدام از حكومت عراق خواسته ايم كه امكان حضورمان را فراهم سازد. در اين شرايط، تحقيق در عراق بسيار مشكل است و شرايط بسيار سختي دارد. بازديدكنندگان غربي و هيأت هاي خارجي در عراق به وسيله قوانين امنيتي محدود مي شوند و اجازه فعاليت آزادانه ندارند. حتي خبرنگاران خارجي را هم مدام يك مامور دولتي همراهي مي كند. عفو بين الملل فقط زماني به آنجا سفر مي كند كه اين امكان را داشته باشد كه بدون مراقب و آزادانه بتواند به راحتي اطلاعات مطمئني به دست آورد و بتوانيم به راحتي با مردم صحبت كنيم تا زماني كه چنين امكاني نباشد، سفر به عراق بي معنا است.
• پس حالا چگونه كسب اطلاع مي كنيد؟
به دليل مشكلاتي كه شرح دادم، پيدا كردن منابعي براي كسب اطلاعات چندان آسان نيست. ما از همه منابع قابل دسترسي مانند افراد در تبعيد، خبرنگاران، پناهندگان، مسافران و عراقي هايي كه به كشورهاي ديگر سفر مي كنند براي كسب اطلاعات و تحقيق استفاده مي كنيم. ما همه اطلاعات را مورد بررسي قرار مي دهيم و فقط مواردي را منتشر مي كنيم كه از درستي آن مطمئن باشيم.
• اين اطلاعات تا چه حد قابل اعتماد است؟
متاسفانه درگذشته مواردي وجود داشته كه ما هم فريب تبليغات را خورده ايم. به طوري كه در زمان آغاز جنگ عراق و كويت از طرف دولت كويت تبليغات گسترده اي از نقض حقوق بشر به وسيله عراق انجام شد كه البته جنجال و هياهوي تبليغاتي براي برانگيختن افكار عمومي جهان برضد عراق بود. آن زمان سربازان عراقي متهم شدند كه نوزادها را در بيمارستان ها كشته اند.
• از گمشده ها چه مي دانيد؟
آمار دقيقي در اين باره وجود ندارد، اما مي توان تخمين زد كه حدود صدها هزار نفر ناپديد شده اند. از آغاز جنگ ايران و عراق در سال هاي ۸۰ آغاز شده است و در زمان اشغال كويت موج آدم ربايي به اوج خود رسيد. هنوز حدود ۸۰۰ شهروند كويتي مفقود هستند. تازه ترين مورد، مربوط به مرد جواني است كه در ۲۵ ژانويه همين امسال به يكي از ماشين هاي نيروهاي سازمان ملل پناهنده شد و سپس به وسيله نيروهاي امنيتي عراق بازداشت و به نقطه اي نامعلوم منتقل شد تا امروز هيچ اطلاعي از سرنوشت او وجود ندارد. به خاطر همه اين مسائل، عفو بين الملل، سال ها است از سازمان ملل مي خواهد كه گروه هاي ديده بان حقوق بشر به عراق بفرستند.
سايت اينترنتي اشپيگل

حاشيه جهان
• مواضع جديد
دو حزب اصلي آمريكا طي ماه هاي اخير جايگاه و موضع خود را در قبال جنگ عراق شفاف كرده بودند اما احزاب كوچك آمريكا تا اين مقطع موضعي رسمي در اين رابطه اتخاذ نكرده بودند. Liberation، حزب كوچكي كه هميشه از آن به عنوان سومين حزب سياسي آمريكا ياد مي شود، روز چهارشنبه در موضع گيري نيم بندي اعلام كرد از خط مشي عدم مداخله در امور ساير كشورها حمايت نمي كند مگر آنكه مداخله در ساير نقاط جهان مستقيما با امنيت ملي آمريكا ارتباط پيدا كند.علاوه بر Liberation آمريكن فرست پارتي هم با انتشار بيانيه اي هرچند از نظاميان آمريكايي درگير در جنگ عراق اعلام حمايت كرده است اما تلويحا ورود به فاز نظامي عليه عراق كه تصميمي سياسي از سوي زمامداران كاخ سفيد بوده را محكوم كرد. حزب سوسياليست آزادي زنان نيز با انتشار بيانيه اي از يورش آمريكا به عراق و غلبه بر حاكميت صدام اعلام حمايت كرد و تنها سبزها بودند كه رسما خواستار توقف تهاجم نظامي به عراق شدند. معلوم نيست چرا با گذشت بيش از بيست روز از آغاز جنگ احزاب جزء آمريكا حالا به فكر صدور بيانيه و موضع گيري در قبال جنگ عراق افتاده اند.
006495.jpg


• انتقال پايگاه يونگ سان
ارتش ايالات متحده قصد دارد بزرگ ترين پايگاه خود از جنوب سئول پايتخت كره جنوبي را برچيند و به منطقه اي ديگر منتقل كند. در بيانيه اي كه روز سه شنبه از سوي دفتر مطبوعاتي پنتاگون منتشر شد آمده دو طرف در مورد تغيير محل اين پايگاه كه يونگ سان نام دارد به اتفاق نظر دست يافتند. ارتش ايالات متحده در كره جنوبي حدود ۳۶ هزار سرباز دارد كه وجود اين سربازان از عوامل هميشگي بروز اعتراض هاي دانشجويي به حضور نيروهاي آمريكايي در كره جنوبي بوده است.
006500.jpg

• اعطاي تابعيت به ناجي لينچ
شايد اندكي بيش از يك هفته قبل بود كه مطبوعات آمريكايي از نجات يك تفنگدار نيروي دريايي ارتش آمريكا كه پشت خط تماس نيروهاي دو طرف گرفتار آمده بود با حمايت و مساعدت يك وكيل دعاوي جوان عراقي خبر دادند. جسيكا لينچ، سرجوخه تفنگدار توانست با كمك راهنماي عراقي خود از چنگ عراقي ها بگريزد و از اسارت رهايي يابد. روز دوشنبه رسانه هاي آمريكايي از آگهي هاي ترغيب حمايت مردم به پيوستن به تلاش گسترده اي كه هدفش اعطاي تابعيت آمريكا به همان وكيل دعاوي ناجي لينچ بود شده بود. اين تبعه عراقي كه از او با نام اختصاري محمد ياد مي شود، پس از مشاهده ضرب و شتم لينچ در بيمارستان توسط يك سرهنگ عراقي او را با دو پاي شكسته و دستي مجروح از بيمارستان فراري داده و امكان پيوستن او به واحدهاي نظامي آمريكا را فراهم آورد، اكنون تحت حمايت نيروهاي آمريكايي است.
006505.jpg

• تخطئه چلبي
سازمان سيا اواخر هفته گذشته با انتشاربيانيه اي تأكيد كرد احمد چلبي، كسي كه پنتاگون مترصد به قدرت رساندنش در عراق پس از صدام است به دليل عدم برخورداري از حمايت عمومي در عراق نمي تواند مهره اي مناسب تلقي شود. در گزارشي محرمانه كه در بين مقامات ارشد دولتي آمريكا توزيع شد سيا عنوان مي دارد كه احمد چلبي رئيس كنگره ملي عراق در زمره رهبران معارضي است كه از كمترين محبوبيت دربين عامه مردم عراق برخوردار است.انتشار اين بيانيه به ادعاي يونايتدپرس كه اين خبر را منتشر كرد از سوي منتقدان از نظر صحت، اهداف و زمان انتشار آن مورد ترديد قرار گرفت. خبرگزاري يونايتدپرس به نقل از مقامات مختلف آمريكايي ادعا مي كند سيا از ديرباز نظر مثبتي نسبت به چلبي نداشته و در تلاش است فرد ديگري به جاي او به رياست دولت انتقالي عراق منصوب شود.
006515.jpg

• بيانيه اي از كويت
چلبي، رئيس كنگره ملي عراق و كسي كه از او به عنوان جانشين صدام و حامد كرزاي عراق ياد مي شود پس از سال ها تبعيد اواسط هفته گذشته به همراه هفتصد تن از جنگجويان تحت امرش وارد مناطق جنوبي عراق شد. او به ناصريه رفت و اندكي پس از ورود او به شهر با انتشار بيانيه اي كه در كويت به رسانه ها عرضه شد از مردم عراق خواست در برابر رژيم صدام قيام كنند. نكته جالب در مورد سفر چلبي و همراهانش به عراق اين بود كه روزنامه انگليسي اينديپندنت ادعا كرد گروه همراه چلبي علاوه بر فعاليت هاي سياسي در فعاليت هاي بشردوستانه چون برقراري مجدد آب و برق و ترميم شبكه هاي آسيب ديده تلفني مشاركت خواهند كرد.

جهان
ادبيات
اقتصاد
ايران
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |