سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۲
شماره ۳۰۴۱- May, 6, 2003
ورزش
Front Page

بازخواني پرونده يك حادثه قابل پيش بيني
نفرين بر فوتبال
گويا بليت ۲۰۰ توماني را در بازار سياه با قيمت ۵۰۰ تومان حتي ۲۰۰۰ تومان به اين مردم فروختند تا به جاي لذت بردن از بازي زير آوار بمانند
بابك كمانگري
010197.jpg

دو سال پيش چنين روزي را به ياد داريد؟ شانزدهم ارديبهشت ماه سال ،۱۳۸۰ اتفاقي در عرصه ورزش كشور افتاد كه اگر در هر جاي ديگري روي مي داد تبعاتش به مراتب بيش از آن بود كه در اينجا اتفاق افتاد، البته اين قضيه چيز خيلي عجيبي نيست و بسيار قابل پيش بيني است اتفاقاتي كه در هر زمينه اي ممكن است در هر زماني روي مي دهد و هيچ كس به دنبال آن مقصر شناخته نشود و بسيار زودتر از آنچه انتظار مي رود فراموش خواهد شود.
در يكشنبه، سوم ارديبهشت دو سال پيش هنگامي كه بينندگان تلويزيون مشغول ديدن بازي پرسپوليس و شموشك نوشهر بودند، چيز عجيبي را از تلويزيون مشاهده كردند. البته آنها بدجوري به ديدن چيزهاي عجيب و غريب از رسانه ملي عادت داده شده اند ولي اين يكي، همه را بهت زده كرد. ناظران بازي مي گفتند كه تلويزيون يك لحظه نشان داده كه سقف ورزشگاه شهيد متقي ساري فرو ريخته اما مثل هميشه تصوير قطع شده، و ديگر هيچ.
اولين خبر رسمي مربوط به واحد مركزي خبر بود كه ساعت ۱۶ و ۴۶ دقيقه از وضعيت وخيم ۲۰ زخمي خبر داد. «آنها به حالت درازكش در چمن ورزشگاه خوابانده شده اند و منتظر امدادگران هستند. گنجايش ورزشگاه شهيد متقي، ۱۵ هزار نفر است و فروش بيش از حد بليت موجب چنين حادثه اي شده. » لحظات بعد، خبري ديگر مخابره شد تماشاگرنماها خيلي زود علم شدند: «عده اي تماشاگرنما در زمين مسابقه و اطراف ورزشگاه تجمع كرده و با پرتاب اشيا به شكستن شيشه ها و تخريب در ورزشگاه دست زدند. » لحظاتي بعد خبر از خبرگزاري هاي معتبر بين المللي پخش شد. رويتر REUTERS با تيتر «بيش از دويست مصدوم فاجعه استاديوم در ايران» خبر خود را آغاز كرد. CNN وضعيت به وجود آمده در ايران را با واژه «چه مصيبتي» توصيف كرد. AFP: مرگ طرفداران فوتبال ايران در بازي فوتبال. BBC: دستور رئيس جمهور ايران براي تحقيق در مورد عوامل حادثه ساري. AP: ريزش سقف استاديوم در ايران، چند كشته، صدها مصدوم.
خبرها به سرعت مي پيچد و همه را در بهت سراسري فرو مي برد. محمود خوردبين سرپرست تيم پرسپوليس به دليل شرايط به وجود آمده حاضر نشده بود به خبرگزاري ايسنا اطلاعاتي بدهد. اما اخبار ساعت ۱۹ تلويزيون خبر داد كه هاشمي طبا رئيس سازمان تربيت بدني دستور داده بود تا ستاد پيگيري، دلايل وقوع حادثه را بررسي كند. شبكه خبر در همين حين با رئيس شوراي تأمين استان، مصاحبه كرد و او گفت كه حدود ۱۰ نفر زخمي شده اند كه حال بعضي ها وخيم است.
010203.jpg

شايعه ها اوج گرفته بود. صحبت سر اين بود كه خيلي ها مرده اند ولي دستور داده اند كه صدايش درنيايد. اما بعداً مشخص شد كه تعداد فوتي ها بسيار اندك ولي تعداد مصدومان زياد است. آنهايي كه در استاديوم بودند از صحنه هاي باورنكردني حرف مي زدند. نيمه دوم تازه شروع شده بود. دوربين هم جاي ديگري غير از شيرواني را نشان مي داد و همه حواس ها جمع بازي بود. جمعيت زيادي روي شيرواني جايگاه نشسته بودند كه يكهو سقف بر سر مردم فرو ريخت. ناگهان شلوغ شد. جمعيت براي فرار به سيم توري ها فشار مي آوردند كه حصار را شكسته و به داخل زمين ريختند. از آن طرف هر چه گير مي آوردند به سمت جايگاه مخصوص پرتاب مي كردند. جايگاه را آتش زدند. نيروي انتظامي ديگر دست از كار كشيده بود. يك نفر هم رفت بالاي دكل و آنتن ماهواره اي تلويزيون را از آن بالا به پايين پرت كرد. اين ها حرف هاي تماشاچيان بود. كساني كه از شهرها و روستاهاي مختلف استان مازندران خود را به ساري رسانده بودند كه بازيكنان محبوب خود را از نزديك ببينند. گويا بليت ۲۰۰ توماني را در بازار سياه با قيمت ۵۰۰ تومان حتي ۲۰۰۰ تومان به اين مردم فروختند تا به جاي لذت بردن از بازي زير آوار بمانند. جالب اينجا بود كه حدود ساعت ۲ بعدازظهر درهاي استاديوم باز بود و تنها مشكل، عبور از شلوغي و ازدحام بود و بعد پيدا كردن جا كه خيلي ها رفتند روي سقف نشستند. خيلي از مردم مي گفتند در استاديومي كه ظرفيت حداكثر ۱۰ هزار نفر را داشت بيش از ۲۵ هزار نفر آدم بود. جالب اينجا بود كه نتيجه بازي تا لحظه فرو ريختن سقف دو هيچ به نفع شموشك بود.
هيأت بررسي رئيس جمهور، ساعت ۹ صبح روز بعد، از ورزشگاه بازرسي كرد. هركس مي رسيد ديگري را متهم مي كرد. فدراسيون مي گفت نيروي انتظامي مقصر است، نيروي انتظامي، تربيت بدني استان را عامل فاجعه خواند و فائقي مي گفت صفايي فراهاني بايد ديه بدهد. از بيمارستان ها، اخبار زياد خوبي به گوش نمي رسيد. مجروحان با حالت بدي از بيمارستان ها مرخص مي شدند. باشگاه پرسپوليس هم هيچ بيانيه اي در چند روز اول صادر نكرد، حتي يك پيام تسليت. از مقامات بالاتر هم خبري نبود. كسي از رده هاي مسئول يا نماينده به ملاقات بيماران نيامده بود. تا ظهر دوشنبه (روز بعد از بازي) دو نفر فوت كردند. يك مهندس نيروگاه و يك دانشجوي علوم اجتماعي. آنها قرباني فوتبال شده بودند.
ورزشگاه روز بعد از بازي، تبديل به انباري از آهن پاره، تير دروازه هاي شكسته، ديوارهاي سوخته، شيشه خرده، نرده هاي كج شده و سقف ويران شده بود و نيروي انتظامي ورزشگاه را تحت كنترل خود داشت. حالا وقتش بود كه همه، تقصير را گردن كس ديگري بيندازند. يك مقام مسئول در ورزشگاه شهيد متقي به خبرنگار يكي از هفته نامه هاي ورزشي گفت: «اين اعتراض بود مردم كردند؟ اول رفتند زير جايگاه دو سه تا تشك نو را آتش زدند، بعد كم كم آمدند بالا، اين فراتر از اعتراض بود. ضرر تمام اين خسارات به تربيت بدني وارد شد، نه نيروي انتظامي، به نظر من نيروي انتظامي مقصر است كه هيچ عكس العملي نشان نداد اصلاً تقصير خودمان است، ما تماشاچي ها. »۱
حالا مي بايست به اين پرسش پاسخ داده مي شد كه بليت هاي اضافي را پس چه كسي فروخته بود. همان مقام مسئول گفت: «بليت هاي اضافه دستمان بود. ما كه همه را نفروختيم. وقتي ساعت ۲ بعدازظهر در باز شد ما به چه كسي مي توانستيم بليت بفروشيم؟» هيأت فوتبال اعلام كرد كه شمارش بليت ها ممكن نبود چون مدارك موجود را آتش زده بودند و ديگر چيزي براي ثبت باقي نمانده بود.» كارشناسان نيز نظرهاي خود را اعلام كرده بودند. هوشنگ نصيرزاده كارشناس داوري، مطابق معمول نظرهاي قانونمند خود را در اين رابطه اين گونه بيان كرد: «هيچ فدراسيوني وظيفه ندارد كه «استاديوم سازي» كند. يعني در سرفصل وظايف مدون فدراسيون ها، «ساخت وساز» ديده نمي شود و اين مسئوليت هميشه متوجه سازمان تربيت بدني است. »۲ او همچنين انتخاب ورزشگاه ساري را براي بازي پرسپوليس و شموشك، كار غيرعقلايي ندانسته و دليل حرف خود را حجيم بودن ورزشگاه شهيد متقي نسبت به ديگر استاديوم هاي استان مازندران بيان كرده بود. پرويز زاهدي ورزشي نويس باسابقه اول از همه خود مردمي با رفتن روي شيرواني با جان خود بازي كرده بودند را گناهكار دانست و پس از مقصر قلمداد كردن ناظر مسابقه گفت: «ناظر مسابقه، فردي كه از سوي فدراسيون فوتبال نمايندگي نظم بخشيدن و تهيه گزارش نهايي از عملكردها را دارد به حكم تجربه هاي لازم، درايت و آينده نگري و مديريت بحران كه در او انتظار مي رود بيش از همه و پيش از اتفاق بايد جوانب كار را در نظر بگيرد. »۳
010209.jpg

همچنين AFC، كنفدراسيون فوتبال آسيا، پس از حادثه تلخ ورزشگاه ساري در ايران، بيانيه اي صادر كرد. AFC از ۴۵ عضو خود خواست تا به شكل جدي تري وضعيت استاديوم هاي خود را بررسي كنند. پيتر ولاپان دبير كل AFC گفت تراژدي ساري در شمال شرق ايران دليلي است تا آسيا، كنترل و توسعه امكانات لازم براي تماشاگران را جدي بگيرد. «پس از ويراني ورزشگاه متقي در ساري كاملاً شوكه شديم. فكر مي كرديم واقعه تلخ ژوهانسبورگ در آفريقاي جنوبي هرگز در آسيا تكرار نشود، اما اين اتفاق افتاد. اين حادثه براي ما در حكم يك بيدارباش بود. بايد استاديوم ها را كنترل كنيم، حتي اگر براي حضور تماشاگران مناسب به نظر برسند. »
كمتر از يك ماه قبل از اين حادثه، در ژوهانسبورگ آفريقاي جنوبي اتفاقي افتاد كه ابعاد فاجعه بيش از واقعه ساري بود. حدود ۴۳ نفر از طرفداران فوتبال در ميان ازدحام تماشاگراني كه مي خواستند به ورزشگاه اليس پارك Ellis park ژوهانسبورگ وارد شوند زير دست و پا لگدمال شدند و جان باختند. سانحه اي كه بدون شك، وحشتناك ترين حادثه تمام تاريخ ورزش آفريقاي جنوبي بود و ركورد ۴۲ كشته مسابقه كايزر چيفز Kaizer chiefs و اورلاندو پيريتس Orlando Pirates در سال ۱۹۹۱ را شكست. در اينجا هم جمعيتي كه به استاديوم آمده بودند بيشتر از گنجايش ورزشگاه بود آنها براي عبور از استاديوم سعي مي كردند از روي جمعيت به جلو بروند در حالي كه اوضاع از دست نيروهاي انتظامي در رفته بود. نزديك به ۱۲ هزار نفر توانسته بودند از لابه لاي گوشت و استخوان همديگر رد شوند و به داخل بيايند. ظرفيت استاديوم تنها ۶ هزار نفر بود اما وقتي درها بسته شد ديگر جايي براي نفس كشيدن نمانده بود. در همين وضعيت و زماني كه بلندگوها اعلام كردند سكوهاي استاديوم پر شده هيچ جايي حتي براي ايستادن نيست و بايد به خانه برگردند. منتظرين به خشم آمده خود را به درها كوبيدند، محل را به آشوب كشيدند و براي بالا رفتن از نرده ها از ميله هاي آهني آويزان شده بودند و به بالا مي خزيدند. همه اين ها در حالي بود كه ده ها نفر زير دست و پاي آنها در حال له شدن بودند.
آنجا هم كمابيش سعي در انداختن تقصير به گردن بقيه ديده شد. يكي از مقامات رسمي ليگ، مأموران انتظامي را مسئول حوادث مي دانست: «تعداد آنها كافي نبود، براي كنترل چنين جمعيتي به قواي امنيتي كاملي احتياج بود، پليس مسئول مرگ طرفداران است. »
اما پليس زير بار چنين اتهامي نمي رفت: «ما به وظايف خود عمل كرديم، اما اتفاق آن شب وسيع تر از تجربه و انتظار ما بود. » مارك فيش كاپيتان سابق تيم ملي آفريقاي جنوبي و مدافع پيريتس معتقد بود: «اين بازي از مسابقه منچستر ـ ليورپول هم مهم تر است و به همين دليل مردم از ۶۰۰ ـ ۵۰۰ كيلومتري به ژوهانسبورگ آمده بودند ولي به خيلي ها حتي يك بليت هم نرسيد. » جالب اينجا بود كه قتل عام در اليس پارك تنها چهار روز پس از دوازدهمين سالگرد هيلز بورو رخ داد. در ۱۹۸۹ و از ميان جمعيتي كه تلاش مي كردند براي مسابقه نيمه نهايي جام حذفي انگلستان به داخل ورزشگاه هيلز بورو شهر شفيلد راه پيدا كنند ۹۵ نفر جان خود را از دست دادند. در داستاني به همين مشابهت ۴۳ آفريقايي در ژوهانسبورگ كشته شدند. ورزشگاه اليس پارك كه تا سال ۱۹۹۵ فقط براي بازي هاي راگبي مورد استفاده قرار مي گرفت در آن شب نحس، محل تشييع جنازه طرفداران فوتبال شد. چهار شب بعد از اين حادثه، در ورزشگاه آنفيلد ليورپول و با حضور خانواده هاي كشته شدگان هيلز بورو، مراسمي به ياد طرفداران ليورپولي برگزار شد كه پيش از بازي اين تيم مقابل ناتينگهام فارست جان باختند.
اين قبيل مسائل در ايران، بيش از آنكه تأسف برانگيز باشد قابل پيش بيني است و نحوه برخورد با آن بيش از آنكه منطقي و يا حداقل قانوني باشد به تمام معني كلمه ايراني است. بعد از چنين فاجعه هايي معمولاً چند مقام مسئول استعفا مي دهند تا حداقل تسليتي بر غم و اندوه خانواده هاي قربانيان باشند ولي تنها در ايران است كه هيچ اتفاقي نمي افتد. تنها چيزي كه مي ماند اميد براي تكرار نشدن چنين وقايعي است، آيا مي توان اميدوار بود؟

مهم ترين فجايع ورزشگاه هاي فوتبال جهان
۵ آوريل ۱۹۰۲: اسكاتلند، گلاسكو ـ بر اثر سقوط سكوي غربي تماشاگران در ورزشگاه «آيبوركس پارك» حين برگزاري مسابقه تيم هاي ملي انگليس و اسكاتلند ۲۵ نفر كشته و ۵۱۶ نفر زخمي شدند. بازي با نتيجه مساوي ۱ ـ ۱ به پايان رسيد. اما نتيجه اين بازي به علت اين اتفاق در ليست آمار رسمي ثبت نشد.
۹ مارس ۱۹۴۶: انگلستان، بولتون ـ سقوط يكي از ديوارهاي ورزشگاه «بوردن پارك» قبل از شروع يكي از مسابقات جام اتحاديه انگلستان، بين دو تيم «بولتون واندررز» و «استوك سيتي» ۳۳ نفر كشته و ۴۰۰ نفر زخمي بر جاي گذاشت. بر اثر سقوط ديوار، تماشاگران براي فرار از خطر بسياري را زير پا له كردند.
۳۰ مارس ۱۹۵۵: شيلي، سانتياگو ـ هجوم جمعيت ۶۰ هزار نفري تماشاچيان براي ديدن فينال تورنمنت بين المللي آمريكاي جنوبي باعث كشته شدن ۶ نفر شد، در آن بازي، آرژانتين ۰ ـ ۱ شيلي را شكست داد.
۲۴ مه ۱۹۶۴: پرو، ليما ـ بعد از به صدا درآمدن سوت بازي بين تيم آرژانتين و پرو از سري بازي هاي مقدماتي المپيك، ورزشگاه ملي شهر ليما شاهد كشته شدن ۳۱۸ نفر و زخمي شدن ۵۰۰ نفر بود. بلوا وقتي آغاز شد كه داور، گل تيم پرو را در ۲ دقيقه آخر بازي مردود اعلام كرد.
۲۳ ژوئن ۱۹۶۸: آرژانتين، بوينوس آيرس ـ برخورد تماشاگران دو تيم ريورپلات و بوكاجونيورز پس از پايان بازي در انتهاي يك راهروي بن بست ۶۴ كشته و ۱۵۰ زخمي بر جا گذاشت. طرفداران دو تيم بي خبر از همه جا براي خروج از استاديوم وارد اين راهرو شدند و پس از برخورد با طرفداران تيم مقابل فاجعه رخ داد.
ژانويه ۱۹۶۱: اسكاتلند، گلاسكو ـ فرو ريختن حفاظ حائل بين تماشاگران دو تيم «سلتيك» و «رنجرز» باعث كشته شدن ۶۶ نفر و زخمي شدن ۱۴۰ نفر در ورزشگاه «آيبوركس پارك» شد. فاجعه وقتي اتفاق افتاد كه عده اي از تماشاچيان كه در حال ترك ورزشگاه بودند، بعد از اينكه بلندگوي ورزشگاه به ثمر رسيدن گل تساوي تيم رنجرز را اعلام كرد دوباره به سكوها برگشتند.
۴ مارس ۱۹۶۱: برزيل، سالوادور ـ درگيري بين تماشاچيان دو تيم، ۴ كشته و ۱۵۰۰ مجروح بر جاي گذاشت.
۱۶ فوريه ۱۹۶۴: مصر، قاهره ـ هجوم جمعيت براي ورود به استاديوم و فرو ريختن حفاظ هاي ورزشگاه ۴۹ زخمي بر جاي گذاشت كه شدت جراحات آنها بسيار شديد بود.
۳۱ اكتبر ۱۹۶۶: كامرون، ياانده ـ در مسابقه كامرون و كنگو از سري مسابقات مقدماتي جام جهاني، بعد از اينكه داور يك پنالتي مشكوك به نفع كامرون اعلام كرد، دروازه بان كنگو به داور حمله كرد جنجال آغاز شد و رئيس جمهور كامرون كه مسابقه را مستقيم از تلويزيون تماشا مي كرد، تعدادي كماندوي چترباز براي آرام كردن جنجال فرستاد، ۲۰ تماشاچي كشته شدند.
۶ دسامبر ۱۹۶۶: هائيتي، پورت اوپرنس ـ داور مسابقه دو تيم هائيتي و كوبا براي راهيابي به جام جهاني ـ يكي از تماشاچيان ترقه اي را به داخل زمين پرتاب كرد. تماشاچيان به گمان اينكه، يك گلوله شليك شده به يك سرباز حمله كردند و در شلوغي دعوا، يك گلوله شليك شد و يك پسر خردسال كشته شد. دختر خردسالي هم در ازدحام تماشاچيان كشته شد. ۳ تماشاچي هم تا سرحد مرگ ترسيده بودند يك تماشاچي با پرش از ديوار استاديوم جان سپرد سرباز هم خودكشي كرد.
۲۰ اكتبر ۱۹۸۲: مسكو، روسيه ـ حين مسابقه دو تيم اسپارتاك مسكو و هارلم از سري مسابقات جام قهرماني اروپا، ۳۴۰ نفر كشته شدند. متهم اصلي براي اين فاجعه پليس بود. پليس متهم است كه انبوه تماشاچيان را مجبور به عبور از پلكان باريك و يخ زده استاديوم كرده است. بعد از به ثمر رسيدن يك گل دير هنگام، بسياري از تماشاچيان در حال خروج اقدام به بازگشت از سكوها كردند. مسئولان رسمي مسكو، ادعاي كشته شدن ۳۴۰ نفر را رد كردند. به گفته آنان فقط ۶۱ نفر كشته شدند و نيروي پليس هم هيچ مسئوليتي به عهده نگرفت.
۱۱ مه ۱۹۸۵: انگلستان، بروفورد ـ يك ته سيگار روشن باعث به آتش كشيده شدن تراس چوبي استاديوم شد كه بر اثر آن ۵۶ نفر كشته شدند.
۲۹ مه ۱۹۸۵: بلژيك، بروكسل ـ در مسابقه فينال قهرماني اروپا بين ليورپول و يوونتوس، ديوار حائل بين طرفداران دو تيم فرو ريخت و بر اثر درگيري ۳۹ نفر كشته شدند.
۱۰ مارس ۱۹۸۶: ليبي، تريپولي ـ ۲۰ كشته به خاطر فرو ريختن حفاظ ورزشگاه و دعواي تماشاگران با چاقو.
۱۲ مارس ۱۹۸۸: نپال، كاتماندو حداقل ۹۳ نفر كشته و بيشتر از ۱۰۰ زخمي بعد از اينكه خيل عظيم تماشاچيان در حال خروج با درهاي بسته خروجي هاي ورزشگاه مواجه شدند.
۱۵ آوريل ۱۹۸۹: انگلستان، شفيلد ـ در جريان مسابقه نيمه نهايي جام اتحاديه انگلستان بين دو تيم ليورپول و و ناتينگهام فارست ۹۵ نفر كشته شدند. فاجعه وقتي آغاز شد كه پليس براي آرام كردن تماشاچيان بيرون ورزشگاه درهاي ورودي را باز كرد هجوم طرفداران به سكوهايي كه قبلاً پر از تماشاچي بودند فاجعه آفرين شد.
۱۳ ژانويه ۱۹۹۱: آفريقاي جنوبي، اوركني ـ بر اثر هجوم تماشاچيان براي فرار از جنجال و آشوب در سكوها خيل تماشاگران به سمت درهاي خروجي هجوم بردند كه حداقل ۴۰ نفر در اين ازدحام كشته شدند.
۵ مه ۱۹۹۲: كورسيكا، باستيا ـ افزايش ظرفيت استاديوم از ۸۵۰۰ نفر به ۱۸۰۰۰ نفر باعث فرو ريختن يكي از سكوهاي تماشاچيان شد، اين اتفاق قبل از آغاز بازي نيمه نهايي بين دو تيم مارسي و باستيا افتاد.
۱۶ ژوئن ۱۹۹۶: زامبيا، لاسكا به دنبال پيروزي تيم زامبيا مقابل سودان هجوم هواداران تيم زامبيا به داخل زمين كشته بر جاي گذاشت.
۱۴ جولاي ۱۹۹۶: ليبل، تريپولي ـ جنجال در يك بازي محلي يكي از دو تيم را پسر معمر قذافي رهبري كرد آمار دقيقي از تعداد كشته شدگان در دست نيست.
۱۶ اكتبر ۱۹۹۶: گواتمالا ـ آشوب هواداران پيش از شروع بازي گواتمالا و كاستاريكا از سري مسابقات مقدماتي جام جهاني حداقل ۶۸ كشته و ۱۸۰ زخمي برجاي گذاشت.
۲۳ آوريل ۲۰۰۰: ليبريا ـ ازدحام بيش از حد تماشاچيان قبل از شروع مسابقه بين ليبريا و چاد از سري مسابقات مقدماتي جام جهاني حداقل ۳ كشته و هزاران مجروح برجاي گذاشت.
۹ جولاي ۲۰۰۰: زيمبابوه، حراره ـ ۱۲ نفر در آشوب بعد از بازي دو تيم آفريقاي جنوبي و زيمبابوه كشته شدند.
۱۱ آوريل ۲۰۰۱: بلواي تماشاچيان در استاديوم ژوهانسبورگ باعث كشته شدن حداقل ۴۴ نفر شد. جنجال حين انجام بازي دو تيم «كايزر چيفرز» و «اورلاندو پيريتس» در استاديوم «اليس پارك» اتفاق افتاد.
پي نوشت:
۱ و ۲ و ۳: تماشاگران، شماره ۹۰

ورزش و گزارشگري
چگونه يك گزارشگر باشيم
گام به گام با كارآموزان ـ ۱

بالا گرفتن تب گزارشگري فوتبال بسياري جوانان در سراسر دنيا را به تكاپو انداخته. چند دهه پيش كه ورزش به سركردگي فوتبال در شرف حرفه اي شدن بود، كمتر كسي پيش بيني مي كرد «ورزشكاران حرفه اي» به عناصر دنياي مدرن تبديل شوند. امروز نيز با پيشرفت گسترده ابعاد رسانه اي ورزش مجريان و گزارشگراني كه در برنامه هاي مختلف ورزشي در معرض ديده شدن يا شنيده شدن توسط مخاطبان قرار مي گيرند اين فرصت را دارند تا به ستاره هاي رسانه اي تبديل شوند. حالا رسانه هاي بزرگ دنيا به اين فكر افتاده اند تا به موازات روند ستاره سازي در متن ورزش، ژورناليست هاي راديويي، تلويزيوني و اينترنتي خود را صاحب ويژگي هايي شاخص و مورد اقبال عموم سازند.
010200.jpg

«گزارشگري حرفه اي» كه امروز به يكي از مشاغل نخبه شبكه هاي ورزشي تبديل شده تا همين چند سال پيش هرگز به عنوان يك شغل مستقل شناخته نمي شد امّا قدرت ارتباطات منوط به كشف چهره هايي است كه بتوانند بر قشر وسيعي از مخاطبان شامل تمامي طبقات جامعه كه رويكردي حرفه اي يا عمومي به ورزش دارند تأثير بگذارند.
گام نخست
اخيراً شبكه «بي بي سي اسپورت» با همكاري آكادمي ورزش بي بي سي و چند باشگاه ليگ برتر اقدام به تشكيل دوره هاي آموزش خبرنگاري ورزشي براي نوجوانان و جوانان بين ۱۶ تا ۲۵ سال كرده است. در اين دوره ها كارآموزان مدارج متنوعي از يادگيري اصول مصاحبه تا پيش بردن جريان تحقيقات و سرانجام مجري گري پشت ميكروفن را پشت سر مي گذارند. آنها اين شانس را پيدا مي كنند تا طي يك برنامه ۵ هفته اي از شبكه هاي محلي تلويزيوني و راديويي «بي بي سي اسپورت» ديدن كنند.
نخستين چيزي كه در دوره آموزش فوق مورد تأكيد قرار مي گيرد، «فن بيان» است. «فن بيان» مي تواند جوانان را در ايجاد رويكرد صحيح به هنر گزارشگري ياري دهد. درواقع تسلّط به فن بيان به آنها امكان مي دهد ضعف هاي علمي و اطلاعاتي خود را در نخستين گام هاي آموزش پوشش دهند و اعتماد به نفس كافي براي اجراي زنده را بيابند.
كارآموزان به زمين ها و استاديوم هاي ورزشي مي روند و به طور مستقيم با بازيكنان صحبت مي كنند و مصاحبه هاي آزمايشي با آنها ترتيب مي دهند. درواقع نخستين گام براي شناخت ماهيت ورزش توسط اين جوانان كه شايد خيلي هايشان تجربه ورزشي نداشته باشند، از همين ديدارها شكل مي گيرد.
پيش از مصاحبه استادان آكادمي «بي بي سي اسپورت» به آنها نشان مي دهند كه چگونه در تمام ادوات و داده ها براي هدايت جريان مصاحبه و توليد يك محصول با كيفيت استفاده نمايند. آنها همچنين به شاگردان خود مي آموزند كه چگونه پيش از روبه رو شدن با بازيكنان يا ورود به باشگاه ها، راجع به ماهيت و پيشينه آنها تحقيق كنند.
در اينجاست كه نقش باشگاه هايي كه با اين طرح همكاري مي كنند روشن مي شود. باشگاه هايي مثل وست برومويچ و بولتون واندررز محيطي را براي كارآموزان به وجود مي آورند كه در آن هرگونه همكاري لازم براي قرار دادن خبرنگاران آينده در مسير درست انجام مي گيرد.
010206.jpg

در اين ميان استادان راهنما به جوانان علاقه مند نشان مي دهند كه چگونه حداكثر استفاده را از فضاي پيرامون براي ارتقاي نگاه خود داشته باشند. كارآموزان بايد با كاركرد وسايل ارتباط جمعي و لوازم كار خبرنگاري آشنا شوند.
دوربين، دستگاه هاي فرستنده و گيرنده، اينترنت و رايانه هاي قابل حمل همگي مي توانند همكاراني وفادار براي يك ژورناليست تلويزيوني و راديويي باشند. اما فراتر از چنين سخت افزارهايي آنچه كه مرز يك خبرنگار ممتاز و يك آماتور را مشخص مي كند نوع روبه رو شدن او با قضايا و سؤالات و اشاراتي است كه به روشن شدن ابعاد يك اتفاق ورزشي كمك مي كند.

حاشيه ورزش

• به تهران نياييد
اگر قرار باشد به تهران سفر كنيد، برويد ترمينال ولي بگوييد طرفداران يك تيم فوتبال تمام اتوبوس ها را از پيش اجاره كرده اند، چه حالي به شما دست مي دهد؟ يكشنبه گذشته تيم پگاه گيلان براي آخرين بازي ليگ دسته اول آمد به تهران. باشگاه پگاه كه همان استقلال رشت سابق است، براي اينكه در تهران و مقابل راه آهن از لحاظ روحي تيم خود را تقويت كنند ۸۰ دستگاه اتوبوس براي طرفداران رشتي كرايه كردند. اين بازي حتماً ارزش چنين هزينه اي را داشت چون اگر پگاه به برتري مي رسيد به ليگ برتر صعود مي كرد. به هر حال صبح روز يكشنبه هيچ مسافري نتوانست از رشت با اتوبوس به تهران بيايد. اين سفر يك روزه كه عصر يكشنبه و پس از پايان بازي خاتمه يافت به صرف ناهار و شيريني بود.

• سارز بدذات
سارز ميزباني هاي بسياري را از چيني ها گرفت. يكي از آنها مسابقات جام جهاني فوتبال زنان در سال ۲۰۰۳ بود. اما فوتباليست هاي خانم نبايد نگران باشند. آنها به جاي سفر به چين مي توانند از ايالت هاي مختلف آمريكا ديدن كنند چون يك مقام مسئول در فدراسيون فوتبال آمريكا تاييد كرده كه جام جهاني زنان در اواخر سال ۲۰۰۳ در آمريكا برگزار مي شود.مقامات فدراسيون فوتبال آمريكا پيش بيني كرده اند كه باشگاه هاي حاضر در ليگ سراسري فوتبال آمريكا، ورزشگاه هاي خود را در اختيار برگزاركنندگان مسابقات جام جهاني فوتبال زنان قرار دهند. به هر حال دست و پا زدن آنها آن چنان بي دليل نيست، زيرا آمريكا مدافع عنوان قهرماني فوتبال زنان است. آنها در سال ۱۹۹۹ ميلادي كه ميزبان بودند، قهرمان شدند.آمريكايي ها شانس را تجربه كردند زيرا پيش از قبول ميزباني چين، آنها به همراه استراليا نامزدهاي جدي كسب عنوان ميزباني بودند. به هر حال چيني ها هم نبايد زياد دلخور باشند. آنها اگر تا سال ۲۰۰۶ مشكل سارز را حل كردند مي توانند ميزبان جام جهاني زنان باشند. اين قول فيفا به چيني هاست.مسابقات جام جهاني زنان اول تا نوزدهم مهر ماه آتي برگزار مي شود.

• بدتر از سارز
اما پس از اينكه ميزباني جام جهاني فوتبال زنان را از چيني ها گرفتند، دومين اتفاق مهم ورزشي در نوع خود، در ايران رخ داد. جشنواره ورزش هاي بومي و محلي كشور كه قرار بود ۱۵ تا ۱۹ ارديبهشت در بم برگزار شود لغو شد. نه، لغو اين جشنواره به دليل شيوع سارز در خاوردور نبود. يك دليل ساده و البته تكراري دارد و آن همكاري نكردن مسئولين ارگ جديد بم است. بندگان خدا قرار بود ۵ روز دور هم جمع شوند كلاه پران، الختر، ترنا، كشتي هاي بومي و. . . بازي كنند. اين همكاري نكردن تنها به ضرر محلي ها نبود، بلكه مسئولان ارگ جديد حتي مانع از انتخاب تيم ملي كبدي شدند زيرا آنها هم قرار بود در قالب ۱۵ تيم در كنار همين بازي ها با هم رقابت كنند تا يك تيم ملي از بين آنها انتخاب شود. كساني كه قرار بود در جشنواره شركت كنند حالا در خانه هاي خود مي نشينند تا فدراسيون ورزش هاي همگاني تاريخ جديدي براي آن اعلام كند.

• مثل هميشه
باز هم يك خبر تكراري ديگر. مجموعه ورزشي بندرعباس به دليل عدم تامين اعتبار سال هاست نيمه كاره باقي مانده. البته به گفته مديركل تربيت بدني استان هرمزگان فاز اول مجموعه تا پايان سال بعد به بهره برداري مي رسد البته با هزينه اي معادل ۵/۳ ميليارد تومان. فاز اول اين مجموعه هم به غير از دستشويي، شامل استاديومي با گنجايش ۲۰ هزار نفر، زمين چمن، سكوها، پيست دو و ميداني، پروژكتورها و تمام ملحقات زير جايگاه ها و تاسيسات آب و برق است. براي تمام شدن اين مجموعه پس از فاز اول ۲/۱ ميليارد تومان ديگر اعتبار نياز است.

• فرق ايوانف و استويچف
اين بار كوروش باقري از طرف مسئولان فدراسيون وزنه برداري مامور شده كه عمده فعاليت ترندافي استويچف سرمربي جديد تيم ملي وزنه برداري را تشريح كند؛ «عمده فعاليت او حفظ عناوين كسب شده از سوي ملي پوشان ايران در پيكارهاي جهاني و بازي هاي المپيك است. » اما فرق ايوانف و استويچف از نظر قهرمان وزنه برداري ايران؛ «ايوانف زماني رهبري تيم ملي را بر عهده گرفت كه هيچ يك از آنان در سطح آسيا و جهان مطرح نبودند و پس از ،۴ ۵ سال از آنان قهرمانان جهان و المپيك ساخت ولي استويچف رهبري تيمي را بر عهده گرفته است كه تمامي آنان در سطح جهان مطرح هستند. به نظر من كار استويچف كه حفظ عناوين كسب شده است، بسيار سخت تر از ايوانف است. »البته باقري عنوان كرده كه رضازاده و برادران پانزوان در اردو بسيار آماده اند و ملي پوشان هيچ غمي ندارند جز نداشتن ماساژور و فيزيوتراپ تمام وقت.

• اسكار دولاهويا قهرمان بوكس جهان
«اسكار دولاهويا» بوكسور آمريكايي در مبارزه اي «يوري كامپاس» از مكزيك را ناك اوت كرد و عنوان قهرماني شوراي جهاني بوكس و اتحاديه جهاني بوكس را همچنان در دسته فوق سنگين براي خود حفظ كرد.به گزارش خبرگزاري فرانسه از لاس وگاس، دو بوكسور شنبه شب در شهر لاس وگاس ايالت نوادا مقابل هم قرار گرفتند و «دولاهويا» در راند هفتم مسابقه با ناك اوت كردن حريف، پيروز ميدان شد. اين مسابقه در نوع خود منحصربه فرد بود و از راند اول تا پايان ضرباهنگي يكنواخت داشت.در همه راندها «دولاهويا» احاطه كامل بر حريف داشت و برنده ميدان مسابقه بود. اين بوكسور در راند هفتم بعد از دو دقيقه مبازره كامپاس را با ضربه آهنين مشت خود نقش بر زمين كرد. صورت كامپاس كه در اين مسابقه به دفعات تحت ضربات مشت دولاهويا قرار داشت، خونين شد.اسكار دولاهويا سال گذشته با فرناندو وارگاس مسابقه داده و به پيروزي رسيده بود و امسال هم با همين حريف براي آماده كردن خود براي شركت در مسابقه قهرماني جهان، مبارزه خواهد كرد. دولاهويا در مسابقات قهرماني جهان روز ۱۳ سپتامبر مقابل «شين موزلي» مبارزه خواهد كرد. دولاهويا ۳۰ سال دارد و اين سي و ششمين پيروزي در كارنامه حرفه اي اش بود.

|  اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   زندگي  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |