وقتي بازيكني در تمرين براي رولاند كخ شعر مي سازد نمي توان اميدوار بود كه در بازي از او حرف شنوي داشته باشد
اميرحسين ناصري
بله آقاي پورحيدري، ولي الله صالح نيا به استقلال متعصب است، شما هم همين طور، حجازي و فتح الله زاده و منزوي و نصرالله عبداللهي و حتي آن تماشاگري كه روي سكو نشسته به استقلال متعصب اند. اصلاً كسي را داريم كه به استقلال تعصب نداشته باشد؟ اما تعصب به استقلال به خاطر چيست؟
از اين تعصب چه سود و منفعتي عايد تمام اين متعصبان مي شود؟ پاك ترين اين تعصبات متعلق به كيست؟
نه آقاي پورحيدري، اسم اين حركات تعصب نيست. حركت صالح نيا كوچك شده وضعيت اسفبار استقلال است. استقلال كه شاگردانش را بلعيده و خود توسط عده اي ديگر بلعيده شده است. اگر هيچ كسي نداند، لااقل شما مي دانيد.
ا - مديريت و كادر فني استقلال
صبح روزي كه استقلال به برق شيراز باخت، علي فتح الله زاده در مصاحبه اي عنوان كرده بود در شرايط فعلي ادامه فعاليت كخ با استقلال به صلاح نيست.
اگر دلتان مي خواهد از وضعيت استقلال، نظر مديريت در مورد كخ يا هر چيز ديگري مطلع شويد، كافي است كه يك هفته حوصله كنيد، روزنامه استقلال جوان را بخريد تا بدانيد چه در اين باشگاه مي گذرد اما برداشت هايي كه مي توان از چند روز گذشته كرد:
۱ - كخ محكوم است. در هر شرايط او بهترين شرايط را داشته تا استقلال را به اوج برساند. هر چه خواسته برايش فراهم كرده اند و اين نتايج فقط به دليل ضعف عمده او در كوچينگ، بدنسازي يا هر چيز ديگري است كه او بايد بداند و نمي داند.
۲ - علي فتح الله زاده بهترين فرد ممكن را انتخاب كرده است و اگر تيم نتيجه نمي گيرد، تمام گناهان بردوش همين از خدا بي خبرها است.
اما برداشت ما:
اتفاقاً در اين ماجرا كخ كاملاً بي گناه است. او وارد بازي مجهولي شده كه حتي نمي داند حرف هاي نشان دهنده مجهولات X هستند، Y هستند يا هر چيز ديگري. او وارد ايران شد بدون اينكه بداند در ايران برخلاف آماتورترين كشورها هنوز چيزي به نام زمين چمن خوب مد نشده است. او وارد ايران شد بدون اينكه بداند انضباط يعني هر كسي هر كاري كه دلش خواست مي تواند انجام دهد و نظم را آدم ها تعيين مي كنند نه سيستم.
كخ وارد ايران شد بدون اينكه به او بگويند احساسي ترين آدم هاي روي زمين در ايران هستند و احساسي ترين ايرانيان، شغلشان بازيگري فوتبال است.
كخ به ايران آمد بدون اينكه بداند يا كسي به او بگويد بازيكنان فوتبالش پرحاشيه هستند و برخلاف تمامي نقاط جهان بازيكنش حتي مي تواند سهمي در صادرات قاچاقي انسان به آن سوي مرزها داشته باشد.
اتفاقاً تمام اين اشتباهات از سوي فتح الله زاده و مشاورانش سرزده است. در آوردن رولاند كخ به استقلال چه عواملي، اساسي محسوب مي شدند؟ آيا فقط دانش فني كافي است؟ در كشوري كه سال هاست تجربه به كارگيري نادرست مربيان خارجي وجود دارد، بروز مجدد اين اشتباه چه دليلي دارد؟ فقط مسئله مالي و كارنامه كخ مهم بود؟ آيا كسي نبايد بررسي مي كرد كه رفتار و فرهنگ اين آلماني طي چه مدت زماني با ايرانيان و به خصوص بازيكنان فوتبال - اين قشر را واقعاً بايد خاص دانست - به هماهنگي مي رسد؟ آيا نظم آنها در استقلال اجرا شدني بود؟ بايد قبول كرد كه رولاند كخ مربي خلاقي نيست. او روش خود را اجرا كرد بدون اينكه بداند در ايران اين مربيان هستند كه خود را با بازيكنان هماهنگ مي كنند نه بر عكس. اين اشتباهات محاسباتي از سوي چه كسي جز علي فتح الله زاده و همكارانش مي توانست سربزند؟
استقلال با كخ به بن بست رسيده است. بن بستي كه از همان هفته هاي اول به چشم مي آمد ولي اصرارهاي بي مورد - كه آن هم دليل خاص خود را دارد - موجب شد همه منتظر رسيدن تا ديوار بلند امروز باشند.
۲ - و باز كادر فني
امير قلعه نوئي از همان ابتدا با كخ به بن بست رسيد، درست مثل خيلي هاي ديگر ولي او عادت ندارد مثل بقيه بنشيند و منتظر روز ضربه زدن باشد. او رفت و در استقلال اهواز ثابت كرد كه توانايي اش ناديده گرفته شده است. اركن برشا كه به تازگي آمده. او آمده تا استقلال تيم هاي ديگر را تجزيه و تحليل كند اما چه چيزي براي تحليل وجود دارد؟ اين استقلال درست نشدني نيست. اين استقلال نيازي به مربي ندارد. اين استقلال فقط يك حاكم مطلق مي خواهد، همين و بس.
در مورد ابراهيم طالبي بحث هاي زيادي وجود دارد. طالبي شايد مترجم خوبي براي كخ باشد - كه آن هم در پرده ابهام قرار دارد - اما آيا مي تواند دستيار و مربي خوبي هم باشد؟ ولي الله صالح نيا چه نقشي در استقلال دارد؟ وقتي اركن برشا و رولاند كخ، بدنسازي تيم را زير نظر دارند چه جاي فعاليتي براي صالح نيا مي ماند؟ البته اين يكي از اشتباهات جبران ناپذير كخ بوده، زيرا نوع بدنسازي بازيكنان ايراني را فقط مربياني چون صالح نيا مي دانند. اين كار هم فرهنگ خاص خود را مي طلبد. اما چه توجيهي براي صحبت هاي صالح نيا پس از بازي استقلال - برق شيراز وجود داشت؟ در كجاي دنيا مربي بدنساز حق تعيين تكليف براي سرمربي و باشگاه را دارد جز استقلال و ايران؟
بله آقاي پورحيدري، صالح نيا بايد خويشتن داري مي كرد، اما او متعصب بود، مثل همه آنهايي كه امروز فرياد مي زنند، ولي تعصب آدم ها در استقلال به چه دليل است؟ اختلاف نظر بين پورحيدري و نصرالله عبداللهي هم جالب توجه است. بالاخره استقلال خوب بازي مي كند يا خير؟ پورحيدري مي گويد بله، عبداللهي مي گويد خير بالاخره هر كسي مي تواند نظر خودش را داشته باشد.
۳ - بازيكنان استقلال
اگر براي اين تيم بي حال و بي انگيزه، بهترين مربيان دنيا استخدام شوند به نظرتان مي توانند نتيجه بگيرند؟ بعيد به نظر مي رسد. اين تيم از هيچ احدي حرف شنوي ندارد، جز مربي ايراني. وقتي بازيكني در تمرين براي رولاند كخ شعر مي سازد، مي توان اميدوار بود كه در بازي از او حرف شنوي داشته باشد؟ برقراري نظم در اين شرايط بر عهده كيست؟ به رفتار ديگر بازيكنان توجه كنيد، به نوع بازي شان نيز همين طور. به اين بازيكنان سن و سال گذشته - به اصطلاح برخي، باتجربه - به بازي شان و در مقابل به ادعاي هر كدامشان كمي بيشتر دقت كنيد. اگر توانستيد بين تمام اينها سازگاري ايجاد كنيد، رولاند كخ هم مي تواند اين تيم را هدايت كند.
۴ - هواداران
ادعا بر اين است كه هواداران كمك حال تيم ها هستند. بازيكن دوازدهم تيم ها روي سكو نشسته اند. روحيه دهنده و. . .
اما اين گونه به نظر نمي رسد كه هواداران استقلال در اين شرايط حالت عكس تمامي موارد بالا را تاييد مي كنند؟ آنها روي سكوها نشسته اند و شعار مي دهند مربي آلماني نمي خواهند مطبوعات هم در انعكاس واقعيات (!) از هيچ كوششي دريغ نمي كنند. در اين شرايط مي توان حوصله كرد و منتظر روزهايي شد كه استقلال در مرحله صعود قرار بگيرد؟ اين عادت تمامي هواداران ايراني است. استقلالي ها هم از اين قاعده مستثني نيستند. آنها نمي توانند بنشينند و بينند كه تيم شان با رهبري رولاند كخ مي بازد، مساوي مي گيرد، از جمع مدعيان قهرماني ليگ برتر خارج مي شود يا حتي از مسابقات گروهي باشگاه هاي آسيا حذف مي شود. آنها نمي توانند شاهد اين روزها باشند. آنها ترجيح مي دهند تيم شان در روزمرگي ببرد ولي - با تحمل يكدوره سخت به شرايط رقابت با تيم هاي آسيايي - حداقل - نرسد و اما در مورد تشويق ناصر حجازي اين تشويق ها كمي عجيب به نظر نمي رسد؟ چرا زماني كه روابط بين مجموعه باشگاه استقلال و حجازي تيره بود كسي او را تشويق نمي كرد؟ چرا در آن زمان كسي او را كانديداي مربيگري در استقلال نمي دانست؟ روي سكوها، بين طرفداران چه اتفاقاتي مي افتد؟ چه كسي آنها را تحت كنترل دارد؟ شايد بازي بعدي مديريت، ناصر حجازي باشد پورحيدري فعلاً در همين جايي كه هست بهترين شرايط ممكن را دارد، اما آيا نوبت به حجازي نرسيده؟ درصد به وقوع پيوستن اين احتمال را تنها در ذهن مديريت باشگاه مي توان جست وجو كرد.