پنج شنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۸۲
شماره ۳۰۳۱- April, 24, 2003
ايران
Front Page

بررسي عملكرد دستگاه ديپلماسي كشور در موضوع دريافت غرامت جنگي از عراق
۱۵سال تأخير
به اعتقاد باوند دستگاه ديپلماسي كشور در زمينه دريافت غرامت از عراق كوتاهي كرده و از اين جهت در خور سرزنش است
008800.jpg
اكرم ديداري
ساعت ۲ بعدازظهر ۲۶ تير ۱۳۶۶ بود كه راديو اعلام كرد: «جمهوري اسلامي ايران قطعنامه ۵۹۸ شوراي امنيت را قبول كرده است. » از آن زمان ۱۵ سال گذشته است و طي تمام اين سال ها خواسته ايران، «محكوم كردن عراق به عنوان متجاوز، مسئول و آغازگر جنگ» و «دريافت غرامت به عنوان قرباني تجاوز» بوده است؛ خواسته اي كه اينك با فروپاشي حكومت صدام حسين و در آستانه بازسازي و تشكيل دولت جديد در عراق، رنگ و نمو تازه اي به خود گرفته است. «مبادله اسراي جنگي» را شايد بتوان تنها بندي از مفاد قطعنامه ۵۹۸ دانست كه تقريباً به طور كامل اجرا شده است به طوري كه يك هفته قبل از آغاز جنگ در عراق نيز ۹۴۱ اسير عراقي و ۳۴۹ اسير ايراني به عنوان آخرين بازماندگان اسراي طرفين، مبادله شدند اما با گذشت پانزده سال، مفاد ديگر اين قطعنامه همچنان بر روي كاغذ باقي مانده است. رژيم صدام برچيده شده است، دولت ديگري در عراق در حال شكل گيري است، زمان در حال سپري شدن است، آيا زمان دريافت غرامت از عراق كه بالغ بر هزار ميليارد دلار برآورد شده، فرا نرسيده است؟
مطالبه حقوق ملي
سه ماه پيش در حالي كه شمارش معكوس براي آغاز جنگ در عراق و برچيده شدن رژيم صدام آغاز شده بود، ناجي صبري وزير خارجه وقت عراق قصد سفر به تهران را داشت. يكصد نماينده مجلس شوراي اسلامي، كمال خرازي وزير امور خارجه كشور را تهديد به استيضاح كردند. سفر لغو شد همچنان كه استيضاح نيز از دستور كار نمايندگان مجلس خارج شد. ۲۰ مورد به عنوان دلايل استيضاح وزير امور خارجه مطرح شده بود كه از جمله آن مي توان به موضوع «اجرا نشدن قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل متحد» و «پرداخت نشدن غرامت جنگ» اشاره كرد. در همان زمان برخي اخبار غيررسمي حاكي از آن بود كه مقامات دولت ايران تصريح كرده اند در صورتي با سفر ناجي صبري به تهران موافقت مي شود كه عراق شروط ايران درباره مسئله غرامت جنگي، اسيران و ديگر مسائلي كه در سفر قبلي وي مطرح شده بود، بپذيرد. اما دولت بغداد، به اين درخواست ها ترتيب اثر نداده بود.
نورالدين پيرموذن يكي از امضاكنندگان طرح استيضاح وزير امور خارجه نيز در همان زمان گفته بود كه «معتبر شناختن مجدد قرارداد ۱۹۶۵ الجزاير از سوي صدام، عذرخواهي وي از ملت ايران، رعايت دقيق قطعنامه ۵۹۸ و پرداخت غرامت از سوي عراق و آزادي بي قيد و شرط تمامي اسيران ايراني در عراق، چهار شرط نمايندگان مجلس براي انجام هرگونه سفر مقامات دو كشور است. » امضاكنندگان طرح استيضاح خرازي معتقد بودند كه صدام با ترفندهاي سياسي، منافع ملي ايران را به «بازيچه» گرفته و وزارت امور خارجه ايران نيز برخورد «منفعلانه» از خود نشان داده است. منتفي شدن استيضاح وزير امور خارجه در آن مقطع زماني خاص، گرچه «مصلحت تلقي مي شد اما از اهميت و ضرورت پاسخگويي و رفع ابهامات در تعلل و تاخير در بازستاندن حقوق ملي، نكاسته بود. هشت سال جنگ، خسارت هاي عميق انساني، اقتصادي و نظامي بر ايران وارد كرد. خسارت هايي كه گرچه در بعد اقتصادي و نظامي در اعداد و ارقام ميليارد دلاري متوقف و مسكوت مانده اما همچنان در بعد انساني، قرباني مي گيرد.
در زمان پذيرش قطعنامه ۵۹۸ ملت ايران به خوبي مي دانستند كه هر جنگي را پاياني است و نمي توان انتظار داشت كه جنگ دو كشور براي هميشه تداوم يابد. اما همين ملت، امروز به درستي نمي دانند كه به چه دليل حقوق انساني و اقتصادي آنان كه طي هشت سال جنگ مورد خدشه قرار گرفت، مطالبه و استيفا نشده است؛ حقوقي كه نه فقط متعلق به نسل ديروز و امروز بلكه متعلق به نسل فردا است.
بهترين زمان براي دريافت غرامت
۲۶ دي ماه ۸۱ بهزاد نبوي نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي در گفت وگويي اظهار داشت كه «بعضي از دوستان ما ممكن است تصورشان اين باشد كه دولت عراق به ما بد كرده و جنگي هشت ساله را به ما تحميل كرده و تغيير چنين دولتي كاملاً به سود جمهوري اسلامي ايران خواهد بود. اين تصور، صحيح نيست. همان طور كه امام بعد از پذيرش آتش بس فرمودند «ما همان طور كه در جنگ جدي بوديم در صلح نيز جدي هستيم.» ما جنگي با دولت عراق نداريم كه حالا يكي ديگر بخواهد از طرف ما بجنگد. تصور اينكه دولت جديدي در عراق روي كار بيايد و ما بتوانيم از آن دولت، غرامت جنگي بگيريم، تصور باطلي است. هر كس كه قدري عميق تر فكر كند، مي داند كه اين تصور، غلط است. » بهزاد نبوي در حالي اين اظهارات را بيان مي كرد كه طبق اعلام سازمان ملل، مطالبه غرامت جنگ حق طبيعي ايران است و در صورت خودداري عراق از پرداخت غرامت، ايران اين حق بين المللي را دارد كه با شكايت به دادگاه لاهه و با حكم اين دادگاه، اموال اين كشور را توقيف كند. به اعتقاد اعظم ناصري پور عضو كميسيون عمران مجلس شوراي اسلامي علاوه بر خسارت هاي هشت سال جنگ، «ركود در اسكله ها، تبادلات مرزي، بازرگاني و همچنين خسارت هاي زيست محيطي نيز از جمله آسيب هايي است كه در جريان جنگ اخير به ايران وارد شده و بايد براي تامين غرامت آن نيز اقدام شود. » وي معتقد است كه اگر در گذشته، عدم تبعيت حكومت بعثي عراق از قوانين بين المللي باعث شد كه ايران اين موضوع را به طور جدي دنبال نكند اما اكنون، بهترين زمان براي پيگيري بحث غرامت است و با توجه به آنكه سازمان ملل، اتحاديه اروپا، ژاپن و ساير كشورهاي بزرگ خواهان ايفاي نقش در بازسازي آينده عراق هستند، اين موضوع بايد به طور جدي دنبال شود. وي با تاكيد بر اينكه ايران بايد در اين زمينه ديپلماسي بسيار قوي داشته باشد، تصريح مي كند كه «حكومت آينده عراق بايد با نظارت سازمان ملل، غرامت جنگ هشت ساله را به ايران پرداخت كند. »
كوتاهي دستگاه ديپلماسي
پس از پذيرش قطعنامه ،۵۹۸ كميسيوني جهت بررسي مفاد اين قطعنامه تشكيل شد. داود هرميداس باوند يكي از اعضاي اين كميسيون مي گويد: «قطعنامه ۵۹۸ در برگيرنده چند موضوع از جمله آتش بس، بازگشت نيروهاي ايراني و عراقي به مرزهاي شناخته شده بين المللي، مبادله اسرا با توافق طرفين، تشكيل كميسيوني جهت بررسي بروز منازعه با توافق طرفين، بازسازي مناطق ويران شده و مسئله همكاري هاي منطقه اي بود. مسئله دريافت غرامت نيز يكي ديگر از اصول قطعنامه بود. مضاف بر اينكه آقاي خاوير پرز دكوئيار دبيركل وقت سازمان ملل متحد در گزارش نهايي به شوراي امنيت اذعان كرد كه عراق آغازگر جنگ بود. اما در تمام اين سال ها ايران پيگيري جدي اي در اين زمينه انجام نداد. حتي پس از بحران دوم خليج فارس زماني كه عراق به كويت حمله كرد و كميسيون غرامت كويت از عراق به اهتمام شوراي امنيت سازمان ملل متحد تشكيل شد، متاسفانه ايران موضوع دريافت غرامت خود از عراق را مطرح نكرد. در حالي كه در همان زمان در نشريات تايم و نيوزويك نيز اشاره شده بود كه ايران مي تواند هواپيماهايي را كه عراق به ايران فرستاده به عنوان جزء كوچكي از غرامت، پس ندهد اما به هر حال در زمينه مطالبه غرامت كوتاهي و تاخير صورت گرفته است و دلايل اين تاخير نيز روشن نيست. »
به گفته وي «گرچه عراق اعلام كرد كه اگر ايران از دريافت غرامت چشم پوشي كند، آماده است كه قرارداد ۱۹۶۵ را به رسميت بشناسد اما بايد گفت كه عهدنامه ۱۹۶۵ يك عهدنامه پايدار و معتبر است و به موجب حقوق بين الملل، عهدنامه هاي مرزي، دائمي و غيرقابل تغيير هستند و لغو يك جانبه آن از يك طرف به هيچ وجه به اعتبار آن لطمه نمي زند. ضمن آنكه دريافت غرامت، حق ايران است. و يك مسئله مجزا است و اين حق هميشه براي ايران محفوظ است. »
اين كارشناس سياست خارجي تصريح مي كند كه «طبق كنوانسيون جانشيني دولت ها، هر دولتي مسئول تعهدات دولت قبلي خود است و اگر چه دولت صدام از بين رفته و دولت جديدي در عراق بر روي كار خواهد آمد اما اين موضوع تاثيري در مسئله دريافت غرامت ايران از عراق ندارد و دولت جديد نيز مسئول و متعهد در پرداخت اين غرامت است. »
به اعتقاد باوند «دستگاه ديپلماسي كشور در زمينه دريافت غرامت از عراق، شديداً كوتاهي كرده و از اين جهت در خور سرزنش است. » وي تصريح مي كند كه «هرگونه كوتاهي و تاخير بيشتر در دريافت غرامت از عراق نفرين نسل آينده را به همراه خواهد داشت و اين موضوع از چنان اهميتي برخوردار است كه كوتاهي و قصور در مطالبه آن پذيرفتني نخواهد بود.»

گفت وگو با محسن ميردامادي ـ بخش پاياني
رابطه با عراق
008815.jpg

محمد باريكاني
• منتقدان شما معتقدند كه نگراني شما از رفراندوم به اين دليل است كه مي خواهيد امتياز برگزاري رفراندوم و رابطه با آمريكا را به نفع خود به ثبت برسانيد؟
ما اصلاً در رابطه با آمريكا ادعايي نداريم كه بخواهيم از اين موضع به موضوع و رفراندوم نگاه كنيم بلكه حرف ما اين است كه در حفظ منافع كشور اين پيشنهاد مناسب نيست وگرنه اگر گروه هاي ديگر مي خواهند با آمريكامذاكره كنند بروند و اين امتياز را به نفع خودشان به ثبت برسانند ولي اين طور نبايد به مسئله نگاه كرد.
• واقعاً ديپلماسي كشور اين قدر بي حساب و كتاب است كه در صورت برپايي رفراندوم شما قدرت چانه زني خود را در سياست خارجي از دست بدهيد؟
من نمي خواهم بگويم ديپلماسي مان حساب و كتاب دار هست يا نه آن بحث ديگري است ولي در يك كشور با ديپلماسي حساب و كتاب دار هم، شما نمي بينيد كه در مسائل مهم سياست خارجي شان رفراندوم بگذارند. البته كشورهايي داريم در اروپا كه رفراندوم مي كنند كه عضو اتحاديه اروپا بشوند يا نه. عضو اتحاديه اروپا شدن از تصميمات سياست خارجي نيست بلكه پيوستن به يك بلوك جديد جهاني است كه تمام حاكميت را تحت تاثير قرار مي دهد و بخشي از تصميم گيري ملي را به يك نهاد بين المللي منتقل مي كند كه خارج از دسترس دولت ملي است ولي با اين وجود شما يك كشور اروپايي را پيدا كنيد و به من نشان دهيد كه در يك مسئله سياست خارجي اش رفراندوم برگزار كرده باشد.
• شما گفتيد كه تركش هاي كمتري از قضيه عراق تازه اگر خوب عمل كنيم ايران را خواهد گرفت آيا اين تركش ها اصلاحات اساسي، تعديل رفتار بخش هاي افراطي و در پايان رعايت بيشتر حقوق بشر نيست؟
اگر خلاصه بخواهيم بگوييم در حال حاضر اثرات اين تركش ها را مي بينيم. اگر به راي مردم تمكين كنيم و به گونه اي نباشد كه يكي بتواند انتخاب شود و ديگري از حق انتخاب شدن محروم شود حقوق بشر را هم رعايت كرده ايم ولي نكته مهم اين است كه مسئولين تمكين به راي مردم را بپذيرند و راي مردم در همه جا پذيرفته شود حتي در مواردي كه مخالف ميل آنها است. اگر راي مردم را هر كجا كه موافق ميل خودمان بود بپذيريم كه ديگر راي مردم را نپذيرفته ايم بلكه راي خودمان را پذيرفته ايم. مردم در مواقعي مخالف ما راي مي دهند كه اگر آن را پذيرفتيم و به مقابله برنيامديم آن موقع است كه واقعاً به مردم احترام گذاشته ايم.
• راي مردم به اصلاحات بالا بود ولي با حوادثي كه رخ داد شاهد گزارش هاي منفي محافل حقوق بشر از ايران بوديم.
بله به هر حال دوم خرداد از فرصت هاي تاريخي بود كه متاسفانه از دست رفت و نگذاشتند از آن استفاده شود ولي اميدواريم تجربه هايي كه در گذشته كرديم باعث شود كه بار ديگر فرصت ها را از دست ندهيم چون اگر برخوردهاي قهري پس از دوم خرداد ۶۶ باز هم ادامه يابد، خيلي نبايد به آينده اميدوار بود.
• تداوم فشارها و برخوردهاي قهري افراطيون در شرايط خطير فعلي به كجا مي انجامد؟
در صورت تداوم اين روند وضعيت از اين هم كه هست بدتر مي شود و عاقلانه تر اين است كه اين گونه نشود. اگر اين روند تداوم يابد آن وقت مقتضيات خودش را دارد و پافشاري بخش هاي افراطي جز اينكه تهديدات را بيشتر كند ديگر هيچ فايده اي ندارد.
• پيش از جنگ هنگام سفر مقامات عراقي به تهران شما گفتيد كه با همين صدام حسين و حكومت او در عراق منافعي داريد كه بايد آنها را مرتفع سازيد. با اين ژنرال گارنر آمريكايي و احتمالاً دولت حامي آمريكا در عراق آينده چه خواهيد كرد؟
ما با دولت خارجي در عراق نمي توانيم ارتباط زيادي داشته باشيم و به هر حال تلاش ما و ديگر كشورهاي منطقه بايد اين گونه باشد كه دوره حضور آمريكايي ها در عراق تا جايي كه مي تواند كوتاه تر باشد. معاون وزير خارجه بريتانيا به من گفت كه تلاش ما در منطقه براي اين است كه حاكميت آمريكايي ها ۹۰ روز در عراق بيشتر نباشد و البته ما هم انتقاداتي به آنها داشتيم و به آنها گفتيم كه تصميم شان به كلي اشتباه است. به هر حال بنده معتقدم كه آمريكايي ها با توجه به تجربياتي كه دارند هيچ گاه عراق را به حاكم خارجي نمي سپارند و اوضاع به دست عراقي ها سپرده خواهد شد. درست است كه آنها مي گويند دوره حضورشان ۹۰ روز طول مي كشد ولي در صورتي كه سازمان ملل و كشورهاي منطقه فعال شوند اين دوره كوتاه تري شود. شايد هم طولاني تر از آنچه به ما گفتند باشد ولي به هر حال اين دوره براي ما دوره بسيار پيچيده تري است چون پذيرفتن يك دولت خارجي در عراق كار راحتي نيست كه ما بگوييم، مي توانيم با آن ارتباط داشته باشيم و اين مشكل را خيلي ديگر از كشورهاي منطقه هم دارند ولي چون بيشتر از در مسالمت با آمريكايي ها و پذيرفتن نظرات آنها برمي آيند به نوعي با آن ارتباط برقرار خواهند كرد ولي در كل اين دوره براي، ما دوره مشكل و پيچيده اي است.
• شما زماني مي خواهيد امتياز دهيد و طرف مقابل آن را از شما مي پذيرد ولي مواقعي هست كه هيچ امتيازي از سوي نيروي مقابل شما پذيرفته نمي شود. به عنوان مثال در عراق اين اتفاق افتاد و ديگر آمريكايي ها امتيازات عراق را از صدام نپذيرفتند.
سياست آمريكايي ها حتي پيش از حوادث ۱۱ سپتامبر براندازي دولت عراق و سرنگوني صدام بود ولي حوادث سپتامبر اين قضيه را تسريع كرد و چون آمريكايي ها به اين نتيجه رسيده بودند كه بايد در عراق تغييراتي ايجاد كنند ديگر هر گونه نرمشي از سوي صدام بي فايده بود و مورد قبول آنها واقع نمي شد. در مورد ايران اين گونه نيست و در ايران خودمان تصميم گيرنده ايم البته ممكن است مسير به گونه اي طي شود كه در تحولات خودمان تصميم گيرنده باشيم و قدرت انتخاب با ما باشد كه در اين صورت اگر درست عمل كنيم و يك حكومت مردمسالار واقعي ايجاد نماييم تمام تهديدها برطرف خواهد شد حال انتخاب با ما است.ممكن است اين كار را نكنيم و راه هاي غيرعقلاني را دنبال كنيم كه در اين صورت به نقطه اي مي رسيم كه ديگران براي ما انتخاب مي كنند و انتخاب شان را به ما تحميل مي كنند و ما هم آن قدر ضعيف مي شويم كه تحميل را مي پذيريم. عراق درست به اين نقطه رسيده بود ولي ايران تا نقطه تحميل فاصله زيادي دارد ولي ممكن است با انتخاب راه هاي غلط اين دوره به سرعت طي شود.
• آيا در حال حاضر هم گروه هايي هستند كه در پي مذاكرات پنهان با آمريكا باشند؟
در اين مورد اطلاعي ندارم و از هر گونه مذاكره با آمريكايي ها بي اطلاع هستم ولي اگر مي خواهيم مذاكره با آمريكا را در پيش بگيريم اين امر نبايد پنهاني باشد و با پنهانكاري چيزي به دست نخواهيم آورد و بي نتيجه است. در اين مورد هر تصميمي بايد با اطلاع مردم باشد كه در صورت تصميم درست مردم هم پشتوانه خوبي براي آن خواهند بود و كساني كه در پي پنهانكاري هستند بازنده اند.
• جلوگيري از ورود نيروهاي بدر به عراق در راستاي تذكر نيروهاي ائتلاف به ايران و تركيه نبود و آيا اين همكاري نيست؟
به هر حال آنها مدتي در ايران بوده اند و ايران هم به آنها كمك كرده است ولي امروز ديگر تصميم با خودشان است كه در صحنه سياسي و آينده عراق چه نقشي داشته باشند. ما نه بايد جلوي اينها را بگيريم و نه بايد بي خودي آنها را هل دهيم بلكه بايد تنها به آنها نظر مشورتي دهيم. اما اگر اقدامشان به نحوي شد كه براي ما مشكل ايجاد كرد اين بحث ديگري است. نيروهاي سپاه بدر هم از سال ها قبل در عراق حضور داشته اند ولي در شرايط بحراني زماني كه درگيري ايجاد شده بود و رژيم بعث هم بر سر كار بود استفاده از آنها چندان غيرمنطقي به نظر نمي رسيد.
• آقاي ميردامادي مگر در همين افغانستان گروه رم و آقاي كرزاي بر سر كار نيامد و مگر همين آقاي كرزاي كه از حمايت آمريكا هم برخوردار بود به مجلس شما در ايران نيامد و مورد استقبال قرار نگرفت. حالا اين حكومت آمريكايي فردا بر سر كار آيد پس اين حرف ها كه برخي مي زنند و اعلام مي كنند كه همكاري ايران با حكومت آينده عراق مشروط بر اين كه چه كسي بر سر كار آيد براي چيست؟
تصور بنده اين است كه هر حكومت جديدي كه در عراق بر سر كار آيد ما با آن ارتباط خواهيم داشت منتهي اين ارتباط ممكن است حداقل و حداكثر داشته باشد يعني در شرايطي در حداقل ارتباط و در شرايطي در حداكثر ارتباط خواهيم بود بنابراين با حكومت آينده ارتباط داشته و نگراني چنداني از سوي آنان نخواهيم داشت.
• سقوط رژيم صدام چه پيامي براي كشورهاي منطقه در پي داشته است؟
تحولات عراق نقطه شروع تحولات وسيعي در منطقه خواهد شد و ما ممكن است نپسنديم ولي اين واقعيتي است كه تحقق خواهد يافت و كشورهاي منطقه را به سمت تحولات دروني مي برد. البته احتمال اينكه تحولات آينده با برخوردهاي نظامي باشد بسيار كم است. يعني فشارهاي بين المللي همراه با فشارهاي آمريكا بدون به كارگيري قدرت نظامي باعث تحولات دروني در كشورهاي منطقه خواهد شد خصوصاً در كشورهايي مانند سوريه و حوزه خليج فارس به خصوص آن دسته از كشورهايي كه داراي حكومت هاي غيرمنتخب و بدون پشتوانه مردمي هستند دستخوش بيشترين تغييرات خواهند شد.
• با وجود شكست اصلاح طلبان در انتخابات شوراها و خيلي قبل تر شكست محافظه كاران فكر مي كنيد در صورت عملي كردن بحث رفراندوم از سوي حكومت مردم پاي صندوق ها حاضر شوند؟
اين مسئله به هيچ وجه قابل پيش بيني نيست. چه كسي پيش بيني مي كرد كه در انتخابات شوراها ۱۲ درصد بيايند و راي دهند پس قابل پيش بيني نيست. از سويي انتخابات شوراها در ميان مردم حالتي پيدا كرده و مردم خيلي رغبتي به حضور در پاي صندوق هاي راي ندارند ولي در انتخابات رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي قضيه متفاوت خواهد شد و به شكل قبلي نخواهد بود. با اين وجود در مورد رفراندوم نمي توان اظهارنظر كرد چون موضوع مهمي است و بايد با دقت بيشتري مورد بررسي قرار گيرد.

يادداشت
«زمزم» و دموكراسي ايراني
008805.jpg

قاسم طولاني
سياست آمريكا در قبال مسلمانان به ويژه پس از حوادث تروريستي يازدهم سپتامبر خواسته و ناخواسته به گونه اي بوده است كه به تشديد احساسات ضدآمريكايي در كشورهاي اسلامي منجر شده است. به طوري كه در بسياري از كشورهاي اسلامي و به ويژه كشورهاي عربي تحريم كالاهاي آمريكايي به عنوان واكنشي در برابر سياست هاي آمريكايي ها مورد توجه قرار گرفت كه البته اين مسئله حداقل از نظر اقتصادي يك برنده ايراني داشت و آن هم شركت نوشابه سازي زمزم بوده است.
اين شركت توانست با استفاده از جو ضدآمريكايي در برخي از كشورهاي اسلامي و عربي محصولات خود را كه به نوعي كپي محصولات آمريكايي است، با اين تفاوت كه تنها يك نام ايراني و اسلامي دارد، در اين كشورها و به ويژه در عربستان سعودي به فروش برساند. البته از آنجايي كه متاسفانه سقف آرزوهاي ما ايراني ها معمولاً بسيار كوتاه است، مديران شركت مزبور به همان بازار كشورهاي عربي بسنده كرده و تلاش چنداني در جهت گسترش حضور خود در ساير نقاط جهان نكردند. در حالي كه اين امكان براي آنها وجود داشت كه در ديگر كشورها حتي كشورهاي اروپايي نيز بتوانند، سهم قابل توجهي از بازار را از آن خود كنند.
در حالي كه مديران زمزم به فروش بي سابقه كالاهاي خود در عربستان دلخوش بودند، يك شركت عربي از الگوي اين شركت تقليد كرده و محصولاتي را با مارك مكه كولا روانه بازار كرد. مكه كولا به دليل بازاريابي خوب و حرفه اي خود توانست در اروپا نيز به فروش بالايي دست يابد. البته قصد اين نوشتار به هيچ رو پرداختن به مسائل اقتصادي نيست. اما مورد زمزم نشان داد كه در صورت ارائه آلترناتيوي شايسته براي محصولات و الگوهاي آمريكايي به ويژه در فضاي كنوني، مي توان نسبت به موفقيت آن اميدوار بود.
همچنين تجربه زمزم نشان داد كه ايران از توانايي هاي بالقوه اي براي رقابت با الگوهاي آمريكايي در جهان اسلام دارد، كه البته تاكنون از اين توانايي هيچ استفاده موثري نشده است.
پتر شول لاتور كارشناس برجسته مسائل خاورميانه و روزنامه نگار بزرگ آلماني بر اين اعتقاد است، كه آنچه هم اكنون آمريكايي ها در عراق و تمام منطقه در پي دستيابي به آن هستند، دموكراسي با مارك «ساخت آمريكا» بر روي آن است. عصر جديد ملزومات خاص خود را دارد كه مهم ترين آن مردمسالاري است. براي همين است كه آمريكايي ها اين بار براي تحكيم حضور خود در منطقه از در دموكراسي وارد شده اند.
در اين شرايط تنها كاري كه مي توان براي مقابله با نفوذ روزافزون آمريكا در منطقه انجام داد، به كار انداختن نسخه بومي دموكراسي است. آمريكايي ها به خوبي مي دانند كه اگر قرار باشد، در خاورميانه همه چيز براساس اراده جمعي مردم منطقه شكل گيرد، چه سرنوشتي در انتظارشان خواهد بود. از اين رو تاكنون رژيم هاي نزديك به آمريكا اجازه نداده اند، چنين اتفاقي بيافتد. اما از آنجايي كه روش هاي مستبدانه حكمرانان كشورهاي عربي منطقه در درازمدت براي آمريكايي ها قابل اتكا نيست، آنها اين بار مي خواهند، با نوعي دموكراسي ظاهري كه نمونه اي از آن را در عراق پياده خواهند كرد، به تدريج جو ملتهب منطقه را به نفع خود تغيير دهند.
اما همان گونه كه زمزم توانست محصولات رنگارنگ كوكاكولا و پپسي را در كشورهاي عربي عقب براند، ارائه يك الگوي موفق از دموكراسي ايراني مي تواند، چالشي جدي پيش روي دموكراسي ساخت آمريكا در منطقه قرار دهد. ايران مي تواند بدون نياز به حمايت از اين گروه يا آن گروه در كشوري مانند عراق و تنها با ارائه الگويي عملي بر روند اوضاع در كشورهاي هم جوار نيز تاثير گذار باشد.
بدين ترتيب مهم ترين حربه آمريكايي ها كه همانا به راه انداختن جنگ براي دموكراسي است رنگ خواهد باخت. حداقل نفعي كه اين كار دارد، آن است كه آمريكايي ها را وادار مي كند از اين پس براي مقابله با دموكراسي جنگ كنند! با توجه به آنچه گفته شد، به نظر مي رسد، بزرگ ترين برندگان به بن بست رسيدن اصلاحات در ايران آمريكايي ها خواهند بود.
اگر نگراني مخالفان مردمسالاري در ايران از دست دادن قدرت نباشد، در خوش بينانه ترين حالت مي توان تصور كرد كه آنها بر اين گمان هستند كه چنانچه به طور كامل به خواست مردم گردن نهند، دين آسيب مي بيند. بدون شك حتي اگر تمام موانع بر سر راه تحقق مردمسالاري در ايران برطرف شود، دموكراسي ايراني، دموكراسي سازگار با آموزه هاي ديني و متفاوت با نوع آمريكايي آن خواهد بود كه صد البته با توجه به ويژگي هاي بومي آن در منطقه بسيار مورد توجه قرار خواهد گرفت. به عبارت ديگر دموكراسي ايراني در مقايسه با دموكراسي آمريكايي در منطقه از مزيت رقابتي برخوردار خواهد بود. از آن جايي كه مذهب در روح جمعي مردم ايران حضور دارد، اراده جمعي آنان هيچ گاه در مقابل مذهب قرار نمي گيرد. حتي تن دادن به مردمسالاري پايدار شدن مذهب را به دنبال خواهد داشت.
در حالي كه ايستادن در مقابل اراده مردم با نام دين چهره دين را خدشه دار مي سازد. همان گونه كه اشاره شد، نهادينه شدن دموكراسي در كشور به گسترش دايره نفوذ ايران در منطقه مي انجامد و كشور را در مقابل تهديدهاي احتمالي مصون مي دارد.
البته اين بار ديگر فرصت چنداني براي از دست دادن نداريم. پيش از آنكه آمريكايي ها بتوانند، آنچه را كه مي خواهند، در منطقه عملي كنند، ما بايد ابتكار عمل را در دست بگيريم. چرا كه اين بار آمريكايي ها در پي آنند كه خود «مكه كولا» را براي مردم منطقه به ارمغان آورند. آن وقت شايد مردم ايران هم بخواهند، آن را امتحان كنند.

حاشيه ايران

• همواره تروريست
«گري سيك»، عضو سابق شوراي امنيت ملي آمريكا اين برداشت كه حملات آمريكا به پايگاه هاي منافقين نشانگر تغيير مواضع آمريكا نسبت به اين گروه است را رد كرده و گفته است: «دولت آمريكا ساليان درازي است مجاهدين خلق را سازمان تروريستي لحاظ كرده و اين موضع را علي رغم آن حفظ كرده است كه تعداد زيادي از نمايندگان كنگره، به ويژه در جناح محافظه كار از مجاهدين اعلام حمايت كرده و خواستار حذفشان از فهرست سازمان هاي تروريستي بوده اند. وزارت خارجه آمريكا در دولت هاي مختلف از برآوردن اين درخواست خودداري كرده است و همچنان به اين روند ادامه مي دهد». او در گفت وگويي با بي بي سي، حملات هوايي اخير به پايگاه هاي منافقين در عراق را مؤيد اين اصل دانسته كه آمريكا آنان را همواره سازماني تروريستي تلقي كرده و مي كند.

• دوره دوم بوش با جنگ هاي ديگر
سايت «بازتاب» در گزارشي خبر داده: «هرچند سوريه هدف بعدي آمريكا اعلام شده ولي يك باند متنفذ در آمريكا تلاش مي كند، ايران گزينه اصلي حركت نظامي آمريكا پس از عراق باشد. » اين سايت افزوده: «ريچارد پرل، رئيس سابق شوراي مشورتي پنتاگون و داگلاس فيشر مشاور ارشد دونالد رامسفلد از چهره هاي سرشناس اين باند سياسي هستند. اين باند سياسي هفته گذشته در جلسه اي در كاخ سفيد تأكيد كردند، بهترين فرصت براي جبران شكست ۱۹۶۹ يعني سقوط شاه، اشغال سفارت آمريكا، بحران گروگانگيري و. . . فراهم شده است. در اين جلسه ديك چني، پل ولفوويتز، دونالد رامسفلد، ريچارد آرميتاژ، اليوت آبرامز و زلماي خليل زاد حضور داشتند و دستور جلسه، حسابرسي ايران بوده است. » بنابراين گزارش، «نقض حريم هوايي ايران در جنگ عليه عراق و اصابت چندين موشك به ايران كه حتي كشته و زخمي نيز در بر داشت، كاملاً عمدي و براي محك زدن واكنش جمهوري اسلامي بوده است. » به گزارش منبع خبري «بازتاب»، افراد ياد شده، حمله به ايران را ضروري مي دانند ولي بيشتر آنان معتقدند، بايد اين كار در دوره دوم رياست جمهوري بوش صورت گيرد.

• آمريكا مقصر است
008810.jpg

«جميله كديور» نماينده تهران در گفت وگويي كه خبرگزاري فارس آن را منتشر كرده، از سياست تنش زدايي خاتمي دفاع كرده و گفته: «سياست تنش زدايي متكي به مشروعيت قابل ملاحظه مردمي توانست سياست هاي مرحله اي خود را در پيش بگيرد و بر اين اساس توفيق قابل ملاحظه اي داشته است... اگر بخواهيم به صورت مصداقي، شواهد موفقيت سياست تنش زدايي را نام ببريم، رابطه با كشورهاي اروپايي است كه به صورت قابل ملاحظه اي نسبت به گذشته مستحكم تر و گرم تر شده است. اگر هم تا به امروز نتوانستيم گام مثبتي برداريم، آمريكا مقصر بوده است. »

•مسائل حاشيه اي و خدمت رساني
رئيس قوه قضائيه در جلسه سران دستگاه قضايي گفته: «پرداختن دستگاه ها و قواي سه گانه كشور به مسائل حاشيه اي خلاف جهت خدمت رساني به مردم است. مسائل حاشيه اي باعث ركود اقدامات و از بين بردن امكانات و نااميدي مردم شده است كه بايد از آن دوري كرد. »

• عزت انساني
«كاظم جلالي» از سران فراكسيون مستقل مجلس در نطق پيش از دستور خود در جلسه روز يكشنبه مجلس به انتقاد از دستگاه قضايي پرداخت و گفت: «دستگاه قضايي بايد به وضع اسفبار دادگاه هاي خود برسد. وضعيت دادگستري ها فارغ از مسائل سياسي، عزت انساني را هدف مي گيرد.»

•بازدارندگي به جاي تنش زدايي
انتقاد مخالفان دولت خاتمي از سياست تنش زدايي اين روزها بالا گرفته است. «عبدالحسين روح الاميني» عضو شوراي مركزي جمعيت ايثارگران در اين باره گفته: «متأسفانه ناكارآمدي و ناهماهنگي در بدنه اجرايي وزارت خارجه ريشه دوانده و جز چند سفر تشريفاتي كه نتيجه آن از قبل مشخص بوده، محصول ديگري از اين دستگاه عريض و طويل مشهود نمي باشد ما بايد از موضع اقتدار سياست بازدارندگي را در پيش بگيريم تا با نام تنش زدايي به كام دشمنان گام برنداريم.» «محمد كاظم انبارلويي» عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت نيز گفته: «تأكيد ما به صلح گرايي باعث نمي شود، دشمناني كه در اتاق جنگ خود براي ما نقشه كشيده اند، يك قدم عقب بنشينند. ما تنها بايد حق بودن خود را با نفي هرگونه خشونت اثبات كنيم اما در عين حال بايد به فكر دفاع همه جانبه به ويژه در امر نظامي نيز باشيم. »

• استقبال از «همه پرسي» و «استعفا»
سايت «رويداد» خبر داده كه چهارشنبه هفته گذشته فرم نظرسنجي راجع به سرنوشت دو لايحه رئيس جمهوري در بين نمايندگان توزيع شد كه در آن نظر آنها در خصوص نحوه ادامه رسيدگي به دو لايحه پرسيده شده است. سه گزينه فرم نظرسنجي عبارت بود از: «به روال سابق عمل شود»، «در صورت عدم تصويب، لوايح به رفراندوم گذاشته شود» و «در صورت عدم تصويب، نمايندگان اقدام به استعفا كنند».

• صدا و سيما بهتر بود
«رسول منتجب نيا» سخنگوي مجمع روحانيون مبارز از مواضع اصلاح طلبان در جنگ آمريكا و عراق انتقاد كرده و گفته است: «نتايج فعاليت صدا و سيما و جناح منتقد دولت كه جهت گيري آنها به محكوم كردن اين جنگ و اميدوار ساختن مردم استوار بود را مي توان بهتر از سايرين ارزيابي كرد. . . در شرايطي كه همه جهان راهپيمايي هاي خودجوش و مردمي را عليه جنگ برگزار مي كردند، در ايران به دليل عدم مشاركت احزاب و گروه هاي سياسي راهپيمايي برگزار شد كه گروه هاي اصلاح طلب در آن حضور نداشتند. »

|  اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   زندگي  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |