سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۴۱- May, 6, 2003
نگاهي به چرايي پديده فرزندكشي
مرگ در خانه است
هنگامي كه فرهاد چهارم دستور داد تا فرزند ارشدش را براي جلوگيري از رقابت در سلطنت به قتل برسانند نشان از آن داشت كه فرزندكشي در تاريخ ايران ريشه اي قديمي دارد
010212.jpg
پاكسيما مجوزي
هنگامي كه فرهاد چهارم دستور داد تا فرزند ارشدش را براي جلوگيري از رقابت در سلطنت به قتل برسانند نشان از آن داشت كه فرزندكشي در تاريخ ايران ريشه اي قديمي دارد. از موارد ديگري كه مي توان از آن نام برد آنتوني يوخوس (پادشاه سلوكي) است كه گمان مي كرد پسر ارشدش قصد جانش را دارد و او را به قتل رساند و يا اردشير وقتي فهميد پسرش عليه او توطئه كرده آن قدر داريوش را زد تا جان سپرد.
هر چند گذشت زمان و به پايان رسيدن حكومت هاي پادشاهي، قتل فرزند در خانواده هاي اشراف و سلطنتي را كاهش داد ولي اين بدين معنا نبود كه پرونده اين گونه اتفاقات بسته خواهد شد. «فرزندكشي» يكي از وحشيانه ترين اعمالي است كه در درون يك خانواده مي تواند رخ دهد ولي نمي توان از وقوع اين امر در طول تاريخ چشم پوشيد. صاحبان قدرت، شاهان، امرا و حكام غالباً فرزندان خود را به قتل رسانده اند تا رقيبي براي خود نداشته باشند و اين عمل در دوره هاي كهن تاريخي آن قدر تكرار شد كه به امري توجيه پذير تبديل گشت. اما امروزه كه قتل در هر نوع آن امري مذموم است، فرزندكشي غير از بعد منفي آن جنايتي است كه هيچ توجيه عقلاني و منطقي ندارد. زيرا وقتي كودك در خانه و خانواده به عنوان يكي از امن ترين نهادهاي جامعه قرار مي گيرد انتظار دارد كه تحت حمايت والدين خود باشد. اما وقتي قتل توسط والدين رخ مي دهد، تهديد جدي اي براي كودكان شكل مي گيرد، تهديدي كه گريزي از آن نيست.
«پدري در اهواز سر دختر هفت ساله اش را با چاقو بريد و آن را در يك گوني در سطح شهر چرخاند و به همه مي گفت كه براي حفظ آبرويش اين كار را انجام داده؛ ولي آزمايشات از معصوميت دخترك حكايت مي كرد. » زماني كه نتايج آمارها حكايت از اين دارد كه ۶۰ درصد كودك آزاري ها در خانواده و از سوي والدين يا اعضاي ديگر صورت مي گيرد چه چيزي مي توان بيان كرد؟ طبق اين آمار ۶۶ درصد كودكان مورد آزار و شكنجه در سنين ۵ تا ۱۴ سال و دختران بيشتر از پسران در معرض كودك آزاري قرار مي گيرند. «پدر ۳۰ ساله اي كه براي آزار و اذيت كردن همسرش فرزند تازه متولد شده شان را خفه كرد پس از دستگيري اعتراف كرد كه نمي خواسته بچه را بكشد بلكه قصد داشته همسرش را ادب كند. »
آسيب شناسان و جامعه شناسان عوامل متعددي را براي فرزندكشي عنوان كرده اند. هر چند برخي از اين عوامل به مرور زمان تغييراتي به همراه داشته است اما نفس آن يكي قلمداد مي شود. دكتر مهيار خليلي فرزندكشي را در طول تاريخ ايران به چند دسته مختلف تقسيم مي كند؛ نخست، كشتن فرزند به توهم اين كه او قصد جان پدر را دارد و ديگر اين كه كشتن فرزند براي جلوگيري از رقابت با او، همچنين كشتن پسر به جرم توطئه و كشتن فرزند به اتهامي وافي، كشتن پسر براي انتقام گيري از مادر و... با اين حال عوامل متعدد ديگري نيز در اين مورد از سوي كارشناسان ارائه شده است. به طور مثال دفاع از ناموس و تعصبات خشك و كوركورانه از ديگر مواردي است كه درخصوص فرزندكشي ديده مي شود. هر چند «شيرين عبادي» حقوقدان و محقق مهم ترين عامل را جهل خانواده ها مي داند و معتقد است والدين به حقوق و مسائل كودك آشنا نيستند و همين جهل و ناآگاهي باعث وقوع چنين اتفاقي مي شود اما نمي توان چشم بر اين مسئله بست كه چنين والديني به فرزند خود چون كالايي مي نگرند كه خود مالك آن هستند. «سينا ۸ ساله، اين بار نيز نمره اش بالا نبود و نتوانست پدرش را راضي كند. نمره ۱۶ او پدرش را آن قدر عصباني كرد كه پدر بچه اش را با كمربند كتك مي زد او نمي دانست قلاب كمربند به سر پسرش خورده و او مرده است. » «فرزندكشي» يكي از فجيع ترين اعمالي است كه زيرمجموعه كودك آزاري قرار مي گيرد. شيرين عبادي، حقوقدان و محقق درخصوص اين امر مي گويد: «قتل بزرگ ترين خطاي بشري است و از خانواده اي كه قتل در آن رخ مي دهد تا يكي، دو نسل اثرات سوء آن باقي مي ماند و اين آثار زماني زيان بارتر مي شود كه قتل توسط بستگان نزديك رخ دهد. شما توجه داشته باشيد كه هنگامي به فرزند يك خانواده در مدرسه و يا جامعه ظلم مي شود، كودك به پدر خود پناه مي برد حال اگر اين پدر به بچه اش ظلم كند چه اتفاقي مي افتد. » براساس نتايج يك پژوهش، پايين بودن سن والدين، شلوغي يا اعتياد يكي از اعضاي خانواده، وجود استرس حاد و شديد، ضعف والدين در تربيت فرزندان و عدم آگاهي از مشكلات آن ها از عوامل مستعدكننده كودك آزاري در خانواده هاست. اما كودكاني كه دچار كودك آزاري مي شوند ۲۵ درصدشان به طور معمول در خانواده هاي طلاق، صورت مي گيرد. كودكان معلوليت جسمي و ذهني، كودكان نامشروع و ناخواسته، فرزندخوانده ها و كودكان بدقيافه يا نازيبا بيشتر در معرض كودك آزاري قرار دارند كه از اين ميان ۴۰درصد والدين كودكان خود را تنبيه مي كنند و ۵۰ درصد آن ها معتقدند تنبيه براي كودكان لازم است كه اين نشان از گرايش والدين به تنبيه بدني كودكان دارد. آسيب شناسان اجتماعي معتقدند كه به دليل موانع قانوني در كشور ۹۰ درصد كودك آزاري ها از پيگيري قانوني مصون هستند. گويا اين امر براي پدران بسيار راحت تر از مادران است. به طور مثال مردي كه با شكايت همسرش مبني بر شكنجه طفل دو ماهه خود دستگير شده بود، از مجازات كودك آزاري تبرئه شد. اين مرد در بازجويي ها به قاضي گفته بود: «فرزندم را دوست نداشتم و به همين دليل او را شكنجه مي كردم. »
شيرين عبادي در خصوص مجازات والدين در قتل فرزند مي گويد: «اگر مادري فرزندش را به قتل برساند، در صورتي كه پدر تقاضاي قصاص كند، مادر قصاص مي شود. اما اگر پدر يا جد پدري فرزندش را عمداً به قتل برساند قصاص نمي شود و تنها بايد ديه فرزند را به مادر بدهد و به تعزير محكوم مي شود كه بنابر نظر دادگاه حداكثر ۱۰ سال حبس، حكم پدري است كه فرزند خود را كشته باشد.»
مردي كه فرزند يك سال و نيمه اش (فرزاد) را پس از شكنجه با سيخ استعمال موادمخدر كشته بود به ۱۰ سال حبس محكوم شد و مادر مقتول (فرزاد) به دليل ترس از بقاي زندگي خود از شكايتش مبني بر سلامت رواني همسرش منصرف شد. چه بسا خلأهاي قانوني موجود در اين بين موجب شده تا آمار فرزندكشي و كودك آزاري هر روز افزايش پيدا كند به طوري كه از حدود ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ تلفن در روز، به بهزيستي، ۶/۲۶ درصد به مسائل خشونت در خانواده و كودك آزاري مرتبط مي شود ولي از آنجا كه اولياي كودك از مجازات قانوني مستثني هستند مي توان به اين نتيجه رسيد كه كودكان عملاً هيچ حامي و پشتيباني ندارند. شايد ارائه چنين آماري بود كه طرح حمايت از حقوق كودكان و نوجوانان، پس از گذراندن سه سال در مجلس تصويب شد و در نهايت در ۹ ماده در تاريخ دوم بهمن ماه ۱۳۸۱ به تصويب شوراي نگهبان رسيد. هر چند اين قوانين داراي نواقص و كاستي هايي است (به طور مثال در خصوص قتل فرزند توسط والدين مجازات در همان حد اطلاعات بيان شده است) اما آن را مي توان موفقيتي بزرگ قلمداد كرد.
شيرين عبادي در اين خصوص مي گويد: «همان طور كه مي دانيد، اين طرح توسط اين جانب به مجلس ارائه شد. هر چند كاستي هايي در قانون ارائه شده وجود داشت ولي بايد اين نكته را متذكر شد كه براي رسيدن به هدف نهايي كه همان مصون بودن كودكان در بستر خانواده و جامعه است بايد گام به گام قدم برداشت. »
اگر باور داشته باشيم كه «خشونت» عاملي است كه از بطن خانواده شكل مي گيرد و به سطح شهر و جامعه مي رسد مي توانيم برخي از حقايق به وقوع افتاده تلخ دور از ذهن را منطقي بدانيم. به طور مثال زماني كه پدري به خاطر جابه جا  كردن وسايل ماشينش، دو دختر خود را با زنجير ماشين به كتك مي گيرد تا جايي كه يكي از دخترها در بيمارستان جان مي سپارد اين سوال طرح مي شود كه آيا بروز چنين رفتاري «اعمال خشونت» نيست؟ و يا مردي كه به خاطر علاقه داشتن به فرزند پسر، صاحب دختري مي شود و براي كشتن دختر چندين بار او را در فريزر گذاشته بود و بنا به اظهارات خودش او را خيس جلوي كولر قرار مي داد تا دچار عفونت ريه و در نهايت مرگ شود، خشونت را در خودش نشان نمي دهد؟
بسياري از روان شناسان اجتماعي بر اين عقيده اند كه چنين والدين آزارگري، از لحاظ روحي و رواني در تعادل نيستند و عموماً در كودكي نيز توسط والدين شان مورد آزار و اذيت قرار گرفته اند. شيرين عبادي براي حمايت از كودكان آزار ديده چنين معتقد است و مي گويد: «بازنگري در قوانين كيفري يكي از مهم ترين اقداماتي است كه مي تواند كودكان را درخصوص ناعدالتي هاي والدين حفظ كند. » از سوي ديگر آشنا كردن والدين با حقوق فرزندان و آموزش چگونه تربيت كردن فرزند، از جمله تمهيداتي است كه مي توان والدين را با مسئله كودك آزاري آشنا كرد، چه بسا هستند والديني كه تنبيه كردن كودك را يك امر مهم مي دانند و آن را به هيچ وجه كودك آزاري محسوب نمي كنند. در اين بين نقش رسانه ها و مطبوعات در آشنايي عموم مردم با اين مسئله را نبايد فراموش كرد و هميشه بايد به ياد داشت هنوز هستند كودكان بي پناهي كه در گوشه و كنار اين مرز و بوم دست هاي نجات بخش را انتظار مي كشند!

بحران هويت در مركز خريد دبي
گم شدگان خليج فارس
حداقل در يكي از شيخ نشين هاي حاشيه خليج فارس، قطر مقامات هشدار داده اند كه ممكن است مراكز خريد جزو اهداف عمليات هاي تروريستي باشند
010215.jpg
ترجمه: مسعود رجبي
شيخ نشين فوق مدرن و غربگراي دبي در حالي بين دو كشور جهان اسلام يعني ايران و عربستان واقع شده است كه پايگاه بزرگ دريايي آمريكا در خليج فارس را نيز در كنار خود دارد. دبي اكنون بين اين دو دنيا بندبازي مي كند و اين دو هر روز خصومت بيشتري با هم پيدا مي كنند. برخورد ارزش هاي غربي و اسلامي در مراكز خريد پرزرق و برق و مرمرين شيخ نشين هاي خليج فارس از همه جا آشكارتر است. مراكز خريد شيخ نشين ها كه محل تلاقي غرب و خاورميانه شده اند در امتداد سواحل خليج فارس تا تنگه هرمز قرار گرفته اند. در اين ميان مراكز خريد دبي از همه پرزرق و برق تر و شلوغ تر است. در اينجا مي توان زنان نيمه عريان اروپايي را در كنار زنان عربي كه سرتاپا در عبا پوشيده شده اند مشاهده كرد. سينماهاي چند سالنه آخرين فيلم هاي غربي همانند هري پاتر، جيمز باند و سانتا كلوس دو را روي پرده هاي متعدد نمايش مي دهند و در ايام كريسمس شيشه هاي فروشگاه ها با درخت هاي كريسمس و عروسك هاي بابانوئل آذين بندي شده اند. در اين فضاي سرشار از لذت و تفريح صداي ديگري هم به گوش مي رسد؛ صداي روحانيون ديني كه مستمراً مردم را به نماز فرا مي خوانند كه از بلندگوهاي عمومي مراكز خريد پخش مي شود. اين تناقض ها از چشم اسامه بن لادن كه خود را پاسدار ارزش هاي اسلامي مي دانست پنهان نمانده بود و رهبر القاعده اين گونه مراكز خريد را پديده هاي غربي هرزه و منحطي مي دانست كه براي نابود اسلام طراحي شده اند. حداقل در يكي از شيخ نشين هاي حاشيه خليج فارس، قطر، مقامات هشدار داده اند كه ممكن است مراكز خريد جزو اهداف عمليات هاي تروريستي باشند. يوسف هريب در حالي كه از داخل يك كافي شاپ ايتاليايي به سرسراي يك مركز خريد نگاه مي كند، مي گويد: وقتي در خانه تان را به روي ديگران باز كرديد هزينه اين كارتان را بايد بپردازيد. او مي گويد حتي تا پنج سال پيش در اينجا جشن هاي كريسمس صرفاً در هتل هاي غربي برگزار مي شد اما اكنون همه چيز به شدت در حال تغيير است. همه اين چيزها ما را كم و بيش به فرهنگ غرب وابسته مي سازد. ما خود را مدرن به حساب مي آوريم اما اگر بخواهيم با خودمان صادق باشيم بايد بگوييم كه هيچ يك از ما خواهان اين وضعيت نيست. ما سعي مي كنيم با فرهنگ و ميراث خود پيوند داشته باشيم اما كشور ما به سمت و سوي ديگري سوق داده شده است. دولت ما خواهان آن است كه درهاي كشور به روي بازرگانان و گردشگران غربي باز باشد و از اين راه به شكوفايي اقتصاد كمك كند. آنها مي خواهند دبي جايي بشود همانند هنگ كنگ و بانكوك. هريب و دوستش سعيد جميري كه هر دو بيست و هشت سال دارند هر روز در اين مكان مي نشينند، مي گويند كه در محل كارشان انگليسي را بهتر از عربي صحبت مي كنند زيرا در تجارت سروكارشان بيشتر با خارجي ها است تا با افراد بومي. سعيد و هريب دشداشه هاي بلند به تن دارند، لباس سفيد و بلندي كه هنوز مورد علاقه بسياري از جوانان عرب منطقه خليج فارس است. در حالي كه جميري شال عربي بر سر دارد دوستش يك كلاه بيسبال بر سر مي گذارد. اين دو در حالي كه پشت سر هم سيگار مارلبورو دود مي كنند با تلفن هاي همراهشان صحبت مي كنند و در خصوص تعداد بسيار زياد خارجي هايي كه براي تجارت به دبي آمده اند گله مي كنند. هريب كه خود غرق در شيوه زندگي غربي است مي گويد در صورتي كه در مقابل نفوذ غربي ها فكري انديشيده نشود ما هويت خود را از دست خواهيم داد. ما همانند بوميان استراليا نابود خواهيم شد و مردماني كه بعدها به اينجا مي آيند و به ما نگاه مي اندازند، خواهند گفت: «مردمان عرب منطقه خليج فارس چيزي شبيه به اين مردمان بوده اند، » رئوف در آريزوناي آمريكا مهندسي مي خواند. او براي ديدن پدر و مادر خود به دبي آمده است. پدر و مادر رئوف چهار سال در كانادا زندگي كردند و پس از دريافت پاسپورت هاي كانادايي به دبي بازگشتند. رئوف مي گويد مادرش دوست داشت به مكه نزديك تر باشد و براي همين به دبي بازگشته است. رئوف اگر چه شيفته لباس هاي غربي است اما در خصوص پوشش زنان ديدگاه هاي نسبتاً سنتي دارد. او مي گويد: «من طرفدار پوشش كامل زنان هستم. اين كار، كار درستي است. وقتي خواهران من بزرگ شدند آنها نيز حجاب كامل خواهند داشت. » وقتي از او پرسيده شد كه چگونه وضع پوشش خود را با ديدگاه هايش در مورد پوشش زنان تطبيق مي دهد، پاسخ داد: «پوشش من از نظر اسلام هيچ مشكلي ندارد. بازوها و پاهاي من پوشيده است. من به وظايف اسلامي خود كاملاً عمل مي كنم. زنان نيز با پوشيدن خودشان به وظايف اسلامي خود عمل مي كنند. » اگرچه در كل حاشيه غربي خليج فارس اين تناقضات در آداب و رسوم عرب ها وجود دارد اما اين مسئله در امارات متحده عربي از همه جا آشكارتر است. امارات متحده آميزه اي است از قديم و جديد. حضور نظامي نيروهاي غربي در اين كشور محدود بوده و نسبت به ساير همسايگان عرب اين حضور كمتر به چشم مي آيد. عمده شيخ نشين هايي كه اين كشور را تشكيل مي دهند عميقاً محافظه كار هستند اما دبي و ابوظبي با مجاز دانستن ايجاد تفريح گاه هاي ساحلي، پارك هاي آبي، كلوپ هاي شبانه و ديسكوها نظر توريست هاي غربي و عرب را به خود جلب كرده اند. تنها در اين دو شيخ نشين است كه ايستگاه هاي راديويي براي پخش موسيقي راك اند رول (نوعي موسيقي پاپ) با هم رقابت مي كنند و سعودي ها مي توانند براي دخترانشان عروسك هاي باربي بخرند، كاري كه در كشورشان ممكن است گناه محسوب شود. يك هندي مسيحي ساكن دبي مي گويد: مردم بومي و عرب هايي كه به عنوان توريست به اينجا مي آيند واقعاً نمي دانند چه هستند و يا اينكه چه مي خواهند باشند. او كه سال ها در دبي به عنوان مدير هتل كار كرده معتقد است كه افراد بومي نسبت به آداب و رسوم غربي و عربي در حالت دوگانه اي به سر مي برند. آنها در عين حال كه شيفته آداب و رسوم غربي هستند از آن تنفر دارند. با توجه به حضور نظامي فزاينده آمريكا در منطقه نمي توان پيش بيني كرد كه اين رابطه حب و بغض سرانجام به كجا خواهد انجاميد. در سال ۲۰۰۲ ميلادي حدوداً سه ميليون گردشگر از دبي ديدن كردند. بسياري از اين گردشگران از عربستان سعودي و ايران بودند. در عين حال هر روزه پروازهاي جمبوجت هزاران اروپايي را در اين شيخ نشين پياده مي كند؛ اروپايي هايي كه دوست دارند در اينجا دقيقاً همانگونه خوش بگذرانند كه در سواحل فرانسه و يا درياي كارائيب حمام آفتاب مي گيرند. از اين رو در سواحل زنان نيمه لخت غربي را در كنار زناني كه حتي به هنگام شنا با اقوامشان لباس كاملاً پوشيده به تن دارند با هم به چشم مي خورند. با وجود آسمانخراش هاي عظيم و نوراني، اتوبان هاي بزرگ و نزديك به سيصد هتل، دبي هنوز خواهان آن است كه بيش از پيش غربي شود. تنها به فاصله يك ساعت سفر هوايي از مقدس ترين مكان مذهبي مسلمانان، مكه، آسمانخراش هايي سر به فلك كشيده اند كه مورد رشك كلان شهرهاي غربي هستند. هفتاد هتل جديد در حال ساخت است كه در سال ۲۰۰۶ افتتاح مي شوند. . . همه اين كارها با اين توجيه انجام مي شود كه امارات به اندازه همسايگانش نفت ندارد، در نتيجه ترجيح داده است در تجارت سرمايه گذاري كرده و از اين راه شكوفايي اقتصاد خود را در آينده تضمين كند. در ميان اين جمعيت از اصولگراهاي افغاني و پاكستاني با ريشه هاي انبوه گرفته تا سوري ها و مصري هاي تا حدي سكولار و همچنين هندي ها، اروپايي ها و آمريكايي ها را مي توان يافت. يكي از اتباع امارات مي گويد: «چگونه مي توانيم كشور خود را دوست داشته باشيم در حالي كه تعداد مهاجرين از خود مردم كشور بيشتر است. آدم اينجا احساس مي كند گم شده است. »
اگر چه ممكن است در ساير كشورهاي حوزه خليج فارس تنش ها به حد بحران رسيده باشند اما در دبي تصور چنين چيزي دشوار است. رئوف و جميري صدام را يك كله خر مي دانند و در مورد بن لادن معتقدند كه او اسلام را تحريف كرده است. اگر چه سيل نيروهاي آمريكايي در منطقه جريان دارد اما اين نيروها اغلب در معرض ديد نيستند و رسانه هاي محلي نيز خبرهاي كمي در خصوص آن ها مي گويند. او مي گويد ما از حضور نيروهاي آمريكايي در منطقه آگاه نبوده ايم و تنها وقتي اين مسئله را فهميديم كه آمريكا حدوداً هيجده پايگاه در منطقه ايجاد كرده بود. اين پايگاه ها به ظاهر براي كمك به ما ايجاد شده اند اما روزي ممكن است عليه ما به كار گرفته شوند. آمريكا مي خواهد همه جا حضور داشته باشد و براي اين كار برنامه ريزي بلند مدت دارد. او مي گويد: ما خواهان آزادي بيان و دموكراسي هستيم. كشتي هاي جنگي آمريكا به ظاهر طرفدار آزادي هستند اما در واقع آن ها از حاكماني پشتيباني مي كنند كه به آزادي هايي كه آمريكا از آن سخن مي گويد هيچ گونه اعتقادي ندارند.

نگاه مردم
ماندگاري يك معلم
باز هم روز دوازده ارديبهشت ماه فرا رسيد. روزي كه استاد بزرگوار مطهري، به دست نابخردان و كج انديشان گروه فرقان به شهادت رسيد و با توجه به عظمت روحي، فكري و انديشه تواناي استاد، اين روز، روز معلم، نامگذاري شد. ما هر سال در اين روز به مناسبت سالگرد شهادت استاد، سوگوار و عزادار هستيم.
بعد از گذشت زماني، پروژه اصلاحات با شعار مردم سالاري ديني، شايسته سالاري و مشاركت مردم در سرنوشت خويش و در يك كلام (دموكراسي واقعي تعريف شده در اسلام) به ميدان آمد. ما هم جان تازه اي گرفتيم و دردهاي بي درمان چندين ساله خود را به عناوين مختلف به گوش مسئولين نظام در مقابل مجلس و. . . رسانديم و نتيجه آن افزايش چند درصدي حقوق و بن غيرنقدي ۵۰۰۰ توماني در هر ماه بود اما هيولاي نداري و مشكلات اقتصادي آن چنان هراسناك و سهمناك بود كه اين ضربه وارده حريف اين هيولا نشد. دوباره اواخر سال گذشته اعتراضات در مناطق مختلف تهران به شكل هاي ديگر از جمله تحصن در مدارس، نامه نگاري و. . . از سر گرفته شد، مسئولين سروكله اي تكان دادند و ديگر خبري نشد.
رئيس جمهور محبوبمان كميته ويژه اي به نام رسيدگي به امور معلمان تشكيل داد با توجه به گرفتاري ها و مشكلات جناحي و محدوديت قدرت اجرايي قوه مجريه و تصميم گيري هاي چندجانبه از طرف قدرت هاي متفاوت كار چشمگيري صورت نگرفت. خوشبختانه با توجه به موازنه قدرت در جهان و تحركات يك جانبه آمريكا در منطقه با شعار اصلاحات در خاورميانه دولت آقاي خاتمي در امور مربوط به سياست خارجي موفق عمل كرده است اما به دلايل مختلفي در امور داخلي چندان موفق نبوده و نيست كه بزرگان و ملت عزيز بهتر از همه مي دانند.
براي حل مشكلات آقاي وزير اعلام مي دارد با توجه به اعتباري كه مجلس در اختيار آموزش و پرورش قرار داده است نسبت به افزايش حقوق معلمان اقدام مي كنيم، در صورتي كه در اعتراضات سال گذشته، رئيس مجلس به حقانيت خواسته هاي معلمان اعتراف كردند ولي نمي دانم چرا مجلس در تصويب اعتبارات به آموزش و پرورش اين همه كم لطفي مي كنند، مگر ريشه اصلاحات را نبايد در آموزش و پرورش و آموزش عالي جست وجو كرد، و نگرش هاي منفي و كم رنگ جوانان و دانش آموزان را نسبت به جايگاه علم و دانش تغيير داد، نگراني و اضطراب والدين از رفتارهاي نابهنجار و كنترل نشده فرزندان را در اين سنگر كاهش داد و جوانان را نسبت به پايداري و هويت ملي و مذهبي اميدوار كرد، دانش آموزان ما با توجه به مقايسه معيشتي اقشار مختلف جامعه با معلمان دچار تعارض شده اند و آنها را باور ندارند تا با جان و دل به حرف هايشان گوش دهند. در واقع در اين جامعه ديگر معلمان، هنرمندان برجسته اي براي الگو شدن نيستند و فرزندان اين جامعه نيازمند الگوپذيري از الگوهاي واقعي و ارزشمند هستند و بايد در جامعه بستر آن را فراهم كرد.
ما فقط به دنبال افزايش حقوق و درآمد نيستيم، بلكه به دنبال گمشده ها و جايگاه واقعي خود هستيم، نمي خواهيم قشر فراموش شده و عقب نگه داشته شده باقي بمانيم.
چرا در كشورهاي پيشرفته اروپايي و آسيايي اعتصابات و اعتراضات معلمان را نه مي شنويم و نه مي بينيم. مگر دولتمردان آنها چه ارزش و منزلتي به معلمان خود داده اند كه هميشه اعتصابات و اعتراضات را در ميان كاميونداران و كارگران مي بينيم ولي صداي اعتراضي از معلمان به گوش نمي رسد، مگر آنها با كثرت تعداد معلمان مواجه نيستند؟ مگر حقوق معلمان براي آنها بودجه خور نيست؟ پس آنها چه چيزهايي مي فهمند كه ما نمي فهميم. ايراد و نقص كار ما كجاست كه ناچار به تصويب اين چنين اعتباراتي براي آموزش و پرورش هستيم. مگر سرانه دانش آموزان ژاپن چهار برابر متوسط جهاني نيست. در سال ۱۳۶۴ (۱۹۹۵) مبلغي كه دنيا براي آموزش و پرورش مصرف كرد ۱ ميليارد و ۴۰۳ ميليون دلار بود كه سرانه دانش آموزي مربوط بالغ بر ۱۲۶۹ دلار بوده است. در آن سال ژاپن براي هر دانش آموز ۴۹۶۹ دلار اختصاص داد كه ۴ برابر سرانه متوسط دنيا بود. در حالي كه در كشور ما در آن سال سرانه هر دانش آموز ۱۳۳ دلار بوده است. «نگاه بهمن ۸۱»
آنها مي دانند اعتبارات بودجه را چگونه مصرف كنند تا هزينه هاي گزاف ديگري جهت كنترل اختلالات نابهنجار رفتاري مانند بزهكاري، مبارزه با مواد مخدر، طلاق، كودكان خياباني و. . . با درصد بيشتري نداشته باشند.
براي اشتغال زايي بايد علم و تكنولوژي را گسترش داد. ساخت و توليد ابزارآلات و وسايل يدكي هواپيما، كشتي ها، شاتل ها و. . . نيازمند نيروهاي متخصص است كه با افزايش تقاضاي موسسات مربوطه عرضه نيروي انساني براي اشتغال در جامعه بيشتر خواهد شد و بستر جامعه براي كاهش بيكاري چشمگير خواهد شد، با دادن وام هاي اشتغال به نيروهاي بيكار جامعه كه توان استفاده بهينه از آن را در ايجاد و توسعه كارگاه ها و اشتغال مفيد ندارند و احتمالاً برخي در بازپرداخت قسط وام ها عاجز خواهند ماند راهكار مناسب و مطلوبي براي كاهش بيكاري نيست، فلذا راهكار اصلي و منطقي ارزش دادن به معلمان و سرمايه گذاري در مدارس و دانشگاه ها و كم رنگ كردن فروش علم در دانشگاه ها و مدارس غيرانتفاعي و... است و افزايش انتقال دانش به صورت كليشه اي و اهداي مدرك تحصيلي بدون اشتغال كافي نيست و براي فارغ التحصيلان دانشگاهي بيكار، جز عقيده دروني و هزينه هاي گزاف براي خانواده ها چيزي در بر نخواهد داشت.
متاسفانه برخي معلمان نيز به علت مشكلات متعدد با توجه به توان مقاومتشان تسليم علم فروشي به عناوين مختلف شده اند كه جاي افسوس و نگراني دارد. كه بايد بگويم معلم شدن سهل و آسان است اما معلم ماندن سخت است و دشوار.
راستي استاد بزرگوار چه بايد كرد؟ اين چنين است وضع ما و امثال ما.
ما روز معلم امسال را نيز مانند سال هاي گذشته با سوز دل گرامي مي داريم و هميشه اميدوار و آرزومند آينده درخشان براي فرزندان اين مرزوبوم هستيم و خواهيم بود.
اصغر پورصالحي
كارشناس ارشد و مشاور پيش دانشگاهي دبيرستان هاي تهران

حاشيه زندگي
• نشست فرهنگي كارگران
گروهي از كارگران و سنديكايي هاي قديمي كارگري به مناسبت روز جهاني كارگر روز پنجشنبه از ساعت ۱۸ الي ۲۰ در فرهنگسراي بهمن گردهم مي آيند. گفتني است با تداخل روز جهاني كارگر - ۱۱ ارديبهشت - با رحلت حضرت رسول اكرم، كارگران مراسم راهپيمايي خود را لغو كردند. اين دومين نشست رسمي و فرهنگي كارگران است كه به مناسبت روز جهاني كارگران و بدون حضور شكل هاي رسمي و دولتي كارگري برگزار مي شود.

• مدارس همچنان بسته اند
مقامات شهر پكن پايتخت چين دستور داده اند به منظور مقابله با گسترش بيماري سارز دبستان ها و دبيرستان هاي شهر براي دو هفته ديگر تعطيل باقي بمانند. قرار بود در صورت توقف گسترش بيماري سارز مدارس شهر در آغاز هفته جاري بازگشايي شوند. به دانش آموزان در شهر پكن توصيه شده است به جاي حضور در كلاس درس با استفاده از برنامه هاي آموزشي تلويزيون، راديو و اينترنت دروس خود را فرا گيرند. روز شنبه گذشته مقامات دولتي اعلام كردند كه يكصدوهشتاد مورد جديد ابتلا به بيماري عفوني سارز در چين تشخيص داده شده و نه نفر ديگر در اثر اين بيماري جان خود را از دست داده اند.

• تلاش جهاني وبلاگ نويس
نويسندگان وبلاگ هاي اينترنتي در سراسر جهان به بازداشت سينا مطلبي وبلاگ نويس ايراني اعتراض كردند. از دو هفته پيش مطلبي تحت بازداشت اداره اماكن است. در اين زمينه پس از نامه وبلاگ نويسان ايراني به رئيس جمهوري يك طومار اينترنتي نيز تهيه شده كه خواستار آزادي مطلبي و پايان آزار خبرنگاران توسط دولت ايران است. ساير وبلاگ نويسان بيشتر به اين درخواست پيوسته اند و خواهان آزادي سينا مطلبي هستند.

• تهديد بزرگ اينترنتي
به تازگي نشستي درباره كنترل شيوع جهاني هرزنامه در اينترنت برگزار شده است. منظور از هرزنامه يا «اسپم» ميليون ها نامه الكترونيكي تبليغاتي و ناخواسته است كه هر روز به آدرس الكترونيكي افراد فرستاده مي شود. تخمين هاي اخير نشان مي دهد كه اين نوع نامه هاي الكترونيكي چهل درصد از كل جابه جايي نامه ها در اينترنت در سرتاسر جهان را به خود اختصاص مي دهد. به دليل آن كه بيشتر اين نامه ها از آمريكا فرستاده مي شود موفقيت يا عدم موفقيت آمريكايي ها در كنترل اين پيام ها بر كاربران اينترنتي در كل جهان تاثير خواهد گذاشت. يكي از گرفتاري هاي كاربران اين شده كه با ورود به صندوق پست الكترونيكي خود اولين كاري كه مي كنند خلاص شدن از حجم زياد اين نامه هاست. كنگره آمريكا به تازگي گفته بود كه حجم نامه هاي ناخواسته از مزاحمت براي جامعه فراتر رفته و تبديل به تهديدي براي جامعه شده است. چند شركت بزرگ اينترنتي از جمله آمريكا آن لاين، مايكروسافت و ياهو هفته گذشته اعلام كردند كه براي كنترل هرزنامه ها تلاش خواهند كرد.

قضاوت آمريكايي ـ ۲۶
افسانه هايي درباره دادگاه اطفال
عقيده به اينكه جوانان دارند خشن تر و از لحاظ جنايي خطرناك تر مي شوند:
از نظر تاريخي، نرخ دستگيري جرم خشن جوانان از ۱۹۸۶ تا ،۱۹۸۹ ۲/۵ درصد، از ۱۹۸۹ تا ،۱۹۹۰ ۱/۱۲ درصد، از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱ به ۶/۶ درصد و پس از آن تا سال ۱۹۹۴ هرساله حداقل ۴ درصد افزايش يافته است. به هر حال اخيراً خشونت جوانان، كاهش يافته است. دستگيري ها براي جرم خشن ميان جوانان ۱۰ تا ۱۶ ساله از لحاظ ملي از ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۵ تقريباً ۳ درصد افت داشت. با وجود اينكه جرم جوانان اكنون به نظر مي رسد كه در حال كاهش باشد قانونگذاران، قوانين سختي را تصويب كرده اند كه ايالت ها را قادر مي سازد جوانان بسياري را همچون بزرگسال محاكمه كنند. مطالعات جديد، موجوديت قوانين جديد را زير سوال مي برد. مطالعه اي نشان مي دهد كه تقريباً تمام افزايش ها در آدم كشي ها توسط جوانان در اواخر دهه ۱۹۸۰ به جرايم انجام شده با تفنگ هاي دستي مرتبط بود نه به ظهور نسل جديدي از يغماگران جوان. با وجود اينكه نرخ قتل با تفنگ به وسيله جوانان از ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۳ سه برابر شد و از آن موقع تاكنون كاهش يافته ولي نرخ آدمكشي به وسيله جوانان با ديگر سلاح ها تغييري نكرده است.
تحقيقات بر روي خشونت جوانان نيز مي گويد كه بيشتر افزايش در دستگيري هاي جوانان در حملات تهاجمي در اواخر دهه ۱۹۸۰ به خاطر اين نبود كه نوجوانان بيشتر خشن بودند بلكه نتيجه افزايش فعاليت پليس بود در زماني كه مأموران، افراد جوان را در مشاجراتي كه به زودي قابل رفع شدن بود دستگير مي كردند. فرانكلين زيمرنيگ، رئيس موسسه حقوقي ارل وارن در دانشگاه كاليفرنيا در بركلي، مدعي است كه طبقه بندي مجدد توسط مبارزه پليس با جوانان در حمله هاي تهاجمي، يك موج كاملاً مصنوعي از جرم جوانان را به راه انداخت. بنا به گفته زيمرينگ جوانان در سال ۱۹۹۸ «بيشتر از نوجوانان ۲۰ سال پيش مستعد خشونت نيستند. » اما آلفرد بلومستين، جرم شناس در دانشگاه كارنجي ملون، هشدار مي دهد كه آدمكشي ها توسط جوانان در سال ۱۹۹۶ نسبت به آدمكشي ها در اوايل دهه ،۱۹۸۰ قبل از ظهور كوكائين، تفنگ هاي نيمه اتوماتيك و باندهاي آتش افروز، كه منجر به افزايش قتل ها توسط جوانان شدند، بالاتر باقي مانده است. بنا به گفته جيمز آلن فاكس، رئيس دانشكده دادگاه جزايي در دانشگاه نورث ايسترن، نرخ آدمكشي توسط جوانان ۱۴ تا ۱۶ ساله از ۵/۸ درصد در ۱۰۰ هزار در سال ۱۹۸۴ به ۲/۳۰ درصد در ۱۹۹۳ افزايش يافت سپس ۵۳/۱۶ درصد در سال ۱۹۹۶ كاهش يافت. با اين وجود، زيمرينگ مي گويد كه بيشتر مردم متوجه آن افزايش نمي شوند و اخيراً كاهش بيشتر خشونت واقعاً مربوط است به نقش تفنگ هاي دستي و مدركي بر خشونت آميز بودن نسل جديد نوجوان وجود ندارد. از آنجايي كه پليس در بسياري از شهرهاي بزرگ برنامه هاي سختي را براي خارج كردن تفنگ از دست جوانان شروع كرده است، نرخ آدمكشي جوانان نيز افت كرده است.

زندگي
اقتصاد
ايران
جهان
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |