دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۴۰- May, 5, 2003
خيانت به اميد
ادواردو گاليانو
010020.jpg

ترجمه: بهمن دارالشفايي
موج اخير اعدام ها و بازداشت ها در كوبا، خبر بسيار خوبي براي ابرقدرتي است كه در آوردن اين خار مزاحم از پايش، برايش عقده شده بود. ولي همچنين خبر بسيار بد و ناراحت كننده اي است براي آن دسته از ما كه شجاعت اين كشور كوچك را تحسين مي كرديم. كشور كوچكي كه قابليت بزرگ بودن را دارد و نيز خبر بدي است براي آن هايي كه به سازگاري عدالت و آزادي باور دارند.
دوره، دوره خبرهاي ناخوشايند است: گويا بخشش خائنانه قتل عام مردم عراق كافي نبوده! دولت كوبا اعمالي را انجام مي دهد كه به قول كارلوس كوئيخانو نويسنده اروگوئه اي، «گناه بر عليه اميد» است.
روزا لوكزامبورگ، كسي كه زندگيش را در راه انقلاب سوسياليستي فدا كرد، با پروژه جامعه نوين لنين مخالف بود. گويا او با هشدارهايش پيشگويي مي كرد و اكنون، هشتاد و پنج سال بعد از ترورش در آلمان، هنوز حق با اوست: «آزادي حاميان حكومت، هر چند تعدادشان خيلي زياد باشد، آزادي نيست. آزادي واقعي، آزادي كساني است كه به گونه اي ديگر مي انديشند» و «بدون انتخابات عمومي، بدون آزادي رسانه ها و آزادي نامحدود اجتماعات، بدون رقابت آزادانه افكار، زندگي در تمام نهادهاي عمومي راكد و پژمرده مي شود و بوروكراسي تبديل به تنها عنصر فعال جامعه مي گردد. »
قرن بيستم و مقداري از قرن بيست و يكم را كه پشت سر گذاشته ايم، دو خيانت بزرگ به سوسياليسم را ديده است: رهاكردن اصول سوسيال دموكراسي كه توني بلر آن را به اوج رسانده و تبديل حكومت هاي كمونيستي به حكومت هاي پليسي. بسياري از اين حكومت ها، به سادگي و بدون درد يا افتخار از هم پاشيدند و هم اكنون به همراه ماموران دولتي شان، با شور و اشتياق به ارباب جديد خدمت مي كنند.
انقلاب كوبا زاده شد تا متفاوت باشد. زير فشار حمله هاي بي وقفه امپراتور شمال، انقلاب آنچنان كه توانايي اش را داشت، دوام آورد نه آنچنان كه آرزويش را داشت. مردم شجاع و بخشنده كوبا، فداكاري بسياري كردند تا در دنيايي كه نوكرمآبي همه گير است، روي پاي خود بايستند.
ولي هر سال كه از فشارها گذشت، انقلاب به تدريج ويژگي ابتدايي خود يعني تر و تازگي اش را از دست داد. من اين را با ناراحتي مي گويم. كوبا آزار مي دهد.
با وجدان آسوده، حرفي را كه پيش از اين هم در داخل و هم خارج از جزيره گفته ام، تكرار مي كنم: من نه اكنون و نه هيچ زمان ديگري، دموكراسي تك حزبي را قبول نداشته ام. (از جمله در ايالات متحده كه يك حزب، لباس دو حزب را پوشيده است. ) اين را هم قبول ندارم كه قدرت مطلق حكومت، عكس العمل قابل قبولي در برابر قدرت مطلق بازار است. محكوميت هاي زندان طولاني مدت كه پشت سر هم در كوبا صادر مي شود، فقط نتيجه معكوس مي دهد. گروه هاي خاصي كه از خانه جيمز كاسون، حافظ منافع بوش در هاوانا، عملياتشان را انجام مي دهند، تبديل به فداييان راه آزادي بيان مي شوند. هنگامي كه حكومت كوبا با اين گروه ها مانند تهديدهايي جدي برخورد كرد، هم به آن ها رسميت بخشيد و هم اعتباري كه كلمات در اثر ممنوع بودن به دست مي آورند را پيشكش آن ها كرد.
010026.jpg

اين «مقاومت دموكراتيك» نمي تواند صدمه اي به آرزوهاي واقعي مردم كوبا بزند. اگر انقلاب، نعمت سركوب شدن را نثار آن ها نمي كرد و اگر كوبا آزادي كامل رسانه و عقيده داشت، نقاب از چهره اين مدعيان مخالفت برداشته مي شد و آن ها به مجازاتي كه سزاوارش بودند، مي رسيدند: مجازات انزوا به خاطر دلتنگي شان براي دوره استعمار آن هم در كشوري كه راه وقار ملي را برگزيده است. ايالات متحده، كارخانه خستگي ناپذير ديكتاتورسازي جهان، نمي تواند به كسي درس دموكراسي بدهد. گرچه جورج بوش كاملاً حق دارد درباره مجازات مرگ به ديگران آموزش دهد. چون خود او در زمان فرمانداري تگزاس، حكم اعدام ۱۵۲ نفر را تاييد كرده است. اما آيا انقلاب هايي مانند انقلاب كوبا كه از طبقات پايين به وجود آمده اند، بايد عادت هاي ناپسند دشمنانشان را ياد بگيرند؟ مجازات مرگ هيچ توجيهي ندارد.
آيا كوبا طعمه بعدي حزب كشورگشاي جورج بوش خواهد بود؟ اين چيزي است كه برادر او جب، فرماندار فلوريدا، به آن اشاره كرده است: «حالا وقت آن رسيده كه نگاهي هم به همسايه هايمان بيندازيم. » زووالدز تبعيدي كوبايي، درخواستش را در تلويزيون اسپانيا بيان كرد: «ديكتاتور را بمباران كنند. » رامسفلد وزير دفاع، يا شايد حمله، اين موضوع را كه آيا كوبا هدف بعدي است يا نه، روشن كرد: «فعلاً، نه!» به نظر مي رسد خطرسنج و جرم نما، دستگاه هايي كه براي انتخاب قربانيان بعدي واشنگتن استفاده مي شوند، فعلاً سوريه را نشان مي دهند. كسي چه مي داند؟ همان طور كه رامسفلد گفت: فعلاً! من به حق مقدس تعيين سرنوشت مردم در هر مكان و زماني اعتقاد دارم. اين را بدون هيچ عذاب وجداني مي گويم چون هر بار كه به نام سوسياليسم به اين حق تجاوز شد، در برابر تشويق هاي شديد بخش هاي بزرگي از نيروهاي چپ، من اعتراضم را بيان كرده ام. مثلاً وقتي در سال ۱۹۶۸ تانك هاي شوروي وارد پراگ شدند يا هنگامي كه در سال ،۱۹۶۹ سربازان شوروي به افغانستان حمله كردند. شما مي توانيد در كوبا انحطاط مدلي از قدرت متمركز را ببينيد كه به نوع خاصي از تقواي انقلابي تغيير شكل مي دهد. تقوايي كه در قالب حرف شنوي از دستوراتي كه از بالا مي آيند، خود را نشان مي دهد. انسداد و هزار نوع آفت ديگر، مانع توسعه دموكراسي در كوبا مي شوند، نظامي كردن قدرت را تغذيه مي كنند و براي سختي و تصلبي كه در اثر بوروكراسي به وجود مي آيد، بهانه فراهم مي كنند.
اتفاقات جاري نشان مي دهند باز كردن درهاي شهري كه تا به حال براي دفاع از خود بسته بوده، از هميشه مشكل تر شده است. اما همين اتفاقات نشان مي دهند كه امروز، بيش از هرروز ديگري، باز كردن دموكراتيك فضا اجتناب ناپذير است. انقلابي كه توانست خشم ۱۰ رئيس جمهور و ۲۰ فرمانده سيا را تاب بياورد، براي رويارويي با روزهاي تاريك پيش رو به انرژي نياز دارد. انرژي اي كه از مشاركت همه حاصل مي شود. كوبايي ها و فقط كوبايي ها، بدون هيچ دخالت خارجي، بايد دموكراسي خودشان را بسازند، حقوقي را كه ندارند به دست بياورند و در داخل انقلابي كه خودشان ساخته اند، كار كنند. انقلابي كه ژرف ترين انقلاب روي زمين است و از عظيم ترين اتحادي كه من مي شناسم، نيرو مي گيرد.
Znet

نگرشي جديدو به امنيت بين المللي
اگر عدم هماهنگي و تناسب بين كساني كه سلاح هاي اتمي دارند و آنهايي كه ندارند همچنان ادامه يابد دستگاه جمعي تأمين كننده امنيت امكان ادامه راه را نخواهد داشت
010032.jpg
محمد البرادي*
آهنگ ترس از سلاح هاي كشتارجمعي دوباره بلند شده و به صورت يكي از بزرگ ترين چالش هاي خطرناك در برابر صلح و امنيت بين المللي طي قرن جديد خودنمايي مي كند. گزارش هاي موجود حاكي از آن است كه بين ده تا پانزده كشور، سلاح هاي كشتارجمعي در اختيار داشته يا درصدد كسب راه هايي براي در اختيار داشتن اين سلاح ها هستند. آيا در عراق عملاً اين توانمندي ها وجود داشت يا اينكه جنگ الگويي تازه شد براي ريشه كني هر دولتي كه جهان را به خاطر در اختيار داشتن چنين سلاح هايي دچار تشويش مي كند؟ آيا هنوز اميدي به پيدا كردن جايگزين هاي ديگري هست كه ضرر و هزينه كمتري را در برداشته باشد و جان انسان ها را كمتر در معرض خطر قرار دهد؟
طي دوران جنگ سرد، كه جهان دوقطبي بود، از واكنش اتمي براي حفظ امنيت لرزاني كه بر فضاي كشورهاي ابرقدرت و هم پيمانان و مناطق نفوذ آنها حاكم بود استفاده مي شد. از اين رو پايان جنگ سرد نخستين و بزرگ ترين گام به جلو بود، اما ناموفق بودن در استفاده از شرايطي كه اين فرصت را پديد آورده بود ـ براي پر كردن خلا يك طرح فوق العاده براي امنيت بين المللي باعث شد تا به جاي آن دو گام به عقب برگردانده شويم. زيرا نزاع هاي قومي و نژادي، جدال هاي فرهنگي كه چه در بين ملت ها و يا در درون يك ملت خفته بود از نو بيدار شد. دستگاه امنيتي سازمان ملل متحد كه در طول جنگ سرد به كلي فلج شده بود، تاكنون نتوانسته است از ركود خود خارج شده و مجدداً با دولت هاي اين زمانه دگرگون شونده و تهديدهاي تازه اي كه به همراه دارد برخوردي فعال كند. مضاف بر آن مشكلات مزمن ديگري وجود داشت و دارد كه در مناطقي چون خاورميانه، كشمير و شبه جزيره كره همچنان به حال خود باقي مانده و از تمام آنها خون مي چكد. در اين ميان بحران هاي تازه تري نيز رخ داد كه همانند مشكل روآندا و بروندي اشتباه حل شد يا مثل مشكل كوزوو راه حلي خارج از سازمان ملل براي آن برگزيده شد.
به نظر مي رسد اين نتيجه در اثر يكسري از ملاحظات حاصل شد: از يكسو دولت هايي كه رسماً به عنوان كشورهاي داراي قدرت اتمي معرفي مي شدند (مثل چين، فرانسه، روسيه، انگلستان و آمريكا) در انجام تعهدات خود مبني بر خلع سلاح اتمي به موجب معاهده منع گسترش سلاح هاي اتمي كندي نشان داده و از آنها شانه خالي كردند. از طرف ديگر اين شانه خالي كردن هم زمان بود با دوراني كه بعضي از كشورهاي غيراتمي مي رفتند تا اقداماتي قانوني صورت دهند كه آژانس بين المللي نيروي اتمي از صلاحيت هاي خود استفاده كرده و حق داشته باشد از آن دولت ها بخواهد به تعهدات خود مطابق با معاهده منع گسترش سلاح هاي اتمي عمل كنند. بين اين دو گروه البته كشورهاي ديگري نيز مثل هند و پاكستان و اسرائيل بودند كه خارج از چارچوب معاهده گسترش سلاح هاي اتمي قرار گرفته اند. دولت هاي ديگري نيز بودند كه در مورد گسترش و پيگيري برنامه هاي مخفيانه براي مسلح شدن به سلاح هاي اتمي از سوي آنان شك و ترديد وجود داشت. دولت هايي هم بودند كه «راه حل مردود شكسته» را براي سلاح هاي بيولوژيكي يا شيميايي پي گرفتند. همچنين گروه هايي تروريستي نيز وجود دارند كه حوادث ۱۱ سپتامبر نشان داد هرگز براي استفاده يا در اختيار داشتن چنين سلاحي به خود ترديد روا نمي دارند. با اين وصف آيا لازم است نتيجه بگيريم كه تلاش براي منع گسترش سلاح هاي كشتارجمعي از طريق يك دستگاه جمعي تضمين كننده امنيت جهاني مطابق با اصولي قانوني فايده اي ندارد و تنها راه ممكن، حمله نظامي پيشگيرانه مبتني بر اين مقدمه منطقي است كه فلان كشور ممكن است سلاح هاي كشتارجمعي مخفي كرده باشد؟ به اعتقاد من به جاي متوسل شدن به راه حل دوم، بايد راه حل اول را اصلاح كرد. اين مسئله مي طلبد كه دستگاه جمعي وابسته به سازمان ملل متحد بعضي از فعاليت ها را درست تشخيص داده و نحوه مواجهه با اين واقعيت را نشان دهد. مثلاً با توافق بر سر حد معيني براي استفاده از حق وتو و فراهم ساختن آمادگي نيروهاي وابسته به سازمان ملل متحد كه نرمش بيشتري براي پرداختن به ماموريت هاي مختلف در جاهاي گوناگون دارند. اما همين مسئله مي طلبد كه ما در درجه اول رابطه بين امنيت و اولويت انگيزه هايي كه درصدد كسب زرادخانه اي از سلاح كشتارجمعي است را بفهميم.
بزرگ ترين عواملي كه داشتن سلاح هاي كشتارجمعي را تشويق مي كند از مناطقي برمي خيزد كه نوعي نزاع هاي مزمن در آنها جاري است. به همين نحو بسياري از تلاش هاي مشكوك براي كسب سلاح هاي كشتارجمعي از خاورميانه برمي خيزد. يعني منطقه اي كه حدود نيم قرن است شاهد نمايشي از نزاع هاي كهنه و قديمي است. از آنجا كه ديگر نمي توان به اين خودفريبي ادامه داد كه اگر زخمي بدون معالجه به حال خود رها شود، خود به خود خوب خواهد شد، بايد اين درگيري هاي مزمن در اسرع وقت ممكن، حل و فصل گردد. اما با نگراني نسبت به گسترش سلاح هاي اتمي نيز بايد به عنوان بخشي از يك راه حل همه جانبه بين همگان، به طور يكسان و مساوي برخورد كرد. همچنين ما بايد با معضلات بين المللي نه براساس اينكه اين يك پديده است بلكه از منظر پژوهش جدي در علل ريشه اي اين مشكل به منظور ريشه كني آن برخورد كنيم. در درجه اول بايد فقرا را از اغنيا مشخص كنيم و بين فرهنگ ها و رژيم هاي حكومتي كه در آنها حقوق بشر پايمال و قرباني مي شود تفكيك قائل شويم.
سرانجام اينكه اگر اين عدم هماهنگي و تناسب بين كساني كه سلاح هاي اتمي دارند و آنهايي كه ندارند همچنان ادامه يابد آن دستگاه جمعي تأمين كننده امنيت امكان ادامه راه را ندارد. كما اينكه سال ها پيش كميته كابزا اعلام كرد «در اختيار داشتن سلاح اتمي توسط هر دولتي، يك مسئله تحريك كننده دائم براي كسب اين سلاح توسط ساير دولت ها خواهد بود.» نگرش جديد نسبت به امنيت بين المللي بايد در پي ريشه كني اين عدم تناسب باشد و آن را از طريق قانوني نبودن سلاح هاي كشتارجمعي تثبيت كند و در عين حال در درون خود تضمين هايي را در بر داشته باشد كه هر دولتي به اين دستگاه جمعي ملحق مي شود از يك «چتر» امنيتي فراگير برخوردار خواهد بود. ما فقط در صورتي مي توانيم اميدوار باشيم پيشرفتي معنادار در تأمين امنيت جهاني به دست آورده ايم كه بتوانيم انگيزه هاي كسب سلاح هاي كشتارجمعي را از بين ببريم.
الشرق الاوسط
پي نوشت:
* مدير آژانس بين المللي انرژي اتمي.

صدام كجاست
ترجمه: هادي محمدزاده
صدام از دست ارتش آمريكا و سرويس هاي امنيتي فرار كرده است. هنوز خيلي ها جوياي اين هستند كه بفهمند صدام واقعي كجاست؟ آخرين گزارش هاي سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و منابع انگليسي حاكي از اين است كه هنوز صدام ممكن است در عراق زندگي كند و نيروهاي نظامي نمي توانند به او دست يابند. ريچارد كلارك مشاور شبكه اي بي سي نيوز كه قبلاً مستشار ملي امنيت كاخ سفيد بوده است مي گويد: او آدمي است كه عمري را صرف پرهيز و اجتناب از آدمكش هاي حرفه اي و كودتاهاي نظامي كرده است، او هميشه دنبال راه فرار مي گردد. وينس كانيسترارو افسر ارشد سرويس هاي امنيتي كه حالا مشاور اي بي سي نيوز است نيز مي گويد: او ممكن است دست به هر اقدامي بزند. هميشه به هر گامي كه به جلو مي گذارد دقت مي كند كه چه اتفاقي ممكن است آنجا بيفتد و با خود مي گويد: قدم بعدي ام را بايد كجا بگذارم؟ اكنون مامورين بر اين باورند كه صدام و بسياري از وزرايش ممكن است از بغداد فرار كرده و به ارتفاعات شمال گريخته باشند. شايد هم به زادگاه اش، تكريت رفته باشد و برخي احتمالات حاكي از اين است كه او شايد به سوريه گريخته است. چندي پيش دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا گفت: ما گزارش هايي از سرويس هاي امنيتي دريافت كرده ايم كه حاكي از آن است كه كشور سوريه در حركت دادن فراريان از داخل عراق به سوريه همكاري داشته است. در همين ايام صدام بر صفحه تلويزيون ظاهر شد و ايالات متحده اذعان كرد كه او بدل صدام نيست. هيچ كس واقعاً درست نمي تواند توضيح دهد كه او چگونه از آن حادثه جان به در برده است. حمله ديگر آمريكا براساس گزارش هاي سرويس هاي امنيتي شكل گرفت كه اعلام كرده بودند صدام و وزيرانش در خانه اي نزديك يك رستوران در محله منصور بغداد تجمع كرده اند. ماموران مخفي آمريكايي و نيروهاي مخصوص او را ديده اند كه از ماشين پياده شده و داخل رستوران يا خانه مجاور آن رفته است. چند هواپيما به اين منطقه هجوم بردند و بمب هاي عظيمي را بر اين ناحيه فرو انداختند. خيلي احتمالش كم است كه بعد از بمباران كسي بتواند جان سالم به در برده باشد. رستوران چنين به نظر مي رسد كه به سختي خراب شده است اما نه به طور كامل. منابع موثق آمريكايي اين گونه گزارش مي دهند كه او دوباره فرار كرده است. ظاهراً هيچ كس ديده نشده است كه شبيه صدام حسين باشد و از ساختمان رستوران همراه نيروهاي محافظش بيرون آمده باشد. آن شب علايم ارتباطي رهبري محو شده و نشانه اي حاكي از آن است كه قصي پسر صدام و مسئول دفاع بغداد كشته شده است.
كانيسترارو مي گويد: هيچ نشانه اي وجود ندارد كه صدام بعد از بمباران دوشنبه عصر دست به تحركي زده باشد. آخرين توقفگاه صدام كجاست؟ مامورين روسي انكار كرده اند كه صدام به سفارتخانه آنها در بغداد پناهنده شده باشد. اگر چه گزارش ها حاكي است كه صدام سعي كرده است چنين معامله اي با روس ها داشته باشد. اما حالا بيشتر حرف و حديث ها روي شهر تكريت متمركز است جايي كه صدام اگر تا حال زنده مانده باشد ممكن است آخرين توقف را در آنجا داشته باشد. طبق گفته زندگينامه نويس كام كالين، تكريت جايي است كه قبيله او در آنجا به سر مي برند و در آنجا به خوبي مورد پشتيباني قرار مي گيرد. مردم او را پنهان كرده و به او خيانت نخواهند كرد. كالين ادامه مي دهد: «من فكر مي كنم صدام مي خواهد در تكريت ماندگار شود حتي اگر به قيمت از دست دادن جانش تمام شود.
ABC NEWS

حاشيه جهان
• جمله هاي صحاف ترانه مي شود
010023.jpg

بعضي از آهنگسازان و شركت هاي ترانه انگليس تصميم گرفته اند كه از سخنان صحاف ترانه اي بسازند. اين آهنگسازان در نظر دارند برخي از جملات به يادماندني صحاف را انتخاب كرده و برايش آهنگ بسازند. لس مولاي معاون يكي از شركت هاي ترانه سازي انگليس در اين باره گفت: «مسئولان موسيقي در كلوپ ها و همچنين توليدكنندگان نوار كاست از اين طرح استقبال زيادي كرده اند. » در مورد الصحاف شايعات بسياري وجود دارد. برخي بر اين باورند كه او يا كشته شده و يا خودكشي كرده است، اما هنوز هيچ يك از اين ادعاها اثبات نشده است. صحاف كه در تمام طول جنگ گزارش روزانه در مورد شرايط عراق و بغداد را ارائه مي كرد اكنون در ميان مردم آمريكا به دوست داشتني ترين دشمن آمريكايي ها مشهور شده است. حتي وي اكنون در لطايف جديد آمريكايي و انگليسي نيز جايگاه ويژه اي يافته است. برخي از اين لطايف بدين شكل است: «هيچ سرباز آمريكايي در بغداد حضور ندارد فقط امسال تعداد زيادي آمريكايي براي حضور در فستيوال بازرگاني به عراق آمده اند و يا مجسمه صدام كه در ميدان فردوس سقوط كرد، صدام نبود يكي از بدل هاي او بود.

• خبرنگاري با خبرهاي ساختگي
010029.jpg

يكي از خبرنگاران نيويورك تايمز در پي توليد خبري كه بخش هايي از آن را از روزنامه ديگر ربوده بود ناچار به استعفا شد. جيسون بلر خبرنگار سياه پوست نيويورك تايمز در زمان جنگ عراق خبري را در مورد مادري كه فرزندش در عراق گم شده بود، تنظيم كرده بود كه بعد از جنگ معلوم شد وي اين خبر را از اكسپرس نيوز روزنامه محلي يكي از شهرهاي ايالت تگزاس ربوده است. هاول دينز مدير روابط عمومي نيويورك تايمز اعلام كرد كه بلر قبلاً هم چندين خبر شبهه برانگيز نوشته بود كه همه آنها منجر به مشاجرات و بحث هايي نيز شده بود. به گفته مسئولين روزنامه بلر در پنجاه خبر از خبرهاي خود مطالب ساختگي و تحريف شده اي را نيز نوشته است و اين خبرها را به منابعي كه هرگز نامشان را فاش نمي كرد نسبت مي داد.

• پيشنهاد كار به صحاف
شبكه تلويزيون العربيه، به محمد سعيد الصحاف وزير اطلاع رساني سابق عراق پيشنهاد همكاري داد. علي الحديثي از معاونان اين شبكه كه مركز آن در دبي است چندي پيش در مصاحبه با رويتر اعلام كرد كه خوشحال خواهند شد اگر الصحاف به عنوان مفسر و مجري به آنها بپيوندد. الحديثي با بيان اين موضوع اظهار داشته است كه مايلند از تجارب الصحاف در مورد تفسير شرايط كنوني و آينده استفاده كنند. وي در ادامه از صحاف خواست براي مذاكره بيشتر در اين مورد با آنها تماس بگيرد! همچنين معاون شبكه العربيه ادعا كرد كه محمد الدوري نماينده سابق عراق در سازمان ملل نيز به عنوان مفسر با آنها همكاري مي كند.

• آخرين سخنراني صدام قبل از سقوط
010035.jpg

شبكه تلويزيوني AP آخرين سخنراني صدام حسين قبل از فتح بغداد كه فرصت پخش نيافته است را به دست آورد. اين فيلم ويدئويي كه بر آن مهر مخصوص صدام خورده است توسط يكي از كارمندان سابق تلويزيون عراق در اختيار شبكه تلويزيون AP قرار گرفت. صدام در اين فيلم خطاب به مردم گفته است كه بالاخره خواهند توانست بر نيروهاي انگليسي و آمريكايي غالب شوند. وي در ادامه اظهار داشته كه متجاوزان آمريكايي محكوم به شكست هستند و ازمردم خواسته است كه صبور و شكيبا باشند. گفته مي شود اين فيلم قبل از فرو افتادن مجسمه بزرگ صدام در ميدان فردوس بغداد ضبط شده است.

• بلر از بوش دفاع مي كند
اين روزها بلر به شدت از بوش حمايت مي كند و اجازه نمي دهد كسي به دوست و موتلفش در جنگ عراق توهين كند. چندي پيش مطلبي درباره بوش در مجله وانيتي فاير انگليس چاپ شد كه در آن ضمن بازبيني جنگ و نقد يكجانبه گرايي بوش از رئيس جمهور آمريكا به عنوان يك لابالي به تمام معنا ياد شده است. در پي چاپ اين مطلب بلر در سخنراني اخير خود ضمن احمقانه خواندن اين مقاله گفت: «بوش نه تنها لاابالي نيست بلكه كسي است كه فلسفه اي جالب داشته و مي تواند احساسات خود را بدون پرده پوشي بيان كند. » وي در ادامه تأكيد كرد كه بوش بي نهايت زيرك و باهوش است خلاصه اينكه بلر در مقابل خبرنگاران با تمام وجود از بوش دفاع كرده و كلي از او تعريف كرد. وي در پاسخ به سوال خبرنگاران كه شما چگونه هم با كلينتون نزديك بوديد و هم با بوش در حالي كه آنها اينقدر با هم فرق دارند اظهار داشت: «همه ما با هم فرق داريم پس دوستي من با هر دوي آنها نبايد عجيب باشد. » بلر در جواب به سوال ديگري در مورد شباهت يا تفاوت باورها و عقايدشان با بوش گفت: «شايد تفاوتي در باورها باشد اما ديدگاه و اهداف مشتركي داريم. » نخست وزير انگليس در انتها خبر دعا كردن مشتركش با بوش را تكذيب كرد.

يادداشت سياسي
چشم در برابر چشم
اردشير زارعي قنواتي
جهان همچنان متأثر از برهم خوردن توازني است كه به واسطه جنگ عراق در مناسبات بين المللي ايجاد شده است. تمامي تحولات كنوني تحت تأثير اين جريان و شكاف ايجاد شده در پيكره جامعه جهاني قرار دارد تا جايي كه به جرأت مي توان گفت روابط بين الملل امروز به جاي تفاهم بر تناقض شكل مي گيرد. واقعيت آن است كه زخم هاي جنگ عراق آنچنان عميق است كه به اين زودي ها التيام نخواهد يافت. هرچند كه همين نيز تابعي از استراتژي نوين آمريكاست اما كوچك كردن چرخه تصميم گيري و منافع جمعي در چنين بحراني موجب شده است تا بزرگي عرصه بين الملل آسيب جدي ببيند. در ۲۹ آوريل به واسطه اجلاس چهارجانبه بين فرانسه، آلمان، بلژيك و لوكزامبورگ و همچنين ديدار توني بلر از مسكو اين مسئله بار ديگر اثبات گرديد كه تضاد در عرصه بين المللي عميق تر از آن است كه بتوان آن را لاپوشاني كرد.
۱ ـ اجلاس چهارجانبه بروكسل ـ پايتخت بلژيك در اين روز ميزبان ژاك شيراك، گرهارد شرودر، گاي ورهوفستات و ژان كلوديونكر رهبران فرانسه، آلمان، بلژيك و لوكزامبورگ بود. اين رهبران اروپايي كه از منتقدان اصلي جنگ عراق بودند گرد هم آمدند تا پايه گذار يك نيروي نظامي مشترك و ستاد فرماندهي و برنامه ريزي مشترك براي اروپا باشند. آنان كه طي بحران عراق با ناديده گرفته شدن و بي اعتنايي كامل از طرف محور آمريكا ـ بريتانيا روبه رو شده بودند چاره را در نزديكي بيشتر و تقويت مواضع اروپايي پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) ديده اند.
در خصوص اين اجلاس ژاك شيراك مي گويد، در نظر نيست كه پيمان ناتو را نفي كنند و گرهارد شرودر نيز اظهار داشت كه هدف تقويت جناح اروپايي ناتو است. آقاي ورهوفستات نخست وزير بلژيك نيز گفته است كه او خواهان تقويت نظام دفاعي اروپاست چرا كه به گفته او ناتو متشكل از آمريكا و ۱۸ كوتوله است. آنان در جواب انتقاد بعضي از رهبران اروپايي در خصوص اجلاس فوق تأكيد نمودند كه هدفشان تضعيف ناتو نيست بلكه پي ريزي يك نظام مستقل براي اتحاديه اروپاست كه قادر به عكس العمل فوري باشد.
اين يك امر بديهي است كه وقتي اهداف و منافع جمعي اعضا با تناقض اساسي مواجه شده باشد تعريف سنتي پيمان نيز با پارادوكس روبه رو شود.همچنين گسترش ناتو به لحاظ ورود اعضاي جديد كه عمدتاً از اروپاي شرقي هستند و تمايل آشكاري براي همسويي با آمريكا دارند اعضاي قديمي هوادار تقويت مواضع اروپا را نسبت به مشروعيت موجوديت آن دستخوش تناقض كرده است. بنابراين مخالفت بعضي از رهبران اروپا با اجلاس چهارجانبه كه معتقدند اگر اين روند متوقف نشود اروپا ممكن است شاهد آخرين سال هاي اتحاد ميان خود و آمريكا باشد در شرايط فعلي بي اهميت خواهد بود.
۲ ـ ديدار توني بلر از روسيه ـ در روز ۲۹ آوريل نخست وزير بريتانيا در مسكو با هدف جلب حمايت روسيه براي لغو تحريم هاي عراق و به عبارتي مشروعيت بخشيدن به جنگ عراق به ديدار ولاديمير پوتين شتافت. اما صراحت لهجه رئيس جمهور روسيه در رد تقاضاي همتاي انگليسي خود نشان داد كه او هنوز همان جودوكار عضو كاگ ب است كه پذيرش شكست از تحمل او خارج است. اظهارات توني بلر در خصوص اجلاس چهارجانبه كه آن را مضحك خوانده بود را بايد بدون شك براي خود او در ديدار با پوتين به كار برد. در حالي كه بريتانيا به همراه آمريكا مبادرت به جنگي نمودند كه يك وجه آن نقض آشكار قوانين بين المللي و وجه ديگر آن ناديده گرفتن منافع كلان كشورهايي چون روسيه بود تقاضا براي مشروعيت بخشيدن و رفع موانع حقوقي خاص آن بي معني خواهد بود.
پوتين در اين ديدار با اذعان به اينكه يك كشور نمي تواند همه تصميم ها را اتخاذ كند و ديگران صرفاً پيروي كنند مي افزايد تحريم هاي عراق نبايد لغو شود تا زماني كه اطمينان حاصل شود كه اين كشور داراي تسليحات كشتارجمعي نيست. رئيس جمهور روسيه مي گويد حال كه جنگ تمام شده كار مهم آن است كه روشن شود آيا چنين سلاح هايي در عراق هست يا نه و به همين دليل خواستار بازگشت بازرسان تسليحاتي سازمان ملل به عراق شده است. در حالي كه بلر با هشدار نسبت به رويارويي هاي قبلي در سازمان ملل گفت پرسش مهم آن است كه آيا همكاري استراتژيك با آمريكا و ديگر دول ممكن است يا جهان بار ديگر دچار تفرقه خواهد شد. خشم ولاديمير پوتين در كنفرانس مشترك مطبوعاتي كه از ديد خبرنگاران نيز پنهان نماند نشان دهنده ادامه اختلافات و تعميق بن بست هاي حقوقي در مقابل ائتلاف به رهبري آمريكا بود.
پوتين با اتخاذ چنين مواضعي كه كاملاً همسو با اظهارات دومينيك دوويلپن در خصوص نقش سازمان ملل در عراق كه در همان روز ابراز شد، بود سعي كرد ائتلاف جنگ را همچنان درگير تناقضات لاينحل نمايد.
اول - تاكيد بر نقش سازمان ملل متحد و پروسه بازرسي هاي تسليحاتي كه بايد توسط بازرسان اين سازمان ادامه يابد، اين مسئله مي تواند به واسطه نقش سازمان ملل منافع تمام بازيگران جهاني و مردم عراق را مد نظر قرار داده و يك تصوير واقعي از تسليحات ممنوعه عراق كه بهانه جنگ تلقي گرديد به دست بدهد.
دوم ـ آمريكا يا بايد بپذيرد كه عراق عاري از تسليحات كشتار جمعي است كه نقض دليل آنان براي جنگ خواهد بود. يا اين كه لغو تحريم ها تا زماني كه بازرسان رسماً تاييد نكرده اند كه بازرسي ها و انهدام تسليحات انجام گرفته توجيه قانوني نخواهد داشت. بنابراين آمريكا در اينجا بين پارادوكس مشروعيت و كسب منافع در خصوص بحران عراق قرار داده شده است.
سوم ـ به واسطه ادامه تحريم ها كه در چارچوب مكانيزم نفت در برابر غذا انجام مي گيرد آمريكا از بهره برداري از ثروت نفتي عراق براي هزينه جنگ و بازسازي اين كشور محروم مي شود. بن بست حقوقي لغو تحريم هاي عراق تا آنجا اهميت دارد كه ايالات متحده را ناچار سازد به يك مصالحه بين المللي در خصوص نقش سازمان ملل گردن نهاده يا اين كه همچنان اين برزخ را در مقابل خود گشوده ببيند.

جهان
اقتصاد
ايران
علم
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |