شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۵۲ - May . 17, 2003
محيط زيست
Front Page

بازتاب يك مقاله
اگر تهران شهر انسان مدار بود
014475.jpg
در پي درج نوشته اي تحت عنوان «تهران و شهر ماشين مدار» در صفحه محيط زيست همشهري مورخ پانزدهم ارديبهشت ماه ۸۲ نوشته اي دريافت كرده ايم، كه به نوبه خود مشكلات زيست محيطي گوناگوني را كه مردم شهر تهران با آن روبه رو مي باشند، بازتاب مي دهد.
* * *
هموطن نگارنده من، از واقعيتي كه شما نوشته بوديد و ما سال هاست كه با آن نفس تنگ كرده ايم و از فرط خستگي و از دردناكي واقعيتي كه شما نگاشته ايد، حزين گشته ايم و گفته ها در وسايل ارتباط جمعي (خصوصاً روزنامه ها) فراوان گفته شده است اما يك روز، فقط يك روز خواستم كه از واقعيت «سيماي غم انگيز» شهر چشم بندم و خواستم كه شهرمان را زيبا ببينم، فقط خواستم، تجسم كرده باشم كه آري با «انسان مداري»؟! تهران هم زيباست!
... و اما مطلب «تهران شهر ماشين مدار» شما را در حالي كه سرنشين ميني بوسي كه جهت حركت آن به سمت شمال است مي خوانم، بعد از خواندن، براي تنفسي سرم را بالا مي گيرم تا ريه ام قدرت دم و بازدم گيرد، آيا مي داني نگاه ام به كجا افتاد؟!
به «البرز» آري به البرز استوار و سربلند و سرسپيد (سينه اي پرتجربه) و نفسي كه مسيرسير آن را در درون خود- به سبب شدت سردي آن- حس مي كردم از درون برآمد كه:... ما فرزندان اين آب و خاك و اين كهن بوم و بر، چقدر براين خاك پاك ناسپاسيم و نمي دانيم كه اين مواهب بايد فارغ از مسابقه نفرت انگيز دست اندازي به كوه ها و تپه ها و دره ها و قلع و قمع درخت ها و ساخت و ساز در ذخيره گاههاي طبيعي و زيستگاه پرندگان و حيوانات، براي نسل آينده هم بايد باقي بماند. اين حق مسلم فرزندان ماست كه برخاك پاك البرز مغرور پاي نهند و از آب آن بنوشند و استواري را بياموزند. در اين حال كه به امتداد خيابان انباشته از سيلاب آهن و دود و... مي نگرم، چشمانم را لحظه اي مي بندم و خياباني را مجسم مي كنم كه فارغ از دود و آلودگي و سروصدا با رديف درختان سرسبز و آسمان آبي و هوايي دلپذير در ارديبهشت ماه، جلوه هاي زندگي را براي ما انسانها و همه موجودات زنده، دو چندان مي كند. كودكان شهرمان با شور و نشاط پي هم مي دوند، وقتي اين خيال را ترك كردم عابر پياده اي را كه ليوان پلاستيكي بستني را در نهر آب رها مي كرد نديدم و هول و هراس مادر و كودكي را كه آرام از خط عابر پياده عبور مي كردند، اما با ترمز ناگهاني و شوك آور راننده اي كه با تلفن همراه حرف مي زد و حواسش به رانندگي نبود، شوكه شدند، نديدم...! اما در مسير وقتي پياده به سوي خانه مي رفتم، گل كوچكي را كه پاي درخت ناروني روئيده بود، ديدم كه به سختي براي زنده ماندن تلاش مي كرد. اما آلودگي روزافزون هواي تهران، اين همه سروصدا و سيلاب آهن، مجالي براي بهزيستي ما انسانها و آن گل باقي مي گذارند؟
كتايون عليزاده

طرح جديد ايتاليا براي نجات ونيز
014470.jpg
دولت ايتاليا، براي اجراي طرح ملي نجات شهر ونيز كه از سال ۱۹۶۶ مطرح بوده است، به اقدامات جديدي دست زده است. در سال ۱۹۶۶ در جريان توفان شديد دريايي شهر ونيز به شدت به مخاطره افتاد و در سال ۱۹۷۳ پس از آن كه، چند توفان دريايي ديگر خساراتي جدي به اين شهر زيباي باستاني وارد ساخت، طرح ملي نجات ونيز توسط دولت ايتاليا، براي اجرا آماده شد و پس از سالها انتظار اينك اين طرح با حمايت دولت «برلوسكوني»، براي اجرا در دستور كار قرار گرفته است.
بنا به همين گزارش مهندسان و كارشناسان به اين نتيجه رسيده اند كه براي نجات شهر بندري ونيز، اين شهر توسط موانع فيزيكي از هجوم موج هاي دريايي مصون نماند و به عبارت ديگر، مهندسان برآنند تا با ايجاد سد متحرك راه نفوذ امواج مهيب دريايي بر بركه ونيز را مسدود كنند، تا از وارد شدن آسيب هاي بيشتر به زيستبوم اين بركه كم عمق كه شهر ونيز بر روي آن بنا شده است، جلوگيري شود.
طراحان نجات ونيز قصد دارند با ايجاد ۷۸ سد كه از بستر دريا برمي آيد، مانع نفوذ امواج سهمگين دريا به بركه ونيز شوند. طول اين مجموعه سدهاي متحرك ۶/۱ كيلومتر خواهد بود.
اين ۷۸ سد فولادي، كه حدود ۵ متر عرض و ۲۸ متر بلندي دارد با آب پر مي شود و در كف دريا نصب مي شوند و طوري طراحي شده اند كه امواج معمولي مي توانند از سد عبور كنند، اما امواج بزرگ، در پشت ديواره سدها مي مانند. طبق محاسبات انجام شده در برابر امواج به بلندي ۱/۱ متر واكنشي ايجاد مي شود كه تحت تأثير نيروي آن سدها شناور شده و مانع عبور اين امواج بلند مي شوند. هزينه اين طرح، ۶ ميليارد يورو (۹/۶ ميليارد دلار) برآورد شده است، ۸ ميليون يورو هم براي تأمين هزينه نگهداري سالانه آن در نظر گرفته شده است.
يك مقام بندر ونيز گفت: صاحبان كشتي ها ممكن است تصميم بگيرند به خاطر وجود سدها كه دسترسي آنها را به ونيز عقب مي اندازد ديگر به اين بندر نيايند، در اين صورت ۱۸ هزار شغل مربوط به كشتيراني به خطر خواهد افتاد.
«كلاديوبوني چيولي»، رئيس مقامهاي بندر ونيز گفت: «من نگرانم، كشتيها بايد نوبت بگيرند و در خط بايستند و كشتي سازان ما را رها خواهند كرد. فراموش نكنيد ما ۱۸ هزار نفر را استخدام كرده ايم.»
در عين حال، بعضي از كارشناسان هشدار داده اند كه ايجاد چنين سدهايي ممكن است براي زيستبوم، ونيز و موقعيت ويژه آن در ارتباط با دريا، خطرناك باشد. همچنين، ممكن است، كشتي ها به دليل وجود چنين موانعي از آمد و شد به بندر باستاني ونيز خودداري كنند. گروههاي زيست محيطي معترض راه حل هاي ديگري مانند ساخت اسكله براي كشتيهاي تفريحي و نفتكش در خارج از شهر و در جزيره اي به نام «ليدو» و بالا آوردن سطح برخي مناطق شهر پيشنهاد كرده اند. در حال حاضر، در بيشتر روزهاي سال، بخش هايي از شهر ونيز بر اثر نفوذ امواج بلند دريا، زير آب مي رود و امكان استفاده از جاذبه هاي توريستي آن ناممكن مي گردد. مجريان سدهاي متحرك، پيش بيني كرده اند كه اين طرح مهم و پرهزينه را تا سال ۲۰۱۱ به پايان برسانند. به گفته آنان اين سدها دست كم يكصد سال عمر خواهند داشت.
ترجمه: سعيد علوي نائيني

«اورست» خاطره اولين صعود
014480.jpg
هنگامي كه سرادموند هيلاري در سال ۱۹۵۳، بر بام جهان ايستاد، اين زنبوردار نيوزيلندي صليبي را به نشانه احترام در برف فرو كرد. اما پس ازگذشت ۵۰ سال از زماني كه هيلاري و تنزينگ نورگي بر قله اورست ايستادند، سئوال اين است: آيا بلند ترين كوه جهان رمز و راز خود را از دست داده و به يك مقصد گردشگري ديگر تبديل شده است؟
به گزارش رويتر، عده اي معتقدند اين گونه است. جونكو تابي گفت: «تأسف آور است كه ارزش صعود به قله اورست پايين آمده است. اين زن ژاپني اولين زني بود كه در سال ۱۹۷۵ به قله اورست صعود كرد. تابي ادامه داد: «شمار كثير صعود كنندگان باعث شده است تا اين كار خطرناكتر شود و اين قله تقدس خود را از دست دهد.»
در حالي كه نپال آماده برگزاري مراسم پنجاهمين سالگرد فتح قله اي ۸۸۵۰ متري مي شود كه بين نپال و چين قرار دارد، بسياري از كوهنوردان از اينكه اين قله حالت تجاري پيدا كرده است، ابراز ناخرسندي مي كنند. آنان مي گويند تعداد كوهنوردان بسيار زياد شده است و بسياري از آنان افراد بي تجربه اي هستند كه با تورهاي سياحتي به اين نقطه آمده اند. به علاوه اين كوه به نقطه اي براي شيرين كاري هاي ركورد شكني بدل شده است، مانند جوان ترين و پيرترين كوهنورد، نخستين فرودآمدن از قله با اسكي و غيره.
جاملينگ نورگي پسر تنزينگ نورگي گفت: «اورست حالت تجاري به خود گرفته است. بسياري از شركتها تورهاي مسافرتي به اورست ترتيب مي دهند. اين شركتها اغلب افراد بي تجربه را همراه مي آورند. در نتيجه رمز و راز كوه از بين رفته است. مردم به آن به مانند كوهي ديگر مي نگرند.»
افزايش كوهنوردان
شمار كوهنوردان اورست كه مردم محلي به آن چومولونگما يا الهه مادر جهان مي گويند، از سالهاي دهه ۱۹۸۰ كه نپال ورود به آن را براي شمار نامحدودي از گروههاي كوهنوردي آزاد كرد، به شدت افزايش يافته است. در بين سالهاي ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۳، فقط ۳۸ نفر به قله صعود كردند. اما تنها در سال ۲۰۰۱ ، ۱۸۲ نفر به بام جهان صعود كردند و از اول باري كه هيلاري اورست را فتح كرد، تا به حال ۱۲۰۰ نفر اين كار را كرده اند. امسال حدود ۱۰۰۰ كوهنورد قصد دارند از ميان دره هاي عميق و قطعات عظيم يخ بگذرند وبه قله برسند.
منتقدان مي گويند امروزه شرپاها هر كاري را براي مشتريان ثروتمند انجام مي دهند، به جز حمل آنان روي صندلي. آنان طناب و پلكان در دره هاي خطرناك نصب مي كنند، راه را برايشان تميز مي كنند و لوازم كوهنوردي شان را حمل مي كنند. يك كوهنورد قديمي در اين مورد گفت: «پيشتر كوهنوردان همه كاري را خود مي كردند. امروز ۲۰ نفر به آنان كمك مي  كنند. شرپاها درجلو و عقب گروه سيلندرهاي اكسيژن و ساير وسايل را حمل مي كند. قبلاً ۹۰ روز طول مي كشيدتا به اورست صعود كرد. امروز مي توان اين كار را ظرف ۴۵ روز كرد. كوهنوردان را با هليكوپتر به نقطه لوكلا مي برند كه فقط چهار روز با پايگاه مبدأ فاصله دارد. درنتيجه كوهنوردان خوب با آب و هوا عادت نمي كنند.»
منتقدان مي گويند بسياري از كساني كه با تورهاي تفريحي مي آيند، كوهنورداني هستند كه بيشتر آموزش خود را در محل هاي آموزشي ديده اند، نه در قلل واقعي.
در سال ۱۹۹۶ ، ۶ كوهنورد از سه گروه تفريحي پيش از رسيدن به قله براثر توفان جان خود را از دست دادند. بعداً معلوم شد اين كوهنوردان بسيار بي تجربه و كند بودند. آنان افرادي بودند كه براي صعود به قله ۶۵۰۰۰ دلار پرداخته بودند. كوهنوردي كه تا به حال ۵ بار به اورست صعود كرده است، معتقد است تغيير حالت پررمز و راز مختص به بلند ترين قله جهان نيست، بلكه تمام نقاط ديدني دنيا شاهد چنين وضعي هستند، يعني تعداد بازديد كننده از آنجا بسيار زياد شده است.
گروهي ديگر معتقدند افزايش شمار كوهنوردان ناشي از بهبود تجهيزات است، اما اذعان مي كنند اين تحول،صعود به اورست را راحت تر نكرده است. به عبارت ديگر فتح اورست همچنان مانند ۵۰ سال پيش دشوار است.
ترجمه: وحيد رضا نعيمي

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |    سياسي    |
|   شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |    ورزش    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |