|
|
|
|
|
|
|
|
انجمن حمايت ازحقوق كودكان :
دولت ها، از حقوق «كودكان كارگر» حمايت كنند
|
|
گروه اجتماعي: انجمن حمايت از حقوق كودكان با انتشار بيانيه اي خواستار حمايت مسئولان و دست اندركاران از كودكان كارگر و خانواده هايشان شد.
به گزارش ايرنا در اين بيانيه كه به مناسبت فرارسيدن روز جهاني كارگر (۱۱ارديبهشت - اول ماه مه ) انتشار يافت ، بر ضرورت حمايت از اين اقشار با رعايت حداقل سن اشتغال كودكان ، ايجاد سيستم هاي نظارتي كارا و چاره جويي مناسب ، براي حل مشكلات عديده كودكان كارگر تاكيد شده است .
انجمن حمايت از حقوق كودكان دراين بيانيه كه نسخه اي از آن روز يكشنبه به ايرنا ارسال شد ، مي افزايد: بي شك سن كودكي ، سن برخورداري از آموزش است و روح لطيف آنان ، هيچ سنخيتي با كار سخت و جانفرسا ندارد.
بيانيه با اشاره به اينكه انجمن با پشتوانه نيروهاي داوطلب خويش ،منشور جهاني حقوق كودك را سر لوحه فعاليت هايش قرار داده ، افزود: انجمن حمايت از حقوق كودكان در حال حاضر دو طرح عملي در چارچوب توانمندسازي كودكان در وضعيت دشوار، با تاكيد بر كودكان كار و خيابان در محله هاي دروازه غار و ناصرخسرو تهران در دست اجرا دارد.
انجمن در اين بيانيه جلب نظر همگان به مسايل كودكان كارگر را وظيفه خود دانسته و آورده است : به موجب ماده ۳۲ پيمان نامه جهاني حقوق كودكان ، بايد از كودكاني كه در چرخه زودرس كار قرار گرفته اند، در برابر كاري كه رشد و سلامت آنان را تهديد مي كند ، حمايت كرد.
انجمن حمايت از كودكان ، همچنين از دولت ها خواست كه حداقل سن كار و شرايط كار كودكان را مشخص كرده و اشتغال به هرگونه كاري كه سلامت كودكان زير ۱۵ سال را به خطر مي اندازد، ممنوع كنند.
اين انجمن ، طبق ماده ۲۸ پيمان نامه جهاني حقوق كودك ، برخورداري از آموزش و پرورش رايگان را حق هر كودكي دانست و تصريح كرد: دولت ها بايد امكان آموزش ابتدايي رايگان و اجباري را براي همگان فراهم كنند.
در اين بيانيه از دولتها خواسته شده كه با اختصاص يارانه اي به ميزان حقوق ناچيز، براي كارگران خردسال ، آنان را وادار به تحصيل كنند.
در بخش ديگري از اين بيانيه به مفاد ماده ۲۴ پيمان نامه جهاني حقوق كودك ، اشاره شده و آمده است : كودكان حق دارند از بالاترين سطح بهداشت و خدمات پزشكي برخوردار شوند و دولت ها نيز بايد بر گسترش مراقبت ها و آموزش همگاني بهداشتي آنان ، نظارت داشته باشند.
انجمن يادشده همچنين از دولت ها خواسته است كه تمامي كودكان كارگر را تحت پوشش تامين اجتماعي قرار دهند.
انجمن حمايت از حقوق كودكان اعلام كرد تا ريشه كني مقوله كار كودكان ،از كودكان ، در برابر شرايط آسيب زا و بهره كشي از سوي بزرگسالان حمايت ضابطه مند
خواهد كرد.
|
|
|
دبيركل يونسكو بر استقلال حرفه اي روزنامه نگاران در جهان تأكيد كرد
گروه اجتماعي : «كوييچيرو ماتسورا» دبير كل يونسكو در پيامي به مناسبت «روز جهاني آزادي مطبوعات» بر خبررساني مستقل ، دقيق و حرفه اي روزنامه نگاران دررويدادهاي مهم جهاني تأكيد كرد.
سوم ماه مه (۱۳ ارديبهشت ماه ) از سوي سازمان ملل متحد به عنوان «روزجهاني آزادي مطبوعات »نام گرفته است .
در بخشي از اين پيام كه نسخه اي ازآن را دفتر يونسكو در تهران براي گروه فرهنگي ارسال كرد، آمده است : در دوران جنگ و درگيري خشونت بار، خبرنگاران با مخاطرات بيشتري رويارو هستند.
«ماتسورا» در پيام خود يادآور شد: همه ما با شرايطي كه روزنامه نگاران كار مي كنند و زندگي خود را به خطر مي اندازند آشنا هستيم .
در خلال سالهاي ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۲، حداقل ۲۷۴ روزنامه نگار در مناطق جنگي كشته شده اند كه جديدترين آن ، كشته و زخمي شدن تعدادي از آنها در جنگ عراق بود.
دبير كل يونسكو افزود: با اين وجود، مخاطرات فراروي روزنامه نگاران به دوران جنگ محدود نمي شود، تحقق آزادي مطبوعات چندان ساده نيست .
گاهي آزادي مطبوعات توسط قانون و يا نيروهاي تحميلي پليس و دادگاه و گاهي نيزبه وسيله خشونت ، تهديد و ارعاب محدود مي شود.
«ماتسورا» در پيام خود با قدرداني از بردباري و شجاعت روزنامه نگاران افزود: درمواقع خطر، معمولا روزنامه نگاران و ساير متخصصان رسانه اي هستندكه گاه به معناي واقعي كلمه در معرض آتش قرار مي گيرند و هزينه سنگيني مي پردازند.
وي تصريح كرد: آمارهاي موجود در سازمانهاي حرفه اي متغير هستند اماطبقه بنديها حكايت از شمار روزنامه نگاران كشته ، مضروب و يا تهديد شده ،تعداد روزنامه نگاران دستگير و زنداني شده و رسانه هاي تحت سانسور دارد.
دبيركل يونسكو تأكيد كرد كه اين آمارها، حكايت ازاعمال خشونت و رنجهاي عميق فردي و در نهايت محدويتي جدي براي آزادي بيان است .
حق شهروندان دردستيابي به اطلاعات موثق بستگي به شجاعت و وحدت روزنامه نگاران ، نترسيدن از آزادي نشر و تعهد خلل ناپذير رسانه هاي تكثرگرا در قبال اصول آزادي و استقلال روزنامه نگاري دارد.
«ماتسورا» دراين پيام خواستار ايجاد فضايي امن براي فعاليت روزنامه نگاران در جهت گسترش آزادي بيان و عقيده در سطح جامعه بين المللي شد.
|
|
|
نسل جوان و سوم انقلاب قابل اعتماد است
گروه اجتماعي: مشاور رئيس جمهور و رئيس سازمان ملي جوانان گفت : نسل جوان و سوم انقلاب نسل بسيار قابل اعتمادي است و اين ظلم است كه ما از اين نسل بخواهيم همان رفتاري را كه نسل هاي انقلاب داشتند داشته باشد.
به گزارش ايرنا دكتر مرتضي ميرباقري ديروز يكشنبه در همايش جوانان آذربايجان غربي افزود: مسئولان كشور اگر توفيق آزادسازي نيرو و انرژي جوانان را داشته باشند اين نسل همواركننده راه پرفراز و نشيب جامعه خواهد بود. وي گفت : نسل جوان امروز كشور در يك موقعيت حساس و ممتازي بسر مي برد كه در پشت سر اين نسل دنيايي از مجاهدتها و همت هاي مردانه قرار گرفته است .
وي يادآور شد: نسل امروز جوان كشور بايد عقب ماندگي هايي را كه نسل اول و دوم نتوانستند جبران بكنند رفع نمايد.
دكتر ميرباقري ، گفت : اگر نسل سوم ادا و اطوار نسل قبلي را در بياورد تبديل به رياكاري مي شود در حالي كه اين نسل بي رياترين نسل كشور است و حاضر نيست كارهاي نفاق آلود انجام دهد.
وي افزود: نسل امروز يك نسل يك رو و يكدست است و اين حسن بزرگ اين نسل به حساب مي آيد.
وي ادامه داد: صداقت نسل جوان را نبايد با تنگ نظري ها و حركتهاي متحجرانه به سوي كارهاي منافقانه سوق بدهيم .
مشاور رئيس جمهور در امور جوانان افزود: نسل اول انقلاب نيز دغدغه هايي دارد و با توجه به وجود دشمن خارجي اين نسل نگران است شرايط ايجاد شده بصورتي رخ دهد كه نسل جوان فريب بخورد.
وي گفت : امروز آمريكا در اطراف ما اتراق كرده و در صدد اين است كه ببيند در منطقه كدام كشور ضعيف است كه به آنجا يورش آورد. دكتر ميرباقري ، اضافه كرد: انقلاب اسلامي يك حادثه بزرگ در تاريخ است و در اين كشور رشادتهايي صورت گرفته و يك وجب از خاك كشور را جوانان ازدست نخواهند داد. وي همچنين تصريح كرد: حركاتي كه توسط نسل سوم انجام مي گيرد نبايد ازسوي نسل اول انقلاب غير مشروع تلقي شود، شادابي و نشاط حق نسل جوان است .
رئيس سازمان ملي جوانان كشور گفت : بايد فرصت هايي وجود داشته باشد كه نسل جوان مهارت خود را در عرصه هنر، ورزش و فرهنگ بدون قيد و بندها نشان دهد. وي يادآور شد: چرا نبايد دختران ما در تمام عرصه هاي ورزشي حضور داشته باشند.
دكتر مرتضي ميرباقري ، افزود: هم نسل اول و هم نسل سوم انقلاب بايدمراقبت ويژه بكنند كه بيخود هراس اخلاقي ايجاد نكنند كه اين خواسته دشمن است . وي با افتخارآميز خواندن شرايط امروز جوانان ادامه داد: آزادسازي انرژي و نيروهاي جوانان دريايي از امكانات را در صحن ايران پراكنده خواهد كرد.
استاندار آذربايجان غربي نيز در اين مراسم طي سخناني ضرورت همزباني وهمدلي با خواسته هاي جوانان را مورد تأكيد قرار داد.
جمشيد انصاري ، گفت : تجليل از برگزيدگان جوان در عرصه علم ، دانش ،هنر و فناوري عرصه را به توسعه در جامعه فراهم مي كند. وي افزود: همچنين نخبگان مي توانند بعنوان يك الگو براي نسل جوان وجامعه جوان كشور مطرح شوند.
در اين مراسم از ۳۲ نفر از نخبگان علمي ، فرهنگي و هنري جوان آذربايجان غربي با اهداي طرح هايي تقدير بعمل آمد.
|
|
|
انتشار گاز جان پنج عضو يك خانواده اصفهاني را گرفت
گروه اجتماعي: تمامي اعضاي يك خانواده پنج نفره ساكن شهر اصفهان بامداد روز يكشنبه به سبب استنشاق گاز منواكسيد كربن در خواب جان باختند.
مسئول روابط عمومي سازمان
آتش نشاني اصفهان بـه ايرنا گفت :در اين حادثه ابوالقاسم اسلامي پدر خانواده به همراه مرضيه ، مجتبي و سمانه اسلامي فرزندان و نيز«زهرا احمدي » مادر خانواده به دليل تصاعد گاز منواكسيد كربن از محل آبگرمگن گازي در خواب جان خود را از دست دادند.
|
|
|
تصادف رانندگي در جاده اردستان، كاشان سه كشته و مجروح بر جا گذاشت
ايرنا: بر اثر وقوع تصادف رانندگي در جاده ترانزيت اردستان، كاشان دو نفر كشته و يك نفر مجروح شدند.
در اين حادثه يك دستگاه تريلر به شماره انتظامي ۱۱۵۳۳ تهران ب به رانندگي مقصود شريف زاده با يك دستگاه خودروي پرايد به شماره انتظامي ۳۱۹. ع. ۲۵ تهران ۱۱ به رانندگي مجتبي شكوهي فرد برخورد كرد.
در اين حادثه مجتبي شكوهي فرد راننده خودروي پرايد بشدت مجروح و اصلان غلامي و اكبر رضواني سرنشينان اين خودرو كشته شدند.
كارشناس راهنمايي و رانندگي اردستان علت بروز اين تصادف را بي احتياطي راننده تريلر به علت عدم رعايت حق تقدم عبور هنگام ورود از جاده فرعي به اصلي اعلام كرد.
|
|
|
اعضاي يك باند سارق در محور ياسوج-باباميدان دستگير شدند
گروه اجتماعي: معاون هماهنگ كننده نيروي انتظامي استان كهگيلويه و بويراحمد گفت : يك باند شش نفره از سارقين كه در حوزه استحفاظي پاسگاه دشتروم ياسوج ازخودروهاي سنگين سرقت مي كردند، شناسايي و دستگير شدند.
سرهنگ محمد علي طباطبايي يكشنبه با اعلان اين خبر به ايرنا افزود : اين افراد به سرقت اسباب و اثاثيه از ماشينهاي سنگين در محور كوهستاني و سخت گذر ياسوج - باباميدان ، اعتراف كردند.
او گفت : اين افراد در شيب هاي تند كه سرعت خودروهاي سنگين كم بوده به طريقي ازماشين بالا مي رفته اند و بدون اينكه راننده متوجه آنهابشود اثاثيه و وسائط را به پائين ماشين پرت نموده و ديگر همدستان آنها اموال راجمع آوري مي كردند.
وي يادآور شد : همچنين ديروز ۱۰ فقره سرقت و كلاهبرداري در اين استان كشف و متهمين دستگير شدند.
محور كوهستاني ياسوج -باباميدان به مسافت ۵۰ كيلومتر داراي گردنه هاي سخت گذر مي باشد كه حتي خودروهاي سواري اين مسير را به سختي مي پيمايند.
|
|
|
هم وابستگي؛ بيماري خود گم شده
|
|
هم وابستگي به عنوان يك الگوي جديد به متخصصين ياري رسان و مردم جوياي بهبودي، كمك مي كند تا جنبه معنوي انساني بهتر شناخته شود و نيز تأثير و حضور آن در تمامي ابعاد زندگي انسان مورد توجه قرار گيرد
آيا از تنهايي وحشت داريد؟ آيا وقتي تنها هستيد نمي توانيد لحظه اي را بدون صداي راديو، تلويزيون و نوار موسيقي سر كنيد؟ آيا فقط در زماني كه با ديگران و در جمع هستيد احساس راحتي مي كنيد؟ آيا احساس مي كنيد نقاب به چهره زده ايد؟ به عبارتي ديگر آيا نمي توانيد با خود حقيقي تان يعني آنگونه كه در درون خود هستيد با ديگران رابطه برقرار كنيد؟ آيا در دنياي بيرون از خود به دنبال خوشبختي و آرامش هستيد؟ آيا درگير رابطه عاشقانه اي شده ايد كه نمي توانيد لحظه اي بدون او احساس شادي، آرامش و خوشبختي كنيد؟ آيا در رابطه اي قرار داريد كه طرف مقابل شما به مسايل اخلاقي بي توجه ، بي بند و بار، بي مسئوليت، دروغگو و پنهان كار است؟ آيا طرف مقابل شما بسيار پرخاشگر، عصبي و بددهن است، شما را آزار مي دهد و حتي كتك مي زند و با اين وجود شما خود را بدون او ناتوان و درمانده مي بينيد؟ آيا در ارتباطات خود با ديگران احساس مي كنيد بارها و بارها مورد سوءاستفاده قرار مي گيريد، بيشتر از آنچه كه دريافت مي كنيد از خود مايه مي گذاريد، سعي مي كنيد همه را راضي و خشنود كنيد ولي در درون از خود راضي نيستيد و به خاطر ترس از تنها ماندن و طرد شدن همچنان روابط خود را با آنها ادامه مي دهيد؟
آيا مراقبت از شخص بيماري را برعهده داريد كه مسئوليت بهبودي و مراقبت خود را نمي پذيرد؟ آيا شخص مورد علاقه شما پرخور است و يا خوره كار است و به سلامت خود هيچ توجهي ندارد و شما خود را مسئول مراقبت از او مي دانيد؟ آيا به سختي تلاش مي كنيد از بازي قمار يكي از اعضاي خانواده و يا دوستانتان جلوگيري كنيد ولي موفق نمي شويد؟ آيا مدت طولاني است كه تلاش مي كنيد فرد الكلي يا معتاد مورد علاقه تان را نجات دهيد و او همچنان به رفتار بيمارگونه خود ادامه مي دهد؟ و آيا اداره و كنترل امور زندگي خود را از دست داده ايد و احساس درماندگي و آشفتگي مي كنيد؟
اگر پاسخ شما به برخي از پرسش هاي بالا آري است، تنها مشكل شما گم كردن خود حقيقي تان است. مفهوم هم وابستگي به شما كمك مي كند خود را از رنج و درد غيرضروري رهايي بخشيد و ضمن احساس شادي و خوشبختي امكان آن را فراهم كنيد تا اگر طرف مقابل شما و ديگران بخواهند و مايل باشند رشد كنند، مسئوليت بهبودي شان را بپذيرند و از مصيبت و رنج رهايي يابند.
ولي هم وابستگي چيست؟ مفهوم هم وابستگي در حوزه بهبودي از وابستگي به مواد شيميايي شكل گرفته است. درمانگران و مشاوراني كه به درمان الكلي ها و معتادان مشغول بودند، متوجه حالت ها و رفتارهاي غيرمعمولي و غيرطبيعي در اعضاي خانواده وابستگان به مواد شيميايي شدند. آنها مشاهده كردند كه به همان اندازه كه فرد الكلي يا معتاد به الكل و ديگر مواد شيميايي وابسته است؛ همسران، فرزندان و يا حتي آشنايان آنها هم، وابسته به كنترل و مراقبت كردن از آنها هستند. به عبارتي بستگان فرد الكلي و معتاد، به فرد معتاد يا الكلي اعتياد پيدا مي كنند، درست مثل فرد الكلي و معتاد كه به مواد شيميايي اعتياد دارد. آنها يعني همان نزديكان و اعضاي خانواده فرد وابسته به مواد شيميايي بدون توجه به سلامتي و نيازهاي اساسي خود به طور مسئولانه اي كه به نوعي فداكاري هم به نظر مي آيد، به شدت مشغول مراقبت از فرد بيمار مي شوند، چنين رفتارهايي براي افراد عادي و حتي برخي از درمانگران تشخيص اينكه چه رفتارهاي فداكاري، صميميت، نوع دوستي و عشق است يا بيماري، دشوار مي سازد. آنها خسارت هاي فرد وابسته به مواد شيميايي را پرداخت و جبران مي كنند. براي او ترحم و دلسوزي مي كنند، از او در برابر آنهايي كه از رفتارهاي بي مسئولانه و غيرمعمولي فرد وابسته به مواد خسارت ديده اند و آسيب خورده اند حمايت مي كنند. حتي براي دفاع از او دروغ مي گويند و مشكل اعتياد او را انكار مي كنند. درست مثل فرد معتاد يا الكلي كه در حمايت از مصرف مواد خود و ادامه رفتار اعتيادگونه اش؛ پنهان كاري مي كند، دروغ مي گويد و به طور كل مشكل خود را انكار مي نمايد.
درمانگران و مشاوران مشاهده كردند مشكل اين افراد آنقدر شديد است كه حتي وقتي فرد الكلي يا معتاد وارد برنامه بهبودي از وابستگي به مواد شيميايي مي شود همان كساني كه شديداً درگير نجات او بودند با انجام رفتارهايي، شرايط را براي برگشت مجدد فرد به سوي اعتياد آماده مي كنند.
اين گونه به نظر مي آيد كه اعضاي خانواده و دوستان فرد بيمار نيازمند آن هستند كه دست نياز به سوي آنها دراز شود، يعني همان كاري كه فرد معتاد و يا الكلي در آن مهارت كافي دارد. او به طور مداوم نيازمند كمك اطرافيان است تا به مصرف مواد ادامه دهد. از آنها پول مي خواهد تا موادش را تهيه كند. از آنها حمايت مي خواهد تا رفتار مخربش را توجيه كند. از آنها ترحم و دلسوزي مي خواهد تا احساس محق بودن كند. از آنها گريه و غم مي خواهد تا به اين صورت آنها را براي رفتارش سرزنش كند، حتي از آنها دعوا، خشم و پرخاشگري مي خواهد تا خيالش آسوده شود كه اگر دارد تخريب و نابود مي كند، آنها هم دارند تلافي مي كنند، پس چيزي به كسي بدهكار نيست... و اعضاي خانواده و دوستان اينگونه با برآوردن نيازهاي فرد بيمار احساس مثبت بودن مي كنند و نياز خود را ارضاء مي كنند. در اينجاست كه اگر فرد بيمار بهبوديش را آغاز كند و به طرف زندگي مستقل قدم بردارد، اطرافيان وابسته به او احساس مي كنند ديگر مورد علاقه فرد بيمار در حال بهبودي نيستند چرا كه ديگر او مشكلاتي ندارد كه به اطرافيان خود محتاج و نيازمند باشد. حالا ديگر چه كسي باقي مي ماند تا اين افراد با رفع نيازهايش نياز خود را به نجات دادن ارضاء نمايند و از اين طريق احساس رضايت نمايند.
از اين روي براي درمانگران و مشاوران اين رفتارهاي اعضاي خانواده و نزديكان افراد معتاد و الكلي به عنوان نوعي ناخوشي يا بيماري مدنظر قرار گرفت كه در ابتدا آن را هم الكلي و بعدها هم وابسته ناميدند. مفهوم هم وابستگي براي دست اندركاران وابستگي به مواد شيميايي به اين لحاظ اهميت دارد كه تعيين كننده نوعي كمكي است كه مي توان به افراد وابسته به مواد شيميايي اعتياد آور ارائه كرد و بر شكل درماني كه به طور كل اشخاص (معتاد) دريافت مي كنند، تأثير مي گذارد. بنابر اين هم وابستگي مفهوم بسيار مهمي در درمان وابستگي به مواد شيميايي و يكي از مفاهيم بنيادين در توانبخشي اين بيماران است. گاه مشاهده شده است كه برخي از مشاورين و درمانگران به دليل عدم آشنايي با تأثير روابط اعضاي خانواده بر فرد بيمار؛ همسران و نزديكان بيمار را تشويق به مدارا و به اصطلاح تشويق به فداكاري كرده و از آنها مي خواهند بيشتر از گذشته به فرد معتاد يا الكلي خدمت كنند و آنها را به غلط از فراري شدن معتاد از خانه و وخيم تر شدن اوضاع او، مي ترسانند. در حالي كه غافل هستند كه با پذيرش مصيبت هاي فرد معتاد و تحمل او، بيمار را بيمارتر كرده و او را در ادامه مصرف مواد اعتيادآورش و وابستگي بيشتر به رفتار وسواس گونه اش كمك مي كنند.
البته در اينجا بايد به خاطر داشت كه شرايط اقتصادي و اجتماعي برخي از نزديكان فرد بيمار و كمبود حمايت هاي اجتماعي امكان يك زندگي مستقل و عاري از چسبندگي را براي آنها بسيار سخت و دشوار مي سازد و گاهي كنترل و مراقبت از فرد بيمار براي آنها به عنوان تنها راه چاره مطرح مي شود. چرا كه آنها با كنترل و مراقبت از فرد بيمار اولاً تلاش مي كنند رنج و درد غيرضروري ترس ناشي از خسارت ها و صدمات رفتارهاي وسواسي و معتادگونه او را، كاهش دهند تا خود گرفتار نشوند. دوماً آنها هيچ جاي ديگر و منبع درآمد ديگري نداشته (البته اگر فرد معتاد براي آنها چيزي باقي گذاشته باشد) و مهارت لازم براي دستيابي به خودكفايي اقتصادي را هم ندارند و ناچار هستند به قول خود بسوزند و بسازند و يك قرباني تمام عيار باشند. ولي بارها مشاهده شده است كه همسران معتادان و فرزندان آنها بعد از جدايي و مستقل شدن افرادي را براي زندگي مشترك و دوستي انتخاب مي نمايند كه وابسته به مواد شيميايي بوده اند و يا به نوعي دچار رفتارهاي وسواسي و غيرمعمولي هستند. سؤال اين است كه چرا اين افراد بعد از قطع رابطه با يك فرد بيمار، رابطه ديگري را با بيمار ديگر برقرار مي كنند؟ آيا مي توان گفت آنها هم وابسته هستند؟ به نظر آنها نيازمند فرد نيازمندي هستند كه با كنترل و نجات او احساس ارزشمند بودن كنند و از اين روي با وجود جدا شدن از فردي بيمار، جذب فرد بيمار ديگري مي شوند.
گستره مفهوم هم وابستگي به حوزه بهبودي از اعتياد به مواد شيميايي محدود نمي شود. همانطوري كه اشاره شد در ادامه بررسي ها مشخص شد كه اين افراد تنها در كنار افراد الكلي و معتاد چنين رفتارهايي را از خود نشان نمي دهند، بلكه اصولاً درگير روابطي مي شوند كه آن طرف رابطه فردي كژ رفتار و غيرمعمول است. چرا كه آنها از طريق تلاش به منظور كنترل و مهار رفتار چنين افراد كژ كار و نابهنجاري و نجات آنها، جلب توجه كرده و تأييد ديگران را طلب مي نمايند و از آنجايي كه تصور مي كنند رفتار مثبتي انجام مي دهند، احساس خود ارزشمندي مي كنند. آنها در ادامه اين شيوه از زندگي و متمركز ساختن توجه خود بر دنياي خارج از خود حقيقي شان، تماس و ارتباطشان با دنياي درونشان يعني خواسته ها، علايق، باورها، نيازها و احساس هايشان را از دست مي دهند و به عبارتي «خودشان را گم كرده و خود دروغيني مي سازند تا مسئوليت بقا و حيات آنها را در ارتباط با دنياي بيرون برعهده گيرد و اين خود كاذب و دروغين همان نقابي است كه آنها بر چهره مي زنند.» اين افراد مستعد مبتلا شدن به انواع بيماري هايي مرتبط با فشار رواني هستند و اغلب دچار بيماري هاي دستگاه گوارش، فشار خون و به طور كل ناراحتي هاي قلبي و عروقي مي گردند و در كنار مشكلات جسمي هم وابسته ها دچار بسياري از اختلالات روانشناختي مي شوند كه مهم ترين و بارزترين آنها انواع رفتارهاي وسواسي عملي و اعتيادهاست. اعتيادها يي از قبيل : خوردن، ارضاء جنسي، ورزش، تماشاي تلويزيون و رايانه، كاركردن، قمار، استفاده از كارت هاي اعتباري، روابط با ديگران، پول خرج كردن يا خريد نمودن، مخالفت با ديگران و متداولترين رفتار تكراري،اعتياد به الكل يا مواد مخدر و به طور كلي اعتياد به هر نوع مواد شيميايي اعتيادآور.
بنابر اين مشاهده مي شود كه فرد هم وابسته نه تنها در يك رابطه، طرف مقابلش مي تواند يك وابسته به مواد شيميايي باشد بلكه خود او هم مي تواند معتاد به مواد شيميايي باشد. به همين لحاظ برخي از درمانگران و مشاوران وابستگي به مواد شيميايي مي گويند كه هرگز معتاد به مواد شيميايي را نديده اند كه هم وابسته نبوده باشد و هم از آن روي اعتقاد دارند در زير هر نوع اعتياد و وسواس عملي هم وابستگي نهفته است. با توجه به شيوع و گستره انواع اعتيادها و وسواس هاي عملي و همينطور روابط غيرمعمولي و كژكارانه، برخي براين باورند كه ۹۶ درصد از جمعيت كشوري مانند ايالات متحده آمريكا با وجود شرايط اقتصادي و اجتماعي كه امكان زندگي مستقل را فراهم مي آورد، هم وابسته هستند. برخي آنچنان هم وابستگي را همگاني مي بينند كه آن را وضعيت مزاجي بشريت مي دانند.
به دليل مشغوليت فوق العاده فرد هم وابسته با موقعيت هاي دنياي خارج از خود و رنجي كه در اثر تمركز و توجه بيش از اندازه به نيازهاي ديگران و كنترل رفتار آنها، متحمل مي شود، در درمان هم وابستگي به جداسازي و گسستن فرد هم وابسته از اين موقعيت ها و از طرف مقابل رابطه كژكارانه و غيرمعمولي تأكيد مي شود. اين جداسازي به معني رد و عدم پذيرش مسئوليت هاست كه فرد هم وابسته نسبت به طرف مقابل و ديگران احساس مي كند.
رهايي از هم وابستگي فرايندي ساده و سريع نيست. طبق تجارب برخي از متخصصين براي اين منظور ۳ تا ۵ سال به همراه شركت در يك برنامه بهبودي جامع زمان لازم است. برنامه اي متشكل از گروه هاي خودياري هم وابستگان گمنام و گروه خانواده و آشنايان معتادان يا الكلي هاي گمنام كه اصول برنامه دوازده قدم اساس فعاليت هاي اين گروه ها را تشكيل مي دهد و همينطور گروه درماني و مشاوره فردي. هم وابستگي به عنوان يك الگوي جديد به متخصصين ياري رسان و مردم جوياي بهبودي كمك مي كند تا جنبه معنوي انساني بهتر شناخته شود و نيز تأثير و حضور آن در تمامي ابعاد زندگي انسان مورد توجه قرار گيرد.
حسام الدين معصوميان شرقي
كارشناس ارشد روانشناسي
منابع:
۱- ت، فروهر. ۱۳۸۱، عطش براي آزادي. چاپ اول، تهران، مؤسسه خيريه تولد دوباره.
۲- وايتفيلد چارلز. ۱۹۹۱، هم وابستگي: رهايي از وضعيت بشري. ترجمه حسام الدين معصوميان شرقي چاپ اول، تهران، نشر فارابي حكيم.
|
|
|