در چند سال اخير فرصت دوباره اي براي مطبوعات كشور فراهم آمد تا دورخيز خود را براي رسيدن به جايگاه واقعي شان انجام دهند و برخي هنوز در تداوم دورخيز قرار دارند
مينا شهني
از هر پديده اي كه يك سال بگذرد انگار اتفاق مهمي رخ داده است. يك سال كه گذشت و تو سرت سلامت ماند بايد خوشحال باشي.سال اول مهم تر از سال هاي بعدي است به خصوص براي يك نشريه، هر نشريه اي كه شانس بياورد و يك سال از عمرش بگذرد با شادي زيادي براي خودش يك سالگرد مي گيرد.حالا سالگرد انتشار ضميمه همشهري است يعني يك سال گذشته و اين ضميمه ۸ صفحه اي با تيتر جداگانه چاپ شده و لاي روزنامه همشهري گاهي به سراسر كشور و حالا فقط در تهران رفته است. يك سال با فراز و فرود گذشته و ما مي خواهيم بدانيم در اين يك سال با كدام مخاطب ارتباط برقرار كرده ايم، به كدام نياز مخاطب پاسخ داده ايم و در چه حوزه هايي ضعيف تر از ديگر حوزه ها عمل كرده ايم.گروهي از صاحب نظران به سوالات ما پاسخ داده اند.
• حسين قندي ـ روزنامه نگار ـ مدرس ارتباطات
در دل روزنامه همشهري، نشريه اي تولد يافت كه بارقه اميد را در مطبوعات كشور براي رسيدن به جايگاه اصلي و واقعي خود روشن كرد. هر روز با ديدن آن هشت صفحه (ضميمه يا. . . ) مي گويم، آيا وقت براي خواندن همه مطالب آن خواهم داشت؟ چرا كه برخي مطالب آن را اگر نخوانم، فكر مي كنم چيزي را از دست داده ام.
محققان ارتباطات وقتي مثال مطبوعات پركيفيت ـquality papers ـ را به ميان مي آورند از كشور فرانسه و قرون ۱۶ و ۱۸ ميلادي مي گويند، كه مطبوعات فرانسه با درج مطالبي، افكار عمومي را آگاه مي كردند. نه به صرف اطلاع رساني بلكه با مطالب خود، قدرت تجزيه و تحليل رويدادها را به مردم مي دادند. مطبوعات پيشرو فرانسه با تحليل و تفسير و گزارش هاي خبري و تحليلي توانستند زمينه را براي بهبود وضع كشورشان فراهم كنند و اين ميسر نمي شد مگر آنكه درك و تحليل و فهم افكار عمومي را رشد دهند.
گرچه در اواخر قرن ۱۸ و اوايل قرن ۱۹ ميلادي مطبوعات تجاري موسوم به -Popular Papers- به رقابت با مطبوعات پركيفيت فرانسه پرداختند و آنان را تا حدي منزوي كردند، اما پيدايش راديو و تلويزيون بار ديگر مطبوعات پركيفيت را نه تنها در فرانسه بلكه در اكثر كشورها رونق داد.
اما در ايران، روزنامه هاي ما كمتر فرصت يافتند به تحليل رويدادهاي روز بپردازند و در يكي دو فرصت تاريخي نيز به دلايل مختلف از جمله نبود يا نقصان آموزش روزنامه نگاري و. . . نتوانستند استمرار يابند و به جايگاه خود برسند.در چند سال اخير فرصت دوباره اي براي مطبوعات كشور فراهم آمد تا دورخيز خود را براي رسيدن به جايگاه واقعي شان انجام دهند و برخي هنوز در تداوم دورخيز قرار دارند. ضميمه همشهري در تمام صفحات خود به اين مهم دست يافته است و اگر برخي موانع احتمالي وجود نداشته باشد به گمان من مي تواند خود يك روزنامه مستقل باشد. هر چند كه برخي معتقدند ضميمه بدون صفحات اصلي نه مي توانست منتشر شود و نه مي توانست تداوم يابد. اما گمان من چيز ديگري است. ضميمه همشهري مي تواند يك روزنامه فراگير و مستقل باشد با كيفيت روزافزون و جذب نيروهاي پرتوان كه در ايران در زمينه روزنامه نگاري كم نيستند و پشتوانه روزنامه نگاران جوان اين گمان را به باور تبديل خواهد كرد.
|
|
|
|
ضميمه همشهري در فرمي نوين نه تنها توجه نخبگان را به خود مي خواند بلكه قادر خواهد بود طيف وسيعي از مخاطبان طبقه متوسط را جذب كند. مطالب با كيفيت ضميمه همشهري، چه در زمينه گزارش هاي خبري و تحليلي و چه مقاله ها و حتي خبرها اين بنيه را دارد تا روزنامه اي مستقل و حتي از نظر آگهي درآمدزا باشد.گرچه در برخي شماره ها عمده مطالب ترجمه است، اما همين ترجمه ها نيز به روزنامه نگاران ما مي آموزد كه چگونه بنويسند تا مخاطب را جلب و جذب كنند. مطبوعات سال هاست كه ديگر جايگاه چاپ خبر خبرگزاري ها و ديگر منابع نيست چرا كه خبررساني سريع و به موقع را تلويزيون ها و راديوها به مراتب بهتر انجام مي دهند. كار اصلي مطبوعات پس از خبردهي راديو و تلويزيون آغاز مي شود يعني اينكه چرا و چگونه «خبر» رخ داد. پاسخ به اين پرسش ها و تجزيه و تحليل رويدادها از عهده راديو و تلويزيون ساخته نيست و بر عهده مطبوعات است و به همين دليل مطبوعات هنوز زنده اند و زنده خواهند ماند. اين كار را در تمام صفحات ضميمه همشهري مي توان ديد. سالروز انتشار ضميمه همشهري را به همكاران مطبوعاتي در اين نشريه شادباش مي گويم.
• محمدمهدي فرقاني ـ مدرس روزنامه نگاري ـ رئيس مركز آموزش رسانه ها
اين ضميمه را من خيلي نمي بينم بنابراين نظر خاصي ندارم. البته چند بار ديده ام ولي خيلي نخوانده ام و اطلاع خاصي ندارم. چند نسخه از اين ضميمه را براي من به مركز آموزش رسانه ها بفرستيد تا من بعداً نظرم را اعلام كنم.
• علي اكبر قاضي زاده ـ روزنامه نگار و مدرس ارتباطات
روزنامه همشهري از بنيانگذاران ضميمه نبوده اما از جمله نشرياتي بوده كه خيلي خوب توانست با ابتكارات لازم استفاده از ضميمه را تجربه كرده و حرف تازه اي براي مخاطبان داشته باشد. ضميمه همشهري نيز در همان راستا توانست مخاطبان خودش را پيدا كند. از جمله نكات مثبتي كه در اين ضميمه ديده مي شود كوتاه نويسي و خلاصه نويسي و همچنين رويكرد پرداخت به موضوعات اطراف و ملموس در جامعه است.
ضميمه همشهري زباني صميمي دارد. در واقع زبان پيچيده و پررمزورازي كه همواره در مطبوعات استفاده مي شد به همت اين گروه به يك زبان ساده، پاك و قابل فهم تفسير شد كه اساس و اصل نخست روزنامه نگاري نيز همين است. اما در بخش بررسي نقاط ضعف اين ضميمه چندان نمي توان جزيي وارد شد چون نقاط ضعف موجود، نقاط ضعف روزنامه نگاري مملكت ما است. ما در انتشار و نوشتن مطالب خود همواره با فشارهاي دروني و بيروني و شرايط خاص مواجه هستيم و همين وادارمان مي كند تا به طور مداوم با يك سري مشكلات مواجه باشيم. اما تهران با داشتن يك پنجم جمعيت كشور و عرض و طول بسيار و چند دهه تاريخ حرف براي گفتن بسيار دارد. در ضميمه همشهري كه براي تهران و تهراني ها منتشر مي شود نوشتن از تهران، جاي خالي بسيار دارد. معماري نوين تهران، بزرگراه ها، پل ها و همه و همه از جمله مسائلي هستند كه تك تك شهروندان براي آنها هزينه داده اند و به گونه اي دلمشغولي مردم است. من با سياه نويسي مخالف هستم و معتقدم هميشه و همواره سوژه هايي هست كه مي تواند خواندني باشد.پيشنهاد مي كنم خيلي به دنبال ترجمه نرويد و روي عكس ها به عنوان فتوژورناليسم پويا كمي بيشتر دقت كنيد.نكته ديگر اينكه همشهري در موقعيتي است كه مي تواند از خودش يك مركز آموزش داشته باشد. ده ـ دوازده سال تجربه موفق روزنامه نگاري و امكانات فني و تحريري اين فرصت را فراهم مي كند كه اين تجربه به ديگران هم منتقل شود. روزنامه نگاري ما نيازمند آموزش است. در كل مجموعه همشهري را مجموعه موفقي مي دانم، همشهري از سامانه مديريتي محكمي برخوردار است و اين مسائل براي روزنامه نگاري ما مغتنم است. اميدوارم همچنان موفق عمل كنيد.
• فريدون صديقي ـ روزنامه نگار ـ مدرس ارتباطات
چه رايحه خوبي از شكوفه ها به مشام مي رسد. آن يك سال رفته (ضميمه ماهنامه همشهري) در كثرت صفحات و فرصت انتخاب، ظرفيت هاي يك مجله وزين متفاوت و متمايز از همه ضمايم گاه و بيگاهي و يا مستمر ديگر روزنامه ها داشت.
خصايل بارز آن ضميمه ماهنامه روشن بود: ۱ـ بيشتر تاليف بود و تحرير نبود. ۲ـ بيشتر نگاه داخلي داشت. ۳ـ بيشتر تحليلي و فرايندي بود. ۴ـ بيشتر در ارتباط و پيوست با مسائل روز بود. ۵ـ مكث، تامل و طمانينه در برگرفت ها داشت. ۶ـ بيشتر به پرسش ها پاسخ مي داد. ۷ـ كمتر پرسش مي آفريد. ۸ـ صداقت و شفافيت بيشتري داشت. ۹ـ توازن، ريتم و تناسب در پردازش مطالب صفحات و جلدها داشت.
۱۰ـ ميل به نگهداري و دوره كردن آن بسيار بود. موارد ديگري را هم مي شود برشمرد. آن ضميمه در خود ظرفيت ها و بسترهايي فراهم آورده بود كه هر يك به اقتضاي بضاعت دانشي كه بروز مي داد مي توانست، مدتي بعد، خود ضميمه مستقلي شود هنري و فرهنگي، ورزشي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي، تفكر و انديشه و. . .
اكنون پرسش اين است كه ضميمه ۸ صفحه اي كنوني فاقد آن ظرفيت ها، مدارها و نمودهاست. پاسخ من منفي است، به نحوي مي توان آن ۱۰ و ۱۱ مورد ياد شده را در اين دومي هم ديد.مثلاً جذابيت هاي بصري. مثلاً به روز و بهنگام بودن موضوعات. مثلاً حاشيه هاي كوچك اما موثري كه اغلب متن هاي بلند و بي جهت بلند را پشت سر مي گذارد. مثلاً نگاه تحليلي و فرآيندي.اما تفاوت آشكار است دومي اولي نيست و نمي تواند باشد دلايل بايد اينها باشد.
جمعي از آن نويسندگان ديگر نيستند. جمعي از آن نويسندگان اگر هستند، مثل سابق نمي نويسند، چون شرايط توليد تفكر، موضوع، طرح پرسش و پاسخ ها تغيير كرده است.مضامين داخلي، مضامين در ارتباط سياسي، اجتماعي و اقتصادي ما، موشكافي هاي سابق را ندارد. ترجمه بيداد مي كند. البته بخشي از ترجمه ها به نظر مي آيد به نگاه مديريت ضميمه نزديك است. حرف او را به جاي آنكه كارشناس داخلي بگويد، خارجي مي گويد، شايد كارشناس داخلي ديگر دل و دماغ سابق را ندارد.اما اين همه دليل بر آن نيست كه ضميمه فعلي، خواندني، جذاب و پرمخاطب نباشد، اصلاً چنين ضميمه اي را هر روز منتشر كردن آن هم در مضايق، اماها و اگرها و خط قرمزها كاري كارستان است.
ترديد ندارم، خواندني و پرمخاطب است، اما آيا اين ضميمه در تناسب و توازن با ريتم، مضمون و مقام خود روزنامه و خوانندگان ضميمه ،۶۴ ۶۲ و ۸۰ صفحه اي نيازمندي هاست؟آيا مثلاً با ۸ صفحه رويي و صفحات ديگر مياني همخواني دارد؟اين نكته بحث ديگري است. مي شود گفت، جمعي همشهري را براي داشته هاي قبلي مي خرند و جمعي هم به خاطر اين ۸ صفحه كه مغتنم است و من هر روز آن را ورق مي زنم.
نيم ساعتي مطالب مورد علاقه خود را مي خوانم كه در همه صفحات پراكنده است به ويژه در تيتر اول ها.يك نكته آخر را هم بگويم آيا دانش موضوعي و مهارت تخصصي و پردازش ژورناليستي در همه بخش هاي اين ۸ صفحه يكسان است؟ جواب من البته منفي است.از متوسط تا خوب، خيلي خوب و گاهي عالي و مواردي ممتاز وجود دارد. شرح اين تمايز به وقت ديگر.برايتان توفيق افزون، پايداري و تداوم آرزو مي كنم. اميدوارم به ده ـ بيست سالگي برسيد. آرزوي دوري نيست. شما تنومند و تناور شده ايد. چه رايحه خوبي از شكوفه ها به مشام مي رسد. به همه همكاران ارجمندم در اين ضميمه خسته نباشيد مي گويم.
• يونس شكرخواه ـ روزنامه نگار و مدرس ارتباطات
به نظر مي رسد از زماني كه ضميمه همشهري منتشر شد، روزنامه همشهري را از يك تكرار نجات داد و فضاهاي تازه اي را براي مخاطبان به وجود آورد. اما در كل مي توان ضميمه روزنامه هشمهري را در طول يك سال انتشار در سه فاز مختلف مورد بررسي قرار داد.در فاز نخست ضميمه هشت صفحه اي روزنامه همشهري كاركردي مجله اي داشت و شايد بتوان به نمونه هاي بين المللي و از مجله نشريات آخر هفته اشاره كرد كه مخاطب به واسطه دو روز تعطيلات فرصت مناسبي براي مطالعه داشت. ويژگي ديگر اين نشريات غيرخبري و تحليلي و مقاله اي بودن آنها است. در ضميمه همشهري نيز در شماره هاي نخست اين رفتار ديده مي شد تا اينكه به مرور تحليل هاي بومي به اين مجموعه اضافه شد و تحليل هاي ايراني و تفاسير و مقالات مربوط به مسائل داخلي در آن جاي گرفت. در مرحله سوم كه مي توان گفت ضميمه جان تازه اي گرفت از زماني بود كه در هر صفحه يك ستون خبري اضافه شد و توانست هم زمان با تحولات خبري شتاب گرفته و خود را هماهنگ كند. در مرحله سوم كه بزرگ ترين قوت ضميمه به شمار مي رود استفاده از خبرهاي تحليلي در هر صفحه بود كه اين بخش هم به مطالب داخل صفحه شتاب داد و هم آنها را به فضاهاي خبري روز نزديك كرد و اوج آن را در جنگ اخير مي توان ديد.
اگر بخواهيم نقاط ضعف اين مجموعه را مورد بررسي و ارزيابي قرار دهيم، نوع نگاه به موضوع است. به كلام ديگر اديت كردن مطلب قبل از نوشتن آن است كه البته اين ضعف در كل روزنامه نگاري ما وجود دارد.نكته ديگر اينكه با اعلام اين مطلب كه من در داخل تحريريه روزنامه نيستم و از مناسبات و روابط موجود در آنجا خبر ندارم، اين احتمال را مي دهم كه بين نيروهاي همشهري كلاسيك و نيروهاي همشهري ضميمه ممكن است تفاوت در نوع و ارائه كار وجود داشته باشد. شايد بهترين حالت اين بود كه ضميمه همشهري توليد تحريريه همشهري نيز مي بود و اين قدر از هم فاصله نداشت.اما در نهايت فرم كار بسيار خوب است. از نظر گرافيكي استفاده از طرح در تيتر يك بسيار جذاب بوده و در كل فضاي عصبي و متشنج ديده نمي شود.
و اما در پايان اگر اجازه داشته باشم يك نقطه ضعف ديگر را بيان كنم اين است كه اين نشريه در درون يك روزنامه منتشر مي شود. اين ضميمه آن قدر پتانسيل دارد كه به صورت يك نشريه مستقل و جدا منتشر شود. براي همكاران آن نشريه آرزوي موفقيت دارم.
• ليلا رستگار ـ روزنامه نگار
تولد پديده شگفت انگيز و زيبايي است و زيباتر از آن گذراندن يك دور تعيين شده يك ساله و ماندگاري و پاي گذاشتن به دور بعدي است؛ تولدتان مبارك و ماندگاري تان تا همين جا، مبارك تر.چند سالي است كه بهار، اين فصل رنگين، سايه سبز خود را از مطبوعات دريغ كرده و بهار براي واژه ها بيشتر پاييز را مي ماند. در چنين هوايي كه نمي توان بهار را حس نكني و سبزي جوانه ها را نبيني، واژه هايي كه روي كاغذها يخ زده اند، تنت را مي لرزانند. در چنين بهاري وقتي واژه هايي گرم مي آيند كه نويد تولدي را مي دهند، بي اختيار زمزمه مي كني: گل داده و مژده داد، زمستان شكست و. . . نه بهتر است واژه آخر را سفت و محكم در دهانم نگه دارم كه بيرون نپرد.ماندگاري تان را آرزو مي كنم.و چند كلمه خيلي جدي: براي من كه مطبوعات امري جدي و حتي مقدس است، حضورتان دلنشين و اميدواركننده بود و تازگي، جست وجوگري، تحرك و تنوع و حضور جمعي از روزنامه نگاران در هاله اين نشاط به دست آمده، تجسمي بود خواستني.اما از ترجمه بيشتر بهره برديد و از گزارش كمتر و چه حيف. از گزارش هاي خوب اين صفحه ها، كار زيبايي درباره زنان نقابدار نقش دلپذيري در ذهنم به جا گذاشته است.نوعي انباشت اطلاعاتي در مجموعه كارتان آسيب زننده بود به همين دليل مطالب خوب بسياري در مجموعه انباشته شده اطلاعات ارائه شده گم شده و ديده و خوانده نشد يا جاي واقعي خود را از دست داد.گاهي به پرگويي كشيده شديد كه اين بيشتر در گفت وگوهاي اول خود را به چشم كشيد و مخاطب را از ادامه ارتباط بازداشت.نوع زمان بندي مطالب بخش هاي مختلف گاهي به بهترين مطلب هاي اول تان طعم و بوي بياتي و كهنگي داد. مسائل ادبي و هنري و قرار گرفتن در جايگاه «حرف اول» يك نشريه عمومي، تجربه خوبي بود. گفت وگوهاي زيبايي از مينا اكبري در بخش سينمايي در ذهنم به ياد مانده است. و عكس؛اين قالب محصور در چارچوب هاي تعيين شده، در صفحه هاي شما از قاب ها بيرون زد و زندگي گرفت.و حرف آخر: كه خسته نباشيد؛ كه بمانيد؛ كه هميشه تازه، پرتحرك و جست وجوگرانه قلم بزنيد.
• محمد سلطاني فر ـ روزنامه نگار
يكي از دستاوردهاي موفق روزنامه همشهري را چاپ ضميمه هشت صفحه اي مي دانم. اين ويژه نامه در حد تخصصي هم توانسته پاسخ مخاطبين را كه از يك روزنامه انتظار مطالب غيرخبري داشته اند به درستي بدهد چرا كه كاركرد روزنامه ها صرفاً خبري بود و كمتر به سير تحليل و تفسير مي پردازند و اين نياز مخاطب كه همواره در جست وجوي مطالب تحليلي است برآورده نشده و به دست فراموشي سپرده شده است. اين نياز فراموش شده توسط روزنامه همشهري به خوبي پاسخ داده و توانسته به آنچه يك خواننده بايد در لابه لاي كتاب هاي متعدد و گوش دادن به راديوهاي خارجي و يا با خواندن چند روزنامه به دست آورد در يك جمع بندي به مخاطب ارائه كند. اين دستاورد از نظر من كم نظير بوده است. البته من به دليل اينكه نگاهم سياسي است، بخش هاي سياسي را بيشتر مطالعه مي كنم كه به نظرم خيلي خوب بوده هر چند كه اين حرف من به معناي نفي ساير قسمت ها نيست. من مطمئنم كساني كه در ساير زمينه هاي هنري، اجتماعي، فرهنگي نيز به دنبال مطالبي بودند اقناع شده اند و جميع مخاطبان را در نظر داشته و اقناع كرده است.