قدرت ايران خود به تنهايي در حد قابل توجهي است اما روشن است در حدي نيست كه شواليه قدرتمند قصه ما لقب بگيرد
گروه اقتصاد ـ عباس فتاح زاده: سال ها پيش زماني كه شواليه هاي داستان «سه تفنگدار» الكساندر دوما و همتايان آنها نسخه هايي واقعي محسوب مي شدند، دختر يكي از همان پادشاهان آن روز به سراغ شواليه اي نيرومند مي رود و از وي مي خواهد تا تاج و تخت پدرش را نيرومندتر از گذشته نمايد و مانع از افول اقتدار آن شود. خود پادشاه نيز پيشنهاد مي كند كه در صورت موفقيت شواليه ما مطابق معمول داستان هايي از اين دست دخترش را به ازدواج اين قهرمان درآورد.
حالا به يك نسخه امروزي از اين قصه مي پردازيم: عبدالله العطيه، وزير نفت قطر و رئيس سازمان كشورهاي توليدكننده نفت (اوپك)، پس از چاره جويي هاي فراوان به اين نتيجه مي رسد كه آينده به هيچ وجه قابل پيش بيني نيست. او تنها كاري كه مي تواند انجام دهد هشدار نسبت به اين موضوع است كه اگر توليدكنندگان بازار را اشباع كنند، قيمت ها سقوط وحشتناكي خواهد داشت. او و دبير كل اوپك اگرچه جرأت بيانش را ندارند اما پيش خود فكر مي كنند اگر كسي بتواند ابهامي را كه آمريكايي ها پديد آورده اند برطرف سازد قطعاً لايق در اختيار داشتن اوپك (بخوانيد شاهزاده خانم) خواهد بود. نگراني آلوارو سيلوا، دبير كل ونزوئلايي اوپك، را مي توان از اظهارات خوزه ويسنته رانگل، معاون رئيس جمهور كشورش، دريافت: «اگر بازار نفت اشباع شود ممكن است توازن قوا در اوپك از ميان برود. »
چنين شرايطي مي تواند كشورهاي عضو اوپك را تشويق كند كه هركدام رفتاري مطابق ميل خويش داشته باشند. به عبارت ديگر همان وضعيتي كه در اروپاي قرون وسطي تحت عنوان ملوك الطايفي از آن ياد مي شود، امكان بروز پيدا مي كند. حالا اوپك منتظر يك «شواليه نيرومند» است كه بتواند ابهام آمريكايي ها را بزدايد. اما آيا چنين كسي پيدا خواهد شد؟ افزايش توليد و كاهش قيمت ها در شرايط جديد به اعتقاد احمد زكي يماني، پيشگوي بزرگ بازار نفت، به معناي پايان كار اوپك خواهد بود. آيا اگر آمريكا چنين قصدي را داشته باشد شواليه اي وجود خواهد داشت كه بتواند مانع آن شود؟
اگرچه عراق ممكن است تا سال ۲۰۰۵ بتواند توليد نفت روزانه خويش را به ۵/۳ ميليون بشكه در روز برساند، اما ۴۰ ميليارد دلار سرمايه لازم براي اين كار را نمي تواند با درآمدهاي نفتي خويش تأمين كند. در حال حاضر نيازهاي عراق چنان زيادند كه نمي توان بخش قابل توجهي از درآمدهاي نفتي اين كشور را به پروژه هاي صنعت نفت اختصاص داد.
با اين حال «اگزون و شركا» در نقطه شروع خويش قرار گرفته اند و شركت هاي نفتي روسي و فرانسوي با حسرت نظاره گر فعل و انفعالات آنها هستند. دولت ايالات متحده هم نقش همواركننده راه را ايفا مي كند: اوپك بايد به عراق اجازه بدهد تا حد ممكن سقف توليدش را افزايش دهد. دومين كشور نفت خيز دنيا تا قبل از جنگ تنها دو درصد توليد نفت در دنيا را به خود اختصاص مي داد (كمتر از ۵/۲ ميليون بشكه در روز). به نظر مي رسد آمريكايي ها چنين چيزي را منطقي نمي دانند و قصد تغييراتي را دارند.
مي گويند دهه چهارم عمر زمان پختگي است. اكنون اوپك ۴۳ سال سن دارد و ۵/۲۴ ميليون بشكه نفت توليد مي كند (البته طبيعي است كه رقم غيررسمي توليد اوپك بيشتر از رقم فوق باشد. ) اعضاي اين سازمان قصد دارند در روز ۲۴ آوريل (امروز) در مورد عدد ۲۴ (ميليون بشكه) تصميم بگيرند. امروز اوپك مي كوشد تا پختگي خويش را به اثبات رسانده و نشان دهد كه مي تواند در شرايطي چنين مبهم مصمم عمل كند. آيا «اتحاد جمعي» خواهد توانست نقش «شواليه نجات بخش» را ايفا كند؟ طبق تحقيقات آژانس بين المللي انرژي در سه ماهه دوم سال ميلادي جاري نسبت به سه ماهه نخست روزانه ۲ ميليون بشكه مصرف نفت خام جهان كاهش پيدا مي كند. براي سه ماهه سوم سال هم پيش بيني ۴/۱ ميليون بشكه افزايش مصرف شده است. بدين ترتيب حداقل در سه ماهه دوم سال اگر توليد در سطح سابق خويش باقي بماند كاهش قيمت ها امر بعيدي نخواهد بود. بيژن زنگنه يك هفته مانده به شروع اجلاس اوپك با درخواست از توليدكنندگان نفت براي كاهش توليد، ده ها سنت قيمت ها را بالا برد. اين نشان مي دهد كه قدرت ايران خود به تنهايي در حد قابل توجهي است، اما روشن است در حدي نيست كه «شواليه قدرتمند قصه ما» لقب بگيرد. برخي مي گويند طي هفت هفته آينده عراق خواهد توانست دوسوم ميزان توليد نفت خويش قبل از شروع جنگ را مجدداً به دست آورد. ونزوئلا و نيجريه هم با چشم انداز رشد توليد روبه رو هستند. با اين شرايط احتمال آنكه ميزان توليد تا حد قابل توجهي از ميزان نياز روزانه جهان ـ ۸۰ ميليون بشكه ـ بالاتر رود، زياد است.
الگوي آلاسكا براي عراق
در خبرها آمده بود كه دولت آمريكا به هر كارمند عراقي اي كه به سر كار خويش برگردد در بدو امر ۲۰ دلار پرداخت مي كند. اين رقم براي كشوري كه به نوشته روزنامه آلماني زوددويچه سايتونگ كارگران آموزش ديده صنعت نفت آن تنها ۵۰ دلار در ماه حقوق مي گيرند، قابل توجه است. قرار است عراقي ها با كاپيتاليسم به مفهوم آمريكايي آن آشنا شوند. در واشنگتن گفته مي شود عراق چند سال ديگر همانند الگوي كشورهاي صنعتي غرب اداره خواهد شد. براي حركت در چنين مسيري بوش سازمان ملل را تحت فشار قرار مي دهد تا تحريم هاي عراق را لغو كند. هم زمان سيل قراردادها با شركت هاي آمريكايي به راه مي افتد: بازسازي سيستم آموزشي عراق (تا سقف ۶/۶۲ ميليون دلار)، مديريت بنادر (۸/۴ ميليون دلار)، برنامه ريزي و مديريت فعاليت هاي دولت (۶ ميليون دلار)، اصلاحات در ادارات عمومي (۹/۱۶۶ ميليون دلار) و بازسازي تاسيسات زيربنايي (۶۸۰ ميليون دلار).
بازپرداخت بدهي هاي خارجي عراق هم با آنكه يك موضوع مهم است، اما همچنان مبهم باقي مانده. در مورد سقف آنها هم چنان اظهارنظرهاي متنوع و مختلفي شده كه نمي توان رقم دقيقي را در اين زمينه ذكر كرد. در اجلاس اخير بانك جهاني و صندوق بين المللي پول جان اسناو، وزير خزانه داري آمريكا، كوشيد بخشودگي هايي را در مورد بدهي هاي عراق به تصويب برساند، اما با واكنش شديد نمايندگان اروپا مواجه شد.
ديك چني تاكيد دارد كه نفت عراق عامل مهمي در تسهيل ايجاد يك سيستم كاپيتاليستي در عراق محسوب مي شود. اما بسياري از كارشناسان اقتصادي هشدار مي دهند كه عكس ادعاي فوق صادق است: در گذشته نفت هيچ گاه عامل مفيدي در راه رشد اقتصاد مبتني بر خصوصي سازي نبوده است. درآمدهاي نفت موجب مي شود تا دولت چندان به درآمدهاي مالياتي تكيه نكند. وقتي دولتي به ماليات شهروندان وابسته نشود نمي توان انتظار داشت كه به اشخاص خصوصي و آراي فردي اعضاي جامعه اتكاي مطلق بنمايد. برخي مي گويند تنها كشور نفتي اي كه اقتصاد مبتني بر بازار را به شكلي گسترده رواج مي دهد، نروژ است.
|
|
خصوصي سازي صنعت نفت عراق مي تواند يك راهكار باشد، اما اين راه در ميان دست اندركاران دولت آمريكا چندان محبوبيتي ندارد. تلاش هاي مشابهي كه در كشورهايي نظير روسيه صورت گرفت، چندان موفقيت آميز نبود. ترس آمريكايي ها از پديد آمدن يك اليگارشي نفتي كه قدرت را از دست ايالات متحده خارج كند نيز مزيد بر علت شده است. روشي كه آمريكايي ها بر آن اصرار دارند تكرار تجربه آلاسكا است. از سال ها پيش در آلاسكا يك صندوق سرمايه گذاري دولتي به صورت وكالتي كار ارائه سفارش ها و پروژه ها به شركت هاي نفتي بين المللي را انجام مي دهد. در اين ميان دلاريزه كردن واحد پول عراق مي تواند اقتصاد عراق را در قبال نوسانات قيمت نفت آسيب پذيرتر كند. اين موضوع نيز براي يك اقتصاد بازار جوان مانع مهمي محسوب مي شود.
پس از آنكه جورج بوش در سنت لوئيز واقع در ميسوري آمريكا خواستار لغو تحريم هاي سازمان ملل عليه عراق شد، شيراك نيز پس از ديدار با كوفي عنان در آتن از لغو تحريم هاي مذكور حمايت كرد ـ طبيعتاً به صورت مشروط. البته در مورد نحوه اين كار دستورالعمل روشني وجود ندارد. گفته شده در حوزه نفتي روميله كه تا پيش از جنگ ۶۰ درصد توليد نفت عراق در آن صورت مي گرفت حداقل تا سه ماه ديگر خبري از توليد نخواهد بود. برايان بوريد، فرمانده نيروهاي انگليسي در خليج فارس، ضمن اعلام مطلب فوق تحريم ها را مانعي مضاعف در اين زمينه خوانده است.
وضعيت ذخاير جهاني
به تدريج تمامي دنيا زير پوشش فعاليت هاي اكتشاف نفت قرار مي گيرد. ديگر نمي توان انتظار داشت كه شاهد اتفاق شگفت آور و غافلگيركننده اي در جريان اكتشاف ها باشيم. نگاهي به بانك هاي اطلاعاتي صنايع نفت در اين زمينه مي تواند مفيد باشد. بررسي آمارهاي مربوط به كشف حوزه هاي نفت طي دهه هاي اخير نتايج توجه برانگيزي به دست مي دهد. در بانك هاي اطلاعاتي فوق سير نزولي اكتشافات از دهه هشتاد آغاز شده است. در سال ۱۹۸۰ براي اولين بار ميزان اكتشاف نفت از ميزان مصرف آن كمتر شد. اين روند بعد از آن شدت بيشتري هم پيدا كرده است. به عنوان مثال در سال گذشته ميلادي در جهان شش تريليون بشكه نفت كشف شد در حالي كه مصرف نفت جهان در طول سال حدود ۲۵ تريليون بشكه بود. تازه همان طور كه همه مي دانند هزينه هاي استخراج هم در حال افزايش است و حتي بعضي معتقدند دوران نفت ارزان ديگر به پايان رسيده. البته اين به معناي آن نيست كه احتمال كاهش قيمت نفت در مقاطع نسبتاً كوتاه وجود ندارد. بعضي از اعضاي اوپك ادعا مي كنند كه مي توانند كشورهاي صنعتي را با نفت ارزان تغذيه كنند، اما اين اقدامي تبليغي و حرفي شعارگونه بيش نيست. در اين ميان آژانس بين المللي انرژي كه در آغاز عملاً براي مقابله با اوپك تشكيل شده بود سعي مي كند چنين به همگان بباوراند كه جايگزين هايي براي قدرت اوپك هم مي توان يافت. مقامات آژانس مذكور شايع مي كنند كه مناطق نفت خيزي در خارج از اوپك وجود دارند كه مي توانند به سلطه چندين دهه آن در بازار خاتمه دهند. اما واقعيت آن است كه حوزه نفت درياي شمال سه سال پيش به حداكثر ممكن براي توليد خويش رسيد. ذخاير نروژ نيز ظاهراً سال گذشته به چنين سرنوشتي دچار شده است. يورگ شيندلر، كارشناس انرژي، در گفت وگو با مجله اشپيگل تصريح مي كند: «مصرف كنندگان نفت ديگر بايد براي هميشه روياي نفت ارزان را به فراموشي بسپارند. » يك شاعر ترك مي گويد: «هر تهديدي را بايد همان قدر جدي گرفت كه قابل لمس است. » ظاهراً دست اندركاران بازار نفت هم در مورد قضيه عراق و وقايعي كه ممكن است در آينده اتفاق بيفتد به تدريج به چنين ارزيابي اي مي رسند. آنقدر كارشناسان نفتي در حواشي جنگ عراق پيش بيني كردند و آنقدر در ميان اين پيش بيني ها اشتباه وجود داشت كه خيلي ها ديگر به اصطلاح زبان به كام گرفته اند. به خصوص در مورد دو موضوع ديگر چندان چيزي گفته نمي شود. موضوع اول ذخاير نفتي كركوك است كه برخي از آمريكايي ها احتمال بهره برداري سريع - تا چند هفته ديگر - از آن را زياد دانسته اند. موضوع دوم تهديدات نظامي عليه سوريه است. نه از سوي آمريكا عليه بشار اسد كم حرف زده مي شود و نه ارتش آمريكا در تهديد سوريه پاپس گذاشته است. اما خيلي ها جنگ عليه كشور ۱۶ ميليون نفري سوريه را حداقل قريب الوقوع نمي دانند.
الكساندر دوما، نويسنده پرطرفدار فرانسوي، پسري داشت كه نام او هم الكساندر دوما بود. (درست مثل جورج بوش خودمان!) «الكساندر دوماي پسر» در جايي گفته است: «وقتي پدرم در سال ۱۸۶۰ درگذشت بيش از ۳۰۰ رمان تاريخي را از خويش باقي گذاشت اما كمتر رماني در ميان آنها به اندازه رمان كنت مونت كريستو توجه من را به خود جلب كرد. در اين كتاب به شكلي ماهرانه به خواننده وانمود مي شود كه ثروت را نه مي توان صرفاً انتسابي دانست و نه اكتسابي. » توماس فريدمن، نويسنده روزنامه نيويورك تايمز، هم در مقاله اي ضمن اشاره به اظهارنظر فوق فعل و انفعالات بازار نفت را مشابه همان ثروتي مي داند كه پسر نويسنده معروف فرانسوي به آن اشاره كرده است. به اعتقاد فريدمن هيچ كشوري ولو آمريكا نمي تواند ادعا كند كه مي تواند براي هميشه به قدرت مطلق در بازار نفت بدل شود. براي روشن تر شدن اين موضوع به موضوع نفت در كشور نيجريه، بزرگترين توليدكننده نفت در آفريقا كه طي سال هاي اخير بحث هاي زيادي را پيرامون خويش برانگيخته است مي پردازيم.
نيجريه يكي از اعضاي اوپك و دهمين صادركننده بزرگ نفت در اين كره خاكي است. ناحيه نفت خيز دلتاي نيجر ۹۰ درصد درآمدهاي ارزي نيجريه را به خود اختصاص مي دهد، كشوري كه با ۱۲۳ ميليون نفر جمعيت پر جمعيت ترين كشور آفريقا محسوب مي شود. البته نيجريه مي توانست نه تنها پرجمعيت ترين بلكه ثروتمندترين كشور آفريقا هم باشد، اما امروز تنها صاحب ثروتمندترين حاكمان است. دولت از هر بشكه نفتي كه استخراج مي كند ۵/۵ دلار به شركت هاي بزرگ خارجي واگذار مي كند، بقيه آن هم نصيب خودش مي شود. ساختمان هاي شيك در لاگوس و همچنين در آبوجا، پايتخت جديد، نشان از جايي دارد كه دلارهاي نفتي به سوي آن سرازير مي شود. در حال حاضر دولت سرگرم احداث يك استاديوم ملي است كه هزينه ساخت آن ۳۳۲ ميليون دلار تمام مي شود. به جرأت مي توان شركت شل را حاكم بلامنازع نفت نيجريه دانست. نفت نيجريه تنها باعث ثروتمند شدن حاكمان اين كشور و شركت شل مي شود. در روستاهاي واقع در دلتاي نيجر حدود هفت ميليون نفر زندگي مي كنند. آنها از درخشش دلارهاي نفتي چيز چنداني نمي بينند، مجله اكونوميست در تحليلي پيرامون اين وضعيت كه البته تنها در نيجريه هم حاكم نيست چنين نوشته است:
«وجود نفت در يك كشور خود به تنهايي ثروت به ارمغان نمي آورد. اگر چنين بود حالا بايد تمامي ساكنان كشورهاي نفت خيز مرفه ترين مردم دنيا مي شدند. لذا نمي توان ثروت نفت را منتسب به صاحبان نفت دانست. اين ثروت به صورت مطلق اكتسابي هم نيست. درست است كه آمريكا مي تواند با حمله به كشوري مثل عراق از نفت آن نيز بهره ببرد اما اگر روزي به عنوان مثال ژاپني ها بخواهند در چارچوب معيارهاي خويش و به دور از جنگ، ثروت نفتي كسب كنند با پديده اي كاملاً اكتسابي روبه رو نخواهند بود. »
مخالفت هايي را كه در حال حاضر از سوي اروپايي هايي نظير آلمان و فرانسه با تسلط آمريكا بر نفت عراق صورت مي گيرد، هم بايد در همين چارچوب مورد بررسي قرار داد. درست است كه آمريكا عراق را به تصرف خويش درآورده اما بهره گيري از نفت اين كشور براي واشنگتن آنقدرها هم آسان نيست كه بتوان آن را پديده اي كاملاً اكتسابي و دست يافتني دانست. كما اينكه روي ديگر سكه هم صادق است: هيچگاه نمي توان ادعا كرد كه تمامي مردم عراق به شكلي عادلانه از ثروت هاي نفتي خويش بهره مي برند - ولو آنكه دولتي داخلي در آن كشور تشكيل شود. لذا نفت عراق را هم عملاً هيچگاه نمي توان پديده اي انتسابي براي مردم عراق انگاشت.
با سقوط بغداد آمريكا براي آنكه تحريم هاي عراق را لغو كند و صنعت نفت اين كشور را مجدداً به فعاليت وادارد، دوباره سازمان ملل را «كشف» كرد. اما پيش شرط هايي كه برخي اعضاي شوراي امنيت براي لغو تحريم ها دارند موجب شده تا واشنگتن به راه هاي جديدي متوسل شود. به نوشته «نيويورك تايمز» دولت ايالات متحده قصد دارد تحريم هاي سازمان ملل را نه به صورت يكباره بلكه طي روندي تدريجي از ميان بردارد. روزنامه مذكور با استناد به كاخ سفيد مي نويسد: «آمريكا اقتصاد عراق را طي روندي تدريجي به دولت جديد اين كشور (يا به عبارتي ديگر ژنرال گارنر) واگذار مي كند.» اما آيا اين اقدام ها مي تواند مخالفت هاي فرانسه، روسيه و ساير اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل را بي اثر سازد؟ به لحاظ تئوري احتمال وتوي هر قطعنامه اي كه منجر به لغو تحريم هاي عراق شود از سوي فرانسه و روسيه وجود دارد.
كشور ۲۴ ميليون نفري عراق با ثروت نفتي حداقل ۱۱۲ ميليارد بشكه اي خويش چنان لقمه چرب و نرمي است كه حتي ناتو هم نتوانسته نسبت به آن بي تفاوت باشد. به رغم آنكه برخي اعضاي ناتو نظير آلمان و فرانسه عملاً جنگ را تحريم كرده بودند اما حالا ظاهراً اين سازمان طرح هايي براي صلح باني و بازسازي عراق دارد. به نوشته روزنامه فرانكفورتر آلگماينه سايتونگ در داخل ناتو تمايل براي بر عهده گرفتن مسئوليت و نقش در عراق افزايش پيدا مي كند.
اوپك امروز در حالي اجلاس خويش را در وين برگزار مي كند كه «تجارت عراق» شكلي عملي به خود گرفته است. رقابت شركت ها كه از ماه ها پيش آغاز شده بود، حالا نمونه هاي عيني خويش را بروز مي دهد و اوپك بايد همچنان چشم به آينده باشد تا ببيند آمريكايي ها چه خواب هايي ديده اند.