هرچند استفاده از خدمات وقف مختص به قشر خاصي از مردم ساكن در يك شهر نيست ولي به جرأت مي توان گفت كه بهره برداران اصلي از موقوفات اقشار آسيب پذير مستضعف و نيازمند جامعه خواهند بود
محمد شكرخدا
|
|
در مباني معماري و شهرسازي، نشانه ها عواملي هستند كه به وسيله آنها قسمت هاي مختلف يك شهر قابل تشخيص باشند. معمولاً اشيايي كه ظاهري مشخص دارند همچون ساختمان ها، علائم، فروشگاه ها يا حتي يك كوه مي تواند معرف نشانه اي باشد. نشانه بايد چنان باشد كه بتوان آن را از ميان ساير عوامل، شناسايي كرد. از آنجايي كه نشانه ها نمايانگر عمق باورها و شمايي از اصول حاكم بر تفكر ملت هاست، لذا با نشانه قرار دادن جايگاه وقف و موقوفات در شهرها عملاً پايه هاي اين سنت پسنديده در جامعه تحكيم يافته تر و اشتياق افراد براي ربودن گوي سبقت در اين عمل خداپسندانه مضاعف تر خواهد شد. در همين ارتباط بخش قابل توجهي از موقوفات كه داراي ارزش و اعتبار معنوي در جامعه هستند و از جايگاهي ويژه نزد افكار عموم مردم برخوردارند را مي توان به عنوان نشانه يا نماد مطرح كرد و با برجسته كردن آنها در كالبد شهرها، نظرها و توجه ها را بدان ها معطوف كرد. بديهي است كه لازمه رسيدن به اين هدف، انديشيدن تدابيري خاص در حوزه معماري و شهرسازي است كه هم اكنون جزو تكنيك هاي منحصربه فرد و مدرن اين فن درآمده است. اين تكنيك در شهرهايي كه از سيستم شعاعي يا تركيبي تبعيت مي نمايند بسيار مطلوب به نظر مي رسد.
انتخاب محل مناسب براي استقرار اماكن وقفي در شهرها بايد در چارچوب اصول حاكم بر شهرسازي و الگوهاي جديد معماري باشد و به منظور حفظ اعتبار و ارزش اين سنت خداپسندانه، مسئله مكان يابي آنها در مجموعه شهرها مي بايست با دقت و حساسيت خاصي دنبال شود. دور كردن موقوفات از هسته مركزي شهرها از تأثيرات فزاينده آنها خواهد كاست و از سويي ديگر نزديكي زياد آنها به محل تجمع و تراكم جمعيت باعث خواهد شد كه جايگاه ارزشمند آنها در زندگي پرتكاپو، تكراري و پرازدحام مردم شهرها گم شود.
ابنيه اي كه توسط افراد خير جامعه وقف مي گردند، غالباً داراي يكسري ويژگي هاي منحصربه فرد (چه از نظر كمي و چه از نظر كيفي) در خود هستند كه آنها را از ساير موارد مشابه متمايز مي نمايد. اين تمايز، در جنبه هاي معنوي و ارزشي چشمگيرتر و محسوس تر خواهد بود.
موقوفات طيف وسيعي از فضاهاي شهري را شامل مي گردد. اماكن مذهبي، آموزشي و درماني نمونه هايي مشخص از اماكني است كه به نيت قربت و به قصد استفاده عموم مردم از مزايا و ثمرات آنها توسط افراد خير وقف مي گردند. اگر كابري موقوفات را از حالت انحصاري و نسبتاً محدود كنوني خارج نماييم و زمينه هاي تجلي و حضور آنها را بنا به مقتضيات، نيازها و شرايط اجتماعي فرهنگي جامعه به تمامي عرصه هاي فعال شهرها بسط و گسترش دهيم، خواهيم توانست در خصوص اشاعه و فراگير كردن اين سنت پسنديده در جامعه و فراهم كردن زمينه استفاده فراوان تر عموم مردم از خدمات متنوع موقوفات، اقدام شايسته تر و جدي تري به عمل آوريم.
هرچند استفاده از خدمات وقف مختص به قشر خاصي از مردم ساكن در يك شهر نيست، ولي به جرأت مي توان گفت كه بهره برداران اصلي از موقوفات اقشار آسيب پذير، مستضعف و نيازمند جامعه خواهند بود. همين امر باعث پيدايش نوعي تمركز و تجمع موقوفات در مناطق خاصي از شهرها گشته است كه از نقطه نظر شهرسازي زياد مطلوب نبوده و سيماي شهر را دگرگون خواهد كرد. امروزه شاهد شكل گيري و احداث محله ها و شهرك هاي مسكوني متعدد با نام هاي مختلف در دل شهرها و يا در حاشيه قابل توسعه آنها هستيم. اين شهرك ها تحت عناوين مختلف و به دلايل فراوان وظيفه اسكان سرريز جمعيتي شهرهاي پرجمعيت را به خود اختصاص داده و يا كانون و مركزيت تجمع طيف خاصي از اقشار مردم (همانند كارمندان و كارگران يك صنعت خاص) واقع خواهند شد. شهرك هاي وقف نيز مي تواند پيشنهادي جديد براي برجسته كردن و گسترده كردن نقش وقف در شكل دهي فضاهاي شهري باشد. تمايز اين شهرك با ساير شهرك هاي مشابه در اين خواهد بود كه كليه اماكن خدماتي، تجاري، دولتي و حتي فضاي سبز آن، (به استثناي فضاهاي مسكوني) مي توانند جزو موقوفات باشند.
پراكندگي و گستردگي موقوفات در پهنه شهر، يكي از عوامل كم جلوه بودن و پنهان گشتن قداست و حرمت آنها در جامعه است و اين در حالي است كه برخي از شهروندان از ماهيت وقف بودن برخي از اماكن پيرامون خود بي اطلاعند. با احداث شهرك هاي وقف نه تنها نوعي تمركز منطقي و هدفمند براي موقوفات به وجود آورده ايم، بلكه زمينه بهره برداري مستقيم و روان بخش وسيعي از ساكنين و شهروندان را در قالب يك شهرك مهيا كرده ايم. شهرك هاي وقف خواهند توانست فرهنگ و نام سراسر ارزش و معنويت وقف را در كالبد يك شهر، زنده و مستدام نگه دارند.
ايجاد نوعي كنترل و نظارت بر ساخت وساز اماكني كه شامل وقف مي گردند و پيگيري مسائل مرتبط با مباني شهرسازي آنها از حيث جا نمايي مناسب در شهر، تعاريف دقيق كاربري، سازگاري با محيط، جذابيت هاي معماري و... مي تواند به قوت بخشيدن و استحكام جايگاه موقوفات در مجموعه شهر كمك بسزايي نمايد.
اماكن و ابنيه هايي كه وقف مي گردند مي بايست از حيث زيبايي، كيفيت و نوع مصالح، جذابيت ها و جلوه هاي ويژه معماري و مطابقت با استانداردها و آيين نامه هاي ارشادي در امر احداث ابنيه، سرآمد ساير اماكن ديگر با كاربري يكسان باشند و اين مهم محقق نخواهد شد مگر آنكه كادري قوي، دلسوز، كارآمد و متخصص متولي و سكان دار اين امر باشند. تحت الشعاع قرار نگرفتن موقوفات از اثرات ساخت وسازهاي جديد، افزايش ضريب همسازي آنها با تغيير و تحولات شهرسازي و نيز بالا بردن توان انطباق آنها با سيماي آتي شهرها از زمره مسائلي است كه در حفظ جايگاه اماكن موقوفي در متن شهرها تأثير بسزايي خواهد داشت. اين مهم در خصوص اماكني كه قرار است به تازگي وقف گردند مصداق عيني تري خواهد داشت و لازمه تحقق آن نيز كسب آگاهي ها و اطلاعات لازم از چگونگي و كم و كيف اماكني است كه مقرر است در زمره موقوفات قرار گيرند.
|
|
ايجاد ارتباطي مستمر و مستقيم با كليه سازمان ها و ارگان هايي كه وظيفه ارائه خدمات شهري به مردم را در شهرها به عهده دارند خواهد توانست به ايجاد نوعي هماهنگي، نظام يافتگي و محقق گشتن اصل انطباق كاربري موقوفات با نيازهاي اساسي و واقعي مردم ساكن در يك شهر، و همچنين استقرار مستدل تر و موجه تر آنها در قالب شهرها كمك شاياني نمايد.
استخوان بندي و شيوه آرايش فضاهاي درون شهري، اصولاً در قالب طرح هاي مصوب جامع و تفضيلي ارائه مي گردد. طرح هاي جامع بيانگر سيماي كلي يك شهر به انضمام توسعه منطقي و قابل انتظار آن در آينده بود و طرح هاي تفضيلي نمايانگر جزئيات كاربري ها و مشخصات اختصاصي فضاها در يك مجموعه نظام مند شهري است. اگر شهرسازان و متوليان امر شهرسازي جايگاه موقوفات را از قبل در كالبد شهرها پيش بيني و در دستور كار خود قرار داده باشند، عملاً مشكلي براي مكان يابي و يا بحث همسازي و انطباق آنها با نظام مدون شهرها وجود نخواهد داشت و نتيجتاً اينكه با اختصاص دادن بخش هايي از شهر به موقوفات و مصوب گشتن آن در چارچوب طرح هاي جامع و تفضيلي شهرسازي، خواهيم توانست به روالي قانوني و كاملاً منطقي در اين ارتباط دست يابيم. بديهي است كه براي تحقق اين منظور برقراري ارتباطي نزديك و كارشناسانه ميان مديران برنامه ريزي شهري و سازمان اوقاف اجتناب ناپذير خواهد بود.
اماكن وقفي كه از ديرباز و قديم الايام در اختيار ماست به نوعي به پيشينه كهن معماري و ساختار قوي سنتي آراسته هستند كه به آنها جنبه اي برجسته و پويابخشيده و آنها را عملاً به گنجينه هايي فرهنگي و تاريخي در شهرها مبدل كرده است. حفظ اعتبار فرهنگي اين بناها در گرو مرمت و اصلاح به موقع خرابي هاي آنها كه عموماً ناشي از فرسودگي و فرسايش مصالح و زائل شدن مقاومت عناصر و المان هاي سازه اي آنها در گذر زمان است، خواهد بود.
آنچه مسلم است شهرت و اعتبار يك شهر همواره در گرو وجود فضاهايي ويژه، سمبل هايي منحصربه فرد و اماكني مخصوص است كه موقوفات بخش عمده اي از آنان را تشكيل مي دهد. لازمه حفظ و استمرار اين پديده كاملاً ريشه دار و اصيل در ميزان التفات مسئولين امر به ماهيت موقوفات و اهتمام ويژه ايشان در لحاظ كردن پيامدهاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي آنها در جامعه نهفته است.
امروزه معضل آلودگي محيط زيست يكي از نگراني هاي اساسي نزد ساكنين شهرها محسوب گشته و نياز به سالم سازي محيط زيست و استفاده بهينه از مواهب طبيعي آن، جزئي از خواسته هاي مشروع و به جاي آنها تلقي مي گردد، از سويي شهرها به عنوان مراكز تجمع و تمركز انسان ها، بنا به ماهيت وجودي و ساختاريشان مي توانند كانون هايي براي به مخاطره انداختن مسائل زيست محيطي باشند.
حفظ محيط زيست يك وظيفه همگاني بوده و بزرگ ترين ضمانت اجرايي آن نيز چيزي جز عزم ملي و اراده توده هاي مردم نخواهد بود. فراهم بودن امكان زي مناسب جزو ضروري ترين و حياتي ترين نيازها و احتياجات اساسي يك ملت تلقي مي شود و براي نيل به اين هدف بزرگ وجود برنامه اي خاص و همتي والا اجتناب ناپذير خواهد بود.
محيط يك شهر هنگامي سبب پويايي فعاليت هاي مختلف انساني خواهد بود كه شرايط براي تحقق سلامت جسمي و روحي سكنه آن به طور كامل مهيا باشد، مضافاً اينكه اگر در انتظار شكوفايي نسلي پويا، سالم و خلاق در اجتماع خويش هستيم، الزاماً بايد به مسئله حفظ محيط زيست در شهرها، اهتمامي ويژه و توجهي خاص مبذول داريم.
به جرأت مي توان اظهار كرد كه احترام به طبيعت و تلاش در جهت تحكيم و تقويت فرآيندهاي طبيعي آن، يكي از اساسي ترين راهكارها در تأمين محيطي سالم و عاري از هرگونه آلودگي به حساب مي آيد.
برنامه ريزان و طراحان شهري هنگامي در انجام وظايف خويش موفق عمل خواهند كرد كه براي مسائل زيست محيطي سكنه شهرها برنامه اي خاص و چاره انديشي مناسب داشته باشند و رعايت اصول مسلم و استاندارد شده در اين خصوص را سرلوحه و دستمايه تمامي فعاليت ها و تلاش هاي خويش قرار دهند. همان گونه كه قبلاً نيز اشاره شد، امروزه، توجه ويژه به مسائل زيست محيطي انسان ها، تبديل به محوري بنيادين براي پيدايش شهرها شده و به كارگيري كليه يافته هاي علوم مرتبط با محيط زيست، كانون توجه و اساس كار طراحان و برنامه ريزان شهري واقع گشته است.
در خصوص شهرها بايد صراحتاً اظهار كرد كه متوليان شهرها تنها با خواست، همياري و مساعدت ساكنين شهرها خواهند توانست بر مشكلات زيست محيطي خويش غلبه كرده و به نگراني ها و چالش هاي موجود در اين ارتباط پايان دهند. عمل كردن هر نهاد شهري به وظايف اجتماعي خويش، كه ارضا و تأمين خواسته هاي بحق مردم جزو مهم ترين آنهاست، راه را براي رشد و توسعه شهري، كه حفاظت از محيط زيست يكي از محورهاي كارآمد آن است، هموار خواهد كرد. تمامي نهادهاي اجتماعي به ويژه سازمان هاي دست اندركار امور معنوي جامعه، از جمله سازمان اوقاف و امور خيريه، خواهند توانست با التفات ويژه به اين مهم جزو پيشگامان و پيشتازان اين وظيفه مبرم و خطير اجتماعي باشند.
در همين ارتباط، در خصوص اماكن و تأسيسات وقف شده در سطح شهرها مي بايست با هماهنگي متوليان امر و انجام كار كارشناسي، بررسي هاي دقيق صورت پذيرفته و چنانچه احتمال بروز آلودگي و يا وقوع ناهنجاري هاي زيست محيطي در برخي از آنها مي رود، مي توان با انجام كنترل هايي ويژه و به كار بستن تمهيداتي خاص، نسبت به ايجاد نوعي ساماندهي و بهينه سازي در آنها اقدام عاجل كرد. بدون شك با پيش قدم شدن در امر سالم سازي محيط زيست و جديت كردن در آن، عملاً به تقويت و تثبيت جايگاه موقوفات و همچنين تضمين كردن اعتبار معنوي آنها در جامعه كمك شايان توجهي خواهد شد. چرا كه انتظار عموم مردم نيز چيزي جز اين نخواهد بود.
منابع:
۱ ـ سيماي شهر، تأليف: كوين لينچ، ترجمه: مزيني
۲ ـ شهرسازي در عقب ماندگي، تأليف: جورج ويليام، ترجمه: كاظمي بيدهندي