گروه ادب و هنر ـ حامد صرافي زاده: جشنواره فيلم فجر امسال، جشنواره خوبي نبود (البته اين جمله تكراري را سال هاست كه در نوشته هاي دوستان منتقد به صورت هاي مختلف مي خوانيم. )
|
|
حداقل مي توان گفت به غير از دو سه فيلم، بقيه آثار چندان دوستداران سينما را براي ديدنشان تحريك نمي كردند. «نفس عميق» يكي از همان دو سه فيلمي بود كه همه بدجوري مي خواستند در روز نمايشش آن را ببينند. شلوغي سينماي مطبوعات در روز نمايش فيلم و تشكيل شدن صف هاي طولاني در اطراف سينماهاي نمايش دهنده «نفس عميق» بيش از هر چيزي نشانگر اشتياق تماشاگران بود. يادداشت كوتاه منتقد فهيم سينماي ايران ـ ايرج كريمي ـ درباره فيلم، گفت وگوي ماهنامه فيلم با پرويز شهبازي، شايعات و حرف هاي درگوشي و احتمال عدم نمايش عمومي آن از جمله دلايل تحريك كننده اي بود كه تقريباً بيشتر سينمادوستان را براي ديدن فيلم در جشنواره حريص مي كرد. فيلم در جشنواره به نمايش درآمد و خوب يادمان است كه بعد از تمام شدن آن منتقداني كه در سينما استقلال جمع شده بودند چند دقيقه به تشويق فيلم پرداختند، براي فيلم چند نمايش اضافي در نظر گرفته شد (نمايش هايي كه براي فيلمي مثل نفس عميق به هيچ وجه از لحاظ اقتصادي سودمند نيستند) و آنطور كه يادم هست آخرين فيلم نمايش داده شده در جشنواره «نفس عميق» بود كه در سانس ۱۱ شب سينما سپيده به روي پرده رفت. به هر حال فيلم با واكنش بسيار خوبي از طرف منتقدان روبه رو شد و طيف وسيعي از ايشان با آرا و ديدگاه هاي كاملاً متفاوت و متضاد با فيلم همراه شده و از آن لذت بردند. البته مثل هميشه چند نفر هم با فيلم ارتباط برقرار نكردند و بعضي ها هم كه كار هميشگي شان غر زدن است بعد از تمام شدن جشنواره، ساز مخالفشان را كوك كردند و نقدهاي منفي شان را به چاپ رساندند.
مي خواستم در همان روزها به بهانه بهترين فيلمي كه در جشنواره ديدم با پرويز شهبازي گفت وگويي انجام دهم. با او تماس گرفتم و با برخورد بسيار گرم او روبه رو شدم، پس از كلي حرف و بحث درباره فيلم و حواشي آن، شهبازي گفت كه چندان تمايلي براي گفت وگو ندارد و دلش نمي خواهد با حرف هاي پيش از نمايش عمومي جلوي معاني مختلفي كه از فيلم برداشت مي شود را بگيرد. البته او يك نكته ديگر را هم متذكر شد و آن اين بود كه خيلي ها منتظرند تا دوباره «بچه بد» سينماي اين سال ها را پيدا كرده و او را ادب و دق و دلي همه مشكلات موجود را سر او خالي كنند و حالا نمي خواست با حرف هايي كه مي زند گزك دست بقيه بدهد و خودش با دست خودش جلوي نمايش فيلمي كه با اگر و اما همراه بود را براي هميشه بگيرد. من هم كه حس كردم حق كاملاً با اوست، از اصرار دست برداشتم و گفت وگو را به زمان نمايش فيلم موكول كردم.
پس از انتخاب «نفس عميق» در جشنواره كن، فرصت بسيار مناسبي برايم فراهم شده بود. معطل نكردم و مجدداً با او تماس گرفتم و بالاخره قبول كرد گفت وگوي كوتاهي با او انجام دهم.
«نفس عميق» تقريباً در يك سكوت خبري مطلق ساخته شد (رويه اي كه اكثر فيلمسازان ايراني در پيش گرفته اند) شهبازي دليل آن را آرامش فكري و دور شدن از حواشي و دغدغه هايي كه فيلم را تحت تأثير قرار مي داد، ذكر كرد.
او حتي به ما گفت سال قبل نيز از جشنواره كن پيغام هايي دريافت كرده بود كه اگر مي تواند فيلم را به جشنواره برساند، اما ترجيح داده فيلم را با آرامش خاطر بسازد، از ساخت فيلمش لذت ببرد، هنگام تدوين فيلم با خيال آسوده با مرحوم مينويي و دوستان ديگري مثل موئيني و ايماني پينگ پنگ بازي كند و. . . و فيلم را اول براي جشنواره فجر و ايراني ها آماده كند تا بعد به فكر كن باشد. شايد همين آرامش بود كه جايگاه فيلم را يك سر و گردن بالاتر از فيلم هاي هول هولكي اين جشنواره قرار داده است.
•••
شهبازي برخلاف فضاي كلي فيلمش، آدم بشاش و سرزنده اي است و دقيقاً مثل فيلمش كاملاً اميدوار و روشن به آينده مي نگرد. همين است كه مي توانيد با او ساعت ها به گفت وگو بنشينيد. با اين وجود سعي كرديم گفت وگوي ما بيشتر معطوف به جشنواره كن و حواشي «نفس عميق» باشد تا خودش. هر جا كه مي خواستيم به مضمون و شخصيت هاي فيلم نزديك شويم شهبازي ترجيح داد بحث را عوض كند يا از پاسخ دادن امتناع بورزد. باز هم به دو دليل: يكي به خاطر عدم نمايش عمومي فيلم و ديگر تحريك اشتياق تماشاگران براي ديدن آن.
خود من هم فكر مي كنم شايد حداقل كاري كه مطبوعات مي توانند براي فيلم هايي از اين دست بكنند پديد آوردن فضايي مثبت براي ديدن فيلم و تشويق مردم به تماشاي چنين فيلم هايي است. البته اگر بتوانند!
كارگردان «نفس عميق» ترجيح مي دهد تا سال ۸۴ فيلمي نسازد. راستش را بخواهيد خودش فكر مي كند فعلاً انرژي لازم را براي ساخت فيلم ندارد و اصلاً هميشه، همين طور فيلم مي سازد. وقفه اي يكي دو ساله بين ساخت فيلم هايش ايجاد مي كند تا هم بازتاب ها را بررسي كند و هم با توانايي دوچنداني به سر فيلم بعدي برود.
•••
«نفس عميق» قرار نيست آينه تمام نماي جامعه ما باشد. فيلم درباره روابط چند جوان است كه بعضي هايشان به ته خط رسيده اند و گروهي ديگر نسبت به هر چيزي بي تفاوت شده اند. خوب كه چشم باز كنيم اين آدم ها در اطراف ما كم نيستند. حداقل دو تن از دوستان صميمي ام بدجوري دچار بي وزني، يأس و استيصال شده اند. كم نيستند جواناني كه در خلا روزگار مي گذرانند. فكر مي كنم همه ما يكي دو تا از اين دوستان داشته باشيم.
•••
• چقدر حضور در جشنواره كن براي شما اهميت دارد؟
شكل فيلمسازي من، روند طبيعي خودش را طي مي كند. همكاران و دوستان نزديك من از حضور نفس عميق در كن تعجب نمي كنند. من جزو اكتشافات سينماي ايران نيستم. اين از من. اما، كن به بازار فيلم كمك مي كند و اين بااهميت است.
• بازتاب ها هم برايتان مهم است؟ منظورم واكنش هايي است كه در آنجا صورت مي گيرد.
بله مهم است. بازتاب آن از منظر فرهنگ هاي ديگر هيجان انگيز است.
• يعني براي ساخته شدن اثر بعدي تان اين بازتاب ها تأثيرگذار است؟
من فكر مي كنم در من اثر خودش را مي گذارد. اينكه يك فيلم چقدر بين مردم و محافل فرهنگي پذيرفته شود، روي كارهاي بعدي كارگردان اثر مي گذارد.
• شما اين ديدگاه را قبول داريد كه گزينش فيلم ها را ناشي از يك سري سياست ها مي دانند يا فكر مي كنيد خود فيلم ها واجد يك سري ارزش ها هستند؟
نمي توانيم مطلق در اين زمينه نظر بدهيم. به نظرم نسبي است. يعني درست نيست كه بگوييم هر فيلمي كه مثلاً در جشنواره كن پذيرفته مي شود، حتماً واجد يك رشته معيارهاي هنري بالاست و از آن طرف هم نمي توانيم بگوييم كه صرفاً جنبه سياسي دارند و با منطق تئوري توطئه حضورشان را توجيه كنيم. به هر حال هر جشنواره اي سياست هاي فرهنگي خاص خودش را دارد.
• چون اين ديدگاه وجود دارد كه مي گويند مثلاً فيلم آقاي شهبازي چون نگاه تلخي داشته براي كن انتخاب شده.
نمايش فيلم در جشنواره فجر اين نگاه را تلطيف كرد. نظراتي را كه ديدم درباره فيلم داده بودند، اين نگاه را كه داريم فيلم سياهي مي بينيم، رد كرد.
• پس خوشحال هستيد كه فيلم اول در جشنواره فجر به نمايش در آمد، بعد در كن. بدين ترتيب جلوي حرف ها هم گرفته شد.
فقط به خاطر حرف ها نه، من اصلاً علاقه داشتم فيلم در جشنواره نمايش داده شود و خيلي علاقه دارم كه در سينماهاي ايران نمايش داده شود. به هر حال اولين مخاطب فيلم خود ايراني ها هستند. در نظر بگيريد وقت زيادي صرف شده تا بازيگري با لهجه ويژه براي سكانسي از فيلم انتخاب بشود، خوب خارجي ها كه متوجه اختلاف لهجه نمي شوند و زيرنويس هاي فيلم را مي خوانند يا در برخي كشورها دوبله مي شود. پس منظور، تماشاگر داخلي بوده. تماشاگري كه ظرافت هاي زبان فارسي را مي داند و از اختلاف لهجه ها سر در مي آورد.
• فيلم تان درسكوت خبري ساخته شد، علتش چه بود؟
علتي ندارد. اين يك روش است كه نخواهيم بي خود براي فيلم جو بسازيم. چون به هر حال نگراني هايي وجود دارد. من فكر مي كنم كه جار و جنجال، نگراني ها را بيشتر مي كند.
• نفس عميق در بخش دو هفته كارگردان هاي كن است. آيا براي شما مهم است كه فيلم در بخش مسابقه نيست؟
طبيعتاً اگر در بخش مسابقه بود، خب بهتر بود. من از معيارهاي آنها باخبر نيستم. بايد ديد واقعاً چه آثاري با چه كيفيتي به جشنواره عرضه شده اند. خوب تر بود فيلمي كه از دل سينماي ايران بيرون آمده و به هر صورت به مسائل ايران مي پردازد در بخش مسابقه مي بود. البته حضور فيلم خانم مخملباف در بخش مسابقه بسيار با اهميت است و حتماً فيلم در حدي از استاندارد بوده كه در كنار آثار بزرگان سينما در كن نمايش داده مي شود. اما مي خواهم بگويم كه شايد براي انتخاب فيلم ها در بخش هاي مختلف پارامترهايي وجود دارد كه خيلي به خود اثر مربوط نمي شود. ساده ترين آنها سابقه فيلمساز در كن، مليت يا موضوع يك فيلم است.
• شما تا به امروز سه فيلم ساخته ايد، مسافر جنوب، نجوا و نفس عميق، دو فيلم اول ديده نشده و سومي هم كه فعلاً مشخص نيست. فيلمسازي كه دارد فيلم سومش را مي سازد بايد نقدي بر فيلم هاي قبلي اش شده باشد. چه از جانب مخاطب و چه از طرف منتقدان و همكارانش. همان طور كه گفتيد اينها عواملي هستند براي خط دهي فيلم سوم. مي خواهم ببينم براي ساخت فيلم سوم اين انرژي را از كجا كسب كرديد؟
فيلم مسافر جنوب به اندازه اي خودش ديده شد و در برخي از محافل فرهنگي داخل و خارج نمايش هايي هم داشت و خب، جوايزي هم گرفت. «نجوا» هم در جشنواره هيجدهم نمايش داده شد و نظراتي را به همراه آورد و در چند فستيوال خارجي هم با تماشاگرانش به تبادل نظر پرداختم، اما خب متاسفانه اين فرصت به وجود نيامد كه اين دو فيلم به اكران عمومي دربيايند. شايد هم اگر اين اتفاق مي افتاد الان من ديگر نفس عميق را نساخته بودم. شرايط اين گونه بود. من بايد فيلم سومم را مي ساختم و مسافر جنوب و نجوا پايه نفس عميق بودند. نفس عميق فيلم اول كارگردان نيست. اما اگر منظورت از انرژي پول است، بايد بگويم كه در هيچ كجاي دنيا پول قلنبه اي براي فيلمسازان وجود ندارد كه مثلاً بروند از حساب بانكي بردارند و فيلم بسازند. منهاي عده اي خاص با روابط خاص، همه به دنبال پول فيلم شان مي دوند. من هم بالاخره توانستم سر آقايان شجاع نوري و سماواتي كلاه بگذارم!
• نفس عميق در چه موقعيتي شكل گرفت. از نظر حسي در چه موقعيتي بوديد؟
اگر منظورت روند توليد فيلم است من از ساخت فيلم خيلي لذت بردم و خيلي هم خسته شدم. خيلي از من انرژي گرفت.
• فيلمنامه چطور بود؟ نوشته شده بود يا طرح بود؟
نه، فيلمنامه داشتم چون من فيلمنامه را به شكل كلاسيك اش مي نويسم و به آن اهميت مي دهم.
• نفس عميق چندبار بازنويسي شد؟
صد بار! به طوري كه نوشتن اش يك سال طول كشيد.
• به نظرم فيلم خيلي تحت تاثير نگاهتان به اجتماع بوده، اين طور نيست؟
بله، مربوط به واقعياتي از اجتماع مي شود. كسي را كه نقش منصور را بازي مي كند، از نزديك مي شناسم، او در واقع برادرزاده من است مدت ها در دفتر خود من بود. من اين بچه ها را از نزديك مي شناسم.
• تغييراتي كه در اين بازنويسي ها انجام گرفت، در مورد روابط فيلم بود يا آدم هاي جديدي اضافه شدند.
بيشتر مربوط به ساختار فيلمنامه بود وگرنه سه تا شخصيت داشتم كه در فيلمنامه بودند و موقع فيلمبرداري زنده مي شدند.
• ديالوگ ها نوشته شده بود يا بازيگرها بداهه كار مي كردند؟
نه، دقيقاً ديالوگ نوشته شده بود و به استثناي موارد خاص، دقيقاً ديالوگ هاي فيلم را مي گفتند. بعضي از كلمات كه مثلاً تكيه كلام واقعي كسي بود، به ديالوگ اضافه مي شد.
• به كار با نابازيگرها علاقه داريد؟
منظورت اين است كه چرا با حرفه اي ها كار نمي كنم؟
• نه منظورم اين نبود. چون فضا جور ديگري نمي طلبد.
من دلم مي خواهد اين سوال را از من بپرسي. ببين، در فيلم مسافر جنوب پسري چهارده ساله نقش اصلي را بازي مي كرد. ما بازيگر چهارده ساله حرفه اي كه نداريم. در فيلم نجوا هم دو سه تا بچه هفت، هشت، ده ساله بازي مي كنند و من حرفه اي هايي با اين سن و سال نمي شناسم. در اين فيلم هم كه بچه ها نوزده، بيست سال دارند. پس اگر شما هم بخواهيد بسازيد، بايد بگرديد و از بين مردم بازيگران تان را انتخاب كنيد. فكر نمي كنم درست باشد يك حرفه اي سي، سي و پنج ساله را با گريم به جاي آنها جا بزنيم.
• خب يعني شما هم ممكن است فيلمنامه اي بنويسيد كه بخواهيد با بازيگر حرفه اي كار كنيد؟
حتماً چرا كه نه؟
• خط قرمزي مشخص نكرده ايد كه با بازيگر حرفه اي كار نكنيد؟ چون بعضي ها اين خط قرمز را براي خود دارند.
اصلاً، مگر من عضو حزبي هستم كه اجازه ندهند با بازيگر حرفه اي كار كنم؟ من هر وقت هر كاري دلم خواست انجام مي دهم. ممكن است فيلمي بسازم كه دوست داشته باشم دوستان عزيز من كه بازيگران بسيار خوبي در سينماي ايران هستند، در آن بازي كنند.
خط قرمز مربوط به احزاب، دسته ها و جمعيت هاست؛ مال ما نيست.
• جدا از منصور، شرايط اجتماعي اي كه در آن روزانه تنفس مي كنيم هم در نوع نگاه تان تاثير داشت؟
به هر حال تاثير دارد. من و تو در اين جامعه زندگي مي كنيم.
• دو شخصيت ديگر از كجا آمده اند، آيدا و كامران؟
آنها زاييده شرايط موجود اجتماعي اند.
• مي خواهم ببينم آنها را هم مثل منصور مي شناختيد؟
بد نيست بداني كه كامران در زندگي واقعي دوست صميمي منصور است و اصلاً منصور او را به من معرفي كرد. مريم پاليزبان هم فردي بسيار زود آشنا است. همكارم در گروه كارگرداني آقاي رضا ميهن دوست او را معرفي كرد و من يك روز ديدم كسي كه دنبالش هستم وارد دفتر كارم شد و روي صندلي نشست.
• چرا آدم هاي فيلم تان از خانه فرار مي كنند؟ خانه و خانواده جايي است كه بايد به آدم ها آرامش بدهد ولي گويا در فيلم شما اين طور نيست. آيا نگاه تان به خانه و خانواده اين گونه است؟
نمي خواهم در اين مورد حرفي بزنم. بگذاريد فيلم معناي خود را پيدا كند و من خودم را به آن وصل نكنم. شايد بشود بعد از نمايش عمومي آن حرف هايي زد، اگر لازم شد.
• در مورد تمرين با بازيگرها بگوييد. فيلمنامه را مي خوانند؟
نه!
• يعني فيلمنامه در ذهن نويسنده و كارگردان بوده؟
نه، روي كاغذ هست. گفتم كه نوشته شده. حتي مي شود جلدش گرفت و فروخت. اما اين كه بدهيم آن ها بخوانند، نه.
• يك مقدار از كار با بازيگرها بگوييد.
اگر بخواهي از روش كار من سر در بياوري، تشريحش سخت است. چون من شيوه مشخصي براي كار با بازيگر ندارم. بعضي وقت ها دعوا مي كنم. بعضي وقت ها شايد برويم با هم چيزي بخوريم. بعضي وقت ها هم برايشان بازي مي كنم. به موقعيت هاي مختلف و آدم هاي مختلف بستگي دارد.
• تدوين را خودتان انجام داده ايد. فيلم چه قدر روي ميز تدوين شكل گرفت؟
نه، شكل فيلم در فيلمنامه معلوم بود. تدوين شايد پنج درصد در ساختمان كار تغيير ايجاد كرد.
• چرا خودتان فيلم را تدوين كرديد؟
براي اين كه بيكار بودم. بعد از فيلمبرداري واقعاً بايد چه مي كردم؟
• از همان اول تصميم داشتيد خودتان فيلم را تدوين كنيد؟
بله، واقعاً تصميم گرفته بودم اين كار را بكنم.
• فكر نمي كرديد كس ديگري هم غير از خودتان مي توانست كار را تدوين كند؟
چرا، به نظرم خيلي ها مي توانستند. اما نتيجه كار معلوم نبود. تحمل ريسك آن را نداشتم. ممكن بود آن چيزي كه من مي خواهم با درصد كمي تغيير در بيايد. ولي به هر حال من راه آسان تر را انتخاب كردم. خودم بريدمش، خودم به هم چسباندمش و خودم هم لابد تماشايش مي كنم.
• اميدوارم كه اين طور نشود. وضعيت اكرانش به چه صورت است؟
به بهترين نحو اكران مي شود.
• در مورد تبليغات چه كار مي كنيد؟ چون خيلي مهم است.
سياست پخش كننده اين را تعيين مي كند. پخش كننده ها خودشان مناسبات تبليغ را بهتر مي شناسند.
• ببينيد! آقاي عياري از كارگردان هايي است كه سينماي ايران به او مديون است. اما اين آدم هيچ وقت به حقي كه مي بايد به آن برسد، نرسيده. نمونه آخرش فيلم خوب بودن يا نبودن بود كه در مناسبات پخش قرباني شد.
به حرفت ايمان دارم.
• نمي ترسيد نفس عميق به اين سرنوشت دچار شود؟
ترس از پخش هميشه وجود دارد، اما اگر تخصصي نگاه بشود مي بينيم كه كارگردان دخالت چنداني در پخش ندارد و دستش به جايي نمي رسد. نه اين كار را مي شناسد و نه وقتش را دارد. به نظر مي رسد تهيه كننده بيشتر بايد دلش براي سرمايه اش بسوزد.
• جايزه جشنواره فجر برايتان مهم بود يا نه؟
بله، چرا مهم نباشد؟
• از اين جهت مي گويم كه جايزه كارگرداني را نگرفتيد و فقط جايزه فيلمنامه را گرفتيد.
اگر من بگويم چرا جايزه كارگرداني را به من ندادند، ميركريمي ناراحت مي شود و او دوست من است.
• اصلاً از تقسيم جوايز جشنواره راضي بوديد؟
به نظرم ملايم بود. خوب بود. من خودم هم جايزه گرفتم، چه بگويم؟
• فيلم هاي ديگر را هم ديديد؟
فرش باد را ديدم كه فيلم پركار و خوبي از آب در آمده بود. شب هاي روشن را هم ديدم. خوشبختانه آن هم فيلم خوبي بود.
• فيلم زياد نگاه مي كنيد؟ سعي مي كنيد با سينماي روز دنيا ارتباط داشته باشيد؟
زياد كه نه، فيلم هايي كه به نحوي توصيه شده باشند را حتماً مي بينم. اما به هر حال بايد فيلم را روي پرده سينما ديد. سال ها قبل كه مراكزي براي نمايش وجود داشت هفته اي دو سه فيلم مي ديدم.
• ميانه تان با ادبيات چطور است؟
بهتر از فيلم و سينماست. مخصوصاً با شعر بيشتر محشورم.
• به عنوان آخرين سوال، قرار شده كه در تهران هفت سينما فيلم هاي خارجي را نشان بدهند فكر مي كنيد اين عملكرد صحيح است؟
در اين زمينه من تحت تاثير نظرات دوست عزيزم آقاي شجاع نوري هستم. ايشان با نمايش فيلم خارجي موافق مشروط است. من اگر حرف هاي ايشان را بازگو كنم ممكن است حق مطلب ادا نشود. اين را از زبان خود او بشنويد.