منبع: يلو تايمز- مترجم: وحيدرضا نعيمي
اكنون كه آمريكا براي تضعيف سياسي سازمان ملل و ايجاد نظم جهاني جديدي اظهار تمايل كرده است كه در آن اين كشور قدرت يگانه و بلا منازع جهان باشد، مهم است كه ببينيم اروپا چگونه پاسخ مي دهد. پيش از جنگ عراق، كشورهاي اروپايي آلمان و فرانسه با تهاجم آمريكا به عراق مخالف بودند. با توجه به حمايت شوراي امنيت از اين دو كشور، دولتهاي سراسر جهان نظاره گر اين بودند كه آيا آمريكا با سازمان ملل مخالفت خواهد كرد و در نتيجه تعادل نظم جهان را بر هم خواهد زد. دولت بوش تصميم گرفت بدون پشتيباني سازمان ملل به عراق حمله كند، كاري كه علايم بدشگوني به سراسر دنيا داد مبني بر اينكه آمريكا ديگر در بند اوامر سازمان ملل نيست.
در اوضاع و احوال جديد، آمريكا همچنان بلامنازع در صحنه جهاني باقي خواهد ماند مگر آنكه كشوري ديگر يا گروهي از كشورها بخواهند قدرت آن را مهار كنند. تا به حال چنين نيروي محدود كننده اي وجود ندارد و اعضاي دولت بوش هم متوجه اين وضعيت شده اند و از اين رو منافع آمريكا را در جهان پيش مي برند. از آنجايي كه آمريكا از قدرت عظيم اقتصادي و نظامي برخوردار است، ساير كشورهاي قدرتمند براي مهار آن مردد هستند. مثلاً چين از توان بالقوه مهار آمريكا برخوردار است، اما اين توان بالقوه به روابط خوب با واشنگتن بستگي دارد. به دليل وجود چنين وضعيتي در رابطه چين و آمريكا، كشورهايي كه مي توانند قدرت آمريكا را مهار كنند، فرانسه، آلمان و روسيه هستند.
ميدانداران اصلي قدرت در اتحاديه اروپا يعني فرانسه و آلمان از دگرگوني هاي اخير در نظم جهاني ناخرسند هستند. تا همين اواخر فرانسه مي توانست از رهگذر برخورداري از كرسي دائمي در شوراي امنيت بر مناسبات جهان تأثير بگذارد. حالا كه آمريكا جايگزين سازمان ملل در مقام كانون رسمي نظم جهاني شده است، قدرت فرانسه در صحنه جهان بسيار تقليل يافته است، اگر نگوييم كاملاً از بين رفته است. آلمان نيز از آنكه آمريكا قدرت اروپا را محدود كند تا خود بتواند به يك قدرت مسلط جهاني تبديل شود ناخشنود است. روسيه هم مانند فرانسه داراي كرسي دائم در شوراي امنيت است، به دليل تضعيف سازمان ملل از سوي واشنگتن، روسيه نيز قدرت چشمگيري را در امور جهان از كف داده است. به اين دلايل، فرانسه، آلمان و روسيه موضع شديدي را عليه حمله آمريكا به عراق اتخاذ كردند.
اكنون نيز علايمي وجود دارد كه نشان مي دهد اين كشورها مايلند باز هم در برابر آمريكا مقاومت كنند. روز ۲۹ آوريل، رهبران فرانسه، آلمان و بلژيك و لوگزامبورگ توافق كردند براي دستيابي به اتحاد امنيتي و دفاعي اروپا تا پايان سال ۲۰۰۴ همكاري كنند. در چارچوب اتحاد يادشده اين چهار كشور توافق كردند امكانات خود را جهت تشكيل نيروي واكنش سريعي كه بتواند در هر جاي جهان از مناقشات جلوگيري و مشكلات نظامي را اداره كند، يكپارچه كنند. افزون بر اين، اين نيرو تحت امر يك فرماندهي نظامي اروپايي مستقل در نزديكي بروكسل خواهد بود. به گفته ژاك شيراك، چنين نيرويي جهت ايجاد «توازن» ضروري است. شيراك افزود: «ما به اتحاديه اروپاي قدرتمند تر و آمريكاي قدرتمند نيازمنديم».
|
|
تازه تر از اينها سخنان اخير وزراي دفاع فرانسه و روسيه است كه در آن همكاري فشرده نظامي دوجانبه و توليد مشترك جنگ افزار را اعلام كردند. پاريس و مسكو پس از تصميم واشنگتن براي تهاجم به عراق، همكاري سياسي و ديپلماتيك را در ماههاي اخير افزايش داده اند. همكاري نظامي ميدانداران اصلي قدرت در اتحاديه و روسيه مي تواند قدرت جهاني آمريكا را تضعيف كند. كشورهاي پيشرفته اتحاديه اروپا با استفاده از توانايي هسته اي روسيه مي توانند با قدرت بي مرز آمريكا مقابله كنند. اين سلسله رخدادها واقعي ترين مانع در راه آرزوهاي جاري سياست خارجي آمريكا است كه مي تواند بار ديگر نظمي جهاني پي افكند كه بر پايه توازن باشد، نه يك ابرقدرت با بلندپروازي هاي يك جانبه.
با اين حال چند مانع بالقوه در سر راه تحقق اين اتحاد وجود دارد. اتحاديه اروپا هنوز فاصله زيادي با وحدت دارد. پس از اعلام طرح ايجاد مركز فرماندهي نظام اروپايي مستقل، شماري از كشورهاي اتحاديه اروپا شامل انگليس، اسپانيا، ايتاليا و هلند همگي خود را از اين طرح كنار كشيدند. ساير اعضاي اتحاديه اروپا واكنش سردي به آن نشان داده اند. نبود همكاري به دليل عدم تمايل بيشتر كشورهاي اروپايي از فاصله گرفتن سياسي بيش از حد از آمريكا است. قدرت عظيم اقتصادي، سياسي و نظامي كه آمريكا در اختيار دارد سبب مي شود بيشتر كشورهاي عضو اتحاديه اروپا احساس كنند منافع آنها بيشتر به وسيله آمريكا برآورده مي شود، تا قدرتهاي مركزي اتحاديه اروپا. تا زماني كه روابط با قدرتهاي مركزي اتحاديه اروپا جذابتر از روابط با آمريكا شود، اعضاي اتحاديه اروپا همچنان مي كوشند روابط خوبي با همه كشورهاي مركزي اتحاديه اروپا و هم قطعاً آمريكا داشته باشند.
|
|
روسيه در موقعيت نامساعد ديگري گرفتار است. مسكو همچنان براي توفيق در دنياي جهاني شدن و سرمايه داري تجارت آزاد چشم به كمك آمريكا دوخته است. روسيه منتظر است تا آمريكا محدوديتهاي تجاري دوران جنگ سرد را برطرف كند. به علاوه روسيه خواهان پذيرش در سازمان تجارت جهاني است. از اين رو، روسيه پي برده است منافع ملي آن بسته به روابط خوب با آمريكاست. اين واقعيت سياسي روسيه را از انحراف بيش از اندازه از منافع آمريكا دور نگه داشته است. افزون بر اين، روسيه به مانند كشورهاي طرفدار آمريكا در اتحاديه اروپا احساس نمي كند اتحاد با كشورهاي مركزي اتحاديه اروپا مانند فرانسه و آلمان سودمند تر از اتحاد با آمريكا باشد.
اما به دليل تحولات سريع كه اغلب در صحنه جهاني رخ مي دهد، روابط بين اين كشورها ممكن است به سرعت تغيير كند. اگر آمريكا اقدامات ديگري در پيش بگيرد كه منافع اروپا و روسيه را تهديد كند، آمريكا ناخواسته اين كشورهاي سابقاً استيلاجو را وارد اتحادي مي كند كه هدف از آن مهار قدرت آمريكا در خارج باشد.